۱
۰
شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۴۷
سلسله گفت وگوهای«تحلیل فضای حاکم بر روابط قدرت های جهانی» (۱)

آمریکا، روسیه و چین به دنبال «موازنه سازی نرم»/ مولفه‌های «قدرت» ایران

آمریکا، روسیه و چین به دنبال «موازنه سازی نرم»/ مولفه‌های «قدرت» ایران
رخدادهای کنونی در اروپای شرقی و خاورمیانه باعث شده است تا مناسبات بین قدرت‌های جهانی دست‌خوش تحولاتی شود و به نظر می‌رسد که تحولات جهانی مسیر پرشتابی را به سمت شرایط ویژه طی می‌نماید؛ این شرایط ویژه بدون شک دارای فرصت‌ها و چالش‌هایی است که تبیین آن به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کمک خواهد کرد. از این رو اداره کل بین الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس در نظر دارد ذیل عنوان اصلی« «تحلیل فضای حاکم بر روابط قدرت های جهانی» رفتار قدرت‌های سه‌گانه (آمریکا، روسیه و چین) در قبال هم و فرصت‌ها و تهدیدات احتمالی این وضع بر جمهوری اسلامی ایران و محیط پیرامونی» به بررسی این موضوع پرداخته و زوایای آن را با کارشناسان امر، اساتید دانشگاه ، شخصیت های لشگری و کشوری و... به گفت وگو بنشیند . در اولین گفتگو میزبان دکتر سید جلال دهقانی فیروز ابادی استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی بودیم.

دکتر فیروزآبادی در این گفت‌وگو بر محورهای زیر تاکید کرد:

ساختار نظام بین‌الملل و دوره گذار

آمریکا برای مشروعیت سازی هژمونی خود از شعار تغییر استفاده می‌کند

ساختار‌های متعدد قدرت؛ چند قطبی یا « یک چند قطبی

نظام بین الملل از لحاظ نظامی و اقتصادی دارای دو ساختار متقاوت است

تنازعات و تعارضات گفتمانی

مقابله با انقلاب ایران به عنوان نماد اسلام سیاسی هدف آمریکا به عنوان قدرت برتراست

موازنه‌سازی سخت و نرم میان قدرت ها چیست؟

4 راهبرد مقابله با قدرت برتر

در حال حاضر قدرت های بزرک به دنبال قدرت سخت نیستند

ایران قدرت نرم افزاری و سخت افزاری توامانی باید داشته باشد

قدرت های بزرگ در قبال هم از تعامل، رقابت، تعارض و تقابل استفاده می کنند

در مذاکرات هسته ای نباید بنا را بر موازنه سازی گذاشت

ایران باید هوشمندانه از تحولات اوکراین بهره برداری کند

نباید اختلافات باروسها را بزرگنمایی کرد/ با روسها باید بر روی نقاط مشترک سرمایه گذاری کرد

تقابل مثلث هژمونی آمریکا، روسیه، چین و جایگاه ایران در این مثلث

ایران در تعامل با قدرت های بزرگ باید نقش سنگ اصلی ترازو را ایفا کند

ایران همه مولفه های یک قدرت بزرگ را در اختیار دارد فقط باید تلاش کند

اولویت چین و روسیه جلوگیری از ایجاد اجماع جهانی علیه خود است

چین از تنش میان مسکو و واشنگتن برای منافع خود استقبال می کند

دستور کار ایران در میانه رقابت ، تقابل و همکاری سه قدرت بزرگ دیگر؟

آمریکا رفته رفته هژمونی خود را بر اروپا دیکته می کند/تحولات اوکراین اوج این تحمیل

اختلاف بین قدرت های بزرگ برای قدرت های منطقه ای فرصت ایجاد می کند

جایگاه ایران در سیاست خارجی چین و روسیه و بالعکس


مشروح این گفت وگو در پی می آید:

ساختار نظام بین‌الملل و دوره گذار


«سید‌جلال دهقانی فیروز‌آبادی» استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی با حضور در خبرگزاری فارس در تبیین رفتار قدرت‌های سه‌گانه جهانی، گفت: پس از فروپاشی شوروی در مورد ماهیت و ساختار نظام بین‌الملل اختلاف‌نظر وجود دارد و می‌توانیم بگوییم نظام بین‌الملل در «دوره گذار» است، دوره گذار به گونه‌ای است که هر کس بر اساس توجیهات علمی خود آن را عنوان می‌کند و توضیحات هر فرد با هر نگرش و ملیتی با دیگر توضیحات متفاوت است مثلا نگاه یک روسی با یک فرد آمریکایی و یا یک ایرانی می‌تواند متفاوت باشد. به نظر من روابط بین‌الملل وابسته به قدرت است و برخی می‌گویند روابط بین‌الملل ناشی از قدرت است.

در ابتدا باید اشاره کنم که ساختار نظام بین‌الملل هنوز «تعین» پیدا نکرده و می‌توان آن را سیال و ژلاتینی توصیف کرد تلقی‌های مختلفی از نظم در حال گذار بین‌المللی وجود دارد. برخی معتقدند نظام بین‌الملل هژمونیک است و آمریکا قدرت هژمون است و برخی معتقدند هژمون نیست و تک‌قطبی است من همیشه بین این دو (هژمونی و تک قطبی) تفاوت قائلم، نظام بین‌الملل می‌تواند تک قطبی باشد ولی هژمونیک نباشد هژمونی علاوه بر مجموع توانایی‌هایی که یک کشور دارد از نگاه رئالیستی این یعنی هژمونی ولی آن چیزی که بیشتر به آن پرداخته می‌شود و در دولت اوباما هم وجود دارد هژمونی علاوه بر قدرت مبنی بر رضایت (مبنی بر مشروعیت) هم است و تنها در قدرت سخت توجیه نمی‌شود و یک قدرت نرم مبتنی بر شرایط هم وجود دارد که بقیه هم بپذیرند؛ که بله؛ اعمال قدرت برتر حق آن کشور است.

آمریکا برای مشروعیت سازی هژمونی خود از شعار تغییر استفاده می‌کند


نویسنده کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، با بیان اینکه هژمونی با تک‌قطبی فرق دارد، گفت: آمریکایی‌ها بعد از فروپاشی شوروی نظرشان بر این بود؛ که نظام، تک‌قطبی و هژمونیک است و بر این باور بود ند که هر کس از لحاظ مادی قوی‌تر است هژمون است این را در زمان بوش پسر شاهد بودیم اما اوباما با شعار «تغییر» به این فکر بود که آمریکا روی قدرت مادی صرف نمی‌تواند تاکید کند و علاوه بر آن باید توجیه مشروعیت‌سازی هم برای آن داشته باشد و با آن چارچوب حرکت کرد، من معتقدم نظام بین‌الملل به این معنا هژمونیک نیست، آمریکا ممکن است قدرت مادی باشد ولی توجیه قدرت‌های بزرگ را نمی‌تواند حل کند برخی اختلاف‌هایی که الان وجود دارد برخاسته از این واقعیت است.

نکته دیگر اینکه آمریکا هیچ وقت از اصطلاح هژمونی استفاده نمی‌کند و واژه leader ship (رهبری گروه) را به کار می‌برد. در این خصوص باید اشاره کنم که کلمه هژمون دارای بار منفی است، پس خودشان این واژه را به کار نمی‌برند، پس این یک اختلاف است.

ساختار‌های متعدد قدرت؛ چند قطبی یا « یک چند قطبی»


وی افزود: برخی می‌گویند نظام بین‌الملل تک‌قطبی است ولی به نظر من نظام بین ‌الملل بیش از آن که تک قطبی باشد یک چند قطبی است به طوری که ما دارای یک نظام بین‌الملل هستیم که می‌توان اداره آن را همانند یک هیأت مدیره تشبیه کرد و در این تعریف آمریکا رئیس هیأت مدیره است پس با اشاره به این که ساختار نظام بین‌الملل هیأت مدیره‌ای است و اختلافاتی که به وجود می‌آید برخاسته از این موضوع است که دیگران می‌گویند که دولت آمریکا رئیس هیأت مدیره است اما آن‌ها می‌گویند؛ ما هم که عضو این هیأت مدیره‌ایم و این نکته را به رئیس هیات مدیره (آمریکا) متذکر می‌شوند که درست است شما رئیسی ولی فکر نکن هر کاری که بخواهی می توانی انجام دهی. «یک چند مرکزی» هم دیگر واژه‌ای است که به این ساختار اطلاق شده است و برخی آن را «چند قطبی» می‌نامند که من معتقدم نظام بین‌الملل در مجموع هنوز چند‌قطبی نیست و تاکید می‌کنم که «یک چند قطبی» مناسب‌تر است، هر کس می‌خواهد سهم خود را در نظام بین‌الملل داشته باشد پس این یکی از مختصات دوره گذار است و تعریفی از نظم بین‌الملل شکل گرفته است و هر کشوری می‌خواهد آن تلقی خودش را به اصطلاح موجه کند تا اگر بتواند برای آن مشروعیت هم پیدا کند.

نظام بین الملل از لحاظ نظامی و اقتصادی دارای دو ساختار متقاوت است


استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه ساختار قدرت «نامتعین» است البته از لحاظ نظری این دو در عمل شاید تداخل پیدا کنند. خیلی‌ها معتقدند شاید بشود این دو را از هم تفکیک کرد. ما انواع مختلف قدرت داریم قدرت در یک مولفه «تعین» پیدا نکرده البته «قدرت نرم» نسبت به گذشته اهمیت بیشتری یافته و یکی از تبعات این است ما ساختار «متعدد قدرت» داریم. رئالیست‌ها می‌گویند نظام بین‌الملل یک ساختار بیشتر ندارد ولی لیبرال‌ها و نولیبرال‌ها در روابط بین‌الملل معتقدند نظام بین‌الملل همزمان می‌تواند ساختار‌های متعدد داشته باشد.

نظام بین‌الملل از لحاظ امنیتی و نظامی «سه قطبی» است آمریکا، چین، روسیه ولی همزمان نظام بین‌‌الملل از نظر اقتصادی «چند‌قطبی» است مثلا آمریکا، ژاپن، اروپا، چین و لزوما همه هم در این تقسیم‌بندی یکسان نیستند. به لحاظ قدرت ایدئولوژیک هم می تواند متفاوت باشد.

تنازعات و تعارضات گفتمانی


دهقانی فیروز‌آبادی با اشاره به اینکه یک «تنازع گفتمانی» در نظام بین‌الملل هست، اظهار داشت: بخشی از نظام بین‌الملل به توجیه ایدئولوژیک برمی‌گردد مثلا توجیه شود که این قدرت مشروع است و برتر از آن نیست. خیلی از اقداماتی که در عرصه بین‌الملل مطرح می‌شود دارای یک نظریه ائدیولوژیک و گفتمان است مثلا اگر تفکر شما رئالیستی باشد یک سری اقدامات مشروع می‌شود اگر نظام بین‌‌الملل را از نگاه اخلاقی تعریف کنید عدالت در آن خیلی برجسته می‌شود. پس همیشه بخشی از نظام بین‌الملل «تعارضات گفتمانی» است و اوج آن در «جنگ سرد» است. می‌بینیم که آمریکا و شوروی خیلی جاها همکاری می‌کنند اما به لحاظ ایدئولوژیک و گفتمان با همدیگر تعارض دارند و آمریکا هیچ وقت در این باره کوتاه نیامد.

مقابله با انقلاب اسلامی ایران به عنوان نماد اسلام سیاسی هدف آمریکا به عنوان قدرت برتراست


استاد دانشگاه علامه طباطبایی با توضیح اینکه من معتقدم این «تعارض گفتمانی» بین اسلام و لیبرالیسم است، گفت: در تاریخ جنگ سرد هم که مشاهده می‌کنیم که روی بحث ایدئولوژیک بیشتر حساس بودند آنجا هم بیشتر تمرکز کردند که شوروی از هم پاشید. یک موضوع دیگر هم به نام «تنازع گفتمانی» وجود دارد که در زمان جنگ سرد گفته می‌شد نوک پیکان آن کمونیسم شوروی است و گفته شد آنجا را باید ریشه کن کرد و الان می‌گویند در «اسلام سیاسی»، انقلاب اسلامی(ایران) نوک پیکان است و باید این را زد و اگر آن را بزنیم باقی هم می‌ریزند.وی با اشاره به اینکه اکنون ما در سطح قدرت‌های بزرگ «تعارض ایدئولوژیک» چندانی نداریم،‌ عنوان داشت: همیشه گفته می‌شود تعارض ایدئولوژی و منافع ایدئولوژیک حل و فصل آن و مصالحه‌اش اگر ممکن باشد بسیار سخت است ولی تعارض منافع دیگر را راحتر می‌شود حل کرد.

موازنه‌سازی سخت و نرم میان قدرت ها چیست؟


نویسنده کتاب تحول گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ویژگی دیگر نظام بین‌الملل موجود در قدرت‌های بزرگ را می‌توان «موازنه‌سازی نرم» دانست و گفت: در شرایط عادی قدرت‌های بزرگ رو به «موازنه‌سازی سخت» هم می‌آیند و همدیگر را بالانس می‌کنند (آمریکا و شوروی) در نظام بین‌الملل فعلی ما چنین تمایلی را نمی‌بینیم که (روسیه چین آمریکا) موازنه سخت بکنند که الان روس‌ها در اوکراین دنبال این نیستند و نمی‌خواهند با آمریکا درگیری نظامی پیدا کنند و با ناتو روبرو (شاخ به شاخ) شوند؛ سطح‌بندی آن هم فرق می‌کند یعنی اگر این موضوع در جای دیگری بود روس‌ها این‌قدر هزینه نمی‌کردند و به خاطر موقعیت استراتژیک «کریمه» و ارزشی که برای آن‌ها داشت این اقدام را حتی به قیمت متشنج شدن روابط انجام دادند.

4 راهبرد مقابله با قدرت برتر


نویسنده کتاب «جهانی شدن فرهنگ و امنیت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» افزود: یکی از مولفه‌های موازنه‌سازی نرم را «اینترنال بالانس» می‌دانند یعنی قدرت‌های بزرگ به جای اینکه در جایی به صورت تقابلی قرار بگیرند توان خود را افزایش می‌دهند مثلا چینی‌ها بیشتر روی این تاکید دارند که در اوضاع آرام قدرت‌شان را افزایش دهند و «اکسترنال بالانسینگ» هم داریم که به صورت ائتلاف‌ها و اتحاد‌های نظامی است و در موازنه نرم به صورت دیپلماتیک و سیاسی و بین‌المللی است که تعارض و تقابل نظامی را ایجاد نکند و موازنه سازی به صورت غیرمستقیم است و به ویژه قدرت‌های بزرگ سعی می‌کنند هزینه قدرت برتر را افزایش دهند حالا اگر آن هژمونی یا قدرت برتر را بپذیریم قدرت برتر می‌خواهد برتر بودن خودش را در جایی اعمال کند یک راه این است که یا اجازه ندهد و یک راه این است که هزینه آن را بالا ببرید و یکی از تبعات هژمونی که خیلی‌ها معتقدند این است که دراز مدت نخواهد بود مثلا حضور در عراق و سوریه هزینه بردار است و یا بر اساس محاسبات و آرایش‌ها گفته می‌شود که اشغالگری نمی‌ارزد. اوورلود یکی از تبعات هژمونی است. راهبرد دوم موازنه‌سازی نرم، افزایش قدرت اقتصادی و تشکیل بلوک‌های اقتصادی است ؛ سومین راهبرد منع سرزمینی است و چهارمین راهبرد تحلیل بردن و جدا کردن متحدین از هژمون و قدرت برتر است.

در حال حاضر قدرت های بزرک به دنبال قدرت سخت نیستند


دهقانی فیروز‌آبادی با بیان اینکه در نظام فعلی قدرت‌های بزرگ به دنبال قدرت سخت نیستند، گفت: این موضوع را می‌توان در چهار سطح تحولات بررسی کرد؛ نخست تحولات در سطح «کارگزاری» که به نوعی قدرت‌هایی که از قبل وجود داشتند تلاش می‌کنند که جایگاه خودش را در سطح بین‌الملل تثبیت کنند بعد شاهد ظهور بازیگران جدید و نوخاسته هستیم که اصطلاحا بلوک بریکس گفته می‌شود که روسیه از قبل حضور داشته و کشورهای دیگری همچون برزیل، هند و چین هستند که به کشورهای در حال ظهور در سطوح متفاوت هستند. مثلا چین برای ابر قدرتی جهان تلاش می‌کند برزیل و هند برای قدرت جهانی در تلاشند که از قدرت منطقه‌ای‌گرایی و میانی فراتر روند.

ایران قدرت نرم افزاری و سخت افزاری توامانی باید داشته باشد


همین وضع در مورد ایران نیز صدق می کند. بعضی استدلال‌ می‌کنند حضور ما در آمریکای لاتین نشان می‌دهد ایران از قدرت منطقه‌ای فراتر رفته ولی برخی این ادعا را نقد می‌کنند. برخی قدرت ایران را به صورت قدرت نرم‌افزاری تعریف می‌کنند شاید قدرت نرم را بشود مستقل از قدرت سخت تعریف کرد اما قدرت نرم مبتنی بر قدرت سخت است.آمریکا را که نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک عده که می‌خواهند قدرت نظامی بشوند این کشور را الگوی خود قرار می‌دهند یا یک عده قدرت اقتصادی و یا برخی قدرت ایدئولوژیک را برای خود مدنظر قرار می‌دهند.در حال حاضر ژاپن قدرت نرم اقتصادی اعمال می‌کند. درست است که تمدن و فرهنگ دخیل است اما نباید آن بخش را هم نادیده بگیریم.

وی افزود: همیشه گفتم باید بین این دو قدرت توازن برقرار باشد و جدای از این موفقیت نخواهد بود اولویت بندی این است که یک چیزی را که مبنا قرار می‌دهیم چیزهای دیگر را فراموش نکنیم. این نه در عناصر قدرت و نه در اهداف سیاست خارجی امکان ندارد. اولویت‌بندی یک هدف؛ ندیدن دیگر اهداف نیست.

دیگر اینکه در بخش سایر ساختاری تحولات باید گفت باز توزیع قدرت در سطوح منطقه‌ای و جهانی است و توسعه منطقه‌ گرایی باید تقویت شود همچنین در این سطح شاهد شکل‌گیری بلوک‌های قدرت جدید هستیم.

قدرت های بزرگ در قبال هم از تعامل، رقبات ، تعارض و تقابل استفاده می کنند


وی در خصوص سطح الگوی تعامل بین قدرت‌های بزرگ تصریح کرد: بین قدرت‌های بزرگ تعامل وجود دارد یک الگو را در پیش می‌گیرند و بر اساس آن پیش می‌روند حتی در زمان جنگ سرد هم ستیزه‌جویی الگو بود و الگوهای دیگری همچون رقابتی، ستیزش رقابتی، تعاملی و تعارضی، رقابتی و همکاری را شاهدیم.

باید توجه داشته باشیم تعامل و تعارض در همه حوزه‌ها نیست و اینکه روسیه و آمریکا این سطح را نگه می‌دارند به خصوص روس‌ها تغییر پیدا می‌کنند نمی‌شود گفت که آمریکا و روسیه به سمت ستیزش و یا تقابل پیش رفتند لزوما اینطور نیست و تقابل همکاری هست.

روابط تعامل و تقابل با قدرت‌ها در سطح امنیتی وجود دارد مثلا در اوکراین شاهد ستیزه‌جویی بودیم اما باید توجه داشت که وجود یک الگو به معنای فقدان دیگر الگوها نیست این در مورد روسیه و آمریکا صادق است به خصوص روس‌ها این را تثبیت می‌کنند.

روس‌ها حلقه‌های امنیتی مختلف برای خود ترسیم می‌کنند و فاصله جغرافیایی یکی از عواملی است که این را تعیین می‌کند به هر حال وضعیت یک کشور آفریقایی با اوکراین برای روسیه فرق می‌کند. این را باید توجه داشته باشیم مثلا ما در حلقه اول امنیتی روس‌ها تعریف نمی‌شویم مثلا در حلقه سوم هستیم و برخی می‌گویند چهارم؛ ما بارها گفتیم روابط استراتژیک با روسیه داریم ولی هیچ روسی‌ تا حالا نگفته روابط استراتژیک با ایران دارند، سطح استراتژیک و روابط استراتژیک متفاوت است مثلا آمریکا حاضراست برای متحدین اروپایی و رژیم صهیونیستی بجنگد این متحد استراتژیک است بنابراین ما نباید توقع داشته باشیم روسیه و چین متحد استراتژیک برای ما باشند.

در مذاکرات هسته ای نباید بنا را بر موازنه سازی گذاشت


در مذاکرات هسته‌ای گفتم اگر تصورمان مبنی برموازنه‌سازی در مقابل آمریکا باشد این غلط است برای اینکه نه روس‌ها نه چینی‌ها نه اروپایی‌ها در مقابل آمریکا موازنه‌سازی نمی‌کنند اگر تصور شما مبنی بر موازنه‌سازی باشد هر کاری که بکنید بنا را بر آب گذاشته‌اید. پس شناخت روابط بین‌المللی و روابط بین قدرت‌های بزرگ برای مذاکرات هسته‌ای لازم است اما با این وجود می‌توان از اختلاف‌های آن‌ها نهایت استفاده را کرد.

این کارشناس روابط بین‌الملل، افزود: ما اگر روی یک عناصری سرمایه‌گذرای کنیم که در دنیا منسوخ شده، نه تنها کار مثبتی نمی‌کنیم بلکه سرمایه کشور هدر می‌رود چون شما روی چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنید که دیگر رواج ندارد.برای مثال یک گونی پول که اعتبار ندارد حمل آن علاوه بر هزینه چیز دیگری ندارد. ما باید ببینیم ماهیت قدرت در حال حاضر چیست نه اینکه بریم دنبال چیز‌هایی که منسوخ شده است.

ایران باید هوشمندانه از تحولات اوکراین بهره برداری کند


در بخش اقتصاد هم اگر نگاه کنیم قدرت‌های بزرگ به صورت نسبی کار می‌کنند. ما با چین و روسیه تعاملات اقتصادی داریم ولی نباید اعتقاد داشت که این امر تا ابد خواهد ماند و نباید انتظار بیش از حد از آن داشته باشیم. در بحران اوکراین ما می‌توانیم استفاده کنیم البته باید مواظب باشیم چرا که این کار همانند شمشیر دولبه است همانطور که ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم روس‌ها هم می‌توانند از آن به نحو دیگری استفاده کنند. ما باید بر اساس منافع اقتصادی خود با همه قدرت‌های اقتصادی بزرگ تعامل متقابل داشته باشیم

این استاد دانشگاه یادآور شد: در بحث هسته‌ای یک گزینه این است که از اختلافات کشورهای دیگر، ما استفاده کافی را بکنیم اما علاوه بر این باید راهبرد مستقل هسته‌ای نیز داشت و بر اساس آن عمل کرد. همان‌طور که ما با روس‌ها به دنبال منافع هستیم باید بپذیریم که آن ها به دنبال منافع خودشان هستند. باید نقاط اشتراک را پیدا کنیم و نظرم این است به جای اینکه نقاط اختلاف را بزرگ کنیم روی نقاط مشترک سرمایه‌گذاری کنیم چون این نقاط اختلاف زودگذر است. ولی منافع مشترک پایدار است.اگر روی مسائل اختلاف روس و آمریکا سرمایه‌گذاری کنیم فردا که آشتی کردند ممکن است چیزی دست ما را نگیرد اما اگر روی منافع مشترک سرمایه‌گذاری کنیم این نقاط مشترک و منافع به زودی پایان نمی‌پذیرد. این که هر سه مخالف هژمونی (ابرقدرتی آمریکا) هستیم، در این باره متحد هستیم ولی هر کسی بر اساس هزینه، فایده و شرایط خودش مقابله می‌کند یک قاعده کلی این است که هیچ کدام از این مخالفین نمی‌خواهند با آمریکا بجنگند. مورگنتا هم معتقد است موازنه‌سازی یا مثبت است یا منفی و منفی آن این است که حریف خودت را تضعیف کنی و اگر به صورت اینترنال متحدین آن را بگیری بالانس برقرار می‌شود.

تقابل مثلث هژمونی آمریکا، روسیه، چین و جایگاه ایران در این مثلث


وی افزود: در جنگ سرد شوروی‌ها از عدم تعهد بسیار استقبال کردند و معتقد بودند که اگر یکی از متحدین آمریکا جدا و مستقل بشود به نفع ما است این هم نکته مهمی است که مقابله با هژمونی به معنای دعوا نیست یا اینکه چینی‌ها می‌گویند ما در حال ظهور «مسالمت‌آمیز» هستیم و می‌خواهیم به یک سطحی از قدرت برسیم. البته آمریکایی‌ها می‌گویند یک ابرقدرتی که ظهور می‌کند تا یک جایی می‌تواند مسالمت‌آمیز باشد. «پاور‌شیفت یا انتقال قدرت» خشونت‌آمیز خواهد بود.

ایران در تعامل با قدرت های بزرگ باید نقش سنگ اصلی ترازو را ایفا کند


رئالیست‌ها هم این عقیده را دارند که الان را نباید دید که چینی‌ها صلح طلب هستند و کاری ندارند ولی در سطح استراتژیک اگر تحرکی صورت گیرد آماده می‌شوند و در دراز‌مدت دیده می‌شود و الان نشانه‌های آن وجود دارد و رقابت‌های ابرقدرت‌ها این را نشان می دهد. چرا که چین به دنبال این است که کفه ترازوی قدرت خودش را افزایش دهد. آن‌ها به ما هم نیاز دارند ولی باید مواظب باشیم که جایگاه آن در قدرت‌های بزرگ چگونه است.

این کار شبیه همان «پاسنگ‌» می‌ماند که برای توازن در ترازو از آن استفاده می‌شود در بین قدرت‌های بزرگ کشورها و قدرت‌های کوچک نقش پاسنگ را دارند تا تعادل و توازن برقرار شود. ایران باید تلاش کند که به جای نقش پاسنگ، نقش سنگ اصلی را ایفا کند.

ایران همه مولفه های یک قدرت بزرگ را در اختیار دارد فقط باید تلاش کند


این استاد دانشگاه تصریح کرد: ما باید تلاش کنیم تا به عنوان یک قدرت بزرگ مطرح شویم و همه قابلیت‌ها (سرزمین، منابع و جمعیت) را داریم و در مدیریت باید تلاش بیشتری کنیم سابقه آن را هم داریم و ابرقدرت بودیم و اعتماد به نفس به ما می‌دهد ولی نباید دچار نوستالوژی شویم. به گونه‌ای که توهم به ما دست ندهد.

وی با بیان اینکه اگر به روابط روسیه و اروپا نگاهی داشته باشیم می‌بینیم که رقابت آنها بیشتر است، گفت: روسیه و اروپا که در همسایگی هم به سر می‌برند در واقع بیشتر همکاری _ رقابت دارند.

در میان قدرت‌های چین و آمریکا همکاری و رقابت را می‌توان دید در اروپا و چین همکاری و رقابت است و اروپا و آمریکا همکاری راهبردی و همکاری رقابتی بیشتر دیده می‌شود و در میان کشورهای نوظهور با سه قدرت برتر جهان همکاری _ رقابت موجود است و در میان همه آن‌ها رقابت وجود دارد و در شرایط خاصی ستیزه‌جویی و یا همکاری دیده می‌شود. یا در سطح منطقه‌ای تقابلی - تعارضی مشاهده می‌شود.

وی در تبیین نقش‌های ملی، روسیه گفت: نقش‌های ملی روسیه بر اساس سند سیاست‌ خارجی آن و دست یافتن به قدرت بزرگ جهان و ابرقدرت منطقه‌ای و همچنین ابرقدرت هسته‌ای است.

اولویت چین و روسیه جلوگیری از ایجاد اجماع جهانی علیه خود است


دهقانی افزود: تحولات اوکراین را می‌‌‌‌‌توان اینگونه توصیف کرد که دراین‌باره جایگاه ابرقدرت منطقه‌ای آن به چالش کشیده شده است یا در مسائل خاورمیانه؛ روسیه و چین در این صدد هستند تا نقش بیشتری ایفا کنند و در قدرت منطقه‌ای رقابت بیشتری با غرب دارند. تقابل روسیه و آمریکا باعث نزدیکی چین و روس‌ها شده و حداقل در شرایط فعلی که معلوم نیست چه قدر طول بکشد به نفع ما است البته تفکیک موضوعی در سیاست خارجی چین و روسیه هم هست و اولویت بندی آن‌ها جلوگیری از شکل‌گیری اجماع جهانی علیه خود است. روسیه و آمریکایی‌ها در موضوع هایی با هم اختلاف دارند و ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم رقابت‌های میان قدرت‌های بزرگ یک فرصت‌هایی را برای ما ایجاد می‌کند و این که می‌گوئیم نظام بین‌الملل چندقطبی بشود همین است چون ما از آن بهتر استفاده می‌کنیم. بدترین حالت آن هژمونی است.اما حتی در نظام چند قطبی قدرت‌های بزرگ به قدرت‌های دیگر اجازه نمی‌دهند ارتقاء پیدا کنند چون معتقدند موازنه به هم می‌خورد.

در میان کشورهای 5+1 همه آن‌ها مخالف هسته‌ای شدن ایران هستند چرا چون موازنه به هم می‌خورد و اینکه قدرت منطقه‌ای تبدیل به قدرت جهانی بشود خوشایند آنها نیست.


دیگر تلاش روس‌ها این است تا از اجماع جهانی علیه خوشان جلوگیری کنند و برعکس آمریکایی‌ها می‌خواهند علیه روسیه اجماع درست کنند.

چین از تنش میان مسکو و واشنگتن برای منافع خود استقبال می کند


نکته دیگر اینکه روس‌ها خواهان گسترش تنش بر کلیه سطوح روابط و مسایل خود نیستند و در این شرایط نزدیکی با ایران در دستور کار آن‌ها است و تاکید می‌کنیم باید دید چه طور می‌شود استفاده کرد . این مهم است ایران باید بر اساس منافع مشترک و ایجابی با روسیه همکاری کند نه منافع تقابلی و تعارضی با غرب و نباید مانند مسابقات فوتبال منتظر برد و باخت دیگر حریفان باشیم که بتوانیم به رده بالای گروه برویم. ما کار خودمان را بکنیم و امتیاز لازم را داشته باشیم اما چین تلاش می‌کند از تنش بین روسیه و غرب استفاده کند و حتی چینی‌ها دوست دارند آمریکا از «آسیا پاسیفیک» خارج شود و این همکاری چین و غرب را هم سببمی‌شود.

دستور کار ایران در میانه رقابت ، تقابل و همکاری سه قدرت بزرگ دیگر؟


ظهور مسالمت‌آمیز و پرهیز از هرگونه درگیری خارجی و تعارض از دیگر سیاست‌های چین است و این فرصت خوبی است تا ما همکاری خودمان را با چین و روسیه افزایش دهیم به خصوص با روس‌ها و خودمان بدانیم چگونه با کارت‌ها بازی کنیم و این ویژگی سیاست بین‌الملل است. اما تاکید ایران می‌تواند؛ بر روی منافع مشترک با چین باشد نه منافع تقابلی و تعارضی. اما در خصوص آمریکا می‌توان گفت: تاکید و تمرکز بیشتر بر مسائل جهانی و روابط با قدرت‌های بزرگ به ویژه چین و روسیه دارند.

آمریکا رفته رفته هژمونی خود را بر اروپا دیکته می کند/تحولات اوکراین اوج این تحمیل


امریکا برای مقابله با روسیه بیشتر به تقویت ناتو و حضور نظامی در شرق اروپا و آسیای میانه و قفقاز می‌اندیشد، تاریخ هم این را نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها هژمونی خودشان بر غرب را بیشتر می‌کنند و هر زمانی که با شوروی اختلاف داشتند شاهد این وضعیت بودیم و اکنون در اوکراین و موضوع گاز این موضوع دیده می‌شود و تقویت هژمونی بیشتر آمریکا در بلوک غرب مشاهده می‌شود . اکنون زمینه‌های همکاری ایران با اروپا در خصوص انرژی دیده می‌شود و این که صورت بگیرد یا خیر این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم و فرصتش وجود دارد.

اختلاف بین قدرت های بزرگ برای قدرت های منطقه ای فرصت ایجاد می کند


وی افزود: اما نکته دیگر این است که امکان اختلاف میان قدرت‌های بزرگ وجود دارد و امکان نقش آفرینی ایران هم وجود دارد هرچه اختلاف در نظام بین الملل بین قدرت‌های بزرگ بیشتر شود برای قدرت‌های منطقه‌ای و کوچک بهتر است.

جایگاه ایران در سیاست خارجی چین و روسیه و بالعکس


تجربه هم این را نشان می‌دهد که روس‌ها معتقدند که روسیه اولویت دوم ایران به شمار می‌رود و غرب اولویت اول ایران محسوب می‌شود و روسها این مطلب را عنوان می‌کنند که زمانی که ایران به در بسته مواجه می‌شود به سمت روسیه می‌آید؛ ما باید یک بالانس و توازن در این جا برقرار کنیم و این در عمل نشان داده می‌شود. به نظر من ایران در شرایط اولویت اول سیاست خارجی چین و روسیه قرار ندارد شاید در اولویت سوم و چهارم باشیم. ولی در شرایط خاص و بحرانی ممکن است این اولویت تغییر کند.
کد مطلب : ۴۱۰۶۳۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

Iran, Islamic Republic of
اسلام پیروز است
منتخب
پیشنهاد ما