۰
سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۳۰

كارنامه سياه آمريكا در عراق

كارنامه سياه آمريكا در عراق
 اين پديده با در نظر گرفتن اينكه عراق در آستانه يك انتخابات جديد قرار گرفته دور از انتظار نيست . ولي با رصد كردن تحولات سياسي ـ نظامي عراق بويژه در قلمرو حضور اشغالگران ملاحظات مهمتري مطرح است كه به نحوي به « فلسفه وجودي انفجارات تروريستي » نيز مرتبط است .
تقريبا بلافاصله پس از انفجارات اخير بغداد مقامات نظامي آمريكا در عراق در خصوص ضرورت ابقاي نظاميان آمريكائي در اين كشور سخن گفتند و خاطرنشان ساختند كه اين انفجارات نشان مي دهد كه نيروي نظامي و پليس عراق نمي توانند اوضاع عراق را به تنهائي ساماندهي كنند و در نتيجه بايستي آمريكا در عراق بماند!
سرعت عمل آمريكا در بزرگنمائي اين نتايج اخلاقي از انفجارات را نمي توان به حساب تصادف گذاشت بلكه اين امر نشانگر نوعي خشنودي و رضايتمندي از اقدامات جنايت آميزي است كه زمينه هاي ابقاي ارتش اشغالگر آمريكا در عراق را هموار مي كند. به عبارت بهتر آمريكا از ناامني در عراق سود مي برد و اين احتمال را قوت مي بخشد كه خود نيز در اين انفجارات تروريستي نقش اصلي را برعهده داشته باشد. در واقع در پرتو اين پديده امروزه نقش آمريكا در انفجارات عراق به يقين تبديل شده است .
البته اين احتمالات چندان هم مردود نيست . چرا كه مطابق گزارش رسمي نهادهاي نظارتي فدرال آمريكا به كنگره برخي شركتهاي باصطلاح امنيتي آمريكا از جمله « بلك واتر » در اقدامات ضد انساني در عراق نقش مستقيم داشته اند و از جمله « بلك واتر » دستكم در 200 مورد حملات منجر به قتل شهروندان عراقي نقش اصلي را برعهده داشته است .
« بلك واتر » همچنين پرونده هاي متعددي در مورد قاچاق اسلحه واردات سلاح هاي فوق مدرن به عراق و توزيع دوربين هاي ديد در شب همچنين ارتباط ارگانيك و سازمان يافته با گروههاي تروريستي و اقليت هاي قومي ـ نژادي در عراق را نزد مراجع ذيصلاح عراقي دارد كه برخي موارد آن همچنان مفتوح است . اكثر اين سلاحهاي وارداتي حتي در اختيار ارتش و پليس عراق هم نيست . علاوه بر اين آمريكا به موازات همكاري ظاهري با ارتش و پليس عراق شبكه اي تروريستي به نام « شوراهاي بيداري » را در عراق ايجاد كرده كه عموما متشكل از بعثي ها و اقليتهاي قومي و نژادي هستند و برخي عشاير نيز در ساختار آنها جذب شده اند.
گزارشات رسمي و اظهارات مقامات عراقي نشان مي دهد كه در شوراهاي بيداري عموما بعثي ها بعنوان « ستون فقرات » اين « تشكل هاي موازي » انتخاب و تثبيت شده اند و سعي بر اين بوده است كه احياي شبكه بعثي براي روزهاي آينده و بهره گيري در حوادث آينده مدنظر قرار گيرد. امروزه اگرچه ظاهرا ارتش آمريكا مستقيما در عراق درگير نيست و نيروهاي نظامي اشغالگر به پادگانها بازگشته اند ولي در واقع اين اقدام واشنگتن را بايستي نوعي عقب نشيني تاكتيكي براي خارج كردن نظاميان آمريكائي از تيررس نيروهاي ضد اشغالگري تلقي نمود. اما در عين حال آمريكا از طريق سفارت خود و همچنين از طريق شركتهاي باصطلاح امنيتي و حتي تحت پوشش بنگاههاي تجاري به سازماندهي شبكه هاي موازي قدرت مركزي عراق و همچنين تغذيه و تجهيز شبكه هاي تروريستي سرگرم است .
آنچه در اين ميان اهميت دارد نقش و جايگاه عربستان و برخي رژيم هاي مرتجع عرب در اين فرايند ضد انساني در عراق است كه با هماهنگي و هدايت آمريكا سرگرم كشتار دستجمعي در اين كشور است اخيرا گزارشي منتشر شد كه نقش وهابي ها و گروههاي تكفيري در فجايع تروريستي عراق را بازگو مي كرد. علاوه بر اين نقش رژيم مفلوك اردن و برخي شيوخ منطقه در ايجاد اين حمام خون به اثبات رسيده است . در چنين شرايطي « القاعده » مسئوليت انفجار اخير بغداد را برعهده گرفته و آنرا « هشداري به اشغالگران » ! ناميده است . القاعده همچنين در بيانيه خود هدف اين انفجار جنايتكارانه را « پايه هاي حكومت شيعي در عراق » ذكر نموده است . البته حتي بدون اين تصريحات وقيحانه هم كاملا مشخص بوده و هست كه مثلث شوم آمريكا ارتجاع عرب و بعثي ها در يك نكته « اشتراك نظر » دارند و آن تلاش براي جبران شكست هاي گذشته است . همه مي دانند كه « القاعده » يك گروه دست پرورده از تروريستهاي تحت تعليم « سيا » محسوب مي شود.
بدين ترتيب انفجارات اخير القاعده هشدار به اشغالگران نيست بلكه « هديه اي به اشغالگران » است كه به لطف خوش خدمتي ارتجاع عرب و بعثي ها ميسر شده است .
هيچكس ماجراي اعلام خطر شاه مفلوك اردن در خصوص شكل گيري « هلال شيعي » را فراموش نكرده است . هيچكس هشدارهاي شاهزاده سعود الفيصل به آمريكا در مورد قدرت روزافزون حركتهاي اسلامي در منطقه را از ياد نبرده است . هيچكس ناكاميهاي آمريكا در عراق و افغانستان را از نظر دور نمي دارد. و مهمتر از همه آنكه هيچكس فرايندهاي حيرت انگيز منجر به قدرت گيري يكه تازي و افول بعثي ها در 50 سال اخير را نبايستي از ساير پديده هاي مرتبط در منطقه جدا كند. چرا كه در غير اينصورت بسياري از پيچيدگيها و ظرافتهاي حوادث منطقه قابل درك نيست و مسائل پشت پرده نيز قابل رديابي نخواهد بود.
واقعيت اينست كه آمريكا در عراق پرونده سياهي دارد كه تحت هيچ شرايطي قابل دفاع نيست . مثلث شوم آمريكا ارتجاع عرب و بعثي ها در پشت حوادث اخير عراق مستقيما فعال است و خود را « فعال مايشا » مي داند ولي سير تحولات منطقه نشانگر آنست كه حتي امروز هم اوضاع به زيان اين مثلث شوم به پيش مي رود. فجايع تروريستي عراق اگرچه تكان دهنده است ولي هيچ نفع خاصي را متوجه جنايتكاران و مباشرين آنها نكرده و نخواهد كر. اگر قرار بود قتل عام انسانهاي بيگناه گره گشا باشد امروز صدام بايستي « آقاي منطقه » مي بود و بر همه سيادت مي كرد. و اگر قرار بود كشتار مردم به امتيازي براي آمريكا و مزدوران منطقه ايش منجر شود آمريكا عراق و افغانستان را تاكنون بلعيده بود.
ايكاش آمريكا و مزدورانش از سرنوشت « جلاد بغداد » و حتي از سرنوشت خود نيز درسهاي لازمه را مي آموختند ولي مسئله اينست كه استنباط و برداشت آنها از سير تحولات منطقه هر چه باشد اين جنايات تروريستي هر يك همانند آخرين ميخ هاي تابوت اشغالگران و مزدوران محلي آنها عمل خواهند كرد. اين را تاريخ معاصر منطقه رساتر از هميشه به همگان مي آموزد.

کد مطلب : ۱۴۸۱۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما