کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

سگ بي گناه !

روزنامه کیهان , 21 مهر 1389 11:59

اسلام تایمز- اين لطيفه- كه در پي مي آيد- دو هفته قبل در نيويورك روي خروجي يكي از سايت هاي اينترنتي قرار گرفت و در فاصله اي كمتر از 36 ساعت به پربيننده ترين مطلب با ميليون ها مراجعه كننده تبديل شد.


حسین شریعتمداری
 شمار فراواني از چند ميليون كاربر آمريكايي، دو هفته قبل در نیویورک لطیفه‌ای را که بر روی خروجی یکی از سایت‌های اینترنتی قرار گرفت را مشاهده كردند و در بخش نظر كاربران- COMMENT- از آن با عناويني نظير «بهترين»، «گوياترين» و «لطيفه اي برگرفته از يك واقعيت تلخ» ياد كرده اند. ... و حالا ترجمه فارسي اين لطيفه پرسروصدا را بخوانيد؛

مردي در پارك مركزي شهر نيويورك مشغول قدم زدن بود كه ناگهان متوجه مي شود يك سگ هار به دختربچه اي حمله كرده و قصد دريدن او را دارد. مرد، با عجله خودش را به آنها كه چند ده متر آن طرف تر بودند، مي رساند و با سگ درگير مي شود، بعد از مدتي كشمكش و در حالي كه چند تكه از لباسش پاره شده بود، سگ را مي كشد و دختربچه را نجات مي دهد.

مردمي كه در آن حوالي پرسه مي زدند و با شنيدن صداي گريه آميخته به التماس دخترك و غرش سگ هار و دخالت آن مرد در اطراف آنها حلقه زده بودند، بعد از مشاهده فداكاري مرد و پايان خوش ماجرا، براي مرد فداكار هورا مي كشند. پليس وارد صحنه مي شود، دست مرد فداكار را به نشانه پيروزي بر سگ هار بلند مي كند و به او مي گويد «هي، تو واقعا يك قهرماني و نشانه انسان دوستي و شجاعت مردم نيويورك.» مرد ضمن تشكر مي گويد؛ اما، من اهل نيويورك نيستم و پليس مي گويد؛ «چه فرقي مي كند، فردا روزنامه ها مي نويسند يك آمريكايي قهرمان دختربچه بي پناهي را از چنگال يك سگ درنده و هار نجات داد. تو قهرمان و باعث افتخار همه مردم آمريكا هستي و فردا رسانه هاي آمريكايي با تيترهاي درشت و پخش كليپ هاي تلويزيوني داستان فداكاري تو را آمريكايي، در صدر اخبار خود قرار مي دهند.» مرد، سري به علامت نفي تكان مي دهد و مي گويد؛ «ولي، من آمريكايي نيستم» و پليس مي پرسد؛ «پس تو كجايي هستي؟!» و مرد پاسخ مي دهد؛ «من ايراني هستم».
فرداي آن روز، تمامي روزنامه ها و شبكه هاي راديو و تلويزيوني آمريكا در صدر اخبار خود اعلام مي كنند؛ «يك مسلمان تندروي ايراني، سگ بي گناه آمريكايي را كشت»!

«هربرت ماركوزه» يكي از چهار عضو اصلي «مكتب فرانكفورت» بود. اعضاي اين به اصطلاح مكتب فلسفي در آلمان، گرايشات ماركسيستي داشتند و البته بنا به دلايلي از اردوگاه آن روز ماركسيسم يعني شوروي سابق هم فاصله گرفته بودند. آنها به جريان يكطرفه اطلاعات و شيب يكسويه رسانه هاي غربي، اعتراض داشتند و معتقد بودند «خيابان يكطرفه اطلاعات» با گسترش تكنولوژي، دوطرفه مي شود و در آن هنگام، قدرت هاي غربي براي ارسال يكسويه اخبار و گزارش هاي دستكاري و تحريف شده به آن سوي جهان، با دشواري جدي روبرو خواهند شد، چرا كه اطلاعات و اخبار از طرف مقابل نيز به گوش و چشم ساكنان كشورهاي غربي مي رسد. «ماركوزه» و همفكرانش با نگاه متداول چند دهه قبل و فرمول دو قطبي جهان سياست، بر اين باور بودند كه از خيابان دوطرفه اطلاعات، آموزه هاي ماركسيستي به غرب سرازير خواهد شد! و بي خبر از آن كه به قول «اوليوت كوهن»، آغاز هزاره سوم برخلاف انتظار «فرانتس فوكوياما» نقطه «پايان تاريخ» و آغاز دوران سلطه ليبرال دموكراسي غرب بر جهان نيست، بلكه دنيا شاهد تولد قطب قدرتمند اسلام به رهبري و پرچمداري امام خميني است، يا به قول و نظر حكيمانه رهبر معظم انقلاب، اين عصر، «عصر خميني» است و آموزه هاي امام راحل(ره) با توان خيره كننده جذب عقلايي در صحنه حضور دارد.

پيش بيني ماركوزه، پذيرفتني بود و اتفاق نيز افتاده است، اگرچه در «خيابان دوطرفه» مورد نظر او، -برخلاف خواسته و نظر او- به جاي ماركسيسم، آموزه هاي اسلام با «شناسه امام خميني» كه به قول آقا «در همه جاي دنيا شناخته شده است» جريان دارد. آموزه هايي كه علي رغم تلاش گسترده و صرف هزينه هاي كلان غرب، پنهان كردني نيست. چرا كه به قول «جري آدامز»، عصر ارتباطات، عصر «انفجار اطلاعات» است و هيچ رخدادي در هيچ نقطه دنيا، پنهان نمي ماند.

همين جا، گفتني است كه امروزه، از 4 عضو اصلي «مكتب فرانكفورت» فقط آقاي «يورگن هابرماس» در قيد حيات است. ايشان در جريان فتنه يكي از طرف هاي مشورت سران فتنه بود! و در سفري به ايران، با برخي از عوامل موثر فتنه ملاقات و نشست و برخاست هايي نيز داشت كه افشاي اين ملاقات از سوي كيهان، يكي از موارد شكايت فتنه گران از نگارنده است.

«خيابان دوطرفه» ماركوزه، تقريبا از دو دهه قبل -بي آنكه رسما افتتاح شود- راه اندازي شده است، بنابراين تعجب آور نيست كه مديريت افكار عمومي ساكنان غرب با شيبي ملايم و گاه «تند» از انحصار سياستمداران و تصميم سازان آمريكا و متحدانش بيرون آمده باشد و «واقعيت»ها آنگونه كه واقعا هست و نه آنگونه كه كارتل ها و كلان سرمايه داران غربي مي پسندند، جلوه گري كنند.

روزنامه آمريكايي و معروف نيويورك تايمز در شماره ديروز خود خطاب به دولت آمريكا نوشت «مردم آمريكا ادعاي دولتمردان خود درباره مقابله با تروريسم را باور ندارند. آمريكا بايد ثابت كند كه اين جنگ مخفي را مطابق با قوانين بين المللي و موازين حقوقي دنبال مي كند. نظاميان آمريكايي فقط طي چند ماه سال جاري بيش از چهارصد غيرنظامي را در افغانستان كشته اند. آيا اين غيرنظاميان تروريست هاي القاعده بوده اند. اوباما نمي تواند هركس را در هر نقطه اي از جهان به بهانه اين كه تروريست است به قتل برساند و هيچ نظارت مستقل از دولت و ارتش آمريكا نيز روي اين اقدامات وجود نداشته باشد. آيا حمله به عراق و افغانستان و قتل عام مردم عادي، مقابله با تروريسم است؟! و...»
چند روز قبل ماهنامه آمريكايي «فارين پاليسي» با انتشار گزارشي مستند به مقايسه چگونگي رعايت حقوق بشر در ايران و آمريكا پرداخت. در بخشي از اين گزارش كه به تيتر اول كيهان شنبه 17/7/89 تبديل شد، آمده است؛

«آمريكا در حالي از نقض حقوق بشر در ايران دم مي زند كه سربازانش در افغانستان براي تفريح، شهروندان غيرنظامي افغاني را به قتل مي رسانند و اجساد آنها را براي سرگرمي قطعه قطعه مي كنند...ما(آمريكا) بعد از افشاي شكنجه هاي وحشيانه زندانيان توسط نظاميان آمريكايي در زندان هاي گوانتانامو، ابوغريب و بگرام، شكنجه گران را تبرئه كرديم، اما ايران كه آن را به نقض حقوق بشر متهم مي كنيم، بعد از قتل سه زنداني در زندان كهريزك بلافاصله اين بازداشتگاه را تعطيل كرد و متخلفان را تحت تعقيب قرار داده و محاكمه و محكوم كرد.».... همين نشريه مي نويسد؛ «سال هاست كه تعداد زيادي از شهروندان آمريكايي اعم از شهرونداني با سن بالا، دانشجويان، دانشمندان و حقوقدانان به اتهام مخالفت با جنگ در زندان هاي آمريكا به سر مي برند ولي ايران، دانشجويان بازداشت شده در حوادث بعد از انتخابات را براي شركت در امتحانات دانشگاهي آزاد كرد تا از تحصيل عقب نمانند....
خانم كلينتون در حالي برخورد دولت ايران با خبرنگاران، بلاگرها و فعالان حقوق زنان را نقض حقوق بشر مي داند كه پليس فدرال آمريكا براي مبارزه با مخالفان و ناراضيان به خانه آنها حمله مي كند، درها را مي شكند و مدارك، عكس ها، موبايل ها، ويدئوها، كتاب ها و كامپيوترهاي آنها را ضبط مي كند.» و....

بستن چند مغازه در بازار تهران كه با مخالفت اعضاي اصلي صنف و گفت وگوي آنها با مسئولان همراه است در حالي به خبر اول رسانه هاي غربي تبديل مي شود كه همين ديروز بيش از 4 ميليون نفر از مردم فرانسه در اعتراض به سياست هاي اقتصادي ساركوزي دست به تظاهرات و اعتصاب زده و روند امور در آن كشور را كاملا فلج كرده اند و يا همين دو هفته قبل بود كه سراسر آمريكا در اعتراض و اعتصاب فرو رفته بود و يا در حالي تحريم ايران- كه به قول مقامات غربي، بي اثر است- به خبر اول رسانه هاي آمريكا و متحدان اروپايي آن تبديل مي شود كه موج عظيم ركود اقتصادي در غرب كولاك مي كند و همه روزه شاهد ورشكستگي و تعطيلي شمار فراواني از مراكز اقتصادي در آن سامان هستيم و... شرح اين ماجرا به درازا مي كشد كه بگذريم.

و اما، در اين ميان، سينه چاك كردن عوامل و سران فتنه براي آمريكا و متحدانش ، علاوه بر آن كه ترحم برانگيز است، خنده دار نيز هست. فتنه گران در خيانت به اسلام و مردم وطنشان تا آنجا پيش رفته اند كه امروزه حتي اسرائيل هم كه به قول «زئيف شف» سقوط آن حتمي است آنها را در حد و اندازه چند پادوي حقير نگاه مي كند.

ديروز، وزارت خارجه رژيم صهيونيستي به اپوزيسيون خارج نشين پيشنهاد كرد كه با هزينه اسرائيل به فلسطين اشغالي سفر كنند و در مرز لبنان تجمع كرده و عليه احمدي نژاد شعار بدهند و در همان حال از سران فتنه نيز دعوت كرد تا از طريق ويديو كنفرانس و مانيتورهاي بزرگ - اسكرين بورد- براي اپوزيسيون و عليه دكتر احمدي نژاد سخنراني كنند! ممكن است گفته شود كه اين پيشنهاد از جانب اسرائيل مطرح شده نه از سوي سران فتنه! كه بايد گفت؛ وقتي سران فتنه پيشنهاد اسرائيل براي سر دادن شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران» را مي پذيرند و در روز قدس كه مشخصه آن ضديت با رژيم صهيونيستي است، به نفع اسرائيل شعار مي دهند، با جرج سوروس صهيونيست به لابي و رايزني مي نشينند، فرمول ريچارد روتي و مايكل لدين را براي فتنه انگيزي عليه مردم وطنشان به كار مي گيرند و... نتانياهو حق دارد كه از آنها به عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در داخل ايران»! ياد كند. راستي چرا سران فتنه در مقابل آن اظهارنظر نتانياهو و دهها نمونه مشابه ديگر، موضع نگرفتند؟ چرا شعار پيشنهادي صهيونيست ها را سر دادند... و چرا در مقابل همين پيشنهاد اخير و رسمي وزارت خارجه اسرائيل يعني سخنراني عليه احمدي نژاد و جمهوري اسلامي ايران از طريق اسكرين بوردهاي نصب شده توسط اسرائيل در مرز فلسطين اشغالي و لبنان كمترين اعتراضي نكردند؟! آيا اين حال و روز كنوني آنها در كنار خيانت هاي ديگري كه در دوران 8 ماهه فتنه 88 مرتكب شدند، ترحم برانگيز نيست؟! هست!.   


کد مطلب: 40180

آدرس مطلب :
https://www.islamtimes.org/fa/article/40180/سگ-بي-گناه

اسلام تايمز
  https://www.islamtimes.org