ایشان معتقدند که غربيها تنها براي فشار بر ايران به ادامه پرونده هستهاي تاکيد دارند و حتي اگر اين پرونده نيز حل و فصل شود غرب دست از دشمني با ملت ايران برنخواهد داشت.ايشان ميفرمايند: - مكرر گفتيم كه مسئله هستهاي بهانه است براي دشمني؛ مسئله هستهاي هم اگر يك روزي - حتي به فرض محال - بر طبق نظر آمريكا حل بشود، باز يك مسئله ديگري دنبال آن ميآيد؛ الان ملاحظه كنيد سخنگويان دولت آمريكا بحث حقوق بشر، بحث موشكي، بحث سلاح و مانند اينها را به ميان آوردند.(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مردم آذربايجان )28/11/92
امروز نيز غربيها عملا فاز جديد مقابله با ايران را در بعد حقوق بشري کليد زدهاند در حالي که هنوز موضوع پرونده هستهاي نيز به جاي اميدوار کنندهاي براي حل و فصل ختم نشده است و اين مسئله به خوبي نشان ميدهد که دشمن برنامهريزي گستردهاي را براي ادامه اعمال فشارهاي خود بر نظام مقدس جمهوري اسلامي در دستور کار دارد و مسئولين نبايد از جبهههاي جديد مقابله با غربي ها غافل شوند.
همين چند روز پيش بود که پارمان اروپا در اقدامي گستاخانه اقدام به تصويب قطعنامهاي کرد که وضعيت حقوق بشري در ايران را با معيارهاي غربي مورد ارزيابي قرار داد و به دليل واهي کشور ما را به نقض حقوق بشر متهم نمود.
بخش آخر اين قطعنامه مربوط به امور حقوق بشري است که بيشترين بندها (8 بند) را به خود اختصاص داده است. در بند آغازين اين بخش از آزادي کساني که زندانيان عقيده خوانده ميشوند استقبال شده است. اين بند همچنين از اعطاي جايزه ساخاروف به نسرين ستوده استقبال کرده و آزادي زندانيان به اصطلاح سياسي، مدافعان حقوق بشر و محکومان فتنه را خواستار ميشود.
بند بعدي اين بخش بر لزوم مطابقت منشور حقوق شهروندي با الزامات بينالمللي ايران تاکيد ميکند. بند شانزدهم اين قطعنامه از اتحاديه اروپا ميخواهد تا حقوق بشر، محور اصلي روابطش با ايران باشد. اين بند گفتوگوها در سطوح عالي را لازمه اين کار ميداند و از اتحاديه اروپا ميخواهد که گفتگوها در زمينه حقوق بشر را با ايران شروع کند که شامل نيروهاي قضائي و امنيتي هم ميشود. اين بند همچنين از گزارشگر ويژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ايران حمايت کرده و از تهران ميخواهد تا اجازه ورود فوري و بدون قيد و شرط به وي به ايران داده شود. همچنين اين بند از «ناوي پيلاي» کميسيونر ارشد سازمان ملل ميخواهد تا به دعوت مقامات ايراني به ايران برود. اين بند همچنين از ايران ميخواهد تا تعليق مجازات مرگ را هم اعلام کند.
بند هفدهم اين قطعنامه تاکيد ميکند که هيئتهاي اعزامي پارلمان اروپا به ايران بايد به ديدار با مخالفان سياسي،
فعالان جامعه مدني متعهد بوده و به زندانيان سياسي دسترسي داشته باشند.
با اين حال اين قطعنامه پارلمان اروپا به خوبي نشان ميدهد که آمريکا و اروپاييها سناريوي تازهاي را عليه ایران آغاز کردهاند که انفعال در برابر اين سناريو ميتواند چالش برانگيز باشد در عين حال فعاليت در اين حوزه نيز ميتواند تصويري روشن از وضعيت ايران براي جهانيان ترسيم نمايد و تلاش هاي رسانه اي غرب را خنثي کند.
اما در خصوص مواجهه حقوق بشري ايران و غرب لازم است به چند نکته مهم توجه داشت.
نکته اول آنکه طي چند دهه گذشته غرب همواره خود را مظهرآزادي و حقوق بشر معرفي کرده است که ديگران مي بايست با عبور از راه هاي غربي به اين آزادي و حقوق بشر دست يابند . در واقع غرب به دنبال جهانشمول کردن فرهنگ ليبرالي و اومانيستي بود .اما شواهد و قراين متعدد حاکي از آن است که ديگر وقت عبور از حقوق بشر به سبک غرب فرا رسيده است . امروز همه صاحبنظران به اين نتيجه رسيده اند که فرهنگ غربي نميتواند موجب پيشرفت شود چرا که اين فرهنگ اصالتي لذت گرا دارد. از اين رو در اين فرهنگ نيز نمي توان از حقوق بشر انتظار زيادي داشت.
زماني که شهوانيت ، قدرت پرستي و ساير خصايص رذيله در انسان آزاد مي شود ديگر هيچ قيد و قيودي نمي تواند آن را محدود سازد. هم اکنون نيز در غرب وضعيت خشونت عليه زنان ، وضعيت حقوق کودکان و.... بحراني شده است و از سوي ديگر سران غربي با لشكر کشي به کشورهايي همچون عراق و افغانستان و ريختن خون هزاران زن و کودک بي گناه و صدمه زدن به زندگي ميليون ها نفر ماهيت حقيقي و اساسي حقوق بشر غربي را مشخص کردند.
به نظر مي رسد که در دنياي فعلي ما بيش از هر چيز ديگري نيازمند يک تعريف دقيق و واضح از حقوق بشر هستيم. معنا و تعريفي که غرب از حقوق بشر ارائه داده است نه تنها موجب بسط آزادي و کمال انساني نشده است بلکه موجب گرديده است تا به نام آزادي هزاران انسان جان خود را از دست بدهند. آزادي و حقوق بشر از نگاه غربي يک مفهوم نيرنگبازانه است و حتي در خود اجتماع غربي ها نيز موجب کمال نشده است.
اما ما بايد به دنبال تعريف دقيقي از حقوق بشر باشيم. حقوق بشري که اساسا بر آمده از کرامت ذاتي انسان است . حقوق بشري که مبناي آن بر اساس ارتباط ميان انسان و خدا پايه ريزي مي شود. مطمئنا نيز تنها چنين ارتباطي مي تواند ضامن حقيقي براي اجراي دقيق مفاد حقوق بشري از سوي جوامع و افراد تحت هر شرايطي باشد. مواجهه حقوق بشري ايران و غرب نيز فرصت بسيار مناسبي براي برملا سازي ضعف هاي بنيادين حقوق بشر به سبک غرب است. البته موفقيت در اين پيکار نياز به همافزايي همه صاحبنظران و حوزه و دانشگاه و همچنين بهرهگيري از تمام توان رسانهاي کشور دارد.