به گزارش
اسلام تایمز، حنیف غفاری کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشته است: فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز و استراتژیست مشهور آمریکایی، اخیرا به نکات قابل تأملی درباره جنگ اوکراین اشاره کرده است. نظریهپرداز «پایان تاریخ» در این باره میگوید:
«باید مراقب باشیم ناتو تضعیف نشود. آنچه بسیار مهم است این است که اوکراین در تابستان مقداری پیشرفت کند و تحرک نظامی را مجددا به دست بیاورد، زیرا اتحاد در غرب واقعا به این بستگی دارد که مردم باور کنند یک راهحل نظامی برای این مشکل در کوتاهمدت وجود دارد».
فوکویاما این جملات را در واکنش به قرار گرفتن نام خود در لیست تحریم اعلامشده از سوی مقامات کاخ کرملین اعلام کرد. هر چند بسیاری از تحلیلگران از فوکویاما به عنوان خالق تئوریهای کلان در حوزه جامعهشناسی سیاسی و تاریخ یاد کردهاند اما به نظر میرسد وی هنوز قدرت ایجاد ارتباط میان «متن منازعات» و فرامتن آنها را ندارد.
مشابه این خطا را در جریان پیشبینی اولیه فوکویاما از پایان تاریخ مشاهده کردیم. فوکویاما در نظریه پایان تاریخ، از لیبرال - دموکراسی آمریکایی به عنوان بهترین نظام سیاسی و فراتر از آن، سرنوشت محتوم بشریت یاد میکند. همین نگاه ایدهآلگرایانه، به یکی از مستندات فکری و نظری نومحافظهکاران آمریکا در حمله به افغانستان و عراق و اشغال این ۲ کشور در دوران ریاستجمهوری بوش پسر تبدیل شد.
با این حال سال ۲۰۱۳ میلادی، فوکویاما اعتراف کرد منظور وی از پایان تاریخ، صرفا پایان حرکت تاریخ در یک جهت بوده نه سرنوشتی محتوم! حتی او یک گام فراتر نهاد و گفت مشخص نیست در نهایت، ما (تاریخ) به سمت پذیرش لیبرال - دموکراسی میرویم یا نظام فکری - حکومتی جایگزین دیگری در این باره وجود دارد!
اگر چه فوکویاما نظریه خود درباره پایان تاریخ بر مبنای تثبیت نظام لیبرال - دموکراسی آمریکایی در تار و پود جهان را با ادبیاتی کلاسیک ابطال کرد اما در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ میلادی تحت تاثیر همین نظریه اغواگرانه و متوهمانه، میلیونها انسان بیگناه جان خود را در عراق و افغانستان از دست دادند و آشوب و آوارگی نصیب زنان و کودکان بیگناهی شد که اساسا تصوری از پایان تاریخ و جنگ تمدنها نداشتند!