مردم يمن از اوايل بهمن ماه ۱۳۸۹ قيام خود را ضد حكومت ۳۲ساله "عبدا...صالح" آغاز كردند و كناره گيري فوري وي را از قدرت خواستار شدند. يمن از كشورهاي فقير، ولي مهم در چالش هاي راهبردي به سبب قرار گرفتن در لبه باب المندب و درياي سرخ بوده و اهميت اين كشور براي بازيگران دست نشانده منطقه؛ نظير عربستان و بازيگران بين المللي مانند آمريكا بسيار بالا است. ايالات متحده؛ همواره در طول ساليان گذشته؛ استراتژي مشخصي را در حوزه سياست يمن به نمايش گذاشته كه كانون اين استراتژي؛ حمايت از شخص علي عبدا... صالح و روش هاي او است. طي سالهاي گذشته؛ آمريكا سلاح و ديگر تجهيزات نظامي را در اختيار يمن قرار مي داد و صالح نيز به آمريكا اجازه داده بود تا نظاميان آمريكايي در اين كشور عربي به انجام عمليات نظامي بپردازند و همين موضوع يكي از نكاتي است كه آمريكا تمايل دارد در حكومت آتي يمن همچنان وجود داشته باشد و مشكلي براي دخالت ايالات متحده در يمن پيش نيايد.وهمچنين تكيه بر اسلام هراسي و ايران هراسي در سياست هاي آمريكا و همگامي علي عبدا... صالح با اين سياستها يكي از عوامل پايداري حكومت علي عبدالله صالح بوده است.
به علاوه بايد در نظر داشت كه ايالات متحده علاوه بر حمايت از علي عبدا... صالح همراهي ويژه اي با عربستان سعودي در دو دهه گذشته در مورد يمن داشته است. در واقع هماهنگي ميان رياض و واشنگتن يكي از عناصر مشخص و معين در انتخاب هاي آمريكا در رابطه با يمن بوده است و نقش عربستان در منطقه در واقع بيانگر شيوه اي است كه آمريكا براي اجراي طرح هاي خود از جمله يمن به آن تكيه مي كند. آمريكا كه از سالهاي دور از حكومت يمن حمايت مي كرد و حتي در تحولات اخير اين كشور نيز پشتبان علي عبدالله صالح بود، پس از آنكه درك كرد صالح قادر به انجام اصلاحات مورد نظر در يمن نيست شروع به تغيير آرام و مخفيانه سياست خود در قبال صنعا كرده و طرح كنار گذاشتن صالح از قدرت در يمن راكليد زد.اين در حالي است كه؛ مردم يمن حواهان بركناري علي عبدا... صالح از قدرت و تغيير ساختار در اين كشور هستند ولي غرب و رياض تنها خواهان بركناري صالح هستند.
ایالات متحده در آغاز اعتراضها در تونس و گسترش غیرمنتظره آن به مصر دچار سردرگمی شد. وموضعگیریهای متناقض و لحظهای مقامهای سیاست خارجی این کشور نشان دهنده این سردرگمیها و انفعال اولیه در قبال تحولات مصر بود اما به مرور توانست موقعیت خود را در یابد و از سردرگمیهای اولیه رها شود. از زمانی که این اعتراضها به کشور یمن رسید، دستگاه سیاست خارجی دولت اوباما سعی کرد در کنار همراهی با عبدالله صالح، فشارهایی نیز مبنی بر آزادسازی سیاسی و بهبود اوضاع اقتصادی این کشور بر وی وارد سازد و از این راه استراتژی «مدیریت بحران» را به پیش ببرد.
ولي با
گسترش اعتراضها و متزلزل شدن پایههای حکومت عبدالله صالح، کفه ترازوی حمایتهای (حداقل لفظی) مقامهای آمریکایی به سمت معترضین چرخش یافت. آمريكا كه منافع بلند مدتی را در یمن دنبال میکند در طول مبارزههای مردمی سعی میکرد تا مواضعی عملگرایانه و منفعت محور در قبال تحولات یمن داشته باشدو به همین خاطر فشارهایش بر عبدالله صالح را افزایش داد و سعی کرد تا با قانع کردن عبدالله صالح به برکناری، ساختار کلی حکومتش حفظ شود.و در نهایت نیز آمریکا ضمن واگذاری نقش مدیریت تحولات یمن به عربستان و شورای همکاری خلیجفارس، فشارهایش را بر صالح مبنی بر پذیرش طرح این شورا و کنارهگیری از قدرت افزایش داد و صالح با گرفتن مصونیت قضایی از قدرت کناره گرفت. به موجب این طرح که طرح انتقال قدرت به شمار می رفت عبدالله صالح در ازای اخذ مصونیت قضایی از قدرت کناره گیری کرد و امور را به معاون خود عبد ربه منصور واگذار کرد و وی سپس در انتخاباتی فرمایشی و به عنوان تنها نامزد انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید.
ودر اين رابطه بايد گفت، طرح انتقال قدرت در یمن هرگز رضایت انقلابیون این کشور را فراهم نکرد چرا که مردم خواستار سقوط رژیم دیکتاتوری صالح و نیز محاکمه وی به عنوان یک جنایتکار جنگی بودند. جنایتکاری که هزاران انقلابی را ظرف چند ماه به کام مرگ کشانده بود. نکته جالب توجه اینکه "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا که از آغاز قیام های عربی مواضع دوگانه ای در قبال تحولات کشورهای عربی اتخاذ کرده است و علیرغم کشتار وحشیانه معترضین در یمن طی ماه های گذشته هیچگاه تغییر رژیم صالح را خواستار نشده بود و تنها معتقد به برکناری عبدالله صالح بود؛ از طرح مذکور استقبال کرد.در واقع یمن یک موقعیت استراتژیک برای آمریکا محسوب می شود، لذا پیاده شدن الگوی انقلاب مصر و تونس در یمن و روی کار آمدن انقلابیون به ویژه شیعیان الحوثی به نفع دولتمردان آمریکا نبوده و بنابراین تنها بقایای رژیم دیکتاتوری عبدالله صالح می توانند تضمین کننده منافع واشنگتن باشند.
البته در رابطه با اهميت كشور يمن براي آمريكا بايد گفت، موقعیت ویژه یمن در کناره تنگه باب المندب قابل توجه میباشد. در اهمیت استراتژیک این تنگه همین بس که گفته میشود باب المندب، حلقه اتصال غرب با شرق میباشد و روزانه ۳ میلیون بشکه نفت از آن عبور میکند. بنابراین حفظ امنیت این تنگه یکی از کانونهای اصلی استراتژیستهای آمریکایی است. وآمريكا همواره سعی کرده است با ایجاد پایگاه دائمی در یمن کنترل تنگه استراتژیک "باب المندب" را دست بگیرد و به دلیل قرار گرفتن در شاهراه های بین المللی و ورودی دریای سرخ و کانال سوئز از جایگاه مهم این کشور در نقل و انتقالات منطقه ای بهره مند شود
و از سوی دیگر بر تجارت آزاد کشورهای بزرگ آسیایی همچون چین کنترل داشته باشد.
از سوی دیگر همسایگی یمن با منطقه بحران خیز شاخ آفریقا، نگرانیهای آمریکا در رابطه این کشور با این منطقه را دو چندان ساخته است.بنابراین باید گفت که از دید آمریکاییها، یمن برای امنیت منطقهای دارای اهمیت است، نه تنها به دلیل همسایگی با عربستان سعودی، بلکه به دلیل سرایت آشفتگی سومالی ورشکسته به یمن.و بايد اضافه كردكه؛ یمن در همسایگی بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت در منطقه خارورمیانه یعنی عربستان بوده و همچنین موقعیت سوق الجیشی مهمی در منطقه دارد و همین امر ایالات متحده را در حفظ رژیم صالح و یا مدیریت و جهت دهی به آینده انقلاب یمن مصمم می كرد.
یکی ازچالش هاي آمریکا در یمن، به گسترش القاعده در این کشور بر میگردد. آمريكا به ویژه پس از تشکیل گروه «القاعده در شبه جزیره عرب» در سال ۲۰۰۹م. و بمبگذاری نافرجام عامل القاعده در هواپیمایی دیترویت، نگرانیهایش از گسترش این شبکه تروریستی در یمن افزایش یافته است و ضمن ارائه کمکهای تسلیحاتی و مشاورهای به حکومت عبدالله صالح برای مبارزه با القاعده، خود نیز با هواپیماهای بدون سرنشین بارها مواضع القاعد را در این کشور بمب باران کرده است. ودر جريان تحولات يمن نيز،آمريكا با سوء استفاده از خلاء قدرت در يمن تعدادي از هواپيماهاي بدون سرنشين خود را بر فراز اين كشور به پرواز در آورد.
وهواپيماهاي جنگنده بدون سرنشين آمريكا در چند هفته بعد از زخمي شدن صالح، اقدام به عمليات نظامي در جنوب يمن كردند تا مواضع القاعده را كه به ادعاي آمريكا در اين كشور مستقر هستند از بين ببرد.سفير آمريكا در صنعاء نيز از خلاء قدرت دراين كشور كمال استفاده را نمود و اقدام به وارد كردن نيروهاي آمريكايي و تسهيلات نظامي به اين كشور، به بهانه مبارزه با القاعده كرد؛ كه اين مسئله نقض آشكار حاكميت ملي در يمن توسط آمريكا است. با اين تفاسير به نظر مي رسد آمريكا بي تمايل نيست كه حضور و فعاليت القاعده را بهانهاي مناسب براي دخالت در يمن ببيند. القاعده مترسكي است كه آمريكا هر وقت اقتضا كند آن را به حركت در مي آورد. اكنون نيز آمريكايي ها موضوع يمن را با اين بهانه هميشگي امنيتي مي كنند تا به دنبال آن سركوب و اشغال را ميسر كنند. اشغال شهر زنجبار و تشديد تحركات القاعده در يمن به نظر برخي كارشناسان مي تواند به معناي مجوز ورود نيروهاي آمريكايي به خاك يمن به بهانه حضور القاعده و سومالي شدن اين كشور براي توجيه دخالت هاي خارجي نيز باشد. با توجه به این اوصاف، آمریکا برای ماندن در یمن نیازمند بهانه ای بود که در این رابطه القاعده بهترین ابزار است. پس از کناره گیری عبدالله صالح و روی کار آمدن عبد ربه منصور هادی اوضاع امنیتی
یمن بیش از پیش ناامن شده است و حملات القاعده در این کشور به ویژه در شهرهای زنگبار، جعارو... افزایش یافته است..
در اينجا بايد اين نكته را اضافه كرد، كه آمريكا و غرب معتقدند كه با كناره گيري عبدا... صالح گروه "اخوان المسلمين" يمن و جنبش "الحوثي" در اين كشور قدرت خواهند گرفت و آنها خواهان اين مسئله نيستند زيرا اين امر را تهديدي براي منافع خود مي دانند و به همين دليل نيز آمريكا به دنبال روي كار آوردن حكومتي در يمن هست كه منافع واشنگتن را در اين كشور تامين كند. اگر يمن به سمت هرج و مرج رود و بي ثباتي افزايش يابد، منطقه شرقي افريقا كه از نظر اقتصادي، سياسي و نظامي از مناطق حساس دنيا است و مخصوصا با توجه به اين واقعيت جغرافيايي كه اين منطقه دروازه اقيانوس هند محسوب مي شود و بر اساس نوشته جديد رابرت كاپلان نوبسنده معروف، منطقه اقيانوس هند راهبردي ترين منطقه چالش برانگيز ميان قدرت هاي بزرگ و قدرت هاي در حال صعود يعني چين و هند در آينده نزديك است، تحولات يمن پيامدهاي گسترده اي نه فقط در روابط آمريكا-صنعا يا روابط آمريكا-رياض بلكه روابط آمريكا با كل منطقه درياي سرخ و اقيانوس هند خواهد داشت. ضد آمريكايي شدن احساسات عمومي در اين منطقه، گسترش هسته هاي عملياتي عليه آمريكا و طرفداران آمريكا، همراه با وفور اسلحه در اين كشور كه گفته مي شود در يمن تعداد اسلحه ها بيشتر از مردم عادي است، اين منطقه را تبديل به يكي از خطرناك ترين مناطق دنيا براي ايالات متحده خواهد كرد. لذا مقامات امريكا شرايط ناآرام يمن و دور ماندن صالح از حكومت را فرصتي مناسب براي تحميل قدرت به اين كشور مي دانند و تمام تلاش خود را براي جلوگيري از تجربه هزينه هنگفت نظامي كه واشنگتن در افغانستان تجربه كرد، به كار گرفته اند و با خيرخواهانه جلوه دادن دخالت هاي خود، بر اهداف دراز مدت خود سرپوش مي گذارند.به نظر مي رسد امريكا تمام تلاش خود را به كار گرفته تا با استفاده از عناصر دولت قبلي يمن و طرح شوراي همكاري خليج فارس، بدون آنكه هزينه يي را صرف كند، اداره يمن را به دست گيرد. و درباره رويكرد آمريكا در قبال يمن مي توان گفت كه ايجاد يك دولت وحدت ملي ضعيف و وابسته و ابقاي ارتش و سازمان امنيت در دست افراد مطمئن و عدم استيلاي عناصر اسلام گرا و مستقل انقلابي در يمن موضع و هدف آمريكايي ها است. و آنچه که مسلم است دخالت آمريكا در امور داخلي و حكومت يمن؛ نقض قواعد و اصول مهم حقوق بینالملل است. وعدم کاربرد زور، یکی از بنیادیترین اصولی است کـه با ايـن دخالت زیر پا نهاده شده است. و اصول وهنجار های نهفته در منشور سازمان ملل متحد از جمله ماده دوم بند چهارم" كه تهدید ویا استفاده از زور بر علیه تمامیت ارضی ویا استقلال سیاسی یک دولت " را ممنوع کرده است؛ با اين اقدام آمريكا نقض شده است.