۰
پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۴۳

تبليغات ناشيانه غرب در افغانستان

تبليغات ناشيانه غرب در افغانستان
ژنرال استنلي مك كريستال، فرمانده قواي نظامي آمريكا در افغانستان كه ماه گذشته با وخيم خواندن اوضاع افغانستان، تقاضاي اعزام 40 هزار سرباز جديد به آن كشور را كرد، اين طور پيش بيني مي كند كه اگر اين قواي اضافي به كمك نظاميان فعلي آمريكا و ناتو كه قريب به 100 هزار نفر مي شوند نرسد آمريكا و متفقين اروپائي با شكست روبه رو خواهند شد.
ولي اينكه چرا آمريكا با 60 هزار تفنگدار و 40 هزار قواي نظامي ناتو نمي تواند در جنگ افغانستان پيروز شود خود داستان مهمتري است كه رسانه هاي بين المللي، دولتمردان و نخبگان غرب كمتر به آن پرداخته اند.
اين موضوع را بايد از زبان خود ژنرال مك كريستال شنيد. فرمانده نيروهاي نظامي آمريكا در گزارش مفصل خود اين طور مي نويسد: در افغانستان «حوزه اطلاعات و تبليغات يك فضاي بزرگ جنگ است و نيروهاي آمريكا و متفقين بايد در آن دست بالا را داشته باشند» و سپس اضافه مي كند كه «ما بايد با داشتن يك تهاجم اطلاعاتي بزرگ در اين نبرد تبليغاتي مهم پيروز شويم.» ژنرال آمريكائي پيشنهاد مي كند كه قدم اول اين است كه «ما به جاي شيوه هاي روابط عمومي كه كوشش دارد مغز و دل افغاني ها را تسخير كند، سعي كنيم بين آنها ايجاد اعتماد كنيم» تا به دولت مركزي و نظامي كه ما مي خواهيم برقرار كنيم تكيه كنند. به موازات اين، او پيشنهاد مي كند كه قواي آمريكائي و ناتو بايد كوشش كنند تا مي توانند به «اعتبار و مشروعيت مبارزين افغاني و متفقين تندرو آنها كه عليه قواي آمريكا و ناتو مي جنگند صدمه وارد آورند و نگذارند كه آنها در رفتار و نظر مردم افغانستان رخنه كنند.» يكي از اين راه هاي انجام اين كار، به عقيده ژنرال مك كريستال، «هدف قرار دادن شبكه هاي اطلاعات گيري و اطلاع رساني و تبليغاتي طرف است كه بايد آنها را متوقف و خراب كرد» و راه ديگر «تفسير و تعبير بي رويه از اصول قرآن است.»
اين ديدگاه ژنرال مك كريستال، آئينه نظريه و راهكارهائي است كه جامعه اطلاعاتي و جاسوسي ايالات متحده در واشنگتن براي منطقه خاورميانه و كشورهاي اسلامي تدارك ديده است و آن جنگ تبليغاتي، رواني و اطلاعاتي عليه آن چيزي است كه آنها هميشه به اصطلاح «تروريست ها» جمع بندي مي كنند (واشنگتن پست، 27 سپتامبر 2009). مسئولان نظامي و اطلاعاتي آمريكا بالاخره پس از 8 سال جنگ در افغانستان پي برده اند كه «ارتباطات سنتي» و «اطلاعات رساني از طريق شفاهي و گروهي» يكي از زيرساخت هاي اصلي جامعه افغانستان چه در زمان جنگ و چه در حالت آرامش و صلح است. تعجب نيست كه اين ژنرال در گزارش خود به باراك اوباما ابتدائي ترين درس و فصل علم ارتباطات و اطلاعات را به صورت پديده اي كه گويا تازه كشف شده است توصيه مي كند و آن اينكه «استفاده از افراد مشروع ديني براي انتقال پيام و بهره برداري از رؤساي قوم و عشاير براي اطلاع رساني» بايد توسط قواي نظامي و ناتو و دولتمردان آمريكا در افغانستان دنبال شده و توسعه پيدا كند زيرا «گفته هاي آنها معتبر و مورد اعتماد مردم است.» و بالاخره اين ژنرال به يك نظريه اصلي و ابتدائي پي مي برد كه «فرصت دادن به افغاني ها تا اينكه بتوانند حرف هايشان را بزنند خيلي بهتر از كنترل پيام در آن كشور است»!
ژنرال مك كريستال در گزارش خود به اوباما به يك حقيقت ديگر اعتراف مي كند كه «صدمه رساني به مردم غيرنظامي در افغانستان (بمباران مردم بيگناه) تمام مشروعيت و حضور ما در آن كشور را زير سوال برده است» و گروه طالبان و ديگران تا مي توانند حداكثر استفاده تبليغاتي را از اين عمليات انجام مي دهند.» «او مي گويد در اين موارد ما بايد اولين كسي باشيم كه حقيقت را بگوئيم» نه اينكه آن را تكذيب كنيم.
با توجه و ملاحظه به اين نواقص تبليغاتي، اطلاع رساني، و پروپاگاندا است كه ژنرال مك كريستال توسعه و تجديدنظر در «استراتژي ارتباطات درافغانستان» را توصيه مي كند و دقيقا اين همان نتيجه گيري است كه چندي قبل گروه نظامي و سياسي دريادار مايك مولن رئيس كل ستاد نيروهاي نظامي و ارتش آمريكا و نماينده مخصوص اوباما به اين منطقه يعني ريچارد هولبروك طي مطالعه و بررسي چند ماهه خودشان به آن پي بردند. هولبروك بارها شكايت كرده است كه «استراتژي و عمليات تبليغاتي اطلاعاتي، و اطلاع رساني طالبان به مراتب بهتر از ايالات متحده آمريكاست.» هولبروك بايد اين را زودتر مي دانست زيرا او كسي است كه استراتژي دخالت نظامي و سياسي آمريكا را سالها قبل در بوسني- هرزگوين كه يك كشور مسلمان است و ناحيه بالكان و يوگسلاوي سابق را اجرا مي كرد. ولي هولبروك و بقيه همكاران او هم هنوز به عمق مشكلات و مسائل فرهنگي و اجتماعي قواي نظامي امريكا و ناتو در افغانستان به خوبي پي نبرده اند. او در جلسه پرسش و پاسخي كه با يكي از كميسيون هاي كنگره آمريكا در تابستان امسال داشت «توزيع تلفن همراه و ساير وسائل ارتباطي بين افغانها» را يكي از راههاي بهبودي و درماني قواي اشغالي آمريكا و ناتو در آن منطقه دانست گويا كه مبارزين افغاني نه از اين فناوريها اطلاع دارند و نه از آفات و بركات آنها.
ولي دريادار مولن بهتر از هولبروك به مسئله ارتباطات در افغانستان واقف بود. او در فصلنامه اخير قواي مشترك آمريكا طي مقاله اي اصرار كرد كه مشكل ما در ارتباطات با مردم افغانستان در كيفيت و نحوه شيوه ارتباطات و سياستگذاري است، و اضافه كرد «ما بايد كمتر نگران اين باشيم كه چگونه ارتباط خود را تنظيم مي كنيم و بيشتر به فكر اين باشيم كه اين ارتباطات و پيام ها براي مردم افغانستان چه معني و عكس العملي دارد.» لازم است گفته شود كه كميسيون فرعي بودجه كنگره آمريكا براي 10 پروژه «استراتژي ارتباطات» وزارت دفاع آمريكا در سال 2010، مبلغ 988 ميليون دلار، يعني نزديك به يك ميليارد دلار اختصاص داده و اين به تنهائي سواي بودجه ها هزينه هايي است كه نهادها و وزارتخانه هاي ديگر آمريكا براي تبليغات و مبارزات اطلاعاتي و رسانه اي خرج مي كنند.
به طور خلاصه، مدارك و گزارش ها نشان مي دهد كه تبليغات آمريكائي ها و اعضاي پيمان ناتو در افغانستان بسيار ناشيانه انجام مي گيرد. يك مثال آن خبرها و عكس هائي است كه ستاد تبليغاتي و روابط عمومي قواي نظامي آمريكا به روزنامه ها و رسانه ها ارسال مي دارند. در زيرنويس يكي از عكس هاي خبري مي خوانيم: «قواي افغاني به سرپرستي نيروي نظامي آمريكا و ناتو به طرف قندهار براي هدف گيري حركت مي كنند تا افغاني ها يك روز بتوانند صلح و ثبات را در كشور خود برقرار كنند.» افغاني ها به اين نوع پروپاگاندا مي خندند و كسي كه متصدي تبليغات قواي اشغالگر آمريكائي و ناتو است به فكرش نمي رسد كه چگونه مردم افغانستان توانسته اند قرنها بدون حضور آنها صلح و ثبات را در كشور و جامعه خود حفظ كنند.
در ايران نيز همان طوري كه بارها مشاهده شده، هدف تبليغاتي غرب و دشمن، بعد تخريبي دارد نه سازنده. مستند سه قسمتي ماه هاي اخير بي.بي.سي درباره «انقلاب اسلامي ايران و غرب» و راه اندازي برنامه تلويزيوني فارسي اين بنگاه سخن پراكني در همين راستاست.
مولف : حمید مولانا
مرجع : روزنامه کیهان
کد مطلب : ۱۳۶۳۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما