۰
شنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۹
شیوه های بسیج سیاسی گروه های تکفیری، مطالعه موردی سوریه - بخش اول

منابع نرم افزاری و سخت افزاری تجمع تکفیری ها

منابع نرم افزاری و سخت افزاری تجمع تکفیری ها
چکیده

از ضروریات کنش ورزی گروه ها و جنبش های اجتماعی، دست یازیدن آنان به منابع متعدد و به ویژه نیروی انسانی و بسیج آنها درراستای تحقق و حصول اهداف موردنظر است. تکفیری های فعال در جامعه سوریه و عراق به کنش گرانی قدرتمند و مؤثر بدل شدند که با بهره برداری از منابع بی شمار، نیروی انسانی گسترده ای را از سراسر جهان به سوی خود گسیل داشته اند و با دامن زدن به بسیج سریع و حجیم آنان، موجودیتی قلمرویی پیداکردند؛ نوشتار حاضر با هدف فهم چرایی چنین بسیج حماسی، با روشی توصیفی – تحلیلی، درپی پاسخ گویی به این پرسش است که «منابع بسیج گروه های تکفیری چیست؟» و این فرضیه را به بوته آزمایش می گذارد که آنان از منابعی متعدد، مانند منابع ایدئولوژیک، اقتصادی، جنسی، رسانه ای و قدرت سخت و نرم بهره می گیرند.

نتایج تحقیق نشان می دهند که تکفیری ها با دیدی راهبردی و فرصت طلبی های تاکتیکی و بهره مندی از منابع یادشده، با بازنمایی و ترسیم جامعه ای اسطوره ای و همه چیزبخش (ثروت، رفاه، ارزشمندی، هویت و سعادت دنیوی و اخروی)، خیلی عظیم از جنگجویان را به خود جذب و قدرتمندی خویش را تضمین کرده اند.


هر گروه معارض و مخالف در عرصه سیاست و قدرت برای آنکه بتواند به نیات خود جامه عمل بپوشاند و از بازیگری منفعل به کنش گری فعال و اثرگذار تبدیل شود، به بهره مندی از منابع راهبردی و بسیج آنها نیازمند است که این منابع، گستره ای وسیع ازجمله عاملان انسانی، پول، تسلیحات و ... را دربرمی گیرد.

چارلز تیلی معتقد است که هرقدر، میزان بسیج یک گروه بیشتر باشد، قدرت آن گروه نیز بیشتر خواهدبود و به نظرمی رسد که این گزاره درخصوص گروه های سلفی- تکفیری حاضر در سوریه ازجمله جبهه النصره و داعش مصداق می یابد و آنان گروه هایی نیرومند و اثرگذارند که از منابع لازم و قابل توجه برای کنش گری بهره مندند و توانسته اند با جذب نیروهای گسترده انسانی، منابع مالی و تسلیحات بر قدرت خود بیفزایند و با استمراربخشیدن به کنش گری و حضور خود، به مرور سازمان یافته تر و راهبردی تر (استراتژیک تر) شوند؛ برای نمونه و بنابه گفته رهبر گروه جبهه النصره، محمد الجولانی، تعداد اعضای این گروه، زمان ورود به سوریه در اواخر سال 2011، بیشتر از هفت - هشت تن نبوده است؛ اما امروزه این گروه به همراه داعش از هزاران نفر که حتی تخمین ها بالغ بر پنجاه هزار تن را نشان می دهند، تشکیل شده است و بی تردید، تداوم درگیری ها در سوریه و پیشروی های سرزمینی تکفیری ها و یافتن موجودیتی قلمرویی، مرهون جذب نیروی انسانی باانگیزه است.

در فوریه 2015، انجمن اطلاعاتی آمریکا ارزیابی کرد که بیش از بیست هزار جنگنده خارجی از سال 2011 به عراق و سوریه مسافرت کرده اند؛ رئیس مرکز ضدتروریسم آمریکا، نیکولاس راسموسن[1] بیان کرد که تعداد اعضای این جنگنده ها بی سابقه است و همچنان در حال رشد هستند و بیشتر آنان نیز به داعش می پیوندند. جریان کلی ورود جنگجویان به سوریه از سال 2011، به نسبت ثابت باقی مانده است و ظرف مدت دو تا سه سال به بسیجی گسترده دامن زده اند؛ بنابراین فهم چگونگی کسب و جذب جمعیت، به ویژه جهادگرایان خارجی این گروه ها و قلمروگشایی و اعمال حاکمیت، امری مهم است؛ ازاین رو نوشتار حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که «شیوه ها و منابع بسیج و به ویژه یارگیری گروه های تکفیری چیست؟»

و با روشی توصیفی – تحلیلی و گردآوری اسنادی- کتابخانه ای منابع، به تقریر و بررسی این فرضیه می پردازد که تکیه بر هویت فرقه ای و مذهبی (انگیزه های ایدئولوژیک)، ایجاد روابط حامی- پیرو از طریق قدرت نرم افزاری و سخت افزاری، حمایت های مالی (انگیزه های اقتصادی)، سامانه مشروع روابط جنسی (انگیزه های جنسی) و بهره برداری هوشمندانه از رسانه های ارتباطی نوین، از منابع اصلی بسیج این گروه هاست.

الف- پیشینه تحقیق

برخی از تحقیق های انجام شده درباره گروه های تکفیری و به ویژه یارگیری های داعش را می توان در دسته های زیر تقسیم کرد: تعدادی از منابع به نقش رسانه های اجتماعی و استفاده داعش از توانمندی های آن به منظور جذب نیرو اشاره دارند که از آن جمله می توان به کتاب توییتر و جهاد: استراتژی ارتباطات داعش، ویراسته ماگینی[2] و ماگری[3] (2015)؛ مقاله نرسانه های اجتماعی، یارگیری، بیعت و داعش» نوشته گیتس[4] وپادر[5] (2015) و مقاله «پدیده داعش و شگردهای رسانه ای» اثر نجات پور و نجات و میلانی (1393) اشاره کرد.

دسته دیگر از منابع، به حکمرانی این گروه ها بر مناطق تحت تصرف خود و دایرکردن نظام های اداری و خدمات رسانی برای کسب مشروعیت و پیش بردن طرح خلافت اعلام شده توجه می کنند که از آن جمله می توان به حکمرانی داعش در سوریه، اثر کریس[6] و رینولدز[7] (2014) وجبهه النصره در سوریه، اثر کافارلا[8] (2014) اشاره کرد.

منابع یاد شده، بیشتر بر یک منبع از منابع بسیج سیاسی گروه های تکفیری تمرکزکرده و از توجه به منابع متعدد و سنتی و مدرن و همچنین، بسیاری از ظرفیت های این گروه ازجمله ظرفیت های ایدئولوژیکی و اقتصادی، استفاده ابزاری از زنان و تکیه بر انگیزه های جنسی و نیز منابع رسانه ای (در مطالعات مذکور)، غافل مانده اند؛ علاوه براین، به دلیل معدودبودن منابع فارسی در این زمینه، مقاله حاضر تلاش دارد تا با کاربست تلفیقی نظریه ها، مجموعه ای معتنابه از منابع استفاده شده داعش را برای جذب نیرو بررسی کند.

ب- چارچوب نظری

با توجه به اشتهار کم نظیر گروه داعش و بهره مندی این گروه از منابع متعدد (نیروی انسانی، پول و تسلیحات مرگبار سنگین) و بسیج و کاربست هوشمندانه آنها درراستای پیگیری اهداف و کسب پیروزی های سریع و بیعت سایر گروه های شورشی با خود، نظریه های بسیج منابع و هویتکاستلز و اهمیت رسانه ها می توانند چارچوب تحلیلی مناسبی در اختیار ما قراردهند؛ ازاین روی به معرفی این نظریه ها و برخی از گزاره های آنها به طور مختصر خواهیم پرداخت.

1- نظریه بسیج منابع

کنش جمعی گروه ها به دست یازیدن و کنترل منابع، نیازمند است که چنین فرایندی به بسیج تعبیرمی شود؛ این منابع، دربردارنده طیفی وسیع ازجمله نیروهای انسانی، کالا، تسلیحات و ... است که درراستای منافع بسیج گران قرارمی گیرد (تیلی، 1385: 19)؛ درواقع، بسیج، معرف فرایندی است که براساس آن، یک گروه از حالت انزوا و انفعال و از حاشیه به متن زندگی عمومی انتقال می یابد و به کنش گری اثرگذار تبدیل می شود (تیلی، 1385: 104).

بسیج، جریانی است که یک واحد اجتماعی را قادرمی سازد تا به سرعت بر منابعی که پیش ازآن از چنته گروه خارج بوده و مفقود به نظر می رسیدند، مسلط شود و آنها را در ید اختیار خود بگیرد (بشیریه، 1387: 79)؛ این نظریه، ماهیت سیاسی جنبش های اجتماعی را برجسته می کند و آن را ستیزی برای دستیابی به کالاها در کارزار سیاست و قدرت تعبیرمی کند (کریمی، 1390: 139). بسیج را می توان «تلاش های تاکتیکی» یک گروه برای بهره مندی از منابع و امکانات به منظور تحقق بخشیدن به اهداف راهبردی و فعلیت بخشیدن خود دانست.

به زعم اولسون و آبرشال، بسیج، مجموعه برنامه ها و اقدام هایی را دربرمی گیرد که برای پیگیری اهداف جنبش صورت می پذیرند. به میزانی که آن اهداف از نظر هواداران، باارزش باشند و امکان دستیابی بدانها با صرف هزینه هایی زیاد، همراه نباشد، حاملان جنبش، قادر خواهندبود عده ای بیشتر را به جنبش جذب کنند و امکان پیروزی بیشتر است؛ براساس این نظریه، یک جنبش اجتماعی یا کنش جمعی، زمانی می تواند به صورت جدی شکل بگیرد و به موفقیت، نایل آید که از منابع مهم ازجمله، تصویر مردمی مثبت، بهره مند باشد و بتواند ائتلاف سازی کند؛ در این نظریه بر این نکته تأکیدمی شود که عبور از موقعیت به کنش، به «دردسترس بودن منابع و تغییرهایی در فرصت های لازم برای کنش جمعی»، مشروط است؛ این نظریه، با مفروض انگاشتن موضوع ها، کنش گران و محدودیت ها، بر اینکه «چگونه کنش گران برای رسیدن به اهدافشان راهبردها را اتخاذمی کنند» تکیه می کند؛ بنابراین بر عقلایی بودن بازیگر تأکیددارد.

یکی از عوامل مؤثر در فرایند بسیج، ماهیت نهادهای سیاسی است؛ به این معنا که میان نحوه آرایش فضایی جامعه و چگونگی جنبش های اجتماعی آن، رابطه ای مستقیم وجوددارد؛ برای نمونه، هرچه عدم تمرکز فضایی و کارکردی نظام سیاسی بیشتر باشد، بیشتر احتمال دارد که جنبش های اجتماعی، «کارآمدتر، مستقل تر و مؤثرتر» باشند. طبق نظر مرتون در نظریه بسیج منابع، جنبش های اجتماعی، سازمان های عقلایی اند که اهدافی خاص را تعقیب می کنند و راهبردها و تدابیری گوناگون برای کسب حمایت برمی گزینند؛ طبق این نظریه، شکل گیری جنبش ها فقط به وجود نارضایتی های گسترده، مشروط نیست بلکه به وجود سازمان هایی بستگی دارد که نارضایتی ها را به کنش متمرکز بستر سازی و هدایت کنند؛ از مفروض های اساسی این نظریه، آن است که موفقیت گروه از این طریق سنجش می شود که «آیا یک بازیگر شناخته شده است یا خیر یا اینکه منافع و دستاوردهای آن افزایش را نشان می دهد یا نه؟» (کریمی، 1390: 138 تا 147).

2- رسانه ها

رسانه های جدید، مجموعه ای متنوع از فناوری های ارتباطی هستند که برخی ویژگی های مشترک ازجمله، دیجیتالی بودن و دسترسی وسیع و آسان شهروندان برای استفاده شخصی و تبادل سریع اطلاعات را به نمایش می گذارند؛ برجسته ترین نمونه این رسانه ها «اینترنت» است که با متبلورکردن ویژگی های بالا، به تولید و توزیع پیام و مبادله، پردازش و ذخیره اطلاعات می پردازد. پیچیده ترشدن فناوری ارتباطی و قدرت گسترش پوشش دهی آ نها در سراسر جهان، تأثیرگذاری بر توده ها را افزایش داده است؛ هرچند می توان گفت [که] رسانه ها از رهگذر نمادسازی، جامعه پذیری و الگوسازی رفتاری، توانایی دارند که تغییرهایی مهم در رفتار افراد ایجادکنند (ماه پیشانیان، 1389: 81).

رسانه ها با متحول کردن ارزش ها، باورها، اعتقادها، تصویرها، ادراک ها و ذهنیت های جامعه، بسترهای لازم را برای پذیرش و اقناع فراهم می آورند؛ این وضعیت به معنای اهمیت یافتن پیام ها، نمادها، اخبار و اطلاعات است؛ قدرت این رسانه ها برخی از متفکران را برآن داشت تا بیان کنند که رسانه ها حاکمیت و قدرت تعیین سرنوشت انسان ها را از آنان سلب کرده اند و بر اندیشه و ادراک آنان تسلط یافته اند (دهشیری، 1380: 37)؛ ازاین رو با تأثیرگذاری بر اندیشه و احساس مخاطبان، به ویژه جوانان که کاربران عمده رسانه های جدید هستند، می توانند آنان را درراستای اهداف موردنظر بسیج کنند.

در عصر ارتباطات، رسانه های جدید، گسترش جغرافیای جنگ را موجب شده اند؛ به عبارتی، صحنه های جنگ، دیگر به میدان های درگیری، محدود نیست بلکه مردمی که تصویرهای زنده نبرد را در گیرنده ها می بینند، به نوعی خود را در آن فضا احساس می کنند. رسانه ها می توانند تصاویر و اخبار را گزینش و پخش کنند و از این طریق، افکار عمومی و بین المللی را به سمت وسوی دلخواه خود هدایت کند (ماه پیشانیان، 1390: 256).

فرافکنی اطلاعات و بزرگ نمایی یا تحریف واقعیت از ویژگی های بارز فناوری های ارتباطی است، آن سان که ژان بودریار بیان می کند، در عصر جدید اطلاعاتی، امر غیرواقع بیش از خود واقعیت، واقعی است؛ یعنی واقعیتی که تصاویر و نشانه ها به شکل مصنوعی تولیدمی کنند، واقعی تر از خود واقعیت می نمایاند (مشیرزاده، 1385: 56). در جامعه شبکه ای جدید، هویت یابی، امری مهم است و بنیادگرایان دینی، مهم ترین منبع هویت ساز تلقی می شوند؛ ازاین رو سعی می شود، درادامه به طور مختصر به نظریه کاستلز اشاره شود.

3- کاستلز و هویت

کاستلز، «هویت» را فرایند معناسازی براساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه ای به هم پیوسته از ویژگی های فرهنگی تعریف می کند که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده می شود؛ به عبارتی برای برساختن هویت ها از مواد و مصالحی مانند تاریخ، جغرافیا، زیست شناسی، خاطره جمعی، رؤیاهای شخصی و الهام های دینی استفاده می شود و افراد و گروه ها، تمامی این موارد خام را می پرورانند و با توجه به الزام های اجتماعی و فرهنگی، باز تنظیم می کنند؛ او هویت را به سه دسته تقسیم می کند:

اول- هویت مشروعیت بخش که نهادهای غالب جامعه با شکل دادن به آن، درصدد عقلانی کردن سلطه خود بر کنش گران اجتماعی هستند.

دوم- هویت مقاومت که گنش گرانِ قرارگرفته در اوضاع و احوالی که از طرف منطق سلطه بی ارزش دانسته می شوند، یا داغ ننگ بر ناصبه آنان حک می شود، آن را صورت می دهند؛ ازاین رو، سنگرهایی برای مقاومت و بقا برمبنای اصول خود بنامی نهند؛ این هویت به ایجاد جماعت هایی منجرمی شود که شکل هایی از مقاومت در برابر ظلم و ستم ایجادمی کنند.

سوم- هویت برنامه دار است؛ یعنی، زمانی که کنش گران اجتماعی با استفاده از هرگونه مواد و مصالح فرهنگی دردسترس، هویتی جدید می سازند و موقعیت خود را از نو تعریف می کنند، درراستای تغییر شکل کل ساخت اجتماعی خیزبر می دارند.

کاستلز اشاره می کند که برای مسلمانان، وابستگی بنیادی به وطن نیست بلکه به امت، یعنی اجتماع مؤمنان است که همگی در برابر خداوند یکسان اند؛ این برادری جهانی از حدومرز نهادهای دولت ملی که منبع تقسیم و تمایز مؤمنان قلمدادمی شود، فراترمی رود (کاستلز، 1380، ج2: 22 تا 32)؛ بر این اساس، گروه تکفیری داعش را می توان گروهی موفق و شناخته شده به حساب آورد که با بهره گیری نسبی از فضای جامعه سوریه و ناکارآمدی محلی دولت، توانست با به کارگیری راهبردهای خاص سخت افزاری و نرم افزاری، ایدئولوژیک، اقتصادی، جنسی و رسانه ای، هویتی مشروع از خود به نمایش بگذارد و درنتیجه به ائتلاف سازی با سایر گروه های شورشی روی بیاورد و با بسیج منابع لازم ازجمله نیروی انسانی، به کنش گری فعال و اثرگذار تبدیل شود.

درادامه با ترسیم مدل مفهومی الگوی بسیج وکنش جمعی گروه های تکفیری،به بررسی برخی اوضاع داخلی ناشی ازجنگ و تأثیر آن برمردمان محلی سوریه وسپس دلایل پیوستن افراد به گروه های تکفیری یا به عبارتی دقیق تر،به شیوه های جذب نیروکه تکفیری ها از آن بهره می گیرند، خواهیم پرداخت.

ج- ناکارآمدی دولت، ایدئولوژی و هویت

اوضاع نامطلوب اجتماعی، اقتصادی و زیستی از خصیصه های بارز جامعه سوریه پیش از وقوع بحران حاضر بوده است اما بحران حاضر، خود نیز تأثیرهای عمیق منفی بر پیکره اجتماعی این کشور واردساخته است و فشارهایی فزاینده را بر دولت و ملت تحمیل کرده و عاملی شده است تا از کارآیی دولت بیش ازپیش کاسته شود و خلأهای مدیریتی و حکومتی گسترده ای در کشور پدیدآید؛ درواقع، کنش گری ویرانگر و قدرتمند گروه های تکفیری، موجب شده است، دولت در پیگیری و اجرای کارویژه های عمومی و تأمین خدمات در بسیاری از مناطق (حاشیه ای و محلی)، عاجزبماند و منابع خود را برای مبارزه با این گروه ها به فعالیت های نظامی تخصیص دهد و بسیج کند که این امر، تضعیف پایه های اقتصادی را درپی داشته.

گزارش ها از آن حکایت دارند که هزاران فرصت شغلی ازدست رفته و میزان بیکاری به طور قابل توجهی از 10.6 درصد به 34.9 درصد (افزایش 24.3 درصدی) افزایش یافته است که رفاه و زندگی 6.06 میلیون تن از مردم سوریه را تحت تأثیر قرارداده است (Nasser, 2013: 11). برخی از تأثیرهای منفی بحران و جنگ داخلی را تا سال 2014. می توان به شکل زیر برشمرد:

الف- کسری بودجه از 7/37 درصد در سال 2013 به 5/40 درصد در 2014 افزایش داشته است.

ب- میزان بیکاری از 9/14 درصد در سال 2013 به 7/57 درصد در پایان سال 2014 افزایش یافته است.

ج) 72/3 میلیون تن بیکار شده و 96/2 میلیون تن شغل خود را ازدست داده اند.

د) چهار نفر از هر پنج تن در سوریه در سال 2014 در فقر زندگی می کردند. به طور تقریبی، دوسوم جمعیت (7/64 درصد) مردم در فقر شدید به سرمی بردند، در موقعیتی که قادر نبودند، مواد غذایی اساسی و غیرغذایی لازم را برای بقا تأمین کنند. میزان فقر کلی در پایان سال 2014 به 5/82 درصد در مقایسه با 8/64 درصد در 2013 رسیده است.

هـ) مجموع زیان اقتصادی به 6/202 میلیارد دلار رسیده است.

و) افزایش شدید میزان تورم و قیمت کالاهای اساسی مانند شکر، نان، برنج و ... که این افزایش قیمت در اواخر سال 2014 به 22 درصد رسیده (Bensemra, 2014).

با توجه به این موارد، می توان اقتصاد داخلی سوریه را شکست خورده دانست که بر اثر آن، سطوحی شدید از بی عدالتی ها، نابرابری ها، بیکاری، فقر و ناکامی اجتماعی ایجادشده است و موجب شده که بسیاری از افراد در تأمین نیازهای اساسی، عاجز بمانند و حیات خود را در معرض تهدید و ناامنی بیابند.

این اقتصاد، درواقع ازخودبیگانگی و حاشیه رفتگی تعدادی کثیر از شهروندان سوریه را رقم زده است و آنها را در دستیابی به اهداف و آرمان های خود در عرصه سیاسی و اجتماعی ناکام گذاشته است؛ چنین افرادی به نیست انگاری، پوچی و بی معنایی، دچار می شوند و نمی توانند هویت خود را در وضعیت موجود شناسایی کنند و نسبت به جامعه ای که ظرفیت و توانایی لازم را برای تأمین خواسته ها، کرامات و شخصیت آنها ندارد، تعلقی احساس نمی کنند؛ ازاین رو، زمینه برای ورود و پیوست آنها به نیروها، گروه ها و ایدئولوژی های هویت بخش فراهم می آید و امکان و فرصتی مناسب برای تأمین خواسته ها و آرمان های خود می یابند؛ بنابراین جذب عاملی رهایی بخش و نجات دهنده می شوند؛ به عبارتی، وضعیت مشقت بار اجتماعی و اقتصادی، بروز گسست در بدنه و بافت اجتماعی و فراهم آمدن زمینه های واگرایی بسیاری از مردم محلی و همگرایی آنها با گروه های مدعی و تصویرکننده فضای مطلوب (ایدئال) را موجب می شود.

بحران هویت، اغلب با ازخودبیگانگی شدید، ازجمله احساس نابهنجاری و عدم قدرت و بی امنیتی که دورکیم، آن را آنومی[9] می خواند، همراه است. فوری ترین نتیجه بحران هویت و ازخودبیگانگی ازبین رفتن مشروعیت نخبگان و نهادهای حاکم است (دکمجیان، 1390: 94). گروه های تکفیری با بهره برداری از این فرصت، همانند منجیان رهایی بخش و منبعی هویت بخش برای این افراد ظهورکردند و با وعده های مناسب و مهیج، افرادی بسیار را مجذوب خویش ساخته اند؛ چنین وضعیت ناشی از بحران، انگیزه هایی ویژه را برای بخش هایی خاص در جامعه (تکفیری ها) ایجادکرده است که از بحران، منتفع می شوند و این مقوله،به تشدید خشونت درآینده منجرخواهدشد(Nasser, 2013: 56).

گسترش فزاینده گروه های تکفیری در سوریه، به ویژه در مناطق شمالی نشان می دهد که این گروه ها با سودجویی از اوضاع و مشی انقلاب، برنامه ریزی هایی دقیق و هوشمندانه را به معرض اجرا گذاشته اند (Mustapha, 2014: 11)؛ درواقع، همان گونه که دورکیم معتقد است، انسان ها برای رهایی از تنهایی و بی معنایی خود به سادگی، جذب ایدئولوژی ها می شوند و ازاین رو، بسیاری از افراد برای معنابخشی به خود، به طرف گروه های تکفیری جذب می شوند و بدین صورت، خود را تعریف می کنند؛ بنابراین ازخودبیگانگی که به تعبیر دورکهایم از تمایز نشأت می گیرد، بروز کنش جمعی آنومیک و نابهنجار را در قالب گروه های تکفیری درپی داشته است. تحقیقی که روی 2032 تن از اعضای گروه های تکفیری انجام شد، از آن احکایت می کند که اغلب آنان برای اشتهار و اعتبار و هویت و به رسمیت شناخته شدن، به تکفیری ها ملحق شدند (Kardas & Ozdemir ,2014: 12).

د- شیوه های بسیج

1- منابع نرم افزاری و سخت افزاری

قابلیت های نظامی بالای تکفیری ها در انجام اقدام های تهاجمی و واردآوردن خسارت به ظرفیت های دولتی، سبب شده است تا این گروه ها در بسیاری از مناطق، دولت را در تنگناهای سیاسی و اقتصادی برای پیگیری و اجرای کارویژه های خود قراردهند و توانایی آن را برای ایجاد تغییر و پاسخ گویی به خواسته ها و علایق مردمی ازبین ببرند و دولت را در حفظ و حمایت از اماکن عمومی و جان و مال مردم ناتوان کنند؛ آنها با تصویرسازی و ترسیم کردن دولت به بازیگری ناتوان، به «خود برجسته سازی» روی آوردند و نقش بازیگری حامی و خیر را ایفامی کنند (چنان که جبهه النصره خود را جبهه کمک به مردم نامیده است) و توانسته اند از این طریق، بسیاری از مناطق را با عنوان «مناطق آزاد» در سیطره خود قراردهند؛ درواقع آنها با اقدام های نظامی گسترده خود از طریق عملیات انتحاری و بمب گذاری و ... تلاش می کنند تا از فعالیت ها و کارکردهای دولت در سراسر کشور جلوگیری کنند و توانایی های دولت را برای اداره مناطق دورافتاده کاهش دهند (Meir Amit Intelligence, 2013: 124 .

در مناطق حاشیه ای که از نظارت و اقتدار دولت خارج شده است و خلأهای گسترده امنیتی و مدیریتی بروزکرده است، تکفیری ها با انجام اقدام های هوشمندانه و برنامه ریزی شده مبنی بر عرضه خدمات عمومی و تأمین نیازهای مردمی و برقراری روابط حسنه با مردم محلی تلاش کرده اند تا از تحریک مردم، ضد خود و انجام اقدام های واکنشی و تنش زای آنها جلوگیری کنند و ایشان را به سمت خویش متمایل سازند.

آنها با وابسته کردن مردم محلی به خود و جذب علایق آنها توانسته اند فضایی امن و باثبات برای خود ایجادکنند؛ این گروه ها با عطف توجه به قدرت نرم با هدف نفوذ و گسترش، «انجام اقدام های جامعه گرایانه[10] و رویکردی عمل گرایانه[11]» را به منظور تسلط بر اذهان و قلوب مردم در دستور کار خود قرارداده اند و تلاش می کنند تا افکار عمومی را نسبت به خود، بیگانه نسازند و با به کارگیری ابزارهای تبلیغاتی و حکمرانی خوب محلی می کوشتد که با تضمین وفاداری و تعهد افراد و گروه ها نسبت به ایدئولوژی و اهداف خود، از سست شدن عقیده و خروج آنها جلوگیری کنند.

تکفیری ها با عرضه خدمات عمومی و انجام اقدام هایی نظیر تهیه نان رایگان، لباس و پوشاک، مواد غذایی اساسی و سوخت و همچنین، تعمیر زیرساخت ها و خدمات رایگان پزشکی و بهداشتی، پرداخت یارانه به کشاورزان و ... توانسته اند خود را جایگزینی کارآمد به جای دولت معرفی کنند و به منبعی مهم برای رفاه عمومی تبدیل شوند و از این طریق به رابطه حامی – پیرو دامن بزنند؛ این گروه ها از حمایت های گسترده قبایل سنی بهره مندند و با راه اندازی بخش هایی درزمینه امور قبیله ای در درون نظام اجرایی و اداری خود، در جهت رفع مشکلات مردمی و تأمین امنیت و توزیع منابع میان آنها عمل می کنند و از این راه نشان می دهند که از اشتباه های مدیریتی دولت درس گرفته اند (Barret, 2014: 41).

آنها با اولویت قراردادن توسعه اجتماعی و برقراری اردوگاه های[12] رفاه اجتماعی تحت عنوان اداره خدمات عمومی و یا [تشکیل] بخش های گره گشایی و اعانه مردمی، به «عملیات تاکتیکی» برای کسب مقبولیت و محبوبیت عمومی و ایجاد ساختارهای مردم- پایه به منظور رسیدن به اهداف راهبردی و بلندمدت خود روی آوردند.

گروه های سکولار مانند ارتش آزاد سوریه[13] در بسیاری از مناطق محلی پیش از تصرف تکفیری ها، به غارت و اخاذی از مردم و وضع مالیات سنگین بر آنها پرداختند و محرومیت هایی عدیده برای آنها به بارآوردند که این امر، نفرت مردمی را درپی داشت و درنتیجه، تکفیری ها توانستند به سادگی و در قالب قهرمانان در میان مردم محلی نفوذکنند؛ درواقع، تکفیری ها در مقابل کارکردهای «سرقت و غارت» ارتش آزاد، کارویژه های مردم پسند «محافظت و مراقبت» و «تأمین نیازهای مردمی» را در دستور کار خود قراردادند؛ در آن زمان، تکفیری ها (جبهه النصره) در میان مردم به مثابه داوری منصف و معقول جلوه گری می کردند که مانند ارتش آزاد، درپی دامن زدن به محرومیت های مردمی نبودند(White, 2013: 26) ؛ چنین مواردی به وضوح در بیانیه های جبهه النصره قابل رؤیت است به گونه ای که اعلام کرده اند: «جبهه النصره مسئولیت دارد تا شمشیر ملت اسلامی، روی زمین باشد و از مردم، پس از خدا محافظت کند... [و] سرانجام ما دعامی کنیم تا خدا هر شهید را رحمت کند... و ما... وعده داده ایم که از شما تا زمان شهادت دفاع و محافظت کنیم» .(Hanssen, 2014: 50)

این گروه ها به طور هم زمان، بهره گیری از رویکردی عمل گرایانه را در دو زمینه «قدرت سخت افزاری»[14]و «قدرت نرم افزاری»[15]به معرض نمایش گذاشتند و به منبعی مهم برای تأمین نیازهای سایرین بدل شده اند؛ آنها با کاربست مؤثر قدرت نظامی توانستند به موفقیت های میدانی در نبرد با نیروهای دولتی دست یابند و ازاین رو، اعتبار و جذبه ای خاص در میان سایر گروه های شورشی کسب کردند؛ این در حالی است که دستیابی به چنین موفقیت هایی برای بسیاری از گروه های مخالف نوپا در سوریه ممکن نبوده است و به واقع آنها دارای توانایی لازم برای رسیدن به موفقیت های مهم نبودند؛ بنابراین مطلوب بودن نظامی بالای تکفیری ها آنها را همکار و شریکی اجتناب ناپذیر برای دیگر گروه های شورشی در جهت ائتلاف و الحاق ساخته است و از این طریق و با دامن زدن به ساختاری شبکه ای در جامعه سوریه ریشه دوانده اند؛ برای نمونه، یکی از رهبران شورشی به نام ابوزید که 420 تن از نیروی خود را به درون تکفیری ها هدایت کرد، می گوید: «از زمانی که ما به این گروه (جبهه النصره) پیوستیم، هرآنچه برای ادامه جنگیدن به منظور آزادکردن سوریه و پوشش دادن هزینه های خانواده مان نیازداریم، به دست آوردیم.

مبارزه کردن کنار آنها از طریق قوانینی بسیار سخت مدیریت می شود که فرماندهان عملیاتی یا جنگجویان خارجی [این قوانین] را صادرمی کنند و هیچ آزادی وجودندارد ولی شما می توانید هرآنچه را می خواهید، به دست بیاورید» (Cafrella, 2014: 16).

تکفیری ها به دلیل فراگیربودن (شمولیت)، اقتدار سازمانی و پیگیری ادعاهای مطرح شده و همچنین، کسب پیروزی در میدان های جنگی و ثروت هنگفت، ابهت و اقتداری خاص دارند و این امر، موجب شده است که علاوه بر مردم محلی، بسیاری از نیروهای شورشی به صفوف تکفیری ها بپیوندند و زمینه های انسجام آنها را بیش ازپیش فراهم آورند؛ بسیاری از این گروه ها به دلیل افزایش قدرت و نفوذ و کسب اهداف خود به گروه های سلفی جهادی پیوستند و بسیاری دیگر ازجمله میانه روها، به دلیل فقدان ثبات و معنا و عدم حمایت های خارجی، به این گروه ها واردشده اند. حفظ بقا در عرصه نبرد با حضور بازیگران متعدد و قدرتمند، یکی از اهداف اساسی گروه های شورشی کوچک تر به شمارمی رود و این خطر، همواره برای آنها وجودخواهدداشت که اگر به اتحاد با قدرت بزرگ تر روی نیاورند، به دست آنها نابود خواهندشد؛ درواقع، ترس از اقدام های رادیکال و رعب آفرین گروه های تکفیری، خود به مثابه محرک مهم پیوستن افراد و گروه ها به تکفیری ها برای حفظ جان، مال و هستی (موجودیت) عمل کرده است؛ برای مثال، گروه داعش، بیش از هر گروه دیگر تلاش می کند تا جزئیات دهشتناک جنایت های ارتکابی اعضای خود را در برابر سربازان اسیرشده و شهروندان از طریق رسانه های اجتماعی منتشرکند؛ آنها از شهرتشان در وحشی گری و بی رحمی برای القاکردن ترس در دشمنانشان و نیروهای رقیب بهره می برند (Amnesty International, 2014: 11). کسب حمایت های مردمی و نیروهای شورشی از طریق تأمین نیازهای زیستی و امنیتی و راضی کردن آنها و ارائه تصویری قدرتمند از خود، نوعی «ماشین بازاریابی افسانه ای» برای تکفیری هاست (Meir Amit Intelligence, 2013: 158). چنان که رهبر احرار الشام درخصوص همکاری با جبهه النصره می گوید: «النصره، سازمانی است که با قدرت، پشتکار و شور و اشتیاق، مشخص می شود» (Mire Amit Intelligence, 2013: 27).

توأمان شدن قدرت نرم (در مقابل مردم محلی) و قدرت سخت (در مقابل دشمنان و رژیم اسد) برای تکفیری ها به مثابه منبع تولیدکننده و بازتاب دهنده محبوب و مقبول بودن در میان نیروهای مردمی و گروه های شورشی عمل کرده است و اهمیت این موضوع به حدی است که پس ازآنکه آمریکا جبهه النصره را تروریست خواند، مردم محلی به این مسئله واکنش نشان دادند و تهدید اولیه را نه النصره بلکه رژیم اسد و ارتش معرفی کردند؛ آنها اعلام کردند که ما همه النصره هستیم و پرچم این گروه را به اهتزازدرآوردند.

ازآنجاکه این گروه ها خود را بهترین و والاترین امت (Caris & Reynolds, 2014: 16) می دانند با برقراری و تأسیس نهادهای مذهبی مجری قانون شریعت در مناطق تحت تسلط خویش، مانند پلیس مذهبی و دادگاه ها که موظف اند، «فضایل اخلاقی را ترویج دهند و ریشه های رذایل اخلاقی را بسوزانند و انسان ها را به انجام دادن کارهای نیک ترغیب کنند»، به تصویرسازی مثبت از خود می پردازند و خود را حافظان واقعی اصول دین و انسان هایی کمال طلب و وارسته می نمایانند؛ انجام سریع و گسترده چنین کارویژه هایی در کوتاه مدت با دورنمایی راهبردی و دستیابی به هدف بلندمدت تأسیس خلافت اسلامی صورت می پذیرد.

اقدام های عمل گرایانه محلی و انعطاف پذیری ساختاری تکفیری ها به بهره مندی از ماهیتی میانه رو تعبیرنمی شود بلکه این نظم و خویشتن داری، در کوتاه مدت شاخصی از بردباری و شکیبایی در تعقیب اهداف بلندمدت است (Cafrella, 20114: 41).

این گروه ها با عطف توجه به چنین الگوی رفتاری نرم و سخت به طور هم زمان، مبنی بر اثرگذاری بر اذهان و قلوب و شکل دادن به نظمی جدید همراه با مؤلفه هایی مانند «اقتدار، شوکت، شأنیت، نظم، قانون، امنیت و رفاه با تقویت جایگاه خود در میان سایر گروه های شورشی و ترغیب جنگجویان برای پیوستن به صفوف خویش، سرمایه انسانی و مشروعیت سازمانی خود را افزایش می دهند؛ به عبارتی، آنان با مشروع جلوه دادن هویت خویش، سلطه خود را عقلانی می کنند.

پی نوشت:

1. Nicolas Rasmussen

2. Monica Maggioni

3. Paolo Magri

4. Scott Gates

5. Sukanya Podder

6. Charles Caris

7. Samuel Reynoldz

8. Jennifer Cafarella

9. Anomy

10. Socialism

11. Pragmatism

12. Campaign

13. The Free Syrian Army

14. Hard Power

15. Soft Power

مراجع

- بشیریه، حسین (1387)؛ انقلاب و بسیج سیاسی؛ چ 6، تهران: دانشگاه تهران.

- تیلی، چارلز (1385)؛ از بسیج تا انقلاب؛ ترجمه علی مرشدی زاد؛ چ 1، تهران: پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی.

- دکمجیان، هرایر (1390)؛ جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب؛ بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی؛ ترجمه حمید احمدی؛ چ 6، تهران: کیهان.

- دهشیری، محمدرضا (1380)؛ نقش رسانه ها در عرصه سیاست خارجی در عصر جهانی شدن، جهانی شدن رسانه ها؛ تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

- غفاری هشجین، زاهد و قدسی علیزاده سیلاب (1393)؛ «مؤلفه های فرهنگ سیاسی جریان سلفی تکفیری؛بررسی داعش»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام؛ سال سوم،ش 11،ص 89تا 111.

- کریمی، علی (1390)؛ درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی تنوع قومی؛ مسائل و نظریه ها؛ چ 1، تهران: سمت.

- کاستلز، مانوئل (1380)؛ عصر اطلاعات: اقتصاد و جامعه و فرهنگ؛ قدرت هویت؛ ترجمه حسن چاوشیان؛ ج 2، چ 5، تهران: طرح نو.

- ماه پیشانیان، مهسا (1389)؛ جنگ نرم در فضای رسانه و سایبر؛ چ 1، تهران: انتشارات علیاء.

- مشیرزاده، حمیرا (1385)؛ تحول در نظریه های روابط بین الملل؛ چ 2، تهران: سمت.

2- منابع انگلیسی

- Archik, Kristin & Others (2015),” European Fighters in Syria and Iraq: Assessment, Responses, and Issues for the United States”, Congressional Research Service.

- Amnesty International (2014), “Escape from hell Torture and sexual slavery in Islamic State captivity in Iraq”,.

- Arnaboldi, Marco & Lorenzo Vidino (2015), The Caliphate, Social Media and Swarms in Europe: The Appeal of the IS Propaganda, in: Twitter and Jihad: the Communication Strategy of ISIS, The Italian Institute For International Political Study.

- Byman, Daniel & Jeremy Shapiro (2014),” Be Afraid. Be a Little Afraid: the Thereat of Terrorism From Western Foriegn Fighters in Syria and Iraq”, Foreign Policy at Brookings.

- Barrett, Richard (2014), “Foreign Fighters in Syria”, The Soufan Group.

- Bensemra, Zohra (2015),” Syria: Alienation and Violence: Impact of Syria Crisis”, Syrian Centre for Policy Research.

- Bagci, Huseyin & Hilmi Gullu (2015), A Comparison between Ethnic-Driven and Religious-Driven Terrorism: A Study of PKK and IS in Turkey and their Future Prospects, in: From the Desert to World Cities The New Terrorism, Konrad-Adenauer-Stiftung.

- Cafarella, Jennifer (2014),” Jabhat Al-Nusra In Syria an Islamic Emirate For Al-Qaeda”, Institute for the Study of War.

- Caris, Charles C & Samuel Reynolds (2014),” ISIS Governance in Syria”, Institute for the Study of War.

- Childs, Sean (2015), Pure Manipulation: ISIL and the Exploitation Of Social Media, Australian Army Journal, vol xll, no.1.

- Counter Extremism Project (2015), “ISIS”.

- Esfandiari, Haleh & Others (2014), “Barbarians: ISIS’s Mortal Threat to Women”, Middle East Program.

- Fürtig, Henner (2015), German Fighters and Their Impact on Domestic Security, in: From the Desert to World Cities The New Terrorism, Konrad-Adenauer-Stiftung.

- FOI Memo. (2014),” Following the Money: Financing the Territorial Expansion of Islamist Insurgents in Syria”.

- Gates, Scott & Sukanya Podder (2015), Social Media, Recruitment, Allegiance and the Islamic State, Perspectives On Terrorism, Vol.9, No.4.

- Hansen, Helle Hjordt (2014); "Salafi-jihadists in Syria: A Social Movement Theory Analysis", Roskilde University.

- Hoyle, carolyn & Aalexandra Bradford & Ross Frenett (2015), “Becoming Mulan? Female Western Migrants to ISIS”, Institute For Strategic Dialogue.

- Kardas, Tuncay & Omer Behram Ozdemir (2014), “The Making of European Foreign Fighters Identity, Social Media and Virtual Radicalization”, Seta: Foundation for Political, Economic and Social Research.

- Krishnamurthy, Rajeshwari (2015), Terrorism and Youth in South Asia, in: From the Desert to World Cities The New Terrorism, Konrad-Adenauer-Stiftung.

- Mustapha, Hamza (2014), “the Al – Nusra Front: From Formation To Dissention”, Arab Center for Research and Policy Studies.

- Moghadam, Assaf (2011). The Globalizaotin Of Martyrdom: Al Qaeda, Salafi Jihad, And The Diffusion Of Suicide Attack, Maryland: The Johns Hopkins University.

- Meir Amit Intelligence and Terrorism Informatios Center (2013),”Foreign Figthers in Syria“,.

- Nasser, Rabie & Others (2013),”Socioeconomic Roots And Impact of the Syrian Crisis”, Syrian Center for Policy Research.

- saltman, erin marie & melanie smith (2015),”Till Martyrdom Do Us Part’ Gender and the ISIS Phenomenon “,Institute for Strategic Dialogue.

- Sandee, Ronald & Michael S. Smith (2013) “Inside The Jihad Dutch Fighters in Syria”, Kronos Advisory.

- Spitz, René (2014), State-civil society relations in Syria: EU good governance assistance in an authoritarian state, Leiden University.

- Vinci, Anthony (2009), Armed Groups and the Balance of Power: The international relations of terrorists, warlords and insurgents, Routledge.

- White, Jeffrey & Andrew J. Tabler & Aaron Y. Zelin (2013),” Syria’s Military Opposition: How Effective, United, or Extremist?”, The Washington Institute For Near East Policy.

- Zelin, Aaron Y. (2015), “Foreign Fighter Motivations”, Washington Institute for Near East Policy.

3- منابع الکترونیکی

- الراشد، عبدالرحمن (26/9/1393)؛ «سکس و برده داری و داعش»، سایت شرق الاوسط؛ (23095)، از:

- http/www.Persian.aawsat.com/tag.

- بی نام (16/9/1393)؛ «نقش انگیزه جنسی در پیوستن به داعش»، سایت مشرق نیوز؛ 16/9/1393 (360422)، از:

- http/www. Mashreghnews.ir/fa/news.

- ملک محمد، مهدی (6/9/1393)؛ «چرا غربی ها به داعش می پیوندند؟»، سایت صدای ایران؛16/9/1393 (30408)، از:

- سایت صدای ایران : http/www.Sedayiran.com/fa/news.

- سایت پژوهش های جهانی:

Anderson, Prof. Tim (2015), “The Relationship between Washington and ISIS: The Evidence”, http://www.globalresearch.ca.

- سایت سی ان ان:

Defterios, John (2014), “ISIS' struggle to control its oil riches”, http://edition.cnn.com/2014/09/03/business/defterios-oil-isis.

- سایت بازفید:

Giglio, Mike (2014), “This Is How ISIS Smuggles Oil”,http://www.buzzfeed.com.

- وبلاگ سیاست امنیتی:

Guidere, Mathieu (2015), “ISIS’ Politics of Sex”, http://www.sicherheitspolitik-blog.de/2015/01/30/isis-politics-of-sex/12.02.2015 14:23:22.

- سایت نی تایمز:

Yeginsusept, Ceylan (2014), “ISIS Draws a Steady Stream of Recruits From Turkey”, http://www.nytimes.com.

- سایت روزنامه نیویورک تایمز:

Vilmaz, Guler (2014), “Opposition MP says ISIS is selling oil in Turkey”, http://www.al-monitor.com/pulse/tr/business/2014/06

نویسندگان:

علی کریمی: استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندران

رضا گرشاسبی: کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه مازندران

فصلنامه جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام شماره 9

ادامه دارد...
کد مطلب : ۷۱۶۱۶۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما