۰
يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۸

گره اسلام سياسی در مصر

گره اسلام سياسی در مصر
با این حال، ما در مصر نیاز شدیدی به تصحیح این نگرش داریم و باید راهی را در پیش بگیریم که در نهایت پیروزی کشور را محقق سازد نه پیروزی گروهی بر گروه دیگر، این در حالی است که امیدواری به در پیش گرفتن راه پیروزی کشور با مخالفت و تهمت زنی افرادی روبرو می شود که بر تبدیل رویارویی کنونی به قتل عام و هولوكاست جديدی اصرار می ورزند که از اندوهناک ترین درها وارد تاریخ شود."

"فهمی الهویدی"، ستون نویس و روزنامه نگار سرشناس مصری در مقاله ای تحلیلی که تحت عنوان "گره اسلام سياسی در مصر منتظر راه حل می باشد" روی پایگاه اینترنتی شبکه خبری "الجزیره" قرار گرفته، با اشاره به وضعیت کنونی مصر و ادامه بحران های سیاسی و اجتماعی این کشور، بر در پیش گرفتن رویکرد سیاسی و مسالمت آمیز و بسنده نکردن به راه حل امنيتی در تعامل با اسلام سیاسی تاکید کرده و برقراری ثبات و امنیت در مصر و دستیابی به آشتی ملی را در گرو توان نظام حاکم بر این کشور در کنترل اوضاع و همچنین میزان کارایی این نظام در ایجاد پل های دوستی با گروه های مخالف از جمله گروه "اخوان المسلمین" دانسته، جایی که در مقاله خود آورده است:

«جای تعجب دارد آن افرادی که در مورد آینده کشور در سایه ریاست جمهوری جدید مصر صحبت می کنند، مسئله اسلام سیاسی در این کشور را نادیده می گیرند، مسئله ای که تبدیل به بحران عميقی شده که انکار آن قابل قبول نبوده و نباید بدون راه حل باقی بماند.

در واقع واکنش ها به مطرح کردن مسئله اسلام سیاسی در مصر را پیشاپیش می دانم، جایی که در فضای جنون آمیز وحشتناکی که در حال حاضر بر این کشور حاکم است، بیشتر افراد ذیربط نمی خواهند در مورد این مسئله صحبت کنند که در نظر برخی ها "برای همیشه" بسته شده است و این در حالی است که برخی های دیگر نیز پرداختن به مسئله اسلام سیاسی را خیانت و همدستی با تروریسم می دانند.

در همین حال، تلاش برای بازگشایی پرونده اسلام سیاسی که گفته می شود ملت مصر با حضور میلیونی خود در اعتراضات 30 ژوئن گذشته، آن را برای همیشه بسته است، دست کم از نظر برخی افراد، ترفند شیطنت آمیز گروه "اخوان المسلمین" برای زنده کردن یک جسد پوسیده بوده که طی هفت ماه گذشته تجزیه شده است.

علاوه بر این، هر کسی که می خواهد بیش از این در مورد واکنش ها نسبت به مطرح کردن مسئله اسلام سیاسی در مصر بداند، باید آن اتهامات گسترده را دنبال کند که متوجه "حسن نافعه"، استاد علوم سياسی شد به این دلیل که وی در این اواخر طرحی ارائه داده که در آن خواستار تعامل سياسی با این مسئله از طریق تشکیل کمیته ای از خردمندان و میانجیگران جهت از بین بردن اختلافات و شکاف های موجود شده است.

با وجود آنکه "حسن نافعه" یک فرد مستقل است و از مخالفان سياست های "محمد مرسی"، رئیس جمهوری برکنار شده مصر به شمار می آمد، اما باز از تهمت زنی، توهین و اهانت آنهایی در امان نبود که دچار آلودگی شده و تسلیم جنون شده اند.

در واقع پس از آنکه تمامی زشتی ها و شومی های روی زمین به گروه "اخوان المسلمین" نسبت داده شد، برخی از فقها فتوا دادند که باید از همسر طرفدار
این گروه جدا شد به این دلیل که طرفداری از آن به معنای تبدیل شدن به بمب ساعتی و گروهک تروریستی می باشد، برخی دیگر از فقها در فتواهای خود، ارتشبد "عبدالفتاح السیسی" و سرلشکر "محمد ابراهیم"، وزرای دفاع و کشور مصر را فرستاده خدا برای نجات این کشور چنگال "اخوان المسلمین" قلمداد کردند و برخی نویسندگان نیز در شماره های اخیر یکی از روزنامه های مصر نوشتند که ملت خواهان اعدام رهبران این گروه بوده و جنگ کنونی بر علیه گروه را جنگی سخت بر علیه دشمنی پست تر و فرومایه تر از صهیونیست ها دانستند، دیگر اعلام همبستگی با فراخوان "حسن نافعه" جهت تعامل سياسی با مسئله مذکور، یک ماجراجویی نزدیک به عملياتی انتحاری به شمار می آید که در هر حال نمی توان از آن جان سالم به در برد.

در همین حال، در برابر حملات کینه و نفرت که نئوفاشیست های مصر به همراه دلقک ها به راه انداخته اند، توجه شما را به مسائل ذیل جلب می کنم:

1- در واقع دعوت به تفكر سياسی در این مسئله و بسنده نکردن به راه حل امنيتی به خاطر مصر بوده نه گروه "اخوان المسلمین" و هر کسی که دقت کند، این را می فهمد، چرا که نه تنها آشتی ملی و اصول اساسی همزیستی، بلکه ثبات نیز که مصر طی سه سال اخیر از آن برخوردار نبوده، به توان نظام حاکم بر این کشور جهت کنترل اوضاع و نه قتل عام و حذف گروه های مخالف و همچنین میزان کارایی این نظام در ایجاد پل های دوستی و نه ساختن دیوارها و کندن خندق های دشمنی، بستگی دارد.

2- سخن گفتن در مورد پل های دوستی و توافق به معنای گذشت از افرادی نیست که دست داشتن آنها در اقدامات تروریستی و ریختن خون دیگران اثبات شده باشد، البته این اثبات نیز نباید از طریق جزئیات درز کرده، گزارش های امنیتی و حملات رسانه ای باشد، بلکه اثبات چنین مسائلی تنها از طریق تحقيقات شفاف و نهاد قضایی عادل امکان پذیر است.

3- آنهایی که از بسته شدن پرونده اسلام سیاسی در مصر برای همیشه خبر می دهند، نه تنها دست به غیب گویی زده اند، بلکه بیش از درک واقعیت و خواندن تاریخ نیز، تسلیم امیال و آرزوهای خود شده اند، چرا که در طول تاریخ هیچ اندیشه ای حتی اگر با باور مردم و عقاید مذهبی آنها نیز ارتباط برقرار نکرده باشد، در نتیجه یک تصمیم وزارتی و یا یک حمله امنیتی از بین نرفته است.

در همین راستا این مسئله را یادآور می شوم که "حافظ الاسد"، رئیس جمهوری پیشین سوریه در دهه 80 قرن گذشته میلادی حکمی صادر کرد مبنی بر اینکه تمامی وابستگان به گروه "اخوان المسلمین" این کشور اعدام شوند، "معمر القذافی"، رهبر پیشین ليبی نیز با به کار بردن واژه "خیانتکاران" برای توصیف وابستگان به این گروه، دست به کار مشابهی زده و عملا برخی از آنها را اعدام کرد و "زين العابدين بن علی"، رئیس جمهوری پیشین تونس نیز طی 23 سال حکمرانی خود، اعضای "جبهه النهضه"، شاخه تونسی "اخوان المسلمین" را سرکوب کرد، با این حال آرزوهای هیچ کدام از این سه فرد برآورده نشد، جایی که وابستگان به این گروه همچنان حضور فعالی در "ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و مخالف سوريه" داشته، در حكمرانی ليبی
شریک هستند و اکثریت شورای موسسان تونس (پارلمان) را در اختیار دارند.

4- ما در مصر در مورد پرونده ای حرف می زنیم که بنا بر آمارهای منابع مستقل، اسامی نزدیک به 40 هزار قربانی (دست کم دو هزار و 700 کشته، 16 هزار زخمی و 21 هزار بازداشتی از جمله 200 زن و دختر) را در بر می گیرد، اگر این چنین در نظر بگیریم که هر یک از آنها عضو یک خانواده پنج نفره هستند، به این نتیجه می رسیم که درگیری های ادامه دار طی هفت ماه گذشته به صورت مستقیم به نزدیک به 200 هزار نفر آسیب رسانده و این در حالی است که بر اساس آمارهای گروه "الاخوان المسلمین"، اعضای فعال این گروه در مصر نیز نزدیک به یک میليون تن برآورد می شوند.

در واقع این بدان معنی است که حتی بدون اشاره به بقیه گروه های اسلام سیاسی در مصر نیز می توان گفت که در حال حاضر سرنوشت شمار قابل توجهی از شهروندان این کشور در انتظار تعاملی هوشیارانه و مسئولانه است، چرا که قرار دادن نام این افراد در فهرست تروریسم و بی توجهی به آنها کار درستی نمی باشد.

5- یک مسئله عملی وجود دارد که ایجاب می کند در رویکرد امنیتی کنونی مصر تجدید نظر شود، جایی که این کشور هم اکنون در جنگی واقعی و سخت بر علیه تروریسم در شبه جزیره "سيناء" که در حال گسترش به استان های دیگر می باشد، به سر می برد و در نتیجه، تیزهوشی و مدیریت مناسب ایجاب می کنند که مصر این جنگ را همزمان در دو جبهه جداگانه یکی در داخل "سیناء" و دیگری در خارج از آن، ادامه ندهد، شاید بهتر باشد دست کم تا اتمام جنگ در شبه جزیره "شیناء" به نفع نیروهای نظامی، درگیری ها در جبهه داخلی به صورت موقت و از طریق توافق های مسالمت آمیز متوقف شود.

در این زمینه جالب توجه آن است که حکمرانان کنونی مصر پرونده ای را بسته شده می دانند که در واقع همچنان باز می باشد، در نتیجه باید گفت که آنها تنها با صدور حکمی، بسته شدن این پرونده را اعلام کرده و به دنبال آن، سر خود را در زمین فرو برده اند تا واقعیت ها را نبینند.

در همین حال، گزارش های صادره از سازمان عفو بین الملل، بحث و گفت و گوهای اخیر در پارلمان اروپا و همچنین اظهارنظرهایی که روزنامه های بریتانیایی منتشر کردند، دلایلی بر واقعی بودن ادعاهای من می باشند، جایی که در تمامی موارد مذکور، سياست امنيتی دولت کنونی مصر در برخورد با پرونده اسلام سیاسی را محکوم کرده و اگر این خبر درست باشد که برخی از نهادهای قضایی اروپایی، مسائل مربوط به این موضوع را دنبال خواهند کرد، در آن صورت بحث و جدل در مورد بحران کنونی مصر طی ماه های آینده ادامه خواهد یافت.

در این راستا همچنین یادداشتی توجه مرا جلب کرد که "تامارا کایمن وايتز" و "دانيل بايمن"، دو تن از پژوهشگران و کارشناسان برجسته مركز "سابان" برای مطالعات "خاور ميانه" در موسسه "بروکینگز"، یکی از مهم ترین مراکز پژوهشی آمریکا، آن را به "باراک اوباما"، رئیس جمهوری این کشور ارائه دادند و همکار ما استاد "محمد المنشاوی"، خلاصه ای از آن را در یکی از شماره های هفته گذشته روزنامه "الشروق" منتشر کرد.

در یادداشت "تامارا کایمن وايتز" و "دانيل
بايمن" در مورد اوضاع کنونی مصر به نکات مهمی پرداخته بود که در ذیل مهم ترین آنها را ذکر می کنیم:

1- در این یادداشت بر ضرورت تشویق دولت مصر جهت آشتی با آن دسته از رهبران گروه "اخوان المسلمین" که خواهان حل و فصل بحران روابط میان گروه و دولت هستند، تاکید شده است.

2- این یادداشت نسبت به افزایش هولناک خشونت ها در مصر هشدار داده و با بیان اینکه گروه "اخوان المسلمین" از اعضای خود نخواسته سلاح در دست بگیرند و زور را به کار ببرند، تاکید کرده که جوانان وابسته به این گروه در همین راستا فشارهای زیادی وارد می کنند و نقض حقوق آنها و رهبران گروه از سوی دولت نیز این فشارها را بیشتر کرده است.

3- در این یادداشت پنج گام مهم پیشنهاد شده تا از نگرانی ها نسبت به گرایش گروه "اخوان المسلمین" به افراط گرایی بکاهند، این گام ها عبارتند از:

الف- "واشنگتن" به "القاهره" ابلاغ کند که روی آوردن گروه "اخوان المسلمین" به افراط گرایی حتمی نیست و برای کاهش این احتمال نیز، به "القاهره" پیشنهاد شده که حتی با ادامه ممنوعیت قانونی این گروه، به آن دسته از رهبران گروه و سایر گروه های اسلام سیاسی که خشونت طلبی آنها ثابت نشده، اجازه دهد به فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود ادامه دهند، جایی که فعالیت گروه های سلفی و غير سلفی، یک فرمول منطقی برای "اخوان المسلمین" بوده و از گرایش این گروه به سمت افراط گرایی خواهد کاست.

ب- دولت آمریکا باید بر پشتیبانی خود از هر گونه عملیات محدود ارتش مصر بر علیه افراط گرایان خواهان آسیب رساندن به منافع مستقیم آمریکا از جمله امنیت اسرائیل تاکید کند، اما همزمان باید این مسئله را نیز مورد تاکید قرار دهد که تمامی اسلام گرایان را تروریست نمی داند، "واشنگتن" همچنین باید از تلاش ها برای مبارزه با تروریسم در مصر حمایت کند، اما نباید گروه "اخوان المسلمین" را گروهی تروریستی بداند.

ج- دولت آمریکا باید تعامل با تمامی گروه ها و شخصیت های اسلام گرای مصری که دست به اقدامات خشونت آمیزی نزده اند از جمله گروه "اخوان المسلمین" در داخل و خارج این کشور، را ادامه دهد و بر آنها فشار بیاورد تا در چارچوب تاکید بر اصول و مبانی دموکراتیک و مخالفت قاطع با هر گونه دعوت به خشونت و تشویق آن، به گزینه های مسالمت آمیز پایبند بمانند.

د- با وجود نگرانی برخی هم پیمانان آمریکا از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی نسبت به فضای دموکراتیکی که گروه "اخوان المسلمین" را به قدرت برساند، اما "واشنگتن" باید کشورهای هم پیمانان خود را قانع کند که روی آوردن گروه مذکور به تروریسم و افراط گرایی به نفع آنها نیست و علاوه بر آن، نسبت به خطرهای ناشی از حمایت نظام های حاکم در این کشورها از سياست کنار زدن "اخوان المسلمین" جهت نابودی کامل آن نیز، هشدار دهد.

ه- سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) باید جمع آوری اطلاعات از تمامی گروه ها و شخصیت های اسلام گرای مصر و تمرکز بر هر گونه رابطه احتمالی گروه "اخوان المسلمین" با گروه "القاعده" و گروه های جهادی فلسطینی را در راس اولويت های
خود قرار دهد، "سی آی ای" همچنین باید همکاری نزدیکی با سازمان اطلاعات و وظایف ویژه اسرائیل (موساد) در زمینه جمع آوری اطلاعات و تحليل و بررسی آنها داشته و اطلاعات وارده از سازمان اطلاعات مصر را نیز با دقت مورد بررسی قرار دهد.

هر چند که برخی ها بر اساس همان رویکردی که رسانه های مصری در پیش گرفته اند، خواهند گفت که دولت آمریکا از گروه "اخوان المسلمین" حمایت کرده و از آن دفاع می کند، اما با ذکر دو نکته در این مورد اظهار نظر می کنم:

نخست اینکه "واشنگتن" همواره منافع خود را در اولویت قرار داده و آماده است با هر گروهی همکاری کند به شرط آنکه منافعش را محقق سازد، دولت آمریکا همچنین اصراری بر برقراری دموکراسی در مصر و سایر کشورهای "دوست" ندارد، بلكه مهمترین مسئله برای این کشور همان ثباتی است که به منافعش خدمت می رساند.

دوم اینکه موضع "واشنگتن" که در قبال گروه "اخوان المسلمین" مثبت به نظر می رسد، مرحله ای و تاكتيكی بوده و تا زمانی ادامه دارد که این گروه منافع این کشور را تهدید نکنند، در حالی که نباید این مسئله را از یاد ببریم که رابطه میان دولت آمریکا و نظام حاكم در مصر، برخلاف آنچه خیلی ها تصور کرده و رسانه ها تبلیغ می کنند، رابطه هم پیمانی راهبردی می باشد.

همان گونه که پیش از این نیز گفته ام، رابطه میان دولت آمریکا و نظام حاكم در مصر تحمل اختلاف بر سر مسائل فرعی را دارد، اما اصل و اساس آن ثابت و دست نخوردنی بوده و شامل تسهيلاتی است که در سه زمینه عبور از کانال "سوئز"، استفاده از حریم هوایی مصر و همکاری اطلاعاتی، به آمریکا ارائه می شود.

هر چند که تصور نمی کنم یادداشت "تامارا کایمن وايتز" و "دانيل بايمن" به "باراک اوباما" تبدیل به دليلی عملی و یا نقشه راهی گردد که بر اساس آن با ملت مصر تعامل شود، اما هدف من از ذکر آن، این است که یادآوری کنم مسئله اسلام سیاسی در مصر در ذهن راهبردی غربی ها همچنان زنده بوده و ادعای اینکه این مسئله به صورت نهایی حل و فصل شده و راه تفكر سياسی برای حل این مشكل نیز بسته شده و راهی برای بازگشایی و یا بررسی دوباره آن وجود ندارد، توهماتی بیش نبوده و شواهد واقعی آن را تایید نمی کنند.

در واقع یکی از اصلی ترین مشکلات رویکرد مصر در تعامل با پرونده اسلام سیاسی این است که برخی ها بر این باورند که نبردی سرنوشت ساز در این کشور در جریان بوده و گروه حاکم در مصر نیز باید به هر شیوه ای که شده بر گروه حاضر در خیابان ها و زندانی شده در زندان ها و اردوگاه های سازمان امنیت مركزی این کشور پیروز شود.

با این حال، ما در مصر نیاز شدیدی به تصحیح این نگرش داریم و باید راهی را در پیش بگیریم که در نهایت پیروزی کشور را محقق سازد نه پیروزی گروهی بر گروه دیگر.

در پایان باید گفت که یکی از نشانه های فلاکت بار بودن زمانه ما این است که امیدواری به در پیش گرفتن راه پیروزی کشور با مخالفت و تهمت زنی افرادی روبرو می شود که بر تبدیل رویارویی کنونی به قتل عام و "هولوكاست" جديدی اصرار می ورزند، کشتاری دسته جمعی که از اندوهناک ترین درها وارد تاریخ شود.»
مرجع : شفقنا
کد مطلب : ۳۵۲۲۱۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما