۰
چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۶

یهودیان، انگلیسی‏ها و آغاز عصر نو

یهودیان، انگلیسی‏ها و آغاز عصر نو
به‏ نوشته ارل لیتون چهارم، در سده نوزدهم امپراتوری بریتانیا به‏ وسیله گروهی اداره می‌شد که گلادستون آنان را "ده هزار نفر بالایی‌ها" نامیده است. در درون این طبقه، گروهی کوچک‌تر وجود داشت که اهرم‌های اصلی سیاست، اقتصاد و فرهنگ را در جامعه انگلیس و سراسر امپراتوری بریتانیا به دست داشتند. این "گروه درونی" مرکب از خاندان‏هایی بود که از طریق پیوندهای خویشاوندی و نیز از طریق تحصیل در مدارس ویژه نخبگان، به ‏ویژه دبیرستان‏ های هارو (1) و اتون(2) و دانشگاه‌های آکسفورد و کمبریج، عمیقاً بهم پیوسته بودند. (3)

این تصویری است از یک ساختار سیاسی مبتنی بر نخبه‌سالاری دودمانی (الیگارشی) که در چهار سده اخیر حیات جامعه انگلیس را رقم زده است. این الیگارشی از دوران الیزابت اول (1558-1603) و در کوران تکاپوی ماوراء بحار شکل گرفت، در سده هفدهم به نهادی مستقل از دربار و دولت انگلیس بدل شد، هرچند معمولا با آن پیوند تنگاتنگ داشت، و از همین دوران اتحادی استراتژیک را با الیگارشی زرسالار یهودی آغاز کرد. الیگارشی مستعمراتی بریتانیا آمیزه‌ای بود از آن بخش از اشرافیت زمیندار سنتی انگلیس که به سرمایه‌گذاری در تکاپوهای ماوراء بحار پرداختند، ماجراجویان و بورژوازی نوخاسته‌ای که از این طریق به ثروت‌های کلان دست یافتند و یهودیان آشکار و مخفی. این الیگارشی در سده هیجدهم به ثروت و اقتدار فوق‌العاده رسید و با چنین وضعی به سده نوزدهم، "عصر انقلاب صنعتی"، گام نهاد.

الیگارشی بریتانیا و احزاب سیاسی


این ساختار از اواخر سده هفدهم، از دوران سلطنت ویلیام اورانژ (ویلیام سوم)، بطور عمده در پیرامون دو گروه بندی سیاسی "ویگ" و "توری" سامان یافت.

معنی واژه‌های "ویگ" و "توری" روشن نیست. تنها می‌دانیم که واژه نخست از ریشه اسکاتلندی و واژه دوم از منشاء ایرلندی است. در سده هفدهم، "ویگ" به هواداران کلیسای ‌"پرسبیترین"، (4) از فرقه‌های پروتستان، در اسکاتلند اطلاق می‌شد. در سال‏های 1679-1680 این نام به آن گروه از نمایندگان پارلمان انگلیس اطلاق شد که مخالف ولیعهدی جیمز، دوک یورک، به دلیل تعلق او به مذهب کاتولیک بودند. (5) در سده هفدهم، واژه "توری" نیز به یک گروه از شورشیان ایرلندی اطلاق می‌شد که به قتل و غارت سربازان و مهاجران انگلیسی در ایرلند اشتغال داشتند. بعدها، هواداران پاپ و سلطنت کاتولیک انگلستان نیز به این نام خوانده می‌شدند. در ماجرای ولیعهدی جیمز کاتولیک، گروه بندی نمایندگان هوادار او در پارلمان، قاعدتاً از سوی مخالفان، به "توری" شهرت یافتند. (6) باید توجه نمود که این تعارض منشاء اقتصادی و سیاسی، نه دینی، داشت. در سده هیجدهم جناح "توری" تعلقی به مذهب کاتولیک نداشت و به عنوان یک گروهبندی پروتستان شناخته می‌شد. برای نمونه، فرانک برایت، مولف تاریخ چهار جلدی انگلستان (1896)، از این گروه با عنوان "حزب پروتستان" یاد می‌کند. (7)

از زمان صعود ویلیام اورانژ (1689)، "الیگارشی ویگ" (8) به آن بخش از اشرافیت و بورژوازی انگلیس اطلاق می‌شد که با سرمایه‌گذاری یهودیان آمستردام جیمز را سرنگون کردند و ویلیام اورانژ را به سلطنت رسانیدند. (9) به ‏نوشته فرانک برایت، "ویگ‌ها ویلیام را به سلطنت رسانیدند و انتظار داشتند که او بمثابه رئیس حزب آنان عمل کند"، ولی "ویلیام مایل بود که پادشاه همه ملت انگلستان باشد نه یک حزب خاص." (10) این مشی "فرا‌جناحی" ویلیام به یک سنت بدل شد و تا به امروز رویه دربار انگلیس در قبال دو جناح سیاسی عمده این کشور بوده است. یکی از علل تداوم نهاد سلطنت در انگلستان را، به ‏رغم دگرگونی‏های سیاسی این کشور، باید در این رویه جست.

گروه بندی "ویگ" تا حوالی نیمه سده هیجدهم قدرت فائقه در سیاست انگلستان به شمار می‌رفت. در این دوران حدود یکصد نماینده "توری" در پارلمان انگلیس گروه بندی مخالف "ویگ" را شکل دادند و به یک قدرت مهم سیاسی بدل شدند. بدینسان، "الیگارشی توری" (11) نیز در کنار و در برابر "الیگارشی ویگ" سربرکشید. "الیگارشی ویگ"، که به دلیل دهه‌ها برخورداری از قدرت سیاسی و اقتصادی برتر از "وضع موجود" راضی بود، نیرویی "سنت‌گرا" و هوادار آرایش و نقش سیاسی و جهانی موجود محسوب می‌شد. به عکس، "توری‌ها" بیانگر منافع و خواست بورژوازی مستعمراتی جدیدی بودند که در اواخر سده هفدهم و اوایل سده هیجدهم سر برکشیده، سهم بیشتری از قدرت سیاسی می‌طلبید و سیاستی تهاجمی را در منطقه و جهان خواستار بود. درواقع، در سده هیجدهم "توری‌ها" در همان موضعی جای گرفتند که یک سده پیش "الیگارشی ویگ" در ستیز با جیمز دوم کاتولیک در آن قرار داشت. اینک، "توری‌ها" منتقدین "وضع موجود" و خواستار دگرگونی در آن بودند و این بار آنان بودند که شعارهایی را در زمینه "تسامح دینی" (لاتیتودیناریانیسم)، (12) به سود مشارکت بیشتر با یهودیان، مطرح می‌کردند. برای نمونه، کمپانی هند شرقی بریتانیا در آغاز بطور عمده به‏وسیله تجار وابسته به "جناح ویگ" تأسیس شد ولی سِر جوسیا چایلد، رئیس مقتدر و "دیکتاتور" کمپانی در اواخر سده هفدهم، با توری‌ها "پیوند نزدیک" برقرار نمود. (13)

تکوین این جناح‌بندی به صورت ساختار سیاسی جدیدی که امروزه با نام "احزاب سیاسی" می‌شناسیم، قریب به یک سده به طول انجامید. در اوایل سلطنت جرج سوم (1760-1820) هنوز "الیگارشی ویگ" به صورت یک "حزب سیاسی"، به مفهوم امروزین آن، وجود نداشت؛ این نام به گروه‌ها و خاندان‏های اشرافی مقتدری اطلاق می‌شد که از طریق شبکه پیوندهای خود اِعمال نفوذ می‌کردند. حزبی به‏نام "توری" نیز وجود نداشت؛ این عنوان به گرایش‌ها و سنن خاندان‏ها و گروه‌های اجتماعی معین اطلاق می‌شد که بطور هماهنگ عمل می‌نمودند. جرج سوم وزرای خود را از میان دوستان خویش، از هر دو جناح، برمی‌گزید و بدینسان گروهبندی جدیدی را شکل داد که به "حزب سلطنتی" یا "جناح دربار" (14) شهرت یافت. (15) معهذا، در همین دوران رقابت و تعارض دو جناح "ویگ" و "توری" در سیاست و اقتصاد بریتانیا سرانجام به آنان ساختاری سامان‌مند داد. در سال 1784 "توری‌ها" به عنوان یک حزب سامان گرفتند و ویلیام پیت کوچک (1759-1806)، نخست‌وزیر وقت، به عنوان رهبر "حزب توری" شناخته شد. "ویگ‌ها" نیز به‏ رهبری چارلز جیمز فوکس (16) (1749-1806) حزب خود را تشکیل دادند.

فرایند تکوین و ظهور "احزاب سیاسی" در جامعه انگلیس بر بنیادی کاملاً دودمانی و در بستری از تعارض‌های فردی و سیاسی و مالی دو گروهبندی فوق شکل گرفت.

ویلیام پیت کوچک نواده توماس پیت، رئیس قلعه سن جرج (مدرس) و مدیر نامدار کمپانی هند شرقی بریتانیا، است.

چارلز فوکس، رهبر "حزب ویگ"، نیز به همین الیگارشی تعلق داشت. پدرش هنری فوکس (1705-1774)، ملقب به "بارون هلند"، (17) از خاندان‏های اشراف سنتی انگلستان نبود و هیچگاه به عنوان "ارل" دست نیافت. معهذا، بارون هلند از رجال مقتدر و بسیار ثروتمند انگلیس، رئیس مجلس عوام و رقیب اصلی ویلیام پیت بزرگ، پدر ویلیام پیت کوچک، به شمار می‌رفت و تنها به دلیل عدم تمایل و محافظه‌کاری شخصی خود، به‏رغم فرصت‌های متعددی که فراروی او قرار داشت، ریاست دولت را به دست نگرفت. چارلز فوکس به دلیل اقتدار پدر در 19 سالگی عضو مجلس عوام شد و در 24 سالگی وزیر خزانه‌داری. در این زمان او 130 هزار پوند استرلینگ در قمار بدهکار بود که پدرش آن را پرداخت. چارلز فوکس نیز، چون ویلیام پیت، به "جناح دربار" تعلق داشت. او از دوستان دوران ولیعهدی جرج چهارم بود و زمانیکه در دولت ائتلافی دوک پورتلند (18) وزیر خارجه شد (1783) به ولیعهد قول داد که درآمد سالیانه‌ای معادل یکصد هزار پوند برایش فراهم کند. (19)

در اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم، در زمان جنگ استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه و تهاجم به دولت‏های محلی هند، جناح ویلیام پیت، هواداران سرسخت مداخله نظامی در آمریکای شمالی و اروپای قاره و شبه قاره هند بودند ولی فوکس و کانون‏های حامی او تمایلی به سیاست‌های مداخله‌جویانه نداشتند و حتی به جنگ با ناپلئون نیز رغبتی نشان ندادند.(20) این بخش از الیگارشی بریتانیا به پلانت‌ها و تجارت برده خود در جزایر هند غربی، عرصه اصلی سرمایه‌گذاری خویش، دلخوش کرده بود و سود بیشتر را از این طریق می‌جست. لذاست که چارلز فوکس از سال 1774 به هواداری از استقلال‌طلبان آمریکایی برخاست. (21) فوکس مخالف عملیاتی بود که از سال 1769 تا آن زمان تنها 600 هزار پوند هزینه "خدمات مخفی"(22) آن شده بود. (23)

در سال 1788، گروهبندی "ویگ" در پارلمان، به رهبری فوکس و ادموند برک، در ستیز خویش با جناح ویلیام پیت، پرچمدار مبارزه با عملیات غارتگرانه وارن هستینگز در هند شدند. و همانان بودند که هستینگز را به فساد مالی متهم ساختند و او را به محکمه کشانیدند. (24) در مقابل، در همین سال ویلیام پیت در پارلمان انگلیس پرچم مبارزه با تجارت برده را برافراشت. او از "غیر‌انسانی" بودن تجارت برده و رنج این انسان‏ها سخن گفت و خواستار "آزادی بردگان" شد. (25) بهره‌برداری سیاسی "توری‌ها" (محافظه‌کاران) از پیوند خانوادگی رهبران "ویگ" (حزب لیبرال) با تجارت برده در جزایر هند غربی در دهه‌های بعد نیز تداوم یافت. در بررسی دوران نخست‌وزیری ویلیام گلادستون، رهبر حزب لیبرال، با این پدیده بیشتر آشنا خواهیم شد.

بهرروی، در ماجرای ستیز ویلیام پیت با انقلاب فرانسه و ناپلئون نیز این تعارض تکرار شد. فوکس با سیاست‏های جنگ‌افروزانه پیت به مخالفت برخاست، ستایشگر انقلاب فرانسه شد و به عنوان مدافع "لیبرالیسم" و "آزادی بیان و اندیشه" و "حقوق شهروندی" در انگلستان اپوزیسیونی در مقابل پیت پدید ساخت. چنین است که فوکس را از معماران اصلی "لیبرالیسم" سده نوزدهم بریتانیا می‌شناسند. (26) در نتیجه این مواضع، در سال 1791 گروهی از "ویگ‌ها" فوکس را رها کرده و به حمایت از ویلیام پیت برخاستند. ادموند برک، اندیشه‌پرداز سرسخت مخالف انقلاب فرانسه، در رأس این گروه جای داشت و بدینسان بود که دوستی طولانی میان این دو رهبر جناح "ویگ" به پایان رسید. (27)
در دوران پس از سقوط ناپلئون (1815) در انگلستان یک دوران آشفتگی حزبی پدید شد و سرانجام در حوالی نیمه سده نوزدهم از درون آن "محافظه‌کاری" رابرت پیل و بنجامین دیزراییلی و "لیبرالیسم" لرد جان راسل و گلادستون سربرکشید. از این پس، واژه "توری" به اعضای "حزب محافظه‌کار" اطلاق می‌شد. با پیوستن "ویگ‌ها" به "حزب لیبرال"، این حزب نیز به حامل سنن اشرافیت سنتی "ویگ" بدل شد. چنانکه می‌بینیم، یافتن هرگونه "پایگاه طبقاتی" متمایز برای جناح‌های "ویگ" و "توری" نادقیق و گمراه‌کننده است.

در این دوران، زرسالاری یهودی به عنوان یک قدرت پنهان و متنفذ سیاسی دارای منافع مستقل و خاص خود بود. الیگارشی یهودی مستقر در انگلستان، بسته به اوضاع زمانه و مواضع سیاسی و اقتصادی رهبران احزاب فوق، با هر دو حزب رابطه نزدیک داشت. زرسالاران یهودی هم با پیت و کانینگ و ولینگتون و پیل "توری" (محافظه‌کار) پیوند نزدیک داشتند و هم با راسل و پالمرستون "لیبرال". به عکس، آنان با گلادستون "لیبرال" یا سالیسبوری "محافظه‌کار"، در برخی موارد، میانه‌ای نداشتند. بهرروی، در آستانه سده نوزدهم زرسالاری یهودی یک کانون مستقل و ذینفوذ فرا‌ملی در سیاست و اقتصاد و فرهنگ اروپا بطور اعم و انگلستان بطور اخص به شمار می‌رفت و از درون این کانون بود که پدیده‌ای به‏نام روچیلدها ظهور کرد.

عبدالله شهبازی

پی‌نوشت‌ها:

1. Harrow
2. Etton
3. Earl of Lytton, Wilfrid Scawen Blunt, London: Macdonald, 1961, p. 26.
4. Presbyterian
5. جیمز دوم، پادشاه بعدی انگلیس.
6. The Shorter Oxford English Dictionary on Historical Principles, vol, 2, pp. 2331, 2536.
7. J. Franck Bright, History of England, London: Longmans, Green and Co., period III, 1896, p. 1387.
8. Whig Oligarchy
9. بنگرید به: همین کتاب، ج 2، صص 102، 213-214.
10. ibid, 809.
11. Tory Oligarchy
12. Latitudinarianism
13. ibid, p. 860.
درباره سِر جوسیا چایلد و "جنگ احمقانه" او با دولت اورنگ زیب و رابطه او با الیگارشی یهودی آمستردام بنگرید به: همین کتاب، ج 1، صص 123-136؛ ج 2، ص 216.
14. Royal Party
15. Americana, vol. 28, p. 707.
16. Charles James Fox
17. Henry Fox, 1st Baron Holland
18. Duke of Portland
19. Americana, vol. 11, p. 676; vol. 14, p. 295.
20. Herbert C. F. Bell, Lord Palmerston, USA: Archon Books, 1966, vol. 1, p. 11.
21. Franck Bright, ibid, p. 1082.
22. secret service
23. ibid, p. 1083.
24. بنگرید به: همین کتاب، ج 1، صص 190-191.
25. ibid, p. 1142.
26. Alan Palmer, The Penguin Dictionary of Modern History, 1983, p. 118.
27. Franck Bright, ibid, p. 1156.
منبع مقاله: شهبازی، عبدالله؛ (1377)، زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز 1390)
مرجع : راسخون
کد مطلب : ۴۰۱۰۵۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما