رمزگشایی از موج جدید خصومت ورزی های جدید آمریکا با ایران
نگاهی به تحولات سیاسی در عرصه مناسبات ایران و آمریکا، به ویژه مواضع مقامات رسمی کاخ سفید که در رسانه های آنها منعکس می شود، حکایت از این نکته دارد که در روزهای اخیر علی رغم شرایط جدیدی که در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغاز فعالیت دولت یازدهم ذیل راهبرد نرمش قهرمانانه ایجاد شده و مسئولان دولت به ویژه دستگاه دیپلماسی کشور امیدوارانه مسائل را بررسی و در مذاکرات با رعایت تمام شروط توافقات ژنو شرکت می کنند، اما مواضع و علی الخصوص رفتار سیاسی مسئولان وزارت خارجه ایالات متحده به عنوان طرف مقابل، نشان می دهد از خصومت ها و ستیزه گری های آمریکائی ها با انقلاب و نظام اسلامی نه تنها چیزی کاسته نشده بلکه در برخی موارد تقابل آن ها تشدید نیز شده است.
در مقام احصاء مصادیق می توان به نمونه های زیادی در این مورد اشاره کرد که آخرین نمونه، رد صلاحیت حمید ابوطالبی برای تصدی نمایندگی کشورمان در سازمان ملل از سوی سنای امریکاست. نمونه هایی از خصومت ورزی های تازه
در جهت افزایش تقابل آمریکا با ایران، «جان کری» وزیر امور خارجه این کشور، با حضور در کمیته روابط خارجی سنا در واکنش به اظهارات سناتور منندز، رئیس این کمیته، درباره رآکتور اراک گفت: « گزینههای زیادی برای مدیریت این مسئله وجود دارد، ولی مهم این است که ایرانیان رآکتور آب سنگین نداشته باشند.» وی ادامه داد:
« باید شفافسازی عمدهای در باره موضوع تحقیق، نوع تحقیق و کلاهکها بهصورت خاص صورت گیرد. شما به موضوع رآکتور اراک اشاره کردید و ما بهصورت روشن این را گفتهایم که داشتن رآکتور آب سنگین هیچ مشروعیتی ندارد.»
همچنین خبرگزاری رویترز 9 آوریل 2014 (20 فروردین) در مقالهای به گفتوگوهای هستهای ایران و قدرتهای جهانی پرداخته، می نویسد: « آمریکا روز سهشنبه اعلام کرد که ایران میتواند طی دو ماه مواد لازم برای ساخت یک بمب هستهای را تولید کند. این سخنان در حالی مطرح شد که ایران و شش قدرت جهانی به دور تازه گفتوگوها در وین وارد شدهاند.»
رویترز در ادامه با تحلیل ذهنی اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا، خاطرنشان می کند: « اظهارات جان کری در واشنگتن نشاندهنده عمق نگرانیهای غرب در مورد نیات هستهای ایران و نیز شکاف عمیق میان دو طرف است که همچنان میتواند تحقق یک توافقنامه را ناکام گذارد.»
این خبرگزاری در چارچوب توهمات غربی ها، هدف اصلی قدرتهای جهانی در این گفتوگوها را ترغیب ایران به پذیرش شرایطی ذکر می کند که زمان دستیابی ایران به سوخت بمب هستهای افزایش یابد (احتمالاً این زمان به یک سال افزایش یابد). نویسنده در همین زمینه به سخنان کری در سنا استناد می کند که گفت: «تصور میکنم امروز بر همگان آشکار است که ما در مورد دوره زمانی موسوم به زمان فرار به جلو (طی دو ماه) برای ساخت بمب بحث و تلاش میکنیم.»
در واقع، نویسنده مقاله به گونه ای تحلیل می کند که مافی¬الضمیر مسئولان آمریکایی مبنی بر مانع سازی بر سر تداوم برنامه صلح آمیز هسته ای ایران به هر نحو ممکن را نشان می دهد. این در حالی است که وفق توافقنامه ژنو، طرفین باید از هر گونه اعلام نظر و تحلیلی که به هر نحو اخلالی در روند مذاکرات هسته ای به وجود آورد خوداری کرده، کار را به تیم های مذاکراه کننده بسپرند.
البته کری مجددا در همین جلسه نیز از استفاده از چاشنی ترفند نخ نما شده یعنی تهدید ایران غفلت نمی کند. در این میان ورود سنا به موضوع تسخیر لانه جاسوسی و تلاش برای تراشیدن مستمسکی از آن برای متهم سازی ایران به تروریسم، در واقع تلاش
برای زیاد کردن زمینه ها و جبهه های برخورد با ایران در مجامع و سازمان های بین المللی و رسانه ای است و آمریکائی ها قصد دارند از قِبل این موضوع موج فشار جدیدی را علیه ایران اسلامی ایجاد کنند.
این مصوبه غیردیپلماتیک و خلاف مقررات و حقوق بین الملل سنای آمریکا که از سوی "تد کروز" سناتور افراطی و ضد ایرانی ایالت تگزاس پیشنهاد و به تصویب اکثریت سناتورها رسید، در حالی به دیپلمات کار بلد ایران به دلیل حضورش در جمع تسخیرکنندگان لانه جاسوسی در سال 58، تهمت تروریست بودن را می زند که وی بارها حضور خود در میان دانشجویان فاتح مرکز جاسوسی امریکا در ایران را تنها معدود به چند مرتبه حضور برای ایفای نقش مترجمی در سفارت اشغال شده می داند و از طرفی وی سابقه دیپلماتیک زیادی در کشورهای خارجی دارد.
بر این اساس، برای بسیاری این سوال پیش می آید که چرا این اقدام خارج از عرف دیپلماتیک آمریکا در کنار سکوت سازمان ملل به وقوع می پیوندد و چه اهدافی را دنبال می کند؟ رمزگشایی از چرایی و اهداف اتهام جدید
به نظر می رسد آمریکایی ها از این بازی جدید چند هدف مهم را دنبال می کنند:
1- جبهه جدید فشار بر ایران تحت اتهام تروریسم؛ طرح گسترده موضوع با ادبیات تروریسم در سنا نشان می دهد که مهمترین هدف آمریکائی ها گشایش جبهه جدیدی علیه ایران تحت اتهام تروریسم است. البته روند اتهام زنی به ایران در خصوص تروریسم و نقض حقوق بشر از سال¬ها پیش آغاز و در دستور کار دستگاه های سیاسی و تبلیغی غرب قرار گرفته است.
آنها در این زمینه از ترفند رسانه ای تکرار یک خبر دروغ، که سبب باورپذیری آن می شود، استفاده کرده و همواره با متهم سازی ایران به حمایت از تروریسم - که به شکل غیرمنصفانه ای بیشتر منظورشان حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت فلسطین و لبنان است-، خواسته اند افکار عمومی دنیا را علیه ایران بسیج نمایند.
2- مطالعه موردی و تعمیم به سایر حوزه ها؛ گشایش جبهه جدید تروریسم و اقدام علیه منافع ایران در ذیل آن، از این پتانسیل برخوردار است که به عنوان مطالعه موردی(case study) به دیگر حوزه ها از جمله گشایش پرونده نقض حقوق بشری علیه ایران، موشک های بالستیک و... تعمیم یابد. مفهوم چنین اتفاقی درگیری سازی ایران با مجامع بین المللی و تلاش برای افزایش تحریم هاست.
بنابراین بسیار خوشبینانه است کسانی که در داخل به امید واهی کاهش تحریم ها و عادی سازی روابط بین امریکا وایران با مواضعی روشنفکرمابانه حاضرند از تنها امتیاز انقلابی در پرونده گذشته شان چشم پوشی و حتی عذرخواهی نمایند.
«ابراهیم اصغرزاده» از طراحان اشغال سفارت آمریکا در تهران، در گفتوگویی با بنگاه خبرپراکنی دولت انگلیس گفته است از هیچ تلاشی که در چارچوب منافع ایران، به حلوفصل کدورت میان ایران و آمریکا بر سر ماجرای گروگانگیری بینجامد، فروگذار نمیکند «حتی اگر متضمن عذرخواهی باشد»!
این عنصر اصلاحطلب با همین تحلیل است که چالش بر سر صدور ویزا برای ابوطالبی، نماینده معرفی شده ایران به سازمان ملل را حاصل بزرگنمایی «تندروها» می داند و معتقد است: «بیش از سه دهه است که گروگانگیری به نظرم به تاریخ سپرده شده و فقط توسط نیروهای تندرو بهعنوان ابزاری برای به هم زدن روندهای آشتی به کار گرفته میشود.»!
3- رویکرد خصمانه به ایران اسلامی؛ آمریکایی ها تعریفی که از جمهوری اسلامی ایران برای سازمان ها، افراد و ماموران خود کرده اند، تعریف خصم و دشمن است، لذا از هر اقدام مسالمت آمیز ایران تلقی خاص خود را دارند و به مواضع، برنامه ریزی ها و اقداماتشان علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه می دهند. زیرا آنچه را
که تحت عنوان هویت و ارزش های امریکایی از آن نام می برند در مصاف با هویت الهی انقلاب اسلامی می دانند.
4- فراهم سازی بسترهای فشار تازه بر ایران در زمان گام نهایی مذاکرات هسته ای؛ با توجه به انجام مذاکرات هسته ای بین ایران و نمایندگان گروه 1+5 در ذیل گام نهایی نشست ژنو، هدف دیگر آمریکا تاثیرگذاری بر روند مذاکرات هسته ای است. برخی تحلیلگران جهانی همچون گری سیک از مقامات پیشین امریکا اعتقاد دارند مسئله ابوطالبی بازتاب فشارهایی است که دولت اوباما در مذاکره با ایران با آن ها روبرو است.
البته می توان اهداف دیگری را نیز گمانه زنی کرد. به هر حال آمریکا با این سناریوها قصد دارد به جای پرداختن به متن مذاکره و بررسی مفاد آن در فضایی احترام آمیز، که در آغاز مذاکرات در نشست ژنو متعهد شده است، به حاشیه سازی هایی برای تغییر نتیجه مشغول است.
راه های برون رفت از موقعیت جدید
1- دولت محترم به عنوان مسئول ایرانی طرف مذاکره، باید مواضع خود را در برابر دیدگاه هایی که به نوعی تداعی گری سمپاتی از دولت یا نظر منسوبین دولت محسوب می شود و می تواند دشمنان را به اشتباه تحلیلی و محاسباتی بیندازد مشخص کند.
بایستی واقع بین بود؛ در حالی که در داخل کشور برخی ها با تحلیل های ایده آلیستی فضا را رو به کاهش تهدید و تحریم ها ارزیابی می کنند، عملکرد و رفتار سیاسی دشمن نشان می دهد که آنها با صراحت سخن از حفظ، افزایش و یا حداقل مدیریت تحریم ها می زنند. همانند مورد سوریه که آمریکایی ها با گشودن پرونده های حقوق بشری و تروریسم دولت دمشق را مورد بیشترین فشارها قرار دادند.
2- طرح ادعای «فاصله دو ماهه ایران با ساخت بمب هستهای» در آستانه ورود به بحث گفتوگوهای جامع مورد اشاره توافق ژنو، ترفند دیگر غرب برای تأثیر بر این گفتوگوها و توافقاتی است که باید درباره خاتمه یافتن موضوع هستهای انجام گیرد. به نظر میرسد باید با ارائه بحثهای فنی و کارشناسی و ترویج گسترده آن در جهان، این ادعای گزاف و واهی را باطل ساخت تا گفتوگوها در فضای آرامتر و روشنتری انجام شود.
3- در پایان لازم است تذکر داده شود همان طور که جان کری در کمیته روابط خارجی سنا می گوید ما با چشمان باز با ایران به عنوان دشمن مواجه می شویم و به شدت مراقب رفتار آنها هستیم، ما نیز واقع گرا بوده و با تأکید بر دشمنی دشمن، بدانیم که واشنگتن با تن دادن به این مصوبه سنا نشان داد که از ظرفیت لازم برای میزبانی سازمان ملل برخوردار نیست؛ زیرا طبق مقررات این سازمان، آمریکا متعهد است با حضور نمایندگان هیچ کشوری- ولو مخالف خود- نه تنها ممانعت ننماید، بلکه موظف است تمهیدات حضور نمایندگان مختلف این سازمان را تسهیل کند.
نکته دیگر این که ضرورت دارد به نقش انفعالی سازمان ملل نیز توجه داشته باشیم. سکوت و موضع منفعلی که سخنگوی بان کی مون در این باره گرفت و این رویداد را مسئله مابین دو کشور ایران و امریکا ذکر کرد، نشان داد که سازمان ملل به شدت از طرف صهیونیست ها و امریکایی ها نفوذپذیر بوده و دبیرکل از قاطعیت لازم برای این پست برخوردار نیست.
همه این موارد باید کمک نماید تا همگان به راهبرد استوار مقام معظم رهبری مبنی بر استحکام بخشی به ساخت درونی قدرت برسیم و با رهیافتی که انقلاب را به پیروزی و به جایگاه رفیع امروزی رساند، یعنی مقاومت در تمام حوزه ها با تکیه بر قدرت درون زا، در مقابل زیاده خواهی های دشمنان بایستیم؛ چرا که مطابق با بیان رهبری در جوار حرم رضوی در سخنرانی اول سالشان، در دنیای امروز که با افکار مادی اداره می شود، هر ملتی ضعیف باشد و خود را قوی نکند، دیگران به او زور خواهند گفت.