۰
يکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۷:۱۵

یک سال پس از فضیحت خروج آمریکا از افغانستان

یک سال پس از فضیحت خروج آمریکا از افغانستان
«جو بایدن» رئیس جمهور فرتوت آمریکا سال گذشته دستور خروج سراسیمه نیروهای کشورش از افغانستان را صادر کرد و اگرچه با این دستور، پایان ۲۰ سال اشغالگریِ فضیحت‌بارِ آمریکا بر افغانستان رقم خورد، اما این اقدام چنان غیرمسئولانه و دارای تبعات فراوان بود که بسیاری آن را تاریک‌ترین برگ از کانامه دولت بایدن می‌دانند؛ در واقع، فضیحتی که پایان یک فضیحت دیگر بود.
 
ماه گذشته بود که «ان.بی.سی» آمریکا در آستانه یک‌سالگی خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان، در گزارشی جالب نوشته بود، با توجه به این ماه که اولین سالگرد خروج نیروهای آمریکا از افغانستان فرا می‌رسد، شورای امنیت ملی دولت بایدن بررسی‌هایی را با هدف پیش‌گیری از هرگونه اقدام اشتباه که می‌تواند مخمصه‌ها و گرفتاری‌های بیشتری را برای او ایجاد کند، آغاز کرده است چرا که تصمیم و اقدام دولت بایدن درسال گذشته برای خروج از نیروهای آمریکایی از افغانستان، تبعات و ماجراهای بسیاری را به دنبال داشت و باعث کاهش ناگهانی و شدید محبوبیت بایدن نزد افکار عمومی آمریکا و جهان شد.
 
این خروج ناگهانی بسیار غیرمسئولانه بود و در بدترین شرایط که مردم افغانستان با فقر و گرسنگی و مصائب دیگر دست و پنجه نرم می‌کردند، اتفاق افتاد و این درحالی است که چند مقام آمریکایی به شبکه ان.بی.سی گفته بودند بررسی‌های دولت بایدن در مورد برنامه‌های اولین سالگرد خروج از افغانستان رو به پایان است و انتظار می رود بخش عمده گزارش مربوط به آن محرمانه بماند. مقام‌های مزبور تاکید کردند که فعالیت‌های مربوط به مرور و بررسی روند خروج از افغانستان که قرار بود سال پیش انجام شود، هنوز تکمیل نشده است.
 
پس از خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان، ظرف دو هفته دولت کابل به دست طالبان فروپاشید. بایدن مقصر اصلی فروپاشی دولت پیشین و سقوط افغانستان خوانده شد و صرف نظر از اینکه دولت وقت افغانستان می‌توانست بعد از خروج آمریکا عملکرد مثبتی داشته باشد یا نه، مردم افغانستان هرگز این خیانت بزرگ بایدن به کشورشان را فراموش نمی کنند. تصمیم بایدن در مورد افغانستان، محبوبیت او در آمریکا و جهان را تا ۴۰ درصد کاهش داد. تنها 25 درصد مردم آمریکا اقدام دولت بایدن در خروج از افغانستان در شرایط کنونی را مورد تایید قرار دادند.
 
اکنون نیز با وجود خروج آمریکا از افغانستان، میلیاردها دلار دارایی مردم افغانستان بلوکه شده در شرایطی که مردم این کشور به ویژه بعد از زلزله و سیل های اخیر، به این وجوهات مالی نیاز دارند. افزایش آوارگان افغان و کسانی که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود نیز شدند، از دیگر پیامدهای خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان بود که بر مشکلات و مصائب افغان ها افزود. حالا سازمان ملل در تازه‌ترین گزارش خود از وضعیت مردم افغانستان ، بر ضرورت افزایش کمک های بشردوستانه به مردم این کشور تاکید کرده است اما در مورد این که چه کسانی و کدام دولت ها مسئول شرایط امروز کشورجنگ زده افغانستان هستند و باید جبران مافات کنند، مهر سکوت بر دهان زده است.
 
نکته قابل توجه دیگر آن‌که جنرال «فرانک مک‌کنزی»، فرمانده پیشین ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) در آستانه یک سالگی تسلط طالبان بر افغانستان، از خروج آمریکا انتقاد کرده و گفته بود که او پیشنهاد حفظ نیروهای آمریکایی در افغانستان را داده بود. این نظامی بازنشسته آمریکایی در گفت‌وگو با نشریه پولیتیکو افزوده بود که پیشنهاد او این بود که آمریکا حضور کوچک نظامی در افغانستان داشته باشد. او اضافه کرده بود: «در آخرین ارزیابی رسمی استخباراتی که در ۸ آگوست فرستادم، گفتم، به نظر من کابل سقوط خواهد کرد. فکر نمی‌کردم در آن آخر هفته سقوط کند. من فکر کردم ممکن است کمی بیشتر طول بکشد، ۳۰ روز یا بیشتر. اما احساس کردم کابل در کوتاه مدت محاصره خواهد شد.» او همچنین افزوده است که به طور کلی، طالبان در خروج نیرهای آمریکایی کمک و امنیت بیرون میدان هوایی کابل را تأمین کردند.
 
آمریکا از افغانستان خارج شد نه به‌دلیل طراحی توطئه‌ای برای ایران، روسیه و چین بلکه از آن حیث که نشانه‌هایی از افول قدرت خود را در نظام بین‌الملل احساس کرده و ضروری بود این نشانه‌ها جدی گرفته شود و تا حد امکان مورد مدیریت قرار گیرند. اما این افول و زوال قدرت ناشی از تاثیرگذاری جنگ‌های گران ایالات متحده بر بنیان‌های قدرت داخلی بود. فوکویاما در یکی از مقاله‌‎های خود در مجله اکونومیست به درستی به این واقعیت اشاره کرده بود: «ریشه‌های دیرپای ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی هستند تا بین‌المللی.»
 
به همین دلیل اندیشمندان و تینک‌تنک‌های آمریکایی در سال‌های گذشته پژوهش‌های متعددی برای توقف این روند افول در قدرت آمریکا به انجام رساندند. مقاله دانیل بنایم و جیک سالیوان در ۲۲ می ۲۰۲۰ فارن‌افرز، پژوهش ایلان گلدنبرگ و کالینگ توماس در مرکز امنیت آمریکای نوین در ۲۰ جولای ۲۰۲۰، مقاله کریس مورفی در مجله فارن‌افرز به تاریخ ۱۹ فوریه ۲۰۲۱ تنها بخشی از پژوهش‌های انجام‌شده برای مدیریت این افول بود. اما رابطه جنگ افغانستان و به‌طور کلی جنگ‌های پس از حادثه ۱۱ سپتامبر با نشانه‌های افول قدرت آمریکا یا به قول فوکویاما پایان عصر آمریکا چیست؟ گزارش‌های انجام‌شده توسط موسسه واتسون بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ و همچنین گزارش‌های دفتر بودجه کنگره آمریکا بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ به خوبی از این ارتباط منطقی رونمایی می‌کند. باری، خود این خروج فضیحت‌بار بخشی از افول آمریکا بود.
 
مورد افغانستان هم مثل مورد عراق است بهانه حمله آن موقع مبارزه تروریست‌های القاعده و طالبانی بود، اما امروز طالبان افغانستان را به دست گرفته و آمریکا پس از 20 سال از افغانستانِ طالبان‌زده می‌گریزد؛ پرسش این است که این جنگ پس برای چه بود؟ باز که همان وضعیت 20 سال پیش است، پس چه شد؟ جنگ چه معنایی داشت؟ 20 سال کشتار در افغانستان فرجامش این بود که افغانستان دوباره تحویل طالبان داده شود و یک سری تجهیزات هم برای آنان یادگار بگذارند؟ 20 سال پیش به بهانه مبارزه با القاعده و طالبان به افغانستان تاختند و دو دهه این کشور را کوبیدند و دوشیدند و در نهایت با همان طالبان مذاکره کردند و افغانستان را به همان طالبان تحویل دادند و از افغانستان به شرم‌آورترین شکل خارج شدند و بخشی از تجهیزات پیشرفته‌شان را هم جا گذاشت تا طالبان میراث‌خوار آن شود. با توجه به این ها حالا باید دوباره پرسید که حمله به افغانستان چه معنایی داشت؟ طالبان در حالی قدرت را در این کشور در دست می‌گیرد که از این سرمایه‌گذاری‌های گسترده آمریکایی‌ها استفاده کرده و تجهیزات و تسلیحاتی چون خودرو، بالگرد و اسلحه و مهمات را که با هزینه آمریکا به افغانستان آورده شده، به سادگی در اختیار خواهد گرفت. چنان‌که یکی از جمهوری‌خواهان ارشد در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا گفت، اوضاع در افغانستان بدتر از قبل ۱۱ سپتامبر است چون طالبان اکنون به طور کامل با تسلیحات آمریکایی مسلح است.
 
گروه طالبان با فتح ولسوالی‌های مختلف توانستند مجموعه‌ای از تجهیزات مدرن آمریکایی را تحت اختیار بگیرند. یک مقام دفاعی آمریکایی که نخواست نامش فاش شود با تایید این مطلب به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته بود: «طالبان تجهیزات بسیار گسترده‌ای را در اختیار خود گرفته است. سقوط دولت افغانستان نتیجه یک قضاوت نادرست و شرم‌آور در مورد پایداری نیروهای دولتی افغانستان است. قضاوتی که توسط ارتش ایالات متحده و نهادهای اطلاعاتی صورت گرفته است.» شکست آمریکا در تولید ارتش و پلیس پایدار افغانستان و دلایل سقوط آن‌ها در مقابل طالبان احتمالاً سال‌ها توسط تحلیلگران نظامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ابعاد اساسی مسئله اما روشن است و بی‌شباهت به آنچه در عراق رخ داده نیست. این نیروهای توخالی هرچند به برترین سلاح‌ها مجهز هستند اما تا حد زیادی از عنصر اصلی که همان انگیزه برای جنگیدن است خالی شده‌اند؛ بر خلاف آن‌چه در عراق تحت عنوان حشد الشعبی شکل گرفت.
 
دولت های پیشین آمریکا برای پیش برد جنگ و برقراری امنیتِ کذایی بیشتر از ۳ هزار میلیارد دلار تنها در کمتر از ده سال در این دو کشور هزینه کردند بدون اینکه نتیجه مثبتی از اقدامات خود بگیرند. طی این سال‌ها هزاران نفر کشته شده‌اند برای پروژه بزرگِ ادعاییِ «دموکراسی در خاورمیانه» که روزی شعار اصلی مقامات دولت جورج بوش پسر از جمله وزیر خارجه وی، کاندولیزا رایس بود و در سال های اخیر به کابوسی تبدیل شده است که مهم ترین بخش آن را عدم ثبات و امنیت در خاورمیانه تشکیل می دهد.
 
حالا به نتایج جنگ‌های آمریکا پرتوی دیگر می‌اندازیم. پس از 11 سپتامبر چندین جنگ از جمله در افغانستان و عراق به‌راه انداخت که به‌قول «دونالد ترامپ» هزینه 7 تریلیون دلاری بر دوش این کشور گذاشته است. مؤسسه واتسون دانشگاه براون درباره هزینه‌های پس از 11 سپتامبر 2001 تا سال مالی 2020 تحقیقی را انجام داده است که نشان می‌دهد آمریکا دست‌کم 6 تریلیون و 400 میلیارد دلار هزینه کرده است. «جو بایدن» هم این رقم را تأیید کرد. اما سناتور آمریکایی «برنی سندرز» از 8 تریلیون دلار سخن می‌گوید.
 
در خشونت‌های جنگی تا سال پیش به‌ویژه در افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه و یمن دست‌کم 800 هزار نفر جان باخته‌اند. طبیعتاً تعداد بسیار بیشتری از این رقم زخمی شده‌اند. حدود 507 هزار نفر فقط در افغانستان و عراق و پاکستان جان باخته‌اند. تا سال 2020، دست‌کم 8 میلیون و 400 هزار نفر افغانستانی، پاکستانی و عراقی یا به‌عنوان پناهجو در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند یا این‌که مجبور به ترک منزل و جابه‌جایی شده‌اند.
 
در این میان، حدود 7 هزار نیروی نظامی آمریکایی در مناطق جنگی در افغانستان، عراق و پاکستان کشته شده‌اند. نزدیک به 8 هزار پیمانکار آمریکایی دیگر نیز کشته شده‌اند، تعداد دیگری هم بر اثر جراحات جنگی بعدها جان باخته‌اند، صدها هزار نفر هم زخمی شده‌اند. بیش از از 110 هزار نظامی نیروهای ائتلاف، نیروهای پلیس در عراق و افغانستان کشته شده‌اند. نمودار زیر تعداد نیروهای آمریکایی، متحدان و نیروهای نظامی عراقی کشته‌شده در عراق را نشان می‌دهد. 4489 نظامی آمریکایی، 3 هزار و 481 پیمانکار آمریکایی، 12 هزار پلیس و نیروی نظامی عراقی و 319 نفر از نظامیان نیروی ائتلاف آمریکایی کشته شده‌اند.
 
آمریکایی‌ها معمولاً هزینه‌های جنگ‌ها در منطقه را از زاویه جیب خود محاسبه کرده‌اند و آمار و ارقام دقیقی در خصوص هزینه‌های تحمیل‌شده به کشورهای جنگ‌زده ارائه نشده است. عراق و افغانستان علاوه بر تحمیل هزینه‌های انسانی، هزینه‌های اقتصادی و راهبردی زیادی را نیز به خود دیده‌اند. متأسفانه به‌اندازه‌ای که گزارش‌ها و تحقیقات به هزینه‌های آمریکا پرداخته‌اند، حتی خود کشورها هم آمار و ارقام دقیقی از هزینه‌های مختلف متحمل‌شده ارائه نکرده‌اند. جنگ‌های آمریکا باعث شده است که کودکان بسیاری هم سلامت و بهداشت خود را در خطر ببینند و از آموزش مناسب برخوردار نشوند و موقعیت شغلی مطلوبی را پیدا نکنند، این مورد را می‌توان برای اقشار مختلف مثل بانوان، شرکت‌ها و کارخانه‌ها، پروژه‌های عمرانی در نظر گرفت. با محاسبه این موارد و معضلاتی که به‌واسطه حضور آمریکا همچنان وجود دارند، می‌توان به آمار و ارقام بالایی دست یافت.
 
سیاست جنگ با تروریسم آمریکا که باعث راه‌اندازی چندین جنگ در منطقه و سایر نقاط جهان شد، نه‌تنها تروریسم را ریشه‌کن نکرد، بلکه به آن پر و بال داد. کمی دقت و تأمل نشان می‌دهد که آمریکا با حملات خود افراطی‌گری و تروریسم در منطقه را پرورش داد و تروریست‌های خفته در کشورهای دیگر از جمله غرب را به‌سمت منطقه گسیل و در آنجا متمرکز کرد. برای مثال، یکی از گروه‌های تروریستی که آمریکا به‌بهانه آن به برخی کشورهای منطقه لشکرکشی کرده داعش است، این در حالی است که  دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتی برای سال 2016 گفت که «باراک اوباما» و «هیلاری کلینتون» گروه تروریستی داعش را به وجود آورده‌اند.
 
«الکساندر جورج» در سال 1991 در کتابی نوشت که آمریکایی‌ها از تروریسم در کشورهای در حال توسعه حمایت می‌کردند. او در این کتاب نوشت که آمریکا و متحدانش حامیان اصلی تروریسم در سراسر جهان بودند. «ویلیام اودوم»، مدیر آژانس امنیت ملی آمریکا در دولت «رونالد ریگان» در این باره می‌گوید: «همان‌گونه که بسیاری از منتقدان تأکید کرده‌اند، تروریسم یک دشمن نیست، بلکه یک تاکتیک است، چون‌که آمریکا خودش ید طولایی در حمایت از تروریست‌ها و استفاده از تاکتیک‌های تروریستی دارد.»
 
جنگ افغانستان ده‌ها هزار تلفات مستقیم غیرنظامی برجا گذاشت. بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر در این جنگ کشته شده‌اند، از جمله بیش از ۴۰۰۰ سرباز و پیمانکار غیرنظامی آیساف، بیش از ۶۲۰۰۰ نیروی امنیتی افغان، ۳۱۰۰۰ غیرنظامی و تعداد بیشتری از طالبان. در پایان سال ۲۰۰۹ تعداد غیرنظامیان این جنگ بیش از ۹۵۰۰ نفر برآوردشد. سازمان ملل متحد در سال تعداد کشته‌های سال ۲۰۰۹ را ۲۴۰۰ نفر اعلام کرد، که تعداد ۱۴۰۰ نفر از آن‌ها به دست طالبان و ۴۶۵ تن به دست نیروهای نظامی بین‌المللی کشته شده‌اند. این در حالی است که در همان سال دولت افغانستان تعداد کشته شدگان را ۲۱۰۰ تن و و تعداد زخمی‌ها را ۳۷۰۰ تن اعلام کرد. در حال حاضر آمار دقیقی از تعداد کل کشته شدگان از آغاز این جنک در سال ۲۰۰۱ تا به حال در دست نیست، اما طبق مطالعات پروفسور مارک هرولد که در روزنامه گاردین منتشر شد، فقط در سه ماه اول جنگ بیش از ۴۰۰۰ تن کشته شده‌اند. تنها در سال ۲۰۰۹ بمب‌های دست‌ساز و مین‌های کنارجاده‌ای ۱۰۵۴ نفر قربانی گرفته‌اند.
 
در پایان سؤالی که در این میان مطرح است این است که آیا آمریکا به اهداف خود بعد از این حملات رسید؟  آیا آمریکا و جهان پس از 11 سپتامبر امن تر شده است؟ اگر هدف سیاست خارجی آمریکا بعد از حملات به برج های دو قلو تسلط بر غرب آسا بود آیا این هدف محقق شد ؟ میراث 11 سپتامبر برای اقتصاد، سیاست و امنیت آمریکا چه بود ؟ 
 
چه کسی پاسخگوی میلیون ها کشته، زخمی، معلول و آواره 18 سال گذشته در منطقه غرب آسیا است؟
 
آمریکایی‌ها مدعی هستند که «درست بیش از یک ساعت پس از طلوع آفتاب در ۳۱ ژوئیه (9 مرداد)، «ایمن الظواهری»، که سال‌ها رهبر القاعده بود، به بالکن یک مجتمع در مرکز شهر کابل رفت که بنا بر گزارش‌ها، رفتن به بالکن از فعالیت‌های مورد علاقه این تروریست مصری‌الاصل قبل از طلوع بود. این آخرین کاری بود که او انجام داد. در ساعت ۰۶:۱۸ به وقت محلی (۰۱:۳۸ به وقت گرینویچ)، دو موشک به این بالکن اصابت کرد و این مرد ۷۱ ساله را کشت، اما به همسر و دخترش که داخل خانه بودند هیچ آسیبی نرساند. به نظر می‌رسد تمام صدمات ناشی از این حمله ناگهانی در بالکن متمرکز شده بود.» باری، با پذیرش این ادعای آمریکایی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که آیا با همین روش نمی‌شد پیشتر نیز عمل کرد و برای مبارزه با القاعده افغانستان را بیش از پیش ویران نکرد؟
 
بر اساس گزارش جدیدی که دانشگاه «براون» در قالب پروژه «هزینه‌های جنگ»  منتشر کرده، دست‌کم ۳۷ میلیون نفر مستقیماً در نتیجه جنگ‌های آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ آواره شده‌اند. به گفته نگارندگان این گزارش، این آمار بیشتر از افرادی است که بر اثر درگیری از سال ۱۹۰۰، به استثنای جنگ جهانی دوم، آواره شده‌اند. بنا به نوشته سایت «خانه شفاف سازی اطلاعات» تنها در عراق بیش از یک میلیون و 455 هزار و 590 نفر به دنبال حمله آمریکا به این کشور تا کنون کشته شده اند. 
 
واشنگتن پست در گزارشی سال گذشته ادعا کرده بود که شمار کشته های جنگ افغانستان 157 هزار نفر بوده است. اما کارشناسان و ناظران معتقدند شمار تلفات قطعاً بسیار بیشتر از این تعداد است و باید شمار غیر نظامیانی که توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا کشته شده اند و تمامی کسانی که از خانه و کاشانه خود آواره شده و در غربت مرده اند یا کسانی که به دلیل قحطی و گرسنگی یا نبود امکانات پزشکی تلف شده اند نیز به این تعداد اضافه شود. رئیس جمهور کنونی آمریکا نیز بارها طی ماه های اخیر گفته است آمریکا بعد از 2001 بین 6 تا 7 تریلیون دلار در منطقه غرب آسیا هزینه کرده است و سؤال آخر از طراحان، مجریان و استفاده کنندگان از فرصت حملات 11 سپتامبر این که چه منفعتی ارزش این همه جنایت را داشت؟
 
«هنری کیسینجر» وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی اسبق و نظریه‌پرداز دیپلماسی آمریکایی در مقاله‌ای به خروج آمریکا از افغانستان پرداخت و آن‌را شکستی غیر قابل جبران توصیف کرد. او در هفته‌نامه اکونومیست، نوشت آن‌چه که در افغانستان روی داد یک شکست داوطلبانه و ناگزیر آمریکا بود و واشنگتن خود را در شرایطی دید که مجبور به عقب‌نشینی از افغانستان شد. «در تصمیمی که هیچ توجه‌ای به هشدار هم‌پیمانان یا افرادی که در در طول ۲۰ سال گذشته در افغانستان حضور داشتند نشد و مشاوره‌ای با آنان صورت نگرفت.» کیسینجر تأکید کرد که نمی‌توان با هیچ اقدام راهبردی دراماتیک دیگری که در آینده نزدیک در دسترس نخواهد بود، شکست در افغانستان را جبران کرد. ارائه تعهدات جدید در دیگر مناطق میسر نیست و صرفا باعث نا امیدی هم پیمانان و شادمانی کشورهای متخاصم آمریکا می‌شود. 
 
هنری کیسینجر در بخشی از مقاله خود به مقایسه اتفاقی که برای آمریکا در افغانستان افتاد با شرایطی که این کشور در عراق و ویتنام دچار آن بود، پرداخت  نوشت: «زمانی که ایالات متحده آمریکا جان سربازانش را به خطر می‌اندازد و با استفاده از جایگاه خود کشورهای دیگر را با خود همراه می‌سازد، باید این کار را بر اساس مجموعه‌ای از اهداف استراتژیک و سیاسی انجام دهد؛ از لحاظ استراتژیک باید بتواند شرایطی که در آن می‌جنگیم را توصیف کند و از نظر سیاسی باید چارچوبی که طبق آن، نتایج حاصله در کشور مربوطه و در سطح جهانی حفظ می‌شود، مشخص شود.» او به طور مشخص مشکل آمریکا در افغانستان را این دانست که آمریکا به هنگام مبارزه با شورش‌‌ها به دلیل عدم توانایی در مشخص کردن اهداف قابل تحقق و استمرار آن در چارچوب روندهای سیاسی داخلی، خود را در ورطه‌ای از اختلافات داخلی مضمحل کرده و وارد جنگ‌های بی‌پایان شده است. 
 
او تأکید کرد که اهداف نظامی در افغانستان بسیار مطلق‌گرایانه و غیر قابل تحقق بود، همزمان که اهداف سیاسی نیز غیر قابل دسترسی ‌می‌نمود. این نظریه‌‌پرداز معروف آمریکایی در ادامه تسلسل زمانی و اتفاقاتی که برای آمریکا در دو دهه گذشته در افغانستان روی دارد را مطرح کرد و نوشت: «در شرایطی وارد افغانستان شدیم که حمایت و استقبال گسترده مردمی را به دلیل حمله القاعده به آمریکا که از مبدأ افغانستانِ تحت کنترل طالبان صورت گرفته بود را به همراه داشتیم و  حمله نظامی اولیه به شکل موثری با پیروزی همراه شد. اما طالبان توانست با فرار به پناهگاه‌های خود در پاکستان به حیاتش ادامه دهد و از آنجا با کمک برخی مقامات پاکستانی در افغانستان سر به شورش بردارد.»
 
این نظریه‌پرداز آمریکایی در بخش دیگری از مقاله خود نوشت که ایالات متحده باید به این درک برسد که هیچ اقدام در دسترس استراتژیکی برای جبران شکست خود در افغانستان وجود ندارد و نمی‌تواند تعهدات جدیدی در مناطق دیگر بدهد چرا خروج بی برنامه و شتاب‌زده از افغانستان موجب نا امیدی دوستان آمریکا و خوشنودی دشمنان و سردرگرمی ناظران شده است. او نوشت که باید به دولت جو بایدن این فرصت را داد تا یک استراتژی همه جانبه و طبق ضروریات داخلی و بین‌المللی تدوین کند.
 
امین‌الاسلام تهرانی
 
مرجع : روزنامه کیهان
کد مطلب : ۱۰۱۰۲۲۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما