_today_event: تشكيل سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) |
۳۰ سپتامبر
ساف که مخفف سازمان آزادی بخش فلسطین است، در سال 1964 به وسیله سران عرب در کنفرانس اتحادیۀ عرب به وجود آمد. یک سال قبل، سران کشورهای نامبرده در چنین کنفرانسی تصمیم گرفتند تا گروهی را که نمایندۀ تمام مردم فلسطین باشد و تحت نظارت رسمی اعراب فعالیت نماید، به وجود آورند. اعراب که ترس داشتند با ناکامی بینالمللی مواجه گردند و از صحنۀ بازی خاورمیانه خارج شوند، به فکر بسط و توسعۀ نفوذ سیاسی خود بر گروههای فلسطینی افتادند تا از این رویکرد به دو هدف عمده دست یابند: 1. بازیگری در پشت صحنه نبرد خاورمیانه ،که کنترل پیشروی و عقبنشینی گروه تحت نظارت را همیشه در دست داشته باشند، و در مواقع مناسب ،بهرهبرداريی که تأمین کنندۀ منافع نوعی آنها باشد از آن صورت گیرد. 2. رهایی همیشگی از پدید آمدن حزب و گروه مستقل فلسطینی که با منافع و خواستههای سران عرب همخوانی و یا تضاد داشته باشد، و در شرایط خاص سران را تحت فشار قرار دهد، یا آنان را به دنبال سیاستهای خودش خواسته و ناخواسته بکشد. رهبری ساف را طی سالهای 1964 تا 1969 احمد شقیری یحیی عوده به عهده داشتند. از سال 1969 تا 1974 مرحله دیگری در تاریخ «ساف» به چشم میخورد که در آن نخبگان فلسطینی، پس از شکست ارتشهای عربی در سالهای 1948 و 1956 و 1967 از رژِیم اسرائیل، عزم استقلال کردند و رهبری ساف را نپذیرفتند. حتی بر گفتگوهای جمال عبدالناصر و وزیر خارجۀ آمریکا انتقاد کردند و از چنین رفتاری نسبت به سرنوشت خودشان به شدت ابراز ناراحتی کردند. آن زمان سیاست جدید اعراب این بود که به هر قیمتی شده خواستههای خود را که ناشی از راضی کردن غرب است، بر فلسطینیان تحمیل کنند. در این میان که ساف به استقلال نسبی دست پیدا کرده بود، در سازمان ملل در سال 1974 شناسایی شد و به عنوان ناظر در سازمان ملل متحد پذیرفته شد. این رسمیت بینالمللی، به ساف وجهه و اعتباری خاص بخشید که مشارکت فعال نخبگان فلسطینی و شناسایی رسمی از جانب کشورهاي ديگر را در پی داشت. از آن پس «ساف» سفیران و کارداران و دیپلماتهایی به کشورهای دیگر فرستاد و بر روابط دیپلماتیک خود عمق و وسعت قابل توجهی بخشید. سران عرب نیز در اکتبر 1974 تنها «ساف» را به عنوان نمایندۀ قانونی و مشروع مردم فلسطین به رسمیت شناختند و اختیار تأسیس حاکمیت فلسطین را به او واگذار کردند. یک ماه بعد عرفات در نوامبر 1974 به عنوان نماینده مردم فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. وی که در یک دست تفنگ و در دست دیگر شاخۀ زیتون را گرفته بود، از حاضران خواست که شاخۀ زیتون که سمبل صلح است، بر زمین نیفتد. این نقش ویژۀ «ساف» و اهمیت بینالمللی وی، مرهون تلاشهای استقلالطلبانۀ گروههای فلسطینی بود که بعدها به دست فراموشی سپرده شد. «ساف» تحت نظارت فتح از سالهای 1947 تا 1988 گروه فتح به فکر تسلط کامل بر ساف افتادعلی رغم مشارکت فعال همۀ گروههای فلسطینی، فتح با توجه به امکانات مالی و نظامی و منابع انسانی که در اختیار رهبر آن قرار داشت «ساف» را در بینش سیاسی و رفتار معتدل خویش محصور کرد و ریاست «ساف» را از آن خود نمود. با توجه به فشار صهیونیسم و صلح مصر با آن رژیم در 1978 معروف به« کمپ دیوید »از یک سو و درگیری جنبش امل لبنان و ساف از سوی دیگر، سیطرۀ فتح بیش از گذشته بر «ساف» گسترش پيدا كرد. «ساف» بیشتر به سیاست خارجی پرداخت و مسائل داخلی فلسطینيها را به فراموشی سپرد. ساختار تشکیلاتی ساف «ساف» از گروههای مستقل فلسطینی و افراد دیگر به وجود آمده بود، ونمودار تشکیلاتی آن متناسب با سیاستهای داخلی و خارجی خودش تنظیم شده بود. «ساف» 3 نهاد مهم و چندین نهاد نیمه مستقل و تابع را در خود جای داده است که هر یک نقش ویژه و کارکرد خاصی دارد: 1. امور سیاستگذاری و اجرای سیاست داخلی و خارجی فلسطین . 2 امور اجتماعی و مردمی فلسطین 3. امور هنری و خدماتی فلسطین کمیته اجرایی ساف،این کمیته توسط احمد شقیری در سال 1964 شکل گرفت و مسئولیتهای زیر را عهدهدار است: 1. نمایندگی ملت فلسطین 2. نظارت بر تشکیلات سازمان . 3 صدور ایین نامه اجرایی . 4 اجرای سیاست مالی و تنظیم بودجه شورای مرکزی ساف این شورا در سال 1971 به وجود آمد. حلقۀ رهبری واسطه بین شورای ملی و کمیتۀ اجرایی قرار دارد. این شورا هر سه ماه یک بار جلسه دارد. اعضای شرکتکننده کمیته اجرایی، شامل رئیس شورای ملی، فرماندۀ ارتش و نمایندۀ گروههای دیگری است که داخل «ساف» فعالیت میکنند. ارتش آزادیبخش فلسطین این ارتش تحت نظارت غیرمستقیم کشورهای عربی بانی «ساف» فعالیت میکند. واحدهای آن و درجه و سلسله مراتبش مانند ارتشهای سوریه و عراق و مصر است. این ارتش 6000 افسر و سرباز دارد که بخش اعظم آن در سوریه استقرار دارد. بودجۀ مالی آن را کشورهای عربی و سایر نهادهای فلسطینی تأمین میکند. پس از شکست اعراب در 1967 این ارتش کاملاً از هم گسیخته به نظر میرسد. شورای ملی فلسطین (پارلمان ساف( این شورا در حقیقت قوۀ مقننۀ «ساف» است که با 450 نمایندۀ بالاترین قدرت در ساف و مشرف بر سایر بخشهای آن است. این شورا سیاستگذاری کلان و برنامههای ساف را تعیین میکند. تاکنون 20 دوره اجلاس در کشورهای مختلف داشته و اکنون در داخل فلسطین و در دولت خودگردان، قرار دارد. تمام اعضای آن از سوی گروههای داخل «ساف» انتخاب میشوند. شورای مذکور یک رئیس و معاون و دبیر دارد که توسط خود نمایندگان انتخاب میگردند. سایر نهادهای ساف 1. جمعیت هلال احمر فلسطین، که توسط چند پزشک آن مرز و بوم در سال 1968 تأسیس گردید. 2. اتحادیه کارگران فلسطینی، که در سال 1946 بنیان نهاده شد. .3 اتحادیه دانشآموزان و دانشجویان فلسطینی. 4. اتحادیه زنان فلسطینی، اینان در سال 1966 اعلام موجودیت کردند. .5 اتحادیههای نویسندگان فلسطینی، که در سال 1966 وابسته به ساف تأسیس شد. 6 . مرکز مطالعات فلسطین، این مرکز در سال 1963 به وسیله نویسندگان در بیروت شکل گرفت. 7. مرکز برنامهریزی فلسطین، که قبل از 1972 تأسیس گردید. 8 . صندوق ملی فلسطین، که تأمین مالی ساف را عهدهدار است و در سال 1964 بنیانگذاری شد. . 9 دفتر اطلاعات و ارشاد ملی، در سال 1965 پایهگذاری شد و بعنوان ایستگاه رادیویی عمل میکند. بررسی عملکرد ساف امروز ساف بزرگ ترین سازمان فلسطینی است که تمام مردم فلسطین و اکثریت احزاب آن را در خود جای داده است. اکنون ساف در قالب دولت خودگردان فلسطین با پرسنل و کادرهای خودش در سرزمین فلسطین استقرار یافته است . انشعابهایی نیز در این مجال و قبل از آن به لحاظ رویکرد سیاسیاش صورت گرفته که تا حدودی نیروی آن را تقلیل داده است. به هرحال به عنوان نماینده انحصاری مردم فلسطین در سازمان ملل حضور دارد و روابط دیپلماتیک با تمام کشورها برقرار كرده است. ساف نسبت به احزاب اسلامی به عنوان بازدارنده اصلی عمل میکند، چنانچه برخی معتقدند که: «در حقیقت ظهور دیرهنگام فعالگرایی اسلامی، نشانۀ پایگاه قوی ناسیونالیسم غیر مذهبی سازمان آزادیبخش فلسطین بوده است». نقد و نتیجه اعتراض 20 شخصیت فلسطینی از جمله 7 نمایندۀ مجلس به ساختار درونی و اداری حکومت خودگردان به پیروی از سیاست وحشتناک و فساد و رشوه و استثمار مردم فلسطین از یک سو؛ و توافق 23 فوریه 2000 اسرائیل و سازمانهای امنیتی فلسطینی برای بازداشت دهها نفر از اعضای جنبش اسلامی که در بیتالمقدس انجام شده از سوی دیگر، مشروعیت و استقلال دولت عرفات را در هالهای از ابهام قرار داده که برداشتن لایۀ آخر او را به ابزاری معرفی کند که سرکوب جنبشهای اسلامی فلسطین وظیفۀ اصلی وی محسوب میگردد، و هموار کردن تجاوز و استقرار دولت ترور صهیونیسم در تمام سرزمینهای اشغالی نتيجۀ سازش وی است. شناسایی عرفات به عنوان نماینده کل ملت فلسطین از سوی اسرائیل تنها پاداشی است که عرفات را همیشه راضی نگه میدارد، و او را وادار به هر کاری میسازد.