همزمانی دو نشست جی هفت و سازمان همکاری شانگهای، پیام های زیادی برای ترسیم الگوی قدرت در نظام بین المللی دارد. در حالی که هفت کشور صنعتی در کبک کانادا نتوانستند بر سر موضوعات مورد علاقه، به جمع بندی برسند، در این سوی عالم، چین و شرکایش توانستند به درک مشترکی نسبت به مسائل اقتصادی بنیادین برسند. آمریکایی ها که در روزهای اخیر با وضع تعرفه ها و اعمال محدودیت ها برای ورود آلومینیوم و فولاد اروپایی ها، کانادا و ژاپن، درد سر بزرگی برای همپیمانان خود به وجود آورده اند، نشست جی هفت را مورد بی مهری قرار دادند و شیفتگی خود را برای رسیدن به دیدار با رهبر کره شمالی کتمان نکرده و راهی شرق شدند. نمایش قدرتی که چین در عرصه بین المللی ارائه داده است، سبب شده تا آمریکا مسائل مربوط به شرق را با دقت پی گیری کرده و به دنبال حل مشکلات شبه جزیره بیفتد.
قطب های غیرغربی قدرت
امروزه قطبهای جدیدی ظهور کرده اند که هریک خواهان ایفای نقش در نظام بینالملل هستند. لذا دولت آمریکا باید سهمی از اداره نظام بینالملل را به این کشورها واگذار کند. قدرتهای نوظهور، دیگر رهبری تکقطبی آمریکا را پذیرا نیستند. چارچوب ها و نهادهایی از جمله سازمان همکاری شانگهای و شکلگیری گروه بریکس نمونهای از بحران رهبری هستند که واشنگتن با آن مواجهه است.
قدرتهای نوظهور و بسیاری از کشورها خواهان ایجاد نوع جدیدی از حکمرانی جهانیاند. امروزه آمریکا با چالشهای عمدهای مواجهه است که بهتنهایی و به شیوه سابق قادر به پاسخگویی به آن مشکلات نیست. در طول سالیان گذشته تعداد کشورهایی که با رفتار رأیدهی آمریکا در سازمان ملل مخالفت کردند افزایشیافته است. در این سالها به دلیل مشکلات اقتصادی منابع اعمال قدرت آمریکا کاهشیافته است و میزان کمکهای خارجی جهانی آمریکا در حال کاهش است.[1]
بسیاری بر آنند که توزیع قدرت سنتی حاکم بر ساختار نظام بینالملل برهمخورده و بازیگران سنتی این عرصه (آمریکا و اروپا) دیگر قدرت اقتصادی- سیاسی گذشته را ندارند. ظهور قدرتهای جدید در مناطق مختلف جهان و مخصوصاً قارهی آسیا موجب تغییر نقشهی قدرت در جهان شده است. در کنار افول نسبی قدرت آمریکا میبایست به خیزش قدرتهای نوظهوری چون چین، روسیه، کشورهای حوزه بریکس، ایران، برزیل، آرژانتین، هند و سایر کشورهای نوظهور بین المللی اشاره کرد.
1. چین
بسیاری از نخبگان غربی نظر بر این است که قدرت آمریکایی ها در حال افول است و به واقع قدرت از مغرب زمین در حال رفتن به سمت مشرق زمین است. اینک کسی به راحتی نمی تواند اظهار کند که چین قدرتی در سطح بین المللی محسوب نمی شود یا آمریکا و غرب می تواند این قدرت را مهار کند یا آن را در نظر نگیرد. بسیاری از معادلات در سطح بین المللی بدون حضور فیزیکی و غیرفیزیکی چینی ها قابل حل شدن نیستند. به نظر کریستوفر لین و رابرت ام گیتس قدرت جهانی در حال تغییر از غرب به شرق است و همین امر باعث کاهش نفوذ آمریکا و سلطه جهانی این کشور است.[2]
بنا بر نظرسنجی مؤسسه پیو،[3] بهطورکلی مردم جهان (بهویژه اروپا) تا حد زیادی معتقدند که چین در آینده، جای آمریکا در نظام بینالملل را خواهد گرفت.[4]
فارغ از اینکه واقعیت چه باشد، مهم تصوری است که چین را بهعنوان ابرقدرت اقتصادی جهان میشناسند. پیو در نظرسنجی خود مبتنی بر این پرسش که کدام کشور (چین یا آمریکا) قدرت اصلی اقتصادی دنیاست، به نتایج جالبی دستیافت. نتیجه حاکی از بهبود جایگاه چین و رشد جایگاه اقتصادی این کشور در نظام بینالملل، نزد افکار عمومی است. موقعیت چین از مقدار 22 درصد در سال 2008 (سال شروع بحران مالی جهانی) به 42 درصد در سال 2013 بهبود یافت. این در حالی است که موقعیت آمریکا از 45 درصد در سال 2008 به 36 درصد کاهشیافته است.[5]
بنا بر گزارش صندوق بینالمللی پول، شاخص تولید ناخالص داخلی از دیدگاه برابری قدرت خرید (2014) چین به مقدار 17.617 میلیارد دلار رسید درحالیکه تولید ناخالص داخلی ایالاتمتحده ۱۷٫۴۱8 میلیارد دلار است. بنابراین اقتصاد چین برای اولین بار از بزرگترین اقتصاد جهان، از حیث تولید ناخالص داخلی، پیشی گرفته است.[6]
این ارقام نشان دهنده آن است که به رغم رکود اقتصادی در جهان، چین در سایه اصلاحات موفق شده است وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشد. رونق در بخش مسکن که آمار نشان می دهد قیمت آن به شکل سرسام آوری افزایش یافته و همچنین بهبود شاخصه های صنعتی و افزایش نرخ خرده فروشی، از بهبود اوضاع تجاری و اقتصادی این کشور حکایت دارد.[7]
2. بریکس
نه تنها از منظر بسیاری از کارشناسان غیر غربی بلکه حتی از منظر خود آمریکایی ها نیز هژمونی آمریکا با چالشهای عمدهای روبهرو بوده که هر یک هزینههایی بر اعمال قدرت دولت هژمون بار میکنند. در این رابطه، میتوان به ایجاد گروهبندیهای جدید در نظام بینالملل مانند «بریکس» اشاره کرد که بهوضوح نشاندهندهی موازنهگری قدرتهای نوظهور علیه آمریکاست.
آمریکایی ها حتی در حوزه اقتصادی نیز در حال از دست دادن هژمونی خود نسبت به نظام های در حال ظهور دنیا هستند. یکی از چالش های نوظهور آمریکا، ظهور اقتصادهای جدید است. برای نمونه بریکس (BRICS) که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو این گروه یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) تشکیل شده است بخش وسیعی از اقتصاد جهانی را در دست داد. این گروه نیمی از جمعیت جهان و 28 درصد از توان اقتصادی دنیا را در اختیار دارد.
دکتر پیتر کنگ بر این باور است که «از نظر من برای آینده روابط بین سیاست خارجی و توسعه اقتصادی بهتر است بر کشورهای شرقی مثل چین، روسیه و همچنین سازمان همکاری شانگهای و علاوه بر آن اتحادیه اقتصادی اوراسیا تمرکز کنیم. به بیان دیگر ، جاده ابریشم جدید که رئیس جمهور چین سه سال پیش مطرح کرد، پتانسیل بی حصری برای توسعه دارد. این کشورها و اتحادیه ها به علاوه بریکس –بدون محاسبه برزیل- که نصف جمعیت جهان و یک سوم تولید داخلی جهان را در اختیار دارند می توانند مسیر توسعه آینده را مشخص کنند.»
وی همچنین معتقد است «سیستم سرمایه داری در معرض سقوط است. شاید این سقوط امروز و فردا نباشد اما قطعا رخ خواهد داد. کشورهای شرقی مثل چین و روسیه، به همراه برخی از اتحادیه ها و کشورهای بریکس جایگزین مناسبی برای اقتصاد سرمایه داری هستند. این مسئله مهمی است که در ذهنمان طرحی برای سیستم پولی و سیستم اقتصادی بر اساس توزیع عادلانه ثروت داشته باشیم. پولی که برای منافع به صورت وام داده می شود و ستون اصلی اقتصاد غربی است منجر به مرگ بشریت و افزایش شکاف فقیر و غنی شده و در حقیقت ریشه بی عدالتی و منازعه است. هر سیستم جایگزین دیگری باید خودش را از طمع ورزی و حرص رها سازد و در عوض به همبستگی مردم، منابع طبیعی و ارزش های مشترک احترام بگذارد.»
ارزیابی
قطب های قدرت در نظام بین الملل سهم قابل توجهی در شکل گیری الگوی جدید اقتصادی و حتی سیاسی بین المللی ایفا می کنند. شاید چندان به درازا نکشد که ساختار اقتصادی بین المللی متاثر از قواعد جدیدی شود که این قواعد لزوما از دستور کارهای گروه های اقتصادی و توافقات کشورهای غربی خارج نشود.
رضا رحمتی
پی نوشت:
[1] http://watchingamerica.com/WA/2015/01/12/decline-of-us-influence-a-long-term-trend/
[2] http://lawstreetmedia.com/issues/world/united-states-superpower-decline/
[3]. PEW Research Center
[4]. http://www.pewglobal.org/2014/07/14/chapter-3-balance-of-power-u-s-vs-china/
[5]. http://www.businessinsider.com/pew-china-economic-power-2012-6
[6]. https://www.imf.org/external/
[7]. http://www8.irna.ir/fa/News/82229312