۰
يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۵۲

نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332

نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332
آمریکایی ها دیدگاه و رویکرد نسبتا متفاوتی را در برخورد با ساختار سیاسی ایران در دوره های مختلف داشته اند. اوایل قرن گذشته در شرایطی که رقابت های گسترده بین انگلیس و روسیه بر سر ایران وجود داشت و ایران را براساس قراردادهای 1286 و 1294 بین خود تقسیم کرده بودند آمریکایی ها به مخالفت با ادامه بازی انگلیس و روسیه در ایران برخاستند. شرایط داخلی ایران در اوایل قرن حاضر مبتنی بر گسست های اجتماعی بود. فضای آخرین سالهای حکومت قاجار از لحاظ قدرت ملی نامناسب نبود. همزمان با افول قدرت ملی در ایران مداخله گرایی خارجی ها افزایش بیشتری یافت. در چنین فضایی آمریکایی ها که موقعیت خود را در سطح بین المللی ارتقا یافته می دیدند دخالت های گسترده تری را در ایران آغاز کردند. هنگامی که ساختار نظام بین الملل به سمت دو قطبی شدن پیش رفت و رقابت شوروی محور اصلی سیاست های خارجی آمریکا قرار گرفت کاخ سفید به ایران نگاه کنترلی را در پیش گرفت یعنی خواستار این بود که با ایجاد حکومتی مقتدر و وابسته در ایران مانع به قدرت رسیدن کمونیست ها در کشورهای مختلف شود.

در وضعیت امروز ابزار برخورد آمریکا با ایران از ابزارهای مختلف تبلیغاتی و محدود کردن اقتصادی تا ایجاد جنگ روانی و امثال آن را شامل می شود. کودتای 28 مرداد در شرایطی در ایران شکل گرفت که فضای اجتماعی ایران دچار جلوه هایی از آشوب سیاسی بود و گروه های اجتماعی مختلف رو در روی همدیگر بودند. حزب توده سازمان یافته ترین گروه سیاسی ایران بود که شبکه نظامی و اطلاعاتی داشتند و از قدرت و نفوذ بالایی در بدنه رژیم برخوردار بودند. متاسفانه مقامات سیاسی ایران به تحولات سیاست بین الملل کمتر توجه داشتند. از سال 1328 به بعد در آمریکا جنبش مک کارتیسم شکل گرفت. این جنبش دارای گرایش راست و ضد کمونیسم بود. بحث اصلی آن این بود که باید ساختار سیاسی کشورها کاملا ماهیت اقتدارگرا و ضد کمونیستی داشته باشد. در فضای سالهای 1330 و 1331 تضادهای اجتماعی ایران به نقطه اوج خود رسید. گروههای مختلف با یکدیگر تعارض داشتند به همین دلیل زمینه برای انحلال مجلس فراهم شد از همه مهمتر اینکه مصدق نمی توانست برش سیاسی لازم برای ایجاد یک ساختار یک پارچه را ایجاد کند. اینها ناشی از ویژگیهای شخصیتی او بود. نگاه مصدق مبتنی بر قالبها و الگوهای لیبرال دموکراتیک بود. این قالبها و الگوها برای ایران 1329 و 1331 جواب نمی داد به ویژه اینکه مقاومت اجتماعی در ایران شکل گرفته جنبش اجتماعی ملی شدن صنعت نفت در ایران ایجاد شده و گروهی از نخبگان در این جنبش مشارکت داشته اند و در زمانی که صنعت نفت ملی شد هر کدام برای خود سهمی می خواستند. مصدق نمی توانست کنترل سیاسی لازم را برروی گروههای مختلف انجام دهد حتی کنترل جبهه ملی توسط وی به سختی انجام می شد. همواره اعضای جبهه ملی پیش مصدق می رفتند و بدگویی دوستان و مقامات اجرایی دیگر را می کردند. در این فضا یک جبهه آشفته می بینیم.

از سوی دیگر در سال 1331 آیزنهاور در انتخابات به پیروزی رسید. الگوی رفتاری او با الگوی رفتاری ترومن کاملا متفاوت بود. ترومن دکترین سد نفوذ از طریق افزایش همکاریهای اقتصادی نظامی با کشورهایی مانند ایران را دنبال میکرد درحالیکه آیزنهاور سد نفوذ را از طریق یک نوع دکترین دفاعی پیگیری می کرد. به این معنا که در ایران باید یک دستگاه مقتدر با نفوذ کمونیسم مقابله کند.

آمریکا در دهه 30 کودتاهای زیادی را در بسیاری از نقاط جهان شکل داد. کودتای 1332 در ایران کودتای 1333 در گواتمالا فضاسازی برای کودتای ناموفق در مصر در سال 1334 کودتای 1337 عراق توسط عبدالکریم قاسم و تعدادی کودتا در آمریکای لاتین از آن جمله اند. اما به تدریج با از بین رفتن کاربرد کودتا در سیاست خارجی آمریکا این کشور به سمت دخالت های نظامی مستقیم و غیرمستقیم پیش رفت. به عنوان مثال در سال 1332 در سومالی و در سال 1333 در هائیتی شاهد دخالت نظامی آمریکا هستیم. در واقع در گذشته یک گروه محدود با هزینه دهه های 1360 و 1370 زمینه برای بکارگیری نیروی نظامی برای انجام تغییرات سیاسی فراهم شد. الگویی که آمریکا بعدا در سال 1380 در افغانستان و 1382 در عراق بکار گرفت.
مرجع : باشگاه اندیشه
کد مطلب : ۳۶۹۷۴۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما