۰
شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۰

روند افول موقعيت جهاني آمريکا

روند افول موقعيت جهاني آمريکا
انقلاب اسلامي ايران نظام سياسي جديدي را به دنيا معرفي کرد که بر نفي سلطه استوار بود. اين انقلاب به همان سرعتي که در ميان توده هاي مردم در اقصي نقاط جهان جا باز مي کرد به يکي از هدف هاي براندازي سرويس هاي امنيتي و سياسي نظام سلطه و مشخصا آمريکا مبدل شد تا جايي که براي تحقق آن بودجه هاي رسمي تصويب شد و اختصاص يافت که (جورج سوروس ـ ميلياردر يهودي آمريکايي ـ پيش برنده) OSI (سرمايه نهادهايي چون بنيادهاي سوروس با نام اصلي بنياد جامعه باز طرح هاي موسوم به انقلاب مخملين) را بايد به آن افزود. آمريکا براي حذف انقلاب اسلامي طرح هاي مختلفي داشته و دارد که در فازهاي مختلف قرار مي گيرد و يا جنگ نرم فعال ترين آنهاست.

نقض حقوق بشروحقوق شهروندي درآمريكا


آمريکا... مهد آزادي... دموکراسي... ليبراليسم... مجسمه آزادي... همه عباراتي است که در عکس فوري از ايالات متحده آمريکا جاي مي گيرد. اما به راستي چقدراين ادبيات شايسته کشوري همچون آمريکاست. کشوري که تاکنون به بيش از23 کشورجهان حمله نظامي کرده است ويک بار نيز از بمب اتمي عليه نوع بشر استفاده کرده به راستي مهدآزادي است؟ کشوري که دردوجنگ خونين عراق و افغانستان مشغول خونريزي وکشتار زنان وکودکان بي گناه بوده است ودر آشوب هاي خاورميانه وناامن كردن كشورهاي دنيادستي برآتش داشته است مهدآزادي است؟!

البته شايد عده‌اي فکرکنندکه حداقل،معيارهاي آزادي وحقوق بشردرداخل خاک کشورآمريکارعايت مي شوداماشواهد وقرائن چيزي خلاف اين موضوع راتصديق مي کند. درآمريکا آزادي مطبوعات، بيان و اينترنت به بهانه‌هاي واهي از سوي دولت محدود شده است و شهروندان هر روز با محدوديت‌هاي بيشتري در بهره‌گيري از حقوق و تامين منافع خود روبه رو مي‌شوند. شهروندان آمريکا به اطلاعات آزادانه دسترسي ندارند بلکه همواره بر آنها نظارت مي‌شود و همين نظارت‌ها آنها را محدود مي‌کند.رسانه‌هاي آمريکايي بارها تصريح کرده‌اند که دولت ازتجهيزات ارتباطي پيشرفته براي شنوداستفاده مي‌کند واين کار زيرنظرآژانس امنيت ملي آمريکا صورت مي‌گيرد. به دنبال حمله يازدهم سپتامبر، دولت آمريکا با دستاويز قراردادن اين حمله به سازمان‌هاي ذيربط اطلاعاتي وامنيتي امکان داد تا نه تنها تمامي ارتباطات شهروندان اين کشور را كه حتي مقامات رسمي وبلندپايه كشورهاي جهان راچون فرانسه ،آلمان و... شنود کرده و در صورت لزوم وارد عمل شوند و بر اطلاعات نظارت کامل داشته باشند.

ضعف‌هاي آمريکا :


بحران‌هايي همچون جنبش وال استريت، مشکلات فزاينده اقتصادي و نگراني‌هايي که در عراق و افغانستان براي آمريکا به‌وجودآمده وتاامروزنيزبيشترهم شده است ، بن بست تاريخي بزرگي را براي اين کشور رقم زده است. آمريکا نمي‌تواند از گردابي که اکنون در آن دست و پا مي‌زند نجات پيدا کند.

درهمين حال، شکست‌هاي بزرگتري نيزبه سراغ آمريکا آمده‌اند که نشان مي‌دهند هرروزکه مي‌گذرد ملت‌ها بيش از گذشته ازواشنگتن فاصله مي‌گيرند ودولت‌هاي آمريکا واسراييل هرروزمنزوي‌تر مي‌شوند.سقوط ديکتاتورهاي مصر، تونس، ليبي ودرآستانه سقوط قرارگرفتن ديکتاتوريمن و به لرزه در آمدن تخت و تاج آل سعود و آل خليفه و چند شاه و ديکتاتورديگر، رويدادهاي ناميموني براي آمريکا وفرزند نامشروعش اسراييل هستند. با اين حوادث، روياهاي سلطه‌جويانه آمريکا ورژيم صهيونيستي درمنطقه خاورميانه بدون تعبير ماندند و همه چيز برخلاف اراده آنها رقم خورده است.

آمريکا ورژيم صهيونيستي تاهمين سال گذشته ازخاورميانه جديد مورد نظرخود سخن مي‌گفتند ودر رؤياهاي خود، کشورهايي را در نقشه جغرافيايي خاورميانه مي‌ديدند با دولت‌هايي کاملاً مطيع و تسليم اراده آنها. اما دوسال پيش وزيردفاع وقت آمريکا اعتراف نمودکه اسرائيل در سراشيبي سقوط قرارگرفته وسران رژيم صهيونيستي نيز از اينکه سرنوشت کشورهاي عربي و شمال آفريقا برخلاف ميل و اراده آنها رقم خورده، نگران آينده خود هستند. اين رويدادها بدين معني است که نه تنها آنچه خواست و اراده سران کاخ سفيد و رژيم صهيونيستي بود تحقق نيافته، بلکه همه چيز درست در جهت عکس به پيش مي‌رود. ستاره بخت آمريکا رو به افول است و رژيم صهيونيستي نيز به سوي زوال به پيش مي‌رود.

آمريکا در مسير قهقرايي و عدم محبوبيت نگراني اصلي واشنگتن اين‌است که با وجود نفرت روزافزون ملتها و گاهي هم دولتها نسبت به آمريکا آيا مي توان اهداف استراتژيک واشنگتن در قلب خاورميانه را محقق ساخت؟ اين سئوالي است که امروزه حتي تندروترين طيف نومحافظه کاران آمريکا نگران عواقب سياست هايي هستند که افول قدرت آمريکا را به‌دنبال دارد. سياستهايي که حتي متحدين ديروز و امروز آمريکا را هم به واکنش و مخالفت وادار کرده است.

کاندوليزا رايس رئيس وقت شوراي امنيت ملي آمريکادر يک سخنراني عمومي مطرح ساخت که علت تنفر عمومي از سياست هاي آمريکا را درک نمي کند و نمي داند که چرا آمريکا اين اندازه دشمن دارد. وي حتي ازدانشگاهها ومراکز تحقيقاتي آمريکا خواست که رمزگشايي کنند و به علت دشمني و اعتراض جهاني عليه آمريکا پي ببرند.

اگرچه افشاگريها پيرامون فجايع زندانهاي “ابوغريب” و “گوانتانامو” براي آمريکا اعتباري باقي نگذاشته است لکن بررسيهاي آکادميک نشان مي دهدکه در پرتو رفتارهاي قيم مآبانه آمريکا در ساير کشورها مدل رشدوتوسعه والگوي حقوق بشر و دموکراسي آمريکايي کمترين محبوبيتي ندارد وکمتر هواخواهي درجهان پيدا مي کند وسياستمداران آمريکايي نگرانند که گويا آمريکا درمسير قهقرايي وعدم محبوبيت قرار گرفته است.

شکست سياستهاي بوش پدروپسر و دستيارانشان بويژه درصحنه داخلي که مشخصا با کسري موازنه تجاري کسري بودجه وناکامي دراداره کشوربه‌نمايش گذاشته شده باعث واگرايي بيشتر شده وديگر سالهاست که آمريکا حتي براي متحدينش هم الگوي مناسبي محسوب نمي شود. “فيگارو” دراين زمينه هشدارداده بودکه آمريکا سعي دارد خود را عامل ثبات و تضمين کننده صلح جهاني معرفي کند ولي دنيا شاهد آن‌است که آمريکا به‌عنوان تهديد کننده و تخريبگر صلح عمل مي نمايد. سناتور “شوک هاگل” درآکادمي ديپلماتيک واشنگتن صريحاازيک نگراني بزرگ پرده برداشت وخاطرنشان ساخت که افول شهرت واعتبارآمريکا به مرزهاي وحشتناک رسيده واگرعلل وريشه هاي آن به درستي درک نشود نسل آينده مجبوراست با بحرانهاي خطرناکتري دست وپنجه نرم کند.

روندافول اقبال جهاني آمريکا ازميان ارقام نظرسنجي ها به‌خوبي قابل ارزيابي است.“کارن هيوز” يكي ازمشاوران سابق بوش گفته است : دهها سال طول مي کشد که آمريکا بتواند بر نفرت و کينه مردم جهان غلبه کند.

اسدالله افشار
کد مطلب : ۳۹۸۹۵۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما