دریافت لینک صفحه با کد QR
آنچه درباره آمرلي نشنيده ايد؛ شيرزناني كه زينب وار ايستادند
روزنامه جمهوری اسلامی , 28 مهر 1393 12:51
اسلام تایمز: مردم آمرلي نزديك به سه ماه ايستادند، مقاومت كردند و طي يك ماه گذشته حكايتهاي زيادي از آن روزهايشان در رسانهها نقل شد و گفته شد، اما هنوز حكايتهاي زيادي هست كه نشان ميدهد، چه كار كارستاني كردهاند اين "آمرليچيها"
"محمود" از خانه مجاور يك سيني چاي آورد و به زبان تركي خوش آمد گفت؛ مرد 34 سالهاي كه از متانت و خضوعش نميشد باور كرد كه تمام سه ماه نبرد با داعش هيچگاه در منزل نبود و حالا به شجاعتي مثال زدني در ميان اهالي شهر آمرلي معروف است. او حالا اين روزها فرصت بيشتري دارد تا در كنار خانوادهاش باشد.
از محمود درباره وضعيت زنان آمرلي در روزهاي محاصره سوال كرديم و مايل بوديم بدانيم كه چگونه آن روزها را سپري كردند. او گفت: اگر بگوييم بيشترين بار مقاومت در آمرلي بر دوش زنان اين شهر بود، گزافه نگفته ايم. آنها عملا خانه و خانواده و معيشت آن را در اين دوره سخت مديريت كردند. بطوري كه توانستيم با جيره بندي، صرفه جويي و جلوگيري از ريخت و پاشهاي معمول، روزهاي بيشتري را با كمبود غذا، آب و دارو تاب بياوريم.
در شهر شنيده بوديم كه فرماندهان نيروهاي داوطلب مردمي كه تنها نيروهايي بودند در كنار اهالي آمرلي در دوران محاصره، پيشنهاد دادند راهي امن براي عبور از محاصره ايجاد كنند تا زنان و كودكان از طريق آن به مناطق امنتر جنوبي منتقل شوند، اما پاسخ زنان آمرلي اين بود كه 'در قيامت چگونه جواب خانم زينب را بدهيم؟' اين را از محمود پرسيديم. او گفت درست است هيچ زني حاضر نشد شهر را ترك كند و آنان تا آخرين روز محاصره ايستادند.
فرماندهان عملياتي منطقه ميگفتند، حضور زنان در دوران مقاومت، انگيزه بيشتري به مردان براي مقاومت در برابر حملات داعش ميداد، چرا كه ايستادگي زنان پيامش كاملا روشن بود.
نقش روحانيون در مقاومت آمرلي
آمرلي، شهري با حدود 18 هزار نفر جمعيت، تعدادي روحاني دارد. چند نفري هم درطول دوران مقاومت از مناطق جنوبي آمدند و به بقيه ملحق شدند. گفته ميشود، حضور اين روحانيون در ميان مردم و در سنگرهاي مقاومت، تاثيري زيادي بر روحيه رزمندگان داشت.
يكي از اهالي شهر ميگفت، مردم اين مناطق به واسطه اعتقادات محكم به دين و آموزههاي ديني، نگاه ويژهاي به اعمال روحانيون به عنوان راهبران اجتماعي دارند. آنها رهبران فكري و اخلاقي جامعه خود هستند و سايرين را موعظه ميكنند. بنابراين حضور آنان در روزهاي سخت در كنار مردم، انگيزه ساز خواهد بود.
روحانيون آمرلي آن روزها شهر را ترك نكردند و ايستادند و با ايستادن خود روحيه اميد به پيروزي را در رزمندگان ميدانهاي نبرد و روحيه مردم را در داخل شهر تقويت كردند. شايد به خاطر همين ماندن و نرفتن بوده باشد كه اهالي شهر در ابراز و عمل به مهرباني از هم سبقت ميگرفتند.
مي گويند آن روزها مردم آمرلي خيلي با هم مهربان بودند همه داشته هايشان را با هم تقسيم كردند. براي يك قرص نان بيشتر حرص نزدند و به جاي ربودن لقمه از دهان هم، غذاي خود را با هم تقسيم كردند.
اهالي آمرلي اگرچه با صداي گلوله و خمپاره از خيلي قبل ترها آشنايي داشتند، اما در آن روزها آنقدر گلوله باران شدند كه ديگر صداي انواع سلاحهاي سبك و سنگين را از هم تشخيص ميدادند و جالبتر اينكه كودكان 4-5 ساله هم اين صداها را تشخيص داده و مثلا هنگام بازي كردن زماني كه صداي شليكها را ميشنيدند، درباره كاليبر آن بحث ميكردند. آنجا شنيديم كه يك بچه 4 ساله صداي انواع خمپارهاي 80 و 120 ميليمتري را تشخيص ميداد.
داعش آب را بر روي آمرلي بست
"سليمان بيك" روستايي در شمال آمرلي است كه تاسيسات آب منطقه در آن قرار دارد. اين روستا يكي از مهمترين مقرهاي داعش در منطقه بود. اين گروه براي شكستن مقاومت مردم آمرلي آب را بر روي آنان بست.
مردم در آن روزهاي سخت مجبور شدند چاههاي موجود را براي تامين آب مورد استفاده قرار داده و حتي چند حلقه چاه جديد هم زدند. اما آب شور اين چاهها حتي براي دم كردن چاي هم مناسب نيست. داعش كه براي شكستن مردم آمرلي هر راهي را رفته بود، فكر ميكرد با بستن آب، ميتواند اين مردم عاشورايي را از پا درآورد. نكته مهم در مقاومت مردم در قبال قطع آب شهر، اين است كه همه ماجرا در گرمترين فصل سال اتفاق افتاد.
ايران براي اهالي آمرلي نام غريبهاي نيست. آن را خوب ميشناختند. حتي بخشي از گذشته آنان، گذشته آبا و اجدادي شان به ايران گره خورده است. برخي ازآنان زمان صدام و براي فرار از اعدام و زندان و شكنجه، راهي ايران شده و سالها در شهرهايي مانند قم و تهران ساكن شدند.
با اينحال، تبليغات قوم گرايانه پان تركهاي تركيه خيلي قوي بود و كاري نميشد كرد، تا اينكه روز آزمايش فرا رسيد و تركمنهاي آمرلي دوستان و دشمنان خود را شناختند.
"محمد جاسم" از اهالي شهر ميگفت، ايران از قديمها هم براي مردم آمرلي عزيز بود، اما حالا چيز ديگري است.
در آمرلي به غير از اهالي قهرمانش، گروههاي زيادي از نيروهاي داوطلب مردمي از سازمان بدر، كتائب حزب الله، عصائب اهل الحق، سرايا السلام و كتائب امام علي(ع) در كنار يك گروه از نيروهاي ارتش و پليس در ساخت حماسه مقاومت سه ماهه آمرلي نقش اساسي داشتند. آنها كه ميتوانستند با تكميل محاصره در روزهاي اول، شهر را ترك كنند و نكردند.
مي گويند، يكي از مشكلات اين نيروها سلاح و مهمات بود كه معمولا بايد با بالگردها از بغداد ميرسيد؛ بالگردهايي كه حتما بايد مقادير نه چندان قابل ملاحظهاي كمكهاي امدادي از جمله غذا و دارو هم با خود ميآوردند.
درميان اين نيروها، نامهاي زيادي هم هست كه از نظر شجاعت و ايستادگي زبانزد مردم منطقه است؛ "ابو رضا"، "سرهنگ مصطفي" و... اما براي اهالي آمرلي فقط يك نام اسطوره ايراني است؛.
جوانهاي آمرلي اين نام را خيلي خوب ميشناسند، حتي زماني كه از سرهنگ مصطفي الطائي درباره حماسه آمرلي ميپرسي، بارها نام قاسم سليماني را تكرار ميكند.
محمد علي حيدري هايي
کد مطلب: 415516
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org