۰
يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۴۴
امام خميني(ره):

برائت، استقامت، رمز ماندگاري

برائت، استقامت، رمز ماندگاري
نويسنده: ابراهيم حاجي محمدزاده

«...مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفاداري نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدين جز به ظهور کامل نفرت از مشرکين و منافقين ميسر گردد....»1

وقوع و تداوم انقلاب اسلامي ايران به عنوان تنها الگوي سياسي- الهي در عصر غيبت مقارن ظهور، به عنوان تنها راه برون رفت از بن بست هايي است که محرومان و مستضعفان در زير يوغ استکبار جهاني آمريکايي- صهيونيستي با آن مواجه هستند.

امام خميني(ره) معمار انقلاب اسلامي، اين رسالت توحيدي و جهاني انقلاب اسلامي را بيش از ده ها بار و در مقاطع گوناگون با ايمان و يقين کامل تاکيد و اصرار ورزيده اند. براي نمونه، در پايان قسمت اول وصيت نامه سياسي- الهي خويش يا دآور مي شوند:

«...آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصيت سياسي- الهي اينجانب اختصاص به ملت عظيم الشان ايران ندارد، بلکه توصيه به جميع ملل اسلامي و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مي باشد...»2

امام خميني(ره) در آغاز سال سفر به جايگاه ابدي خويش (1368/1/2) با تاکيد بر مقصد توحيدي انقلاب اسلامي مخصوصا به مسئولان نظام هشدار مي دهند:

«...مسئولان ما بايد بدانند که انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت- ارواحنا له الفداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسئولين را از وظيفه اي که برعهده دارند منصرف کند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد، بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد ولي اين بدان معنا نيست که آنها را از اهداف عظيم انقلاب که ايجاد حکومت جهاني اسلام است منصرف کند...»3

حضرت امام(ره) در تحليلي دقيق از اوضاع کنوني عالم و پيش بيني آينده در پرتو انقلاب اسلامي، در سالگرد کشتار خونين مکه و قبول قطعنامه 598 (1367/4/29) از شکسته شدن بن بست هايي خبر مي دهند که امروزه پس از گذشت 25 سال تمامي پابرهنگان ومحرومان علي رغم تمامي سختي هاي خونبار آن، در ابعادي بسيار گسترده تر و با تمام وجود آن را لمس مي کنند:

«... معتقدين به اصول انقلاب اسلامي ما در سراسر جهان رو به فزوني نهاده است و ما اينها را سرمايه هاي بالقوه انقلاب خود تلقي مي کنيم وهمه آنهايي که با مرکب خون طومار حمايت از ما را امضا مي کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيک مي گويند، به ياري خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است. و من دست و بازوي همه عزيزاني که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نموده اند مي بوسم و سلام و درودهاي خالصانه خود را به همه غنچه هاي آزادي و کمال نثار مي کنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مي کنم، خداوند آثار و برکات معنويت شما را به جهان صادر نموده است...».4

امام خميني(ره) در ادامه اين رهنمودها تنها راه خروج از بن بست ها در جهت رسيدن به حکومت جهاني حضرت بقيه الله الاعظم را اين گونه ترسيم مي فرمايند:

«... ما بايد خود را آماده کنيم تا در برابر جبهه متحد شرق
و غرب، جبهه قدرتمند اسلامي- انساني با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکيل شود و آقايي و سروري محرومان و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرت هاي شرق و غرب همان مظاهر بي محتواي دنياي مادي اند که در برابر خلود و جاودانگي دنياي ارزش هاي معنوي قابل ذکر نمي باشند...».5

حضرت امام به عنوان منادي و زمينه ساز حکومت جهاني مستضعفان به رهبري موعود تمامي انبياء و اوليا حضرت بقيه الله، در تاريخ 1362/6/12 اولين گام را افشاي علني برائت جهاني از مشرکين دانسته و اعلام مي کنند:

«مگر ابرقدرت هاي زمان ما بت هاي بزرگي نيستند که جهانيان را به اطاعت و کرنش و پرستش خود مي خوانند و با زور و زر و تزوير خود را به آنان تحميل مي نمايند؟ کعبه ي معظمه يکتا مرکز شکستن اين بت هاست، ابراهيم خليل، در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدي موعود- روحي فداه- در آخر زمان، از کعبه نداي توحيد سر داده اند و مي دهند... در سوره توبه مي خوانيم و اذان من الله و رسوله الي الناس يوم الحج الاکبر ان الله بري من المشرکين و رسوله6 و مهدي منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين، از کعبه ندا سر مي دهد و بشريت را به توحيد مي خواند، همه فريادها را از کعبه و مکه سر مي دهند و ما بايد از آنها تبعيت کنيم و نداي توحيد کلمه و کلمه توحيد را از آن مکان مقدس سر دهيم و با فريادها و دعوت ها و تظلم ها و افشاگري ها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمين در مکه مکرمه بت ها را بشکنيم و شياطين را که در راس آنها شيطان بزرگ است در عتبات «رمي» کنيم و طرد نماييم تا حج خليل الله و حبيب الله و ولي الله، مهدي عزيز را به جا آورده باشيم و الادر حق ما گفته مي شود: «ما اکيرالضجيج و اقل الحجيح».7

در ادامه، امام خميني(ره) با ارائه تحليلي دقيق از علل عدم برائت از مشرکين به خاطر ترس و وحشت از قدرت پوشالي شيطان بزرگ مي فرمايند:

«امروز چاره چيست و براي شکستن اين بت ها چه تکليفي متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مي باشد؟ يک چاره که اساس چاره هاست و ريشه اين گرفتاري ها را قطع مي کند و فساد را از بن مي سوزاند وحدت مسلمانان، بلکه تمامي مستضعفان و دربندکشيده شدگان جهان است و اين وحدت، که اسلام شريف و قرآن کريم بر آن پافشاري کرده اند، با دعوت و تبليغ دامنه دار بايد به وجود آيد و مرکز اين دعوت و تبليغ، مکه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براي فريضه حج است، که ابراهيم خليل الله و محمد حبيب الله شروع و در آخرالزمان حضرت بقيه الله- ارواحنا لمقدمه الفداه- تعقيب مي کند. به ابراهيم خليل الله خطاب مي شود که مردم را به حج بخوان تا براي «شهود منافع» خود از همه اقطار بيايند. اين منابع جامعه است، منابع سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي بيايند و ببينند تو که بر آنان پيغمبري عزيزترين ثمره جيات خود را در راه خدا تقديم کردي و همه ذريه آدم بايد به تو تاسي کنند، ببينند که بت ها را شکستي و آنچه جز خداوند بود به دور افکندي، شمس باشد يا قمر، هياکل، حيوانات يا انسان ها، و گفتي و از روي حقيقت گفتي: وجهت وجهي للذي فطرالسموات والارض حنيفا مسلما و ما انا من المشرکين و همه بايد به پدر توحيد و پدر پيامبران عظيم الشان تاسي کنند و در سوره توبه که امر شد در مجمع عمومي در مکه خوانده شود مي خوانيم، و اذان من الله و رسوله الي الناس يوم
الحج الاکبر ان الله بري من المشرکين و رسوله. فرياد برائت از مشرکان در مراسم حج و اين فرياد سياسي- عبادي است که رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم؛ به آن امر فرموده. حال بايد به آن آخوند مزدور که فرياد مرگ بر آمريکا و اسرائيل و شوروي را خلاف اسلام مي داند گفت تاسي به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالي خلاف مراسم حج است؟ آيا تو و امثال تو آخوند آمريکايي فعل رسول الله- صلي الله عليه و آله و سلم- و امر خداوند را تخطئه مي کنيد و تاسي به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالي را خلاف مي دانيد؟...».8

منادي و مقتداي منتظران فرج در عصر غيبت مقارن ظهور، پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره تحقق عملي مرگ بر آمريکا و برائت از مشرکان در عمل و در تمامي زمينه ها را به عنوان اصلي ترين وظيفه جمهوري اسلامي قلمداد نموده و صريحاً اعلام مي کنند:«... من به صراحت اعلام مي کنم که جمهوري اسلامي ايران با تمام وجود براي احياي هويت اسلامي مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذاري مي کند و دليلي هم ندارد که مسلمانان جهان را به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوي جاه طلبي و فزون طلبي صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براي پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه ريزي کنيم، ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجي خود بدانيم. ما اعلام مي کنيم که جمهوري اسلامي براي هميشه حامي و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ايران به عنوان يک دژ نظامي و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مباني عقيدتي و تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روش هاي مبارزه عليه نظام هاي کفر و شرک آشنا مي سازد.»9 حضرت امام(ره) از آغاز مبارزات خود تا آخرين روزهاي حيات خويش بارها آيه «فاستقم کما امرت و من تاب معک»10 را به امت اسلامي و به مناسبت هاي گوناگون تاکيد و يادآور مي شدند:

«... شما ملت قيام کرديد و بحمدالله قيام شما براي خدا بود، همه فرياد مي زديد که ما «جمهوري اسلامي» مي خواهيم، براي احکام اسلام قيام کرديد. امر اول را که فرموده اند قيام کنيد براي خدا اطاعت کرديد باقي مانده است امر دوم: فاستقم کما امرت و من تاب معک استقامت کنيد، اين قيام را حفظ کنيد. اين تحول روحي که براي شما ملت حاصل شده است حفظ کنيد، استقامت کنيد، نگه داريد اين تحول انساني که بالاتر از تحول هاي فعال خارجي است. اين تحولي که شما را براي رسيدن به آمال مشتاق کرد که خون بدهيد. اين تحول انساني که شما براي برادرانتان حاضريد جان بدهيد حاضريد مال بدهيد، حاضريد وقت صرف کنيد اين تحول مهم بود اين تحول بالاتر از اصل مبارزه بود، تحول نفساني، تحول روحي، تحول انساني، اين تحول را حفظ کنيد، مستقيم باشيد، استقامت کنيد، دشمن در توطئه است. دشمن درحال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نکنيد، اگر اين تحول را حفظ نکنيد، شايد خداي نخواسته دشمن پيروز شود...»11

حضرت امام(ره) بارها با تاکيد بر جايگاه انقلاب اسلامي و آينده روشن آن در آينده بشريت، لازمه تداوم اين راه را اين گونه ترسيم مي کنند:

«... مردم شايد به حسب عامه، خيلي شان ندانند که چه قضيه اي واقع شده است بلکه اشخاصي
که از خارج مي آيند، يا از شخصيت هايي که در خارج هستند و گاهي پيام براي من مي فرستند آنها مي گويند که شما باز نمي دانيد چه کرديد؟ در دنيا چه شده است. و حق هم همين است که ما باز کاري که اين ملت در پناه اسلام و در پناه امام زمان- سلام الله عليه- انجام داده است ما هم باز آن عمقش را تا حالانمي توانيم بفهميم، اين را به تدريج بايد فهميد از آن، لکن تا آن اندازه اي که ما مي دانيم تمام رسانه هاي گروهي که از آمريکا، از شوروي و از اسرائيل و از انگلستان و از همه جا است از لحنشان معلوم است که ضربه خورده اند. اگر گوش کنيد اين همه دروغ پردازي ها و اين همه شيطنت ها يک امر عادي نيست... مسائل ايران هر روز و هر شب در رسانه ها هست و باد مي زنند به اين مسائل را، آن جايي که به نفع ايران است کوچکش مي کنند، آن جايي که به ضرر ايران است بزرگش مي کنند و ما بايد از اين لحن ها بفهميم که اينها ضربه خورده اند و آن ضربه اي که خوردند آنها مي فهمند و باز نمي دانيم چي است. لکن اين قدر هست که بايد آن مقاومت و روح اسلامي را حفظ کنيم. آقايان بايد آن قضايايي که در صدر اسلام گذشته است. آن سختي هايي که به پيغمبر اسلام -صلي الله عليه و آله- گذشته است. آن وقتي که در مکه بودند و همان وقت که در مدينه بودند ملاحظه نماييد اگر کسي تاريخ ايشان را ببيند که ايشان يک روز مي شود گفت خوش نداشتند، البته خوش به اعتبار نظرهاي مادي و هر روزشان اشتغال به اموري داشتند و براي ايشان زحمت مهيا مي کردند. آن وقت که در مکه بودند، آن بساطي که قريش سر ايشان آوردند. آن قدر اهانت، آن قدر اذيت که نتوانست ايشان بماند در خود مکه و آنها هم ايشان را حصر اقتصادي کردند نمي گذاشتند چيزي به ايشان برسد گاهي ايشان با يک زحمت هايي ثروت گير مي آوردند مثل حضرت خديجه که يک ثروتمندي بود و به پاي پيغمبر ريخت، آنجا رسيد که پوست را مي مکيد که يک قوتي بگيرد.

ما بايد فکر کنيم که پيغمبر چه کرده است. براي چي اين کارها را مي کرده است. يک بشر است. اما مي بينيم وظيفه دارد. يعني بشري است که خدا به او وظيفه تعيين کرده است اين اسلام را فرستاده است و به او امر کرده است که بايد استقامت کني فاستقم کما امرت و من تاب معک. اين آيه شريفه در دوجاي قرآن هست يکي در سوره شوري هست و يکي در سوره هود پيغمبر- سلام الله عليه- در سوره هود را ياد مي آورد و تفاوت مابين سوره «هود» و سوره «شوري» اين است که آنجا و استقم کما امرت است اينجا فاستقم کما امرت و من تاب معک مي فرمايد شيبتني نقل شده است از ايشان شيبتني سوره هود لمکان هذالايه براي اينکه نگران بوده است پيغمبر از اينکه اشخاصي که همراهش هستند نتوانند استقامت کنند، خوب، خودش استقامت مي کرده است اما و من تاب معک هم مامور است، يعني همان طوري که پيغمبر به استقامت و مقاومت مامور است هرکس هم همراه اوست به او گرويده است همين ماموريت را دارد و تا آخرين ماموريت هست...» 12

و در برهه اي ديگر خطاب به ملت ها در رابطه با آيه فوق مي فرمايند:

«...رفيق نيمه راه نباشيد اين طور نباشد که ما تا اينجا رفته ايم حالااز اينجا ديگر برويم سراغ کارهاي ديگرمان، در راس امور اين است که ما اين امر الهي فاستقم کما امرت و من تاب معک اين امر الهي را اجرا کنيم... شما پيروزيد در دنيا. شما مطرح شده ايد در دنيا. در همه گوشه دنيا، دولت هاي
دنيا از شما يک نحو هراسي دارند که مبادا يک وقت ملت هاي شان مثل شما بشود شما تا حالاپيروزيد استقامت کنيد تا پيروزي نهايي به دست تان بيايد خودتان را بسازيد و جوان هاي خودتان را بسازيد و کودکان خودتان را بسازيد».13

«ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مي کردند و براي اينکه خود را از فشارهاي روزمره سياسي برهانند، همه کاسه صبر و مقاومت را يک جا مي شکستند و به تعهدات ملي و ميهني ادعايي خود پشت پا مي زدند. کسي تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمي دانيم ولي هيهات که خادمان اسلام به ملت خود خيانت کنند... ولي در هر حال آن چيزي که در سرنوشت روحانيت واقعي نيست سازش و تسليم شدن برابر کفر و شرک است که اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند اگر سرمان را بر بالاي دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاي آتشمان بسوزانند اگر زن و فرزند و هستي مان را در جلوي ديدگانمان به اسارت و غارت ببرند. هرگز امان نامه کفر و شرک را امضاء نمي کنيم...».14

امام همواره به امت اسلامي هشدار مي دهند که نبايد تنها، رونق اقتصادي و رهايي از فقر و گرسنگي را مقصد انقلاب اسلامي در جهان امروز تلقي نمود: «... ملي گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده کردن اهداف بين الملل اسلامي در جهان فقر و گرسنگي است. ما مي گوئيم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم. ما بر سر شهر و مملکت با کسي دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لااله الاالله» را بر قلل رفيع کرامت و بزرگواري به اهتزاز درآوريم... انقلاب اسلامي ما تاکنون کمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملت ها نشان داده است. جهانخواران و سرمايه داران و وابستگان آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره کنيم و هشدار ندهيم. و حال آنکه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامي ماست که در سراسر جهان صدا زنيم که اي خواب رفتگان! اي غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه کنيد که در کنار لانه هاي گرگ منزل گرفته ايد برخيزيد که اينجا جاي خواب نيست. آمريکا و شوروي در کمين نشسته اند، و تا نابودي کامل تان از شما دست برنخواهند داشت...».15

امام(ره) به عنوان الگوي بي بديل «عارفان مبارزه جو» با پشتوانه تاريخ درد و رنج و خون تشيع و با تعهد به زمينه سازي خدشه ناپذير فرج قائم آل محمد، حجت را بر همگان تمام نموده اند: «من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مي کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا نابودي آنان از پاي نخواهيم نشست يا همه آزاد مي شويم و يا به آزادي بزرگ تر که شهادت است مي رسيم و همان گونه که در تنهايي و غربت و بدون کمک و رضايت احدي از کشورها و سازمان ها و تشکيلات جهاني انقلاب را به پيروزي رسانديم، و همان گونه که در جنگ نيز مظلومانه تر از انقلاب جنگيديم و بدون کمک حتي يک کشور خارجي متجاوزان را شکست داديم به ياري خدا باقيمانده راه پرنشيب و فراز را با اتکاي به خدا، تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم کرد، يا دست يکديگر را در شادي پيروزي جهان اسلام در کل گيتي مي فشاريم و يا همه به حيات ابدي و شهادت روي مي آوريم و از مرگ شرافتمندانه استقبال مي کنيم. ولي در هر حال پيروزي و موفقيت با ماست و دعا را هم فراموش نمي کنيم. خداوندا بر ما منت
بنه و انقلاب اسلامي ما را مقدمه ريختن کاخ هاي ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان، و همه ملتها را از ثمرات و برکات وراثت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار نما.»16

«... از جانب من و همه ملت ايران به همه مسلمانان اطمينان بدهيد که جمهوري اسلامي ايران پشتيبان شما و حامي مبارزات و برنامه هاي اسلامي شما است و در هر سنگري عليه متجاوزان در کنار شما ايستاده اند و از حقوق گذشته و امروز و آينده ان شاءالله دفاع خواهد کرد و به آنان بگوئيد که اقتدار و اعتبار جمهوري اسلامي ايران متعلق به همه ملتهاي اسلامي است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايران در حقيقت دفاع از همه ملت هاي تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاي اسلامي مي شکنيم و با صدور انقلابمان که در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احکام محمدي- صلي الله عليه و آله- است به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مي دهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي و مصلح کل وامامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مي کنيم.» 17

خداوندا! اگر هيچ کس نداند تو مي داني که ما براي برپايي پرچم دين تو قيام کرده ايم و براي برپايي عدل و داد در پيروي از رسول تو در مقابل شرق و غرب ايستاده ايم و در پيمودن اين راه لحظه اي درنگ نمي کنيم. خداوندا! تو مي داني که فرزندان اين سرزمين در کنار پدران و مادران خود براي عزت دين تو به شهادت مي رسند و با لبي خندان و دلي پر از شوق و اميد به جوار رحمت بي انتهاي تو بال و پر مي کشند! خداوندا تو مي داني که امت رسول تو در اين مملکت مواجه با همه توطئه ها است و ايادي شيطان در داخل و خارج او را آرام نمي گذارند و تلاش ها هر روز براي در تنگنا و مضيقه قرار دادن اين ملت در امور اقتصادي فزون تر مي شود.خداوندا تو مي داني مردم ما مشکلات را به جان و دل خريده اند و از هيچ چيزي غير تو ترس و بيم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مي کنند. همه پيروزي ها را از آن تو و به عنايت تو مي دانند، پس ما را به عنايت دوباره خود همراهي نما و دل هاي ملت ما را به نصر و پيروزي خود اميدوار ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غيبي و جنود مخفي خود غالب و پيروز گردان و توان صبر و استقامت ما را در تحمل سختي ها و مشکلات افزون نما و نعمت رضايت در شکست و پيروزي را به ما ارزاني فرما و دل مردم ما را که براي دين تو شهيد و مفقود و اسير داده اند و سختي هجران عزيزان را به عشق لقا و رضاي تو تحمل کرده اند شادمان فرما و همه ما را در مسير بندگي خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از کوثر ولايت خود و رسول اکرم- صلي الله عليه و آله و سلم- و ائمه هدي- عليهم صلوات الله- سيراب نما و انقلاب اسلامي ما را به انقلاب مصلح کل متصل فرما.18

پي نوشت ها

1-صحيفه امام، ج20، ص 314
2-صحيفه امام، ج 21، ص 400
3-صحيفه امام، ج 21، ص 327
4-صحيفه امام، ج21، ص85
5-صحيفه امام، ج21، ص91
6-سوره توبه، آيه3
7-ناله کنندگان چه بسيارند
ولي حاجيان واقعي کم...
بحارالانوار، ج 27، ص181
8-صحيفه امام، ج18، ص91
9-صحيفه امام، ج21، ص91
10-سوره هود، آيه 112
‍11-صحيفه امام، ج7، ص394
12-صحيفه امام، ج16، ص300
13-صحيفه امام،ج 16، ص508
14-صحيفه امام، ج21، ص98
15-صحيفه امام، ج21، ص 89
16-صحيفه امام، ج20، ص 325
17-صحيفه امام، ج 20، ص 345
18-صحيفه امام، ج 20، ص 34
کد مطلب : ۳۶۹۳۷۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما