۰
سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۶

روسیه در مسیر پاسداشت استقلال و تقویت قدرت ملی/

روسیه در مسیر پاسداشت استقلال و تقویت قدرت ملی/
پس از فروپاشی شوروی سابق و تجزیه این کشور در دهه 90 میلادی، که تحولات سیاسی در درون روسیه را بدنبال داشت و جریانات غربگرا با محوریت بوریس یلتسین به سرعت پست‌های کلیدی را در اختیار می‌گرفتند، شاید نظم نوین مورد ادعای آمریکا که به معنای نظامی تک قطبی به رهبری کاخ سفید و پیروزی آمریکا، بعد از دوران جنگ سرد به حساب می‌آمد، دست یافتنی ترین نظم جهانی تلقی می شد. همین تلقی بود که موجب می‌شد نیروهای غربگرا در داخل روسیه و کشورهای اقماری آن با شفافیت و صراحت تمام ارتباطات خود را با محافل غرب بر ملا ساخته و سفارتخانه‌های آمریکا و متحدان اروپایی آن با انتصاب نمایندگانی از میان افراد بومی، نه تنها بدنبال نفوذ در ارکان قدرت بر آیند بلکه هدایت انقلاب های رنگی در کشورهای تازه استقلال یافته را نیز بدور از هر گونه پنهانکاری دنبال کنند.

اما این روند با عملیات ویژه سرویس اطلاعاتی روسیه که قدرت آن از دید آمریکایی‌ها پنهان مانده بود متوقف شد و یک افسر گمنام کا.گ.ب به نام پوتین به سرعت به انسجام بخشی قدرت روسیه پرداخت. او با تغییر در خط و مشی لیبرال ها چند اقدام اساسی را برای نجات روسیه از تبدیل به کشور تحت سلطه آمریکا و غرب انجام داد که عبارت بودند از:

1- اخراج مشاوران و تعویض سرسپردگان بومی مرتبط با محافل غربی و گماردن افراد وفادار به کرملین.

2- پس گرفتن مالکیت شرکت‌های مهم گازی و نفتی و تجاری از دست نشاندگان آمریکا همراه با سامان دهی وضعیت مالیاتی و واداشتن شرکت‌های خصوصی به پرداخت مالیات و سامان دهی بودجه کشور.

3- پیوستن به بلوک‌ها و پیمان‌های جدید اقتصادی، سیاسی و نظامی و همراهی با تحولات منطقه‌ای و جهانی برای آماده سازی به نفع جهان چند قطبی.

4- تقویت افراد و جریانات سیاسی همگرا با سیاست‌های شرق گرا و تضعیف و تصفیه عناصر غربگرا و مخالف سیاست‌های تهاجمی علیه غرب.

5- اتخاذ سیاست‌ تهاجمی و ایستادگی در برابر هجمه غرب برای درگیری نزدیک و حضور در مناطق همجوار روسیه که ورود به مناقشات گرجستان و اوکراین نمونه‌های برجسته‌ آن است.

به عبارت دیگر، در حالی که تصور غرب این بود که با پایان جنگ سرد روسیه را با استفاده از سپردن نقش نیابتی به جریانات غربگرا به اشغال در آورده و با از بین بردن رقیب اصلی در نظم دو قطبی به سوی نظم نوین و هژمونی قاطع آمریکا بر دنیا حرکت می‌کند، آقای پوتین با عملیات پارتیزانی در روسیه و اخراج تدریجی سرسپردگان و مشاوران غربگرا پاتک را آغاز و امروز اوضاع را به مرحله‌ای رسانده که با استفاده از مزیت‌های روسی در اوکراین، در مقابل صف آرایی غرب ایستاده است.

همچنین این کشور با ورود به وقایع سوریه و عراق و حضور در بلوک‌های اقتصادی مستقلی مانند بریکز(BRICS) و هدایت پیمان‌های منطقه‌ای مثل شانگهای به شروع جنگ سرد جدیدی کمک می‌کند که با نوید دادن به شکل گیری جهان چند قطبی، مفهوم پیروزی آمریکا در جنگ سرد گذشته و استمرار جهان تک قطبی را با سوال جدی مواجه ساخته است.

بعلاوه باید باور داشت که ایده نظم نوین و تک قطبی مطلوب آمریکایی‌ها با چالش‌های جدی مواجه است که از نشانه های آن یکی قدرت گرفتن رقیبان جهانی آمریکا و دیگری شروع افول قدرت آمریکا است.

جالب توجه است بدانیم؛ در چنین شرایطی اولویت‌های روسیه عبارتند از:

1- حفظ ثبات داخلی.

2- کاهش تنش‌ و ایجاد تعادل بین مناطق مختلف روسیه.

3- حل مشکل اقوام روسی و ایجاد تفاهم میان آنها.

4- جلوگیری از تشنجات مذهبی و ایجاد تفاهم میان نمایندگان مذاهب.

5- بهبود وضعیت اقتصادی.

6- بازسازی، تقویت و تجهیز نیروهای مسلح و سازمان‌های امنیتی کشور.

مجموعة این اقدامات، ثبات و استحکام بخشی درون را تامین می‌کند. در سیاست خارجی نیز روسیه به سمت خروج از تعهدات مسئولیت‌های خود در قبال کشورهای غربی و تلاش برای حفظ توازن استراتژیک و پیمان های اقتصادی، سیاسی و نظامی دو یا چند جانبه با کشورهای مستقل از جمله چین و کشورهای اسلامی با اولویت جمهوری اسلامی ایران در حرکت است.

به نظر می‌رسد ایده‌های ما را مسئولان روسی بهتر فهم کرده و به اجرا گذاشته‌اند و این در حالی است که مسئولان محترم ما در عین شعارهای زیبا به نفع این ایده‌ها، همچنان به اعجاز رابطه با آمریکا و حتی میدان دادن به عناصر غربگرا به عنوان واسطه هایی برای ارتباط و حل مشکلات می اندیشند.

رسول سنائی راد
مرجع : بصیرت
کد مطلب : ۴۱۱۱۸۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما