۰
چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۶

آیا داعش محکوم به شکست است؟

آیا داعش محکوم به شکست است؟
گروهک تروریستی داعش که یکی از انشعابات اصلی القاعده محسوب می شود، پس از ماه ها حضور در سوریه و انجام اقدامات تروریستی وحشیانه بر علیه ملت و دولت این کشور، طی هفته های اخیر و درست از زمانی که مسیر سوریه را در راه تحقق اهداف خودساخته منطقه ای خود محدود و صعب العبور دید، به عراق هجوم آورد، تا بلکه از این طریق بتواند به تثبیت حضور خود در منطقه خاورمیانه که بر اساس منشور درونی آن خاستگاه اولیه تشکیل خلافت اسلامی مدنظرش خواهد بود، نیل کند.

رویدادهای و اتفاقاتی که در ارتباط با داعش و فعالیت های خشونت طلبانه و ضدبشری آن در عراق رخ می دهد، لحظه به لحظه در محافل رسانه ای جهان مخابره می شود، اما جدیدترین اقدام مضحکانه و خنده داری که داعش در عراق به انجام آن مبادرت ورزید، اعلام تأسیس خلافت با عنوان "دولت اسلامی" به ریاست "ابوبکر البغدادی" فرمانده این گروهک است؛ مسأله ای که حتی سایر گروهک های تکفیری و سلفی نیز آن را قبول نداشته و حتی موجبات خنده سرکرده اصلی و رأس هرم القاعده یعنی ایمن الظواهری را هم در پی داشت!، هرچند در آخرین اخبار اعلام شد که همان خلیفه خودخوانده هم تقلبی از کار درآمده است.

اینکه داعش در عراق به دنبال چه بوده و برای تحقق و پیشبرد اهداف و مبانی و رسیدن به مقاصد خود از چه کانال هایی تغذیه شده و کمک های مالی و حمایت های غیرمالی دریافت می کند، موضوعی است که در رسانه های مختلف منطقه و جهان به کرات درباره آن سخن رفته است، اما با این همه مسأله ای که وجود دارد، سرنوشت و آینده حضور این گروهک تروریستی در عراق است که چند هفته ای است، به طور جدی و با توسل به سلاح خشونت و کشتار و آدمکشی، امنیت و ثبات و آرامش این کشور را به چالش طلبیده است.

در این راستا فرض مسلمی که به چشم می خورد و عملکرد داعش و حامیان منطقه ای و بین المللی آن نیز آن را نشان می دهد، این است که داعش همچنان که در سوریه با ناکامی مواجه شد در عراق نیز در نهایت به پیروزی دست نخواهد یافت و سرنوشتی جز شکست و نابودی نخواهد داشت؛ حال چرا و چگونه؟

دلیل نخست این است که افکار عمومی
جهان و مردم خاورمیانه بارها نشان داده اند که در خوش بینانه ترین حالت نه تنها چنین تروریست هایی را اصلاً نمی‌پذیرند، بلکه حتی حاضر نیستند ذره ای جایگاه و مشروعیت برای این گونه گروه ها یعنی داعش و امثال آن قائل باشند. آنجا هم که پای افکار عمومی و انگاره ها و باورهای مردمی که مخالف خشونت و ترور و قتل هستند در میان باشد، موضوع جدی می شود، لذا از این منظرگاه است که باید تأکید کرد، عمر این گروه ها نیز کوتاه مدت بوده و چندان به درازا نمی کشد.

به عنوان مثال تنها کافیست اشاره شود که جریان های تکفیری و تروریستی در ماه های اخیر شاهد چهار شکست سنگین در منطقه از ناحیه افکار عمومی و صندوق های رأیی که تجلی افکار همگانی است، بوده اند. شکست نخست، شکست طالبان در افغانستان بوده است، در واقع کسب نزدیک به نیمی از آرا انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، توسط عبدالله عبدالله، آن هم در وضعیت تقلب طرف مقابل، یک شکست بزرگ برای گروه های تکفیری است. شکست دوم، شکست تکفیری ها در سوریه است. انتخابات سوریه با مشارکت 74 درصدی مردم و پیروزی 89 درصد بشار اسد برگزار شد که این هم یک شکست تلخ و دردناک برای جریان های ترور و تکفیر بود. و شکست دیگر آن ها در مصر بود؛ البته درست است که اسلام گرایان هم شکست خوردند، اما تکفیری ها هم در انتخابات مصر با شکست روبرو شدند.

این در حالی است که نهادهای و سازمان های بین المللی و حتی آمریکایی ها هم که به گونه ای خاص از داعش پشتیبانی به عمل می آورند، تحت هیچ شرایطی اجازه تشکیل پایگاه دائمی در عراق را به داعش نخواهد داد و کشورهای همسایه هم که از وجود تروریست‌های این گروه در نزدیکی مرزهای خود احساس آرامش ندارند، تا آنجا که ممکن باشد به دولت عراق برای نابودی این گروهک تروریستی یاری خواهند رساند.

دلیل دوم که حاکی از شکست نهایی داعش و گروهک ها و عناصر موازی با آن در عراق است مربوط به پشت پرده هایی است که این گروهک ها توسط آن ها خط دهی شده و سمت و سو می یابند؛ گروهکی که خواسته یا ناخواسته بازیچه دست رژیم های مترجع عربی و کشورهای غربی شده‌، کما اینکه
خدمات متقابلی هم وجود دارد که این گروه و سایر گروه‌های تروریستی را با غربی ها و برخی بازیگران منطقه ای پیوند زده است که در این بین بیشترین نفع نیز عاید کشورها و بازیگران حامی داعش شده و تنها چیزی که برای داعش باقی می ماند، به جز نفرت افار عمومی منطقه از آن ها و دادن تلفات چیز دیگری نمی تواند باشد. اینجاست که باید گفت همچنانکه تجربه نشان داده، دست های پشت پرده ای که در راستای تحقق منافع خود گروهکی مانند داعش را کوک نموده و روانه میدان کرده بعد از آن که منافع خود را محقق یافته دیدند نخستین کاری که می کنند، حذف کارگزار و عامل تحقق منافع می باشد.

در این زمینه توجه به این نکته نیز ضروری است که قدرت های بزرگ در عرصه روابط بین‌الملل، همواره به گروه‌های افراطی بی‌ریشه و منفور نظیر داعش، نگاهی ابزاری و دوجانبه داشته اند. در واقع بازیگران غربی که بازیگرانی قهار و هوشیار در میدان هرج و مرج آمیز و آنارشیک روابط بین‌الملل هستند، ضمن اینکه قواعد بازی در این میدان را نیز خود بر عهده دارند، بهتر از هر کسی می‌دانند که داعش و گروه‌های شبیه به آن، بیش از آنکه چالشی در بر داشته باشند، برای غرب فرصت آفرین هستند. لذا تا زمانی که فرصت آفرین هستند از آن ها استفاده می کنند و آن هنگام که منافع برآورده شده بلافاصله آن را حذف می کنند که این فرضیه قبلاً در مورد القاعده در افغانستان به وضوح مشاهده شده است.

دلیل سوم که داعش را محکوم به شکست خواهد کرد، اختلافات عمیقی است که هم اینک میان فرمانده آن یعنی ابوبکر البغدادی با سرکرده اصلی و مرد شماره یک القاعده یعنی ایمن الظواهری بروز کرده است و بر مناسبات بین این دو که هر دو از یک قماش و طایفه اند سایه انداخته است. در این مورد نیز تجربه نشان داده هر جا که میان عناصر اصلی یک سازمان یا گروه یا مجموعه تروریستی و تکفیری اختلافی بروز کرده است در نهایت اختلاف مذکور با حذف یکی از طرفین توسط دیگری حل و فصل شده که در این باره نیز پیش بینی می شود، این البغدادی خواهد بود که در آخر فدای خواسته های الظواهری مرد شماره یک
القاعده شده و از گردونه رقابتی که هم اکنون بین مادر و فرزند در جریان است حذف خواهد شد.

جالب است گفته شود که این اختلافات به داعش و القاعده محدود نشده، بلکه داعش با سایر گروه های تروریستی و بعثی های عراق نیز دچار اختلافات شدید شده است. به عنوان مثال این گروه از همکاری با متحد خود در سوریه یعنی جبهه النصره خودداری کرده و به گروه‌های دیگر شورشی نیز حمله می‌کند. در ۲۲ ژوئن، داعش خانه‌های اعضای بعثی سازمان را نابود کرد و اعضای خانواده رهبر یک گروه شبه‌نظامی اسلامی در عراق را نیز کشت. حالا برخی از بعثی‌ها در حال مبارزه با داعش هستند و نیز شبه‌نظامیان کرد به ارتش عراق برای بازپس‌گیری شهرها کمک می‌کنند.

دلیل چهارم که شکست داعش در عراق را قطعی می کند، مربوط به عملکرد و تجدید قوای ارتش عراق طی روزهای گذشته است. دولت و قوای ارتش عراق قطعاً مناطق تحت اشغال داعش را آزاد خواهند کرد و در این امر شکی نیست، اما موانع و ملزومات آزاد سازی را باید در نظر گرفت و این امر می تواند کار را به عقب اندازد. در این حال، نکته مثبت در ارزیابی کلی این است که داعش امروز همه عناصر خود را به گونه کلی در صحنه حاضر کرده است و حامیان اصلی از اعلام حمایت رسمی از آن کناره می گیرند و حتی برخی نیز این رویکرد داعش را محکوم می کنند. یعنی حرکتی که داعش انجام داد و تمامیت ارضی کشوری را مورد تعارض قرار داد، به گونه ای است که دولت و ارتش عراق هم راهی دیگر جز آزادی ندارد. شاید زمان آن تا حدی به تأخیر افتد، اما قطعاً حضور داعش در مناطق کنونی عراق، به بیشتر از چند ماه طول نخواهد کشید.

و در نهایت اینکه تجربه نشان داده است شاید داعش تحت امر بغدادی سازماندهی جدیدی را در القاعده به وجود آورده، اما تجربه نشان داده که القاعده و شبکه های آن به محض اینکه قلمرویی را تصاحب کنند، اعضایش را یکی پس از دیگری از دست می دهند و به تدریج در سراشیبی سقوط و نابودی قرار می گیرند، به خصوص در وضعیتی کنونی که داعش مدعی شده است با 10 هزار نفر نیرو به دنبال خلافت بر یک میلیارد نفر مسلمان است!
مرجع : بصیرت
کد مطلب : ۳۹۸۳۱۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما