دریافت لینک صفحه با کد QR
ترکیه و تحولات منطقه و جهان
شفقنا , 24 فروردين 1393 12:45
اسلام تایمز : کتر علی کالیراد، پژوهشگر دایره المعارف اسلامی و تحلیلگر مسایل جهان اسلام معتقد است: انتخابات اخیر شهرداریها تاثیر سرنوشت سازی بر روند سیاسی ترکیه طی سالهای آتی خواهد داشت. کالیراد همچنین با تحلیل اقدامات گولن، جنبش گولن و فعالیت های پیروانش را دارای ماهیت سیاسی از ابتدای آغاز فعالیت دانست.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا با دکتر کالیراد را در ادامه می خوانید:
* نقش ترکیه در تحولات جهانی و منطقهای برای ایرانیها مهم است چرا که آنها همواره به ترکیه به چشم یک رقیب نگاه میکنند. اگر بخواهیم امروز توصیفی از وضعیت ترکیه و ارزیابی از توان، قدرت و نفوذ آن در منطقه داشته باشیم، آیا میتوانیم ترکیه را مانند عربستان و ایران یک کشور قدرتمند در منطقه بدانیم و بگوییم این سه کشور قدرتمندان منطقه هستند یا نه بعد از تحولاتی که اخیرا برای حزب حاکم ترکیه اتفاق افتاده و به نوعی حزب اردوغان در انتخابات پیروز شد، ترکیه جایگاه سابق خود را از دست داده و فاقد آن مؤلفههای اثر بخشی در منطقه است؟
کالیراد: در نظام جهانی بخشی از موقعیت کشورها برآمده از میزان تجربه تاریخی آنهاست، ایران و ترکیه نیز از این منظر در منطقه خاورمیانه دارای جایگاه ویژهای هستند، اگر ما خاورمیانه جدید را از قرن 16 میلادی در نظر بگیریم و بگوییم بنیانهای خاورمیانه جدید بر اساس آن الگو پی ریزی شده، ایران و ترکیه دو قدرت منطقهای هستند و هرکدام میراث و ریشههایی در عقبه تاریخی خود دارند به عنوان نمونه داود اوغلو که معمار سیاست خارجی ترکیه بوده در کتاب خود به نام «عمق استراتژیک» مؤلفههای مختلفی را که در جایگاه و سیاست بینالمللی یک کشور تاثیرگذار هستند، برمیشمارد. از جمله مؤلفههایی که اغلو به آن اشاره میکند همین میراث تاریخی است و میگوید ترکیه برای اینکه نقش جدیدی در سیاست منطقهای و جهانی ایفا کند، باید یک باز تعریفی از نقش ترکیه در نظام بینالملل داشته باشیم. او در این کتاب برای تحقق این امر پیشنهادها و راهکارهایی ارائه میدهد که از جمله آنها توجه به میراث تاریخی این کشور یعنی امپراتوری ترکیه است.
* هر دو کشور ایران و ترکیه تا پیش از ورود به دنیای مدرن و حتی انقلاب الکترونیک و عصر ارتباطات جزو کشورهایی توسعه نیافته بودهاند و با حکومتهای دیکتاتور نظامی اداره میشدند. آیا حکومتها و دولتهای جدید این دو کشور میراثی از گذشته با خود آوردهاند یا بنا بر آنچه دولتمردان جدیدشان خلق کردهاند در حال فعالیت هستند؟
کالیراد: عقیده رایجی که در مورد کشورهایی مانند ایران صفوی و قاجاری یا امپراطوری عثمانی و سایر کشورها وجود دارد، برشمردن آنها به عنوان جوامع توسعه نیافته با حکومتهای خودکامه و پادشاهی در رأس بوده، اما این واقعیت امر نبوده و تنها یک نگاه کلی است یعنی تصور ما مبنی بر اینکه شاهان قاجار و سلاطین عثمانی پادشاهانی قدرتمند و قوی شوکت بودهاند و همه امور در ید قدرت آنها بوده، صحیح نیست بلکه تمرکز قدرت در ایران و عثمانی در قرن 19 میلادی ایجاد می شود. اتفاقی که میافتد در واقع پاسخی است به اولین برخوردهای جوامع مسلمان با مدرنیته؛ وقوع چنین اتفاقاتی برای آنها مبهم است و دیگر آن شرایط ثابت در ایران و عثمانی وجود ندارد بنابراین این دو کشور قصد میکنند یکسری اصلاحات را انجام دهند و بر این اساس تمرکز قدرت در آن دوره اتفاق میافتد. این امر در هر دو کشور تحت عنوان نظام جدید رخ میدهد که در تاریخ ایران آن را به نام عباس میرزا میشناسیم. چندین سال پیش از تحول در ایران در میان عثمانیها نیز این نظام جدید آغاز میشود و منظور از آن گذاری از یک نظام سیاسی سنتی به یک نظام سیاسی مدرن است.
این اتفاقات به واسطه شکستهایی که این دو کشور در عرصه نظامی از رقبای اروپایی دریافت میکنند، رخ میدهد. این دو کشور متوجه میشوند که اوضاع آنها مانند سابق نیست و نادیده گرفته میشوند بنابراین به دنبال راه حل میگردند. این کشورها در جنگ ها متوجه شدند که وضعیت و جایگاه آنان مانند سابق نیست و نادیده گرفته شدهاند به همین دلیل به دنبال راه حل هستند، تصمیم میگیرند که از نظر نظامی خود را اصلاح کنند و به تدابیر نظامی جدید مجهز شوند، این تصمیم نقطه شروعی بود و به تبع آن تصمیم گرفتند در عرصههای دیگر از جمله اقتصاد و بروکراسی نیز اصلاحات و نوسازیهایی را انجام دهند که در این هنگام ایده برپایی یک دولت مرکزی قدرتمند مطرح میشود. بر این اساس با این تصور که کشورهای توسعه نیافته و دارای حکومتهای خودکامه یک مرتبه وارد دنیای مدرن میشوند، مخالف هستم.
* بعد از خیزش کشورهای عربی در تونس، مصر، لیبی و دیگر کشورها، نقش ترکیه به دلیل تزی که رجب طیب اردوغان و داود اغلو داشتند، بسیار پر رنگ شد و به نوعی همه کشورهای انقلابی نگاه بسیار جدی به ترکیه داشتند، امروز با توجه به شکست انقلاب در مصر که مجددا نظامیها سرکار آمدند و عقیم ماندن انقلاب در لیبی که هنوز تکلیف آن معلوم نیست و وضعیت نا آرام سوریه که بیش از 3 سال است همچنان ادامه دارد و به ویژه نقش منفی که ترکیه در سوریه بازی کرد، به نظر میرسد که ترکیه دیگر آن نقش پر رنگ را در تحولات خاورمیانه و کشورهای مسلمان و عرب ندارد. با این مساله مطرح شده موافقید؟
کالیراد: این نکته درست است اما اینکه ترکیه به عنوان الگو مطرح شود مسبوق به سابقه است.
*نه به عنوان الگو، نقش ترکیه در راهبرد سیاستمداران تازه کار و دولتمردان جدید نیز بسیار جدی بود. پس از انقلاب تونس اردوغان اولین بار به مصر و تونس رفت و با انقلابیون دیدار کرد و حتی به آنها رهنمود داد، اما اخیرا دیگر چنین نقشی را در تحولات مصر و سایر کشورها ندارد.
کالیراد: اگر تنها بحث را محدود به مساله بهار عربی کنیم، حق با شماست. کاملا مشخص است که ترکیه در ابتدای کار حامی این انقلابها و جنبش موسم به بهار عربی بود، اما امروز میبینیم که روابط مصر و ترکیه اصلا رابطه خوبی نیست. میتوان گفت فضایی که آن زمان ایجاد شده بود بیش از اینکه مبتنی بر یک نوع عقلانیت باشد، براساس یکسری هیجانات بود. متاسفانه یک واقعیت است که در جوامع خاورمیانه عنصری که این روزها بسیار به چشم میخورد عدم عقلانیت در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهاست که نمونههای آن در ناکامیهای بهار عربی مشهود است.
* چرا امروز نقش ترکیه این چنین کمرنگ شده است. آیا بیان یک دلیل و آن هم وجود هیجانات زودگذر انقلابی میتواند دلیل قانعکنندهای باشد؟
کالیراد: هرکدام از این کشورها شرایط تاریخی و مشکلات خاص خود را داشتهاند. به رغم این تفاوتها انگار میخواستند که نسخه مشترکی برای آنها پیچیده شود. نوع برخورد ترکیه به خصوص در مساله سوریه چندان همراه با عقلانیت نبود و به نظر میرسد که یکسری سیاستپردازیهای نادرست منجر شد که فضا به فضای امروز تبدیل شود.
* میتوان از پاسخ شما اینگونه نتیجه گرفت که نقش منفی که ترکیه در سوریه بازی کرد، باعث شد تاثیرگذاری این کشور در منطقه از بین برود یا کاهش پیدا کند.
کالیراد: بله! ما میتوانیم عملکرد حزب عدالت و توسعه را به دو فاز یعنی پیش و پس از بحران سوریه تقسیم کنیم. مساله این بود که نظرسنجیهایی که آن زمان در ترکیه انجام میشد نشان میداد که سیاست دولت آنکارا در قبال سوریه چندان با اقبال عمومی روبرو نبود و به تدریج میزان مخالفتها بالا رفت. در ظرف یک سال نظرات مخالف سیاست این کشور در قبال سوریه به شدت افزایش پیدا کرد و ماجراجویی ترکیه در قبال سوریه تبعات و تهدیدات امنیتی برای این کشور ایجاد کرد. از سویی ایجاد یک منطقه خودمختار کرد در شمال سوریه تهدید بسیار بزرگی برای مرزهای ترکیه بود و از سوی دیگر حضور جریانات سلفی به سوریه نیز تبعات خطرناکی برای ترکیه داشت. از این رو امروز دیدن چهرههای سلفی در استانبول عجیب نیست در حالی که چند سال پیش چنین چیزی چندان مأنوس نبود. با توجه به این آسیبها و خطراتی که این ماجرا برای ترکیه داشت، میتوان گفت که سیاست ترکیه در قبال سوریه واقعا جای پرسش دارد و باید آن را به نوعی حلاجی کرد که دولتمردان ترکیه در ماجرای سوریه به دنبال چه بودند البته با توجه به شرایط امروز سوریه و اتفاقاتی که رخ داد میتوان گفت که این سیاستها هر چه که هست، سیاستهای ناکامی بوده است.
* اشاره کردید حضور ترکیه در سوریه بیشتر به یک ماجراجویی شبیه بود. با توجه به هم مرز بودن ترکیه و سوریه طبیعی است که ترکیه بخواهد حساسیت بیشتری به خرج دهد و از ماجراجویی چشم پوشی کند، اما چرا همچنان بر این امر اصرار داشت؟
کالیراد: روابط بین دولت بشار اسد و اردوغان بسیار عالی بود. مقامات دو طرف بارها به کشورهای یکدیگر سفر میکردند. بشار اسد و همسرش به ترکیه میآمدند و در کنار اردوغان و همسرش تعطیلات را میگذراندند. در سال 2010 سالانه چندصد دانشجوی سوری با بورس دولت ترکیه به این کشور میآمدند و روابط این دو کشور از نظر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بسیار خوب بود. با توجه به تغییر موضع ناگهانی دولت اردوغان در قبال سوریه، به کارگیری کلمه ماجراجویی بی راه نیست. مناقشه میان سوریه و ترکیه به نخستین سالهای تاسیس جمهوری ترکیه در دهه 1930 بازمیگردد و حتی این دو کشور در 1950 در آستانه جنگ هم قرار گرفته بودند بنابراین اختلاف و تنشهای امروز میان این دو کشور تازه و جدید نیست. ورود ترکیه به ماجرای سوریه چندان دور از ذهن نبود چرا که سوریه از نظر قومیتی کشوری بود که اقلیتهای قومی مختلفی داشت از جمله کردهایی که در شمال سوریه حضور داشتند و دارای این پتانسیل بودند که به عنوان معارض دولت بشار اسد مطرح شوند و از طرف دیگر با اقلیم کردستان عراق هم وارد تعامل شوند و موجب تسهیلات احتمالی آن بر کردهای ترکیه شوند.
علویان ترکیه در سوی دیگر مرز، نصیریههای سوریه نامیده میشوند علی رغم اختلافاتی که میان آنها وجود دارد، این دو دارای یک هویت مشترک هستند و این اشتراک به یک نوع همدردی میان علویان ترکیه و نصیریهای سوریه منجر شد و تنشهایی را ایجاد کرد. پس از آن دولت اردوغان متهم به رواج سیاست فرقهای شد. این مساله مخالفتهایی را در بین افکار عمومی ترکیه و بخشی از اتباع ترکیه ایجاد کرد به گونهای که در سه سال اخیر نیز شاهد اینگونه مسایل بودیم. به نظر میرسد که ترکیه گمان میکرده که در صورت دخالت در سوریه آنچه به دست میآورد سرنگونی بشار اسد است و پس از آن می توان منافع ترکیه را در سوریه تامین کند، اما نه تنها اینطور نشد بکله هنوز جنگ داخلی در سوریه ادامه دارد که به موجب آن تا به امروز افراد بسیاری از مردم سوریه به کشورهای دیگر پناهنده شدند، جریان سلفی در این کشور به تهدیدی جدی برای کل منطقه تبدیل شد و همچنین خطرات و تهدیدات امنیتی برای مرزهای جنوبی ترکیه ایجاد شد.
* آیا ترکیه میتواند نقش تاریخی خود، نقشی که از یک کشور با سابقه و تاثیرگذار انتظار میرود را در تحولات منطقهای ایفا کند یا ما روز به روز شاهد انزوای ترکیه خواهیم بود؟
کالیراد: ایران و ترکیه نقش بسیار مهمی در تحولات منطقه خواهند داشت. فارغ از سیاست اشتباه ترکیه در قبال سوریه، اگر به کارنامه حزب عدالت و توسعه در دوران اقتدارش طی بیش از یک دهه اخیر نگاه کنیم، کارنامهای قابل قبول و در برخی از حوزهها قابل ستایش دارد. به رغم انتقادهایی که بر سیاست حزب عدالت و توسعه خصوصا در مورد سیاستهای منطقهای آن وارد شده و مساله ماجراجویی در سوریه، ولی حقیقت است که این حزب در حال حاضر هیچ آلترناتیو قابل تاملی در ترکیه ندارد. به همین دلیل در انتخابات اخیر مجلس ترکیه ما همچنان شاهد ادامه تداوم حکومت حزب عدالت و توسعه بودیم. جامعه این کشور طی یک دهه اخیر تحولات بسیار خوبی را در عرصههای اقتصادی، سیاسی و مسایل حقوق بشری شاهد بودهاند و به نظر میرسد که ترکیه این روند رو به رشد را کماکان ادامه خواهد داد. امروز در جامعه مدنی این کشور مباحث و مسایلی مطرح میشود که مسلما 20 سال پیش امکان طرح آنها وجود نداشت.
* یعنی پیروزی اخیر حزب عدالت و توسعه در انتخابات شهرداریها ناشی از این بود که این حزب در حال حاضر هیچگونه رقیب جدی ندارد؟
کالیراد: مساله به نوع گفتمانها بازمیگردد. حزب جمهوریخواه خلق و حزب حرکت ملی نتوانستند افکار عمومی ترکیه را به سمت خودشان جذب کنند. حزب جمهوری خلق با ریاست آقای قلیچدار اوغلو سعی کرد چهره جدیدی از حزب جمهوری خواه خلق را ایجاد کند، اما همچنان سایه سنگین تاریخ دوران آتاتورک را بر سر خود دارد. از طرف دیگر جریان ملیگرا در ترکیه با اقبال عمومی روبه رو نیست، اگر از این منظر بخواهیم به گفتمان حزب عدالت و توسعه نگاه کنیم گفتمانی که خود این حزب از آن به عنوان یک محافظهکاری اسلامی نام میبرد، با اقبال جامعه ترکیه روبهرو شده است. هویت و باورهای دینی در جامعه ترکیه جایگاه خاصی دارد و کنار آن تلاش برای مدرن شدن، توسعه و پیشرفت نیز در این جامعه وجود دارد در این میان حزب عدالت و توسعه توانسته خود را به عنوان نمادی از گفتمان مدرنیزم اسلامی مطرح کند و کارنامه قابل قبولی از خود در نزد افکار عمومی ترکیه به نمایش بگذارد به گونهای که این حزب در انتخابات اخیر شهرداری با رای بسیار خوبی مواجه شد و بسیاری از ناظران را شگفتزده کرد. رای بالای حزب عدالت و توسعه در انتخابات نشان میدهد که تمام انتقادها و مسایلی که در دو سال اخیر بوده مانند اعتراضات پارک گزی، مساله فساد مالی و انتقاداتی که به سیاستهای محدود کننده این حزب علیه برخی آزادیها در مورد اینترنت و امثال آن وجود داشته، نتوانسته تاثیری بر محبوبیت این حزب بگذارند و این نشانگر این است که در حال حاضر گفتمانی که مورد اقبال جامعه ترکیه است همچنان گفتمانی است که توسط حزب عدالت و توسعه نمایندگی میشود به عبارت دیگر یک نوع نوعگرایی و مدرنیزم اسلامی است که از یک طرف به میراث تاریخی خود باور دارد و از سوی دیگر در پی پیشرفت، توسعه و ترقی کشور است.
به طور کلی احزاب سیاسی در ترکیه نه تنها نماینده یک رویکرد سیاسی هستند بلکه به نوعی یک هویتهای اجتماعی را نمایندگی میکنند از این رو در پس زمینه بسیاری از تعارضها در عرصه سیاسی، تعارض و تضادهای هویتی و اجتماعی نیز وجود دارد. به همین دلیل گفتمان ملیگراها و لاییک تا به امروز نتوانسته گفتمان حزب عدالت و توسعه را به چالش جدی بکشاند.
*با توجه به اختلافی که بین حزب عدالت و توسعه و طرفداران گولن بر سر ماجراهای اخیر پیش آمد و با توجه به اینکه طرفداران گولن هم مانند حزب عدالت و توسعه اسلامگراها هستند و در فعالیت خیریهای فعالند و یک جنبش قدرتمندی هستند، انتظار میرفت که حزب عدالت و توسعه حداقل شکست بخورد، اما چنین نشد...
کالیراد: یکی از اتفاقات مهمی که انتخابات اخیر ترکیه موجب آن شد رو آمدن فتح الله گولن و جنبشی بود که خودشان به عنوان خدمت از آن یاد میکنند. فعالیت سیاسی جدی این جنبش که به رویارویی آشکار و کاملا شفاف میان حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان و گولن و پیروانش منجر شد. اکنون این سوال پیش می آید که چرا با وجود اینکه هرکدام از این گروهها ریشه در اسلامگرایی و خواستگاههای فکری یکسانی دارند، اما مقابل یکدیگر قرار گرفتند؟ در مورد این مساله باید گفت که رقابت این دو گروه بر سر قدرت بوده است. تمام تلاش جنبش گولن در سه دهه فعالیت این بود که خود را به عنوان جنبش غیر سیاسی، اجتماعی و اهل تساهل و تسامح مطرح کند، اما رویارویی که عاقبت در دو سال اخیر رخ داد، باعث شد که این شکافها کاملا نمایان شود.
* با توجه به اینکه جنبش گولن ماهیت غیرسیاسی دارد ممکن است در آینده نزدیک به سمت فعالیتهای سیاسی گرایش پیدا کند؟
کالیراد: با وجود اینکه این جنبش تلاش میکرد که خود را غیر سیاسی جلوه دهد، اما به نظرم این جنبش کاملا سیاسی بود. گولن سال 1979 بعد از انقلاب اسلامی در ایران، در یک سخنرانی گفت به زودی در ترکیه نیز انقلاب اسلامی رخ میدهد؛ بنابراین نباید گولن را به عنوان فردی با کاراکتر منزوی در نظر گرفت.
* اما گولن هیچ وقت به صورت احزاب سیاسی و فعالیت برای کسب قدرت فعالیت نکرده؛ درست است؟
کالیراد: برخلاف نجم الدین اربکان و جنبش سیاسی که به نگرش ملی در تاریخ سیاسی ترکیه معروف شد اینها به سمت ایجاد احزاب سیاسی نیامدند بلکه به نوعی تلاش کردند که در سطح جامعه نفوذ و قدرت خود را بسط دهند. این الگو خیلی غریب نیست و مانند شکل گیری سلسله صفویه است. در واقع طریقتهایی که در ابتدا مذهبی بودند و ظاهرا سیاسی نبودند، اما با گذشت زمان روحیه سیاسی آنها عیان شد. جنبش گولن ثروت و قدرت نفوذ داشت و زمانی که ثروت و نفوذ در جامعه و مراکز قدرت دارید حتی ناخواسته به این سمت میروید که نظام سیاسی را متاثر از خود کنید یا آن را تحت کنترل خود بگیرید.
گولن در تفسیر یکی از جملات نورسی میگوید، بخش اعظم احکام اسلامی، احکام فردی هستند و ما کاری به سیاست نداریم و جریان مخالف گولن یعنی لاییکها میگفتند که این جملات صرفا شعار است و اینها به شکل خزنده در حال قبضه کردن مراکز مختلف قدرت در ترکیه هستند تا روزی بتوانند برنامههای مخفی خود را اعمال کنند. ویدیویی از گولن به دست آمده بود که به نظر میرسد گولن در آن سخنرانی همین مساله را مطرح میکند و میگوید ما باید گام به گام پیش برویم و بتوانیم بخشهای مختلف جامعه و نظام سیاسی را متاثر از خود و برای خود کنیم. این ادعاها که در مورد درستی و نادرستی آنها حرف و حدیث همیشه بوده نهایتا در ماجراهای اخیر و رویارویی بین نهضت و جنبش خدمت و حزب عدالت و توسعه کاملا عیان شد و همانطور که همه صاحب نظران میگفتند انتخابات اخیر شهرداریها تاثیر سرنوشت سازی بر روند سیاسی ترکیه طی سالهای آتی خواهد داشت و همانطور هم که دیدیم عاقبت اردوغان در یک ماراتن نفسگیر سیاسی پیروز و موفق شد.
گفت وگو از زاگرس بهشتی- شفقنا
کد مطلب: 372384
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org