حجت الاسلام والمسلمين سيدهادي خسروشاهي:
تقريب بين مذاهب
با اقدام يك طرف و سكوت طرف ديگر معنا و مفهومي پيدا نميكند
روزنامه جمهوری اسلامی , 12 آبان 1389 13:14
اسلام تایمز- حجت الاسلام والمسلمين سيدهاي خسروشاهي نويسنده و محقق صاحب نام و سفير سابق جمهوري اسلامي ايران در واتيكان و مصر و كارشناس ارشد وزارت امور خارجه، از فعالان برجسته در حوزه تقريب ميان مذاهب اسلامي است.
گفتوگو از سيدمحمود جوادي
صدور فتواي وحدت بخش رهبر معظم انقلاب و اظهارات شيخ الازهر، زمينهاي شد براي گفتگو با جناب آقاي خسروشاهي كه تجربه زيادي در زمينه تقريب دارند و به دليل آشنائي با افكار علما و مشايخ اهل سنت و شيوخ الازهر و مسائل تقريب مذاهب، در اين زمينه صاحبنظر هستند آنچه درپي ميآيد ماحصل گفتگوي ما از ايشان است.
* باتوجه به اينكه جنابعالي مدتها در كشور مصر حضور داشتيد، ميخواستيم نظرتان را درباره استقبال علماي مصر بويژه شيخ الازهر از فتواي اخير رهبر معظم انقلاب بدانيم.
- اصولا بايد توجه داشته باشيم كه تاسيس "جامعه الازهر" توسط سلسله فاطميها در مصر، اثر مثبت و ماندگاري در روحيه الازهريان و بطور كلي مصريان نسبت به اهل بيت عليهم السلام و شيعه و تشيع بيادگار گذاشته است.
آثار اين امر در كتابها و نوشتهها و تعظيم و تكريم مقابر اهل بيت در مصر، توسط اكثريت مردم و شيوخ الازهر، كاملا آشكار و هويدا است و من چگونگي اين مسئله را در كتاب "اهل البيت في مصر" كه نخست در قاهره و سپس در تهران از سوي مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسلامي چاپ شده است به تفصيل آوردهام. در واقع روي همين اصل، مشايخ الازهر در هر دورهاي بنحوي با شيعيان، مناسبات حسنهاي داشتهاند. اما پس از اقامت طولاني و ده ساله سيد جمال الدين حسيني (اسدآبادي معروف به افغاني) در مصر و ارتباط وثيق او با شيوخ و طلاب الازهر، و دروس و خطابههاي او اين پيوند را استوارتر ساخت بويژه كه سيد هيچگاه در مسائل اختلافي بين شيعه و سني، وارد نميشد و همه وقت در فكر ايجاد وحدت و تقريب و تربيت طلاب الازهر بود كه نمونه برتر آنان، شيخ محمد عبده، مفتي بعدي ديار مصر و مريد و مخلص سيد حسيني است.
تاسيس دارالتقريب در قاهره به پشتيباني مرحوم آيت الله بروجردي و همت مرحوم علامه شيخ محمد تقي قمي و همكاري همه جانبه شيخ الازهر با آن و عضويت شيخ حسن البنا نخستين رهبر اخوان المسلمين در مصر در هيئت موسس اين نهاد نوپا، نقش ويژهاي در نشر و تحكيم انديشه تقريب بين مذاهب اسلامي داشت. و البته ميدانيم كه علماي بزرگ شيعه در ايران، عراق، لبنان و... با اين نهاد همكاري مثبت و فعالي داشتند و همين روابط، و سپس مكاتبه مرحوم آيتالله بروجردي با مرحوم شيخ محمود شلتوت - شيخ الازهر - موجب صور فتواي "جواز تعبد به مذهب شيعه، مانند بقيه مذاهب اربعه" گرديد. البته از آن به بعد، همواره دشمنان وحدت اسلامي و اخلالگران سلفي -اعم از انصار السنه! يا و هابيها و ديگر نحلههاي متحجر - كوشيدهاند كه بر اين وحدت و اين انديشه، صدمه بزنند و بدون وقفه كوشيدهاند كه با سوء استفاده از بعضي آراء شاذي كه در بين عده قليلي از شيعيان درباره صحابه و يا همسران پيامبر وجود داشته، تفرقه و حادثه بسازند، و متاسفانه موجب كدورتهاي موسمي و زود گذر شدهاند.
توطئهاي كه چندي پيش توسط مزدوران اجارهاي امپرياليسم - و صهيونيسم با سخنراني "ياسرالحبيب" عنصر بيمايه فراري از كويت - كه طبق معمول در پناه پير فرتوت استعمار انگليس در لندن جاي گرفت آغاز شد و نشر در ماهوارههاي متعددي كه با هزينه آل سعود و وهابيها اداره ميشوند، زمينه مساعدي براي پيدايش مجدد تفرقه و بحران در بلاد اسلامي و حتي ايجاد درگيريهاي خونين در مناطق مختلفي از جهان اسلام، بوجود آورد و دشمنان خوشحال از عمل خيانت بار و برنامهريزي شده "ياسر الحبيب" و پشتوانههاي وي، در انتظار بوجود آمدن بحراني عميق و اختلافي حل نشدني، بين مسلمانان شيعه و سني، در سطح جهاني بودند و هرگز فكر نميكردند كه اين توطئه، در نطفه خفه خواهد شد.
بدون هيچگونه ترديدي فتواي تاريخي و ماندگار حضرت آيتالله خامنهاي در تحريم اهانت به اصحاب و همسران پيامبر و يا ديگر مقدسات اهل سنت، يك عامل اساسي و بنيادي در از بين بردن زمينه اختلاف و ريشه كن نمودن انگيزه بحران بود.
من فكر نميكنم كه در طول تاريخ اسلام، از آغاز و تاكنون، هيچوقت يك مقام برجسته شيعي، يك مرجع تقليد، يك عالم بزرگ، شهامت و شجاعت صادر كردن اين چنين فتواي تاثيرگذاري را داشته باشد و اين "فدا" و "ايثار" حسيني در واقع توانست ريشه فتنه را از بيخ و بن بركند و عليرغم احتمال واكنشهاي مخفي عناصر معدود متحجري كه متاسفانه هنوز در بين محافل و يا حوزههاي ما پيدا ميشوند، بطور شفاف، حقيقت مطلب بيان شد، كاري كه بيترديد پاداش آن عندالله محفوظ خواهد بود. و ما عند ربك خيرو ابقي.
* اظهارات اخير آقاي احمد الطيب شيخ الازهر درباره شيعيان (نماز پشت سر شيعيان) تا چه حد ميتواند بداخلاقيها ميان افراد تندرو در مذاهب اسلامي را تغيير دهد و افق تقريب ميان مذاهب را روشنتر كند؟
- شيخ احمد الطيب از علماي معروف مصر و فارغ التحصيل الازهر و دانشگاه سوربن فرانسه، يكي از روشن بينترين علماي الازهر است... آشنايي اينجانب با ايشان ده سال پيش و از دوراني آغاز شد كه ايشان پس از برادر گرانقدر ديگرمان، شيخ دكتر نصر فريد و اصل - مفتي پيشين مصر - به دارالافتاء رفت و مفتي مصر شد... وي پس از مدتي به رياست دانشگاه الازهر انتخاب گرديد و اكنون رياست "مشيخه الازهر الشريف" را بعهده دارد.
بنده در ملاقاتهاي متعددي كه با ايشان داشتم، او را فردي آگاه، مطلع، عالم، فقيه، تاريخ دان، محقق، بصير و شريف و شخصي منطبق با نام خود - الطيب - يافتم و ايشان هميشه با فروتني خاص در ديدارها، مرا تا دم درب آسانسور در دارالافتاء و يا دانشگاه الازهر بدرقه ميكرد و احترام خاصي به "سادات" و يا بقول مصريها "اشراف" قائل بود.
شيخ احمد الطيب، در دوران رياست دانشگاه، يك برنامه پرسش و پاسخ در ماهواره مصري "النيل" داشت كه هر هفته در روزهاي جمعه تحت عنوان: "فقه الحياه" پخش ميشد. اين برنامه واقعا "فقه الحياه" بود. ايشان چندين برنامه، درباره اهل بيت پيامبر و استحباب و حتي لزوم ضرورت زيارت مشاهد مشرفه بحث كرد و با استناد به متون سلفيها، بويژه كتابهاي "شيخ الاسلام ابن تيميه" تمام شبهات و اشكالات مطرح شده آنها را پاسخ داد و به شدت از روشهاي شيعيان دفاع كرد و آنان را يك از دوبال اسلام معرفي نمود.
البته در مواردي، او شايد تحت تاثير تبليغات رسانهاي و بويژه گفتههاي بيدليل دوست ما شيخ يوسف القرضاوي، از مسئله "تبشير شيعي" ! در بلاد سني، گلهمند شد كه من بلافاصله در نامه برادرانهاي كه براي او فرستادم، يادآور شدم كه از كدام تبشير شيعي سخن ميگويند؟ آيا "مجمع البحوث الاسلاميه" الازهر اجازه نشر يك كتاب شيعي را در قاهره ميدهد، يا حتي در نمايشگاه بينالمللي كتاب در قاهره، عرضه كتابهاي شيعي در تفسير و حديث و فقه و كلام و حكمت ممنوع است؟ و يادآور شدم كه در ايران كتابهاي علماي اهل سنت مصر و غير مصر را به فارسي ترجمه و منتشر ميسازند و حتي ترجمه دوره كامل تفسير شهيد سيد قطب - فيظلال القرآن - را در سي جلد، در قم، مركز حوزه علميه قم، توسط برادران سني خود چاپ و منتشر ميسازند. و از همه مهمتر آنكه از همين برادر ارجمند جناب شيخ القرضاوي - كه متاسفانه در يك خطاي فاحش ديگري، در ماهواره الجزيره، در برنامه الشريعه و الحياه، شيعه را "مبتدع"! ناميد - تا كنون بيش از سي جلد از آثارش، به فارسي ترجمه و در سراسر ايران، با اكثريت شيعه، منتشر شده است. بدين ترتيب ايا اين، از نظر شما يك نوع تبشير شيعي، يا تبشير سني است؟ پس از اين مكاتبه، شيخ در ديدگاه خود تجديد نظر كرد و ديگر سخن از تبشير! بميان نياورد.
بهر حال شيخ احمد الطيب، شيخ كنوني الازهر از صميم قلب به شيعه علاقمند است و به عقايد آن احترام ميگذارد و مانند ديگر شيوخ الازهري - شيخ محمود عاشور قائم مقام سابق شيخ الازهر، شيخ دكتر نصر فريد و اصل، مفتي سابق مصر و چندين عالم ديگر كه در پشت سر علماء شيعه در قم و تهران نماز خواندند و علماي شيعه ديگر در ايران، پشت سر آنان نماز گزاردند، آمادگي قلبي دارد كه پشت شيعه نماز بخواند و به نجف برود و با مراجع و علماي عظام ديدار داشته باشد.
البته اظهارات رسمي و علني اين ديدگاه شيخالازهر تاثير بسزائي نخست در بين دهها هزار طلبه و دانشجوي الازهر، در رابطه با وحدت دارد و علاوه بر آن در ميان عامه مردم مصر و بلاد اسلامي ديگر هم تاثير گذار است. اما بنظر من بحثهاي شيخالطيب در برنامه "فقهالحياه" در جلوگيري از آثار منفي بداخلاقيهاي افراد افراطي - باصطلاح سلفي - وهابي - بيشترين اثر را ميتواند داشته باشد. ولي البته اخيرا طي نامهاي از ايشان خواستهام كه اجازه دهد برنامههاي "فقه الحياه" به زبان فارسي ترجمه و در ايران منتشر گردد.
پس در كل بايد گفت كه ديدگاهها و انديشههاي شيخ احمدالطيب كاملا تقريبي است و نشر آن افكار، افق تقريب را دربلاد اسلامي روشنتر خواهد ساخت.
*علماي جهان اسلام از اهل سنت و شيعيان، چه گامهاي ديگري را در راستاي حل اختلافات مذهبي بايد بردارند تا جهان اسلام به سمت تقريب واقعي به معناي كلمه حركت كند؟
- طبيعي است كه تقريب بين مذاهب، با اقدام يك طرف و سكوت طرف ديگر معني و مفهومي پيدا نميكند. هميشه يكي از گلههاي دوستان مصري و مشايخ الازهر در ملاقاتها اين بود كه در مقابل فتواي شيخ شلتوت و به رسميت شناختهشدن مذهب شيعي و حتي تدريس فقه شيعه در دانشگاه الازهر، علماي شيعه چه اقدام متقابل و مثبتي انجام داده و چه گامي برداشتهاند؟ خوشبختانه گام مثبت نخستين به تاسيس دانشگاه مذاهب اسلامي از سوي مجمع جهاني تقريب برداشته شد كه طلاب ودانشجويان آن، از هر مذهبي، فقه خود را ياد ميگيرند و اين يك گام مثبت و متقابل وحدت طلبانه ايست كه ايران اسلامي برداشته است.
در حوزه علميه قم هم طلاب بسياري از بلاد عربي و آفريقايي سني حضور دارند و مشغول تحصيل هستند كه اين امر در راستاي تعاريف و تقريب بين مذاهب اسلامي است.
از سوي ديگر، گله اساسي و عمده آنان در مورد سب و لعن بعضي عناصر وابسته به شيعه، در منابر يا كتابها بود كه همواره زحمات تقريبي دلسوزان را خنثي مي كرد. اما علاوه بر اقدامات بيشماري كه قبلا در جلوگيري از اين قبيل امور اختلاف برانگيز بعمل آمده بود و علاوه بر بيانات آيتالله خامنهاي در سفر كردستان، در "تحريم اهانت به مقدسات اهل سنت"، صدور فتواي تاريخي اخير مقام معظمله، گام مثبت و بسيار بلندي بود كه در واقع تحقق آرزوي ديرينه علما بشمار ميرود. و خوشبختانه اين فتوا كه با استقبال شيوخ بسياري از محافل اهل سنت در بلاد مختلف روبرو گرديد، با تاييد مراجع و علما بلاد شيعه و حوزههاي علميه همراه شد كه بيترديد ميتواند نقش سازندهاي در راستاي اهداف وحدت مسلمين و تقريب بين مذاهب داشته باشد. البته ما اميدواريم كه نويسندگان و مولفان فريقين،بجاي نبش قبور! و يافتن موارد اختلافي هزار سال پيش و تكرار اتهاماتي از قبيل اعتقاد به تحريف قرآن و مسائلي از اين قبيل، در زمينه موارد وحدت و تقريب، تحقيق كنند و كتاب و مقاله بنويسند، در نماز جمعهها حقايق را آنطور كه هست بدون ترس و واهمه، براي رضاي حق بيان كنند و مطرح سازند، تا به ياري خدا راه حركت بسوي تقريب واقعي، هموارتر گردد.
البته شكي نيست كه تشكيل سمينارها، ميزگردها، جلسات علمي و گفتگوهاي برادرانه، يكي از بهترين و موثرترين راهها براي وصول به هدف نهائي تقريب است.
خوشبختانه ايران اسلامي با تشكيل دهها و بلكه صدها سمينار و كنفرانس، در ايران و ديگر مناطق دنيا، در اين مسير گام برميدارد و گفتگوهاي به دور از عناد و لجاج، افكار و انديشهها را روشن ميسازد و بدينترتيب در واقع زمينه رشدونمو نفاق و خلاف، بداخلاقي و درگيري نشر تهمتها و اكاذيب و... از بين ميرود.
در اينجا بيمناسبت نيست اشاره كنم كه علاوه بر ملاقاتها و ديدارهاي مكر رو متعدد با علماي الازهر و ديگر شخصيتهاي علمي غيرالازهري در مصر، كه آثار مثبت بسياري داشت، در ربيع الاول 1422 ، بهنگام اقامت در قاهره، نخستين ميزگرد تقريبي را با حضور شيخ سابق الازهر، مرحوم شيخ سيدمحمد طنطاوي، شيخ دكتر نصر فريد واصل، شيخ دكتر حمدي زقزوق، (وزير اوقاف) و چند نفر ديگر از علماي مصر و لبنان و مسقط، و آيتالله شيخ محمد واعظزاده و آيتالله شيخ محمدعلي تسخيري و شيخ عبدالله محمدتقي القمي، و اينجانب در قاهره تشكيل گرديد كه محصول آن ميزگرد و گفتگوها به طوركامل در دو شماره از روزنامه معروف "الاهرام" چاپ و منتشر گرديد و ما هم علاوه بر چاپ و نشر مستقل آن در قاهره، چندين بار هم متن عربي وترجمه فارسي آن را در ايران هم منتشر ساختيم كه در واقع گام مثبت ديگري در راه تقريب بود.
البته يك بار هم از سوي مجمع جهاني تقريب، كنفرانسي بعنوان بزرگداشت آيتالله بروجردي و علامه شيخ محمود شلتوت در تهرا ن و قم، با شركت شيخ محمود عاشور (قائم مقام شيخ سابق الازهر) و شيخ دكتر نصر فريد واصل (مفتي سابق مصر) و چندين نفر ديگر از علماي الازهر تشكيل گرديد كه اين ديدار و گفتگوها تاثير بسياري در روشن شدن اذهان علماي الازهر و مردم مسلمان مصر داشت.
مشايخ الازهر، پس از مراجعت از ايران، طي مصاحبههاي متعدد و گوناگوني با وسائل ارتباط جمعي مصر، نتايج اين ديدار و كنفرانس را تشريح كردند و بطور شفاف بيان داشتند آنچه كه در ايجاد اختلافات و نشر اتهامات ديده ميشود، ناشي از توطئههاي دشمنان اسلام و مسلمين است. آنها گفتند: ما در ايران پشت سر علماي شيعه در تهران و قم نماز خوانديم و علماي آنان نيز پشت سر ما نماز گذاردند، و اگر خداي ما و پيامبر ما و قرآن ما يكي است و اعمال و عبادات دينيمان از نماز و روزه و حج و زكات و... يكي است، پس اختلاف براي چيست؟ آيا اين نوع اقدامات اختلافانگيز دوري از تعاليم اسلام و همكاري با توطئههاي يهود و نصاري نيست كه ميخواهند ما را از برادران خود جدا سازند؟
*عامه مردم و مقلدين چگونه بايد در راستاي عمل به فتواهاي وحدتبخش مراجع و علماي اسلام اقدام كنند؟ وظيفه مبلغين در تداوم تاثير فتواهاي تقريبي تا چه اندازه ميتواند به كمرنگ كردن اختلافات كمك كند؟
*بيترديد نقش علما و مبلغين دين در مساجد و محافل مذهبي در روشن ساختن اذهان عمومي و تبيين محتوا و منطق فتواي رهبري و ديگر افكار و نظريات تقريبي، و كمرنگ كردن اختلافات مذهبي و عقيدتي، يك نقش اساسي و بنيادي است... يعني در صورت اقدام و عمل علما و مبلغين به وظيفه خود، و روشنگري در سطوح مختلف عامه مردم و مقلدين مسلمان به پيروي از نظريات مراجع عظام، در اين زمينه نيز همگام خواهند بود، يعني اگر علما و مبلغين وظيفه شرعي خود را در اين راستا بخوبي انجام دهند، تودههاي مسلمان نيز كه همواره پيروي و اطاعت خود را در اجراي احكام دين تا حد ايثار و فداي جان، نشان داده و ثابت كردهاند، در اين محور نيز به عنوان اداي تكليف و انجام وظيفه شرعي به ميدان خواهند آمد و حتي پيشروتر از ديگران، گام برخواهند داشت.
متاسفانه بايد گفت كه در موارد قبلي - از جمله فتواي تحريم اهانت به مقدسات مذاهب ديگر - كه از سوي مقام معظرم رهبري در سخنراني عمومي در كردستان - سنندج - صادر شده اقدام مثبتي در حوزهها و رسانهها - اعم از مطبوعات، راديو و تلويزيون - كه در شان ابراز همچو نظريه سازنده و تاريخي بود، بعمل نيامد و بلكه متاسفانه ما شاهد شعار نويسي بر دروديوار شهرهاي مذهبي و حتي نوشتن سب و لعن بر شيشههاي وسائل عمومي حمل و نقل، شديم. در حاليكه جلوگيري از اين پديده مذموم و غيرمشروع، كار مشكلي نبود. مثلا اتحاديه تاكسيراني شهرستان قم به راحتي ميتوانست با يك اخطار جدي به رانندگان از شعارنويسي بر روي شيشههاي تاكسيها!جلوگيري بعمل آورد. اما باز هم متاسفانه ما شاهد اين اقدام و حركت ضروري نبوديم...
البته صداوسيما هم در اين مورد به وظيفه خود، خوب عمل نكرد و بجاي تشكيل ميزگردها و گفتگوهاي دونفره! بيثمر- در همه كانالها! - به انجام مصاحبه و تشكيل ميزگرد - با شركت علما و جامعهشناسان و پيروان مذاهب رسمي كشور - براي بررسي اين موضوع حياتي در يك كشور اسلامي در يك جامعه متعدد المذاهب، اقدامي نكرد، و جرائد و مطبوعات هم شايد در كليت خود رسالتي را كه برعهده داشتند، انجام ندادند و نويسندگان و تحليلگران آنها هم به بررسي و تحقيق و پژوهش در ريشه تاريخي اين امور و خرافهزدائي از اذهان، نپرداختند، و اگر روزنامه "جمهوري اسلامي" به اين امر پرداخت، در واقع يك استثناء بود.
*با توجه به فتواي اخير رهبر معظم انقلاب و واكنش مثبت علماي اهل سنت بويژه شيخالازهر، شما افق معنوي اين اقدامها را چگونه ميبينيد؟
- با توجه به اينكه فتواي اخير آيتالله خامنهاي بسيار بموقع بود و انعكاس خبري مطلوبي هم در سطح جهاني داشت، اين فتوا با واكنش مثبت بزرگان اهل سنت، بويژه شيخالازهر و علماي بلاد اسلامي و سازمانها و احزاب اسلامي مردمي - مانند جمعيت اخوانالمسلمين در مصر و سوريه و لبنان و اردن و سودان و... روبرو شد و بيترديد افق معنوي اين اقدام، بسيار درخشان و پايدار خواهد بود، چرا كه صدور فتوائي با اين شفافيت درباره در يك مسئله اختلاف برانگيز هزار و چند ساله، هرگز تحقق نيافته بود و اكنون كه مقام معظم رهبري، آيتالله خامنهاي حفظهالله با صراحت و شجاعت اين فتوي را صادر كردند، ديگر علماي اهل سنت نميتوانند گلهمند باشند و آن را ناديده بگيرند و علما شيعه هم نميتوانند طبق موازين شرعي، برخلاف آن نظريهاي را ابراز دارند.
من افق معنوي اين فتواي تاريخي را بسيار روشن و داراي آثار مثبت و ماندگار ميدانم و از خداي بزرگ مسئلت دارم كه به همه ما توفيق انجام وظيفه در اقدام به استمرار بخشيدن باين امر حياتي و خطير، عنايت فرمايد.
از روزنامه جمهوري اسلامي هم به نوبه خود سپاسگزارم كه همواره در اين راه كوشا و پيشتاز بوده است. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
کد مطلب: 42729