۰
دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۱

اردوغان تا کجا پای مرسی می ایستد؟

اردوغان تا کجا پای مرسی می ایستد؟
پس از تحولات ناشی از بهار عربی در مصر و خلع حسنی مبارک از قدرت و انتخاب محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور در ژوئن سال 2012، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، نخستین رهبر یک کشور خارجی بود که به قاهره رفت و با نخستین رییس جمهور منتخب مصر دیدار و گفتگو کرد. همین نشان از نزدیکی اردوغان و مرسی بود. حضور محمد مرسی در کنگره حزب عدالت و توسعه و تمجید از نقش اردوغان در جهان اسلام، نشانه دیگری ازاین نزدیکی بود.

هم از این رو بود که پس از خلع مرسی از قدرت از سوی ارتش مصر، دولت ترکیه منفی ترین موضع را در جامعه بین المللی نسبت به تحولات مصر در پیش گرفت و به زیر کشیدن یک رییس جمهور منتخب از قدرت از سوی ارتش را رسماً «کودتا» دانست. با این حال آیا ترکیه به سمت قطع روابط خود با مصر پس از مرسی پیش می رود؟ آیا ترکیه از اشتباهات خود در منطقه درس می گیرد و بلندپروازی های نوعثمانی گری را به فراموشی می سپارد؟ اینها سوالاتی است که با دکتر افشار سلیمانی، سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان و کارشناس مسائل ترکیه مطرح کرده ایم که در زیر می خوانید:

در ابتدای به راه افتادن موج خیزش های مردمی در کشورهای عربی، ترکیه تلاش کرد که خود را حامی این انقلاب ها و الگوی حزب عدالت و توسعه را به عنوان الگویی برای این انقلابها معرفی کند. با گذشت بیش از دو سال از این تحولات ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ تا چه اندازه ترکیه توانست پیروز تحولات منطقه باشد؟


تحولات دوسال اخیر نشان می دهد که اردوغان و حزبش در ارزیابی وقایع پیرامونی ترکیه و برخی کشورهای اسلامی و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دچار اشتباه محاسباتی شده است. اردوغان از 4 سال پیش و حتی قبل از آن مرتکب چنین اشتباهات تاکتیکی و بعضا استراتژیکی نشده بود؛ به ویژه زمانیکه سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان را پی گرفته بود. به نظر می رسد حزب عدالت و توسعه ترکیه بیشتر بر پایه عقلانیت ابزاری به تحولات کشورهای عربی نگریسته و از این رهگذر هدف نزدیکتر شدن به آمریکا و ورود به اتحادیه اروپا را دنبال نموده است؛ رهیافتی که احمد داوود اوغلو مبدع آن بود.

براساس این رویکرد ترکیه مستظهر به حمایت غرب، ارایه الگوی اداره کشور به کشورهای عربی را پی گرفته بود. تلاش اردوغان در سفر به مصر و نیز دعوت از مرسی وخالد مشعل برای شرکت در کنگره حزب عدالت وتوسعه و سخنان دلنشین آنها درمورد رهبری اردوغان در جهان اسلام، حاکی از همین رویکرد بود. اما اینک شکل گیری بحرانی که در مصر در سایه بی تدبیریهای اخوان المسلمین و محمد مرسی به وجود آمده و تلاشهای هشتاد ساله جمعیت اخوان با چالش جدی روبرو شده طبیعی است تاثیرات خود را بر ترکیه و تحولات سوریه نیز خواهد گذاشت و اردوغان را وادار به تجدید نظر جدی در رویکردهایش خواهد نمود. در این وادی، مناسبات آنکارا با ریاض و دوحه نیز که درظاهر امر همسو با ترکیه بنظر می رسیدند به علت تلاشهای پشت پرده آنها برای برانداختن مرسی می تواند دچار تغییراتی گردد. هرچند که ترکیه دراین مسیرهزینه های مادی قابل توجهی درمقایسه با هزینه های قطر و عربستان نکرده اما از منظر بازیگری منطقه ای و ناکامی در نیل به اهداف ژئو پولیتیک وژئواکونومیک، اوضاع فعلی برای ترکیه قابل تامل است. البته به این نکته نیز باید توجه کرد که کمکهای ریاض بیشتر به سلفیهای مصر بود تا اخوانیها را مهار کند.

بسیاری، رویکرد ترکیه در قبال تحولات سوریه را اشتباه ارزیابی می کنند و معتقدند که ترکیه ارزیابی درستی از وضعیت در سوریه نداشته و تصور می کرده است که دولت بشار اسد در ظرف مدت کوتاهی سقوط می کند و ترکیه می تواند یک دولت نزدیک به خود در این کشور بر سر کار بیاورد. به نظر شما تا چه اندازه این سخن درست است و اگر چنین است آیا ترکیه هیچ گاه به اشتباه خود پی برد و در پی اصلاح آن برآمد؟


تحولات فرسایشی سوریه هرچند که تا این لحظه آنچنان که باید وشاید مطلوب جبهه مخالفان بشار اسد نیست اما نمی توان گفت که مطلوب بشار اسد بوده است. چرا که درسوریه قریب به یکصد هزارنفر جان خود را ازدست داده اند و قریب به سه میلیون نفر از خانه وکاشانه خود آواره شده اند و بیش از پنجاه درصد از زیر ساختهای این کشور تخریب شده است. در سوریه هم اکنون به طور همزمان جنگ داخلی و خارجی نیابتی درجریان است و ادامه
چنین وضعیتی بیش از همه و به میزان بسیار زیادی به زیان ملت و کشور سوریه است. فارع از اینکه بنده چشم انداز مثبتی برای بشار اسد نمی بینم؛ به نظر می رسد شرایط جنگی در سوریه ادامه خواهد یافت و حل سیاسی این نبرد از چشم انداز امیدبخشی برخوردارنیست.

اما درمورد ارزیابی ترکیه از تحولات سوریه نمی توان گفت که بصورت مطلق دچار اشتباه شده است. شاید ازاین جهت که ترکیه تصور می کرد بشار اسد بزودی سقوط خواهد کرد و ترکیه همرا ه عربیها و متحدین عربی آنها در سوریه فعال مایشاء خواهند شد، اشتباه نموده است؛ اما ازاین جهت که درسوریه پس از اسد نقش فعالی برعهده خواهد گرفت دچار خطا نشده است. به نطر نمی رسد تصعیف اخوان المسلمین در مصر آنچنان تاثیری درسوریه برجای بگذارد که درآینده ای دور موجبات استقرار بشار اسد و نظام تک حزبی بعث درسوریه فراهم گردد. هرچند حزب عدالت و توسعه نیز تحت تاثیر اخوان المسلمین بوده اما با رویکرد مختلط این حزب که لاییسته را نیزدرمتن خود دارد به نظر می رسد ترکیه درآینده تحولات منطقه کماکان نقش خود را ایفا خواهد نمود؛ هرچند که ایجاد تعادل و بستر تطبیق با شرایط جدید، در سرعت تحرکات ترکیه تاثیر برجای خواهد نهاد.

تحولات داخلی ترکیه در طی ماههای اخیر و اعتراضات مردمی در این کشور تا چه اندازه به رویکردهای نو عثمانی گری دولت اردوغان مربوط است؟ آیا می توان گفت که معترضین خواهان کاهش توجهبه مسائل منطقه و تمرکز بر مسائل داخلی هستند؟

فارغ ازاینکه به ظن بنده رویکردهای نوعثمانی گری اردوغان عمدتا جنبه نرم افزاری دارد تا سخت افزاری، معتقدم برخی از اقدامات رهبر حزب عدالت وتوسعه با چنین رویکردی منجر به نارصایتی برخی از احزاب و اقلیتهایی مانند علویان، کردها و هواداران آنها می گردد و در نهایت زمینه های بروز تنشها واعتراضات را فراهم می کند. البته باید این نکته را نیز اضافه که برخی از احزاب مخالف حزب حاکم عدالت وتوسعه که از مسیر دموکراسی صندوق انتخاباتی و برخورداری از ابزارهای دموکراسی مانند رسانه های صوتی و تصویری و اینترنتی به نتیجه مطلوب نمی رسند، هواداران خود را به سمت اعتراضات فیزیکی سوق می دهند که اقدام پسندیده ای برای یک حزب سیاسی محسوب نمی شود.
مصداق عینی چنین اقدامی را درتحرکات فیزیکی هواداران حزب جمهوری خلق به رهبری کمال قلیچداراوغلو می توان مشاهده نمود. آخرین نظرسنجیهای معتبر که پس از وقایع گزی پارک درترکیه انجام گرفته نشان می دهد که حزب عدالت وتوسعه کماکان 51 درصد، حزب جمهوری خلق 27 درصد، حزب حرکت ملی به رهبری دولت باغچلی 12درصد و حزب کردی صلح ودموکراسی 6.5 درصد طرفدار دارند. اینکه مردم ترکیه درمجموع اولویت را به مسایل داخلی کشورشان می دهند امریست که تصورش موجب تصدیق است هرچند که احزاب مخالف دولت اردوغان و هوادارانشان بیشتر به این مقوله اهمیت می دهند.

ترکیه یکی از کشورهایی بوده است که از تحولات اخیر مصر و برکناری دولت مرسی به دست ارتش انتقاد کرده است. تا چه اندازه می توان انتظارداشت که دولت ترکیه در حمایت از همفکران خود (اخوان المسلمین) در مصر جدی باشد؟ آیا این می تواند به تیره شدن روابط مصر و ترکیه در صورت ادامه خشونت های جاری بینجامد؟


به رغم ناخرسندی دولت ترکیه از کودتای باصطلاح مردمی در مصر که با همراهی ارتش مصر و جبهه نجات ملی و سکولارها و طرفداران رژیم سابق این کشور و نیز مساعدتهای عربستان و قطر و اغماض و مساعی احتمالی پشت پرده غرب محقق شد، به نظر نمی رسد رجب طیب اردوعان بصورت جدی از اخوان المسلمین حمایت نماید. هرچند که تحولات مصر وارد مرحله بحرانی تری شده و به رغم اعلام زمان تغییر قانون اساسی و انتحابات پارلمانی و ریاست جمهوری از سوی ریس جمهور انتصابی موقت، چشم انداز روشنی در مورد حل بحران اخیر مصر دیده نمی شود. با این حال، به نظر می رسد اردوغان قصد ندارد همه پلهای موجود را تخریب نماید تا فرصت همکاری با دولت غیراخوانی آتی را ازدست ندهد. البته حمایتهای آنکارا از اخوان در قالب سیاستهای اعلامی محفوظ خواهد ماند. البته نباید این نکته را فراموش کرد که سیاست خارجی ترکیه تا حد قابل توجهی بویژه در خاورمیانه تابعی از سیاستهای آمریکا واروپاست و در قبال تحولات پیش روی مصر نیز مواضع دولت ترکیه متاثر از رویکردهای غرب خواهد بود.
کد مطلب : ۲۸۳۲۰۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما