۰
سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۴۳

مناسبات پيدا و پنهان تل آويو - ابوظبي

مناسبات پيدا و پنهان تل آويو - ابوظبي

حكايت برخي كشورهاي عربي در قبال ملت فلسطين چيزي جز اين نيست. كيهان بارها با موشكافي بحران هاي به وجود آمده در غزه و كرانه باختري، اختلافات فتح و حماس، طرح هاي آمريكايي سازش، جنگ هاي زميني و هوايي رژيم صهيونيستي عليه مردم بي دفاع فلسطين و مواردي از اين دست، ثابت كرده است كه در هيچ كدام از اين خيانت ها، برخي دولت هاي عربي «بي نقش» نبوده اند. اما سران وابسته اين دولت ها همواره اين شواهد و دلايل را توطئه دانسته و با رد تئوري «تباني عربي- صهيونيستي»، خود را حامي بلامعارض فلسطين و تنها دشمن راستين رژيم صهيونيستي خوانده اند.
امارات عربي متحده يكي از اين كشورهاي مدعي است. اما افشاي سفر اخير «عوزي لاندو» وزير زيرساخت هاي رژيم صهيونيستي به اين كشور كه ادعاي نداشتن رابطه با اين رژيم را دارد، بهانه اي است كه نگاهي هر چند كوتاه به روابط پيدا و پنهان ابوظبي- تل آويو داشته باشيم.
1- اين روابط كه اخيراً جنبه علني نيز پيدا كرده، زماني ملموس تر خواهد شد كه متذكر شويم درجه اهميت امارات براي رژيم صهيونيستي اخيراً در قالب طرح سازش «باراك اوباما» به طور قابل توجهي افزايش يافته است. مدتي است كه در راستاي افزايش مشروعيت رژيم صهيونيستي و ايجاد صلح عربي- اسرائيلي در خاورميانه، مقامات آمريكايي سفرهايي را به برخي كشورهاي منطقه مخصوصاً عربستان داشته اند. شواهد موجود دال بر اين است كه امارات عربي متحده به دليل موقعيت ژئوپلتيك خود در خليج فارس و تمركز ويژه كشورهاي غربي روي آن، پس از عربستان از جمله كشورهاي مهمي است كه در اين طرح مي بايستي هرچه سريعتر روابط خود را با رژيم صهيونيستي عادي كند. اين است كه ابوظبي اخيراً دست به اقدامات خاصي زده تا در آينده نزديك حضور رژيم صهيونيستي در كشورهاي خليج فارس را عادي سازي كند. سفر «عزوي لاندو» نيز بايد در همين قالب تحليل و تفسيرشود.
2- بي ترديد سطح روابط امارات -رژيم صهيونيستي ناگهان به اين سطح عالي، يعني سطح وزيران، افزايش نيافته است. حضور مأثر صهيونيست ها در امارات را مي توان فرآيندي دانست كه از سال 1382 آغاز شد. در اين سال امارات در قالب يك اجلاس بين المللي ميزبان رژيم صهيونيستي بود و پرچم اين رژيم نامشروع در دبي به اهتزاز درآمد. يك سال بعد روزنامه صهيونيستي هاآرتص از قصد تل آويو براي تاسيس دفتر ارتباطي در ابوظبي خبر داد و نوشت: «اسرائيل با تأسيس اين دفتر در نظر دارد روابط خود را با دنياي عرب بهبود بخشد». راديو ارتش رژيم صهيونيستي نيز در اين باره اعلام كرد «تماس هاي بين اسرائيل و امارات به مرحله خيلي خوبي رسيده است و مسائل مربوط به تعيين محل و مساحت و امنيت اين دفتر بررسي شده است و هم اكنون يك حقوقدان از وزارت خارجه اسرائيل سرگرم تدوين متن توافقنامه اي در اين خصوص است». مجله آلماني اشپيگل چاپ آلمان نيز از تمايل سران عرب براي ارتباط با اسرائيل خبر داد. مرحله بعدي پروژه عادي سازي روابط در سال 1385 با اعزام گروهي از يهوديان مقيم آمريكا به دبي و ابوظبي با هدف گفت وگو با مقامات امارات درباره فعاليت هاي هسته اي ايران پيگيري شد. در اين سفر كه رسماً به دعوت دولت امارات صورت گرفت، طبق برنامه ريزي هاي انجام شده، اعضاي هيئت صهيونيستي ملاقات هايي با سران كشور امارات داشتند و به توافق هايي نيز دست يافتند... و همه اين تحركات چند جانبه عليه محور مقاومت در منطقه در حالي صورت گرفته و مي گيرد كه امارات ادعا دارد علاوه بر تحريم هاي مشترك عربي عليه رژيم صهيونيستي، تحريم هاي ثانوي و ثالثي نيز عليه اين رژيم اتخاذ كرده است!
3- پرده ديگري از روابط پنهان تل آويو- ابوظبي را بايد در جريان حوادث حاشيه اي جنگ 22 روزه رژيم صهيونيستي عليه مردم غزه جستجو كرد. رژيم صهيونيستي پيش از اين حمله، دو كشور امارات و عربستان را از هدف خود آگاه كرده بود؛ اقدامي كه بي شك نشان دهنده نوعي اعتماد و روابط دو جانبه اما غير رسمي بين مثلث تل آويو- رياض- ابوظبي است. البته اين همكاري به اطلاع قبلي محدود نبود و سپتامبر 2009 نيز يكي از رسانه هاي صهيونيستي فاش كرد كه جنگنده هاي نيروي هوايي ارتش امارات در مانور هوايي مشترك ارتش آمريكا و ارتش رژيم صهيونيستي كه با نام پرچم قرمز در آمريكا برگزار شد شركت كرده اند.
4- دولت ابوظبي طي ماه هاي اخير در راستاي جلب اعتماد رژيم صهيونيستي تعداد زيادي از فلسطينيان و لبناني هاي مقيم امارات را اخراج كرده است. خبرگزاري امارات نيز در شهريور ماه سال جاري اعلام كرد كه اين كشور طي چند ماه اخير صدها و بلكه هزاران فلسطيني را اخراج كرده و بيشتر فلسطينيان اخراج شده از نوار غزه بوده اند. به سه دليل مي توان اين اقدام را كاملاً مرتبط با پروژه تضعيف جريان مقاومت در غزه دانست. چرا كه اولاً دقيقاً پس از شكست اسرائيل در جنگ 22 روزه آغاز شد. ثانياً اين كار تنها با فلسطينيان انجام نمي شود بلكه تمامي شاخه هاي مقاومت منطقه در اين طرح گنجانده شده اند و لبناني هاي شيعه نيز به بهانه وابستگي به حزب الله لبنان از امارات اخراج مي شوند. ثالثاً به گفته منابع آگاه در امارات، اخراج اين فلسطيني ها براساس يك توافق پشت پرده ميان دستگاه هاي اطلاعاتي ابوظبي و تل آويو صورت گرفته و قبل از عملياتي شدن طرح مذكور، مقامات امنيتي دو دولت ديدارهاي محرمانه داشته اند.
آنچنانكه شاهد بوديم، نقطه اوج مجموع اين حوادث، سفر علني وزير صهيونيستي به امارات بود. نتيجه اي كه مي توان از اين جريان گرفت اين است كه اكنون رابطه امارات و رژيم غاصب صهيونيستي از حالت پنهان و غير رسمي خارج شده و امروزه ديگر مقامات دو طرف نه تنها مانند گذشته اين روابط دوستانه را تكذيب نمي كنند بلكه از تأييد آن هم ابايي ندارند. به نظر مي رسد كه اين نوع تحركات كشورهاي عربي از جمله امارت دو علت دارد:
علت نخست افزايش منافع اقتصادي است؛ چرا كه رژيم صهيونيستي صاحب شركت هاي بزرگي در زمينه هاي مختلف نظامي، صنعتي و تكنولوژيك است و حضور اين گونه شركت ها در كشورهاي عربي مي تواند براي دو طرف سودآور باشد. بنا بر ادعاي مقامات بلندپايه رژيم صهيونيستي، هم اكنون ده ها تن از مأموران تخصصي موساد، شاباك (سازمان امنيت ملي اسرائيل) و سازمان اطلاعات داخلي اسرائيل، در حوزه هاي نظامي، مخابرات و حمل و نقل امارات مشغول به ارائه مشاوره هستند و با حضور اين افراد بخش هاي گوناگون اقتصادي امارات به فعاليت هاي خود ادامه مي دهد. جالب اينجاست كه در راس هيئت مديره بسياري از شركت هايي كه در امارات به نام «شركت آمريكايي» به ثبت رسيده اند، مقامات رژيم صهيونيستي قرار دارند كه در جزئي ترين فعاليت هاي اقتصادي همچون تعيين درصد ماليات كالاهاي ترانزيتي از امارات، اعمال نظر مي كنند. شركت صنايع هوايي نظامي «راوائيل» و شركت فضايي هواپيمايي اسرائيل از جمله دو شركتي هستند كه آشكارا در امارات مشغول به كار بوده و ناوبري بسياري از شركت هاي هواپيمايي را در كنترل خود دارند. البته براساس گزارشي كه روزنامه القدس العربي اخيراً منتشر كرد، اين افراد در واقع كساني هستند كه بسياري از دادگاه هاي اروپايي آنان را جنايتكار جنگي مي شناسند و تل آويو آنها را براي پنهان شدن به امارات فرستاده است (از جمله ژنرال «آلموگ» فرمانده منطقه جنوب فلسطين اشغالي و «گيرانلند» فرمانده ركن دوم ارتش صهيونيستي).
علت دوم نيز افزايش فشارهاي آمريكاست؛ واشنگتن كه به عنوان حامي اصلي تل آويو با وقوع انقلاب اسلامي و افزايش روزافزون قدرت منطقه اي ايران، اين رژيم را در حال خطر و نابودي ديده، سعي دارد با تهديد و تطميع كشورهاي عربي و اسلامي براي اين رژيم نامشروع نوعي مشروعيت ايجاد كرده و پايه هاي رو به اضمحلال آن را تقويت كند. لذا با فرستادن نمايندگان خود به خاورميانه و بازي چماق و هويج با سران عرب، سعي در افزايش روابط اين كشورها با رژيم صهيونيستي دارد و مي خواهد از طرح سازش اوباما به عنوان نتايج فعاليت هاي خود بهره برداري كند.
در دوره كنوني، به سبب وقوع انقلاب اسلامي در ايران و افزايش روزافزون قدرت منطقه اي تهران و همچنين افزايش مخالفان رژيم صهيونيستي در ميان ملت هاي مسلمان و حتي اروپايي- آمريكايي، موجوديت اين رژيم بيش از پيش در خطر است و به همين دليل، تل آويو و واشنگتن، مي خواهند راه نجات رژيم غاصب را از پايتخت هاي عربي بگذرانند.
به عنوان يكي از راهكارهاي پيش روي براي مقابله با اين جريان فريب، مسلمانان انقلابي در كشورهايي مانند عربستان، اردن و امارات مي توانند با تشكيل گروه هاي مقاومت اسلامي و تشكل هاي مردم نهاد (NGO)، ضمن حمايت از فلسطين، عادي سازي رابطه سران كشورشان را با رژيم صهيونيستي محكوم كرده و با تحصن و راهپيمايي موضع خود را به مقامات اين كشورها اعلام كنند.

مولف : سید یاسر جبرائیلی
مرجع : روزنامه کیهان
کد مطلب : ۱۹۳۰۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما