۰
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۲
نگاهی به تاریخچه شش جنگ دولت یمن علیه حوثی‌ها

«انصارالله»؛ جریانی که وحشت بر اندام صنعا و ریاض انداخت

«انصارالله»؛ جریانی که وحشت بر اندام صنعا و ریاض انداخت
کشور یمن در جنوبی‌ترین بخش شبه‌جزیره عربستان سعودی است. این منطقه از صدر اسلام از مهم‌ترین مناطق رشد شیعه طرفداران اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده‌است. پایتخت یمن صنعا است. استان صعده، کوهستانی است و در 243 کیلومتری شمال صنعا قرار دارد. بیشتر مردم صعده را شیعیان زیدی تشکیل می دهند.

شیعیان یمن


بر اساس آمارهای رسانه ای، 42 درصد جمعیت 22 میلیون نفری یمن را شیعیان تشکیل می دهند که شامل :
زیدیان، نزدیک به 30 درصد(پنج میلیون و ششصد هزار نفر) از جمعیت شیعیان را تشکیل می دهند، از این شمار اکنون تنها چهار یا پنج درصد به درستی شناخته شده اند.اسماعیلیان و شیعیان دوازده امامی

منطقه یمن در سال 1750 میلادی در قلمروی حکومت عثمانی قرار گرفت. با سقوط امپراتوری عثمان در 1934، یمن پس از بستن قراردادی با انگلستان، به استقلال دست یافت. در گذشته حکومت یمن در دست امیری ملقب به "امام یمن" بود که شخصاً کشور را اداره می کرد. از سال 1962 حکومت یمن به جمهوری تبدیل شد.

در سال 1962، عبدالناصر با استقرار 60٬000 نیروی مصری در یمن، حکومت را از زیدی‌ها گرفت و به لائیک‌ها سپرد. در این سال حکومت جمهوری اعلام شد و حکومت شیعیان پایان یافت. ژنرال علی عبدالله صالح الاحمر پس از کودتا رئیس جمهور یمن شد که با انقلاب مردمی، حکومت دیکتاتوری وی نیز از هم فروپاشید.

پس از به حکومت رسیدن وهابی‌ها، آنان به کتابخانه‌ها حمله کردند و آنان را آتش زدند، از فعالیت مدارس دینی جلوگیری کردند و علمای زیدی را کشتند، زیدیان با محدودیت های شدیدی در انجام مراسم و مناسبت های خود روبرو بوده و همواره حقوق آنها از سوی حاکمان یمن نادیده گرفته شده است.

حکومت یمن وارد درگیری هایی با گروه های شیعه شد که تنها خواستار برابری و برخورداری از حقوق مشروع خود بودند، در سال 2007 پیمان صلحی میان دو طرف امضا شد که هرگز بدان عمل نشد. سال بعد با میانجی‌گری قطر، دیداری میان نمایندگان دو طرف در دوحه برای انجام مقدمات پیمانی دیگر شکل گرفت. در اوت 2009، علی عبدالله صالح دیکتاتور وقت یمن مدعی شد مبارزان شیعه مایل به برقراری آرامش نیستند و بدین ترتیب درگیری‌ها را از سر گرفت. عربستان سعودی و مصر نقش پررنگی در حملات ارتش یمن به شیعیان و سرکوب آنها ایفا کرده اند.
استان صعده به عنوان کانون درگیری‌ها میان عربستان و یمن قرار دارد که موقعیت مبارزان شیعه را حساس کرده است.

حسین الحوثی (نخستین رهبر مبارزان) توانست قبایل زیدی را متحد کند. این قبایل در حاشیه شمالی یمن زندگی می‌کردند .

بحران داخلی یمن از سال 2003 و با موضع‌گیری شیعیان زیدی بر ضد آمریکا و اسرائیل آغاز شد. طی این درگیری‌ها بسیاری از شیعیان یمن شامل زیدی‌ها و دوازده‌امامی‌ها قتل عام شدند. عربستان، القاعده و آمریکا به‌صورت متحد با حکومت یمن، بر ضد شیعیان عمل می کنند. در سال‌های اخیر شیعیان با هجوم نظامی، تبلیغاتی و سیاسی سختی روبرو شدند.

اشتباهات صنعا در مدیریت بحران‌ها و نابسامانی‌های سیاسی و اقتصادی در استان‌های جنوبی یمن سبب همدردی و همبستگی مردم یمن - چه سنی و چه شیعی - با جنبش حوثی‌ها شده‌است که اکنون با انصارالله در صحنه داخلی یمن خودنمایی می‌کند.

وضعیت شیعیان


با نگاهی به چگونگی زندگی شیعیان یمن، روشن می‌شود در زمان حکومت دولت یمن، شیعیان در محرومیت کامل فرهنگی بوده‌اند و نیز با دشواری‌ها و چالش‌های زیادی روبرو بوده‌اند. مانند: نداشتن حق تأسیس مدارس دینی برای شیعیان، آزار و شکنجه و زندانی‌شدن شیعیان و علمای شیعی، جلوگیری از برگزاری مراسم: مانند جشن در عید غدیر. ولی با تمام محدودیت‌ها، آنان مراسم مذهبی خود را به طور پنهانی برگزار می‌کنند.

شیعیان یمن همچنین همواره از سوی گروه های تندرو وابسته به وهابیون سعودی در یمن مورد آزار و اذیت قرار داشته و مساجد آنها بارها تخریب شده و کتاب های مقدس آنها همچون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه هم از سوی وهابیون به آتش کشیده شده است.

الحوثی‌ها، گروه شیعه زیدی در شمال یمن در استان صعده هستند. این گروه به "بدرالدین الحوثی" منسوب است و در سال‌های دهه 80 تشکیل شده‌است. آنان تاکنون برای گرفتن حقوق شیعیان 6 بار با حکومت یمن جنگیده‌اند که با دخالت نظامی آشکار عربستان به نفع حکومت یمن، تعداد قابل توجهی از آنها در حملات مشترک عربستان و حکومت یمن جان خود را از دست داده اند . الحوثی‌ها به محدودبودن فعالیت‌های دینی، سیاسی و تلاش برای نابودی فرهنگ و باورهای زیدی‌ها از سوی دولت و سیاست‌های محدودکننده دولت در زمینه عمرانی و توسعه در استان صعده معترض هستند.

در میان شیعیان دوازده‌امامی و شیعیان زیدی هماهنگی و اتحاد خاصی حکمفرماست. سازمان وحدت شیعیان جزیره در یمن در این راستا فعالیت می‌کند.
همچنین پس از پیروزی‌های حزب‌الله لبنان به عنوان مقاومت شیعی در برابر رژیم صهیونیستی، تشیع و به‌ویژه شیعه دوازده‌امامی، رشد زیادی در یمن داشته‌است. پس از جنگ 33 روزه روحیهٔ بالایی در شیعیان یمن ایجاد شد، تا جایی که رسانه ها گزارش داده بودند که برخی از فرزندان علمای شاخص وهابی در شرق یمن به مذهب دوازده‌امامی گرویدند.

حکومت یمن


عبدالله صالح در سال 1990 و پس از آنکه 12 سال ریاست جمهوری یمن شمالی را در اختیار داشت با اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی یمن ، ریاست جمهوری یمن متحد را برعهده گرفت. او از سال‌های میانی دهه 2000 با ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی قراردادهایی به امضا رساند. پس از آن اعلام کرد به هر نحو حتی با توسل به گزینه نظامی، گروه الحوثی را در صعده سرکوب خواهد کرد. صالح اسماً شیعه زیدی است، اما عملکرد وی نمایانگر قرابت وی با بعثی‌ها و سیاست‌های ضد شیعی بود، سیاست‌های وی عموماً ضد زیدی‌ها و حامی جریان وهابیت بود.

عبدالله صالح که عناصر وهابی مانند شیخ الاحمر یا عبدالمجید الزندانی جایگاه والایی در دورهٔ 31 سالهٔ حکومتش داشته‌اند و نیز با اعطای پناهندگی سیاسی به عناصر حزب بعث پس از جنگ آمریکا و عراق، به "صدام صغیر" شهره است.

صالح در زمان جنگ ایران و عراق با اعزام سربازان گارد ریاست جمهوری یمن به حمایت از صدام متجاوز در جنگ علیه ملت ایران شتافت.
سیاست داخلی صالح در جهت دگرگونی جمعیتی شیعیان در شمال این کشور بوده است.

حکومت یمن چه در دوران صالح چه دوره فعلی به دولت عربستان بسیار نزدیک بوده است. این امر باعث افزایش فشار بر شیعیان ساکن در استان‌های مرزی یمن با عربستان شده‌است.

انقلاب مردم تونس و مردم مصر علیه زین العابدین بن علی و حسنی مبارک سبب خیزش مردم یمن علیه عبدالله صالح شد، اعتراضات سراسری در یمن مجموعه‌ای از راهپیمایی‌های خیابانی، اعتراضات و نافرمانی‌های مدنی علیه حکومت یمن و رئیس‌جمهور آن، علی عبدالله صالح را به همراه داشت که از 14 ژانویه 2011 میلادی، در این کشور آغاز شده و در 3 فوریه (روز خشم) مخالفان به اوج رسید که با برخوردهای خونین و خشونت‌آمیز حاکمیت با مردم معترض روبرو شد که صدها کشته به جا گذاشت.

درباره دلایل انقلاب مردم یمن باید گفت حکومت عبدالله صالح طی سال های اخیر با استفاده از تمامی ابزارهای ممکن به دنبال تثبیت وضعیت خود در یمن بوده و با بهره گیری از حمایت برخی کشورهای خارجی به ویژه عربستان و آمریکا حتی به استقبال بحران هایی نظیر نبرد با شیعیان 'الحوثی' رفت. ورود به عرصه درگیری های نظامی با گروه های مبارز شیعی که طی نزدیک به هفت سال، شش جنگ تمام عیار با رزمندگان الحوثی را با حمایت عربستان به همراه داشته، رویارویی با انتفاضه مردم سرزمین های جنوبی یمن و خطرات ناشی از فعالیت های شدید وهابیت در این کشور در کنار نارضایتی شدید مردم از اوضاع سیاسی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی مهمترین متغیرهای به وجود آورنده این فضای چالش زا برای نظام سیاسی این کشور بوده است.

با افزایش شمار کشته و زخمی شدگان اعتراضات در یمن، حتی تعدادی از نمایندگان پارلمان این کشور از مقام خود استعفا کردند.
اعتراضات مردمی یمن سرانجام در 11 فوریه 2011 به سرنگونی رژیم عبدالله صالح منجر شد، اما دخالت عربستان و آمریکا، سبب شد تا انقلاب مردم یمن به نتیجه نهایی خود که برچیده شدن بقایای رژیم عبدالله صالح بود، نرسد و عبدربه منصور هادی با دخالت عربستان به مردم یمن تحمیل شد.

درگیری‌های دولت و شیعیان


از پیامدهای حادثه 11 سپتامبر 2001، شکل‌گیری پیمان‌هایی با عنوان ضدتروریستی با رهبری آمریکا در مناطق گوناگون جهان بود. دولت یمن به عنوان یکی از مهمترین هم‌پیمانان آمریکا در خاورمیانه در این طرح قرار گرفت. حضور نیروهای نظامی و جاسوسی آمریکایی‌ها در یمن و نیز سفرهای مخفیانه برخی هیات های اسرائیلی به صنعا افزایش یافت. اعتراض‌های فراوانی به این کار در یمن صورت گرفت.

درگیری بین شیعیان شمال یمن و دولت مرکزی از سال 2004 آغاز شد. دولت، ساکنان این منطقه را به تلاش برای جدایی‌خواهی و احیاء حکومت شیعه در این منطقه که در کودتایی 1962 سرنگون شده‌بود، متهم می کرد. درحالی‌که گروه الحوثی با رد این اتهام تاکید می کرد مبارزان و شیعیان این منطقه تنها خواهان برخورداری از حقوق طبیعی خود هستند که دولت مرکزی تحت فشار وهابیان افراطی عربستان از آنان سلب کرده‌است.
عربستان سعودی در این درگیری‌ها نقش پررنگی داشته است، برخی این موضوع که یمن فقیرترین کشور عرب و از ده کشور فقیر دنیاست، دلیلی برای نقش دیگر کشورها از جمله عربستان در این درگیری‌ها می‌داند.

درجریان درگیری‌های سال‌های 2004 تا 2009 میلادی نزدیک‌به 4000 تن از نیروهای دوطرف کشته و بنا بر گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد بیش از 200٬000 نفر آواره شدند. به گفته حوثی‌ها، عربستان بیش از 70 بار با جنگنده‌های خود این منطقه را بمباران کرد.
سازمان‌های حقوق بشر یمن حملات هوایی نیروهای یمن، عربستان و آمریکا علیه ساکنان استان سعده را محکوم کردند و آن را جنایات جنگی دانستند.

از قیام الحوثی تا مرگ وی


حسین بدرالدین حوثی، نماینده شیعیان صعده در مجلس و دبیر کل حزب الحق که به تدریس و تفسیر قرآن و نیز برگزاری مراسم مذهبی برای شیعیان صعده می‌پرداخت، در 17 ژانویه 2002 خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد. وی شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، نفرین بر یهود و پیروز باد اسلام را شعار رسمی شیعیان منطقه اعلام کرد و در مورد قضایای پیش‌آمده از مسلمانان خواستار تمسک به آموزه‌های قرآن و اهل‌بیت شد.

پس از این خواسته حوثی، جمعیت زیادی از مردم یمن از آن استقبال کردند. گروهی از جوانان شیعه، گروهی را با نام «الشباب المومن» شکل دادند که مبارزه و مخالفت با آمریکا و اسرائیل و مخالفت با هم‌پیمان‌شدن دولت یمن و آمریکا را دنبال می‌کرد. در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهای حوثی سرداده‌شد. این مسئله نگرانی بزرگی برای عبدالله صالح بود. پس از آن، اتهام "تروریست" علیه شیعیان به عنوان بهانه ای برای سرکوب آنها به کار گرفته شد و دولت یمن تلاش کرد با جلب حمایت آمریکا، معترضان را خاموش کند.

دیکتاتور سابق یمن در این راستا در سال 2004 در نشست سران 8 کشور صنعتی در آمریکا حضور یافت و تلاش کرد کمک و حمایت این کشورها را به‌دست آورد. صالح بلافاصله پس از بازگشت از آمریکا، با دستوری به نیروهای ارتش، حمله سراسری به صعده و به‌ویژه مناطق نشور، آل‌صیفی، ضحیان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگنده بمب‌افکن‌های ارتش به پشتیبانی صدها دستگاه تانک و توپ، به این مناطق حمله کردند. بدین ترتیب بود که صبح روز 18 ژوئن، این منطقه سرسبز و خرم کوهستانی با حمله همه‌جانبه نیروهای نظامی و امنیتی، در چند دقیقه به تلی از خاک و آتش و خون تبدیل شد.

دولت یمن در این رابطه سانسور شدید خبری را به کارگرفت و خبرنگاران شبکه‌های تلویزیونی از جمله العالم را اخراج کرد و 3 ماه به بمباران مناطق شیعه‌نشین شمال پرداخت. در 10 سپتامبر 2004 با تصرف شهر مران و کشته‌شدن سید حسین الحوثی توسط دولت، پایان جنگ رسماً اعلام شد.

حکومت برای دستگیری حسین بدرالدین حوثی 55000 دلار جایزه گذاشت. در 10 سپتامبر 2004 ارتش یمن، حسین بدرالدین حوثی و برادرش و 20 نفر از پیروانشان را در مرآن کشتندسازمان عفو بین‌الملل شمار تلفات غیرنظامیان را تا آن هنگام 500 تا 1000 تن برآورد کرد.

جنگ دوم ارتش یمن


پس از مرگ الحوثی دولت یمن گمان کرد که بر منطقه و شیعیان صعده مسلط خواهد شد؛ اما پس از این نبردهایی میان حوثی‌ها و ارتش یمن ادامه یافت که "جنگ دوم ارتش یمن" نام گرفت. شهرت روزافزون "حسین الحوثی" میان مردم یمن و دادن لقب "شهید" به وی، با نشر و گسترش افکار حوثی همراه بود که در سال‌های قبل در قالب کتاب و سخنرانی منتشر کرده‌بود. جمعیتی از استان‌های دیگر به‌ویژه منطقه حیدان برای یاری شیعیان و بازسازی مناطق ویران‌شده صعده، راهی آنجا شدند. در این هنگام ارتش یمن برای زهرچشم‌گرفتن، حملات هوایی و زمینی بسیار انجام داد که درپی آن صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدند.

در 1 آوریل 2005 پس از تلاش مخالفان برای حمله به یک پایگاه نظامی در شمال نیشور، درگیری‌ها از سر گرفته شد. 10 سرباز و 6 مخالف در این درگیری کشته‌شدند. روز بعد درگیری‌ها به نزدیکی استان صعده رسید که درپی آن 20 تن دیگر از شیعیان جان باختند.

این حملات در اواخر ژانویه 2005 آغاز شد که با گسترش عملیات نظامی، از کوه مرآن به شهرستان حیدان رسید. علامه بدرالدین حوثی پدر حسین حوثی، رهبری این نبرد را از طرف شیعیان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ 23 تن از الحوثی‌ها و 8 تن از نیروهای ارتش کشته‌شدند و نیروهای دولتی 51 تن از مبارزین را دستگیر کردند.

بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستان‌های صعب العبور صعده رفت. وی که فردی فقیه و بسیار موجه از نظر فقهی و علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت را برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن 200 محافظ برای تردد در کشور نپذیرفت و به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت. شهروندان ساکن نشور و حیدان پس از جنگ دوم دولت یمن علیه شیعیان، به کوه‌های اطراف پناه بردند.در 27 مارس 2005، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد.

فشارها و کشتار پس از جنگ دوم


پس از پایان جنگ دوم با وجود اعتراضات داخلی و بین‌المللی به کشتار شیعیان یمن، مبارزان شیعه مانعی برای تقویت روابط دولت یمن با آمریکا و عربستان سعودی بودند. در این اثنا دولت یمن به تقویت فشارها و محدودیت‌ها بر شیعیان و کشتار آنان روی آورد. سادات هدف حملات نظامی قرار گرفتند و جلوی برگزاری هرگونه مراسم مذهبی گرفته شد. دکتر عصام العماد از علمای شیعه یمن در این باره می‌گوید: "دولت یمن به دستور ژنرال علی عبدالله صالح به مساجد شیعیان حمله کرد، تمامی کتاب‌های مقدس از جمله نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه در صعده و صنعا جمع‌آوری شدند و با کامیون به میدان مرکزی شهر صنعا به نام «ساحةالحریة» (میدان آزادی) برده شدند و در برابر چشم مردم پایتخت به آتش کشیده شدند. نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال علی محسن الاحمر حملاتی به مناطق شیعه‌نشین داشتند و در این میان سلاح‌های شیمیایی و بمب‌های خوشه‌ای به‌کار بردند. برای بازدارندگی از جنبش شیعیان نظامیان یمنی از جمله پس از سوزاندن پیکرهای برخی رزمندگان شیعه، آنان را با طناب به خودروهای نظامی بستند و پیشاپیش چشم مردم کیلومترها روی خاک کشیدند."

وهابی‌های سعودی و بعثی‌های عراقی که بیشتر آنان پس از سقوط بغداد به یمن گریختند، نفوذ چشمگیری بر دولت یمن داشته که مانع اتخاذ روشی جز حمله نظامی به مناطق شیعیه نشین شده اند.

جنگ سوم


جنگ سوم در مارس 2006 به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین آغاز شد. آغاز این جنگ در دفاع از پایگاه‌های شیعیان زیدی بود که از سوی نیروهای ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافیایی آن شامل شهرستان‌های حومه صعده همچون ساقین، المجز و حیدان بود که در ادامه این دامنه گسترش یافت و تا مرکز استان صعده کشیده شد.

این جنگ در برهه مسائل انتخابات ریاست جمهوری و شهرداری‌ها در دسامبر 2006 با توافقی میان طرفین متوقف شد.

نیروهای دولتی با هدف اعلامی آزادی برخی سربازان که به اسارت در آمده بودند به یکی از استحکامات الحوثی‌ها در ارتفاعات هجوم بردند و در ابتدای حمله بیش از 80 نفر از آنان کشته شدند.

دولت یمن پاکسازی مناطق شیعه‌نشین در سراسر کشور را هدف خود اعلام کرد و از جمله پایتخت (صنعا)، مأرب، جوف، حجه و دیگر شهرها را تحت حملاتی شدید قرار داد. در این حملات صدها تن از فعالان سیاسی و فرهنگی را دستگیر و روانه زندان کرد.

جنگ چهارم


جنگ چهارم در آوریل 2007 رخ داد. در این جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامی استان صعده را به محل عملیات نظامی علیه ارتش یمن تبدیل کرد و در آن به مؤسسات و نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی آسیب و خسارات جدی وارد شد. در این جنگ مانند جنگ‌های پیشین، الحوثی‌ها از عملیات چریکی علیه ارتش یمن استفاده می‌کردند.

این جنگ با عقب راندن ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی شیعیان پایان یافت. پس از آن عبدالملک الحوثی برادر حسین بدر الدین به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد.

جنگ پنجم


این جنگ در فوریه 2008 و با رهبری عبدالمالک حوثی شروع شد. حوثی‌ها از سلاح‌های متوسط و سنگین علیه ارتش استفاده کردند.

دایره عملیاتی این جنگ استان صعده، منطقه بنی حشیش (بخشی از صنعا) و منطقه حرف سفیان (بخشی از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی حوثی با صنعا بود که باعث ایجاد نگرانی برای مقامات دولتی شد.

توافقنامه دوحه


ژنرال علی عبدالله صالح در این شرایط میانجیگری قطر را پذیرفت. دو طرف به توافقاتی در این زمینه دست یافتند. بر اساس توافقنامه دوحه که با نظارت امیر قطر جهت برقراری صلح میان حوثی‌ها و دولت یمن به امضا رسید دو طرف متعهد می‌شدند که عملیات نظامی علیه یکدیگر را متوقف کنند. دولت یمن باید حوثی‌ها را مورد بخشش قرار می‌داد و اسیران دوطرف باید آزاد می‌شدند. حوثی‌ها باید سلاح‌هایی را که از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بود به ارتش بازمی‌گرداند. کنترل استان صعده برعهده دولت مرکزی بود و گروه حوثی برای فعالیت خود باید یک حزب سیاسی تشکیل می‌داد.

این توافقنامه فقط درباره تبادل اسیران جنبه اجرایی به خود گرفت و دیگر بندهای آن اجرایی نشد. دوطرف درگیر، یکدیگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم می‌کردند.

برخی قبول این توافق از جانب دولت یمن را کسب فرصتی برای بازسازی و ترمیم قوای نظامی‌اش می دانستند که پس از یک جنگ روانی و تبلیغاتی که همزمان در صنعا و ریاض آغاز شد، زمینه‌ها برای جهت جنگ ششم فراهم شد.

جنگ ششم(عملیات زمین سوخته)


جنگ ششم در آگوست 2009 آغاز شد. این جنگ، تمام عیار و گسترده بوده و کشتارها و قتل عام‌ها، از عصبانیت و فشارهای روانی فرماندهان ارتش صنعا در اثر کسب نشدن مقاصد در جنگ‌های گذشته خبر می دهد. این جنگ با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان ریاض و صنعا انجام شد.

برخلاف مسلح بودن ارتش یمن به انواع سلاح‌ها، دولت یمن نتوانست خود را به عنوان پیروز این جنگ قلمداد کند.
کشتار کودکان و زنان شیعی در صعده و روستاهای محروم بی‌ثمر بودن برنامه‌ها و طرح‌های راهبردی دولت یمن را نشان میش دهد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند.

رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک طباطبایی حوثی و سید یحیی، برادران سید حسین بوده است. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کرد.

جنگ ششم نشانگر تقویت اقتدار نظامی و عملیاتی شیعیان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمه‌های جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و ده‌ها دستگاه از تانک‌های ارتش شدند.

از 11 اوت 2009 درگیری‌ها بالا گرفت و ششمین جنگ (عملیات زمین سوخته) میان دوطرف آغاز شد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. دراین درگیری‌ها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و جدایی‌طلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیری‌ها در 12 فوریه 2010 با فرونشستن ناآرامی‌ها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت.

قدرت سوم یمن؛ انصارالله طلایه دار مطالبه خواسته های مردمی


انصارالله را باید یک جریان ریشه دار مردمی در یمن خواند، جریانی که در نتیجه سال ها ظلم عربستان و مزدورانش بر مردم یمن شکل گرفت، انصارالله به طرز چشمگیری در یمن گسترش یافته و تحلیلگران آن را قدرت سوم و تاثیرگذار در عرصه سیاسی و اجتماعی یمن قلمداد می کنند.
تحلیلگران احتمال تلاش عربستان و گروه های وابسته به این کشور در یمن برای تضعیف انصارالله و تحمیل جنگ های دیگر به این جنبش شیعی یمنی را رد نمی کنند، با این حال با وجود این اقدامات، انصارالله با استقبال گسترده یمن چه در استان های تحت کنترل این جنبش و چه در صنعا و جنوب یمن روبرو شده است.

عبدالملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله به حکومت یمن هشدار داده است که اگر به خواسته های مردمی تا روز جمعه پاسخ ندهد، با خیزش مخالفان به منظور سرنگونی روبرو خواهد شد.

وی با هشدار درباره هرگونه تعدی به مردم یمن به حکومت این کشور هشدار داده است ه جنبش انصار الله درقبال این اقدام دست روی دست نخواهد گذشت.

الحوثی از مردم یمن خواسته است در شهر صنعا و استانها به خیابانها بیایند، چرا که به گفته وی جنبش مردم می تواند باعث ایجاد تغییرات در یمن شود.

صالح السندی از تحلیلگران یمنی می گوید جنبش الحوثی یا همان انصارالله یک جنبشی به دور از امتداد تاریخی هویت یمنی برگرفته شده از ریشه های تاریخ اسلامی نیست.

به گفته وی، عوامل تاریخ، انسان و دگرگونی های حوادث و تغییرات رژیم ها در یمن، جنبش الحوثی را به عنوان یک جنبش معارض در دوران رژیم سابق به وجود آورد، شرایط سیاسی و تنوع حکومتی آن را شکل داد و جنگ های ظالمانه ای که علیه این جنبش رخ داد، سبب شد تا ظهور و حضور پررنگ و تاثیرگذاری در صحنه یمن داشته باشد.

جنبش الحوثی با هدف مقابله با کشتار، ویرانگری، انزوا و ظلمی که بخشی از مردم یمن طی سال های حکومت حاکمان مستبد با آن روبرو بوده است،شکل گرفته است.

بازی اشتباه و اقدامات تحریک آمیز حاکمیت علیه این عنصر، نقش برجسته ای در صحنه بین المللی و رسانه ای ایفا کرد، ابتدا این جنبش به عنوان یک جنبش متمرد و عصیانگر و سپس به عنوان یک جنبش انقلابی و در ادامه به عنوان یک بازیگر اساسی در یمن به سبب داشتن پایگاه عظیم مردمی و محبوبیت گسترده ای که از آن برخوردار است، تبدیل شد.

مسیر انصارالله


جنبش الحوثی مسیر حرکتی خود را از کوه های مران تا الصعده آغاز کرد و در پی ناکامی گروه های مختلف و در راس آنها اخوانی ها در برآوردن مطالبات مردم و رساندن کشتی یمن به ساحل امنیت و پس از متلاشی شدن تدریجی رژیم سابق در چارچوب مناقشات سیاسی و درگیری های داخلی، در مناطق مختلف یمن به عنوان یک جایگزین در صحنه یمنی فراگیر شد و گسترش یافت.

همزمان با آنکه خورشید اصلاح با افول ستاره کنگره ملی شروع به غروب کرده بود، گسترش نفوذ انصارالله در صحنه یمن، وجود خود را با قدرت به عنوان مدافع حقوق مردم و مطالبات مشروع آنها بر عرصه سیاسی اجتماعی یمن تحمیل کرد به ویژه آنکه، این جنبش همگام و همراه با انقلاب فوریه علیه رژیم سابق یمن ظهور کرد.

گسترش نفوذ انصارالله در حالی بود که اخوانی ها و دیگر عناصر انقلاب فوریه از پیگیری اهداف انقلاب طفره رفتند و به نوعی علیه انقلاب مردمی دست به کودتا زدند، اما وخامت اوضاع امنیتی، اقتصادی و رخدادهای خطرناکی که یمن با آن روبرو شد، جنبش الحوثی یا انصارالله را به عنوان یک قدرت سوم یا راه سوم و گزینه جدید و جایگزین در رویارویی باچالش های راست سیاسی که قدرت مالی و نظامی اش به تدریج در مسیر فروپاشی قرار گرفت و چپ بی طرف که سکوت و بی طرفی کامل را در برابر مسائل سرنوشت ساز مردم یمن در پیش گرفت، بر صحنه یمن تحمیل کرد.

امانت تاریخی و وظیفه ملی، انصارالله را به بازنگری در ساختار و برنامه سازمانی جنبش با یک دیدگاه مختلف روح متمدنانه و سیاستی که همسو با محیط بین المللی و رهایی از قید و بند گذشته و سازگاری با نیازهای زمانه و همنوایی با واقعیت جدید و تعامل انعطاف پذیرتر با تغییرات حاصله و نیازهای روز و گشایش پنجره های گفتگویی جدید با طیف های مختلف فعال در صحنه ملی و در پیش گرفتن شیوه اطمینان بخشی برای تحقق هدف والای این جنبش یعنی ملت و تعامل با داخل و خارج با انعطاف پذیری سیاسی و گشایش بیشتر با جذب حداکثری نخبگان سیاسی و فرهنگی و ایجاد کادرهای شایسته و پایگاه مردمی گسترده در چارچوب های جنبش که با منافع عالی مردم همسو است، سوق داده است.

تحلیلگر یمنی از نیاز مبرم جنبش انصارالله به برنامه ها و دستورکاری سخن می گوید تا بتواند با گام های بزرگتر و گسترده تر و اطمینان بخش تر در مسیر صحیح و حتی در اطمینان بخشی بیشتر به نخبگان و جذب بخش عظیمی از مردم به آغوش خود به عنوان یک جایگزین و گزینه سوم حرکت کند.

گزینه شکل گیری یک حزب سیاسی یک نیاز اساسی و مطالبه مشروع و ایده مطرح در چارچوب چند حزبی سیاسی و دموکراسی به ویژه با مطالبه مشارکت ملی و ائتلاف با دیگر احزاب به شمار می رود، جنبش انصارالله هر چند نقش مرجعیت را با وزن و اثرگذاری دینی ایفا خواهد کرد، اما تشکیل یک حزب سیاسی، راه را برای حرکت روان در مسیر سیاسی و نشستن با بقیه احزاب در کنار یک میز در صورت ایجاد شراکت آسان خواهد کرد و حتی در اطمینان بخشی به جامعه از طریق نیت های حسنه خود سهیم خواهد بود و سبب خواهد شد تا تصویر منفی از این جنبش در طول سال های گذشته اصلاح شود که نتیجه سیاست های اشتباه رژیم سابق بود که آن را به عنوان یک جنبش مسلحانه شبه نظامی که طرفدارانش فقط سلاح به دست می گیرند و شعار می دهند، بهبود وجهه و نیفتادن در دام جنگ ها هر چند تحمیلی و اصلاح نقاط منفی از طریق سیاست های انعطاف پذیرتر که فضای کلی از رضایت مردمی ایجاد کند و جنبش(انصارالله) را شایسته کسب جایگاه محوری و مرکزی و تاثیرگذاری بیشتر در صحنه یمن کند.

نقاط مثبت جنبش انصارالله


یکی از نقاط مثبت جنبش انصارالله این است که توانسته است که توازن کلی در کشور یمن ایجاد کند و فرصت پیشرفت و انحصارطلبی در تعیین سرنوشت را از جریان های افراطی گرفته و حتی به سرکوب گروه های تروریستی و جلوگیری از حرکت و گرایش فکری مسلحانه به سمت جنوب کمک کند، فعالیت گروه های تروریستی در مناطقی که انصارالله حضور کمتر دارند یا اصلا حضور ندارند ، همانند جنوب و البیضاء تاثیرگذاری بیشتر جنبش انصارالله را نشان می دهد.این جنبش نقش مثبتی در برقراری امنیت و ثبات در استان هایی ایفا می‌کند که در آن حضور دارد .

هر چند این جنبش تاکید کرده است در راستای حمایت از حقوق ملت یمن فعالیت می‌کند، اما همانند هر جنبش آزادیخواه و حق طلب در هر کشور اسلامی، بلافاصله انگشت اتهام دنباله روی از جمهوری اسلامی ایران یا تلاش برای ایجاد نسخه حزب الله لبنان در یمن از سوی گروه های مخالف و زیاده خواه و وابسته به برخی رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس متوجه این جنبش مردمی شده است.گروه های مخالف ، جنبش انصارالله را به تلاش برای پیاده کردن الگوی دولت اسلامی در یمن متهم می کنند.

صالح السندی تحلیلگر یمنی با تاکید بر حق جنبش انصارالله برای حمایت از محور مقاومت و بازدارندگی در منطقه با اذعان به قدرت تاثیرگذاری این جنبش می گوید ما در صحنه یمن به رفع موانع و گشایش صفحه جدید نیاز داریم که تمام گروه های خیرخواه(از جمله انصارالله) برای بیرون کشیدن یمن از جهنم اوضاع متزلزل و بی ثبات و از تونل تاریک به فضاهای آزادی، زندگی و نور با یکدیگر متحد شوند.

به نظر می رسد رشد سریع جنبش انصارالله و همراهی توده های مردم یمن با این جنبش، بیش از همه، صنعا، ریاض و واشنگتن را نگران کند که تا کنون تلاش های گسترده ای برای سرکوب قیام مردم یمن انجام داده اند و احتمال توطئه جدید با مشارکت صنعا، سعودی ها و آمریکا برای مهار این جنبش و ارتکاب جنایات جدید در یمن از سوی مزدورانشان بعید نیست.
کد مطلب : ۴۰۵۹۲۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما