۰
سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۲

20 دلیل بر ناکامی آمریکا و ناتو در افغانستان

20 دلیل بر ناکامی آمریکا و ناتو در افغانستان
پس از حوادث 11 سپتامبر و ورود آمریکا به افغانستان، ناتو حوزه فعالیت خود را به خارج از مرزهای کشورهای عضو گسترش داد. این برای نخستین ‌بار بود که ناتو به ماده پنجم اساسنامه خود و دفاع جمعی متوسل شده و حمایت خود را از آمریکا در برابر تروریسم در افغانستان اعلام کرد.

در ضمیمه اول موافقتنامه (بن) در سال 2001 که همزمان با سقوط حاکمیت طالبان در آلمان برگزار شد، تصریح شده بود: تا زمان تشکیل نیروهای امنیتی افغان، نظامیان حافظ صلح سازمان ملل، مسئولیت حفظ امنیت افغانستان را به عهده بگیرند.

نیروهایی که بدین شکل ایجاد شد، عنوان نیروهای بین المللی کمک به افغانستان یا (آیساف) را به خود گرفت. مسئولیت نیروهای آیساف در افغانستان برای دوره شش ماهه بود و پس از اتمام هر دوره، مجدداً ماموریت آنان توسط شورای امنیت سازمان ملل تمدید می ‌شد.

به رغم آن که در اوایل موفقیت ‌هایی نصیب آیساف در افغانستان شد، اما در خلال فعالیت‌ های این نیروها، مشکلاتی در مأموریت آیساف بروز کرد که کوتاه بودن زمان اجرای استراتژی ‌های آیساف، عدم تمایل کشورهای بزرگ عضو به اطاعت از کشورهای کوچک عضو و نامتجانس بودن اعضا از نگاه منافع ملی و استراتژی ‌های بین‌المللی، از آن جمله بود.

این مشکلات باعث شد که آلمان با طرح قطعنامه ‌ای در شورای امنیت سازمان ملل، خواستار انتقال وظایف آیساف به ناتو شود. با تصویب این طرح در شورای امنیت سازمان ملل، در 20 مردادماه سال 1382، مراسم انتقال مسئولیت ‌های آیساف به ناتو در کابل صورت گرفت که این امر آغاز حضور عملی ناتو در خارج از حوزه کشورهای عضو بود.

ماموریت ناتو- آیساف تا اکتبر سال 2003 فقط به کابل و توابع آنان محدود بود، اما پس از مذاکرات انجام شده بین دولت افغانستان و کشورهای عضو ناتو و طبق قطعنامه شماره 1510 شورای امنیت سازمان ملل، مأموریت این نیروها به سراسر افغانستان گسترش یافت.

با توجه به حضور بیش از 140 هزار نظامی خارجی در افغانستان در طول سال ‌های گذشته، روند وخامت اوضاع امنیتی در این کشور روند صعودی داشته و با گذشته هر روز، بر چالش‌ های امنیتی و سیاسی افغانستان افزوده می ‌شود.

در حال حاضر مبارزه علیه تروریسم در افغانستان عملاً به بن ‌بست رسیده و در عین حال تبدیل شدن افغانستان به میدان رقابت‌ های منطقه‌ ای نیز بر مشکلات این کشور افزوده است.

این مطلب بر آن نیست تا موضوع ضعف ‌ها و دستاوردها در طول 13 سال را در افغانستان مورد بحث قرار دهد، بلکه هدف این نوشته، بررسی عوامل ضعف و شکست آمریکا و ناتو در جنگ افغانستان است که چگونه ابتکار و مدیریت این جنگ از دست آنان خارج شد.

شکست آمریکا و ناتو در افغانستان عوامل متعددی دارد که در این نوشته فقط به 20 مورد آن اشاره شده است.


دلایل ناکامی آمریکا و ناتو در افغانستان

(1) فرار از جنگ

ناتو و در مجموع اتحادیه اروپا در ابتدا با این ذهنیت وارد افغانستان شد که آمریکا کار طالبان را یکسره کرده و مسائل نظامی و امنیتی حل شده است. هدف از ورود اتحادیه اروپا به مسئله افغانستان، مشارکت در امور بازسازی و توسعه این کشور بود تا از این طریق مانور داده و اعتبار بین ‌المللی کسب کنند.

این نظریه زمانی قوت می‌گیرد که بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بدو ورود به افغانستان، مناطق امن را برای استقرار نیروهای خود برگزیدند. حتی اتحادیه اروپا با صدور فرمانی، خواستار عدم اعزام سربازان اروپایی
به مناطق پرخطر افغانستان شد.

با وخیم شدن اوضاع امنیتی در جنوب و شرق افغانستان، اختلاف نظرهای جدی بین آمریکا و انگلیس با سایر کشورهای عضو ناتو و آیساف مبنی بر عدم حضور نظامی در مناطق ناامن، به وجود آمد.

به رغم این اختلافات، آلمان و ایتالیا تا آخر حاضر نشدند که نیروهای خود را به مناطق ناامن افغانستان اعزام کنند اما با گسترش دامنه ناآرامی ‌ها به سراسر افغانستان، کشورهایی که از ناآرامی ‌ها فرار می کردند، سرانجام در باتلاق ناامنی به دام افتادند.

(2) عدم همراهی کشورهای همسایه

نقش منفصلانه همسایه‌ های افغانستان به ویژه پاکستان در ایجاد صلح و ثبات در این کشور، یکی از مهمترین علل ناتوانی ناتو در ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان بود. دولت افغانستان از سال ‌ها پیش اعلام کرده بود که مراکز اصلی ترویست‌ ها در خارج از این کشور قرار دارد، اما مدت ‌ها گذشت تا جامعه جهانی متوجه این موضوع شود.

از آنجا که آمریکا و متحدان آن به ویژه انگلیس، به خاطر اهداف بلندمدت خود به موضوع حضور تروریست ‌ها در خاک پاکستان وقع ننهاد، این موضوع باعث شد که اسلام ‌آباد سیاست حمایتی از تروریسم را در افغانستان دنبال کند.

البته در این میان همسایه ‌های شمالی افغانستان و همچنین روسیه و چین نیز چنانچه می ‌طلبید نقش خود را برای ایجاد صلح و ثبات در افغانستان به درستی انجام ندادند.

(3) کشتار غیرنظامیان

یکی دیگر از عواملی که باعث ناکامی آمریکا و ناتو در افغانستان شد، کشتار غیرنظامیان افغان توسط نیروهای خارجی بود. بمباران‌های کور و بی‌هدف خانه‌ها و روستاهای افغان ‌ها از جمله بمباران چندین مراسم عروسی در استان‌های ارزگان، ننگرهار و کنر و همچنین به گلوله بستن زنان و کودکان در مناطق مختلف افغانستان از جمله منطقه پنجوایی استان قندهار، باعث شد که افکار عمومی در افغانستان علیه نیروهای خارجی برانگیخته شود. نارضایتی افغان‌ ها از نیروهای خارجی باعث شد که شورشیان در بین مردم نفوذ کرده و به راحتی فعالیت کنند.

(4) ناآگاهی از فرهنگ و سنت ‌های افغان‌ ها

بازرسی‌های خودسرانه و ورود به منازل مسکونی، عدم احترام به آداب و رسوم افغان‌ها، دستگیری‌ های خودسرانه، ایجاد زندان‌ های خصوصی و مخفی، عدم احترام به حاکمیت ملی افغانستان، ورود نظامیان خارجی به اماکن مقدس افغان ‌ها چون مساجد، از اشتباهاتی بود که در طول سال‌های گذشته توسط نظامیان آمریکایی و ناتو صورت گرفت.

این موارد نیز نارضایتی گسترده مردم را به دنبال داشته که بین آنان و نظامیان خارجی روز به روز فاصله ایجاد کرد. نیروهای شورشی و تروریست، با استفاده از این نارضایتی، توانستند که در میان مردم رخنه کرده و اقدام به سربازگیری کنند.

(5) اختلاف بین دولت افغانستان و جامعه جهانی

همزمان با آغاز کنفرانس بن، نشانه ‌های از اختلاف بین اداره آینده افغانستان و جامعه جهانی به ویژه آمریکا دیده می‌شد. این اختلاف در سال ‌های بعد، به خاطر بی‌ توجهی آمریکا و ناتو به مراکز تروریست ‌ها در خاک پاکستان، مواردی از نقض حاکمیت ملی افغانستان توسط نظامیان خارجی، حملات توپخانه‌ای پاکستان به مناطقی در شرق افغانستان، کشتار غیرنظامیان و سر انجام موضوع پیمان امنیتی کابل- واشنگتن، آشکارتر شد تا جایی‌که رئیس جمهور افغانستان در یکی از سخنرانی خود نظامیان خارجی را اشغالگر خطاب کرده و
آمریکا و ناتو نیز حامد کرزی را فرد غیرقابل اعتماد عنوان کردند.

(6) عدم انسجام ناتو و آمریکا در افغانستان

از دیگر مشکلات عمده ناتو و آمریکا در افغانستان، عدم هماهنگی بین آمریکا و متحدان آن بود. با توجه به رفتارها و نحوه فعالیت‌ های کشورهای عضو ناتو در افغانستان، اعضای این سازمان به صورت یک مجموعه غیرمنسجم در این کشور عمل کردند. هر کدام از کشورهای عضو ناتو در طول چند سال گذشته منافع، اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌های مستقلی را در افغانستان دنبال کردند.

به رغم آن که ناتو به صورت یک سازمان منسجم در افغانستان حضور دارد و اعضای آن در قالب فرماندهی واحد عمل می‌کنند، اما بیشتر کشورهای عضو ناتو برنامه‌ ها و رویکرد متفاوتی به خصوص در مبارزه با تروریسم و بازسازی افغانستان دارند.

(7) باج ‌دهی ناتو به طالبان

در موارد متعدد، شواهدی در دست است که برخی کشورهای عضو ناتو در راستای اهداف و منافع و همچنین کاهش حملات مخالفین علیه مواضع و نیروهای‌ خود، دست به معامله و تبانی با گروه‌هایی از طالبان بزنند. وجود این سیاست غیرشفاف در مناطقی از افغانستان چون استان هلمند، تخته ‌خیزی را برای گسترش فعالیت ‌های شورشیان و ناامن شدن مناطق امن افغانستان فراهم کرد.

نظامیان خارجی از ترس این که اگر مزاحم فعالیت‌ های تروریست‌ ها شوند، مورد خشم و انتقام آنان قرار خواهند گرفت، هیچ اقدامی را علیه شبه ‌نظامیان انجام نمی دادند.

این رفتار نظامیان خارجی در برابر طالبان، تجربه تلخی بود که در زمان اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی سابق نیز تجربه شده بود.

بر اساس اسناد محرمانه منتشر شده توسط ویکی لیکس، دولت ایتالیا با هدف تأمین امنیت نظامیان خود در افغانستان، سال‌ ها اقدام به پرداخت رشوه به طالبان کرده است. بر اساس این گزارش، آمریکا در سال 2008 توسط (رونالد سپوگلی) سفیر وقت این کشور در ایتالیا از این موضوع آگاه شد.

(8) خروج زودهنگام

به رغم آن که آمریکا و متحدان آن به بهانه محو کامل تروریسم و توسعه افغانستان به این کشور آمدند، اما در میانه راه بدون آن که تروریسم از بین برود و افغانستان توسعه نسبی پیدا کند، در صدد خروج از افغانستان برآمدند.

در نتیجه اجرای توافقات نشست سران ناتو و مقامات افغانستان در (لیسبون) پرتقال در سال 2010، کشورهای هلند و کادانا به مأموریت نظامی خود در افغانستان پایان دادند. البته قبل از فرارسیدن موعد مقرر برای شروع خروج نیروهای خارجی از افغانستان، هلند به دلیل مشکلات سیاسی داخلی که در این کشور بر سر تداوم مأموریت در افغانستان پیش آمد، تمامی 1900 سرباز خود را که در استان ارزگان مستقر بودند، در سال 1389 از افغانستان خارج کرد.

پارلمان کانادا نیز در ژوئیه سال 2011 تصمیم گرفت که 2500 نیروی نظامی خود را که به طور عمده در استان قندهار مستقر بودند، از افغانستان خارج کند. در سال‌های بعد، کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، استرالیا و حتی آمریکا با شیب بسیار تندی اقدام به خروج نظامیان خود از افغانستان کردند که با واکنش شدید همسایگان شمالی افغانستان و روسیه روبرو شد.

(9) بی‌توجهی به زیر ساخت ‌های اقتصادی افغانستان

بیشتر ذکر شد که آمریکا و متحدان آن به بهانه توسعه افغانستان وارد این کشور شدند که البته اقداماتی نیز انجام شد اما با توجه به مشکلات و موانع در برابر رشد و توسعه اقتصادی افغانستان، باید گفت که جامعه جهانی با درک و آگاهی
کافی وارد افغانستان نشد و صداقت لازم را در اختیار نداشت.

در حال حاضر این موضوع یک حقیقت انکارناپذیر است که جامعه جهانی در افغانستان در طول 13 سال گذشته نخواست روی پروژه‌ های بزرگ و زیربنایی اقتصادی سرمایه‌ گذاری کند. بیشتر کمک‌های آن ها در پروژه‌ های کوتاه مدت و سطحی، که از نظر ظاهری و سیاسی دستاوردهای بیشتری برای آنان داشته، هزینه شده است.

در این میان، بخش عمده کمک ‌های آمریکا و متحدان آن به افغانستان توسط کشورهای مختلف و نهادهای وابسته به آن ‌ها در فساد و زدوبندها و همچنین حقوق گزاف کارمندان و مشاورین خارجی به هدر رفته و دوباره از افغانستان خارج شده است.

(10) اشتباهات در استراتژی مبارزه با تروریسم


در گذشته افغانستان به گورستان امپراتوری ‌ها شهرت داشت اما پس از شکست استراتژی ‌های آمریکا و ناتو در مبارزه با تروریسم، این کشور به گورستان استراتژی‌ ها نیز مشهور شده است.

با توجه به اعتراف «شرارد کوپر کولز»، سفیر و نماینده ویژه سابق انگلیس در افغانستان، در کتاب «نامه‌های کابل» و گفته های «رابرت گیتس»، وزیر سابق دفاع آمریکا در کتاب «وظیفه» تردیدی باقی نمی ‌ماند که نه تنها آمریکا و متحدان آن در افغانستان دچار اشتباه استراتژی شدند، بلکه سازمان ملل نیز به تقلید از آمریکا و ناتو تصمیم های غیرعقلانی در خصوص افغانستان گرفت.

(11) معامله‌گری با طالبان

یکی از مواردی که به تئوری توطئه در افغانستان دامن زد، معامله‌گری نظامیان خارجی با طالبان بود. به رغم آن که معامله نظامیان ناتو در مواردی با طالبان چنین تصوری را در اذهان عموم به وجود آورد که گویا نظامیان خارجی از طالبان حمایت کرده و جنگ افغانستان پروژه ‌ای بیش نیست، اما در واقع معامله‌گری آمریکا و متحدان آن با طالبان نه تنها حمایت از شورشیان نبوده، بلکه ضعف و شکست کامل آمریکا و ناتو را در افغانستان به نمایش گذاشت.

(12) ناکامی در مبارزه با مواد مخدر

یکی از بهانه‌ هایی که آمریکا و متحدان آن را به افغانستان کشاند، مبارزه با کشت و تولید مواد مخدر در این کشور بود. ادعای محو کشت و قاچاق مواد مخدر توسط نیروهای خارجی در افغانستان، پس از مبارزه با تروریسم، مهمترین بهانه برای حضور نظامیان خارجی در افغانستان در سال 2001 بود.

در همان روزهای نخست مأموریت نظامی انگلیس در افغانستان، مبارزه با کشت و تولید مواد مخدر به عهده نظامیان این کشور گذاشته شد. اکنون که 13 سال از آن ایام می‌گذرد تاکنون نه تنها کشت و تولید مواد مخدر در افغانستان کاهش نیافته، بلکه افزایش چندین برابری نیز داشته است.

علاوه بر انتقادهای بین ‌المللی درباره ناکامی نیروهای خارجی در مبارزه با این پدیده، اخیراً کمیته دفاعی مجلس عوام انگلیس نیز با انتشار گزارشی با صراحت اعلام کرد که انگلیس در مبارزه با کشت و تولید مواد مخدر در افغانستان ناکام بوده‌ است.

(13) شکست در ایجاد دولت ‌داری خوب


یکی از بهانه‌ های دیگر آمریکا و متحدان برای حضور در افغانستان، ایجاد دولت ‌داری خوب در این کشور بود. غرب زمانی مدعی سازماندهی ساختارهای سیاسی در افغانستان شد که این کشور از دوره سیاه طالبان عبور کرده و مساعد تحول و تغییر در تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی بود.

اکنون پس از 13 سال تلاش جامعه جهانی، برای تأسیس و تحکیم یک دولت ‌مدرن ملی و تکوین نهادهای دمکراتیک در افغانستان، به نظر
می‌رسد هنوز هم فرایند استقرار ساختارهای مدرن، ناتمام و در مواردی ناکام مانده است.

(14) عدم تعریف مشخص از مبارزه با تروریسم

عدم تعریف دقیق، شفاف و جامع از پدیده تروریسم و مصادیق آن توسط آمریکا که مدعی رهبری مبارزه با تروریسم بود، باعث شد که اجماع نظر جهانی در این خصوص پدید نیاید زیرا فقط در صورتی می‌توان بر تروریسم غلبه کرد که مبارزه با این پدیده، همه ابعاد واشکال آن را در بر بگیرد.

کاخ سفید با تعریفی خاص و ناقص از پدیده تروریسم، تنها گروه طالبان و القاعده را در قالب یک گروه تروریستی مورد توجه قرار داد و از ارائه تعریفی جامع از این پدیده که همه اشکال افراط‌گرایی را در جهان شامل شود، اجتناب کرد. حتی جوبایدن، معاون باراک اوباما، اخیراً اعلام کرد که طالبان نیز دشمن آمریکا نیست.

(15) بی ‌توجهی به نقش گروه ‌های قومی در ثبات افغانستان

آمریکا و ناتو با بی ‌توجهی به نقش تاریخی گروه‌ های قومی، مذهبی و سیاسی مردم افغانستان، در جهت برقراری امنیت در افغانستان، نتوانست از پتانسیل غیردولتی در این کشور برای مبارزه با مخالفان مسلح و برقراری ثبات استفاده کند. این امر باعث شد که این گروه‌ ها یا در برابر غرب موضع بگیرند یا موضع بی ‌طرفی اختیار کنند.

(16) عدم برخورد با منابع مالی تروریست‌ ها

علیرغم وجود برخی گزارش ‌های موثق مبنی بر حمایت مالی برخی کشورهای منطقه چون پاکستان و نهادهای خیریه کشورهای حاشیه خلیج فارس از تروریست‌ ها به ویژه طالبان و شبکه حقانی، دولت آمریکا به علت برخی ملاحظات منطقه ‌ای از برخورد با تأمین‌ کنندگان منابع مالی گروه ‌های تروریستی خودداری کرده است. فقط در چند مورد محدود، تعدادی از اعضای شبکه حقانی و طالبان در لیست سیاه اقتصادی آمریکا قرار گرفتند.

(17) تحمیل مدل‌ های دموکراسی و امنیتی غربی در افغانستان

تأکید غرب بر تحمیل مدل‌ های دموکراسی و امنیتی خود بر افغانستان که دارای پیچیدگی ‌های خاص قومی و مذهبی است، سبب شد عملاً کشورهای غربی در مسیر برقراری آرامش در این کشور ناکام بمانند. تلاش آمریکا برای پیاده کردن الگوهای غربی در افغانستان با چنان شیب تندی حرکت کرد که سال گذشته وزیر خارجه روسیه نیز با آن واکنش نشان داد.

(18) بی اعتمادی افغان ‌ها به سازمان ملل

با توجه به این که حمله آمریکا و متحدان آن به افغانستان با مجوز تلویحی سازمان ملل انجام شد، اما رفتار غرب در سال ‌های بعد با سازمان ملل و یکه ‌تازی آمریکا و متحدان آن در قضایای افغانستان، باعث شد که نه تنها مبارزه با تروریسم با شکست روبرو شود، بلکه سبب بی ‌اعتمادی مردم افغانستان به سازمان ملل نیز شود. بی ‌اعتمادی جامعه افغانستان به سازمان ملل و مهمترین رکن آن یعنی شورای امنیت، از آنجا نشأت گرفت که این نهاد نتوانست متناسب با جایگاه خود درجنگ افغانستان عمل کند. علاوه بر این، تلاش دولت آمریکا در جهت همسوسازی رویکرد این سازمان در افغانستان با سیاست ‌های کاخ سفید، موجب افزایش بی‌اعتمادی عمومی مردم افغانستان به این سازمان شد.

(19) نارضایتی شهروندان غرب از جنگ افغانستان

همزمان با حمله آمریکا و متحدان آن در سال 2001 به افغانستان، بیشتر شهروندان آمریکا و اروپا از اقدام کشورهای خود در افغانستان حمایت کردند اما با طولانی ‌تر شدن جنگ افغانستان، دیدگاه آنان نیز تغییر کرد که در تازه ‌ترین نظرسنجی ‌ها، جنگ افغانستان
کمترین حامی را در بین شهروندان غربی دارد.

(20) افزایش هزینه ‌های مالی و تلفات انسانی

یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت جنگ آمریکا و ناتو در افغانستان، افزایش هزینه‌ های مالی و تلفات انسانی برای آمریکا و ناتو در افغانستان بوده است. در سال 2001 آمریکا و متحدان آن تصور نمی‌کردند که جنگ افغاستان به یکی از طولانی ‌ترین جنگ ‌ها در تاریخ آمریکا مبدل شود. طولانی ‌تر شدن جنگ، قطعاً با هزینه ‌های گزاف و تلفات بی ‌شماری انسانی همراه است. بنابراین، دانشکده کندی دانشگاه هاروارد، در گزارش سال 2013 خود اعلام کرد که جنگ ‌های عراق و افغانستان، پرهزینه ‌ترین جنگ ‌ها در تاریخ آمریکا است.

بر اساس این گزارش، در مجموع این 2 جنگ، هزینه ‌ای بین چهار تا شش تریلیون دلار را بر آمریکا تحمیل کرده است. بر اساس منبع، این رقم برابر با 75 هزار دلار برای هر خانواده آمریکایی است.

اندیشکده خدمات متحد سلطنتی انگلیس نیز که موسسه ‌ای معتبر است، در تازه ‌ترین گزارش خود برآورد کرده، هزینه مداخله انگلیس در جنگ افغانستان و عراق، به 30 میلیارد پوند رسیده است که به طور میانگین برای هر انگلیسی یک هزار پوند می‌شود.

گزارش ‌های مالی سایر متحدان آمریکا در افغانستان نشان می‌دهد که یکی از دلایل عدم تمایل آنان به ادامه حضور در افغانستان، هزینه ‌های گزاف جنگ افغانستان بوده که اکنون روی دوش آنان سنگینی می‌کند.

تلفات انسانی نیز یکی دیگر از علت ‌های شکست آمریکا و ناتو در افغانستان بود. بر اساس گزارش پایگاه اطلاع‌ رسانی تلفات نیروهای خارجی در افغانستان(icasualties.org)، تا اواخر خرداد ماه سال جاری، 3450 نظامی خارجی در افغانستان جان خود را از دست داده که 2331 تن آنان آمریکایی و 453 تن دیگر انگلیسی هستند.

افزایش بیماری‌های روانی در بین سربازان خارجی بازگشته به کشورهایشان، یکی دیگر از معضلات جدید جامعه غرب است که دولت‌ های این کشورها را به شدت تحت فشار قرار داده است.

نتیجه

با توجه به عوامل بالا که نقش تعیین کننده ‌ای در جنگ افغانستان داشته، جای هیچ شک و شبهه ‌ای باقی نمی ‌ماند که آمریکا و ناتو در این کشور شکستی را متحمل شده‌ که تا سال ‌ها تبعات آن باقی خواهد ماند.

این که چرا بعضی از مردم هنوز به شکست آمریکا و متحدان آن در افغانستان باور ندارند، دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن قدرت نرم آمریکا در زمینه رسانه و تکنولوژی و همچنین توان نظامی و اقتصادی این کشور در سطح جهانی است.

قدرت رسانه‌ای و اقتصادی آمریکا هنوز هم این اجازه را نمی‌ دهد که برخی از واقعیت‌ ها در خصوص شکست ‌های این کشور در سطح منطقه‌ ای و بین ‌المللی آشکار شود.

با توجه به درگیری‌ های یک قرن گذشته آمریکا در جهان، رسانه و تبلیغات که پشتوانه قوی اقتصادی را نیز با خود داشته، یکی از گزینه‌ های اصلی پیروزی و یا سرپوش گذاشتن بر شکست‌ جنگ ‌های آمریکا محسوب شده است.

در حال حاضر 90 درصد رسانه‌ های آمریکا توسط پنج شرکت ابررسانه که به صورت مستقیم در صدد تأمین منافع آمریکا در سطح جهان هست، اداره می‌شوند.

رسانه‌های آمریکایی در قبال بحران افغانستان سیاست رسانه ‌ای یکسانی داشته که به طور عمده در ارائه خبرها از چهار تاکتیک رسانه‌ای حذف یا سانسور، اطلاع‌ رسانی نامنظم و قطره ‌چکانی، آگاهی کاذب و بزرگ ‌نمایی یا اغراق استفاده می‌ کنند.
کد مطلب : ۳۹۶۵۵۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما