۰
چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۵

ایران در ژنو2 شرکت کند یا نکند؟

ایران در ژنو2 شرکت کند یا نکند؟
پس از کش‌وقوس‌های فراوان، سرانجام زمان نشست ژنو2 از سوی سازمان ملل مشخص شد. طرفین درگیر در این بحران، دوم بهمن‌ماه 92 را برای برگزاری این نشست در جهت نیل به راه‌حل سیاسی در جهت برون‌رفت سوریه از بحران انتخاب کردند. در مورد این نشست حرف‌وحدیث‌های زیادی هنوز وجود دارد و مخالفان داخلی سوریه هنوز به اجماعی در مورد حضور در این نشست نرسیده‌اند و برخی از گروه‌ها پیش‌شرط حضور خود را استعفای بشار اسد اعلام کرده‌اند. اما مهم‌ترین نکته در مورد این نشست، مخالفت آمریکا با حضور ایران است که می‌تواند نقطه ضعف بزرگی برای این نشست باشد. لازم به ذکر است که امروز (دوشنبه 30 دی 92) بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در کنفرانس بین‌المللی صلح سوریه تحت عنوان ژنو 2 دعوت به عمل آورد.

در همین راستا، اندیشکده‌ی برهان طی نشستی، با حضور اساتید و جمعی از دانشجویان و پژوهشگران این حوزه، ابعاد مختلف نشست ژنو2 را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در این نشست که پنج‌شنبه، 19 بهمن 92 برگزار شد، دکتر محمد صالح صدقیان، مدیر مرکز مطالعات عربی ایران و دکتر سید جواد صالحی، استادیار دانشگاه شیراز و مدیرگروه خلیج فارس در مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، به عنوان سخنران حضور داشتند و بعد از ارائه‌ی سخنرانی به پرسش‌های دانشجویان و پژوهشگران در این مورد پرداختند. لازم به ذکر است که این نشست در 19 بهمن برگزار شده و طبیعتاً برخی از آمارهای آن با واقعیات امروز تفاوت‌هایی دارد.

سخنرانی دکتر صدقیان

بنده از شروع بحران در سوریه، صحبت نمی‌کنم. می‌خواهم از تاریخ 20 نوامبر، که تاریخ تشکیل جبهه‌ی اسلامی در سوریه است، صحبت کنم. تقریباً نزدیک به دو ماه است که جبهه‌ی‌ اسلامی، یعنی پاک‌سازی نیروهای مسلح در سوریه به وجود آمده است. می‌دانیم نیروهای القاعده، داعش و النصره در سوریه بودند. داعش، نیروهای ارتش شام و عراق، به عراق نقل مکان کرد و النصره نیز به لبنان رفت. الجیش الحر، ارتش آزاد معارضین نیز منحل شد و جبهه‌ی اسلامی، در سوریه، در تاریخ 20 نوامبر، حدوداً دو ماه قبل از دعوت به ژنو2 شکل گرفت.

در حال حاضر، نیروهای مسلح در سوریه را نیروهای ارتش سوریه و گروه‌های معارض تشکیل داده‌اند. در این مدت، شاهد بوده‌ایم که ارتش سوریه، کنترل مناطق حساس را به دست گرفته است. مثلاً ریف دمشق در اطراف دمشق و اطراف حمص، همین‌طور حلب، ادلب و سویدا. اگر وضعیت نیروهای ارتش سوریه را در این مناطق با دو ماه پیش مقایسه کنیم، می‌بینیم وضعیت آن‌ها از دو ماه پیش خیلی بهتر شده است. نیروهایی که قبلاً در این مناطق می‌جنگیدند، نیروهای القاعده بودند؛ یعنی یکی از سه گروه النصره، داعش و ارتش آزاد. اما از 20 نوامبر، فقط جبهه‌ی‌ اسلامی در حلب است.

حکومت سوریه تا امروز روی ارتش سوریه و دستگاه‌های امنیتی کنترل داشته است. این یعنی اینکه قطر نتوانسته است با پیشنهاد پول به فرماندهان سوریه، ارتش و دستگاه‌های امنیتی، این کشور را منحل کند.

به نفع ایران است که به ژنو2 دعوت نشود.

به نظر من، بان کی‌ مون، عربستان، قطر، ترکیه یا آمریکا نمی‌توانند داعش یا النصره را به نشست ژنو2 دعوت کنند. باید گروه بازسازی‌شده‌ی جبهه‌ی اسلامی دعوت شود. این گروه می‌تواند در اجرای توافق ژنو2 مؤثر باشد. سی کشور به نشست ژنو2 دعوت شده‌اند. دعوت‌شدگان دو گروه هستند؛ یک گروه، مثل ژاپن، کره، پاکستان و هندوستان که اصلاً با موضوع سوریه ارتباطی ندارند. گروه دیگر نیز کشورهایی از منطقه و درگیر مسائل سوریه هستند، مثل ایران، ترکیه، عربستان، قطر و مصر. این کشورها دعوت شده‌اند یا دعوت می‌شوند.

در این میان، کشورهای غربی نیز دعوت هستند. بعضی از آن‌ها یا درگیر مسائل سوریه هستند یا به خاطر پول و موقعیت‌شان در سطح بین‌الملل به این نشست دعوت می‌شوند. اما در مورد ایران، باید دید که دعوت می‌شود یا نمی‌شود. در مورد نشست ژنو2 باید بگویم که شک دارم در تاریخ 22 ژانویه تشکیل شود. خیلی از افراد می‌گویند این نشست یا به تعویق می‌افتد یا اصلاً تشکیل نمی‌شود. اگر تشکیل شود نیز در سطحی پایین‌تر از ژنو1 خواهد بود.

مسائل و فاکتورهای بسیاری وجود دارد. نمی‌گویم این مسائل و فاکتورها باعث شکست آن می‌شود، اما به نتیجه رسیدن آن نیز بعید است. وضعیت گروه‌های سوری تا امروز مشخص نیست. بین گروه‌های سوریه اختلافات زیادی وجود دارد. گفته می‌شود چند روز قبل، چهل نفر در ائتلاف ملی استعفا داده‌اند. گروه‌های مسلح نیز تا کنون به نظر واحدی نرسیده‌اند و بعید می‌دانم تا 22 ژانویه به نتیجه برسند.

ترکیه به این نتیجه رسیده است که باید بر اساس واقعیت‌ها حرکت کند، عربستان هنوز پیشتازی می‌کند و قطر دیگر قطر سابق نیست.


در مورد موضوع ایران، گفته می‌شود عربستان کارشکنی کرده است؛ یعنی از آمریکا خواسته است که ایران به نشست دعوت نشود. گفته می‌شود ایران در مشکلات سوریه بی‌تأثیر نبوده است. بنابراین نمی‌تواند برای حل این مشکلات جزء کشورهای دعوت‌شده باشد. به نظر من، به نفع ایران است که دعوت نشود؛ زیرا اگر دعوت شود و در نشست حاضر شود، ژنو2 به هر نتیجه‌ای که برسد، ایران باید آن را اجرا کند. اگر ایران دعوت نشود، می‌تواند بگوید من در این جلسه حاضر نبودم و چیزی‌هایی که نوشته‌اید به من مربوط نمی‌شود. من هم از مسئولان و وزارت امور خارجه‌ی ایران نشنیده‌ام که اصرار داشته باشند یا برایشان مهم باشد که به نشست دعوت شوند. شرکت نکردن ایران در ژنو2 به نفع ایران و اهدافش در سوریه است.

دکتر صالحی: سوریه، در روزهای اول بحران، در وضعیت میدانی بسیار سرگشته، آشفته، فاقد اعتماد‌به‌نفس و فاقد تبحر بود؛ اما اکنون تقریباً با گذشت سه سال از این بحران، شاهد هستیم که وضعیت میدانی به نفع نظام سیاسی تغییر کرده است.

امروز نامه‌‌ی آقای بان کی مون را به احمد جبرا، رئیس ائتلاف ملی و آقای ولید المعلم، وزیر خارجه‌ی سوریه، خواندم. در این نامه، واضح نوشته شده است که می‌خواهند هیئت انتقالی، هیئتی در سطح رئیس‌جمهور، در سوریه درست ‌کنند. این هیئت می‌خواهد کنترل ارتش سوریه و دستگاه امنیتی را در دست بگیرد. مشخص نیست که این هیئت از چه کسانی تشکیل شده است، اما قطعاً آقای بشار اسد در آن نیست. این خواسته با موضع ایران در تناقض است. اگر ایران شرکت ‌کند، باید با آن موافقت کند. عدم شرکت ایران به معنی این است که کسی نمی‌تواند به او بگوید که آن را قبول کند. اما ممکن است آمریکا موضوع سوریه را به مسئله‌ی هسته‌ای ایران ربط دهد. جان کری به ایران گفته است حتی اگر دعوت نشدید، باید به حل شدن این مسئله کمک کنید. البته وزارت امور خارجه‌ی ایران قبول نکرده است. حالا باید منتظر باشیم تا ببینیم چه می‌شود.
سخنرانی دکتر صالحی

فکر می‌کنم آقای دکتر صدقیان کلیت مطالب را راجع به وضعیت میدانی در سوریه فرمودند. از نظر من، سوریه منشوری است که از ابعاد مختلفی می‌شود به آن نگاه کرد. البته بستگی دارد از چه دیدگاهی این پدیده‌ی چندبُعدی یا چندوجهی را مورد بررسی قرار دهیم. در مورد بحث مسائل داخلی و کالبدشکافی قدرت در سوریه، اینکه چه عواملی باعث این اتفاقات در سوریه شد؟ آیا حوادث سوریه خودساخته است؟ باید عرض کنم بعضی افراد معتقدند عامل اتفاقات، یک عامل خارجی است و کلاً از منظر تئوری توطئه به آن نگاه می‌کند. عده‌ای دیگر، آن را امری خودجوش می‌دانند و معتقدند باید برای آن یک راه‌حل پایدار پیدا کرد.
شرایط اسد بسیار فرق کرده و او امروز در شرایط بهتری است.

طبیعتاً ساختار سیاسی
در کشورهای منطقه‌ی عربی خاورمیانه، بر اساس نوعی رویکرد اقتدارگرایی و امنیت‌گرایی شکل گرفته است و در آن بحث‌هایی مثل فساد و رانت ریشه دوانده است. بشار جوانی که سال 2002 به قدرت می‌رسد، تمام دغدغه‌اش این است که چگونه نظام سیاسی را از این مخمصه خارج کند؛ چه با فضای سیاسی و جوان‌گرایی که ایجاد می‌کند، چه با نهیبی که به نظامی‌ها و امنیتی‌ها می‌زند و چه با مقابله‌ای که با فساد شروع می‌کند. اما به هر حال، چون از یک طرف خانواده و افراد فامیل‌ خودش هستند و از طرف دیگر حزب امنیتی‌ها، مجبور می‌شود از بین اصلاحات و اقتدارگرایی، نهایتاً اقتدارگرایی را انتخاب کند.


به هر حال موج اقتدارگرایی از تونس و مصر به سوریه رسید. از آنجا که بحران‌های‌ ایجادشده در هیچ کدام از این کشورها داخلی نیست و به مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی گره خورده است، وقتی بحران تسری پیدا می‌کند، در بحث حل بحران، مخمصه‌ها مشخص می‌شود. در این مرحله است که بحث توازن قدرت، مداخله‌گری و ذی‌نفع بودن برای حل مسئله افزایش پیدا می‌کند. سوریه، در روزهای اول بحران، در وضعیت میدانی بسیار سرگشته، آشفته، فاقد اعتمادبه‌نفس و فاقد تبحر بود. اما اکنون تقریباً با گذشت سه سال از این بحران، شاهد هستیم که وضعیت میدانی به نفع نظام سیاسی تغییر کرده است. این موضوع را می‌توانیم در چند عامل مشاهده کنیم:

یکی از این عوامل، بالا رفتن اعتمادبه‌نفس نظام سیاسی و نظامیان برای حل مسئله است. روزهای اول، حتی در مدیریت شهری نیز دچار مشکل بودند، ولی امروز ارتش سوریه توانسته است خودش را از آن وضعیت نظامی‌گری خارج کند و بر بحران‌های شهری تسلط پیدا کند. این قدم برای امیدواری بشار اسد، قدم مهمی است؛ زیرا حداقل می‌تواند در آینده از موضع قدرت با مخالفان صحبت کند.

دومین عامل، تفرقی است که در میان اپوزیسیون صورت گرفته است. در فضای روزهای اول، امیدواری، توافق، ائتلاف و اتحاد بیشتری به چشم می‌خورد. اما امروز ارتش آزاد وضعیت مشخصی ندارد، در اپوزیسیون یا ائتلاف ملی نوعی سرگشتگی وجود دارد، اخوانی‌ها پایگاه خود را در مصر از دست داده‌اند و آینده‌ی روشنی برای خود متصور نیستند.

ترکیه به این نتیجه رسیده است که باید بر اساس واقعیت‌ها حرکت کند، عربستان هنوز پیشتازی می‌کند و قطر دیگر قطر سابق نیست.

سومین عامل، یک‌دست نبودن حامیان است. روزهای اول، ترکیه، عربستان و قطر همه در یک مسیر حرکت می‌کردند. بحران‌های امروز ترکیه باعث شده است که اردوغان و داوود اوغلو احساس کنند باید با توجه به واقعیت‌ها حرکت کنند. به این دلیل، ترکیه تا حدودی مسیر خودش را از بقیه جدا کرده است. عربستان هنوز پیشتازی و پیشگامی خود را دارد، ولی قطر دیگر قطر سال‌های گذشته نیست؛ زیرا اختلافات آن بسیار جدی شده است.

عامل چهارمی که در حال حاضر به داد نظام سوریه رسیده، افزایش ضریب نگرانی از جریان تکفیری است. امروز نظام سیاسی ایالات متحده‌ی آمریکا، با تجربه‌ی عینی خود در عراق، افغانستان و لیبی قذافی، می‌بیند به ازای آنچه در این کشورها انجام داده است، چیزی در راستای منافع ملی خود به دست نیاورده است. بنابراین، اگر نظام اسد را نیز ساقط کند، چه چیزی نصیبش می‌شود؟ امروز بحران جانشینی، بزرگ‌ترین دغدغه است. در این بحران، تکفیری‌ها میدان‌دار هستند. دو گروه داعش و النصره، در حال حاضر، بیش از گروه‌های سکولار که زمانی اپوزیسیون اصلی سوریه بودند، خودنمایی می‌کنند. این موضوع به نگرانی اروپایی‌ها و غربی‌ها دامن زده است. در حقیقت کمک‌ها به ارتش آزاد قطع شده است. فشار به بعضی از کشورها، در عدم حمایت از تکفیری‌ها، روزبه‌روز جدی‌تر می‌شود.

عامل پنجم، سقوط پشتوانه‌ی اِخوان در سوریه و وضعیت بلاتکلیفی مصر است. همه‌ی این عوامل دست‌به‌دست هم داده است تا شرایط بشار در سوریه بهتر از ماه‌های قبل و اوایل بحران باشد.

دکتر صدقیان: یکی از دلایل اختلاف بین ایران و عربستان، دخالت ایران در زمین بازی عربستان است. عربستان، لبنان را زمین بازی خود می‌داند؛ همین طور عراق، بحرین و کشورهای خلیج فارس را. آقای جمال خاشقچی، نویسنده‌ی روزنامه‌ی الحیات، در مقاله‌ای به وضوح گفته است، جنگ عربستان با ایران است.

اگر ژنو2 را از دیدگاه حقوق بین‌الملل و سازمان‌های بین‌المللی، تلاشی برای حل منازعه‌ی سیاسی تلقی کنیم، متوجه می‌شویم در این نشست، جریان‌ها، گروه‌ها، صداها و منافع مختلف جمع ‌می‌شوند. هنر نشست و کنفرانس، هنر متقاعد کردن و مجاب کردن است. امروز شرایط به گونه‌ای است که قدرت کنار رفته است؛ یعنی ایالات متحده‌ی آمریکا، کشورهای اروپایی، ارتش آزاد، داعش و حتی ارتش سوریه، همه می‌دانند، دیدگاهِ زدن و به نتیجه رسیدن، به بن‌بست رسیده‌ است.

در جامعه‌ی سیاسی سوریه، توازن قدرت و وضعیت بناپارتی شکل گرفته است. نیروهای سیاسی هیچ‌کدام نمی‌توانند بر دیگری فائق شوند و در واقع مثل کشتی‌گیری خسته هستند. بنابراین همه به شرایط تراضی رضایت داده‌اند. در این شرایط تراضی، ممکن است وضعیت بعضی از نیروهای سیاسی از بعضی دیگر بهتر باشد. اما اینکه این وضعیت، وضعیت هژمون باشد و آن‌ها بتوانند بر طرف مقابل فائق شوند، به هیچ وجه این‌طور نیست.

به همین دلیل، در نشست ژنو2، موضوعاتِ دوران گذار، وضعیت نظام جانشین، کسب رضایت حاکمان و معارضین، مهم‌تر از همه کسب رضایت بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، موضوعاتی مجادله‌ای هستند و به این راحتی جمع‌شدنی نیستند. یک سال و نیم تلاش شده است تا ژنو2 صورت بگیرد. به همین میزان، زمان می‌برد تا یکدیگر را متقاعد کنند و به جایگاهی که در آن هستند رضایت دهند. به همین دلیل، برگزاری نشست را باید شروعی مقدماتی، برای چانه‌زنی در مورد حل سیاسی معضل سوریه دانست.

آقای دکتر، در صحبت‌هایتان اشاره کردید که ظاهراً دعوت‌نامه‌ای برای آقای احمد جبرا، رئیس ائتلاف ملی، ارسال شده است. با توجه به اختلافات بین ائتلاف ملی و سه گروه اصلیِ در حال جنگ در سوریه (النصره، جبهه‌ی اسلامی و داعش) آیا این گروه‌ها توافقات احتمالی ژنو را که قرار است با حضور ائتلاف ملی (نماینده‌ی مخالفان) صورت بگیرد، می‌پذیرند؟ به نظر شما، دورنمای این توافق به چه صورت خواهد بود؟ آیا گروه‌های مخالف به این توافق پایبند خواهند بود؟

دکتر صدقیان: گروه‌های مخالف بسیار مضطرب هستند. در ائتلاف ملی، انقلابی به وجود آمده است و چهل نفر استعفا داده‌اند. در این دو سال، ائتلاف تا این حد مضطرب نبوده است. می‌دانیم ارتش آزاد منحل شده است و سعید ادریس، فرمانده‌ی این ارتش، به قطر رفته است. بین جبهه‌ی اسلامیِ جدیدالتأسیس و داعش، در حومه‌ی حلب، جنگ تمام‌عیاری درگرفته است. به داعش ضربات مهلکی وارد شده است و وضعیت خوبی در عراق ندارد. النصره به لبنان فرار کرده است. وضعیت گروه‌های مسلح وضعیت خوبی نیست. قطر پول می‌دهد، ترکیه کمک می‌کند، اما مدیریت این گروه‌ها به دست عربستان است.


دلیل اینکه می‌گویم کنفرانس ژنو2 برگزار نمی‌شود این است که با توجه به وضعیت نابسامان گروه‌های مسلح، زمینه‌ی برگزاری آن مهیا نیست. آقای بندر بن سلطان می‌خواست قبل از ژنو2، توازنی بین قوا در داخل سوریه برقرار شود، اما این کار عملی نشد، زیرا جبهه‌ی اسلامی دیر شروع به کار کرد. بیانیه‌ای از داعش چاپ شده است که به نظرم بیانیه‌ی بسیار مهمی است. داعش در این بیانیه، ارتش‌های عراق و سوریه‌ی شام را شیرهای گرسنه‌ای می‌داند که خون می‌نوشند و از کشتار لذت می‌برند.

مردم
فلوجه‌ با ادبیات داعش غریبه هستند. وقتی این تعابیر و اصطلاحات را می‌خوانند، با خود می‌گویند: این‌ها چه کسانی هستند؟ ما با چه کسانی طرف هستیم؟ مردم حلب، دمشق و آن‌هایی که با بشار اسد و حکومت بشار اسد در سوریه خوب نیستند از خودشان می‌پرسند: آن جایگزین کیست؟ آیا کسی هست که از خون و کشتار خوشحال می‌شود؟

بحران‌های امروز ترکیه باعث شده است که اردوغان و داوود اوغلو احساس کنند باید با توجه به واقعیت‌ها حرکت کنند. به این دلیل، ترکیه تا حدودی مسیر خودش را از بقیه جدا کرده است. عربستان هنوز پیشتازی و پیشگامی خود را دارد، ولی قطر دیگر قطر سال‌های گذشته نیست، زیرا اختلافات آن بسیار جدی شده است.

افرادی که موافق حکومت مالکی در عراق نیستند، قطعاً یک خون‌خوار یا کسی بدتر از مالکی را نیز نمی‌خواهند. در سوریه نیز وضعیت همین‌طور است. من در عراق زندگی کرده‌ام. شش سال نیز در سوریه بوده‌ام. حالا شاید شخص بشار، همان‌طور که آقای دکتر اشاره کردند، رئیس جوانی باشد که می‌خواهد اصلاحاتی انجام دهد، اما جایگزین نظام بعث که نباید بدتر از نظام بعث باشد. معارضین سوریه، حتی مورد قبول خود مردم سوریه نیستند. دیدیم که در سوریه نه ارتش آزاد موفق شد، نه داعش و نه اخوان‌المسلمین که میانه‌رو بودند.

آقای دکتر، با توجه به گسترش تروریسم در سوریه، شاید بتوان گفت که مسئله‌ی کنار رفتن ‌بشار اسد، تبدیل به مسئله‌ای ثانویه شده است و خطر اصلی، در حال حاضر در منطقه، گسترش تروریسم است. به نظر شما، فعالیت‌ گروه‌های تروریستی در سوریه تا چه میزان می‌تواند آینده، ثبات و امنیت منطقه‌ی خاورمیانه را تحت تأثیر قرار بدهد؟


من شخصاً اعتقاد دارم که تمام کشورهای خاورمیانه به گونه‌ای به هم مرتبط هستند، واقعاً نمی‌توان آن‌ها را تفکیک کرد. وقتی بحث تروریسم و تکفیر به میان می‌آید، خودبه‌خود بحث تقابل، جبهه‌بندی و ‌شکاف ایجاد می‌شود. از نظر جبهه‌بندی، نمونه‌هایی مثل هلال شیعی و هلال غیرشیعی داشته‌ایم. اما با توجه به تحولات سوریه و اقدامات داعش، برای گسترش بحران به عراق، در حال حاضر، منطقه آبستن بحران است؛ یعنی الآن فقط بحث سوریه نیست، عراق و لبنان نیز درگیر این بحران هستند.

مصاحبه‌ای از نبیه بری ‌خواندم که در آن واقعاً با التماس از کشورهای دیگر درخواست کمک ‌کرده بود و گفته بود امروز این سرزمین کوچک پذیرای مهاجران و پناهندگان بسیاری است که تأمین نیمی از غذای آن‌ها امکان‌پذیر است. اگر بحث برادرکشی، بحث شیعی و غیرشیعی یا تکفیری و غیرتکفیری ادامه پیدا کند، لبنان اولین کشوری است که در آتش آن خواهد سوخت. طبیعتاً فلسطین و اردن نیز درگیر این موضوع خواهند بود و نهایتاً همه‌ی کشورهای منطقه درگیر خواهند شد.

تروریسم باعث شده است که اولویت و دغدغه‌ی همه‌ی کشورهای منطقه امنیت باشد.

جمله‌ای که جناب دکتر صدقیان به آن اشاره کردند، جمله‌ی بسیار درستی است؛ مردم سوریه موافق نظام سیاسی کشورشان نیستند. جمهوری اسلامی نیز اکنون با هوشمندی، موضع خود را در حمایت از مقاومت، ثبات سیاسی و بحث بشار تا حدودی تغییر داده است. زمانی خط قرمز جمهوری اسلامی بحث بشار اسد بود، اما امروز بحث مقاومت را مطرح می‌کند، بحث ثبات و حفظ انسجام سیاسی نظام سوریه را مطرح می‌کند که این در بحث معادلات خارجی نتایج بسیار متفاوتی خواهد داشت.

به نظر من، تروریسم باعث شده است که اولویت و دغدغه‌ی همه‌ی کشورهای منطقه امنیت باشد. مردم سوریه امروز در بحث نظام جایگزین، به انتخاب بین بد و بدتر روی آورده‌اند. مردم وقتی داعش و جبهه‌ی النصره را می‌بینند، وقتی عملیات‌ها را می‌بینند و نمادهای خون‌ریزی و جگر به دندان کشیدن‌ها را می‌بینند، احساس می‌کنند اگر این نظام جایگزین بشار شود، آینده‌ی سیاسی بسیار بدتری خواهند داشت. به همین دلیل، به وضعیت فعلی بسنده می‌کنند. در حقیقت این را راه‌حل فائق شدن بر تروریسم برای همه کشورها می‌دانند.

دکتر صالحی: هنر نشست و کنفرانس، هنر متقاعد کردن و مجاب کردن است. امروز شرایط به گونه‌ای است که قدرت کنار رفته است؛ یعنی ایالات متحده‌ی آمریکا، کشورهای اروپایی، ارتش آزاد، داعش و حتی ارتش سوریه، همه می‌دانند دیدگاهِ زدن و به نتیجه رسیدن، به بن‌بست رسیده‌ است. در جامعه‌ی سیاسی سوریه، توازن قدرت و وضعیت بناپارتی شکل گرفته است. نیروهای سیاسی هیچ‌کدام نمی‌توانند بر دیگری فائق شوند و در واقع مثل کشتی‌گیری خسته هستند. بنابراین همه به شرایط تراضی رضایت داده‌اند.

به نظر شما، اقدامات داعش در عراق برای کنترل فلوجه و رمادی چه تأثیری بر نگاه آمریکا به سوریه خواهد گذاشت؟ چه تأثیری بر استدلال‌های طرفین در ژنو2 خواهد داشت؟ باعث تقویت یا تضعیف آن می‌شود؟


دکتر صالحی: بحران فلوجه از چند دیدگاه بحث‌شدنی است. عده‌ای معتقدند که خود آمریکایی‌ها این بحران را از سوریه به عراق تسری داده‌اند تا نوری مالکی و دولت عراق در بحث پیمان‌های امنیتی و همکاری استراتژیک به سمت ایالات متحده‌ی آمریکا ترغیب شوند و به سمت دیگری علاقه نشان ندهند. اما شرایط بحران سوریه این فرضیه‌ی بدبینانه را اثبات نمی‌کند. دیدیم که در دوران حزب عدالت و توسعه، بین ترکیه و ایالات متحده‌ی آمریکا نوعی شکاف به وجود آمد؛ یعنی حزب عدالت و توسعه مخالف با مالکی بود.

تمام تلاش حزب، علی‌رغم هشدارها و مخالفت‌های شدید آمریکا، همکاری با منطقه‌ی خودمختار کردستان بوده است. خیلی وقت‌ها، حتی بدون دعوت‌نامه و بدون همکاری با دولت مرکزی به منطقه‌ی خودمختار سفر کرده‌ است و قراردادهای استخراج نفت بسته است. با نفوذ گروه داعش و تکفیری‌ها به عراق، آمریکا نیز مانند ایران از مالکی حمایت کرد. در حقیقت مطابق با حقوق بین‌الملل، نوعی اتحاد طبیعی بین آمریکا و ایران، بر سر بحث عراق، شکل گرفته است و این خوش‌بینی را به وجود آورده است که شاید ایران و آمریکا بتوانند روی موضوع منطقه همکاری‌های مثبتی را شروع کنند؛ یعنی تحلیل‌گران این را یک نقطه‌ی شروع مثبت ارزیابی می‌کنند که علاوه بر بحث نشست هسته‌ای، می‌تواند بر بحث ژنو2 نیز تأثیرگذار باشد.

چقدر آشوب در منطقه، نه به معنای آنچه در سوریه شاهد هستیم یا آنچه در لبنان و عراق تسری پیدا کرده است، بلکه به معنای بی‌ثباتی و شکنندگی منطقه، به نفع یا به ضرر آمریکاست؟ یکی از این نویسنده‌های آمریکایی در مرکز مطالعات دفاعی گفته است که سیاست اوباما در خاورمیانه این‌گونه است که جایی که لازم باشد حضور پیدا می‌کند و جایی که بتواند خارج می‌شود. نظر شما در مورد این تحلیل، که خیلی از افراد با نام تحلیل توطئه از آن یاد می‌کنند، چیست؟

دکتر صدقیان: کشورهای منطقه در بحران هستند. از لیبی، تونس، مصر در شمال آفریقا گرفته تا عراق، سوریه، لبنان، ترکیه و تا حدی ایران که درگیر قضیه‌ی هسته‌ای است، همه درگیر هستند.

وقتی گُردانی در منطقه‌ای می‌خواهد مانوری انجام دهد، به یک فضای آتش، برای پوشش‌دهی نیاز دارد تا بتواند مانور خود را انجام دهد.

اوباما به دنبال حل دو مسئله، یعنی فلسطین و ایران، در دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوری خود است.

اوباما گفته بود که در چهار سال دوم ریاستش می‌خواهد دو مسئله را حل کند، یکی مسئله‌ی فلسطین، دیگری مسئله‌ی ایران. می‌بینیم که در حال حاضر، هم‌زمان بر روی هر دو مسئله کار می‌کند. از طرفی مذاکرات 24 نوامبر با ایران را می‌بینیم و از طرفی در فلسطین، جان کری را می‌بینیم که مدام در رفت‌وآمد است. نزد نتانیاهو می‌رود، بعد نزد محمود عباس می‌رود،
بعد به عربستان می‌رود و از آنجا نزد شاه عبدالله اردن می‌رود. بعضی اوقات نیز اصلاً معلوم نیست چه می‌گویند و چه می‌خواهند. فلسطینی‌ها در غزه می‌گویند نمی‌دانیم چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد.

آمریکا می‌خواهد این دو مسئله‌ را با هم حل کند. در حال حاضر، کشورهای عربی، مثل عراق، سوریه، لبنان، مصر و لیبی که همیشه معارضت می‌کردند، هر کدام درگیر بحران در کشور خودشان هستند. جدیداً نشنیده‌ام ایران نیز درباره‌ی موضوع فلسطین صحبتی کرده باشد. به نظر می‌رسد منتظر برگزاری نشست ژنو است. به هر حال، اکنون همان فضای آتشی که مثال زدم ایجاد شده است. جان کری با پوشش‌دهی این فضای آتشی که در منطقه ایجاد شده است، می‌رود و می‌آید، اما کسی به او حرفی نمی‌زند.

کشورهای منطقه تصور می‌کنند آمریکا می‌خواهد کلید منطقه را به ایران بدهد.

دکتر صدقیان: در حال حاضر، در منطقه یک نگرانی وجود دارد. ترس کشورهایی مثل عربستان، که رقیب ایران هستند، این است که تصور می‌کنند آمریکا می‌خواهد کلید منطقه را به ایران بدهد. این موضوع برای آن‌ها بسیار نگران‌کننده است، چون تجربه‌ای این‌چنین دارند؛ تجربه‌ی شاه که پلیس منطقه بود. این‌ کشورهای رقیب می‌دانند که شاه با آن‌ها همراه بود، اما اگر این قضیه دوباره تکرار شود، با وجود جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و مسئله‌ی شیعه و سنی، وضعیت در منطقه متفاوت خواهد بود.

اصرار آن‌ها برای اینکه ایران به نشست ژنو2 دعوت نشود از این موضوع نشئت می‌گیرد. آن‌ها تمام سعی‌شان را می‌کنند تا ایران در منطقه وارد بازی نشود و از مسائل منطقه، خصوصاً سوریه، دور بماند. آن‌ها تصور می‌کنند اکنون که ایران با بشار اسد و دولت سوریه است، پس شرکت او در نشست ژنو به معنای این است که بعد از بشار اسد نیز ایران در سوریه حضور خواهد داشت. حضور دوباره‌ی ایران در سوریه برای این کشورها یک کابوس است.

آمریکایی‌ها نیز همین نظر را دارند؟


دکتر صدقیان: به نظر من آمریکایی‌ها بسیار هوشمندانه و هدفمند کار می‌کنند. آمریکا می‌خواهد چند مسئله‌ را حل کند. به مسئله‌ی ایران و فلسطین که اشاره کردم. آن‌ها می‌خواهند آخر 2014 از افغانستان عقب‌نشینی کنند و همچنین ظرف مدت پنج یا ده سال خودشان را به جنوب شرق آسیا منتقل ‌کنند. در مورد مسئله‌ی نفت نیز می‌خواهند استحصال نفت از شن را اجرا کنند. این‌ها چالشی‌هایی است که آمریکا با آن مواجه است.

آمریکا می‌داند که ایران کشوری قابل اعتماد است، شرایط مناسب را دارد و ثابت کرده است که می‌تواند بازیگری قوی باشد. ایران، مخصوصاً در مسئله‌ی سلاح‌های شیمیایی در سوریه، بسیار فعال بوده است. ایران با بازی خیلی خوبی که با روسیه و با حکومت بشار اسد انجام داد، توانست در مسئله‌ی نابودی سلاح‌های شیمیایی سوریه به نتیجه برسد. این موضوع برای غربی‌ها خیلی جالب است، آن‌ها می‌دانند که عربستان اگر می‌خواست هم نمی‌توانست این کار را انجام دهد، زیرا عربستان کسی را ندارد که برود بنشیند، مذاکره کند و آن‌ها را قانع کند. عربستان ایران را به شیعه بودن متهم می‌کند، اما ایران در سیاست خارجی خود فرقی بین سنی و شیعی و مسیحی نمی‌گذارد. برای ایران مصلحت، امنیت ملی ایران است و در این راستا با همه کار می‌کند. اما عربستان همیشه نگاه می‌کند که چه کسی با ماست؟ چه کسی علیه ما؟ رفتار ایران مورد توجه غربی‌هاست و آن را تحسین می‌کنند.

دکتر صدقیان: گروه‌های مخالف بسیار مضطرب هستند. در ائتلاف ملی، انقلابی به وجود آمده است و چهل نفر استعفا داده‌اند. در این دو سال، ائتلاف تا این حد مضطرب نبوده است. می‌دانیم ارتش آزاد منحل شده است و سعید ادریس، فرمانده‌ی این ارتش، به قطر رفته است. بین جبهه‌ی اسلامیِ جدیدالتأسیس و داعش، در حومه‌ی حلب، جنگ تمام‌عیاری درگرفته است.

آمریکا بالاجبار باید با ایران مذاکره کند.

اگر آمریکا از منطقه خارج شود، منطقه باید به دست کسانی باشد که می‌توانند و شرایط مناسب را دارند. مصر شرایط آن را دارد، اما اکنون در وضعیت مناسبی نیست و از منطقه نیز خیلی دور است. پاکستان نیز از منطقه دور است. کشورهای عربی که اصلاً اهل مذاکره نیستند، نه اخلاق مذاکره کردن را دارند، نه حوصله‌ی آن را دارند. آن‌ها معمولاً مسائل را کدخدامنشانه حل‌و‌فصل می‌کنند. بنابراین ایران تنها کشوری است که شرایط مناسب را دارد، قابل اعتماد است، به منطقه نزدیک است و بر خلاف اعراب،‌ اهل مذاکره است. آمریکا بالاجبار باید با ایران وارد مذاکره شود. من شخصاً آینده‌ی روشنی برای ایران می‌بینم؛ زیرا ایران با شرایط و قدرتی که دارد می‌تواند سر هر مسئله‌ای با آمریکا وارد مذاکره شود.

فرمودید ایران در متقاعد کردن سوریه برای تحویل سلاح شیمیایی خود سود کرده است. غربی‌ها قبلاً می‌گفتند که چهار کشور لیبی، عراق، سوریه و ایران امنیت ملی اسرائیل را تهدید می‌کنند. سلاح شیمیایی عراق نابود شد و کشور عراق نیز بعد از حمله‌ی آمریکا ضعیف شد. شاهد وضعیت لیبی نیز بعد از قذافی هستیم. سوریه نیز می‌خواهد سلاح شیمیایی خود را تحویل ‌دهد. یک فرضیه‌ی بدبینانه می‌گوید که بالأخره ایران هم به سرنوشت این کشورها دچار می‌شود. با این توضیحات، ایران چه سودی کرده است؟ فکر نمی‌کنید همه چیز به نفع اسرائیل است؟


دکتر صدقیان: سلاح شیمیایی برای ایران، به دلیل تجربه‌ی جنگ، یادآور خاطرات بدی است. ایران تا همین امروز، از آثار به‌جامانده‌ی آن رنج می‌برد. بنابراین نسبت سلاح شیمیایی حساسیت ویژه‌ای دارد. در مسئله‌ی سوریه نمی‌گویم ایران سود کرده یا پیروز شده است، بلکه می‌گویم ایران با حسن مذاکره و حسن رفتار خود، غرب را از حمله به سوریه بازداشته است. در واقع با موفق بودن در این نقش مهم، غرب را خلع سلاح کرده است. عربستان موافق حمله‌ی نظامی آمریکا به سوریه بود. این اقدام قابل تحسین ایران، به نفع سوریه، باعث عصبانیت عربستان شده است.

چرا جان کری خیلی صریح و بدون مطرح کردن پیش‌شرط پذیرش ژنو1 می‌گوید که ایران می‌تواند در حاشیه‌ی نشست ژنو2 شرکت داشته باشد و تأکید می‌کند که باید نقش تأثیرگذاری نیز داشته باشد. با توجه به سیاست‌های آمریکا در منطقه، خشم شدید عربستان از رابطه‌ی ایران و سوریه و تلاش‌های عربستان برای منفی جلوه دادن نقش ایران در سوریه، آیا می‌توان گفت که ایالات متحده مجبور است در لفافه صحبت کند؟ آیا ممکن است این بده‌بستانی‌ باشد بین آمریکا و جمهوری اسلامی؟

دکتر صالحی: من شخصاً اعتقاد دارم همه‌ی این موارد امکان‌پذیر است. آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که برگزاری ژنو2 بدون حضور ایران ذره‌ای ارزش ندارد، زیرا بزرگ‌ترین قدرت تصمیم‌گیر، در صحنه‌ی سیاسی سوریه، ایران است. همه‌ی تحلیل‌گران منطقه‌ای و بین‌المللی می‌دانند که اسد بقای خودش را مدیون ایران است.

اصرار غربی‌ها بر مذاکره با ایران، پذیرفتن نقش هژمونیک ایران در مسائل منطقه است.

کارآمدیِ نظامیِ سوریه به دلیل وجود مستشاران ایرانی و حزب‌الله است. در حقیقت، ظرفیت یا پتانسیل نظامی سوریه، با وجود خلع سلاح شیمیایی، با اتکا به ایران صورت گرفته است. پشتوانه‌ی نظامی سوریه، امروز، ایران است. به نوعی می‌توان گفت، سوریه جنگ نیابتی بین ایران، عربستان و حامیان اوست. البته در این میان ناظرانی نیز مثل اروپا و آمریکا به این قضیه پیوند خورده‌اند. در ابتدا آن‌ها شرط‌هایی را مطرح کردند، اما دیدند اگر ایران شرکت نکند، این موضوع لاینحل است. به همین دلیل، امروز می‌گویند ما شرط‌ها
را کنار نمی‌گذاریم، اما شما بیایید در حاشیه‌ی نشست با یکدیگر صحبت کنیم. همه‌ی این‌ها در واقع پذیرفتن نقش هژمونیک ایران در مسائل منطقه است.


آقای دکتر فرمودید اگر ایران دعوت نشود، به نفع ایران است. حرف شما صحیح است و قابل بحث. اگر ایران رسماً دعوت شود، بالاخره بده‌بستان‌ و مذاکراتی با ایالات متحده در پشت پرده خواهد داشت. اگر در حاشیه‌ی نشست بخواهد نقش تأثیرگذاری داشته باشد، جمهوری اسلامی باز هم ملاحظات خاص خودش را دارد. به چه شکل قرار است آمریکایی‌ها به این موضوع نگاه کنند؟ آیا این گفته که ایران را هم دعوت می‌کنیم، صرفاً یک نمایش خبری است؟

دکتر صدقیان: ببینید اگر ایران دعوت شود، قطعاً عنصر مؤثری در کنفرانس خواهد بود، مخصوصاً که دیدگاه‌ ایران با دیدگاه روسیه و تا حدودی با دیدگاه چین یکی است. به همین دلیل است که آقای ظریف می‌گوید اگر در نشست شرکت کنیم، فعالانه شرکت می‌کنیم، زیرا ایران این قدرت را دارد که فعالانه شرکت ‌کند. روسیه قطب مهمی است و تا کنون درباره‌ی سوریه تغییر رویه نداده است. همان‌طور که آقای دکتر فرمودند، برای ایران دیگر خود بشار اسد مهم نیست، مهم مقاومت است و ایران روی این موضوع مانور می‌دهد. مشکل اصلی در ژنو2، مسئله‌ی مرحله‌ی انتقالی است. آن‌ها می‌گویند این مرحله بدون بشار اسد است، اما ایران و روسیه می‌گویند با بشار اسد است. فکر می‌کنم، اگر ایران دعوت شود، با قدرت صحبت خواهد کرد. این مسئله باعث ترس عربستان می‌شود.

آقای روحانی در سازمان ملل، با آن هیبت و عظمت سخنرانی کرد، اما سعود الفیصل، نخست‌وزیر امور خارجه‌ی عربستان، حتی قبول نکرد صحبت کند. سخنرانی آقای روحانی، عربستان را خلع سلاح کرد. نامطمئن بودن موضع آمریکا در مورد مسئله‌ی سوریه و یکی بودن موضع روسیه و ایران، عربستان را می‌ترساند. اگر ایران در نشست شرکت کند، موضع‌ خودش را بیان خواهد کرد. اگر شرکت نکند، مجبور نیست توافقات آن‌ها را اجرا کند.

در کشور ما، وقتی مسئله‌ی تحولات منطقه بررسی می‌شود، از آنجا که سعودی‌ها رقیب ما در منطقه محسوب می‌شوند، معمولاً به نقاط قوت ما و نقاط ضعف آن‌ها اشاره می‌شود. ترکی الفیصل اخیراً در مقاله‌ای، تحولات منطقه را بررسی کرده است. او در این مقاله اشاره کرده است که رقبای سعودی‌ها (حسنی مبارک، قذافی، عبدالله صادق، بشار اسد و حتی ایران) در منطقه دچار ضعف شده‌اند. لطفاً بفرمایید به نظر شما، کدام یک از این دو دیدگاه در مورد جایگاه سعودی‌ها، با واقعیت سازگارتر است؟


دکتر صدقیان: ببینید از قدیم دو کشور که لبنانی‌ها به آن‌ها سین سین می‌گویند (یعنی سوریه و سعودی) وقتی که به توافق می‌رسیدند، نخست‌وزیر لبنان سریع انتخاب می‌شد. تقریباً 9 ماه است که وضعیت نخست‌وزیر لبنان نامشخص است، زیرا سوریه در بحران است و عربستان سعودی به تنهایی نمی‌تواند کاری انجام دهد.

آقای سعد الحریری به ایران آمد و ایران به او گفت که شما فعلاً به کارتان ادامه دهید. عربستان فشار زیادی روی سعد الحریری آورد. یکی از دلایل اختلاف بین ایران و عربستان، دخالت ایران در زمین بازی عربستان است. عربستان، لبنان را زمین بازی خود می‌داند، همین‌طور عراق، بحرین و کشورهای خلیج فارس را. آقای جمال خاشقچی، نویسنده‌ی روزنامه‌ی الحیات، در مقاله‌ای به وضوح گفته جنگ عربستان با ایران است.

عربستان از حضور ایران در لبنان خیلی نگران است.

در گذشته، تقریباً پول 99 درصد روزنامه‌های جهان عرب را عربستان می‌داد. تقریباً 99 درصد از فضای رسانه‌ای جهان عرب در دست عربستان بود، اما امروز ایران نیز در این فضا سهیم است. وقتی می‌گویم عربستان خیلی نگران است، شعار نمی‌دهم؛ بلکه چیزی است که آن را لمس کرده‌ام. تقریباً هر شب، در شبکه‌های تلویزیونی عرب، یکی دو تا مناظره دارم، نگرانی آن‌ها را حس می‌کنم و می‌بینم که چقدر نسبت به ایران حساس هستند. از حضور ایران به شدت ناراحت هستند. حضوری که در لبنان محسوس است و در سوریه واضح.
دو هفته‌ی پیش در ترکیه بودم. می‌دانید که ترکیه نیز یک بازیگر قوی است و می‌خواهد با یک بازیگر قوی بازی کند. حالا که روابط ترکیه با ایران رو به بهبود است، با توجه به وضعیت عربستان، ترکیه احساس می‌کند که در رابطه‌اش با عربستان، که یک مهره‌ی سوخته است، تندروی کرده است.

دکتر صالحی: اگر بحث برادرکشی، بحث شیعی و غیرشیعی یا تکفیری و غیرتکفیری ادامه پیدا کند، لبنان اولین کشوری است که در آتش آن خواهد سوخت. طبیعتاً فلسطین و اردن نیز درگیر این موضوع خواهند بود و نهایتاً همه‌ی کشورهای منطقه درگیر خواهند شد.

اما من فکر می‌کنم که نمی‌شود به این مسئله از دیدگاه سیاه یا سفید نگاه کرد و حرف از برنده یا بازنده زد. در قضیه‌ی سوریه، عربستان نیز سه هدف اصلی داشته است. اولین هدف این بوده است که شعله‌های انقلاب‌های منطقه و حرکت‌های دموکراتیک را در سوریه خاموش کند؛ یعنی با دامن زدن به افراط‌گرایی و‌ خشونت، هزینه‌های سوریه را بالا برده است و از این طریق به ترقی‌خواهان سعودی نیز فهمانده است که هزینه‌ برای اقدام انقلابی بسیار بالاست. در حال حاضر، سوریه واقعاً درس عبرتی برای همه‌ی ترقی‌خواهان در جهان عرب شده است. بنابراین عربستان به این هدف خود رسیده است. هدف دوم سقوط دولت سوریه بوده است که به سرانجام نرسیده است. هدف سوم این بوده است که دولت سوریه را تا حد ممکن تضعیف کند که موفق نیز بوده است. به نظر می‌رسد، عربستان، در سوریه، جدا از حاشیه‌های منطقه‌ای، تقریباً به شصت یا هفتاد درصد از خواسته‌هایش رسیده است. بنابراین شرایط به گونه‌ای است که هر دو طرف می‌توانند استدلال‌هایی بیاورند که برنده هستند.

دکتر صدقیان: من اصلاً سیاه و سفید به این قضیه نگاه نمی‌کنم، بلکه دیدگاه من خاکستری است. هدف‌های عربستان دقیقاً همین‌هایی بود که شمردید، اما سؤال اینجاست که آیا عربستان به نتیجه‌‌ی دلخواه خود رسیده است؟ شاید به بعضی از آن‌ها رسیده باشد، ولی به هدف اصلی خود نرسیده است. هدف اصلی عربستان سقوط نظام بشار اسد است. عربستان به دنبال قطع رابطه‌ی صد درصد نظام سوریه با ایران است. به دنبال نظامی است که صد درصد با عربستان باشد. عربستان می‌خواهد هلال شیعی ایران، عراق، سوریه و لبنان را بشکند. هدف اصلی عربستان تا کنون محقق نشده است. عربستان حتی نمی‌داند که آیا بشار می‌ماند؟ شخص دیگری که قرار است بیاید کیست؟ البته حدس من این است که فیصل مقداد، معاون وزیر امور خارجه یا آقای حیدر، وزیر دفاع، در این هیئت انتقالی خواهند بود. در هر صورت، این دو نیز با ایران هستند. عربستان با اینکه برای تحقق اهدافش خیلی کارها انجام داده، اما موفق نبوده است.

فکر می‌کنم عربستان با گزینه‌های بیشتری مواجه است؛ یعنی اگر چهار گزینه‌ی اسد، اخوانی‌ها، سَلَفی‌ها و سکولارها را داشته باشیم، سلفی‌ها برای عربستان اولویت دارند، سکولارها در رتبه‌ی دوم و مطمئناً اخوانی‌ها در رتبه‌ی سوم هستند. ولی ایران تنها گزینه‌ی اسد را دارد یا کسی که ادامه‌دهنده‌ی راه اسد باشد.

دکتر صدقیان: گزینه‌ی اصلی ایران در حال حاضر اصلاً اسد نیست. برای ادامه‌ی مسیر نیز ایران گزینه‌های متعددی دارد. عربستان بعد از قضیه‌ی مصر و ترکیه، دیگر با اخوان‌المسلمین کار نمی‌کند. می‌ماند برهان غلیون و احمد جبرا که آن‌ها نیز پایگاهی در سوریه ندارند. حزبی در سوریه وجود دارد با نام هیئت تنسیق که ارتباطی بسیار قوی با ایران دارد. آقای هیثم المناع، رهبر این مجموعه، در پاریس است؛ اما بقیه‌ی افراد
این مجموعه در داخل سوریه هستند. این هیئت مسئله‌ی مداخله‌ی خارجی در سوریه را قبول نکرده است و با نظام حزب بعث نیز اصلاً خوب نیست. حتی اخوان‌المسلمین سوریه نیز با ایران ارتباط دارد.

به نظر من، عربستان قطعاً قدرت و جایگاه ده یا پانزده سال پیش خود را در کشورهای عربی ندارد. خودش نیز اعتراف می‌کند. اما باید بدانیم این موضوع در عالم سیاست تازگی ندارد. مسائل مربوط به امنیت ملی و امنیت منطقه‌ای، بسیار پیچیده هستند و تمام‌نشدنی.

با توجه به انفجارهای تروریستی در روسیه و تهدید صریح عربستان از جانب آقای پوتین، فکر نمی‌کنید چالش جدیدی در منطقه برای عربستان در حال شکل‌گیری است؟

دکتر صدقیان: سوریه و عراق برای امارات، قطر و بحرین مهم نیستند. برای آن‌ها عربستان مهم است، زیرا کشورهای عربی مثل خیمه‌ای هستند که ستون این خیمه عربستان است. آ‌ن‌ها نمی‌دانند بعد از ملک عبدالله عربستان، چه بر سرشان می‌آید.این کشورها خیلی واضح نگران وضعیت خودشان هستند، چون ستون این خیمه در حال افتادن است. آن‌ها نه می‌توانند و نه جرئت دارند با عربستان صحبت کنند تا قبل از فوت ملک عبدالله کاری انجام دهند و وضعیت خودشان را مشخص کنند.

عربستان فکر می‌کند پول همه چیز را درست می‌کند.

منفجر کردن بمب در روسیه کار بسیار احمقانه‌ای است. البته بعید می‌دانم که روسیه کاری ضد عربستان انجام دهد یا اسم عربستان در لیست تروریست‌های جهان بیاید؛ اما این کار از اقداماتی است که باعث افول عربستان می‌شود. در واقع یکی از بی‌حکمتی‌های سیاست خارجی عربستان است. عربستان فکر می‌کند پول همه چیز را درست می‌کند. عربستان وقتی با روسیه صحبت می‌کند، فکر می‌کند که یمن است، فراموش کرده است که این روسیه همان شوروی سابق و قطب دوم جهان است.

با توجه به صحبت‌هایی که شد، واضح است که نمی‌توان دورنمای مشخصی برای نشست ژنو2 متصور شد و تقریباً پیش‌بینی توافق و راه‌حل مشخص برای برون‌رفت سوریه از بحران ممکن نیست. فکر می‌کنید چه شرایطی در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی باعث امیدواری در حل بحران سیاسی سوریه می‌شود؟

دکتر صالحی: در این مورد بحث تعدیل مواضع اولین شرط است، چون همه‌ی بازیگران از تمام کارت‌هایشان در بازی استفاده کرده‌اند و تمام راه‌ را رفته‌اند، اما نتوانسته‌اند با قدرت صِرف یا قدرت عریان به نتیجه برسند. بنابراین در این مرحله به دیپلماسی روی آورده‌اند. تعدیل اهداف و هنر اقناع، ابزار یا شیوه‌های دیپلماسی هستند. در هنر اقناع، بازیگران با برخورد متصلبانه نمی‌توانند موضوع را به نتیجه برسانند؛ چه آمریکا باشد، چه روسیه، چه عربستان و چه ایران. هنر اقناع در دیپلماسی در واقع یک نوع ظرفیت است که به دانش، منابع قدرتی کشور و هنر استفاده از ظرفیت‌های دیگران یا اعتمادبخشی به دیگران بستگی دارد. ایران این ظرفیت‌ را دارد.

حوادث و اتفاقات سوریه، گسترش قدرت تکفیری‌ها، بی‌اعتمادی نسبت به آینده‌ی این نظام، تهدیدات پوتین نسبت به عربستان، تضعیف موقعیت عربستان در منطقه، تضعیف جایگاه ترکیه به دلیل فساد مالی و اقتصادی و سیاسی اخیر و خروج ایالات متحده‌ی آمریکا از منطقه، از مواردی هستند که می‌توان آن‌ها را روزنه‌ی امیدی برای حل مسئله دانست. طبیعتاً خروج آمریکا از منطقه، مستلزم حل‌و‌فصل مسائل سوریه، اعراب و اسرائیل است. بحث ایجاد نظام جایگزین منطقه‌ای نیز مطرح است که حافظ منافع قدرت‌های بزرگ به خصوص ایالات متحده‌ی آمریکا باشد. زمانی این قدرت، در غیاب مصر و عربستان و ایران، ترکیه بود؛ اما در حال حاضر، چه کشوری باید جای ترکیه را بگیرد؟ این‌ها موضوعاتی است که در کنار اعتمادبخشی به قدرت‌های ذره‌ای ‌منطقه، اعتمادبخشی به اسرائیل و نحوه‌ی ایجاد تضمین صدور نفت برای متحدین آمریکا، از دغدغه‌های جدی است که به نظر من در رویکرد استراتژیک آمریکا مطمح نظر است.

لذا من اعتقاد دارم مشکلات ژنو2 مشکلات بسیار زیادی است. طبیعتاً در این جلسه صحبت‌هایی خواهد شد، اما بحث جایگزینی، نحوه‌ی هئیت انتقالی و حدپذیری خواسته‌های بازیکنان، بعید می‌دانم هیچ کدام از این‌ها به نتیجه برسد.

دکتر صدقیان: به نظر من، به نفع ایران است که دعوت نشود، زیرا اگر دعوت شود و در نشست حاضر شود، ژنو2 به هر نتیجه‌ای که برسد، ایران باید آن را اجرا کند. اگر ایران دعوت نشود، می‌تواند بگوید من در این جلسه حاضر نبودم و چیزی‌هایی که نوشته‌اید به من مربوط نمی‌شود. من هم از مسئولان و وزارت امور خارجه‌ی ایران نشنیده‌ام که اصرار داشته باشند یا برایشان مهم باشد که به نشست دعوت شوند. شرکت نکردن ایران در ژنو2، به نفع ایران و اهدافش در سوریه است.

ممکن است آمریکا یا کشورهای غربی پرونده‌ی هسته‌ای ایران را به موضوع سوریه ربط بدهند؟

دکتر صالحی: ایران از کارت عراق و افغانستان، در مواردی که آمریکا در سختی و تنگنا بود، بهره گرفته است و این تجربه را دارد. بنابراین می‌تواند از فضای سوریه استفاده کند، اما در مورد اینکه تا چه حد می‌تواند پیش برود و چقدر این قول‌ها، با اتهاماتی که گروه‌های معارض به ایران زده‌اند، عملی می‌شود؟ مقداری شبهه وجود دارد. من فکر می‌کنم ایران تنها روزنه‌ای است که آمریکا برای حل‌و‌فصل مسائل سوریه روی آن سرمایه‌گذاری کرده است.

احتمال دارد که به ایران بگوید برای حل مسئله‌ی سوریه کمک کنید تا ما نیز در موضوع هسته‌ای کمک کنیم؟

دکتر صالحی: احتمالش زیاد است. طبیعتاً دیپلماسی سیاست خارجی ایران، در این مورد، گزینه‌هایی را طراحی کرده است؛ مشروط بر اینکه خطوطِ قرمزِ سیاستِ خارجیِ ایران را زیر سؤال نبرد.

روسیه اصرار دارد که ایران به نشست ژنو2 دعوت شود. آیا نیت آن‌ها از این اصرار، خیرخواهانه است؟ آیا می‌خواهند ایران با چین قطبی را در مقابل دیگر کشورها تشکیل دهد؟ اگر نیت روسیه خیرخواهانه است، چرا حضور ایران را مشروط به موافقت با عربستان نمی‌کند؟ آیا روسیه این قدرت را دارد که حضور ایران را در ژنو به آمریکا دیکته کند؟


دکتر صالحی: اینکه روسیه تلاش دارد ایران در ژنو2 حضور داشته باشد، به دلیل یارگیری است. مطمئناً سر میز مذاکره، تنها یک کشور چین، که خنثی و طالب منافع اقتصادی است، نمی‌تواند چندان مؤثر باشد؛ اما با کشور صاحب منفعتی مثل ایران خیلی راحت‌تر می‌تواند اهداف خود را تحقق بخشد. در رابطه با اینکه چرا این را مشروط نمی‌کند، باید بگویم که کشورها اهداف‌ حیاتی و غیرحیاتی خود را بر اساس منافع خود تعریف می‌کنند.
روسیه می‌داند که ایران در بحث سوریه نقشی حیاتی دارد و غربی‌ها نیز به این نتیجه می‌رسند که این نقش را به ایران بدهند یا حداقل در مورد آن صحبت یا معامله کنند. قرار نیست که از کارت خود برای یک امر بدیهی استفاده کند. روسیه می‌داند که مسائل سوریه بدون نقش سازنده‌ی ایران حل نخواهد شد. در مورد اینکه آیا روسیه این نقش را در نظام جهانی دارد، من اعتقاد دارم که ندارد.

بعد از جنگ سرد، این نقش شکسته‌ شده و از بین ‌رفته است. منابع نقش‌آفرین برای روسیه، در حوزه‌های جنگ‌افزار و سخت‌افزار، باقی مانده است. پوتین خیلی سعی می‌کند که این احیای منزلتی، از نظر استراتژیک، صورت بگیرد، ولی مطابق با تحلیل واقع‌گرایانه‌ی قدرت، بر اساس مؤلفه‌هایی که واقع‌گرایان مطرح می‌کنند، روسیه کشوری جهان‌سومی است. البته با کشورهای خاورمیانه قابل مقایسه نیست و به هر حال نمی‌توان انکار کرد که با فاصله‌ی بسیار زیادی، بعد از آمریکا، یک قدرت منطقه‌ای مؤثر است.
مرجع : برهان
کد مطلب : ۳۴۳۷۱۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما