خبرگزاري معاي فلسطين در گزارشي تحت عنوان "روابط تركيه و اسرائيل از ائتلاف تا اختلاف" آورده است:
"تركيه در زمان خلافت عثماني طرف مسئول مستقيم در خصوص مسايل فلسطين و بيت المقدس بود. تنها در چارچوب سياست داخلي، منطقهاي و بينالمللي كه شيوه عملكرد سياسي تركيه را مشخص ميكند و همچنين در چارچوب تهديدها، چالشها و خطراتي كه تركيه به عنوان كشور تاثيرگذار با آن روبرو است، امكان فهم روابط تركيه و اسرائيل وجود دارد.
از سوي ديگر، اسرائيل به اين روابط به علت نقشهايي كه تركيه به عنوان كشور اسلامي ايفا ميكند، نيازمند است؛ چرا كه اسرائيل ميتواند از طريق آن به جهان اسلام و عرب نفوذ كند و حتي فراتر از آن نقش عامل ديني را در درگيري اعراب و اسرائيل تضعيف كند و موضع گيري خود را قوي كند.
روابط تركيه و اسرائيل نيز مانند روابط هر كشور ديگري ميتواند دستخوش تحولاتي باشد؛ حتي به حد قطع روابط برسد. اين روابط سوالهاي زيادي را به دنبال دارد. از جمله اين كه اين سوال را درباره محاصرهي نوار غزه ايجاد كرده است كه آيا حمله نظامي اسرائيل به كشتي مرمره كه 9 شهيد از تركيه به جا گذاشت، نيازمند پاسخ صريح و روشن نيست؟ پاسخ اين سوال تنها از طريق فهم و بررسي مشخصههاي روابط تركيه و اسرائيل ممكن است.
روابط تركيه و اسرائيل چيزي بيشتر از روابط ميان كشورها است. روابط آنها نمونهاي از ائتلاف، نمونه منافع مشترك، نمونه توازن قوي و نمونه روابط ويژه است و اين امر تنها از طريق مشخصههاي منطقهاي و بينالمللي كه سياستهاي تركيه و اهداف عالي آن را مشخص ميكند، ممكن است.
در توضيح روابط تركيه و اسرائيل بايد گفت كه اولا، اسرائيل يك متغير تابع در روابط دو كشور است.
متغيرهاي اصلي در روابط خارجي تركيه، آمريكا و اروپا هستند و هدف اين كشور پيوستن به اتحاديه اروپا است. با توجه به اين كه اسرائيل يك مجموعه اصلي از كل سياستهاي آمريكا و اروپا در منطقه خاورميانه است، لذا متغير اسرائيل مهمترين متغير است.
مساله دوم در توضيح اين روابط اين است كه تركيه مهمترين كشور محوري در منطقه و مورد قبول كشورهاي عربي و ايران است. اين به آن معني است كه تركيه دريافته است كه نقش اين كشور در منطقه به عنوان يك راه ورودي براي ايفاي نقش در نظام بينالمللي است و در تمام توازنهاي قوي در منطقه حضور دارد. ما تهديدات تركيه در بازنگري روابط با اسرائيل را در پي حادثه حمله به ناوگان آزادي مشاهده كرديم، چرا كه آنچه اسرائيل صورت داد به اين نقش لطمه زد.
مساله سومي كه اين جا مطرح است، اين است كه تركيه كشور فوق متوسط است و اسرائيل يك دولت كوچك است، اما دو دولت با هم نمونهاي از يك دولت قوي هستند. دولت تركيه تا كنون روابط منطقهاي و منافعش را به خاطر روابطش با اسرائيل از دست نداده و دولت تركيه كه در تلاش براي ايفاي نقش محوري است، امكان ندارد سياست دنباله روي از دولت ديگر را در سر داشته باشد، چون در اين صورت جايگاه خود را از دست ميدهد.
روابط تركيه و اسرائيل احتمالا به قبل از تشكيل اسرائيل بازميگردد. تركيه در برگيرنده بسياري از يهوديان بوده است و به آنها اجازه زندگي مسالمتآميز را داده است، لذا هيچگونه خشم و انزجار تركيه از يهود تا كنون احساس نشده است.
روابط تركيه و اسرائيل شاهد دو مرحله بوده است؛ مرحله نخست قبل از روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه كه به حد نزديك شدن همكاري اقتصادي و امنيتي رسيد. با امضاي توافقنامه امنيتي ميان دو طرف اين روابط به حد ائتلاف امنيتي و همكاري اطلاعاتي و تجاري رسيد و اين مرحله ائتلاف بود. تغيير در اين روابط و در واقع مرحلهي دوم روابط، با روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال81 آغاز شد. سياست تركيه در اين مرحله با بعد اسلامي آميخته شد. بعد از سقوط امپراطوري عثماني، صحبتهايي از نقش قوي تركيه در منطقه مطرح شد. در اين مرحله به رغم برخي تنشها دو طرف به ادامه روابط اصرار داشتند.
مهمترين تنش در روابط دو طرف، حمله اسرائيل به نوار غزه بود. اين جنگ خشم و انزجار دولت تركيه را برانگيخت. تركيه آن را اهانتي به خود توصيف كرد. رجب طيب اردوغان، نخستوزير تركيه، گفت آنچه كه اسرائيل صورت داد تروريسم دولتي بود. شكي نيست كه اين جنگ يك نقطهي تحول و امري مهم در روابط دو طرف بود. در پي آن، رجب طيب اردوغان شديدا در همايش داووس از اسرائيل انتقاد كرد و در حاليكه شيمون پرز، رئيس اسرائيل نيز در آن كنفرانس حضور داشت، گفت كه پرز دست به كشتار كودكان فلسطين زد و از جلسه خارج شد.
از آن پس، نوعي بياعتمادي در روابط دو طرف ايجاد شد و اين روابط دستخوش تنشهاي متعددي شد و به مرحله اختلاف رسيد و آن زماني بود كه دني ايالون، معاون وزير امور خارجه اسرائيل، سفير تركيه در وزارت امور خارجه اسرائيل را در پايينترين مكان نشاند و پرچم تركيه را روي ميز خود قرار نداد. تركيه آن را اهانتي توصيف كرد. اين تنش عذرخواهي اسرائيل را به همراه داشت و ايهود باراك وزير جنگ اسرائيل به تركيه سفر كرد تا به اين تنش پايان دهد.
بعد از آن، حمله به كشتي مرمره آغاز شد كه 9 تبعه تركيه در آن به شهادت رسيدند. اين امر نشان از آن دارد كه موضع تند تركيه در قبال اسرائيل همواره به خاطر اقدامات اسرائيل بوده است. به رغم تمام مواضع تند تركيه، هرگز اين امر به حد قطع روابط تركيه و اسرائيل نرسيده است، چرا كه پيامدهاي منفي بر روابط تركيه با آمريكا و اروپا دارد چون منافع مشترك، عامل تعيين كننده در اين روابط در مرحله كنوني است. البته احتمالا بعد داخلي، انتخابات محلي و موضع گيري احزاب اسلامي و معارض نيز بر اين امر تاثير ميگذارد.
همچنين هدف استراتژيك تركيه و تاكيد اين كشور بر نقش منطقهاياش را نميتوان ناديده گرفت. اين امر احتمالا تركيه را بر آن ميدارد تا در چارچوب روابطش با اسرائيل، براساس معيارهاي جديد عمل كند. عمليات بازنگري در روابط تركيه و اسرائيل به نقش معين آمريكا در روابط دو طرف بستگي دارد. بدون ترديد بايد روابط تركيه و آمريكا حفظ شود و ناچارا بايد موقعيت اسرائيل را در سياست آمريكا، نقش لابي صهيونيستي و نقش آن در كنگره در نظر گرفت؛ چرا كه مساله كشتار ارمنيها در دستور كار كنگره آمريكا مطرح شده است. همچنين تركيه به توانمندي اسرائيل به ساخت و توليد سلاحهاي نظامي نياز دارد.
تركيه همچنين به نقش سرمايهداران يهودي و حمايت اقتصادي بينالمللي نياز دارد و حفظ روابط تركيه با اسرائيل براي پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا بسيار حائز اهميت است. تركيه همچنين خواهان ميانجيگري ميان سوريه و اسرائيل است. با اينكه روابط تركيه و اسرائيل به حد بحران و قطع كامل روابط رسيده، اما مشخص است كه منافع مشترك بر روابط دو طرف مسلط است و به نقش آمريكا نيز مرتبط است."