۰
دوشنبه ۹ تير ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۵۳

چالش های آمریكا و روسیه

چالش های آمریكا و روسیه
بعد از فروپاشی شوروی كه اندیشمندان از آن به عنوان بزرگ ترین فاجعه ژئوپلیتیك قرن بیستم یاد می كنند، برای برخی روس ها قابل باور نبود كه كشوری به بزرگی شووری به یكباره، پاره پاره شده و به جمهوری های ۱۵گانه تقسیم شود. منافع وسیع روسیه در جمهوری های برجای مانده از شوروی باعث شد تا روس ها هیچ گاه نتوانند از این جمهوری ها دل بكنند و این امر موجب شد تا پس از مدتی اندك بعد از فروپاشی شوروی، كرملین این منطقه را حوزه منافع حیاتی خود بداند. عنوان خارج نزدیك(near abrod) نشان دهنده اهمیت این منطقه برای روسیه است و هم اكنون كلیه احزاب و گروه ها در روسیه فارغ از اختلافات داخلی بر این امر صحه می گذراند كه مسكو باید اهمیت ویژه ای برای این حوزه قائل شود. حتی در مقاطعی برخی از شخصیت های موثر روس نظیر "ولادیمیر ژیرینوفسكی" رهبر حزب لیبرال دموكرات از الحاق مجدد برخی جمهوری ها به روسیه حمایت می كنند. چنان چه گفته شد اهمیت این حوزه برای روسیه آن چنان بالاست كه نسبت به حضور كشورهای خارجی بسیار حساس می باشد. همین امر باعث شده تا روس ها همواره حضور كشورهای خارجی در حوزه منافع حیاتی خود را برنتابند و به انحاء مختلف تلاش نمایند تا این چالش را حل و فصل نمایند.

دراین میان، روابط روسیه وآمریکا همواره پرچالش بوده است. در طی دو دهه اخیر حرکت گسترده‌ای از سوی آمریکا برای پر کردن فضای پسا شوروی مشاهده می‌کنیم که بخشی از فراز بلند آن در وقوع انقلاب های رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز،حوزه بالتیک و نیز گسترش ناتو به شرق مشهود است. و این بدین معنی است که آمریکا حرکت گسترده‌ای به شکل های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی برای پر کردن فضای پسا شوروی که شامل جمهوری‌های قفقاز، آسیای مرکزی و بالتیک می شود داشته است. رویکرد روسیه نیز به غرب طی دو دهه گذشته متفاوت بوده است. ایجاد خانه مشترک اروپایی، اتحاد با غرب و تز مشارکت در یک دوره چهار ساله، در دوره وزارت امور خارجه آقای کوزیروف، در اوایل دهه ۹۰ بر سیاست روسیه حکمفرما بوده است.

چالش های پیش روی آمریکا و روسیه


اختلافات آمریکا و روسیه پس از حمله نظامیان گرجی به پایتخت اوستیای جنوبی و واکنش متقابل روس‌ها و نیز به رسمیت شناختن استقلال اوستیا و آبخازیا از سوی مسکو که همواره محل مناقشه بوده، در صحنه بین‌المللی ابعاد گسترده‌ای یافته است. هر دو کشور کاملا به عملکرد یکدیگر بدبین بوده‌اند و در نتیجه تمامی تحرکات یکدیگر را زیر ذره‌بین گذاشته‌اند.

مسکو و واشنگتن در عین همکاری و هم‌پیمانی در برخی مسائل جهانی دارای اختلافاتی عمیق و رقابتی تنگاتنگ در عرصه‌های مختلف هستند؛ اما آنچه این رقابت‌ها و اختلافات را شدت بخشید، اقدامات آمریکا برای استقرار سپر دفاع موشکی در اروپای شرقی برای کنترل هر چه بیشتر مسکو، ترغیب کشورهای استقلال‌یافته از شوروی برای عضویت در ناتو و نیز اقدام آن در استقلال کوزوو است که از منظر روس‌ها حیاط‌خلوت امنیتی‌شان در بالکان و حتی اروپا محسوب می‌شد که البته این اختلافات با درگیری‌هایی که در گرجستان رخ داد، شکلی عمیق به خود گرفت.

مورد اختلاف دیگر بین آمریکا و روسیه دراوکراین اتفاق افتاد. شبه‌جزیره کریمه که بیش از ۶۰درصد جمعیت آن را روس‌تبارها تشکیل می‌دهند، تا سال ۱۹۵۴ جزئی از اتحاد جماهیر و روسیه بود و بعد از آن، زمانی که"نیکیتا خروشچف"رهبر وقت شوروی بود مالکیت این منطقه را به نشانه حسن‌نیت به اوکراین سپرد.

تحولات اخیر رخ داده در اوكراین بار دیگر اختلافات كلان آمریكا و روسیه را در جهان و به خصوص منطقه اوراسیا آشكار كرد. كشورهای غربی كه در سال ۲۰۱۳ به كرات شاهد موفقیت دستگاه دیپلماسی روسیه بودند پیروزی دیگری را برای مسكو در اوكراین برنتافتند و از فرصت پیش آمده در بازی های المپیك زمستانی سوچی بیشترین بهره را برده و دولت قانونی اوكرین را ساقط نمودند. روس ها كه هزینه های كلانی را برای این بازی ها صرف كرده بود، بالاجبار چند روزی را منفعل باقی ماندند تا سرانجام و در پایان المپیك زمستانی، مخالفت خود را با سیاست های غرب در حوزه منافع حیاتی خود ابراز كردند. در هر حال آن چه كه اهمیت دارد این است كه قضیه اوكراین به سایر مسائل كلیدی مورد اختلاف بین مسكو و واشنگتن اضافه شد. اگر در سابق مسائلی همانند بحث هسته ای ایران، مسائل سوریه و مهم تر از همه سپر دفاع موشكی آمریكا در شرق اروپا مهم ترین چالش بین آمریكا و روسیه را تشكیل می داد، هم اكنون اوكراین نیز به این لیست اضافه شده است.

اين روزها تحولات اوكراين و موضع روسيه در قابل اين تغييرات، غرب را با چالش تازه اي روبرو كرده است. يكي از اقدامات غربي ها به ويژه آمريكا براي مقابله با روسيه در كوتاه مدت، وضع تحريم هاي اقتصادي و سياسي عليه روسيه مي باشد. روسيه نيز در قبال تحريم هاي احتمالي آمريكا ساكت ننشسته و ممكن است دست به مقابله به مثل بزند. يكي از اقدام هاي روسيه در قبال تحريم هاي احتمالي آمريكا قطع گاز ارسالي به اروپا مي باشد. قطع گاز ارسالي روسيه به اروپا، خسارات زيادي را متوجه اروپا خواهد كرد. اروپا نيز براي پيدا كردن منابع جديد گازي چاره اي ندارد، مگر اين كه وارد مذاكره با ايران شود. ايراني كه از لحاظ داشتن منابع گازي بسيار غني است. بنا بر اين كشور ما مي تواند بر اساس منافع ملي خود عمل نموده و از چالش ميان روسيه و غرب، هم براي پيدا كردن بازارهاي جديد گاز در اروپا اقدام كند و هم مي تواند از اين چالش جديد، براي چانه زني در مذاكرات آينده هسته اي با شش كشور مذاكره كننده استفاده كند.

گسترش ناتو به شرق


با وجود این كه برخی ها بر این باور بودند كه بعد از فروپاشی شوروی و شكست كمونیسم و اردوگاه شرق، دیگر رقابتی كلیدی بین روسیه بیرون آمده از دل شوروی با اردوگاه غرب نخواهد بود، اما به زودی نادرستی این دیدگاه به اثبات رسید. هرچند سازمان ناتو بعد از سقوط كمونیسم و بی اعتبار شدن پیمان ورشو، فلسفه وجوی خود را از دست داده بود، اما مجددا با بازتعریف نقش های جدید نشان داد همچنان خواستار گسترش نفوذ به سمت روسیه و كشورهایی است كه احتمال چالش آفرینی برای غرب را دارند. نخستین دور گسترش ناتو در نشست واشنگتن (آوریل ۱۹۹۹) و با الحاق سه كشور جمهوری چك، مجارستان و لهستان، بدون این كه تهدید خاص امنیتی متوجه روسیه كند، پایان یافت. در موج دوم گسترش ناتو نیز در سال ۲۰۰۴ هفت كشور بلغارستان، رومانی، استونی، لیتوانی، لتونی، اسلونی و اسلواكی به عضویت ناتو درآمده و اعضای ناتو به ۲۶ كشور رسید. در این مرحله نیز روسیه موضعی توام با پذیرش مكرهانه اتخاذ كرد. اما از آنجا كه به نظر می‌رسد مرحله آینده و یا موج سوم گسترش ناتو به شرق كه احتمالا به مرزهای روسیه خواهد رسید، حساسیت‌های بسیاری در مسكو ایجاد كرده و روابط این كشور با ناتو را به شدت زیر تاثیر قرار داده است.

سپر دفاع موشكی آمریكا در شرق اروپا


بدون شك طی سال های اخیر مهم ترین موضوع مورد اختلاف بین روسیه و آمریكا بحث سپر دفاع موشكی بوده است. بر اساس این طرح آمریكا قرار است سیستمی دفاعی را در برخی از كشورهای شرق اروپا مستقر نماید كه با مخالفت شدید روس ها مواجه شده است. جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریكا با بیان این امر كه كره شمالی و ایران تهدیداتی برای امنیت اروپا و آمریكا هستند، به زعم خود برای رفع تهدید موشك های ایران بر آن شد تا طرح سپر دفاع موشكی آمریكا را در دو كشور جمهوری چك و لهستان استقرار دهد. با این حال همگان به خوبی می دانستند كه هدف اصلی این سیستم ها مسكو می باشد. این امر با مخالفت شدید روسیه مواجه شده است، چرا كه قدرت هسته ای روسیه را با محدودیت هایی مواجه می كند. از آن مقطع مساله سپر دفاع موشكی به اختلاف اصلی بین مسكو و واشنگتن تبدیل شد. دوران بوش جنگ طلب و سیاست خارجی تهاجمی وی سرانجام به پایان رسید و این امیدواری پیدا شد كه دوران باراك اوباما مناسبات بین آمریكا و روسیه بهبود پیدا كند. در این مقطع طرحی به نام "ریست" سبب بهبود نسبی روابط دو كشور شد، اما پایان دوران ریاست جمهوری دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه و روی كار آمدن مجدد ولادیمیر پوتین سبب شد بار دیگر رقابت ها بین دو ابرقدرت سابق جنگ سرد شدت گیرد. هرچند دوران اوباما تغییراتی در سپر دفاع موشكی این كشور ایجاد شد، اما این امر نتوانست موجب بهبود روابط دو كشور شود و اختلافات مسكو و واشنگتن روز به روز شدیدتر شد.

جان مک کین، سناتور جمهوری خواه سنای آمریکا از ایالت آریزونا، ۱۰ دسامبر سخنرانی به شدت انتقادی درمورد روابط روسیه و آمریکا در مرکز مطالعات بین‌المللی کالج جان هاپکینز ارائه داد. مک کین در این سخنرانی با بررسی تاریخچه روابط روسیه و آمریکا در دو دهه گذشته تاکید کرد که تنها رویکردی که می تواند منافع ما را در قبال روسیه تامین کند، رویکرد رئالیستی است. وی در جمع دانشجویان این مرکز با رویکردی انتقادی، از فضای حاکم بر روابط دو کشور به شدت ابراز نگرانی کرد و تاکید کرد که ما باید در روابط خود با روسیه تجدید نظر کنیم. ما نه منافع مشترک و نه ارزش‌های مشترک با روسیه داریم و نه روسیه قدرتی است که بتواند به ما در مقابله با چالش‌های جهانی کمک کنند.

وی ادامه داد: دلایل بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهند روسیه نفوذ و قدرت خود را از دست داده است. جمعیت روسیه رشد منفی دارد این کشور دیگر، قدرت جمعیتی خود را از دست داده است. اتحاد و انسجام ملی این کشور توسط گروههای جدایی طلب و آشوب و اغتشاشات داخلی به شدت تهدید می‌شود. توانایی روسیه برای کنترل قدرت های نظامی واقعی در منطقه گسترده اوراسیا رو به زوال رفته است. اقتصاد این کشور به صورت قابل توجهی وابسته به فروش منابع انرژی است که با نوسان در قیمت ها، اقتصاد این کشور دچار مشکل می‌شود. سیستم سیاسی این کشور غیر دموکراتیک، غارتگر و چپاولگر و دولت این کشور تنها کاری را که به طور موثر و بی کم و کاست انجام می دهد اختلاس در منابع ملی توسط سندیکای حاکم است.

نتیجه گیری:


محدودسازی یکی از راهبردهایی است که واشنگتن در سیاست خارجی خود برای دهه های متمادی و به ویژه در دوران جنگ سرد دنبال کرده است. این محدودسازی که طیفی از محدودسازی سیاسی و اقتصادی را شامل می شود، در حوزه روسیه از دو بعد سپر دفاع موشکی و نقض حقوق بشر بهره گیری شده تا ابتدا در هدف اولیه، انسجام داخلی روسیه را با اخلال مواجه کرده و در هدف دوم، تحرک راهبردی دولت پوتین را کاهش دهد. از این منظر، رفتار بین المللی آمریکایی ها در سال های اخیر نشان داده که واشنگتن به مسکو – با وجود بر سر کار بودن دولت پوتین-، همواره بعنوان یک پتانسیل چالش نگاه کرده است و استفاده از ابزارهای متنوع جهت محدودسازی آن می تواند بهترین راهکار باشد، چراکه محدودسازی روسیه، به آمریکا این اجازه را خواهد داد تا در حوزه های رقابت، تحرک راهبردی روس ها را کاهش داده در نهایت حوزه های رقابت راهبردی را نیز به سود خود تمام کند. اما چنین ادراکی از سوی آمریکایی ها نمی تواند ادامه دار باشد چرا که روس ها نیز با درک چرایی چنین اقداماتی همواره در مقام عکس العمل برآمده اند که در بیشتر موارد تحرک راهبردی آمریکایی ها را نشانه رفته و به محدودسازی منطقه ای و راهبردی واشنگتن انجامیده است.

روسیه با مشکلات ژئوپولیتیکی خاص خود مواجه است. مشکلاتی مانند وسعت عظیم خاک این کشور و مرزهای زمینی عملا غیرقابل دفاع. مسکو در دوره شوروی با گستردگی محض خود این مشکل را حل می کرد که این امکان را نه فقط برای روس ها، بلکه برای جمهوری های عضو پیمان ورشو برای دفاع فراهم می کرد. مسکو آن زمان برخی پایگاه های جمعیتی و صنعتی را در اختیار داشت که اینک فاقد آنهاست. در حقیقت روسیه حالا برای پیشروی با یک مشکل جدی جمعیت شناختی مواجه است. بنابراین روسیه حالا در اندیشه آن است که بار دیگر بتواند در کشورهای حاشیه ای خود با ابزارهای غیرمستقیم و ایجاد اهرم های اعمال نفوذ جدید که نیازی به استقرار طولانی تعداد زیادی نیرو و تشکیلات رزمی بزرگ و تشکل های امنیت داخلی بزرگ نداشته باشد جای پایی پیدا کند.»

به هر روی اگر چه در حال حاضر اختلاف بنیادین ایدئولوژیک ( همانند دوران جنگ سرد) میان دو کشور وجود ندارد ، اما هیچ از یک بازیگران فوق توان نادیده انگاشتن دیگری را ندارند. از این رو رقابت برای دستیابی به منافع بیشتر و گسترش حوزه نفوذ همچنان بر جای خود باقی مانده است. رقابتی که با فراز و نشیب های گوناگونی دست به گریبان است و در میان درجه ای از همکاری های تاکتیکی تا منازعات محدود در نوسان است

روسیه از آن جهت برای آمریکا اهمیت دارد که اولاً، به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت می تواند نقش مؤثری در مسائل امنیتی جهانی بازی کند و از سوی دیگر تنها کشوری است که از لحاظ سلاح های استراتژیک می تواند به مقابله با ایالات متحده برخیزد و ثانیاً، مسکو به لحاظ داشتن منابع عظیم هیدروکربن، گاز طبیعی و نفت می تواند نقش اساسی در دکترین انرژی آمریکا داشته باشد.

از سوی دیگر، اهمیت « امریکا برای کرملین » به جهت قدرت برتر ایالات متحده و نقش این کشور از لحاظ اقتصادی در فرایند جهانی شدن است. قدرت سیاسی نظامی آمریکا نمی تواند مورد توجه روس ها قرار نگیرد.

منابع:
1. www.irdc.ir
2. fa.uscloseup.com
3. www.entekhab.ir
4. vista.ir
5. www.iras.ir
مرجع : موسسه مطالعات آمریکا
کد مطلب : ۳۹۶۱۹۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما