دشمنان همچنان که اهمیت نظامسازی را به درستی فهم کردند و توان خود را برای جلوگیری از تحقق این مرحله به کار بستند، امروزه نیز به اهمیت بسیار بالای جامعهسازی اسلامی و قدرت الگودهی این جامعه به کشورهای بیداری اسلامی پی بردهاند. لذا در صدداند تا روند پُرشتاب انقلاب در تحقق جامعهی تمدنساز اسلامی را کُند و متوقف نمایند.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با مردم کرمانشاه در سال 90 و در جمع دانشجویان این استان، به وجود زنجیرهای منطقی و مستمر در حرکت شتابان انقلاب اسلامی به سوی تحقق اهداف خود ـکه همان آرمانهای اسلامی استـ اشاره داشتند؛ مقولهای که سالها پیش، از آن با عنوان گفتمان «فرآیند تحقق اهداف اسلامی» یاد کردند: «فرآیند تحقّق هدفهاى اسلامى، یک فرآیند طولانى و البته دشوارى است. به طور نسبى انسان به آن اهداف نزدیک مىشود، اما تحقق آنها بسیار طولانى است. قدم اول که پُرهیجانتر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامى است... قدم بعدى، ترتّب نظام اسلامى بر انقلاب اسلامى است... قدم بعدى ـکه از اینها دشوارتر استـ ایجاد دولت اسلامى است... بعد از این مرحله، مرحلهی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامى است؛ یعنى مرحلهی ایجاد کشور اسلامى... آن وقت مرحلهی بعدى، ایجاد دنیاى اسلام (و تشکیل امت اسلامی) است.»[1]
آنچه برای حرکت در این مسیر دشوار، مهم و کارساز است، برخورداری از توشه و ابزار لازم برای پیمایش این راه طولانی است. بدون شک اندوختهی تاریخی ملت ایران، که علاوه بر فرهنگ ملی، از منبع نورانی و گرانبهای مکتب اسلام بهرههای فراوان برده است، عامل مهمی در پیروزی نهضت بیداری اسلامی ملت ایران و سرنگونی رژیم 2500سالهی شاهنشاهی محسوب میشود؛ اما آنچنان که رهبری فرزانه بیان داشتهاند، گامهای بعدی در این نقشهی راه، به مراتب سختتر و طاقتفرساتر از مرحلهی تشکیل انقلاب اسلامی است. از این رو، تحقق مراحل بعدی آن، نیاز به برههای تاریخساز داشت تا روح جمعی ملت ایران بیدارتر شود و با آبدیدهتر شدن مردم، تجربه و ابزار لازم برای طی طریق در این راه دشوار فراهم شود. به گمان نویسنده، دورهی هشتسالهی جنگ تحمیلی را میتوان امتحانی زمینهساز و برههای تاریخی برای استحکام قدرت درونی ملت ایران جهت حرکت در مسیر پرپیچوخم آیندهی این انقلاب نوپا عنوان کرد؛ حادثهای که هرچند به دست دشمنان این ملت رقم خورد، اما به واسطهی پیروزی ملت شریف ایران، این ضربالمثل به تحقق پیوست که «عدو سبب خیر شود اگر خدا خواهد.»
در ادامه سعی خواهد شد اشارهای هرچند کوتاه به نقش و ابعاد تأثیرگذار دفاع مقدس در فرآیند تحقق اهداف اسلامی و پیادهسازی نقشهی راه انقلاب صورت گیرد. البته نویسنده معتقد است ابعاد تأثیر تجربهی نبرد هشتساله بر روی مراحل فرآیند، به مراتب بیشتر از نکاتی است که در یادداشت مختصر ذیل ارائه خواهد شد و از آنجا که از این منظر کمتر به موضوع دفاع مقدس پرداخته شده، مناسب است پژوهشگرانِ این عرصه، تحلیلهای جامع و همهجانبهای در این رابطه ارائه نمایند.
اصلیترین ویژگی جامعهی اسلامی را باید نقشآفرینی ولی اجتماعی در هدایت ارکان جامعه و حرکت آحاد مردم بر محور ولایت امامِ امت دانست؛ تجربهای که در صدر اسلام، با حضور معصوم ممکن شد و در زمانهی غیبت، با ولایت فقیه قابل تحقق است. یکی از اصلیترین برکات دفاع مقدس، تجربهی گرانبهای برقراری رابطهی نزدیک و مستحکم میان امت و ولی بود که دستاوردهای بیشماری را به همراه داشت.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، به عنوان اولین مرحله از فرآیند انقلاب، استکبار جهانی با محوریت آمریکای جهانخوار، تلاش بسیار زیادی برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب و عدم شکلگیری نظامی با محوریت اسلام صورت دادند. از اولین اقدامات جدی جبههی دشمنان ملت ایران، به راه انداختن شورشها و جنگهای داخلی بود. به عنوان مثال، در اولین هفتههای بعد از پیروزی انقلاب و در زمانی که ملت بزرگ ایران در حال جشن و پایکوبی بود، اقدامات شدید تجزیهطلبانه در گوشهوکنار کشور آغاز شد: «هنوز اجزای نظام اسلامی ایران شکل نگرفته بود که تجزیهطلبی به نام برخی از اقوام کشور، به عنوان اولین سناریوی براندازی، مورد نظر دشمنان قرار گرفت. یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پادگان مهاباد به تصرف گروههای تجزیهطلب درآمد و هفتهی بعد از آن سنندج، مرکز استان کردستان، صحنهی یک آشوب بزرگ بود؛ آشوبی که دامنهی خود را پیش از آن در دیگر شهرهای کردستان و آذربایجان غربی گسترانده بود.»[2]
با وجود تحرکات تجزیهطلبانهی شدید در نقاط مختلف کشور، رهبران انقلاب با حمایت بصیرانهی مردم، وارد مرحلهی نظامسازی و ایجاد نظامی سیاسی بر پایهی مبانی و احکام اسلامی شدند. مهمترین گامها در این مرحله را میتوان برگزاری همهپرسی دوازدهم فروردین 58 عنوان کرد که با رأی بیش از 98 درصد مردم، «جمهوری اسلامی» به عنوان نوع حکومت در ایران به تأیید رسید. گام بعدی در این ارتباط، تشکیل خبرگان قانون اساسی و تنظیم متن قانون اساسی توسط آنها و در ادامه، برگزاری رفراندوم قانون اساسی بود که در دوازدهم آذرماه همان سال برگزار شد تا بدین ترتیب، شکل نظام، آرایش سیاسی و هندسهی عمومی جامعه مشخص شود:
«پنجاه روز پس از پیروزى انقلاب کبیر اسلامى تا چهارده ماه پس از آن، دو همهپرسى عمومى، که در یکى از آنها مردم ایران، جمهورى اسلامى را به عنوان نظام سیاسى کشور برگزیدند و در دیگرى به قانون اساسى رأى دادند [برگزار شد.][3] قانون اساسى تنظیم شد، آرایش و چینش سیاسى به وجود آمد، مردمسالارى دینى بر این مملکت حاکم شد... دین، مایه و پایه و محور قانون و اجرا در این کشور است، حرکت مردم به سمت اهداف و آرمانهاى دینى است، این معناى نظام اسلامى است.»[4]
ورود ایران اسلامی در مرحلهی دوم نقشهی راه و انجام اقداماتی اصولی در جهت برپایی رژیم سیاسیحقوقی دینمحور، خشم دشمنان اسلام را دوچندان کرد. دشمنان ملت برای جلوگیری از تحقق کامل مرحلهی دوم و تثبیت نظام اسلامی، فشارها را بیشتر کردند. از این رو، علاوه بر تحریک قومیتها و زمینهسازی برای شورش و جنگ داخلی، کودتاهای مختلفی را شکل دادند. این کودتاها، که در دو نوع مستقیم و خزنده طراحی شده بود، با بصیرت مسئولان نظام و همراهی وصفناشدنی مردم بیدار ایران، کشف و خنثی شد.
ترور و حذف فیزیکی مسئولان و نخبگان نظام اسلامی و حتی مردم کوچه و بازار، برنامهی دیگر دشمن برای جلوگیری از تحقق کامل مرحلهی دوم بود: «خطمشی حمایت از سازمانهای تروریستی و تحریک آنان به انجام اقدامات مسلحانه علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران... از اصلیترین خطمشیهای دشمنان خارجی و داخلی ایران محسوب میشد.»[5] این ترورهای ناجوانمردانه، با وجود خسارات جبرانناپذیر به کادر مسئولان و خادمان ملت ایران، نه تنها باعث سستی و تزلزل پایههای نظام اسلامی نشد، بلکه به واسطهی اتحاد و همدلی بیشتر مردم در مقابل منافقین کوردل و حامیان خارجی آنان، مقبولیت و مشروعیت نظام ارتقا یافت و فرآیند تثبیت آن سرعت و عمق بیشتری پیدا کرد.
حربهی دیگر دشمن، تحمیل جنگ مسلحانهی خارجی به نظام تازهتأسیس جمهوری اسلامی بود تا به خیال خام خود، از طریق توسل به سختترین نوع جنگِ سخت و اشغال نظامی ایران توسط رژیم بعث عراق، پرچم اسلام سیاسی و خطر بیدارسازی دیگر کشورهای اسلامی و مستضعفان جهان، برای همیشه از میان برداشته شود؛ اما به واسطهی جهاد جانانهی ملت بزرگ ایران و دفاع همهجانبهی رزمندگان اسلام، صدام حسین پس از هشت سال، به پذیرش ذلتبار قطعنامهی 598 و اذعان به متجاوز بودن عراق تن داد.
امروزه به واسطهی حرکت شتابان نظام اسلامی در ساخت جامعهی دینی و تلاش برای تحقق شعار دههی عدالت و پیشرفت، حجم مقابلهی اقتصادی دشمن افزایش بسیاری یافته است. شدت و گستردگی این مواجهه به قدری سنگین و همهجانبه است که باید آن را «جنگ اقتصادی» علیه ملت ایران قلمداد کرد.
مواجههی مقتدرانهی ایران در مقابل حملهی نابرابر و وحشیانهی رژیم بعث عراق، به نمایندگی از استکبار جهانی و ارتجاع عرب، از زوایای گوناگون قابل بررسی است؛ اما آنچه در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است، ابعادی از این جهاد مبارک است که نقش بارزی در فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی داشته است. همان طور که در سطور پیشین گفته شد، تجاوز نظامی و تحمیل جنگ هشتساله به ملت ایران، جدیترین «حربهی سخت» دشمن برای جلوگیری از حرکت تکاملی ایران در مسیر نقشهی راه و ایجاد مانع جدی بر سر تحقق کامل مرحلهی دوم فرآیند به شمار میرود. از این رو، اصلیترین دستاورد دفاع مقدس و پیروزی ایران اسلامی در مقابل جبههی کفر و نفاق را باید تثبیت نظام اسلامی و مستحکمتر شدن پایههای آن و تکمیل فرآیند نظامسازی اسلامی عنوان کرد. اهمیت بالای استقراربخشی به نظام اسلامی در دل چنین هجمهای، آن زمان بیشتر و بهتر درک میشود که بدانیم انقلابهای بزرگ جهان، همچون انقلاب کبیر فرانسه و اکتبر شوروی، تنها چند سال بعد از پیروزی به انحراف کشیده شدند و انقلابیون نتوانستند اصول و خواستههای خود را در مرحلهی نظامسازی به درستی محقق نمایند. مهمتر اینکه این انحرافها در شرایطی رخ داد که انقلابهای یادشده، با حداقل موانع برخورد کردند و هیچ گاه با مانع عظیمی چون مقابله با جبههی بزرگ دشمنان خارجی مواجه نبودند.
برکات دفاع مقدس به همین سطح ختم نمیشود و ابعاد وسیعتری از نقشهی راه را در بر میگیرد. شعاع تربیتی جنگ، تجربهی ناب سبک زندگی مؤمنانه در سنگرها و درسآموزی از شکستها و پیروزیهای عرصهی نبرد، سرمایهی گرانبهایی است که میتواند تکیهگاه ملت ایران در مراحل بعدی فرآیند تحقق اهداف بزرگ اسلامی باشد. امروزه هرچند دولتسازی به حد مطلوب و مورد انتظار خود نرسیده است، اما کسی نمیتواند انکار کند که دستیابی نظام اسلامی به نصابِ نسبی از اسلامیت دولتمردان را باید مدیون دانشگاه انسانساز جنگ بود. بدون شک، اگر نبودند نیروهای جانبرکف و ایثارگر میدانهای نبرد هشتساله، که پس از جنگ، وظیفهی خود را در صحنهی علم و صنعت و مدیریتهای خرد و کلان دستگاههای مختلف تشخیص دهند، هیچ گاه نظام اسلامی نمیتوانست حد موجود دولتسازی اسلامی را محقق نماید.
بنابراین دستاورد دیگر دفاع هشتسالهی ملت ایران، تربیت مدیران تراز نظام اسلامی در جهت تحقق مرحلهی دولتسازی اسلامی است. در حقیقت شکلگیری رابطهی امام و امت در صحنههای نبرد و تأثیرپذیری رزمندگان از عرفان اجتماعی حضرت امام، زمینههای شکلگیری هویتی جمعی را فراهم کرد که در آن، هدف از مقابله با دشمن، تنها در حفظ خاک و پاسداری از مرزها خلاصه نمیشد، بلکه نیروها خود را در صحنهی نبرد حق علیه کفر و نفاق مشاهده میکردند و از این رو، خویش را جنود اهل حق برای مقابله با لشکریان جبههی باطل میشناختند. با رنگ الهی گرفتن انگیزههای سرداران و سربازان جوان ایرانی در میدان نبردِ سخت و خشن تحمیلی، صحنههای لطیف و زیبایی از مجاهدتها و ایثارگریها رخ داد که زمینهساز شکلگیری فرهنگ شهادت و شجاعت عارفانه و تربیت نیروهای خودساختهای شد که به تعبیر امام امت، ره صدساله را یکشبه طی کردند: «این پیروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظیمى است که خداوند در این ملت، معجزهآسا ایجاد فرمود. از آن جمله این جوانان بسیار عزیز در سطح کشورند که ناگهان با یک جهش برقآساى معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى... یکشبه ره صدساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارفپیشه در سالیان دراز آرزوى آن را مىکردند، اینان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاء الله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با کردار در جبهههاى دفاع از اسلام عزیز به ثبت رساندند و این تحول عظیم معنوى با این سرعت بىسابقه را جز به عنایت پروردگار مهربان و عاشقپرور نتوان توجیه کرد.»[6]
امروزه هرچند دولتسازی به حد مطلوب و مورد انتظار خود نرسیده است، اما کسی نمیتواند انکار کند که دستیابی نظام اسلامی به نصابِ نسبی از اسلامیت دولتمردان را باید مدیون دانشگاه انسانساز جنگ بود.
بدون شک، پس از عنایت و نصرت الهی در شکلگیری این تحول عمیق و معجزهآسا، سهم ویژه از آنِ هدایت خردمندانهی حضرت امام است که مقیاس معنویتخواهی و زیست عارفانه را از سطح زندگی فردی به عرصههای اجتماعی ارتقا بخشید. مقام معظم رهبری نقش عرفان اجتماعی حضرت امام در انسانسازی جنگ را این گونه بیان میکنند: «امام (رحمت الله علیه)... در پیامی به مناسبت یکی از فتوحات ارزندهی شما [رزمندگان] در جبهه فرمودند: فتحالفتوح عبارت از ساختن این گونه انسانها و جوانهاست. در حقیقت، فاتح این فتحالفتوح، خود او بود. او بود که این انسانها را ساخت. او بود که این فضا را مهیا کرد. او بود که مسیر را به وجود آورد. او بود که ارزشهای اسلامی را بعد از انزوا و خمول، دوباره احیا کرد.»[7]
البته در این میان، نباید آمادگی روحی رزمندگان اسلام در پذیرش پیامها و توصیههای هدایتگر امام عزیز را فراموش کرد؛ روح پاک و زلال جوانانی که با پیروی از پیر و مراد خود، تجربهای از نظام اجتماعی امت و امامت را در پشت خاکریزها محقق ساختند. اصلیترین ویژگی جامعهی اسلامی را باید نقشآفرینی ولی اجتماعی در هدایت ارکان جامعه و حرکت آحاد مردم بر محور ولایت امامِ امت دانست؛ تجربهای که در صدر اسلام با حضور معصوم ممکن شد و در زمانهی غیبت با ولایت فقیه قابل تحقق است. یکی از اصلیترین برکات دفاع مقدس، تجربهی گرانبهای برقراری رابطهی نزدیک و مستحکم میان امت و ولی بود که دستاوردهای بیشماری را به همراه داشت. تبلور ولایتپذیری رزمندگان را بارها و بارها در وصیتنامههایی که از شهدای عزیز به جای مانده است دیدهایم و در میان خاطرات مادران شهید، به کرّات شنیدهایم. این رابطهی تنگاتنگ باعث شکلگیری جامعهی کوچکی در گرماگرم جنگ و در خطوط جبههها شد که بسیاری از شاخصهای مطلوب جامعهی اسلامی را به همراه داشت؛ شاخصهایی چون معنویتخواهی، ایثار و ازخودگذشتگی، ظلمستیزی، همدلی و برادری، استقلالخواهی، مقاومت و ایستادگی، تلاش مجاهدانه، قناعت، توکل به خدا و اعتماد به وعدههای الهی، نگاه به درون و تکیه به استعدادهای سرشار ملت و...
با این بیان، میتوان مدعی شد یکی از کارکردهای ویژهی دفاع مقدس، الگودهی تجربهی زندگی مؤمنانهی آن دوران، برای ساخت جامعهی نمونهی اسلامی است؛ به خصوص اینکه نظام اسلامی در مقطع کنونی به دنبال تحقق اقتصاد مقاومتی به عنوان هدف کوتاهمدت در درون هدف بزرگ جامعهسازی اسلامی است.[8] توضیح اینکه با ورود انقلاب اسلامی به مرحلهی سوم و چهارم حرکت خود در نقشهی راه، ماهیت مواجههی دشمنان ملت ایران از هجمهی سخت به سمت مواجههی نیمهسخت و جنگ نرم تغییر یافت. تهاجم گستردهی فرهنگی به صورت نرم، بسیاری از زوایای زندگی ایرانی را مورد حمله قرار داد و تحریمها و شیوههای نیمهسخت مبارزهی اقتصادی نیز بنیان جامعه را نشانه رفت. از طرفی امروزه به واسطهی حرکت شتابان نظام اسلامی در ساخت جامعهی دینی و تلاش برای تحقق شعار دههی عدالت و پیشرفت، حجم مقابلهی اقتصادی دشمن افزایش بسیاری یافته است؛ شدت و گستردگی این مواجهه به قدری سنگین و همهجانبه است که باید آن را «جنگ اقتصادی» علیه ملت ایران قلمداد کرد. در چنین شرایطی، مقام معظم رهبری، گفتمان جهاد اقتصادی را مطرح فرمودند و اصلیترین راهبرد در فراگرد این جهاد مقدس را اقتصاد مقاومتی و مقاومت اقتصادی عنوان داشتند. نامگذاری سال 92 به «حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» نیز تلاشی دیگر برای هدایت متمرکز توان نظام در جهت ساخت بنیانهای اقتصادی جامعه و برطرف کردن موانع سهمگین جامعهسازی اسلامی است. از این رو، تجربهی دفاع مقدس و به خصوص درسهای بهجایمانده از آن دوران، که حاکی از مقاومت مقتدرانهی یک ملت به واسطهی تکیه بر توان درونی خویش و اتکال به قدرت لایزال الهی است، بهترین الگو برای حرکت صحیح در شرایطی است که دشمنان انقلاب، به رهبری آمریکا، جنگ اقتصادی ناجوانمردانهای را در مقابل ملت ایران به راه انداختهاند.
دشمنان قسمخوردهی ملت ایران اسلامی همچنان که اهمیت و جایگاه مرحلهی نظامسازی را به درستی فهم کردند و به همین خاطر، همهی توان خود را برای جلوگیری از تحقق این مرحله به کار بستند، امروزه نیز به اهمیت بسیار بالای جامعهسازی اسلامی و قدرت الگودهی این جامعه به کشورهای بیداری اسلامی و زمینهسازی انقلاب برای تشکیل تمدن درخشان اسلامی و ایجاد امت واحدهی اسلامی پی بردهاند. به همین خاطر، امروز نیز همهی توان خود را به کار بستهاند تا روند پُرشتاب انقلاب در تحقق جامعهی تمدنساز اسلامی را کُند و در صورت امکان متوقف نمایند.
محمدحسن جعفرزاده
پینوشتها:
[1]. بیانات مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران نظام جمهورى اسلامى در تاریخ 21 آذر 1380.
[2]. بررسی و تحلیل اهم مسائل سیاسی، معاونت آموزش نیروی مقاومت بسیج، 1383، ص 42.
[3]. پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیتالله الحرام، 28 اردیبهشت 1372.
[4]. بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهی تهران، 28 مرداد 1384.
[5]. اصلاحات و فروپاشی، حسن واعظی، سروش، 1379، ص 55.
[6]. صحیفهی امام، ج 17، ص 305، پیام به رزمندگان و ملت ایران، 21 بهمن 1361.
[7] . بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه، 17 خرداد 1368.
[8] . برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان، 6 مرداد 1392.