۰
يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۰۵

نوازشریف مرد اقتصاد است نه سیاست

در تمامی انتخابات پاکستان، تقلب صورت گرفته است
نوازشریف مرد اقتصاد است نه سیاست
حدود یک ماه است که همسایه شرقی ما، پاکستان درگیر اختلافات داخلی شده است. اغتشاشات برای برکناری نخست وزیر نوازشریف هنوز ادامه دارد. با این حال، سران معترضین در حال رایزنی با دولت نوازشریف هستند. در تحلیل رویداد یاد شده گفت و گویی با «عاشق حسین طوری» کارشناس مسائل پاکستان و افغانستان و مدیر رادیو پشتو در ایران داشتیم. گزیده ای از این گفتگو را در زیر می خوانید:

با توجه به زمینه های بی ثباتی که در پاکستان وجود دارد و در بطن نظام سیاسی پاکستان است وقوع چنین چالشی را در پاکستان پیش بینی می کردید یا خیر؟


به چند دلیل این بحران سیاسی در پاکستان قابل پیش بینی بود. در ابتدا می خواهم به بعد داخلی قضیه بپردازم. دلایل داخلی در ظاهر تهمت ابهام تقلب به انتخابات سال گذشته بود که در ماه می سال گذشته میلادی برگزار شده بود. یکی از رهبران سیاسی که رئیس هیات انصاف (عمران خان) است، از ابتدا نسبت به 4 حوزه انتخاباتی انتقاد داشت که در این 4 حوزه تقلب شده است و باید مورد شمارش مجدد قرار گیرد.

در اوایل نواز شریف به این موضوع اهمیتی نداد تا اینکه دو ماه پیش این قضیه جدی تر شد. عمران خان اعلام کرد در 14 اوت- که روز ملی آزادی پاکستان است- در اسلام آباد می خواهیم تحصن کنیم و می خواهیم کشور را از دست نواز شریف نجات دهیم. در آن هنگام آنها به 4 حوزه انتخاباتی اعتراض داشتند. وقتی وارد اسلام آباد شدند اعلام کردند که باید کل انتخابات ابطال شود و نواز شریف استعفا دهد. این یک بعد مسئله بوده است.

اکنون به دومین بعد داخلی دیگر که بسیاری این را دلیل اصلی می دانند و مسئله تقلب در انتخابات را بهانه می دانند، می پردازیم. البته این که در انتخابات تقلب صورت گرفته است در آن هیچ شکی نیست؛ مگر در انتخابات گذشته در پاکستان تقلب نشده بود، در هیچ یک از انتخابات پاکستان نشده که تقلب صورت نگیرد، خیلی هم زیاد اتفاق افتاده است؛ منتها این عمران خان وقتی که انتخابات برگزار شد با اینکه شکایت نسبت به نتایج انتخابات داشت به نواز شریف تبریک گفت و انتخابات را به رسمیت شناخت و نتایج را قبول کرد. او 14 ماه بعد آمد و موضع 14 ماه پیش خود را عوض کرد و تغییر داد.

بسیاری از صاحب نظران و منابع آگاه بر این اعتقاد هستند که تقلب انتخابات سال گذشته بهانه ای بوده است. نواز شریف علی رغم این که اشتباهاتی به حق داشته است- اینکه به افراد خانواده اش پستهای مهم داده است، اینکه افراد خوب را در حکومت نگذاشت و ایراداتی دیگری هم بر ایشان وارد است و من قبول دارم- ولی چیزی را که ایشان تشخیص داد، در رابطه با مسائل اقتصادی کشور بود.


ایشان یک فرد اقتصادی است تا سیاسی؛ در سیاست آن چنان وارد نیست و مثل دیگر سیاست مدارها نیست ولی از نظر اقتصادی فکر خوبی دارد. ایشان گفت که ما باید اقتصاد کشور را بهبود ببخشیم. ما برای بهبود بخشیدن به اقتصاد کشور در ابتدا باید امنیت کشور را تامین کنیم. تروریست را ریشه کن کنیم. با تمام کشورهای همسایه روابط را بهبود ببخشیم. تجارت را با هند -که رابطه خوبی با آن برقرار نیست و هم اکنون درگیرهای نظامی در مرز این دو کشور نیز وجود دارد- بهبود بخشیم. نواز شریف اعلام کرد که ما باید از راه اقتصاد و تجارت رابطه را با هند گسترش دهیم بعد کم کم به مسائلی دیگری مانند کشمیر بپردازیم که در دوره قبل (1997 الی 1999) نواز شریف هم همین رویه بود.

نواز شریف سال گذشته از ابتدا اعلام کرد ما برای بهبود بخشیدن به اقتصاد باید در ابتدا امنیت را در کشور برقرار کنیم و تروریسم را ریشه کن کنیم و دخالت در افغانستان را باید قطع کنیم. او تصریح کرده بود به اینکه ما از دخالت در افغانستان چه سودی برده ایم. باید دست از حمایت طالبان برداریم. همچنین در رابطه با پرویز مشرف (فرمانده کل سابق ارتش پاکستان) فعالیتهایی کرد که مشرف به عنوان یک جنایتکار معرفی و مجازات شود. گفته می شور او حتی با ارتش هم معامله ای کرده بود که مشرف ممنوع الخروج نمی شود ولی از طریقی مشرف را ممنوع الخروج کرد. ارتش در پاکستان مانند مکان مقدس می ماند. هیچ کسی نمی تواند به ارتش بگوید که «بالای چشمت ابروست». پس علت دوم ایجاد بحران ناراحتی ارتش از نواز شریف بود.

یک بحث دیگر ذیل علت دوم، اگر به خاطر داشته باشید چهار ماه پیش یکی از روزنامه نگاران و مجریان معروف پاکستان در شبکه تلویزیون جیو به نام «حامد میر» مورد اصابت 8 گلوله قرار گرفت. برادر او در شبکه جیو اعلام کرد که برادرم قبل از ترور گفته بود که هر زمان من ترور شدم «آی اس آی» (سازمان اطلاعات نظامی پاکستان) مسئول است؛ چرا که من از سوی آی اس آی تهدید شده ام. این گفنه ها زمانی که در شبکه جیو پخش شد، ارتش را خیلی عصبانی کرد. نواز شریف از اسلام آباد به کراچی آمد و به عیادت حامد میر رفت. وقتی که او به این عیادت رفت در جنگ بین شبکه جیو و ارتش طرفداری شبکه جیو را کرد. این مسئله ارتش را بسیار عصبانی کرد.

پس از طرح این دو علت دو قضیه مطرح می شود. یک بحث این است که عمران خان خیلی دنبال نخست وزیر شدن است. او می خواهد کاری انجام دهد تا ارتش کودتا کند و دولت را سرنگون کند اما ارتش این مسئله را پیگیری نکرد. بحث دیگر این که سه ماه قبل از این بحران 14 نفر در یک درگیری در ایالت پنجاب، شهر لاهور کشته شدند. اینجا بود که ارتش این مسئله را بهانه ای قرار داد که بحرانی برای آن ایجاد کند و از این طریق ضربه ای به دولت نواز شریف وارد کند. حتی اگر فرصت و زمینه مناسب شد مانند دو دوره گذشته نواز شریف را سرنگون کند. اگر سرنگونی ممکن نشد حداقل نواز شریف را به زانو دربیاورد و یک تعهدی از او بگیرد که دیگر در امور کلان کشور حق دخالت ندارد. مانند سطح رابطه با افغانستان و هند توسط ارتش تعیین شود، در رابطه با مشرف باید عقب نشینی کند و در رابطه با جنگ بین ارتش و شبکه جیو دخالت نکند.

این بحران وقتی در اوج خود قرار گرفت عمران خان و طاهر قادری در 14 اوت راهپیمایی را از لاهور آغاز کردند. نواز شریف از ابتدا اعلام کرد من اجازه این کار را نمی دهم ولی دیگر احزاب مذهبی و سیاسی به نواز شریف گفتند که اجازه بده تا تظاهرات برگزار شود و ما نیز پشتیبان تو خواهیم بود یا اجازه بده این ها وارد اسلام آباد شوند. این ها ابتدا گفتند که ما به اسلام آباد می آییم و در منطقه ای به نام «چهارراه دی (D)» مستقر می شویم و از آنجا وارد منطقه قرمز نمی شویم. منطقه قرمز منطقه ای است که در آن پارلمان، نخست وزیری، ریاست جمهوری، سفارتخانه ها و دیگر ساختمان های حساس و استراتژیک پاکستان در آنجا قرار دارد.

معترضان شنبه 8 شهریور، وارد منطقه قرمز شدند و وقتی وارد شدند با جرثقیل آمده بودند و سعی می کردند که درب بزرگ ریاست جمهوری را خراب کنند. آنها با ابزار و امکانات خیلی وسیعی آمده بودند و می خواستند کاخ نخست وزیری را بگیرند. در آنجا درگیری با پلیس آغاز شد و پلیس هم از گاز اشک آور و گلوله های مشقی و پلاستیکی استفاده کرد که 3 نفر کشته شدند و چند صد نفر هم زخمی شدند. وقتی این هجوم صورت گرفت معاون نهضت انصاف «جاوید هاشمی» (نفر دوم نهضت انصاف) که عضو پارلمان هم بود، وقتی دید که عمران خان این کار را کرد، تحصن را ترک کرد و به خانه اش رفت. هاشمی در روز بعد که اجلاس پارلمان شکل گرفته بود به این اجلاس رفت و بر علیه عمران خان که رهبرش بود اظهار کرد: ما در کمیته مرکزی نهضت انصاف بنا نبوده که به سمت نخست وزیری و منطقه قرمز هجوم ببریم. ولی عمران خان گفت که آقای جاوید هاشمی، ما بدون ارتش نمی توانیم موفق شویم. یعنی ایشان به نوعی گفته بود که با خواست ارتش به سمت نخست وزیری هجوم شده است.

جاوید هاشمی سیاستمداری است که چند سال قبل ایشان در حزب نواز شریف بوده است. اگر آن حزب را هم ترک کرد به خاطر خود رایی نواز شریف ترک کرد. شما اگر بخواهید سیاستمداران خوشنام در پاکستان را سراغ بگیرید از معدود افرادی که می توان نام برد جاوید هاشمی است. وقتی که او چنین حرفی را اعلام کرد قضیه برعکس شد؛ یعنی اینکه از محبوبیت عمران خان کاسته شد و در حزب او ریزش صورت گرفت و حتی در تحصن افرادی خیلی کمی با او ماندند. حتی بعد از آن از پارلمان هم استعفا داد چون صندلی نهضت انصاف را هم داشت. او را از حزب متبوعش هم اخراج کردند. سه تن از افراد دیگر نهضت انصاف- که در پارلمان بودند از دستور عمران خان مبنی بر این که استعفا دهند پیروی نکرده بودند- هم توسط عمران خان اخراج شدند. ائتلاف عمران خان چند روز پیش اعتراف کرد که ریزش و تقسیم بندی در حزب ما آغاز شده است ولی ما امیدواریم که بعضی ها تا آخر با ما بمانند.

عمران خان دو هفته پیش بلوفی زد که اگر نواز شریف امشب استعفا ندهد امپایر (empire) وارد عمل می شود. امپایر یعنی داور و داور هم یعنی ارتش وارد عمل خواهد شد و کودتا خواهد کرد که هیچ کدام عملی نشد به خصوص زمانی که جاوید هاشمی آمد و اعترافات صریحی کرد، ارتش هم اگر یک قصد و قرضی برای سرنگونی حکومت نواز شریف داشت دیگر جلوی آن گرفته شده بود.

علت دیگری که در اینجا بر علیه عمران خان تمام شد که در واقع اگر ارتش هم در کنارش بوده بر علیه ارتش تمام شد این بوده است که همه احزاب سیاسی و مذهبی موجود در پارلمان از دولت حمایت کردند.

اگر هم ارتش قصد و قرضی برای سرنگونی حکومت داشت که مشخص نیست به واقع قصد سرنگونی حکومت نواز شریف را داشت یا خیر.

اگر فرض کنیم که این قصد را داشت، ولی به خاطر این که دیگر احزاب سیاسی و مذهبی در کنارش نبوده اند نتوانست به کار خود ادامه دهد. اگر ما به گذشته نگاه کنیم به اقدامات ارتش که علیه دولتهای قبلی انجام داد مانند دولت «بی نظیر بوتو» که در دو مرحله بود. دو مرحله در دولت نواز شریف در دهه 90 که کودتاها و تغییراتی صورت گرفته بود به خاطر این بوده که اکثر احزاب و شاید حتی تمام احزاب همراه با ارتش بودند. ولی این بار هیچ کدام از احزاب به جز این دو حزب با ارتش همراه نبودند.

بنابراین به یک شکلی می گویند که نواز شریف برای ارتش تسلیم شده است و اگر نواز شریف بماند و این تحصن ها ناکام شود حکومت نواز شریف مانند گذشته نخواهد بود؛ به این معنی که نواز شریف را به نوعی خنثی کرده اند. این موارد دلایل داخلی بحث ما بود.

یک دلیل خارجی هم خدمت شما عرض کنم که نواز شریف به چین خیلی نزدیک شده بود. قرار این بود که رئیس جمهور چین به پاکستان بیاید و 32 میلیارد دلار معاهده ای با پاکستان داشته باشد که این سفر فعلا به تعویق افتاد. می گویند که رابطه نواز شریف با چین و انعقاد چنین قراردادهایی باب میل آمریکا و غرب نبوده است. آمریکا اگر در ظاهر آمده و از نواز شریف حمایت کرده و وزارت خارجه آن ها هر از گاهی اعلام می کند که ما از نواز شریف حمایت می کنیم، ولی اگر در 70 سال گذشته تاریخ پاکستان را مطالعه کنید، هر اتفاق و تحولی بزرگ حکومتی که به وجود آمده است با حضور دو عامل مختلف رخ داده است: آمریکا و ارتش پاکستان، که در حال حاضر عربستان سعودی هم به این ها اضافه شده است.

عربستان سعودی هم اکنون از نواز شریف حمایت می کند. آمریکا در ظاهر حمایت می کند ولی در خفا مخالف این نیست که برای ارتش شرایط فراهم شود و نواز شریف را کلافه کنند. به هر حال این حکومت منتخب مردم بوده است و در سال آینده که اکثر نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان خارج می شوند باعث می شود که نیاز آن ها به پاکستان بیشتر شود و در آن موقع که با حکومتی که توسط ارتش- به فرض- به وجود می آمد بسیار راحت تر می توانستند کنار بیایند.

آمریکا همیشه می خواهد که اقتصاد پاکستان ضعیف باشد و همیشه محتاج آمریکا باشد. چین دنبال این است که اقتصاد کشور را به جایی ببرد که اتکا آن به غرب کاهش پیدا کند. دوم این که چین هم از تروریسم رنج می برد که ریشه آن در پاکستان است. چین می خواهد وضع اقتصادی پاکستان خوب شود و مردم آن بهتر زندگی کنند تا تروریست هم ریشه کن شود. البته هم اکنون هم معاهداتی با چین منعقد می شود ولی گفته می شود که سفر رئیس جمهور چین به پاکستان که صورت نگرفت و به تعویق افتاد، آمریکا در آن نقش داشته است.

آیا معتقد به این هستید که ارتش در این چالش ها سهم خود را از قدرت نخست وزیری نواز شریف به دست آورده است؟ آیا برنده این اغتشاشات را ارتش می دانید؟


کاملا این طور است. در حال حاضر اگر نواز شریف برود یا بماند به نفع ارتش تمام می شود. چرا؟ اولا بحث بودجه ارتش بوده است که اوایل دولت، طرحی داشتند که این بودجه را کاهش دهند که هم اکنون با فشارهایی که وارد شده است نواز شریف این را پذیرفته است. حتی گفته است که هر چیزی که ارتش می خواهد، من حاضر به ارائه آن هستم. ثانیا چند روز پیش خبرگزاری رویترز هم به این موضوع پرداخته بود، روزنامه وال استریت ژورنال هم به این موضوع پرداخته بود که در اغتشاشات نواز شریف دو نفر را فرستاد و تا به فرمانده ارتش ژنرال «رفیق شریف» بگویند که آیا شما پشت مخالفین هستید یا خیر، وضعیت حکومت من چگونه است آیا سرنگون می شود یا می ماند. این خبرگزاری ها و روزنامه ها می گویند که پاسخی که از ارتش دریافت شد این بوده که هیچ خطری از ناحیه ارتش حکومت شما را تهدید نخواهد کرد. ولی شرط آن این است که شما به امور و سیاست های کلان کشور کاری نداشته باشید. در رابطه با هند، در رابطه با افغانستان، در رابطه با مشرف باید عقب نشینی کنید، در رابطه با بودجه، شما با این موارد کاری نداشته باشید و به امور داخلی کشور بپردازید.

ارتش فقط می خواست ضربه ای به نواز شریف وارد کند. چون دلیل اول این که ارتش هم اکنون عملیاتی علیه طالبان در شمال پاکستان دارد و دوم این که سال آینده نیروهای خارجی آمریکایی و ناتو از افغانستان خارج می شوند که در اینجا تحولاتی صورت می گیرد، به خصوص که وضعیت اقتصادی پاکستان در وضع بدی به سر می برد. ارتش پاکستان در چنین وضع اقتصادی بدی نمی تواند ریسک کند و تمام امور کشور را در دست بگیرد.


برخی هم معتقد هستند که آمریکا در حال حاضر نمی خواهد تحولی در پاکستان صورت گیرد. حتی جاوید هاشمی در صحبت هایش این را گفته بود که عمران خان می گفت که ارتش به من گفته است که نواز شریف در ماه اوت سرنگون می شود و ما انتخابات جدیدی را برگزار می کنیم. چنین چیزی بعید است که رخ دهد. عمران خان از روی احساسات آمد و به عنوان یک ابزار مورد استفاده قرار گرفت.

هم اکنون 500 میلیارد روپیه و شاید هم بیشتر به پاکستان خسارت وارد شد. تنها مسئله ای که از این موضوع به نفع پاکستان شده این است که نواز شریف تا دو ماه قبل آن حمایت را داشت. دیگر الان باید مراقب باشد و شانس دیگری ندارد. باید مراقب برآوردسازی خواسته های مردم مانند فقر باشد. همچنین دیگر سیاستمداران هم که می خواهند نخست وزیر یا وزیر شوند می بایست از این به بعد مراقب رفتار و کردار خود و سیاست های خود باشند که دیگر شرایط مثل گذشته نیست که هرکاری می خواهند انجام دهند.

صحبت از دیگر سیاستمداران کردید، نگاه «حزب مردم» (به ریاست زرداری) به این تحولات چگونه بوده است؟


اتفاقا اگر حکومت نواز شریف تا الان در این اغتشاشات دوام آورده است به خاطر حمایت حزب مردم و به خصوص شخص «زرداری» بوده است که می گویند که در اسلام آباد مستقر است. او بیشتر یا در کراچی هست یا در خارج کشور. زرداری گفته که دلیل اینکه من در کراچی مستقر شده ام این است که دموکراسی را حفظ کنم تا هیچ اقدامی علیه دولت منتخب رخ ندهد. اگر او، حزب مردم و دیگران نبودند حکومت نواز شریف به پایان رسیده بود. البته ممکن است بحث حزب و حمایت از دموکراسی و کانون سیاسی هم از علل این حمایت بوده باشد.

احزاب سیاسی پاکستان به خصوص حزب مردم اکثرا مسائل فساد مالی دارند. این افراد خود از این بیم داشتند که اگر انقلابی رخ دهد دامن آن ها را هم بگیرد و محاسبات اقتصادی آن ها هم شروع شود. در چند ماه اخیر رسانه های پاکستان نقش آصف علی زرداری را بسیار مثبت قلمداد می کنند.

موضع غربیها به پاکستان در ورای این اغتشاش چگونه خواهد بود؟


غرب از این اغتشاشات سو استفاده می کند. آنها چنان القا می کنند که چه مقدار این کشور ناامن است و نظام ضعیفی دارد که به راحتی می توانند نخست وزیری را در اسلام آباد بگیرند و در آینده می توانند به تاسیسات هسته ای پاکستان دست پیدا کنند. غرب با توجه به این اغتشاشات می خواهد به دنیا و جامعه بین المللی نشان دهد که پاکستان و نظام پاکستان ضعیف است و لیاقت نگهداری بمب هسته ای را ندارد و باید خلع سلاح شود.

آینده این اغتشاشات را چگونه می بینید، در طول ماه آینده میلادی (سپتامبر) این حوادث تمام می شود و یک دوره جدیدی در پاکستان شروع می شود یا این که این هرج و مرج همچنان ادامه خواهد داشت؟

عمران خان و طاهرقادری که هرکدام رهبر دو حزب «انصاف و تحریک عوامی» هستند می گویند که تا نواز شریف استعفا ندهد ما از اینجا نخواهیم رفت. باب مذاکرات که با هجوم آن ها به سوی نخست وزیری بسته شده بود یک هفته ای است که دوباره باز شده است. این هایی که اصلا حاضر نبودند با دولت نواز شریف مذاکره کنند هم اکنون هر روز نشستی با دولت نواز شریف برگزار می کنند. این ها به مذاکرات برگشته اند و افرادشان از محل تحصن عقب نشینی کردند و به محل قبلی آمدند. اگر چه این ها می گویند ما همچنان هستیم ولی این عقب نشینی نشان دهنده این است که این افراد کم کم در حال کوتاه آمدن هستند.

نواز شریف هم با این که خیلی به او و دولتش ایراد وارد است ولی خیلی با معترضین و تظاهر کنندگان مدارا کرد و علیه آن ها زیاد از موضع قدرت وار نشد. این عمل باعث شد تا محبوبیت نواز شریف خیلی بالا برود. موسسه گالوپ که در همین دو هفته اخیر نظر سنجی کرده بود 60 الی 65 درصد نظر مردم این بود که نواز شریف استعفا ندهد و ابتدا توسط کمیسیون قضایی تحقیقاتی صورت بگیرد و اگر ثابت شد که تقلبی صورت گرفته است آن موقع استعفا دهد.

بنابراین در وهله اول هم اکنون مردم نسبت به عمران خان و طاهر قادری دیگر آن احساسات گذشته را ندارند. دوم اینکه، خود تحصن کنندگان که گفته بودند با یک میلیون نفر وارد اسلام آباد می شویم. این در حالی است که هر دو نفر این ها جمعا با 60 هزار نفر هم نتوانستند وارد اسلام آباد شوند.

هم اکنون تعدادی کمی از آنها باقی مانده اند که اگر بخواهیم جمع آن ها را بگوییم چیزی حدود 8 هزار نفر هستند. حکومت این افراد را خسته می کند. فکر می کنم که این قضیه بیشتر از 20 روز طول نخواهد کشید. خود آن ها نیز وقتی که مشاهده می کنند ریزش وجود دارد تن به این مسئله خواهند داد. در خود نهضت انصاف و بعد از جدایی جاوید هاشمی اختلافات شدیدی به وجود آمده است، چون این شخص فردی قابل احترام بود است و زمانی که او جدا شد، حزب هم دچار انشعاباتی می شود و بعید است کار به جایی ببرند.
کد مطلب : ۴۰۹۶۴۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما