۰
يکشنبه ۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۵۹

ايران و معضل رفتاردوگانه تركيه

ايران و معضل رفتاردوگانه تركيه
مصطفي انصافي

به همان سان كه رضاخان، نخستين ديكتاتور خاندان پهلوي، از طرف غرب ماموريت لائيك سازي جامعه مسلمان ايران را به عهده داشت، در تركيه نيز كمال آتاتورك پايه هاي حكومت لائيك و ضداسلامي را پايه گذاري نمود و ارتش تركيه از سوي غرب ماموريت حفظ لائيسيته در تركيه را برعهده گرفت و عموماً حكومت هاي تركيه در گذشته سعي در اسلام ستيزي و پاك كردن آثار اسلامي در تركيه و جانشين كردن سكولاريزم و ارزش هاي غربي بجاي ارزش هاي اسلامي را داشتند تا جايي كه رسماً قانون ممنوعيت ورود بانوان محجبه به دانشگاه و مراكز علمي و اداري را تصويب و اجرا نمودند. از آنجا كه اكثريت مردم تركيه مسلمان و علاقه مند به ارزش هاي اسلامي هستند با اين قوانين به مخالفت برخاستند و فشار حكومت بر مردم مسلمان مي رفت كه به حالت انفجار برسد و روز به روز اين اختلافات پتانسيلي را در جامعه مسلمان تركيه ايجاد مي كرد كه ممكن بود در صورت طغيان مهار آن براي حكومت تركيه و غرب بسيار مشكل ساز باشد در اين ميان حزب عدالت و توسعه با گرايشها و شعارهاي مذهبي و مخالفت با قانون ممنوعيت حجاب، محبوبيت زيادي در ميان مردم مسلمان تركيه وحتي در بين ديگر مسلمانان جهان كسب كرد و قدرت را بدست گرفت. اين رويداد در تاريخ معاصر تركيه، رويداد خوش يمني تلقي مي شد، و حتي اين رويداد برخي صاحب نظران را به تأمل فرو برد كه در كشوري كه ارتش آن همواره مدافع لائيسيته بوده، چگونه مي شود كه دولتي اسلام گرا به مسند قدرت بنشيند. علي رغم اين تحليل ها دولت تركيه با توسل به ديپلماسي عمومي، در بين مسلمانان و دولت هاي مسلمان جهان آبرويي مضاعف كسب كرده بود و با اقداماتي خاص مثل پرخاش بر نخست وزير رژيم صهيونيستي و به راه انداختن كاروان آزادي
به جهت كمك به شكستن محاصره غزه، سعي در تعميق و گسترش اين فضاي رواني داشت.

وي اين روزها با توجه به عملكردها و مواضع حكام تركيه، تشكيك ها در باب ماهيت دولت تركيه تشديد شده. چندي است شاهد رفتارهاي دوگانه و متناقضي در سياست خارجي تركيه كه خود را وارث و احياكننده حكومت عثماني مي داند و شعارهاي اسلامي و بازگشت به عزت و اقتدار گذشته ممالك اسلامي سر مي دهد، هستيم. تركيه در هنگامه آغازين انقلاب در كشورهاي عربي از خيزش هايي كه در تونس و مصر و ليبي رخ داد، حمايت مي كرد ولي اين حمايت ها گزينشي بود، از اين جهت گزينشي بود كه دولت تركيه در همان زمان از خيزش هاي اسلامي در يمن و بحرين نه تنها دفاع نكرد، بلكه در اوج جنايات و كشتارهاي وحشيانه حكام بحرين، پادشاه مستبد بحرين را به تركيه دعوت كرد و با استقبال گرم از وي به آرمان هاي مردم مسلمان بحرين خيانت كرد و در واقع از حقوق انساني آنها عبور كرد. البته مردم مسلمان تركيه با به آتش كشيدن تصاوير پادشاه ديكتاتور بحرين و عربستان و سردادن شعار برعليه آنها از اقدامات دولت اردوغان و تناقضات رفتاري تركيه در عرصه بين الملل و منطقه اعلام برائت نمودند. يك چنين وضعيتي را دولت تركيه در روابط با سوريه نيز پيشه نموده. دولت تركيه در كنار دولتمردان آمريكا، و اروپا و همچنين رژيم غاصب صهيونيستي قرارگرفته و به بهانه دفاع از آزادي و حقوق بشر و دموكراسي وارد عمل شده و از بشاراسد مي خواهد تا از قدرت كناره گرفته و كشور را به دست عده اي مخالف كه از خارج از مرزهاي سوريه هدايت مي شوند بسپارد و حتي دراين راه دست به ابتكار عمل زده و در چندين نوبت جلسه هايي را با سران مخالفان دولت سوريه در تركيه تشكيل داده است، حال آنكه دولت سوريه يكي از معدود كشورهايي
است كه همواره سعي نموده تا از پروسه مقاومت در فلسطين حمايت كند و تسليم زورگويي هاي رژيم صهيونيستي نشود.

حال سؤال اساسي اين است كه چرا دولت تركيه كه همواره خود را مخالف سياست هاي تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي مي داند و اردوغان واكنش هاي تندي به رئيس جمهور آن رژيم ها نشان مي دهد، تركيه اي كه در جريان اعزام كاروان آزادي 9 نفر از شهروندانش توسط اين رژيم غاصب به شهادت رسيد چرا در كنار اسراييل قرارگرفت و همچنان به روابط تجاري و سياسي خود با اين رژيم جعلي ادامه داد؟ اين موارد ديپلماسي سراسر متناقض تركيه را در قبال مسائل منطقه نشان مي دهد. حتي اخيرا دولت تركيه با استقرار رادارهاي سپر موشكي و پرواز هواپيماهاي جاسوسي آمريكا درخاك اين كشور موافقت نموده كه آشكارا نشانگر بي اعتنايي اين دولت به منافع جمهوري اسلامي ايران و آرامش در مرزهاي دو كشور است.

اين سياست هاي دوگانه و دو پهلوي تركيه زماني كه اردوغان درمصر در باب دفاع از لائيسيته نطق نمود، بالا گرفت اين براي كساني كه خط مشي هاي تركيه را دقيق دنبال نمي كنند قدري تعجب آور بود چرا كه در اين چند سال اردوغان خود را به عنوان يك دولتمرد اسلام گرا و آرمانخواه و ضداسراييلي معرفي نموده بود، ولي ايستارها و بيانات نخست وزير تركيه در مصر شديدا به وجهه و اعتباري كه دراين چندسال به واسطه ديپلماسي عمومي بين مردمان مسلمان منطقه يافته بود ضربه زد، و در صورت تداوم اين رفتارها مطمئنا پايگاه مردمي خود را نيز درداخل كشور تركيه از دست خواهد داد.

اخيرا نيز مسئولان جمهوري اسلامي ايران با ارسال پيام هايي به دولت تركيه نسبت به تبديل شدن آنكارا به بخشي از پروژه ضداسلامي در منطقه هشدار دادند و گويا قرار است در اين رابطه رجب طيب اردوغان
نخست وزير تركيه و احمد داوود اوغلو وزير امور خارجه به ايران سفر داشته باشند تا درباره مسائل منطقه و پروژه هايي كه غرب روي ميز كار خود دارد به تبادل نظر بپردازند.

حال كمتر از يك سال است كه نسيم بيداري اسلامي وزيدن آغاز كرده، در همين زمان كم تحولات عظيمي در منطقه ايجاد شده كه هم دولتمردان غربي و هم كارشناسان را از تفسير اين رخ دادها عاجز نموده است. تا پيش از اين برخي از تحليلگران غربزده حتي در ايران معتقد بودند كه موج ليبرال دموكراسي خاورميانه را فراخواهد گرفت ولي مردمان مسلمان كشورهاي عربي يكبار ديگر، پس از انقلاب اسلامي ايران، به همه تحليل ها پشت پا زدند و بر دست نشاندگان غرب در منطقه خروشيدند. بيان شيخ قرضاوي، رئيس اتحاديه جهاني علماي اسلامي، در باره نام نهادن اين خيزش ها به عنوان (بيداري اسلامي) صحيح و بجا بود چون تحركات مردمان مسلمان نشان داد كه ديگر زمان حكومت هاي ليبرال مسلك و لائيك به اتمام رسيده است.

مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي، نيز تاكيد داشتند كه روش انقلاب هاي اسلامي منطقه همان روش انقلاب اسلامي است كه امام خميني(ره) درسال 57 تبيين نمود كه برگرفته از اسلام ناب محمدي(ص) و آموزه هاي جهانشمول دين مبين اسلام است.

حال كه چنين موقعيتي فراهم آمده از دولت تركيه با اين داعيه اسلام گرايي كه دارد انتظار چنين رفتارهاي دوگانه اي قابل قبول نيست. تركيه به عنوان يك كشور با نفوذ اسلامي كه داراي فرهنگ و تمدن هم ريشه با ايران اسلامي است بايد بجاي كاشتن بذرهاي بي اعتمادي، همكاري هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي را با ايران و ديگر كشورهاي مسلمان منطقه مثل سوريه افزايش داده و رويكردي مستقل از غرب را اختيار كند. از كنار هم قرار گرفتن دولت هاي اسلامي ذي
نفوذ و قدرتمندي چون ايران، سوريه، مصر و تركيه قدرت يكپارچه منطقه اي خلق خواهد شد كه امكانات و فرصت هاي زيادي را هم در سياست خارجي و هم در بعد منطقه اي به ارمغان خواهد آورد. اين قدرت يكپارچه پتانسيل اين را خواهد داشت كه با تشديد فشارها به رژيم غاصب صهيونيستي فرايند زوال اين رژيم غاصب را تسريع بخشد. لازمه اين كارها بازگشت دولت تركيه به همان شعارها و آرمان هايي است كه با آنها نظر توده هاي مسلمان را در تركيه جلب كرده بود. اردوغان نبايد طوري رفتار كند كه شعارها و اقداماتش صرفا تحركاتي در عرصه ديپلماسي عمومي به منظور جلب نظر مسلمانان تفسير شود.

جمهوري اسلامي ايران همواره تيزبينانه اقدامات دولت تركيه را دنبال كرده و خطاها و تناقضات رفتاري دستگاه ديپلماسي اين كشور را گوشزد نموده و در اين اوضاع نيز بايد ابتكار عمل را بدست گيرد و در رايزني با اين كشور مانع از تشديد تناقضات شود و آنكارا را قانع نمايد كه براي ادامه همكاري ها و محبوبيت دربين مسلمانان بايد از اين مواضع اسلام ستيزانه دست بردارد. چرا كه اگر مصري ها خواهان لائيسيته بودند مگر خط مشي حسني مبارك چيزي غيراز اين بود.

جمهوري اسلامي ايران نيز دراين راه بايد سعي نمايد تا با حفظ جانب احتياط با دولت تركيه رفتار نمايد و با مشي اقناعي دولت مذكور را به مخاطرات تناقضاتش آگاه نمايد و منادي وحدت اسلام گرايان در منطقه شود. البته ايران اسلامي همواره منادي چنين روش هايي بوده و اخيرا نيز با برگزاري كنفرانس بيداري اسلامي كه مزين به سخنراني آغازين ولي امر مسلمين جهان، حضرت آيت الله خامنه اي بود، رسالت خود را در جهت ايجاد و حفظ وحدت ميان مسلمانان و اعلام تعهد نسبت به خيزش هاي اسلامي منطقه اعلام نمود.
کد مطلب : ۱۰۸۴۹۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما