۰
دوشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۳

بررسي دوباره جنگ 33 روزه

جنگ 33 روزه
جنگ 33 روزه
رئيس سابق ستاد مشترك رژيم صهيونيستي در همايش بررسي جنگ 33 روزه كه از سوي مركز تحقيقات امنيت ملي در دانشگاه «تل آويو» برگزار شد اعتراف كرد كه جنگ اسرائيل عليه لبنان در سال 2006 زائيده عمليات به اسارت گرفته شدن سربازان اسرائيلي نبود بلكه اين جنگ با اتكاء به اطلاعات امنيتي، از پيش طراحي شده بود.
«دان حالوتس» افزود: تصميم اسرائيل براي شروع جنگ عليه لبنان بيانگر فهم دقيق از واقعيت بود وعمليات نظامي و حملات شديدي كه نيروي هوائي اسرائيل دراين جنگ انجام داد، تبلور چيزي بود كه از پيش آماده كرده بوديم. به همين دليل، جنگ دوم لبنان زائيده به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائيلي توسط حزب الله نبود.
وي تصريح كرد: اگر اطلاعات امنيتي كه پيش از جنگ دوم لبنان به دست آمده بود اكنون نيز وجود داشت بار ديگر توصيه مي كرد كه جنگ سوم عليه لبنان آغاز شود.
حالوتس نخستين كسي بود كه بهاي شكست درجنگ 33 روزه را پرداخت و پس از اين جنگ مجبور شد از سمت رياست ستاد مشترك ارتش اسرائيل كنار رود.
به اعتقاد كارشناسان و تحليلگران مسائل خاورميانه، رژيم صهيونيستي از حمله به لبنان دو هدف عمده را دنبال مي كرد، يكي متلاشي كردن حزب الله و ديگري آزاد كردن دو نظامي خود.
با نگاهي به تحولات سياسي منطقه درمي يابيم كه رژيم صهيونيستي دراين جنگ به هيچ يك از دو هدف مزبور دست نيافت و تنها در 16 ژوئيه 2008 بود كه اجساد 199 شهيد لبناني، فلسطيني و عرب در مقابل 2 جنازه اسير اسرائيلي كه درعمليات «الوعد الصادق» 12ژوئيه 2006 به اسارت گرفته شده بودند، تحويل حزب الله داد.
در عمليات تبادل اسيران بين رژيم صهيونيستي و حزب الله كه با ميانجيگري آلمان صورت گرفت «سمير قنطار» قديمي ترين اسير لبناني در بند رژيم صهيونيستي به همراه چهار تن از مبارزان مقاومت اسلامي درجنگ 33روزه به اسارت گرفته شده بودند، آزاد شدند.
حزب الله لبنان كه فاقد تجهيزات و ادوات يك ارتش كلاسيك بود و جنگ نابرابري را در برابر ششمين ارتش دنيا اداره كرد، 3465 فروند موشك را به سوي سرزمين هاي اشغالي شليك كرد كه علاوه بر ايجاد ناامني رواني براي صهيونيست ها، برتري و ابتكار عمل را در ميدان جنگ به دست گرفت. البته با ادامه يافتن جنگ مشخص شد كه هدف اصلي آن متلاشي كردن حزب الله بوده است.
شايد بتوان گفت كه اين جنگ اجتناب ناپذير بود و دير يا زود اتفاق مي افتد و در اين ميان اسارت دونظامي اسرائيلي بهانه اي براي آغاز حملات شد. اسرائيل همواره از حضور حزب الله در مرزهاي جنوب لبنان نگران بود و ترجيح مي داد كه اين نگراني را از طريق اعمال فشار جهاني عليه سوريه و متحدان آن برطرف سازد.
با توجه به روند تحول اوضاع در لبنان كه نشاني از خلع سلاح حزب الله در آن ديده نمي شد، رژيم صهيونيستي درپي فرصتي بود تا با قدرت نظامي خود حزب الله را از ميان برداشته و به تغيير آرايش سياسي در لبنان كمك كند. از نظر «ايهود اولمرت» نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي بحران حاكم بر لبنان زمينه را براي پايان دادن به تهديد حزب الله چه از طريق خلع سلاح آن و چه از راه نابودي امكانات نظامي و رفاهي اش فراهم كرده بود.
پنج روزي از جنگ مي گذشت كه «تزيپي ليوني» وزير خارجه وقت رژيم صهيونيستي كه در حال حاضر سمت رياست حزب «كاديما» و اپوزيسيون را برعهده دارد، در كنفرانسي مطبوعاتي هفت شرط عجيب و غريب را براي آتش بس اعلام كرد كه اين شرط ها عبارت بودند از: لزوم آزادي سربازان اسير، توقف شليك موشك به اسرائيل، اجراي قطعنامه 1559، از بين رفتن حزب الله و تضمين مجهز نشدن آن به سلاح در آينده، استقرار ارتش لبنان و دور شدن حزب الله از مرزهاي جنوب لبنان.
در اين ميان احزاب و گروه هاي داخلي مخالف حزب الله در لبنان و اعراب محافظه كار نيز با اسرائيل همسو شدند به طوري كه «فؤاد سينيوره» نخست وزير وقت لبنان در دوره جنگ 33روزه به ارتش دستور داد خودروهاي حامل سلاح كه به سمت جنوب لبنان در حال حركتند، توقيف كنند و يكي از سرويس هاي امنيتي وابسته به ائتلاف 14مارس نيز سرگرم تحقيق براي يافتن محل اختفاي رهبران حزب الله و شخص سيد حسن نصرالله شده بود تا به اسرائيلي ها اطلاع دهد.
كارشناسان بر اين نظر بودند كه حزب الله تنها بهانه اي بيش نبوده و كساني كه جنگ را به راه انداخته و از آن حمايت كرده اند برنامه گسترده تري را نظر داشتند كه فراتر از منطقه و بقاي حزب الله بود.
چنانكه با شدت يافتن درگيري ها كاخ سفيد نيز در راستاي طرح خاورميانه اي جديد خود و براي سركوب نيروهاي مخالف در منطقه و حمايت از آنچه «دولت هاي ميانه رو» در منطقه مي خواند، هيچ عجله اي از خود براي برقراري آرامش در منطقه نشان نداد و تمايل داشت كه به اسرائيل زمان كافي براي درهم كوبيدن حزب الله و نيز تخريب زيرساخت هاي اقتصادي لبنان را بدهد.
در اين راستا «كاندوليزا رايس» وزير خارجه دولت بوش در پاريس از جنگ لبنان به عنوان لحظه اي سرنوشت ساز براي اتحاد كشورهاي عرب ميانه رو با آمريكا براي رويارويي با دولت هاي تهران و دمشق ياد كرد كه به ادعاي وي از حزب الله لبنان و جنبش فلسطيني حماس حمايت مي كنند. علاوه بر آن، كشورهاي اروپايي و نيز برخي از كشورهاي عربي مثل عربستان و مصر و اردن در بازگذاشتن دست رژيم صهيونيستي در لبنان اتفاق نظر داشتند.
براساس آمار رسمي منتشر شده به دنبال تهاجم گسترده رژيم صهيونيستي به لبنان بيش از 1200لبناني كه بيشتر آنان را غير نظاميان تشكيل مي دادند، شهيد و 4400نفر نيز مجروح شدند و 270تن از نيروهاي مبارز حزب الله و 50نظامي و پليس لبناني و پنج تن از نيروهاي حافظ صلح كشته شدند.
اين جنگ 8 ميليارد و 200 ميليون دلار خسارت مستقيم به لبنان وارد كرد. در اين جنگ
158 نفر نيز از نظاميان اسرائيلي كشته و در اين ميان هم
43 غيرنظامي بر اثر حمله موشكي حزب الله لبنان كشته شدند.
براساس آماري كه دولت لبنان منتشر كرده است در اين جنگ در مجموع 125 هزار واحد مسكوني در لبنان تخريب يا خسارت ديده اند.
به رغم اجماع بين المللي و نيز حمايت برخي گروه هاي لبناني از رژيم صهيونيستي در جنگ
33 روزه، نيروهاي حزب الله در عرصه نظامي موفق شدند اسطوره شكست ناپذيري اسرائيل را در هم بكوبند، به گونه اي كه اين شكست براي اسرائيلي كه به غير از پيروزي به چيز ديگر در ميدان جنگ نمي انديشيد، قابل تصور نبود و براي اين رژيم بسيار سنگين تمام شد.
از سوي ديگر به رغم برخورداري رژيم صهيونيستي از تجهيزات پيشرفته و نفرات بيشتر، حزب الله برتري محسوسي بر اين رژيم داشت و بدين ترتيب حزب الله نه تنها توان نظامي خود را حفظ كرد بلكه به جايگاهي در جهان عرب و اسلام دست يافت كه نابودي آن از هر زمان ديگري ناممكن تر شد و سران رژيم صهيونيستي نيز به شكست در برابر حزب الله لبنان اعتراف كردند.
«شائول موفاز» وزير جنگ سابق و وزير حمل و نقل كنوني اسرائيل به شكست اين رژيم در نبرد با حزب الله لبنان اعتراف كرد و گفت: «بايد بپذيريم كه در اين جنگ شكست خورده ايم.»
«موفاز» همچنين در سومين سالروز جنگ 33 روزه در گفت وگو با راديو سراسري اين رژيم گفت كه اسرائيل در مقابل حزب الله توان بازدارندگي محدودي نشان داد و جنگ دوم لبنان به منزله هدر دادن فرصت بود زيرا امكان تحقق دستاوردهاي زيادي وجود داشت.
وي افزود: در حال حاضر حزب الله موشك هائي به مراتب بيشتر از آنچه كه پيش از جنگ دوم لبنان داشت، در اختيار دارد و برد اين موشك ها نيز افزايش يافته است.
«امير پرتس» وزير جنگ رژيم صهيونيستي نيز گفت: «نتايج ناگوار اين جنگ براي اسرائيل، ما را به بازبيني در مسائل داخلي ملزم كرد.»
همچنين ژنرال «يوسي كوپرواسر» رئيس اطلاعات نظامي اسرائيل در گفت وگو با نيوزويك اعتراف كرد: «نصرالله با شجاعتش و ايثارش، غرور از دست رفته اعراب را احيا كرد.»
«يوسي آلفر» يك مقام ارشد موساد نيز درباره نصرالله گفت: «او آدم زيركي است و با اقدامات خود مايه حسادت دوستان و دشمنان است.»
كميته بررسي دلايل شكست اسرائيل در تهاجم 33 روزه عليه لبنان در گزارش خود اعلام كرد، ايهود اولمرت نخست وزير، امير پرتس وزير دفاع و دان حالوتس رئيس سابق ستاد ارتش اين رژيم عاملان اصلي شكست و ناكامي هاي تل آويو در تجاوز به لبنان هستند.
در واقع اين جنگ زلزله نظامي و سياسي را در درون رژيم صهيونيستي به وجود آورد و سران اين رژيم يكي پس از ديگري از سمت خود مجبور به كناره گيري شدند.
پيش از انتشار گزارش وينوگراد، دان حالوتس رئيس ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي از سمت خود كناره گيري كرد. ولي اولمرت و پرتس با وجود اينكه آمادگي خود را براي كناره گيري اعلام كردند ولي در مقام خود باقي ماندند.
گرچه مطبوعات و رسانه هاي غربي درصدد بودند كه فساد مالي و گرفتن رشوه اولمرت را برجسته كنند و آن را دليل اصلي كناره گيري وي اعلام كنند و روي اين مسئله مانور دهند ولي نبايد اين نكته را از نظرها دور داشت كه اين امر برآمده از پس لرزه هاي شكست در جنگ 33 روزه است. در كنار اين عامل، بايد موضوع تبادل اسيران ميان حزب الله و رژيم صهيونيستي را نيز افزود كه به اعتبار داخلي و بين المللي اين رژيم لطمه سنگيني وارد كرد.
به دنبال شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه مخالفت ها عليه اولمرت درون رژيم صهيونيستي بالا گرفت و ميزان محبوبيت وي كاسته شد ولي او اصرار داشت همچنان در راس قدرت باقي بماند اما سرانجام مجبور شد تحت فشارهاي فزاينده داخلي از قدرت كناره گيري و براي هميشه با زندگي سياسي خداحافظي كند.
پيش از اين سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان نيز كناره گيري مقامات ارشد رژيم صهيونيستي را به دليل شكست در جنگ 33 روزه پيش بيني كرده بود.
زماني كه رژيم صهيونيستي پس از گذشت 30 روز نتوانست به اهداف از پيش طراحي شده خود دست يابد، سازمان ملل نيز قطعنامه 1701 را براي توقف درگيري ها به تصويب رساند كه مورد پذيرش دو طرف نيز واقع شد اما تصويب اين قطعنامه خود يك چالش بود و اجراي آن چالشي ديگر. زيرا اين قطعنامه كه با حمايت دو قدرت آمريكا و فرانسه به تصويب رسيده بود داراي بندهايي ضد و نقيض بود كه خود در درازمدت اجراي آن را به مخاطره مي افكند.
در اين قطعنامه آمريكا و فرانسه علاقه مند بودند تا چيزي را كه اسرائيل نتوانست در عمليات نظامي انجام دهد در عرصه سياسي به دست آورند. بنابراين، پس از پايان جنگ اسرائيل در لبنان، بحث خلع سلاح حزب الله در دستور كار نيروهاي موافق به اصطلاح طرح هاي آمريكا و اروپا در لبنان قرار گرفت كه اين نشان مي داد آنها مايلند آنچه را كه در عرصه نظامي نتوانستند به دست آورند در عرصه سياسي كسب كنند.
بلافاصله پس از پايان جنگ اسرائيل در لبنان بحث خلع سلاح حزب الله در دستور كار نيروهاي موافق يا ائتلاف 14 مارس قرار گرفت. در قطعنامه 1701 بندي درباره اجراي قطعنامه 1559 درنظر گرفته شده كه يكي از مهم ترين مفاد اجرايي آن مربوط به خلع سلاح گروه هاي شبه نظامي در لبنان است.
كشورهاي غربي از حزب الله لبنان به گروهي شبه نظامي ياد كردند و به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي بر خلع سلاح اين جنبش پافشاري و براي ايجاد كمربندي امنيتي در اطراف اسرائيل تلاش كردند. اين درحالي است كه حزب الله لبنان بارها بر حفظ سلاح مقاومت تأكيد كرده و آن را براي مقابله با تجاوزات رژيم صهيونيستي ضروري دانسته است.
سيدحسن نصرالله نيز بارها تأكيد كرده كه سلاح مقاومت براي اعمال فشارهاي سياسي نيست و تنها براي مقاومت و دفاع از كشور در برابر متجاوزان خارجي است.
اين جنگ علاوه بر اينكه در ابعاد نظامي دستاوردي بزرگ را براي حزب الله و مقاومت رقم زد در حوزه سياسي نيز توانست دستاوردهاي مهمي را براي مقاومت به همراه آورد.
بسياري از تحليلگران مسائل سياسي جنگ 33 روزه را «تغيير راهبردي» در منازعه عربي و رژيم صهيونيستي مي دانند. درواقع ابهت و اسطوره شكست ناپذيري رژيم صهيونيستي در جنگ
33 روزه لبنان فرو ريخت و نوعي اعتماد به نفس را در بين نيروهاي مقاومت تقويت كرد كه با دشمن تا بن دندان مسلح نيز مي شود به مبارزه برخاست و آنها را درهم شكست كه اين امر در جنگ
22 روزه غزه بار ديگر اتفاق افتاد و تغيير راهبردي در منازعه عربي و صهيونيستي ايجاد كرد كه پايه و اساس آن در جنگ لبنان شكل گرفته بود.
اهدافي كه رژيم صهيونيستي در حمله به نوار غزه اعلام كرد، «تغيير معادله در نوار غزه»، «جلوگيري از پرتاب موشك هاي مبارزان فلسطيني» و نيز «نابودي گروه هاي مقاومت فلسطيني» بود كه در اين جنگ نيز تحقق نيافت. نيروهاي مقاومت با الگوبرداري از مقاومت حزب الله لبنان دومين شكست را پس از شكست اين رژيم در جنگ 33 روزه از مقاومت لبنان، بر اين رژيم تحميل كردند و رژيم صهيونيستي را از دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده اش ناكام گذاشتند.
خبرگزاري فارس

مرجع : روزنامه کیهان
کد مطلب : ۱۱۶۴۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما