۰
جمعه ۱۵ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۲۲

بررسي حملات شبانه اشغالگران در خاك افغانستان

40حمله در يك شب!
بررسي حملات شبانه اشغالگران در خاك افغانستان
نويسنده: گرت پورتر ترجمه و تنظيم: جعفر بلوري

بيداري، واژه آشنا و دلنوازي است كه اين روزها به دنبال آغاز حوادث جاري در منطقه زياد شنيده مي شود. تحليل ها، گزارش ها و خبرهايي كه در مورد حوادث منطقه، شمال آفريقا و حتي اروپا و آمريكا منتشر مي شود، با وجود تمام تفاوت هايي كه در جهت گيري هاي آنها وجود دارد، در نهايت به همين كلمه منتهي مي شود، حتي اگر نويسنده، مستقيما به اين كلمه اشاره نكرده باشد.

«گرت پورتر»، محقق، مورخ، روزنامه نگار و كارشناس سياست امنيت ملي آمريكا، يكي از همين تحليلگراني است كه به اين موضوع هر چند غيرمستقيم پرداخته است. وي در مقاله اي كه در تاريخ 21سپتامبر 2011 در خبرگزاري اينترپرس (IPS) منتشر شد، به بررسي جنايات آمريكا و متحدان غربي وي در افغانستان پرداخته است. اين كارشناس، با استناد به تحقيقات انجام گرفته درباره حملات آمريكايي ها به خانه هاي مردم عادي و كشته يا دستگير شدن آنها به بهانه هاي مختلف، به دولتمردان آمريكايي در مورد پيامدهاي اين «آزار و اذيت هاي عمدي» هشدار مي دهد. «پورتر» وقتي در اين مقاله مي نويسد: «حمله نظاميان خارجي به خانه هاي مردم افغان كه گاهي تنها در يك شب بيش از 40بار صورت مي گيرد، بسيار خطرناك است؛ چرا كه اين اقدام باعث شعله ورتر شدن خشم مردم اين كشور مي شود... اين خشم وقتي خطرناك تر مي شود كه آنها شاهد كشته شدن عزيزانشان در جريان اين حملات هم باشند.» در واقع به همين بيداري اشاره مي كند كه به زودي دامن اشغالگران آمريكايي و غربي را خواهد گرفت. ترجمه اين مقاله پيش روي شماست.

طي انجام اين مطالعات، مداركي به دست آمد كه اثبات مي كند آمريكايي ها با استفاده از ضوابط خود ساخته، غيرنظاميان را در حملات شبانه خود مورد هدف قرار مي دهند و در بسياري از موارد در عملياتي كه براي دستگيري آنها صورت مي گيرد، كاملا از غير شورشي بودن آنها مطلعند.
براساس اظهارات مقامات رسمي سابق و فعلي آمريكا، پشت اين حملات، آگاهي و تفكرات استراتژيك موجود است؛ اين مطالعات نشان مي دهد انبوه غيرنظامياني كه طي اين حملات بازداشت شده اند، تنها براي اينكه اطلاعاتي ولو جزئي راجع به شورشيان به نظاميان بدهند، هدف حمله و دستگيري قرار مي گيرند. آمريكايي
ها با آگاهي از اينكه اين گونه اقدامات ناقض كنوانسيون ژنو در جنگ به شمار مي رود، همچنان برادامه اين حملات اصرار دارند.

به گفته يكي از افسران ارتش كه به وجود چنين عملياتي اذعان دارد، فاكتور اصلي در برنامه ريزي اينگونه حملات، هدف قراردادن غيرنظامياني است كه (احتمالا) اطلاعاتي راجع به شورشيان دارند. به گفته يكي از افسران ارتش آمريكا، در اين حملات، «اگر موفق به دستگيري فرد مورد نظر نشويد، فرد ديگري را دستگير كرده ايد كه او (شخص مدنظر) را مي شناسد»!

به گفته اين افسر ارشد آمريكايي كه هنگام انجام اين تحقيقات از وي مصاحبه به عمل آمده است، حتي غيرنظامياني كه هنگام انجام عمليات، جزو برنامه و هدف نبوده و تصميمي براي دستگيريشان وجود ندارد، به محض مشاهده در محل، دستگير مي شوند. بي گناهي اين اشخاص گاهي به قدري واضح است كه بدون نياز به هيچ پرسشي به راحتي مي توان متوجه اين موضوع شد.
اين حملات كه به دستور سرويس هاي اطلاعاتي آمريكايي صورت مي گيرد، حتي گاهي به قتل غيرنظاميان نيز منجر مي شود. شبكه تحليلگران افغان يك گروه مستقل تحقيقاتي است كه در كابل مستقر شده است. اين گروه درباره حملات شبانه نظاميان خارجي كه در اكتبر و نوامبر در ولايت «ننگرهار» صورت گرفته، مطالعاتي انجام داده است كه نشان مي دهد، در بسياري از اين حملات افرادي مورد هدف قرار گرفته اند كه با يك روحاني مذهبي ملاقاتي داشته اند. روحاني كه به باور آمريكايي ها ممكن است يكي از مقامات طالبان باشد. در اين حملات نظاميان خارجي دو شهروند افغان را كشتند. قربانيان هنگام دفاع از اعضاي خانواده شان مورد حمله قرار گرفته و در دم كشته شدند.

در اين گزارش آمده است كه بسياري از مردم افغانستان در گفت وگو با اين محققان اعلام مي كنند، در عمليات شبانه آمريكايي ها به طور همزمان چندين منطقه مورد حمله و هدف قرار مي گيرد؛ حتي گاهي سرتاسر يك روستا همزمان در يك لحظه مورد تاخت و تاز قرار مي گيرد.

در روستاي «كويي تپه» كه منطقه اي است واقع در ولايت «قندور»، واحدهاي نظامي نيروهاي عمليات ويژه گاهي از سوي ارتش افغانستان هم همراهي مي شوند، عملياتي انجام دادند كه طي آن نزديك به 80 تا 100نفر از مردم عادي دستگير شدند. به گفته شاهدان
عيني يك نفر كه نقاب به چهره داشت، تمام دستگيرشدگان را به پايگاه نظامي آمريكايي ها منتقل كرد تا مورد بازجويي قرار گرفته و تخليه اطلاعاتي شوند.

ايده استفاده از عمليات نظامي براي دستگيري غيرنظاميان با هدف بهره برداري از اطلاعات مفروض آنها درباره شورشيان، سابقه اي بس طولاني در تاريخ جنگ ناتو- آمريكا در افغانستان دارد.
مسئول امور بازداشت شدگان در پنتاگون تا پايان سال 2005 در گفت وگو با خبرگزاري اينترپرس اعلام كرد «نگراني ها درباره بازداشت هاي بيش از اندازه» در افغانستان (دستگيري بيش از حد غيرنظاميان) با فشارها براي «تهاجمي تر شدن عمليات نظامي» همراه شده است.

ژنرال «جيم فرون»، رئيس اطلاعات وقت (سال 2005) ناتو در افغانستان كه اهل كانادا است در ماه مه سال 2007 طي مصاحبه با يك روزنامه دليل انجام حملات به غيرنظاميان افغان و بازداشت آنها را اين گونه توضيح داد: «بازداشت شدگان بي دليل بازداشت نمي شوند. آنها اطلاعاتي دارند كه به درد ما مي خورد.» اين ژنرال توضيحي در مورد كشته شدن شمار زيادي از اين غيرنظاميان در حين انجام عمليات نداد.
با اين همه هنوز ميزان اهميت اطلاعاتي كه با اين روش از مردم عادي در مورد گروه هاي شبه نظامي به دست مي آيد منتشر نشده است.

شايد حتي قربانيان حملات شبانه نظاميان خارجي با جنگجويان و فرماندهان طالبان فاميل يا دوست هم باشند؛ در اين صورت نبايد انگيزه اي براي ارائه اطلاعات به واحدهاي SOF (نيروهاي عمليات ويژه) براي تسهيل در كشتار آنها وجود داشته باشد.

براساس نتايج به دست آمده از اين تحقيقات، عامل ديگري كه فرماندهان نيروهاي عمليات ويژه در افغانستان را به حمله عليه غيرنظاميان ترغيب مي كند، داشتن تمركز بيشتر روي مردم است؛ مردمي كه به گواه منابع رسمي خود غربي ها، اسناد درباره ارتباط آنها با شورشيان يا بسيار ضعيف است يا اصلا وجود ندارد!
فرماندهان طالبان پس از تحمل شكست هاي سنگين در سال 2010، به طور روزافزون در حال حركت و استقرار در مناطقي از خاك پاكستان هستند تا شهرهاي افغانستان. چرا كه در افغانستان به مراتب آسيب پذيرترند. بنابراين، علت گسترده تر شدن عمليات شبانه نظاميان خارجي در خاك افغانستان براي دستگيري يا كشتن جنگجويان طالبان
كمي مبهم به نظر مي رسد.

واحدهاي نظامي نيروهاي عمليات ويژه، در صورت نداشتن ليستي از اهداف مردمي، شايد مجبور به انتخاب بين يكي از اين دو گزينه بودند: «تعقيب غيرنظاميان بيشتر» يا «كاهش تعداد عمليات شبانه». اما ظاهرا اين گروه با انتخاب گزينه اول همچنان به افزايش تعداد عمليات نظامي شبانه مي انديشد؛ گزينه اي كه انتخاب آن تاكنون فقط به افزايش آمار قربانيان بي گناهي كه با هدف دستگيري يا كشتن شورشيان خونشان مي ريزد، منجر شده است.

فوريه گذشته خبرگزاري «رويتر» نوشت، بررسي ها بر روي عمليات شبانه اي كه از سوي نيروهاي خارجي و بين دسامبر 2010 تا فوريه 2011 در افغانستان صورت گرفته، نشان مي دهد، به طور ميانگين هر شب 19 حمله به غيرنظاميان و عمدتا با هدف كسب اطلاعات از جنگجويان طالبان صورت گرفته است! اين آمار وقتي جالب تر شد كه در همان ماه و سال يعني فوريه 2011، يك مقام ارشد در ارتش آمريكا به صراحت اعلام كرد بعضي شب ها تعداد اين حملات حتي از 40 حمله هم فراتر مي رفت، 40 حمله در يك شب!

يك افسر ارتش آمريكا كه تجربه حضور در اين گونه حملات را دارد اعلام كرد، فرماند هاني كه براي تأييد ميزان بالاي حملات در افغانستان حضور فعال داشته باشند- چه فرمانده ارشد چه متوسط - (فرماند هاني كه خواستار انجام اين گونه حملات هستند) در حال حاضر به اندازه كافي وجود ندارد؛ اما بايد اذعان كنم ظاهرا اكنون دربسياري از اين حملات فقط مردم عادي هستند كه مورد هدف قرارمي گيرند؛ مردمي كه شورشي نيستند؛ اما با اين حال ما آنها را به عنوان «نوعي شورشي خاص» درنظر مي گيريم.

اما در مقابل، افسران آمريكايي بسياري هم هستند كه با تكذيب بخش نخست اين اظهارات تأكيد مي كنند، هنوز هم فرماند هان بلندپايه زيادي هستند كه با شدت و علاقه مردم عادي را به عنوان اهداف نظامي تحت تعقيب قرار مي دهند؛ ولو در جريان اين حملات كه دربسياري موارد به كشته شدن زنان و كودكان منجر مي شود، اطلاعاتي هم به دست نياورند.

اين گزارش تحقيقاتي نتيجه مي گيرد كه دستگيري اعضاي خانواده مردم به منظور بهره برداري از اطلاعات آنها در مورد جنگجويان افغان، بسيار خطرناك است؛ چرا كه اين گونه اقدام ها غالبا باعث شعله ورتر شدن خشم مردم سرتاسر اين كشور
مي شود. خشمي كه از لحظه اشغال خاك كشورشان با آنها بوده. اين خشم وقتي خطرناك تر مي شود كه آنها شاهد كشته شدن عزيزانشان در جريان اين حملات هم باشند.

يك روزنامه نگار افغان كه در قندهار زندگي مي كند در اين باره اين گونه اظهارنظر مي كند: «اگر معيار اين است، آنها (اشغالگران) بايد تمام مردم ساكن جنوب كشور را دستگير كنند. كسي كه در اين حملات شبانه دستگير مي شود يا عموي من است، يا پسر عموي من است يا خواهرزاده من.»!

اظهارات روستائياني كه روستا و خانه هايشان طي چند ماه گذشته مورد حملات شبانه نظاميان خارجي قرار گرفته نشان مي دهد آنها همواره شاهد حملات اشغالگران و آزار و اذيت عمدي دوستان و اعضاي خانواده خود بوده اند تا بدين ترتيب يا نسبت به فراهم كردن غذا و سر پناه براي «شورشيان» دلسرد شوند يا تحت فشار اطلاعاتي راجع به آنها به حمله كنندگان بدهند.

بسياري از مردمي كه طي حملات شبانه بازداشت مي شوند، طي چند هفته آزاد مي شوند. خبرگزاري «اينترپرس» در سپتامبر 2010 گزارش داد، حدود 90 درصد از افرادي كه از سوي «ايساف» و در اوت سال 2010 تحت عنوان شورشي دستگير شدند، ظرف دو هفته آزاد شدند يا پس از چند ماه حبس در بازداشتگاه «پروان» اجازه بازگشت به خانه هايشان را پيدا كردند.

تهيه كنندگان اين گزارش تحقيقاتي همچنين نتيجه گيري مي كنند كه هدف قرار دادن مردم و آزار و اذيت عمدي افرادي كه اصلا مظنون به شورشي بودن نيستند، آن هم فقط با هدف بهره برداري از آنها، علاوه بر خطراتي كه از سوي مردم افغانستان متوجه اشغالگران مي كند، ممكن است مشمول «محروميت خودسرانه از آزادي» و در نتيجه «رفتار غيرانساني» نيز شود كه به معني نقض ماده 3 كنوانسيون ژنو است.

برخي شواهد حكايت از آن دارد كه اهداف (بخوانيد غيرنظاميان و مردم بي گناه افغانستان) اين حملات اكنون با دقت بيشتري انتخاب و تعقيب مي شوند. اما شواهد تجربي چيز ديگري را نشان مي دهد. به نظر مي رسد آنچه در عمل مشاهده مي شود با آنچه از سوي مقامات رسمي آمريكايي و غربي گفته مي شود كاملا در تناقض است. آنچه مشاهده مي شود اين است كه اهداف، بدون اينكه تبعيضي بين شان قائل شوند، به عمد هدف قرار مي گيرند!
منبع: خبرگزاري اينترپرس
کد مطلب : ۱۰۴۱۵۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما