غربي ها و علي الخصوص دولت ايالات متحده آمريکا همواره اذعان داشته است که دشمني با ملت ايران نداشته و ندارد! مقامات آمريكا بارها و در سخنراني هاي متعدد سعي کرده اند تا بگويند که دشمني آنها تنها با حکومت ايران است. آمريکايي ها از هر فرصتي استفاده مي نمايند تا بگويند در کنار ملت ايران هستند!
اما اين دروغ بزرگ آمريکا به حدي مسخره است که حتي دبير کل سازمان ملل که تحت فشارهاي آمريکايي هاست نيز آن را رد
مي کند. در حالي که اتحاديه اروپا براي تصويب تحريمهاي جديد عليه ايران تلاش ميکند، دبيرکل سازمان ملل متحد در گزارشي به اعضاي سازمان ادعاي کشورهاي غربي را در اين زمينه که تحريمها به ملت ايران آسيب نميزند رد و از آنها انتقاد کرد.
بانکيمون دبير کل سازمان ملل در گزارشي به مجمع عمومي سازمان ملل که روز گذشته انتشار يافت گفت: تحريمهاي بينالمللي عليه ايران بر زندگي مردم اين کشور «تاثير مهمي» گذاشتهاند.
بانکيمون در اين گزارش نوشته است: تحريمهاي وضع شده عليه جمهوري اسلامي ايران اثرات مهمي بر جمعيت عمومي اين کشور داشته و از جمله به افزايش تورم، بالا رفتن قيمت کالاهاي اساسي، افزايش نرخ بيکاري و کمبود مواد ضروري نظير دارو در اين کشور منجر شده است.
بانکيمون در اين گزارش که در تاريخ 22 آگوست
خطاب به 193 کشور عضو مجمع عمومي سازمان ملل نوشته شده آورده است: به نظر ميرسد تحريمها کمکهاي انساني در اين کشور را هم تحت تاثير قرار ميدهند.اين گزارش ميافزايد: حتي کشورهايي که مجوزهاي ضروري براي واردات غذا و دارو را دريافت کردهاند نيز براي پيدا کردن بانکي در يک کشور سوم، جهت انجام مبادلات بانکي خود با مشکل مواجه هستند. دبيرکل سازمان ملل خاطرنشان کرد: بعضي از شرکتهاي دارويي صادرات دارو به ايران را به خاطر مشکلات انتقال وجه قطع کردهاند که اين امر به کمبود داروهاي لازم براي مداواي بيماريهايي نظير سرطان، بيماريهاي قلبي و تنفسي و اماس منجر شده است.
البته آمانو سعي کرده است در گزارش خود به نوعي سياه نمايي نيز کند . ایران امروز توانسته است بسياري از نيازهاي دارويي و غذايي خود را در داخل توليد کند. امروز ايران برپايه توانايي هاي داخلي خود توانسته است از غرب بي نياز شود اما نکته مهم در گزارش آمانو اينجاست که خود وي اذعان مي کند که غربي ها درصدد ضربه زدن به ملت ايران هستند و در نهايت تحريم ها به ضرر مردم ايران ختم مي شود.
با اين حال بايد گفت که ملت ايران سابقه دشمني آمريکا را فراموش نکرده و نمي کنند. نقش آمريکا در چند دهه اخير در ايران بسيار تاريک و منفي است. شايد بهترين گزينه به عنوان شاخص در روابط ايران
و آمريكا را مي بايست در كودتاي 28 مرداد سال 1332 جستجو كرد. كودتايي كه بر اثر آن نهضت آزاديخواهي در ايران با شكست مواجه گشت و تمام تلاش هاي مردم و روشنفكران براي تحقق آزادي و حفظ منافع ملي ايران بر باد رفت .
كودتاي 28 مرداد 1332 كه رسما از سوي دستگاه اطلاعاتي آمريكا ( سيا ) هدايت مي شد شايد اولين رويارويي جدي و علني كاخ سفيد با خواست و اراده مردم ايران بود . پس از آن نيز كاخ سفيد طي حكومت محمد رضا پهلوي نشان داد كه اساسا دل خوشي از مردم ايران ندارد . واشنگتن با حمايت هاي همه جانبه خويش از حكومت شاهنشاهي پهلوي دوم در ايران طي چند دهه پيش از انقلاب اسلامي به مهمترين مانع رشد و استقلال سياسي و اقتصادي ايران بدل گشته بود. با اين حال پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران اين خصومت و عداوت كه ريشه هاي آن را شايد بتوان در كينه قدرتمندان صهيونيستي ايالات متحده از فرهنگ شيعي دانست وارد فاز تازه اي گشت.
تحريم هاي سياسي و اقتصادي عليه ايران ، حمايت از صدام در جنگ ، حمايت از گروه هاي تروريستي ضد نظام ايران ، سرنگوني يک فروند هواپيماي مسافر بري ، و دهها جنايت ديگر بخشي از کارنامه ننگين دولت آمريکا در قبال ملت بزرگ ايران است. مردم ايران ذات شيطان بزرگ را به خوبي مي شناسند و از همين رو نيز به اين ياوه گويي هاي آمريکايي ها توجه اي نمي کنند.