۰
شنبه ۸ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۹

اردوغان و چینش مهره های جدید ترکیه

اردوغان و چینش مهره های جدید ترکیه
علل انتخاب داوود اوغلو

اگر به گذشته قدرت گیری داوود اوغلو در حزب عدالت و توسعه از سال 2003 نگاه کنیم، از همان زمان داوود اوغلو همکاری خود را با حزب آغاز کرد. داوود اوغلو فردی آکادمیک است که پس از پایان تحصیلات خود در ترکیه، مرتبه استاد تمامی خود را از دانشگاه مرمره گرفت و برای چندین سال مشغول تدریس بود. وی آرام آرام تز معروف خود را در چندین کتاب نگاشت. سپس در همکاری با حزب عدالت و توسعه، چند سال به عنوان سفیر و چند سال هم به عنوان مشاور نزدیک اردوغان فعالیت کرد.

وی در سال 2009 به عنوان وزیر خارجه مطرح شد. پیشینه علمی و نظریه پردازی داوود اوغلو و بعد از آن هم دستیابی به پست وزارت خارجه، این امکان را به وی داد که برای نخستین بار نظریات خود را عرصه عمل اجرا کند. از دیدگاه های معرف وی یکی به نام گشایش کردی و دیگری حل مشکلات با همسایگان یا صفر کردن این امر بود.

داوود اوغلو بزرگترین مشکل ترکیه در دوره جمهوریت و بعد از جنگ جهانی دوم را جدایی از دنیای عرب می دانست. لذا نظریه مداخله و مشارکت در جهان عرب را تحت عنوان نئوعثمانی به شدت پیگیری کرد. به گونه ای که نفوذ ویژه ای یافت. در سال 2010 مجموعه فعالیت های داوود اوغلو موجب شد تا در بین یکصد اندیشمند برجسته جهان قرار گیرد. به نظر من این پیشینه، زمینه کافی را برای داوود اوغلو فراهم کرد تا اردوغان بعد از به دست آوردن پست ریاست جمهوری، وی را به عنوان نخست وزیر ترکیه و رئیس حزب عدالت و توسعه معرفی کند.

جدا از این نیز باید توجه داشت که جدا از عللی که در بالا ذکر شد، اهداف آتی اردوغان در تعیین نخست وزیری داوود داوود اوغلو موثر است. در واقع اردوغان برای نخستین بار براساس انتخاب مستقیم مردم به مقام رئیس جمهوری رسید و کار خود را در28 اوت آغاز می کند. در این حال به نظر من آنچه که بیشتر موجب شده اردوغان، داوود اوغلو را به عنوان نخست وزیری معرفی کند، چشم انداز و نگاه به آینده است.

یعنی اگر به عملکرد اردوغان در گذشته نگاه کنیم، وی به شدت دارای کیش شخصیت است و در رویکردهای رسانه ای، اداره ترکیه و دوره نخست وزیری، علاقه شدیدی به مقایسه خود با آتاتورک داشته و حتی در مواردی خود را بالاتر از آتاتورک می داند. در این میان، از آنجا که داوود اوغلو با نظریات خود، ارزشهای جدیدی وارد سیاست خارجی ترکیه کرد؛ لذا می توان گفت این ایده ها با روحیه اردوغان و کیش شخصیتی وی همخوانی داشت و بسیار مورد توجه اردوغان قرار گفت و حتی در سال 2008 و 2009 وی به شدت تحت تاثیر داوود اوغلو بود.

بنابراین یکی از علل مهم انتخاب اغلو به عنوان نخست وزیر، ایده های اوغلو بود. ترکیه ای که از سال 2000، بیشتر معادلات خود را با اروپا، غرب و ناتو تعریف می کرد و چندان مداخله ای در مسائل خاورمیانه نداشت و آرمانش پیوستن به اتحادیه اروپا بود، با نگاه و ایده اوغلو باید فرامنطقه ای و آسیایی - بالکانی می شد.

داوود اوغلو نقش ترکیه را نقشی منطقه ای ندانسته و نقشی جهانی و فرامنطقه ای برای ترکیه قائل شد و در این مسیر بر تاریخ ترکیه انگشت گذاشت و بعد نئوعثمانیسم را مطرح کرد. یعنی همه کشورهایی که در حوزه نفوذ عثمانی بوده اند اکنون باید در دایره نفوذ فرهنگی ترکیه باشند. که باید گفت این نفوذ فرهنگی، نفوذ اقتصادی و سیاسی را هم در پی دارد.

علت دیگر، هدف اردوغان برای تغییر نام حاکمیتی ترکیه از نظام پارلمانی به ریاستی است. یعنی اردوغان برای گذر از این مرحله، نیازمند کسی است که داری روابط نزدیکی با وی باشد. در این میان، به اعتقاد بسیاری و به نگاه برخی رسانه ای غربی از جمله تایم، در واقع اردوغان با انتخاب اغلو تلاش کرده دولت را به گونه ای شخصی کند. یعنی از این به بعد، نخست وزیر در نقش مجری رویکردهای ریاست جمهوری و برای اصلاح قانون اساسی در نظر گرفته شده نه به عنوان نخست وزیری که در تاریخ ترکیه دیده شده است.

علل و پیامدهای حذف عبدالله گل


در حوادث چند سال گذشته ترکیه خیلی بر این نظر بودند که معادله مدودوف- پوتین در ترکیه هم اجرا گردد. اما باید گفت نه اردوغان پوتین است و نه گل، مدودوف است. نگاه آقای گل تفاوت بسیاری با نگاه اردوغان، به ویژه در مورد رویکرد به دمکراسی دارد. در واقع نوع برخود این دو کاملا از هم متمایز است. گل، بر حفظ حقوق مردم و شهروندان و رعایت دمکراسی تاکید می کرد و جناح میانه رو حزب عدالت و توسعه را رهبری می کرد و به قانون گرایی تاکید ویژه داشت، اما اردوغان در مقابل وی، به لشکر کشی خیابانی اعتقاد داشت و می گفت چنانچه اعتراض ها زیاد گردد، از طرفداران خود خواهد خواست به خیابان آیند. مثلا در قضیه فساد مالی در ترکیه این تفاوت کاملا به چشم می خورد.

گذشته از این، حذف عبدالله گل، به شکاف حزبی بین دو تفکر
برمی گردد. حزب عدالت و توسعه هر چند مشی مشخصی (براساس کنگره هایی که برگزار می کند) دارد، اما این شکاف از سال 2008 در حزب به خوبی دیده می شود. یعنی جناحی میانه رو و جناحی تندرو در این حزب وجود داشته است. جناح میانه رو حزب عدالت و توسعه را عبداله گل و جناح تندرور در حزب را اردوغان رهبری میکرد.

به تدریج فاصله بین دو جناح در حزب عدالت و توسعه بیشتر شد و از سال 2011 (که روابط ترکیه با بیشتر همسایگان خود بویژه همسایگاه عرب تیره تار می گردد) این شکاف بیشتر گشت. تا قبل از آن در سال 2008 و 2009 و حتی در اوایل 2010، ترکیه بهترین روابط را با همسایگان خود داشت. چرا که نظریه های جناح میانه رو در ترکیه حاکم بود ولی از سال 2010، روابط ترکیه با مصر، سوریه و اسرائیل کاملا به هم خورد.

حتی رهبران احزاب مخالف عدالت و توسعه مثل حرکت ملی و جمهوری خواه خلق هم به این امر اشاره می کنند. آنها اشاره می کنند که اردوغان و داوود اوغلو، ترکیه را در چهار گوشهه جهان کاملا منزوی کردند. این رویکرد با تفکر عبدالله گل و احترام به دمکراسی متفاوت بود. لذا به تدریج عبدالله گل از ساختار حزب عدالت و توسعه حذف گردید و اتفاقی که در مورد معادله مدودف -پوتین در روسیه رخ داد (و خیلی از کارشناسان در مورد تطبیق آن در مورد ترکیه هم اعتقاد داشتند) در ترکیه رخ نداد.

در همین راستا، وضعیت به گونه ای شد که وقتی عبدالله گل، کاخ ریاست جمهوری را ترک می کند، نوعی اهانت، دلخوری و هجمه رسانه ای رخ میدهد. به گونه ای که گل و همسر وی ( خانم خیر النسا ) در مراسم خداحافظی اعلام کردند در روزهای آخر حتی رسانه ای را مطالعه نمی کردند چرا که کمپینی رسانه ای بر ضد آنان و جود داشت است. در واقع حتی اردوغان دروازه های حزب را هم بر روی گل بسته بود.

عبدالله گل از یک سال پیش به مساله کنار رفتن و یا حذف خود اشاره کرده بود. وی قبلا گفته بود چنانچه انتخابات ریاست جمهوری رخ دهد، حیات سیاسی را ترک خواهد کرد و به عنوان شهروند معمولی جمهوری ترکیه خواهد بود. این حذف و کنار رفتن گل، امری غیر منتظره برای مردم ترکیه نیست چرا که گل از قبل بدان اشاره کرده است. لذا افکار عمومی ترکیه تا حدی با این مساله آشنا است. بنابراین من فکر نمی کنم این حذف تاثیر آنچنانی در وضعیت ترکیه داشته باشد. در واقع باید گفت بیش از هر چیز، مقام و احترام تاریخی عبدالله گل در اذهان مردم ترکیه باقی خواهد ماند و گرنه این حذف در درون حزب عدالت و توسعه هم تاثیر زیادی نخواهد داشت.

آینده گل


در ترکیه معمولا رسم براین است که احزاب جدیدی از بین مخالفان احزاب قدیمی ایجاد گردد. لذا این رسم در ترکیه وجود داشته است که هر گاه در بین یک حزب انشقاقی ایجاد می گردد و فردی جدا می شود، حزب نوینی تاسیس می کند. مثلا اردوغان زمانی که از حزب رفاه کناره گیری کرد، با رهبران جوان، حزب عدالت و توسعه را ایجاد کرد.

در این شرایط من فکر می کنم که گل ممکن است دست به تاسیس حزبی جدا بزند. اما باید توجه داشت که تاکنون گل سخنی در مورد تاسیس حزب جدید به میان نیاورده است. وی حتی قبلا به بازنشستگی خود اشاره کرده بود.

من فکر می کنم در حال حاضر جامعه ترکیه یا بخش بیشتر جامعه این کشور حزب عدالت و توسعه را به عنوان حزبی که آلترناتیو تاثیر گذاری ندارد، شناخته است. لذا هر چند وی به عنوان رئیس جمهور این کشور محبوبیت دارد، اما بعید است در صورتی که حزبی تشکیل دهد، بتواند در این معادله تاثیر گذار عمده بشد. حتی با وجود رقابت فشرده و سخت دو حزب جمهوری خواه خلق و جنبش حرکت ملی، آنها نتوانستند حداکثر آرا را از حزب عدالت و توسعه بگیرند.

این دو حزب هر چند از حمایت های بسیار گسترده بخش های مهم در جامعه برخودار بودند، اما باز هم حزب عدالت و توسعه به برتری رسید. لذا تشکیل حزب گل نمی تواند تغییر چندانی در معادله ایجاد کند. گذشته از آن نیز باید شخصیت آقای گل را در نظر گرفت. وی به دمکراسی و انتخابات آزاد، بیش از اردوغان معتقد است. اردوغان گروه اقلیت را تابع اکثریت می داند. لذا با توجه به روحیات گل، حتی اگروی حزبی هم تشکیل دهد نمی تواند تاثیر گذار عمده باشد.

پیامدهای انتصاب داوود اوغلو به مقاوم نخست وزیری


اگر به واکنش احزاب رقیب ترکیه نگاه کنیم، باید گفت پیش بینی همین بود. یعنی از زمانی که اردوغان با 52 درصد آرا به ریاست جمهوری رسید. احتمال انتخاب داوود اوغلو به عنوان نخست وزیر و رهبر حزب عدالت و توسعه مطرح بود. این امر دور از انتظار نبود. اما آنچه که وجود داشت، واکنش دو حزب اصلی ترکیه و مخالفت آنها با داود اوغلو بود. آنها به شدت با داوود اوغلو مخالفت کرده اند.

مثلا کمال قلیچ دار اوغلو اعتقاد دارد که با انتصاب داوود اوغلو به مقام نخست وزیری ترکیه، عملا نخست وزیری در ترکیه
به خیمه شب بازی تبدیل شده است و از نخست وزیری که رئیس دستگاه اجرایی و یا مجریه باشد، خبری نیست. آقای دولت باغچه لی، رهبر حزب جنبش ملی، هم داوود اوغلو را به عنوان بی کفایت ترین وزیر خارجه تاریخ ترکیه می شناسد. وی بر این امر اعتقاد دارد که در دوره وی، ترکیه، مجری سیاست های آمریکا در مورد خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا خواهد شد.

در این نگاه ترکیه در حال بستر سازی برای قرار گرفتن در دام گروه های تروریستی است. حتی عنوان می شود که گروه داعشی که ترکیه از حامیان اصلی آن است، بلای جان ترکیه شده است و نزدیک49 نفر از اتباع ترکیه را به گروگان گرفته اند. در همین راستا مخالفان اعتقاد دارندکه آقای داوود اوغلو در ادامه و تداوم سیاست ها اردوغان پیش خواهد رفت.

چالشهای داوود اوغلو


داوود اوغلو بزرگترین مشکل ترکیه در دوره جمهوریت و بعد از جنگ جهانی دوم را جدایی از دنیای عرب می دانست. لذا نظریه مداخله و مشارکت در جهان عرب را تحت عنوان نئوعثمانی به شدت پیگیری کرد.

داوود اوغلو وقتی به سمت نخست وزیری منصوب شد ( قرار است در جلسه حزب عدالت و توسعه و توسعه برگزیده گردد )، جمله بسیار جالبی را مورد اشاره قرار داد. وی گفت اگر کسی برضد این حزب توطئه کند، بدون شک متحمل شکست مفتضحانه خواهد شد. در این بین وی قصد دارد مسیر حزب را ادامه دهد.

در این شرایط به نظر می رسد که داوود اوغلو تکمیل کننده فرایند تغییر نظام سیاسی ترکیه از نظام پارلمانی به ریاستی است. با انتخاب داوود اوغلو به عنوان نخست وزیر، تداوم سیاست های اقتصادی دولت فعلی حزب عدالت و توسعه را خواهیم داشت. یعنی نمی توان تصور کرد تغییری در راهبرد ها و سیاستهای اقتصادی حزب عدالت و توسعه مشاهده گردد. اما در مورد اجتماع چندین تغییر مورد تصور است، چرا که در زمینه اقتصادی روند متناسب و مداوم توسعه درترکیه وجود داشته، چنانچه ترکیه هم اکنون در چشم انداز ده اقتصاد برتر و برگزینده دیده می شود اما در بعد اجتماعی شاهد چندین تغییر خواهیم بود.

مهم ترین تغییر، تحت کنترل در آوردن بیشتر پلیس و نیروی نظامی ترکیه است. جریان گولن در نیروی پلیس ترکیه تاثیر زیاد دارد. لذا به نظر می رسد داوود اوغلو تسویه ای انجام خواهد داد تا بیشتر اعضای پلیس ترکیه، طرفداران حزب عدالت و توسعه باشند. در کنار این، مساله کردی هم مورد توجه است. یعنی دولت ترکیه اکنون احساس می کند مساله کردی باید هر چه سریعتر حل گردد.

نکته دیگر آن که حمایت دولت آمریکا که به مجرد اعلام نخست وزیری داوود اوغلو اعلام شد، قابل توجه است. در بعد دیگری داوود اوغلو قبلا با مصر، اسرائیل و سوریه ( که دارای روابط خوبی بود) دچار مشکل شد. اکنون وی نفوذ قبلی را در منطقه ندارد و ترکیه در منطقه دچار مشکلاتی است. در این حال هر چند بحران پارک گزی حل شده است، اما مسائل جوانان ترکیه و برخی از مشکلات چون بیکاری، آرام آرام جمعیت ترکیه را تهدیدی می کند.

این امر خود از چالش های درونی و داخلی ترکیه است. گذشته از این، مقابله با جریان گولن هم همچنان مطرح است. باید دانست که ترکیه در حال تغییر در نظام سیاسی و تغییر قانون اساسی است. در این بین گولن در نیروی نظامی و رسانه ای ترکیه نفوذ بسیاری دارد و در فواصل معین تحرکاتی را انجام خواهد داد. لذا جریان گولن می تواند چالش هایی برای داوود اوغلو داشته باشد.

چینش مهره ها در دولت آینده داوود اوغلو


من فکر میکنم اکنون حزب عدالت و توسعه یکدست تر شده است. در واقع در طی یک سال گذشته خیلی از افراد و وزیرانی (که در حزب منسوب به گل بودند یا هم فکر نبودند) به تدریج کنار رفتند. لذا دولت داوود اوغلو باید دولتی هماهنگ با اردوغان باشد. آنها تا حد زیادی همفکر خواهند بود.

از گفتار اوغلو مشخص است که کسی که بر ضد آنها توطئه کند، به شدید ترین وجه دچار شکست خواهد شد. لذا چینش مهره ها هم به گونه ای خواهد بود تا با داوود اوغلو و اردوغان همسو باشند و بتوانند نقشه اردوغان را که تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی و در دست گرفتن فرماندهی کل قوا ست، به اجرا گذارند. آنان به مدل آمریکا توجه می کنند. من اعتقاد دارم که اردوغان چند بار هم به گونه ضمنی اشاره کرده است که به اندازه رئیس جمهور آمریکا اختیارات ندارد و فرمانده کل قوا نیست.

لذا هدف تغییر نظام به ریاستی است و در سطح منطقه ای هم هدف افزایش نفوذ ترکیه است، تا بتوانند مدلی را معرفی کند که هم با همسایگان ارتباط مناسب داشته باشد و هم سند چشم انداز ترکیه در 2020 را محقق کند. من فکر می کنم هدف ادوغان آن است که سند چشم انداز ترکیه را در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه محقق کند. یعنی دو دوره به عنوان رئیس جمهور باشد و همزمان با پایان دوره، جشن سده ترکیه انجام شود.

دکتر رضا دهقانی
کد مطلب : ۴۰۷۳۱۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما