۰
شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۴

وهابیت و اتهام بدعت به مسلمانان

وهابیت و اتهام بدعت به مسلمانان
بدعت یعنی چیزی را که داخل در دین نیست، در دین داخل کردن. در مورد آئین وهابیت نیز بدعت فراوان یافت می شود کلا هر چیزی که با افکار آنان تطبیق نکند را بدعت به حساب می آورند. این مقاله ابتدا برخی موارد آن ذکر می گردد و در ادامه مفهوم بدعت و نقد اندیشه وهابیت در این زمینه اشاره می شود.

از زشت ترین پدیده ها در آیین وهّابیت این است که هر چیزی که با افکار آنان تطبیق نکند، آن را بدعت شمرده و شرک می دانند که این مقاله ابتدا برخی موارد آن ذکر می گردد و در ادامه مفهوم بدعت و نقد اندیشه وهابیت در این زمینه اشاره می شود.

1ـ بدعت شمردن مراسم میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله


بن باز مفتی اعظم سابق سعودی می نویسد:

لایجوز الأحتفال بمولد الرسول صلی اللّه علیه وسلّم ولاغیرِه؛ لأنّ ذلک من البدعِ المحدثةِ فی الدین، لأنّ الرسولَ [صلی الله علیه و آله] لم یفعله ولاخلفاؤُه الراشدون ولاغیرُهم من الصحابةِ ـ رضی اللّه عنهم ـ ولاالتابعونَ لهم بإحسان فی القرونِ المُفَضَّلةِ[1]؛ مراسم میلاد پیامبر گرامی جایز نیست؛ چون بدعت در دین محسوب می شود؛ زیرا رسول گرامی و خلفای راشدین و صحابه و دیگر تابعین، چنین مراسمی را انجام نمی داده اند.

2ـ مراسم سوگواری پیامبران و صالحان


هیئت دائم اِفتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون مراسم سوگواری می نویسد:

لایجوز الإحتفالُ بمن مات من الأنبیاءِ والصالحین ولا إحیاءُ ذکراهم بالموالدِ و... لأنّ جمیعَ ما ذُکرَ من البدعِ المُحْدَثَةِ فی الدین و من وسائلِ الشرک[2]؛ مراسم سوگواری برای پیامبران و صالحان و هم چنین مراسم بزرگداشت آنان جایز نیست و بدعت در دین و از وسایل شرک به حساب می آید.

3ـ درود بر رسول اکرم (ص) قبل وبعد از اذان


هیئت دائم اِفتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون درود و تحیت بر پیامبر اکرم [ صلی الله علیه و آله ] می نویسد:

ذکرُ الصلاةِ والسلامِ علی الرسولِ صلی اللّه علیه وسلّم قبل الأذان، وهکذا الجهرُ بها بعد الأذانِ، مع الأذانِ، من البدعِ المحدثة فی الدین، وقد ثبت عن النبی صلی اللّه علیه وسلّم أنّه قال: “من أحْدَثَ فی أمرِنا هذا، ما لیس منه فهو رَدٌّ”. متّفق علیه.

وفی روایة: “من عَمَلَ عَمَلاً لیس علیه أمرُنا فهو ردٌّ”. رواه مسلم... من فعل تلک البِدْعَةَ ومَنْ أقَرَّها ومن لم یغَیرْها وهو قادرٌ علی ذلک، فهو آثمٌ[3]؛ درود فرستادن بر رسول اکرم [ صلی الله علیه و آله ] قبل از اذان و بعد از اذان، از بدعت هایی است که در دین ایجاد شده و رسول اکرم[صلی الله علیه و آله [فرموده است: هر کس بر دستورات دینی ما چیزی بیفزاید، مردود است و همچنین فرموده است: هر کس عملی را انجام دهد که ما به آن دستور نداده ایم قابل قبول نیست.

همین مطلب در نوشتار بن باز مفتی عظم سابق سعودی نیز آمده است[4]. در بخش جنایات وهّابیت گذشت که زینی دحلان مفتی مکّه مکرمه می نویسد:

وهّابی ها از درود فرستان به پیامبر گرامی[صلی الله علیه و آله] بر روی منابر و پس از اذان، ممانعت می کردند، مرد صالح نابینایی بود که اذان می گفت و پس از اذان به رسول اکرم[صلی الله علیه و آله] صلوات فرستاد، آن را نزد محمّد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور قتل آن مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت صادر کرد و او را کشتند.

زینی دحلان در ادامه می گوید: اگر مانند این کارهای زشت وهّابی ها را بخواهم بنویسم، دفترها مملوّ خواهد شد[5]

4ـ دعا در کنار قبر رسول اکرم (ص) به قصد اجابت


شیخ صالح فوزان عضو هیئت افتای سعودی می نویسد:

من البِدَعِ التی تقع عند قُبّةِ الرسول صلی اللّه علیه وسلّم کثرةُ التردّدِ علیه، کلّما دخل المسجدَ ذهب یسلِّم علیه، وکذلک الجلوسُ عنده، ومن البدعِ کذلک، الدعاءُ عند قبر الرسول صلی اللّه علیه وسلّم أو غیرِه من القبورِ، مظنّةً أنّ الدعاءَ عنده یستجاب[6]؛ رفت و آمد زیاد به کنار قبر رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] و نشستن در آنجا و سلام گفتن به حضرت، بدعت به شمار می آید و همچنین دعا کردن به این نیت که شاید در آنجا به اجابت برسد، نیز از بدعت ها به حساب می آید.

5ـ اهداء ثواب نماز و قرآن به رسول اکرم صلی الله علیه و آله


لجنه دائم افتای سعودی می نویسد:

لایجوز إهداءُ الثوابِ للرسول صلی اللّه علیه وسلّم، لا ختمُ القرآنِ ولا غیرِه، لأنّ السلفَ الصالحَ من الصحابة رضی اللّه عنهم، ومَنْ بعدُهم، لم یفعلوا ذلک، والعباداتُ توقیفیةٌ[7]؛ و هم چنین اهداء ثواب و ختم قرآن برای رسول گرامی نیز جایز نمی باشد، چون اصحاب پیامبر و دیگران چنین کاری نکرده اند.

6ـ گرفتن مجالس بزرگداشت برای مردگان


شیخ عثیمین از مفتیان و علمای بزرگ سعودی می نویسد:

وأمّا الاجتماعُ عند أهل المیتِ وقرائةُ القرآنِ، وتوزیعُ التمرِ واللحمِ، فکلّهُ من البِدَعِ التی ینبغی للمرء تجنّبُها؛ فإنّه ربّما یحْدَث مع ذلک نیاحةٌ وبکاءٌ وحزنٌ، وتذکّرٌ للمیتِ حتّی تَبْقَی المصیبةُ فی قلوبهم لا تزول. وأنا أنصحُ هؤلاء الذین یفعلون مثلَ هذا، أنصحُهم أن یتوبوا إلی اللّه عزّ وجلّ[8]؛ اجتماع نزد مصیبت دیده و هم چنین خواندن قرآن برای میت و توزیع خرما و گوشت از بدعت هایی است که باید از آن اجتناب نمود، چون این کار باعث نوحه سرایی و گریه و حزن داغدیدگان می شود و تلخی مصیبت برای همیشه در قلب آنان می ماند و من این چنین افراد را نصیحت می کنم که از این کار خود، دست برداشته و توبه نمایند.

7ـ اهداء ثواب نماز به اموات


لجنه دائم اِفتاء سعودی می نویسد:

لا یجوز أن تَهَبَ ثوابَ ما صلّیتَ للمیت؛ بل هو بدعةٌ؛ لأنّه لم یثبُت عن النبی صلی اللّه علیه وسلّم ولا عن الصحابةِ رضی اللّه عنهم[9]؛ هدیه نمودن ثواب نماز به میت، بدعت محسوب می شود، چون از رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] و اصحاب در این باره چیزی نرسیده است.

8ـ آغاز نمودن جلسات با آیات قرآن


شیخ عثیمین از مفتیان سعودی می نویسد:

إتّخاذُ الندواتِ والمحاضراتِ بآیاتٍ من القرآنِ دائما کأنّها سنّةٌ مشروعةٌ، فهذا لا ینبغی؛[10] آغاز نمودن جلسات و سخنرانی ها با آیات قرآن به صورت دائم به عنوان سنّت مشروع، شایسته نیست.

9ـ قرائت قرآن و دعاء، به صورت دسته جمعی


لجنه دائم افتاء سعودی نوشته است:

إنّ قراءَة القرآنِ جماعةً بصوت واحد بعد کُلٍّ من صلاةِ الصبحِ والمغربِ أو غیرهِما بدعةٌ، وکذا التزام الدعاءِ جماعةً بعد الصلاة[11]؛ قرائت قرآن و همچنین خواندن دعاء به صورت دسته جمعی و با یک صدا پس از نماز صبح و مغرب و غیر آن ها بدعت است.

10ـ گفتن صدق اللّه العظیم بعد از ختم قرآن


لجنه دائم افتاء سعودی نوشته است:

قولُ صدق اللّه العظیم بعد الإنتهاء من قراءة القرآن بدعة[12]؛ در پایان قرائت قرآن، گفتن “صدق اللّه العظیم” بدعت است.

شیخ عثیمین از مفتیان بزرگ سعودی نیز به همین حکم فتوا داده است.[13]

11ـ دست کشیدن به پرده کعبه


شیخ عثیمین از مفتیان و علمای بزرگ سعودی می نویسد:

التبرّکُ بثوب الکعبة والتمسّحُ به من البِدَع؛ لأنّ ذلک لم یرِد عن النبی صلی اللّه علیه وسلّم[14]؛ تبرّک جستن به پرده کعبه و دست کشیدن به آن بدعت به شمار می رود، چون از رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] دستوری در این باره نرسیده است.

12ـ ذکر با تسبیح


بن باز مفتی اعظم سابق سعودی نوشته است:

لانعلم أصلاً فی الشرع المطهّر للتسبیح بالمُسَبِّحَة، فالأولی عدمُ التسبیح بها، والإقتصار علی المشروع فی ذلک، وهو التسبیح بالأنامل[15]؛ ذکر گفتن با تسبیح در شرع مطهّر وارد نشده استبهتر است به جای تسبیح، با انگشتان دست ذکر گفته شود.

و ای کاش از وی سؤال می شد که آیا غذا خوردن با قاشق، مسافرت با ماشین و هواپیما، در شرع وارد شده یا خیر؟

13ـ جشن تولّد نوزادان و سالگرد ازدواج


شیخ عثیمین از مفتیان وهّابیت می نویسد:

إنّ الإحتفالَ بعیدِ المیلاد للطفل، فیه تَشبّهٌ بأعداء اللّه؛ فإنّ هذه العادةَ لیست من عادات المسلمین، و إنّما ورثک من غیرهم، وقدثبت عنه صلی اللّه علیه وسلّم “إنّ من تشبّه بقوم فهو منهم”؛[16] برپایی مراسم جشن تولّد برای اطفال، از عادات و سنّت های اسلامی نیست، بلکه از دشمنان به ارث رسیده است، رسول اکرم فرموده است: هر کس شبیه هر ملتی (از دشمنان اسلام) شود، از آنان محسوب می گردد.

و در جای دیگر می نویسد:

وأمّا أعیاد المیلاد للشخص أو أولاده أو مناسبة زواج ونحوها، فکلُّها غیرُ مشروعة و هی للبدعة أقرب من الإباحة؛[17] اگر کسی برای خود و یا فرزندان خود جشن میلاد بگیرد و یا مراسم سالگرد ازدواج برپا کند، کار خلاف شرع مرتکب شده و این کار به بدعت نزدیک تر است.

هیئت دائم افتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون مراسم جشن تولّد می نویسد:

وأعیادُ الموالد نوعٌ من العبادات المُحْدَثَةِ فی دین اللّه فلایجوز عملُها لأی من الناس مهما کان مقامُه أو دَوْرُه فی الحیاة؛[18] جشن تولّد، نوعی از عباداتی است که در دین افزوده شده و برای هیچ فردی اگرچه از شخصیت های برجسته جامعه و دارای موقعیت ممتاز هم باشد، جایز نیست.

نقد افکار وهّابیت در بحث بدعت
عدم درک معنای صحیح بدعت


با توجه به آن چه که از تفکر وهّابیت نسبت به بدعت گذشت، خوش بینانه ترین نگاه این است که وهّابیت درک صحیحی از بدعت ندارند و دچار توهّم گردیده و به هر چیزی را که مخالف تفکّرات آنان داشته باشد، با عینک بدبینی آن را بدعت می شمارند و از این روی، نخست معنای بدعت را از دیدگاه لغت شناسان ذکر نموده و آنگاه بدعت را از منظر کتاب و سنّت بررسی می کنیم.

معنای لغوی بدعت:


جوهری می نویسد:

إنشاء الشیء لا علی مثال سابق، واختراعه وابتکاره بعد أن لم یکن...؛[19] بدعت به معنای پدید آوردن چیز بی سابقه و عمل نو و جدیدی است که نمونه نداشته باشد.

قطعا بدعت به این معنا مورد تحریم در آیات و روایات نیست؛ زیرا اسلام مخالف با نوآوری و نوپردازی در زندگی بشری نیست، بلکه موافق با فطرت بشری است که همواره او را به نوآوری در زندگی فردی و اجتماعی سوق می دهد.

معنای شرعی بدعت:


معنای بدعت که در دین مورد بحث قرار می گیرد، عبارت از هرگونه افزودن و یا کاستن در دین به نام دین می باشد و این غیر از معنایی است که در معنای لغوی آن گذشت.

راغب اصفهانی می گوید:

والبدعة فی المذهب: إیراد قول لم یستنَّ قائلها وفاعلها فیه بصاحب الشریعة وأماثلها المتقدّمة وأصولها المتقنة[20]؛ بدعت در دین، گفتار و کرداری است که به صاحب شریعت مستند نباشد و از موارد مشابه و اصول محکم شریعت استفاده نشده باشد.

ابن حجر عسقلانی می گوید:

والمُحْدَثات بفتح الدال جمع مُحْدَثَة، والمراد بها: ما أحدث ولیس له أصل فی الشرع ویسمّی فی عرف الشرع بدعة، وما کان له أصل یدلّ علیه الشرع فلیس ببدعة[21]؛ هر چیز جدیدی که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده می شود و هر چه که ریشه و دلیل شرعی داشته باشد بدعت نیست.

همین تعریف را عینی در شرح خود بر صحیح بخاری[22] و مبارکفوری در شرح خود بر صحیح ترمذی آورده[23] و عظیم آبادی در شرح خود بر سنن ابوداود[24] و ابن رجب حنبلی در جامع العلوم[25] ذکر کرده اند. سید مرتضی از متکلّمان و فقیهان نامدار شیعه در تعریف بدعت می گوید:

البدعة زیادة فی الدین أو نقصان منه، من إسناد إلی الدین[26]؛ بدعت افزودن چیزی به دین ویا کاستن از آن با انتساب به دین می باشد.

طریحی می گوید:

البدعة: الحدث فی الدین، وما لیس له أصل فی کتابٍ ولا سنّةٍ، وإنّما سُمّیتْ بدعة؛ لأنّ قائلَها ابتدعها هو نفسه[27]؛ بدعت، کار تازه ای در دین است که ریشه در قرآن و شریعت ندارد و به خاطر این بدعت نامیده شده که گوینده بدعت آن را ابداع کرده و به وجود آورده است.


ارکان بدعت


با توجه به مطالب یاد شده بدعت دارای دو عنصر و رکن است:

1. تصرّف در دین:


هرگونه تصرّفی که دین را نشانه گیرد و چیزی بر آن بیفزاید و یا بکاهد به شرطی که عامل این تصرف، عمل خودرا به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت دهد.

ولی آن نوآوری هایی که حالت پاسخگویی به روح تنوّع خواهی و نوآوری انسان باشد، مانند فوتبال، بسکتبال، والیبال و امثال آن ها، بدعت نخواهد بود.

2. ریشه نداشتن در کتاب:


با توجه به تعریف اصطلاحی بدعت، نوآوری های مزبور در صورتی بدعت نامیده می شود که دلیلی برای آن ها در منابع اسلامی به صورت خاص و یا به صورت عام وجود نداشته باشد.

ولی نوآوری هایی که می توان مشروعیت آن ها را از متن کتاب و سنّت به نحو خاص و یا کلّی استنباط کرد، بدعت نامیده نمی شود؛ مانند مجهز کردن ارتش کشورهای اسلامی به وسایل مدرن و سلاح های پیشرفته روز که از عموم برخی از آیات قرآنی استنباط می شود مانند: “وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ”[28]؛ هر توان و نیرویی که می توانید برای مقابله با دشمن آماده سازید و هم چنین اسب های ورزیده، برای میدان نبرد تهیه نمایید تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.

از دستور عام این آیه شریفه “وَأَعِدْوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ”؛ تا می توانید نیرو تهیه کنید، می شود مشروعیت تهیه تجهیزات مدرن نظامی را استفاده کرد.[29]
بدعت از منظر قرآن

1. قانونگذاری حق ویژه خداوند است:


از منظر قرآن، تشریع و قانونگذاری حق ویژه خداوند است و کسی بدون اذن او نمی تواند قانونی وضع کرده و دیگران را وادار به اجرای آن نماید: “إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوآا إِلاَّآ إِیاهُ ذَ لِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَ لَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ”[30]؛ حکم و فرمان تنها از آنِ خدا است و فرمان داده که غیر او را نپرستید، این است آیین پا برجا و استوار.

به قرینه “أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوآا إِلاَّ إِیاهُ” مراد از واژه “الحکم” تشریع و قانونگذاری است.

2. پیامبران هم، حق تغییر در شریعت ندارند:


رسول گرامی صلی الله علیه و آله نیز موظف به ابلاغ و اجرای شریعت الهی است و حق هیچ گونه تغییر در قوانین اسلامی را ندارد و در برابر درخواست کفار از حضرت که دین خود را تغییر دهد و یا قرآنی دیگری مطابق میل آنان

بیاورد، خداوند به حضرت دستور می دهد که:”قُلْ مَا یکُونُ لِیآ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَآیءِ نَفْسِیآ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یوحَیآ إِلَی إِنِّیآ أَخَافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ”[31]؛ در برابر این پیشنهاد به آنان بگو من حق ندارم که از بیش خود آن را تغییر دهم، فقط از چیزی که بر من وحی می شود، پیروی می کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم از مجازات روز بزرگ (قیامت) می ترسم:

3. بدعت رهبانیت ومذمت آن در قرآن:


خداوند تبارک و تعالی، رهبانیت نصاری را که دامی بر سر راه بندگان خدا گسترده اند، بدعت و خلاف شرع دانسته و در مذمت آنان می فرماید: “وَ رَهْبَانِیةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَـهَا عَلَیهِمْ إِلاَّ ابْتِغَآءَ رِضْوَ نِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایتِهَا فَـءَاتَینَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَـسِقُونَ “[32]؛ و رهبانیتی که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم گرچه هدفشان جلب خشنودی خدا بود ولی حق آن را رعایت نکردند، (و به نام زهد و رهبانیت دام ها بر سر راه خلق خدا گستردند و دیرها را مرکز انواع فساد نمودند) برای از این رو ما به کسانی از آن ها که ایمان آوردند پاداششان را دادیم و بسیاری از آن ها فاسقند[33].

4. بدعت، افترایی است بر خداوند متعال:


خداوند متعال مشرکان را به خاطر بدعتی که در دین گذاشته و آن را به خدا نسبت می دهند، به سختی نکوهش کرده و می فرماید:

“قُلْ أَرَءَیتُم مَّآ أَنزَلَ اللَّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَ حَلَـلاً قُلْ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ “[34]؛ شما که بخشی از ارزاق خدادادی را حلال و بخشی دیگر را حرام کرده و آن را به خدا نسبت می دهید، آیا خدا به شما این چنین اجازه ای داده و یا به خدا افترا می بندید؟

5. بدعت، دروغ بستن به خداوند است:


و در آیه دیگر تأکید نموده و می فرماید:

“وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَـذَا حَلَـلٌ وَ هَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لاَ یفْلِحُونَ “[35]؛ این سخنان دروغ که به زبان جاری می سازید و می گویید این حلال و این حرام است، تا به خدا به دروغ افترا می بندید، به یقین آنان که به خدا افترا می بندند، راه رستگار نخواهند شد.

بدعت، در آیینه روایات


همان طوری که قرآن، بدعت گذاران را سخت نکوهش نموده و سخنان آنان را دور از واقعیت و دروغ و افترا به خدا معرفی می کند هم چنین در روایاتی که در کتب شیعه و سنی وارد شده به سختی از بدعت نکوهش شده و بدعت گران افراد فاسد و فاسق معرفی گردیده است که به عنوان نمونه به چند مورد از این روایات اشاره می کنیم:

1. هر بدعتی مردود است:


در صحیح بخاری و مسلم دو کتاب معتبر اهل سنّت از قول عائشه، از رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] نقل شده که فرمودند:

من أحدث فی أمرنا هذا، ما لیس فیه فهو ردّ[36]؛ هر کس در این شریعت ما چیز جدیدی اضافه نماید، مردود است.

هم چنین در صحیح بخاری و مسلم آمده که پیامبر گرامی [صلی الله علیه و آله [فرمودند:

... ومن عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو ردّ[37]؛ هر کس عملی را انجام دهد که ما برآن دستور نداده ایم، مردود است.

و در صحیح مسلم از رسول گرامی [صلی الله علیه و آله] نقل کرده که فرمود:

بهترین سخن، کلام خدا است و بهترین هدایت، رهنمود پیامبر [صلی الله علیه و آله [است و بدترین کارها بدعت است و هر بدعتی گمراهی است.

2. هر بدعتی گمراهی است:


در صحیح مسلم از رسول مکرّم إسلام صلی الله علیه و آله آمده:

فإنّ خیر الحدیث کتاب اللّه وخیر الهدی هدی محمد وشر الأمور محدثاتها وکلّ بدعة ضلالة[38]؛ بهترین سخن، کلام خدا و بهترین هدایت، رهنمود پیامبر گرامی [صلی الله علیه و آله] است و بدترین چیزها، بدعت هایی است که در دین پدید می آید و هر بدعتی هم گمراهی است.

و در سنن نسائی آمده است:

وکلّ بدعة ضلالة وکلّ ضلالة فی النار[39]؛ هر بدعتی گمراهی است و سرانجام هر گمراهی، آتش است.

ابن حجر عسقلانی می گوید:

سخن رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] که “کلّ بدعة ضلالة”؛ هر بدعتی گمراهی است؛ از نظر منطوق و ظاهر و از نظر مفهوم و دلالت یک قاعده کلی است؛ زیرا این سخن گویای این مطلب است که اگر در جایی بدعت یافت شود، محکوم به گمراهی است و از شریعت اسلامی خارج است؛ چون شریعت سراسر هدایت است و گمراهی ندارد.

اگر ثابت شود که یک حکمی بدعت است، دو مقدمه منطقی آن (این حکم، بدعت است و هر بدعتی، گمراهی است) صحّت می یابد و نتیجه این قضیه (که این حکم خارج از شریعت است) ثابت خواهد شد.

و مراد حضرت از جمله “کلّ بدعة ضلالة” هر بدعتی گمراهی است، عبارت از هر کار جدیدی است که هیچ دلیل خاص و یا عام از شرع نداشته باشد.[40]
بدعت، در روایات شیعه

در کتب شیعه نیز روایات متعددی در مذمت بدعت و وجوب مبارزه با آن وارد شده که به برخی از آن ها اشاره می شود:

1. بدعت، زمینه ساز نابودی سنّت:


حضرت علی علیه السلام فرمود:

ما أحدثت بدعة إلاّ ترک بها سنّة[41]؛ با هر بدعتی که پدید می آید، سنّتی از بین می رود.

2. بدعت گذار، گرفتار لعن خدا وملائکه و مردم:


امام باقر علیه السلام از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل کرده اند که فرمود:

من أحدث حدثا، أو آوی محدثا، فعلیه لعنة اللّه، والملائکة، والناس أجمعین، لایقبل منه عدل ولا صرف یوم القیامة...؛[42]

هرکس بدعت گذارد و یا بدعت گذار را مأوی دهد (امکانات خود را در اختیار او قرار دهد)، به لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم گرفتار خواهد شد و هیچ عملی از او پذیرفته نمی شود. ...

3. حرمت هم نشینی با بدعت گذاران:


امام صادق علیه السلام فرمودند:

لا تصحبوا أهل البدع ولا تجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحد منهم، قال رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم): المرء علی دین خلیله وقرینه[43]؛ با بدعت گذاران نشست و برخاست نکنید که نزد مردم شما هم یکی از آنان محسوب می شوید چرا که انسان، هم کیشِ دوست و رفیق خود خواهد بود.

4. وجوب بیزاری از اهل بدعت:


امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:

إذا رأیتم أهل الریب والبدع من بعدی فأظهروا البراءة منهم، وأکثروا من سبهم والقول فیهم والوقیعة...[44]؛ اگر بعد از من شکّاکان و بدعت گذاران را دیدید، از آنان بیزاری بجویید و آنان را سبّ نمایید و سخنانی بی پروا بزنید (تا موقعیت آنان در جامعه به مخاطره افتاده و سخنانشان بی ارزش گردد).

5. نابودی دین با تشویق و احترام بدعت گذار:


امام صادق علیه السلام فرمود:

من تبسّم فی وجه مبتدع فقد أعان علی هدم دینه[45]؛ هر کس به صورت بدعت گذار خنده کند و او را تشویق نماید در حقیقت به نابودی دین کمک کرده است.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

من مشی إلی صاحب بدعة فوقّره فقد مشی فی هدم الإسلام[46]؛ هر کس با بدعت گذار ارتباط داشته باشد و او را گرامی بدارد، در حقیقت، قدمی در نابودی دین برداشته است.

6. ضرورت مبارزه با پدیده بدعت:


کلینی از طریق محمد بن جمهور از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمودند:

إذا ظهرت البدع فی أمتی فلیظهر العالم علمه، فمن لم یفعل فعلیه لعنة اللّه[47]؛ هنگامی که بدعت در میان امّت ظهور کرد بر عالمان لازم است که عالمانه با آن مبارزه نمایند.

آیا مراسم بزرگداشت بزرگان دین بدعت است؟

در اول این فصل گذشت که وهّابیت، هرگونه مراسم میلاد و یا سوگواری برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بدعت می شمارند.

از بن باز مفتی اعظم سابق سعودی نقل کردیم که گفته است: مراسم میلاد پیامبر گرامی جایز نیست؛ چون بدعت در دین محسوب می شود؛ زیرا رسول گرامی و خلفای راشدین و صحابه و دیگر تابعین، چنین مراسمی را انجام نمی داده اند[48]. هم چنین هیئت دائم اِفتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون مراسم سوگواری نوشته است:

مراسم سوگواری برای پیامبران و صالحان و همچنین مراسم بزرگداشت آنان جایز نیست و بدعت در دین و از وسایل شرک به حساب می آید.[49]

مراسم بزرگداشت موالید پیامبران ریشه قرآنی دارد


با توجه به نکته یاد شده به خوبی روشن می باشد که نسبت به مراسم

بزرگداشت پیامبر گرامی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عمومات و اطلاقاتی در کتاب و سنّت وجود دارد که مشروعیت آن ها را ثابت می کند.

1. از مصادیق تکریم پیامبر أعظم صلی الله علیه و آله:

خداوند تعالی می فرماید:

“فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ”[50]؛ آنان که به پیامبر ایمان آورده و به تکریم او پرداخته واو را یاری می نمایند واز نوری که همراه وی فرو فرستاده شده پیروی کنند، آنان همان رستگارانند.

از جمله “وَعَزَّرُوهُ” جواز تکریم و تعظیم به صورت کلّی استفاده می شود و مراسم جشن و سرور به مناسبت ولادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از مصادیق این تکریم به حساب می آید.
2. پاداش رسالت:

خداوند متعال می فرماید:

“قُل لاَّآ أَسْـءَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی”[51]؛ ای پیامبر بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم].

خداوند، در این آیه شریفه، محبّت و مودّت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را پاداش رسالت قرار داده است که ما هر نوع تکریم از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام چه مراسم جشن و سرور به مناسبت میلاد آنان باشد و چه مراسم عزاداری در شهادت آنان باشد، همه و همه را در راستای اظهار ارادت به پیشگاه اهل بیت علیهم السلام و لبیک به ندای حق، در ادای پاداش رسالت می دانیم.
3. هم طراز جشن نزول مائده:

نکته جالب توجه داستان مراسم عید سالیانه بنی اسرائیل به مناسبت نزول مائده آسمانی است، که خداوند می فرماید:

“اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَینَا مَائِدَةً مِنْ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدا لاِوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیةً مِنْکَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیرُ الرَّازِقِینَ”[52]؛ حضرت عیسی گفت: پروردگارا، از آسمان، مائده و خوانی بر ما بفرست تا عیدی برای اوّل و آخر ما و نشانه ای از جانب تو باشد.

وقتی نزول مائده و نعمت زودگذر، شایسته عید و جشن سالیانه باشد چرا روز ولادت و بعثت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله که حیات جاودانه به بشریت اهداء نمود[53]، استحقاق جشن و سرور و شادی نباشد؟

پاسخ نقضی به اعیاد ملی در عربستان

ولی جای بس شگفتی است که همان هیئت در رابطه با مراسم جشن های دولتی می نویسد:

وما کان المقصودُ منه (العید) تنظیمَ الأعمالِ مثلاً لمصحلةِ الأُمّةِ وضبطِ أمورِها؛ کأُسْبُوعِ المُرُور، وتنظیمِ مواعیدِ الدِراسِیةِ، والاجتماعِ بالمُوَظَّفِین لِلْعَمَلِ ونحوِ ذلک، ممّا لایفْضی به إلی التقرّبِ والعبادةِ والتعظیمِ بالأصالة، فهو من البِدَعِ العادِیةِ التی لایشْمُلُها قوله صلی اللّه علیه وسلّم ن أحدث فی أمرنا ما لیس منه فهو ردّ، فلا حَرَجَ فیه؛ بل یکون مشروعا[54]؛ اگر مقصود از مراسم برگزاری عید به خاطر مصلحت ملّت و تعظیم امور کشور صورت پذیرد، همانند هفته پلیس، آغاز سال تحصیلی، گردهمایی کارمندان دولتی و امثال آن ها که قصد تقرّب و عبادت در آن نیست، مانعی ندارد و شامل نهی پیامبر نمی شود.

بدیهی است که چنین تفکری، نهایت تحجّرگرایی و انجماد فکری است؛ زیرا گذشته از این که مخالفت با برپایی جشن تولد، مخالفت با امری فطری است، بلکه هیچ تفاوتی میان جشن ولادت با جشن های دیگر مانند مراسم دولتی وجود ندارد، چون کسانی که برای فرزندان خود مراسم جشن تولّد می گیرند، هیچ گونه قصد تقرّب و یا عبادت ندارند.

سید محمد حسینی قزوینی

[1] . مجموع فتاوی و مقالات متنوعة، ج 1، ص 183، فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 3، ص 18.
[2] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 3، ص 54 فتوای شماره 1774.
[3] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 2، ص 501، فتوای شماره 9696.
[4] . فتاوی إسلامیة، ج 1، ص 251.
[5] . فتنة الوهابیة، ص 20.
[6] . مجلّه الدعوة، شماره 1612، ص 37.
[7] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 9، ص 58، فتوای شماره 3582.
[8] . فتاوی منار الإسلام، ج 1، ص 270.
[9] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 4، ص 11، فتوای شماره 7482.
[10] . نور علی الدرب، ص 43.
[11] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 3، ص 481 فتوای شماره 4994.
[12] . همان، ج 4، ص 149 فتوای شماره 3303.
[13] . ختم التلاوة به ـ أی بقول (صدق اللّه العظیم) ـ غیر مشروع ولا مسنون، فلا یسنّ للإنسان عند إنتهاء القرآن الکریم أن یقول: (صدق اللّه العظیم). فتاوی إسلامیة، ج 4، ص 17.
[14] . مجموع الفتاوی إبن عثیمین، شماره 366.
[15] . فتاوی إسلامیة، ج 2، ص 366.
[16] . فتاوی منار الإسلام، ج 1، ص 43.
[17] . مجموع فتاوی و رسائل ابن العثیمین، ج 2، ص 302.
[18] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 3، ص 83، فتوای شماره 2008.
[19] . الصحاح، ج3، ص113؛ لسان العرب، ج 8، ص 6 و العین، ج2، ص54.
[20] . مفردات ألفاظ القرآن، راغب أصفهانی، ص 39.
[21] . فتح الباری، ج 13، ص 212.
[22] . عمدة القاری، ج 25، ص 27.
[23] . تحفة الأحوذی، ج 7، ص 366.
[24] . عون المعبود، ج 12، ص 235.
[25] . جامع العلوم والحکم، ص 160، طبع الهند.
[26] . رسائل شریف مرتضی، ج 2، ص 264، نشر دار القرآن الکریم ـ قم.
[27] . مجمع البحرین، ج 1، ص 163 مادّه “بدع”.
[28] . انفال (8) 60.
[29] . وهّابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی آیت اللّه سبحانی، ص 83، با تلخیص و تصرّف.
[30] . یوسف (12) 40.
[31] . یونس (10) آیه 15.
[32] . حدید (57) آیه 27.
[33] . تفسیر نمونه، ج 23، ص 382.
[34] . یونس (10) 59.
[35] . نحل (16) 116.
[36] . صحیح بخاری، ج 3، ص 167، کتاب الصلح، باب قول الإمام لأصحابه اذهبوا بنا نصلح و صحیح مسلم، ج 5، ص 132، کتاب الأقضیة، باب بیان خیر الشهود.
[37] . صحیح بخاری، ج 3، ص 24، کتاب البیوع، باب کم یجوز الخیار و صحیح مسلم، ج 5، ص 132، کتاب الأقضیة، باب بیان خیر الشهود.
[38] . صحیح مسلم، ج 3، ص 11، کتاب الجمعة، باب تخفیف الصلاة والجمعة.
[39] . سنن نسائی، ج 3، ص 188؛ جامع صغیر سیوطی، ج 1، ص 243؛ صحیح ابن خزیمة، ج 3، ص 143 و الدیباج علی مسلم، ج 1، ص 5.
[40] . وقوله “کلّ بدعة ضلالة” قاعدة شرعیة کلیة بمنطوقها ومفهومها أما منطقوها فکأن یقال حکم کذا بدعة وکل بدعة ضلالة فلا تکون من الشرع لان الشرع کله هدی فان ثبت ان الحکم المذکور بدعة صحت المقدمتان وأنتجتا المطلوب والمراد بقوله “کل بدعة ضلالة” ما أحدث ولا دلیل له من الشرع بطریق خاص ولا عام. فتح الباری، ج 13، ص 212.
[41] . نهج البلاغه خطبه 145، مستدرک وسائل، ج 12، ص 324 و بحار، ج 2، ص 264.
[42] . وسائل الشیعه، ج 29، ص 28؛ بحار الأنوار، ج 27، ص 65؛ سنن أبی داود، ج 2، ص 375، طبع دارالفکر للطباعة، بیروت، با تحقیق سعید محمد اللحام و سنن نسائی، ج8، ص 20، طبع دارالفکر للطباعة، بیروت.
[43] . کافی، ج 2، ج 375، ح 3، باب مجالسة أهل المعاصی.
[44] . کافی، ج 2، ص 375، 4، باب مجالسة أهل المعاصی.
[45] . بحار الأنوار، ج 47، ص 217؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 375 و مستدرک الوسائل، ج 12، ص 322.
[46] . محاسن برقی، ج1، ص 208؛ ثواب الأعمال صدوق، ص 258؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص 572 وبحار الأنوار، ج 2، ص 304.
[47] . کافی، ج 1، ص 54، ح 2، باب البدع.
[48] . “لایجوز الأحتفال بمولد الرسول صلی اللّه علیه وسلّم ولا غیرِه؛ لأنّ ذلک من البدعِ المحدثةِ فی الدین، لأنّ الرسولَ (ص) لم یفعله ولاخلفاؤُه الراشدون ولاغیرُهم من الصحابةِ ـ رضی اللّه عنهم ـ ولاالتابعونَ لهم بإحسان فی القرونِ المُفَضَّلةِ”. مجموع فتاوی و مقالات متنوعة، ج 1، ص 183 و فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء: ج 3، ص 18.
[49] . لایجوز الإحتفالُ بمن مات من الأنبیاءِ والصالحین ولا إحیاءُ ذکراهم بالموالدِ و... لأنّ جمیعَ ما ذُکرَ من البدعِ المُحْدَثَةِ فی الدین و من وسائلِ الشرک”. فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج 3، ص 54، فتوای شماره 1774.
[50] . اعراف (7) آیه 157.
[51] . شوری (42) آیه 23.
[52] . مائده (5) آیه 114.
[53] . خداوند متعال در باره فائده و ثمره رسالت پیامبر گرامی می فرماید: “یـآأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحْییکُمْ”. (أنفال (8) آیه 24) ای کسانی ایمان آورده اید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد.
[54] . فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء: ج 3، ص 88، فتوای شماره 9403.
مرجع : وهابیت شناسی
کد مطلب : ۴۰۵۰۲۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما