۰
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۰

شش دلیل برای مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری

شش دلیل برای مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان در تاریخ 25 رمضان امسال، در مورد راه‌حل پیروزی مردم فلسطین بر صهیونیست‌ها تأکید کردند: «بنده عقیده‌‌ام این است، این اعتقاد ماست که کرانه‌ی‌‌ باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌‌]. کسانى‌‌ که علاقه‌‌مند به سرنوشت فلسطین‌اند، اگر می‌توانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینى‌‌ها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرت‌‌نمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازش‌‌کارانه، هیچ‌کارى به نفع فلسطینى‌‌ها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگ‌‌صفت چیزى کاسته نخواهد شد.»

موضوع مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری مدتی است که در سطح نخبگان و رسانه‌ها مطرح است. تأکید مقام معظم رهبری بر این مسئله اهمیت آن را بیش از پیش نشان داد. برای واکاوی و دلایل اهمیت این موضوع در این مطلب سعی می‌شود ضمن معرفی و تبیین موقعیت کرانه‌ی باختری و غزه، تأثیر قرار گرفتن مردم کرانه‌ی باختری در کنار مردم نوار غزه را تبیین و بررسی کنیم. شاید در نگاه اول پرداختن به مختصات جغرافیایی نوار غزه در این مطلب چندان مناسب نباشد، اما برای مقایسه‌ی پتانسیل‌های کرانه‌ی باختری و محدودیت‌های نوار غزه ناگزیر هستیم در این مطلب گریزی به نوار غزه نیز داشته باشیم.

نوار غزه


منطقه‌ی غزه که از آن با عنوان «نوار غزه» یا «باریکه‌ی غزه» یاد می‌شود، در جنوب غربی سرزمین اشغالی (فلسطین) قرار دارد. این باریکه دقیقاً 41 کیلومتر طول دارد و عرض آن نیز بین 6 تا 12 کیلومتر تغییر می‌‌کند. کل مساحت این منطقه 360 کیلومتر مربع است و حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر جمعیت دارد که یکی از پُرتراکم‌ترین مناطق دنیاست. از شمال به شهرک صهیونیست‌‌نشین «عسقلان» منتهی می‌‌شود، از شرق به استان «بئر شبع» فلسطین اشغالی و از جنوب نیز به کشور مصر می‌‌رسد. در سمت غرب نیز دریای مدیترانه قرار گرفته است. در منطقه‌ی غزه، پنج شهر به ترتیب از شمال، جبالیا، غزه، دیرالبلح، خان‌یونس و رفح وجود دارد که بزرگ‌ترین آن‌ها شهر غزه است.

کنترل نوار غزه از سال 2007 پس از اختلاف و درگیری با جنبش فتح، به دست حماس افتاد و جنبش فتح در حال حاضر صرفاً بر کرانه‌ی باختری تسلط دارد. غزه در حال حاضر محل تجمع گروه‌هایی است که به مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم صهیونیستی اعتقاد دارند. نزدیک‌ترین شهرک‌های صهیونیستی به غزه به‌ترتیب «سدیروت» 10 کیلومتر، «عسقلان» 21 کیلومتر، «اشدود» 38 کیلومتر، «بئر شبع» 42 کیلومتر است که بیشترین تعداد موشک‌های مقاومت نیز به این شهرها اصابت می‌کند.

شهر تل‌آویو پایتخت رژیم صهیونیستی در 70 کیلومتری غزه است و بارها مورد اصابت موشک‌های مقاومت قرار گرفته است و دورترین شهر نسبت به غزه نیز شهر بزرگ و مهم «حیفا» در شمال سرزمین اشغالی و در 155 کیلومتری غزه است. موشک‌های مقاومت توانسته تا قدس غربی در 77 کیلومتری، بیت شمیس در 57 کیلومتری، گوش دان در 67 کیلومتری، رعناتا در 85 کیلومتری، کفار سابا در 85 کیلومتری و زخرون یعکوف در 126 کیلومتری نوار غزه را مورد هدف قرار دهد. این شرایط در حالی است که نوار غزه از سال 2007 و در پی پیروزی حماس در انتخابات بر جنبش فتح، از سوی اسرائیل تحت شدیدترین محاصره‌ها قرار دارد. مردم این منطقه برای ارتباط با دنیای خارج، تنها از طریق حفر تونل‌های زیرزمینی اقدام می‌کنند. وضعیت انسانی در این منطقه بسیار اسفبار است و دارو و غذا به‌شدت کمیاب است و برق جز چند ساعت در روز وجود ندارد.[1]

کرانه‌ی باختری


کرانه باختری به دلیل قرار گرفتن در غرب رود اردن به این نام خوانده می‌شود. این منطقه نزدیک به 21 درصد از مساحت فلسطین یکپارچه (از رود اردن تا دریای مدیترانه) یعنی حدود 5860 کیلومتر را تشکیل می دهد. کرانه باختری در کنفرانس اریحا در سال1951 به اردن ملحق شد و اسرائیل توانست در جریان جنگ 1967 این منطقه را اشغال کند. این منطقه تا سال 1988 جزء اراضی تحت حاکمیت اردن قرار داشت. بر اساس آمار سال 2011 میلادی این منطقه که دارای 11 استان است جمعیتی برابر با 2،299،011 را در خود جای داده است. البته برخی از مراکز آماری جهانی نیز جمعیت این منطقه را 8/2 میلیون نفر اعلام کرده‌اند.


اهمیت مسلح شدن کرانه‌ی باختری


شاید سوالی که اکنون در اذهان بسیاری از نخبگان دانشگاهی و رسانه‌ای ما وجود داشته باشد این است که چرا تسلیح شدن کرانه‌ی باختری اینقدر مهم است که عالی‌ترین مقام یک کشور بر روی آن تأکید می‌کند؟ برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به مولفه‌های مختلف این موضوع داشته باشیم.

1. کرانه‌ی باختری که از سال 2007 از نوار غزه جدا شد و توسط سیاستمداران سازش‌کار این منطقه، راه حل سیاسی- یا بهتر است عنوان سازش را برای آن به کار ببریم- برای برخورد با تصرف و اشغال شهرهای فلسطین توسط صهیونیست‌ها انتخاب شد، نه تنها از محور مقاومت و جنگ گروه‌های فلسطینی با اسرائیل دور مانده، بلکه تحت شدیدترین نظارت‌های جاسوسی اسرائیلی‌ها است. تمام هدف و تلاش صهیونیست‌ها تاکنون بر این امر قرار گرفته است که مردم کرانه‌ی باختری را از صفوف مقاومت جدا کنند. شاید مهم‌ترین دلیل این امر عدم وجود عمق استراتژیک اسرائیل است که در مجاورت شهرهای کرانه‌ی باختری قرار دارد. با نگاهی به جنگ‌های 33 روزه ، 22 روزه و 8 روزه به خوبی می‌توان دریافت که رژیم صهیونیستی به دلیل همین مشکل یعنی عدم وجود عمق استراتژیک، توان ادامه‌ی یک جنگ بلند را ندارد و دوره‌های جنگی خود را بر اساس روز مشخص می‌کند مانند جنگ هشت روزه. در صورتی که در جنگ‌های عرصه‌ی بین‌الملل تاکنون این واحد برای تعیین زمان جنگ‌ها مصطلح نبوده و بر اساس سال، جنگ‌ها را تقسیم‌بندی می‌کنند. بنابراین زمانی که رژیم صهیونیستی با مشکلی بزرگ مانند این (عدم عمق استراتژیک) روبه‌رو است و در جنگ با مردم محصور نوار غزه که 7 سال است تحت شدیدترین سختی‌ها و تحریم‌ها قرار دارد نتوانسته است موفقیتی ولو اندک به دست آورد و در جنگ اخیر نیز با شکست بی سابقه‌ای روبه رو شده و سراسیمه به دنبال برقراری آتش‌بس است تمام تلاش خود را بر مسلح نشدن و نپیوستن مردم کرانه‌ی باختری به مقاومت فلسطین به کار برده است. آن‌ها نیک می‌دانند که اگر جمعیت دو میلیون و هشتصد هزار نفری کرانه‌ی باختری به نوار غزه بپیوندد، آن‌ها نخواهند توانست با سه و نیم میلیون مبارز و طرفدار مقاومت بجنگند. از این رو سعی کرده است با تشدید نظارت‌ها و فعالیت‌های جاسوسی، هرگونه تحرک مشکوک را کنترل کند. اما در جنگ اخیر شاهد بودیم که تمامی این اقدامات در برابر ایمان مردم کرانه‌ی باختری بسیار ناکارآمد بود و مردم این منطقه برای اولین بار تظاهرات صدها هزار نفری در حمایت از هموطنان خود در نوار غزه برپا کردند. حال با توجه به این مسئله اگر این جمعیت عظیم مسلح نیز شوند رژیم صهیونیستی با بدترین کابوس دوران حیات خود روبه‌رو خواهد شد.

2. مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری، بزرگ‌ترین تهدید برای تأسیسات هسته‌ای اسرائیل را به وجود خواهد آورد. با توجه به نزدیکی تأسیسات هسته‌ای دیمونا با شهرهای کرانه‌ی باختری و اهمیتی که این تأسیسات برای اسرائیل دارد مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری می‌تواند چالش امنیتی بزرگی را برای اسرائیلی‌ها ایجاد کند و آن‌ها مجبور شوند برای مقابله با این چالش بخش بزرگی از توجه خود را از نوار غزه برداشته و بر مناطق غربی رود اردن تمرکز کنند. این امر می‌تواند به گروه‌های مقاومت حماس و جهاد اسلامی بهترین فرصت را برای وارد کردن ضربه‌های اساسی به دشمن اشغالگر خود وارد آورد.

3. بیش از نيم ميليون اسرائيلي در بيش از ۱۲۰ شهرک غيرقانوني که از سال ۱۹۶۷ ميلادي در کرانه‌ی باختري و شرق بيت‌المقدس ساخته شده است، زندگي مي‌کنند. وجود این جمعیت قابل توجه در کرانه‌ی غربی رود اردن بزرگ‌ترین نقطه ضعف برای اسرائیل می‌تواند باشد. در صورتی که مردم به میدان آمده‌ی کرانه‌ی باختری توسط گروه‌های حامی مقاومت مسلح شوند، این جمعیت صهیونیستی به راحتی می‌تواند به عنوان اهرم فشاری بر اسرائیل عمل کند. شاید اسرائیلی‌ها هیچ وقت در پروژه‌ی تصرف کرانه‌ی باختری این نقطه ضعف را در نظر نداشته‌اند. حال که مردم بی‌گناه و بی‌دفاع غزه که آماج حملات بی‌رحمانه‌ی اسرائیل قرار گرفته است، جمعیت نیم میلیونی اسرائیل در کرانه‌ی باختری باید به عنوان گروگانی در دستان مقاومت باقی بماند و از این اهرم فشار در راستای عقب راندن اسرائیل بهره گرفته شود.

4. اخیراً روزنامه‌ی هاآرتس نوشت كه اداره‌ی عمران رژيم اشغالگر قدس از زمان امضاي پيمان اسلو، نقشه‌ها و طرح‌هايي براي چيرگي بر اراضي كرانه‌ی باختري و ايجاد شهرك‌هاي صهيونيست‌نشين در اين اراضي تهيه كرده است. به نوشته‌ی اين روزنامه‌ی عبري زبان، مسؤولان رژيم اشغالگر تصميم گرفته‌اند براي اجراي اين نقشه‌ها و طرح‌ها، بيش از 10 درصد اراضي كرانه‌ی باختري فلسطين را مصادره كنند.[2] با توجه به این سند مشخص، به نظر می‌رسد که اسرائیل در تدارک اجرای فاز جدیدی از نقشه‌ی خود برای بلعیدن کرانه‌ی باختری است. این اظهار نظر صریح نشان می‌دهد که کرانه‌ی باختری در آینده‌ی اشغالگری‌های صهیونیست‌ها جایگاه ویژه‌ای خواهد داشت. برای همین امر و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مردم فلسطین و گروه‌های مقاومت باید با یک پیش‌دستی سریع مردم مستعد این منطقه را مسلح کنند. این امر می‌تواند ضمن برهم زدن نقشه‌های اشغالگران، قدرت مقاومت فلسطین را نه تنها تقویت نماید بلکه مقاومت را به عنوان یک استراتژی در تمام نقاط فلسطین مسلط کند و ضمن تعمیق گفتمان مقاومت، دورنمای مسئله فلسطین را بسیار روشن‌تر کند.

5. مسئله‌ی مهم دیگر در مورد اهمیت کرانه‌ی باختری از لحاظ جغرافیایی است. با توجه به اینکه نوار غزه محصور است و تنها گذرگاه موجود برای ارتباط این منطقه با دنیای خارج گذرگاه رفح است و این منطقه نیز با سیاست‌های کج‌دار و مریز قاهره باز و بسته می‌شود، اهمیت منطقه باز کرانه‌ی باختری بیش از پیش روشن می‌شود. کرانه باختری با توجه به قرار گرفتن در جنوب و شرق منطقه‌ی سیاسی رژیم صهیونیستی یعنی حیفا و تل‌آویو در محاسبات استراتژیک اسرائیل بسیار تأثیرگذار است.


همان طور که در نقشه بالا مشاهده می شود تل اویو به عنوان قلب اسرائیل در نزدیکی شهررام الله در کرانه باختری است و مسافت این شهر با پایتخت اسرائیل از مسافت نوار غزه با تل اویو بسیار کوتاه تر است و به راحتی می توان از رام الله تل اویو را هدف قرار داد. از طرف دیگر شهرهای حیفا، هرتزلیا و نتانیا نیز به سادگی در تیر رس گروه های مقاومت می تواند قرار بگیرد چرا که این شهر فاصله اندکی با شهرهای شمالی کرانه باختری و به ویژه شهر طولکرم دارد.

6. اهمیت مسلح شدن کرانه‌ی باختری نه تنها در عرصه‌ی داخلی می‌تواند معادلات جنگ را بر هم بزند بلکه تأثیراتی فراتر از مرزهای فلسطین نیز خواهد داشت. کرانه‌ی باختری که در همسایگی اردن قرار دارد پتانسیل عظیمی نیز در داخل اردن دارد. نزدیک به چهار و نیم میلیون فلسطینی ساکن در اردن در صورت مهیا شدن شرایط در کرانه‌ی باختری برای جنگ با اسرائیل به سرعت به نیروهای مقاومت خواهند پیوست. چرا که بسیاری از این مردم پیوندهای سببی و نسبی با مردم کرانه‌ی باختری دارند و گذشته از این امر این مردم همان آواره‌هایی هستند که به دنبال هجوم نیروهای اسرائیلی به اردن گریخته‌اند و سال‌ها است که آرزوی بازگشت به سرزمین خود را دارند. حال پیوستن این تعداد نیرو به نیروهای مقاومت چه تأثیراتی خواهد داشت نیازی به توضیح ندارد. چرا که وقتی جمعیتی اندک در نوار غزه بدون هیچگونه تجهیزات پیشرفته‌ای هفت سال در برابر صهیونیست‌ها مقاومت کرده است، نتیجه تشکیل ارتشی چند میلیونی کاملاً مشخص خواهد بود.

پایان سخن


با توجه به مطالبی که در این مجال کوتاه بیان شد، می‌توان به نتایج امیدوارکننده‌ای برای مقاومت فلسطین رسید. سال‌ها است که کشورهای عربی مسئله‌ی فلسطین را نه تنها از اولویت خود خارج کرده‌اند بلکه در پشت صحنه داد و ستدها و زدوبندهایی نیز با اسرائیل دارند. با توجه به کنار کشیدن این کشورها از این مسئله تردیدهایی در آینده‌ی مقاومت به وجود آمد. اما برخی از کشورهای منطقه به رهبری جمهوری اسلامی ایران با در دست گرفتن رهبری محور مقاومت در منطقه، نه تنها کمبود و خیانت کشورهای عربی را جبران کرد، بلکه فصل تازه‌ای از مقاومت را علیه اشغالگران رقم زد. در جریان انقلاب‌های سه سال اخیر، منطقه‌ی خاورمیانه و همچنین پروژه‌ی غربی- عربی- عبری برای براندازی نظام سوریه بار دیگر تردیدهایی در مورد ادامه‌ی راه مقاومت و دورنمای آن مطرح شد. اما با درایت رهبر معظم انقلاب و تأکید بر مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری این‌بار در بعد معنوی و روحی- روانی پیروزی دیگری برای مردم فلسطین در آستانه‌ی رقم خوردن است. شاید مردم کرانه‌ی باختری از طرف گروه‌های وابسته و دست‌نشانده‌ای که در این منطقه فعالیت دارند در کوتاه‌مدت نتوانند به رؤیای پیوستن به صفوف مقاومت بپیوندند اما طرح این مسئله از لحاظ روان‌شناسی پیروزی بزرگی برای مقاومت فلسطین است. اسرائیل با دلارهای آمریکایی- عربی در هفت سال گذشته در برابر گروهی محروم از امکانات اولیه نتوانسته است پیروز شود حال باید برای پیوستن مردم کرانه‌ی باختری به نوار غزه نیز تمهیداتی را در نظر بگیرد که اجرای آن مستلزم کاهش تعداد نیروها و تجهیزات نظامی خود از مرزهای نوار غزه خواهد بود که این امر به صورت مستقیم صحنه را برای پیروزی مقاومت مهیا خواهد کرد. بنابر نتایج انتخابات سال 1384 در فلسطین، حداقل سه چهارم از ساکنان کرانه‌ی باختری و قدس شرقی از جریان‌های مقاومت حمایت کرده و مخالف جریان سازش و سازمان‌های تشکیل دهنده‌ی حکومت خودگردان هستند و این خود به خوبی نشان خواهد داد که اسرائیل با بحرانی جدی روبه‌رو خواهد بود و چه بسا بسیار زودتر از پیش‌بینی سازمان‌های آمریکایی فروبپاشد.

مسلح شدن مردم کرانه‌ی باختری در بعد منطقه‌ای نیز می‌تواند ثمرات زیادی داشته باشد. اگر مردم این منطقه در کنار گروه‌های مقاومت فلسطین قرار بگیرند، حمایت ملت‌های عرب را بیش از پیش به دست خواهند آورد و این امر ضمن افزایش قدرت مقاومت می‌تواند در عرصه‌ی ‌بین‌المللی زمینه برای محاکمه‌ی اسرائیل را نیز مهیا کند. هرچند که نهادهای حقوق بشری در مقابل مسئله‌ی فلسطین تاکنون هیچ اقدام بازدارنده‌ای انجام نداده‌اند اما حداقل این مسئله می‌تواند فشار افکار عمومی را بر این سازمان‌ها افزایش دهد. چرا که با پیوستن مردم کرانه‌ی باختری به غزه دیگر هیچ نهادی نمی‌تواند ادعا کند که گروه حماس و جهاد اسلامی عامل خشونت‌های اخیر است.

محمدمهدی جعفری

[1] http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930424001002

[2] http://rajanews.com/detail.asp?id=120988
مرجع : باشگاه اندیشه
کد مطلب : ۴۰۴۳۳۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما