۰
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۰

واکاوی ماهیت روابط ایران و روسیه

واکاوی ماهیت روابط ایران و روسیه
«به روسها نمی توان اعتماد کرد»، «روسها در برابر غرب با کارت ایران بازی می کنند»، «روسها از آمریکایی ها و انگلیسی ها بدتر هستند» و.... این عبارات، جملاتی هستند که در دهه اخیر در محافل سیاسی، علمی، دانشگاهی و حتی در مباحثاتی که با درون مایه سیاسی در بین مردم عادی شکل می گیرد، شنیده شده است.

به نظر می رسد در فرهنگ سیاسی ایران، تصویر مثبتی از رابطه با روسیه شکل نگرفته باشد؛ این موضع گیری منفی نسبت به رابطه با روسیه، بخشی به پیشینه منفی عملکرد و سیاست های روسیه در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در قبال ایران بر می گردد و بخشی دیگر نیز متوجه اتخاذ مواضع دو پهلو، بدقولی های مقامات روس در قبال ایران و به ویژه در پرونده هسته ای ایران می باشد. با همه این تفاسیر روابط دو جانبه ایران و روسیه درطول تاریخ قدمت بسیاری دارد، اما واقعیتهای رفتاری آنها نیز نشان می دهد که همواره نشانه هایی از تنش، بی اعتمادی و ابهام در روابط آنها وجود داشته است.

از طرف دیگر در دهه اخیر ما شاهد گسترش روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی بین دو کشور بوده ایم و علل و نتایج گسترش این روابط همواره مورد توجه تحلیل گران و ناظران سیاسی بوده است. در نوشتار پیش رو برآنیم تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی، روابط ایران و فدراسیون روسیه را از زمان فروپاشی شوروی سابق تاکنون، در بوته نقد و بررسی قرار دهیم تا به درک بهتر و واقع بینانه تری از ماهیت (چرایی و چگونگی) روابط دو کشور برسیم.

البته ناگفته نماند که در تحلیل نهایی روابط تهران- مسکو، می بایست به شرایط سیاسی داخلی دو کشور و نیز مختصات نظام بین الملل و به ویژه ماهیت رابطه روسیه با اردوگاه غرب توجه داشت، زیرا همواره در طول تاریخ، روابط روسیه و غرب یکی از مهم ترین متغیرهای تعیین کننده رابطه ایران و روسیه می باشد.

مفروض نوشتار حاضر این است که روابط تهران و مسکو به رغم وجود مشکلات متعدد و اختلاف نظرهایی چند بین مقامات سیاسی دو کشور و همچنین به رغم فشارهای آمریکا در دهه اخیر گسترش چشم گیری داشته است و الزامات ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی حاکم بر معادلات منطقه ای و بین المللی، فصل نوینی از روابط دو کشور گشوده است.

درواقع در این نوشتار به راستی آزمایی ادعای خواهیم پرداخت که مدعی است عواملی نظیر شرایط و نیازهای داخلی دو کشور، وجود تهدید مشترک برای دو دولت در محیط منطقه ای و بین المللی و عنصر ژئوپلتیک (عدم همسایگی)، دورانی از همکاریهای دو جانبه منطقه ای و بین المللی را پدید آورده است که با توجه به مختصات کنونی نظام بین الملل و شرایط و وِیژگیهای حاکم بر نظام سیاسی دو کشور، چشم انداز روشنی برای توسعه و تعمیق روابط دارد.

زمینه روابط ایران و روسیه


روابط دو کشور ایران و روسیه قدمت طولانی داشته و بیش از هزار سال است که دو کشور با یکدیگر ارتباط داشته اند و از زمان شگل گیری روابط ایران و روسیه در قرم 16 میلادی ( دروان حاکمیت صفویان بر ایران) و حاکمیت تزارها در روسیه ( ایوان چهارم) تا زمان حاضر، روابط دو کشور فراز و نشیبهای متعددی را پشت سرگذاشته است. بدون شک متغیرها و عوامل مختلفی بر میزان و سطح روابط دو کشور تاثیرگذار بوده اند.

از یک طرف ما شاهد تاثیرگذاری متغیرهای نظام بین الملل از جمله فضای چند قطبی قرون 17 و 18 ، نظام دو قطبی دوران جنگ سرد و دوران هژمونی آمریکا در دوران پسا جنگ سرد هستیم و از طرف دیگر نظام سیاسی دو کشور نیز تغییرات اساسی و بنیادینی را تجربه نموده اند. وقوع انقلاب کمونیستی 1917 بلشویک ها و پیدایش اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از قدرتهای دوران جنگ سرد و درنهایت فروپاشی آن در اوایل دهه 90 و در نتیجه پیدایش کشوری جدید به نام فدراسیون روسیه در چهارچوب سیستم لیبرال دمکراسی غربی، از مهم ترین تغییرات داخلی کشور پهناور روسیه به شمار می رود.

در آن سوی مرزهای روسیه، کشور ایران نیز تغییرات و دگرگونیهای اساسی را در سطح داخلی به خود دید. وقوع نهضت مشروطیت، به قدرت رسیدن پهلوی ها و در نهایت وقوع انقلاب ایران با محوریت عامل مذهب و تشکیل جمهوری اسلامی ایران از آن جمله اند. تجربه نشان داده است که جمهوری اسلامی ایران و روسیه در طول دو دهه اخیر بر اساس درکی که از مقدورات و توانایی های خود در سطوح داخلی و خارجی دارند؛ روابط دو جانبه خود را تنظیم و مدیریت می نمایند و این امر باعث شده است که روابط دو کشور فراز و فرودهای متعددی را پشت سرگذاشته باشد.

به طوری که در بعضی از دوران دو کشور آن چنان به یکدیگر نزدیک شده اند که از اتحاد راهبردی و ائتلاف استراتژیک آنها سخن به میان آمده و گاه آنچنان از هم فاصله گرفته اند که به مزر تیرگی روابط و تنش سیاسی رسیده اند. اما واقعیت چیست و روابط دو کشور بعد از فروپاشی شوروی چه مسیری را طی نموده است؟ چه مسایل و موضوعاتی در روابط دو جانبه ایران و روسیه مطرح میباشد؟ چه ظرفیتهایی برای گسترش روابط دو کشور وجود دارد؟

روابط دو کشور را می توان در چهارچوب سه رویکرد خوش بینانه( آرمان گرا)، بدبینانه (واقع گرایی) و منفعت محور (عملگرا) تحلیل نمود. رهیافت آرمان گرایی بیشتر بر جنبه های مثبت روابط ایران و روسیه تاکید می کند و دو کشور را متحد استراتژیک در مسایل منطقه ای و بین المللی معرفی می نماید. در این رویکرد ایران و روسیه به عنوان سرزمینهای صاحب تمدن بزرگ وتاریخی باید علیه دنیای لیبرالیسم متحد شوند.

رویکرد واقع گرایی نشات گرفته از حافظه تاریخی دولتمردان و افکار عمومی دو کشور- و البته بیشتر ایران- است. در قالب این رویکرد دو طرف و به ویژه طرف ایرانی سیاستهای اعمالی و اعلامی روسیه در موضوعات منطقه ای و بین المللی را ادامه سیاستهای روسیه تزاری ارزیابی می کند و معتقدند که روسها در پی احیای
تسلط تاریخی خود بر منطقه هستند و لذا دو کشور هیچ نقطه مشترکی با همدیگر ندارند.

رهیافت منفعت محور نیز با اتخاد نگاهی انتفاعی، بیشینه سازی منافع ملی را تنها معیار سنجش میزان و سطح روابط دو جانبه ایران و روسیه قلمداد می نماید. بر این اساس، برخلاف رویکرد آرمانگرایی، روسیه دیگر متحد راهبردی ایران نیست؛ بلکه متحد تاکتیکی ایران به شمار می آید و شرایط و مقتضیات گوناگون منطقه ای و بین المللی، دو کشور را به سمت یک همکاری تاکتیکی سوق داده است.

ادراکات متقابل دو کشور از همدیگر


در سندی که با عنوان «تدبیر سیاست خارجی روسیه» در سال 2000 منتشر شده است، اولویتهای سیاست خارجی روسیه به ترتیب تضمین همکاریهای دو جانبه و چندجانبه با کشورهای جدا شده از شوروی (کشورهای حوزه خارج نزدیک )، روابط با دولتهای اروپایی برای ایجاد یک نظام امنیتی باثبات و دموکراتیک، روابط با آمریکا، روابط با کشورهای آسیایی مانند ژاپن، هند، چین و روابط بیشتر با ایران، روابط با کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس و روابط با کشورهای آفریقایی معرفی شده است.

البته در دوره بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 ما شاهد اتخاذ رویکرد واقع گرایانه در سیاست خارجی روسیه بودیم؛ که این امر ناشی از تحولاتی بود که در نتیجه 11 سپتامبر در تعاملات امنیتی روسها و آمریکا رخ داده بود. تغییر و تحولات جدید منطقه و تحرکات بسیار گسترده آمریکا در مناطق همجوار و نزدیک به خاک روسیه، وضعیت و شرایط کاملا جدیدى را براى مسائل مربوط به منافع و امنیت ملى آن کشور ایجاد کرده بود. جدا از مناطق قفقاز و آسیاى مرکزى، منطقه خلیج فارس نیز از جمله انتخاب‌هاى مهم روسیه براى توسعه قدرت و نفوذ منطقه‌اى خود و نیز انجام مانورهاى سیاسى- روانى لازم در برابر برنامه‌هاى توسعه ‌طلبانه و بلندپروازى هاى آمریکا به شمار مى رفت.

بنابراین، از دیدگاه سیاست‌پردازان آن کشور، افزایش تحرکات و اقدامات سیاسى، نظامى و تجارى در کشورهاى همجوار آن مى‌تواند به مثابه عامل فشار و ابزار کنترل کننده‌اى در راه سیاست هاى نفوذى آمریکا عمل کند. در همین راستا، گسترش روابط روسیه با ایران و عراق - به ویژه با توجه به کیفیت روابط این دو کشور با آمریکا در حال حاضر- از ارزش و اهمیت قابل توجهى برخوردار است. در ضمن سیاست خارجى ایران نیز مدتهاست که با انتخاب یک سیاست به‌ جا و حساب شده، از «استراتژى قدرت سوم» در برابر آمریکا و اتحاد اروپا و... سود جسته است. سیاست اخیر، امکان مانورهاى سیاسى خوبى را براى ایران فراهم کرده و منافع قابل توجهى براى کشور دربر داشته است.

در مجموع می توان گفت الگوی حاکم بر روابط روسیه با غرب، نقش بسیار تعیین کننده ای در روابط این کشور با ایران داشته است و در این میان عوامل مختلفی نظیر اهمیت استراتژیک ایران و نیازها و مبادلات اقتصادی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. از سال 2003 به بعد که روابط روسیه با غرب تیره شد، به تدریج ایران جایگاه مناسب تری در سیاست خارجی روسیه پیدا نموده است. تحولات سیاسی هم که امروزه در کشور اوکراین صورت گرفته و باردیگر دو کشور آمریکا و روسیه را در مقابل هم قرار داده است، می تواند شاخص دیگری برای توسعه روابط ایران و روسیه قلمداد شود.

البته در روابط ایران و روسیه می توان الگوهای نسبتاً ثابتی را ردیابی نمود. به این معنی که هر زمان دولت ایران از لحاظ مولفه های قدرت ملی در بالاترین سطح خود قرار داشته است، روسها بدون توجه به ماهیت حکومتی که در ایران بر سر کار است، روابط خوب و حسنه ای با ایران داشته اند و برعکس زمانی که بنا به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران در وضعیت نسبتاً نامناسبی قرار گرفته باشد، روسها بنا به سنت تاریخی و همیشگی خود، تردیدی در بهره برداری از وضعیت داخلی ایران به خود راه نداده¬ اند. همچنین تجربه نشان داده است زمانی که روسها چه از لحاظ بین المللی، منطقه ای و داخلی در حالت ضعف قرار داشته باشند ؛ نقش ایران در سیاست خارجی آنها پررنگ می شود.

روسیه امروز نسبت به اوایل دهه 90 از شکوفایی، ثبات و اقتدار به مراتب بیشتری برخوردار است؛ به نحوی که بسیاری از ناظران، این کشور را یک قدرت احیاء شده می دانند و قدرت نمایی روسیه در برابر غرب و آمریکا را در تحولات اوکراین و اقدام یکجانبه آن بر الحاق شبه جزیره کریمه به خاک خود و حمایت از سایر جدایی طلبان روسگرا در اوکراین را می توان از شاخص های این احیاء و اقتدار مجدد روسیه قلمداد نمود. البته این اقتدار باعث شده است که سیاست خارجی روسیه از استقلال عمل کاملی برخوردار باشد و امروزه ما شاهد هستیم روسها علی رغم فشارهای روانی، سیاسی و نظامی آمریکا و غرب، رویکرد فعالانه ای در قبال کشورهای مستقل و حتی مخالف غرب و آمریکا اتخاذ می کند و در این میان ایران از جایگاه و اهمیت مناسبی در سیاست خارجی خاورمیانه ای روسیه برخوردار شده است.

از نگاه روسها، همکاری با ایران بیش از کسب درآمد برای منابع هسته ای اهمیت دارد و مسایلی از قبیل چچن و توجه به موقعیت ایران در خلیج فارس برای فشار بر آمریکا نیز مهم هستند و لذا ایران کشوری است که می تواند در تنظیم روابط خارجی روسیه نقش مثبتی بازی نماید. در این میان عوامل متعددی نظیر نزدیکی جغرافیایی، درک منافع مشترک در حوزه های مهم منطقه ای، درک متقابل نیاز به مخالفت با حضور و نفوذ قدرتهای بزرگ در حوزه های پیرامونی دو کشور، در ترویج و توسعه همکاریهای متقابل دو کشور تاثیر داشته است.

از نظر ایران نیز توسعه روابط با روسیه می توانند موازنه دهنده جایگاه ایران در مسایل بین المللی، به ویژه در مقابل غرب و بازدارنده سایر قدرتهای منطقه ای نظیر ترکیه و عربستان باشد. اما ایران برای مسکو از آن جهت اهمیت دارد
که به توسعه نفوذ روسیه در مسایل منطقه ای و بین المللی و به ویژه در خلیج فارس و خاورمیانه کمک می کند.

سطوح روابط خارجی دو کشور ایران و روسیه


روابط ایران و روسیه را می توان در سه سطح دوجانبه (خرد) ، منطقه ای(میانی) و بین المللی (کلان) طبقه بندی کرد که بخش قابل توجهی از همکاریهای ایران- روسیه، در سطح دوجانبه و در چارچوب روابط اقتصادی قابل تحلیل است. در سطح روابط خرد، در گفتمان سیاست خارجی روسیه، مفاهیم تجارت و فرصت اقتصادی، گزاره های محوری در تبیین یا توجیه روابط این کشور با ایران بوده است. بحرانهای اقتصادی فراگیر، همزمان با فروپاشی اتحاد شوروی، تثبیت و بازسازی اقتصادی را به مهمترین اولویت سیاست خارجی روسیه تبدیل کرد.

به این دلیل، برخی از تحلیلگران یکی از مهمترین علتهای توسعه همکاریهای نظامی، فنی و اقتصادی میان ایران و روسیه را نیاز شدید صنایع روسیه، به ویژه صنایع نظامی و هسته ای این کشور به ارزهای معتبر میدانند. در سطح روابط میانی(منطقه ای)، به دلیل بروز و وجود بحرانهای مختلف در منطقه و نیز با توجه به موقعیت راهبردی ایران در مرزهای جنوبی روسیه و جمهوریهای پیشین اتحاد شوروی، مواضع تهران برای مسکو اهمیت دو چندان می یابد.

روسیه برای کاهش حمایتهای خارجی از جریانهای جدایی طلب در برخی جمهوریهای مسلمان نشین خود و جلوگیری از تبدیل شدن مسئله چچن به یک مسئله اسلامی، در تلاش است تا روابط خود را با کشورهای اسلامی گسترش دهد. بنابراین، موقعیت ایران از یک طرف و خویشتنداری ایران در برابر مسئله چچن و داخلی خواندن این مسئله، اهمیت ایران را برای روسیه دو چندان کرده است.

همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه


ایران و روسیه به عنوان دو اقتصاد کلان اورآسیا، ظرفیت های بزرگی برای همکاری اقتصادی دارند. برخی رخدادهای تاریخی ریشه دار در ذهنیت اجتماعی مردم، یکی از دلایل محسوس این روند بوده است که در نهایت بر آمادگی رهبری سیاسی دو کشور برای بررسی اوضاع یکدیگر به عنوان شریک و متحد مطمئن اثر می گذارد. همکاریهای اقتصادی دو کشور در دو دهه اخیر در زمنیه های تجارت، انرژی، نیروگاه هسته ای بوشهر و .. به شکل روز افزونی ادامه دارد و می توان چشم انداز روشنی را برای آینده آن ترسیم نمود. از اینرو، روابط ایران و روسیه در زمینه انرژی درحال تکامل و متضمن رقابت ،همپوشانی و اشتراک است که با ملاحظات خاص استراتژیکی و ژئوپلتیکی، دو طرف می توانند از آن به نفع خود سود ببرند.

بدون شک یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر روابط دو کشور، تحریم های آمریکا بر علیه دو کشور به ویژه تحریم های سنگین ایران در موضوع هسته ای و تحریمهای آمریکا واتحادیه اروپا علیه روسیه در موضوع اوکراین می باشد؛ که به طور کاملاً ناخواسته موجب ایجاد روابط نزدیک و عمیق سیاسی و اقتصادی، بین روسیه و ایران شده است. در نتیجه این تحریم ها، هر دو کشور خواهان آن هستند که چه در سیاست اعلامی و چه در سیاست اعمالی خود، مواضع مستقلی را در قبال آمریکا و غرب ابراز نمایند و البته در بخش انرژی، بسیاری از تحلیل گران، ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را به عنوان سمبل اصلی همکاری دو کشور مطرح نموده اند.

البته اهمیت این پروژه فقط در سطوح اقتصادی خلاصه نشده است و دارای ابعاد ژئوپلتیکی نیز می باشد؛ و در شرایط معامله گازی کلان روسیه و چین و در وضعیتی که مسکو سیاست «گردش به سوی شرق» را در پیش گرفته است، تهران در انتظار فعال شدن همکاری های اقتصادی و سیاسی با مسکو است. البته به نظر می ر سد روسیه، روابط خود با ایران را به تدریج بازبینی می کند و در انتظار ملایم تر شدن تحریم های ضدایرانی در نتیجه مذاکرات ژنو در مورد برنامه اتمی

می باشد. پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را می توان نقطه عطف تحولات روابط ایران و روسیه قلمداد نمود، که طی مدت کوتاه ریاست جمهوری دکتر روحانی، طرح مربوط به معامله نفتی با ایران تهیه شد که عملیاتی شدن آن می تواند به لوکوموتیو همکاری اقتصادی دوجانبه مسکو و تهران در میان مدت تبدیل شود.

همکاریهای نظامی و امنیتی ایران و روسیه


در حوزه همکاریهای نظامی و امنیتی نیز با توجه به وجود خطرات و تهدیدات امنیتی مشترک نظیر «ترورسیم منطقه ای»، «گسترش ناتو به شرق» و «افزایش حوزه نفوذ آمریکا به ویژه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز»، ما شاهد گسترش تماس و روابط نظامی و امنیتی دو کشور هستیم که موافقتنامه واگذاری سامانه موشکی اس 300 به ایران را، اوج این همکاری می توان قلمداد نمود.

به نظر می رسد در این حوزه، روسها ایران را به عنوان یک شریک قابل اطمینان توصیف نموده اند. البته نباید افزایش توان موشکی ایران را به عنوان یک دغدغه امنیتی در اذهان رهبران روسیه، نادیده گرفت. این دغدغه از سوی ایران نیز در حمایت روسیه از قطعنامه های ضد ایرانی در شورای امنیت سازمان ملل، تصمیم دیمیتری مدودف، رئیس جمهوری پیشین روسیه، مبنی بر مسدود کردن مسیر تحویل سامانه دفاع موشکی «اس 300» به ایران در سال 2010 در لحظه اوج «بازسازی روابط» آمریکا و روسیه، شکل گرفته است. البته بحران اوکراین، اطمینان محافل سیاسی و کارشناسی ایران به ضرورت تقویت همکاری با روسیه را بیش از پیش تقویت کرد.

همکاریهای منطقه ای ایران و روسیه


ایران و روسیه در شرایط کنونی مناسبات منطقه ای و بین المللی، در حوزه سیاسی و امنیتی، با چالش ها و تهدیدات و همچنین فرصت های مشترک، متعدد و متنوعی مواجه اند که از میان آنها می توان به طیف وسیعی از موضوعات، همچون تحولات قفقاز و آسیای مرکزی، مباحث دریای خزر، انرژی، افغانستان، مواد مخدر، تروریسم و افراط گرایی و گسترش ناتو به شرق تا تحولات خاورمیانه ، سوریه و موضوعات مهم بین المللی نظیر مباحث هسته
ای و خلع سلاح اشاره کرد.

در حوزه همکاریهای منطقه ای نیز باید گفت که تحولاتی که در معادلات منطقه ای اتفاق افتاده است باعث شده ایران و روسیه به درک مشترکی از منافع متقابل خود در منطقه برسند و این امر زمینه ساز توسعه مناسبات منطقه ای دو کشور شده است. خطر گسترش نفوذ غرب و متحدان آن در قالب پروژه «توسعه ناتو به سمت شرق» و به ویژه عضویت کشورهای اروپای شرقی در ناتو ، همچنین ترس از سرایت بحرانهای منطقه ای به درون مرزهای دو کشور، باعث شده است دو کشور با تلطیف حافظه تاریخی خود، که مبتنی بر بدگمانی و سوء ظن بود، در سطوح منطقه ای و در موضوعات مختلف همکاری ثمربخشی داشته باشند و این ظرفیت وجود دارد که نهادهای منطقه ای موثر برای حل و فصل مسایل و توسعه امنیت و همکاری ایجاد نمایند و در جهت توسعه منطقه ای و همگرایی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گام بردارند.

مسائلی از قبیل مقابله با افراط¬گرایی اسلامی در قالب گروههای تندور مذهبی نظیر داعش در مناطق مشترک میان دو کشور، می تواند در تغییر نگاه دو کشور به همدیگر موثر باشد. لذا دو کشور می توانند به همدیگر، نه به عنوان رقیب، بلکه همکار نگریسته و تلاشهایی را برای حل و فصل مسائل به عمل آورند و روسیه در این میان می تواند جمهوری اسلامی ایرن را به عنوان یک کشور مسلمان با یک نظام سیاسی مترقی، جایگزین سایر الگوهایی که ضدیت با روسیه را تبلیغ می کنند، معرفی نماید.

از طرف دیگر سیاست عمل گرایانه ایران در قبال منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و تلاش ایران برای حفظ و بسط رابطه با روسیه در سطوح دو جانبه و بین المللی و درگیر بودن دو کشور با مشکلات و محدودیتهای داخلی و خارجی مشابه نظیر هژمونی آمریکا، می تواند سطح منطقه را به عرصه همکاری و درک متقابل نسبی طرفین تبدیل نماید. در نگاه جمهوری اسلامی ایران، یک روسیه قدرتمند می تواند سوپاپ اطمینانی برای مقابله با گسترش نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه خاورمیانه باشد و از طرفی وجود ایرانی مستقل و مقتدر در کنار سایر قدرتهای نوظهور مانند چین، هند و برزیل می تواند امکانات هم افزایی را در نظام بین الملل افزایش داده و از اقدامات یک جانبه آمریکا در عرصه های منطقه ای و بین المللی بکاهد.

در منطقه خاورمیانه نیز سه عامل باعث شده تا فرصت جدیدی در این حوزه برای همکاری منطقه ای ایران و روسیه فراهم شود. عامل اول تقویت جایگاه و نقش ایران در تحولات این منطقه به دلیل روی کار آمدن دولتی شیعه و طرفدار ایران در عراق و مخصوصاً قدرت نمایی ایران در مقابله با داعش در این کشور، و نیز پیروزی جبهه مقاومت در برابر اسرائیل در جریان جنگ 51 روزه، و همچنین به قدرت رسیدن حوثی های طرفدار ایران در یمن و... است.

عامل دوم، فعالتر شدن روسیه در روند تحولات خاورمیانه و خلیج فارس است که حمایت از حماس، علی رغم فشار غرب، نمونه آن است. عامل سوم، بحران سوریه است. منطقه خاورمیانه و به ویژه بحران سوریه که تبدیل به بحران بین المللی شده است، نمایانگر منافع مشترک دو کشور است.

همکاریهای بین المللی ایران و روسیه


روابط ایران و روسیه در سطح کلان(بین المللی)، غیر از ضرورتهای ناشی از نزدیکی جغرافیایی، سابقه تاریخی، همکاریهای اقتصادی و رقابت منطقه ای، به دلیل موقعیت ویژه ای است که هر یک در عرصه سیاست بین المللی دارند. به عقیده برخی از تحلیلگران، روابط ایران و روسیه تابعی از ملاحظه های راهبردی روسیه در سطح بین الملل است. این کارشناسان معتقدند که مسائلی مانند اقدامهای یک جانبه آمریکا و مسئله گسترش ناتو به شرق، موجب نگرانی روسیه از منزوی شدن در سطح بین المللی شده است و این کشور با اقدامهایی مانند توسعه روابط با ایران، تلاش می کند تا همچنان جایگاه خود را به عنوان یک قدرت بزرگ حفظ کنند.

حتی همکاریهای هسته ای با ایران، در راستای افزایش قدرت چانه زنی روسیه در سطح بین الملل و افزایش توان تأثیرگذاری این کشور و مقابله با تلاشهای آمریکا، با محدودسازی فضای مانور این کشور در سطح بین الملل است. لذا همکاریهای ایران و روسیه، پاسخ راهبردی به تلاشهای آمریکا برای توسعه نفوذ خود در منطقه است. به همین سبب، برای روسیه، گزینه ایران کنونی (مستقل و مخالف غرب و آمریکا ) بر گزینه ایران همسو و یا زیر سلطه غرب، برتری راهبردی دارد.

همانطور که قبلاً اشاره کردیم، متغیر غرب و آمریکا در سطح و میزان روابط دو کشور ایران و روسیه نقش جدی ایفاء نموده و می نماید. به عبارت دیگر، میزان دوری و نزدیکی روسیه به غرب، باعث تغییر موضع روسها در قبال ایران و تحولات منطقه ای می شود. از اواسط دهه 90 و به ویژه بعد از روی کارآمدن پوتین، دو کشور در مخالفت با هژمونی آمریکا و تلاش برای نهادینه کردن نظام چند قطبی، به یک اشتراک نظر رسیده اند؛ به ویژه اینکه تحولات انقلابهای رنگی در حوزه کشورهای خارجِ نزدیک روسیه و در کشورهایی نظیر گرجستان واوکراین، از سال 2004 به بعد، عزم روسیه را در اتحاد منطقه ای با ایران راسخ تر نمود.

از طرفی، ایران و روسیه با نظام بین الملل تک قطبی و اقدامات یکجانبه آمریکا در منطقه مخالفت جدی دارند و جلوگیری از فشارهای آمریکا برای منزوی ساختن ایران و روسیه در دست یابی به قدرت مانور بیشتر در سطح بین المللی، از طریق همکاری و ائتلاف دولتهای مستقل و ناراضی از وضع موجود و جلوگیری از گسترش ناتو به سمت شرق، از مهم ترین دغدغه های مشترک در حوزه سیاست خارجی ایران و روسیه به شمار می روند.

همچنین روسها همیشه از دخالت آمریکا در امور داخلی شان و نادیده گرفتن نقش و جایگاه مناسب و مورد انتظار مسکو در مسایل و تحولات بین المللی از جانب غرب و آمریکا ناراضی هستند و این نارضایتی همراه با مواضع ضد آمریکایی ایران، به عنوان منبع بالقوه ای برای همکاری جهت مقابله
با حضور و اقدام آمریکا قلمداد می شود. روسیه از ابتدای دهه 90، نظام تک قطبی را به عنوان اصل سازمان دهنده نظم بین الملل پس از جنگ سرد به رسمیت نشناخت و تثبیت آن را مغایر با منافع خود ارزیابی می کرد، اما توان مقابله با آن را نداشت.

از منظر مقامات سیاسی روسیه، نظام تک قطبی موجود، وضعیتی موقت و ناپایدار است که با وقوع تحولات و ائتلاف های جدید درون سیستمی و ظهور مراکز جدید قدرت از جمله اروپای واحد، چین، هند و روسیه، اساس آن به چالش کشیده و دیری نمی گذرد که موازنه قدرت به شکلی جدید با حضور قدرت هایی جدیدتر نظیر برزیل، ایران، آفریقای جنوبی و برخی بلوک های دیگر در عرصه روابط بین الملل برقرار می شود.

همچنین ایران و روسیه از برخورد دوگانه غرب در زمینه حقوق بشر، دمکراسی و آزادیهای سیاسی و اجتماعی رنج می برند و در موارد مختلف نسبت به وجود این استانداردهای دوگانه غرب در مواجهه با مساله حقوق بشر و استفاده ابزاری آمریکا و غرب از این سازوکار حقوق بشری سازمان ملل، ابرار نارضایتی نموده اند. لذا به نظر می رسد مسکو و تهران در مورد مدیریت امور جهانی و دستور کار روز در عرصه سیاست جهانی، منافع یکسان بسیاری دارند و موضوعات مهم، حساس و حیاتی برای تعامل و همکاری، با وجود یک اراده سیاسی در سطوح عالی رهبران دو کشور، از چنان ظرفیت و قابلیتی برخوردارند که می توانند روابط ایران و روسیه را به سطحی از روابط راهبردی ارتقاء دهند.

فضای جدید ناشی از انتخابات اخیر در جمهوری اسلامی ایران، توافقات اخیر ایران و گروه 1+5 در زمینه برنامه هسته ای و نقش روسیه در این روند، توفیق و همکاری راهبردی ایران و روسیه در مدیریت بحران سوریه، تحولات اخیر در پیرامون حوزه امنیتی روسیه (اوکراین) و مهم تر از همه اراده روسای جمهور دو کشور برای بسط و گسترش مناسبات دوجانبه و بالاخص تاکیدات اخیر پوتین بر لزوم آغاز فصلی نوین در روابط ایران و روسیه، موید این ادعاست که دو کشور می توانند و باید برای شکل گیری نگرشی راهبردی و چشم اندازی بلندمدت در مناسبات دوجانبه برنامه ریزی کنند.

نتیجه گیری

در فضای ژئوپلیتیکی جدید منطقه ای و بین المللی و در پرتو تجربه همکاری های تهران و مسکو، می توان فضایی برای عبور از دوره بدبینی ها و ذهنیت های منفی فراهم آورد تا دو کشور براساس منافع مشترک با یکدیگرهمکاری کنند. البته، هم در تهران و هم در مسکو این نگرانی هست که بهبود روابط طرف دیگر با غرب می تواند روابط موجود را با مشکل روبرو کند و این موضوعی است که درطرح «معامله بزرگ» شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه نیز مطرح شده است.

با همه این تفاسیر، دگرگونی نظامهای سیاسی، موقعیت ژئوپلتیک و منطقه ای و ساختار نظام بین المللی، دو دولت ایران و روسیه را در وضعیت ویژه ای برای همکاری قرار داده است و دوره ای از مناسبات را برای دو کشور در دو دهه کنونی فراهم آورده است. وجود ایران پس از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق و نظام کمونیستی و دور از سرزمین ایران به پیدایش یک منطقه حائل انجامیده که دغدغه های مشترکی چون کنترل بحرانهای موجود، حفظ وضع موجود و ثبات منطقه ای و سد نفوذ قدرتهای بزرگ، دو دولت را به سمت همکاری در موارد مختلف سوق داده است.

لذا شرایط ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی دو کشور در کنار الزامات ناشی از مناسبات تاریخی و موقعیت جغرافیایی و همسایگی و همچنین وجود حوزه های مشترک همکاری سیاسی و امنیتی و برخی تهدیدات یا چالش ها و فرصت های مشترک در سطوح منطقه ای و بین المللی برای دو کشور و در نهایت ظرفیت ها و پتانسیل موجود در حوزه های اقتصادی و تجاری دو طرف، شرایطی را فراهم نموده که دو کشور ایران و فدراسیون روسیه باید در یک چشم انداز بلندمدت، رسیدن به سطح مطلوبی از مناسبات راهبردی را به عنوان یک ضرورت تاریخی پذیرفته و در راستای تحقق آن گام بردارند.

از اینرو می بینیم که عوامل داخلی (نظامهای سیاسی)، عوامل منطقه ای (محیط حائل میان دو کشور) و عوامل بین المللی (نگرانی جدی نسبت به ساختار شکل گرفته در دوران پس از جنگ سرد و به ویژه بعد از 11 سپتامبر 2001 ) به گسترش پیوندهای ایرانی – روسی کمک کرده و شرایط را برای همکاریهای مهم فراهم کرده اند. اما در این میان سه عنصر هویت، ژئوپلتیک و تهدید بسیار مهم هستند. درواقع این سه مفهوم چون روحی در سطوح سه گانه مذکور(داخلی، منطقه ای و بین المللی ) دمیده شده و فضای همکاری لازم را فراهم ساخته اند.

ایرانِ انقلابیِ مستقل و عملگرا و فدراسیون روسیه بازگشته به مرزهای قرن 17، قدرتمند و عملگرا در وضعیت ژئوپلتیک دور از هم و در عین حال نزدیک تر در حوزه منافع مشرک در منطقه آسیای مرکزی و در معرض فشارها و تحریمهای آمریکا و اروپا و مدعی دگرگونی جهانی، چاره کار و سود متقابل را در همکاری و همراهی متقابل جسته اند. اما مسئله ای که برای ایران در رابطه با روسیه اساسی است، این است که جمهوری اسلامی ایران باید نگاهی واقع بینانه به روسیه داشته باشد و با به کار بردن سیاست خارجی فعال و منطبق با عقلانیت موجود در عرصه بین المللی و منطقه ای، الگوی تعامل سازنده و همکاری راهبردی را در رابطه با روسیه برجسته کند.

بر این اساس، از منظری آینده شناسانه، سیاست خارجی مستقل جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه سیاست داخلی منسجم و تکیه برنیروهای ملی، توان آن را دارد که در صحنه روابط بین الملل به ایفای نقش بپردازد. بر اساس سند چشم انداز 1404، ایران باید به سوی کشوری قدرتمند در منطقه، با تعامل سازنده ومؤثر در روابط بین الملل پیش برود. بنابراین، بدون داشتن تعامل سازنده و مؤثر با بازیگران بین المللی و منطقه ای، نمی توان به این هدف نهایی دست یافت.

جعفر عظیم زاده
کد مطلب : ۴۱۳۳۴۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما