عربستان کشوری است که غالبا برای کشورهای منطقه مشکلاتی را ایجاد و در برخی از آشوبهای ایجاد شده در منطقه خاورمیانه نقش فعال ایفا کرده است. اکنون این سؤال ممکن است ایجاد شده باشد که کشوری که معمولا برای سایر کشورها ایجاد مشکل میکند با چه مشکلات و معضلاتی مواجه است؟ این نوشتار به بررسی مشکلات عربستان با سایر همسایگان خود و همچنین قسمتی از مشکلات داخلی عربستان پرداخته و در سه بخش تنظیم شده است که قسمت اول آن از مد نظر خوانندگان محترم میگذرد.
عربستان سعودی دومین کشور عرب از نظر وسعت بعد از الجزایر است که در غرب آسیا واقع شده است. تنها 16 میلیون از جمعیت 27 میلیونی این کشور را شهروندان سعودی تشکیل میدهند و یک چهارم این کشور 2 میلیون 149 هزار کیلومتر مربعی خالی از سکنه است. عربستان به دلیل وسعت زیاد سرزمین، جمعیت بیشتر نسبت به سایر کشورهای همسایه عربنشین و همچنین وجود شهرهای مهم اسلامی مانند مکه مکرمه و مدینه منوره در این کشور که اهمیت بسیاری برای مسلمانان دارند همواره سعی نموده تا حدودی نقش فعالی در منطقه و همچنین در میان اعراب ایفا کند.
حکام سعودی همواره سعی میکنند که تأثیرگذاری خود در منطقه را بیشتر و بیشتر نشان داده و دخالتهای این کشور در سوریه، امور داخلی عراق، حمایت از گروههای مخالف برخی دولتهای مردمی منطقه و حمایت از برخی دولتهای نامشروع در مقابل مردم آن کشورها، اعمال نفوذ و کاربرد زور در امور مرزی خود و مواردی دیگر همه و همه از اهداف توسعه طلبانه و مداخله گرانه حکام سعودی حکایت دارد.
عربستان بر خلاف آنچه که حکام آن سعی در نشان دادن آن دارند، جزیره ثبات نیست و با مشکلات بسیاری مواجه است. مشکلاتی از نوع داخلی و خارجی، مرزی و فرا مرزی و حتی درون خانوادگی در بین خاندان سلطنتی. عربستان بر خلاف آنچه که در صدد نشان دادن آن است؛ رابطه خوبی با همسایگان خود ندارد و ارتباط این کشور با همسایگان خود بیشتر جنبهی سیاسی و نمادین دارد.
درگیریهای مرزی عربستان با همسایگان خود حداقل مشکل میان این کشور و همسایگانش است. شاید گفته شود که درگیری مرزی ببین کشورها امری طبیعی است اما این موضوع در مورد عربستان صدق نمیکند چرا که این کشور تقریبا در هیچ کدام از مرزهای خاکی خود حاضر به رعایت مرزهای تعیین شده نیست و مدام در پی افزایش مرزهای خاکی خود و در برخی موارد نیز مرزهای آبیش میباشد. شاید بتوان گفت که حکام سعودی تمام سرزمینهای عرب منطقه را متعلق به خود دانسته و اگر توان تصرف آنها را داشتند از این کار دریغ نمیکردند.
عربستان در مرزهای خود با قطر، امارات، کویت و یمن مشکلات عدیدهای دارد و در مرزهای آبی خود نیز سابقا با ایران مشکلاتی داشته است.
وقتی آلسعود و آل ثانی به جان هم میافتند
مرزهای مشترک بین دو کشور قطر و عربستان از دیر باز شاهد درگیریهایی بین دو طرف بوده است. عربستان سعودی قسمتی از سواحل جنوب شرقی قطر و همچنین بخشهایی از مرزهای جنوب غربی این کشور را متعلق به خود میداند. اختلافات مرزی عربستان و قطر را شاید بتوان حادترین مشکل مرزی بین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دانست چرا که تنها قطر که در بین کشورهای عربی در حال رقابت با عربستان است و از دست دادن مناطق تحت ادعای عربستان توسط قطر موجب ضررهای هنگفتی به این کشور میشود تا جایی که اگر قطر مناطق مورد نظر عربستان را به حکام سعودی واگذار نماید به طور کامل راه ارتباطی خشکی خود با امارات را از دست داده و دیگر با هیچ کشوری بجز عربستان مرز خاکی نخواهد داشت.
دو منطقه خلیج سلوا و خورالعدید مناطق اصلی مورد درگیری عربستان و قطر هستند. خلیج سلوا دارای ذخایر غنی انرژی شامل نفت و گاز است اما منطقه خورالعدید فاقد هرگونه منابع اقتصادی است. خورالعدید منطقهای استراتژیک برای قطر است که در جنوب شرقی این کشور قرار گرفته و تنها راه ارتباطی قطر از طریق خشکی با امارات متحده عربی است. عربستان در 29 جولای 1974 طی توافقنامهای که با امارت متحده عربی منعقد کرد توانست 23 مایل از آبهای منطقه خورالعدید را به آبهای منطقهای خود اضافه کند و علاوه بر آن توانست سواحل شرقی قطر و خورالعدید را هم به خاک خود ملحق کند.
با الحاق سواحل شرقی قطر و خورالعدید به عربستان؛ قطر دیگر با هیچ کشوری بجز عربستان مرز خاکی ندارد که این امر بعنوان خطری جدی قطر را با مشکل مواجه کرده و موجب شده که این کشور در مواقع بحران آسیبپذیر باشد. همچنین وجود تنها یک مرز خاکی آنهم با عربستان میتواند بعنوان اهرم فشاری از سوی عربستان علیه حکومت قطر بکار گرفته شود که در حال حاضر نیز این کار انجام میپذیرد.
اعتراض قطر به توافق 1974 ریاض و امارات همچنان ادامه دارد. همچنین در سال 2005 تلاشهایی با میانجیگری حاکم کویت برای حل اختلافات عربستان و قطر انجام شد.
مشکلات عربستان و قطر تنها به موضوع مرزهای آنها مربوط نمیشود و مسائل سیاسی و بینالمللی را نیز در بر میگیرد. قطر در خصوص مشکلات خود تنها به اعتراض اکتفا نکرد و در سال 2005 اقدام به لغو تابعیت قطری حدود 4 هزار نفر کرد.
در ادامه مشکلات بین دو کشور عربستان و قطر، در سال 2005 حکام قطری اقدام به لغو تابعیت اعضای قبیله «بنی مرده» کرده بودند که از سالها پیش در این منطقه سکنی گزیده بودند و پس از تشکیل قطر به تابعیت این کشور در آمدند. تعداد این افراد حدود 4 هزار نفر بوده است. علت لغو تابعیت افراد این قبیله از سوی حکام قطری دست داشتن اعضای این قبیله در ناآرامیهای سال 1997 عنوان شد. قطر ضمن اخراج افراد این قبیله تمام اموال و داراییهای این قبیله را ضبط کرد که این اقدام موجب اعتراض مقامات عربستان از جمله برادر پادشاه عربستان شد. افراد این قبیله بعد از لغو تابعیت قطری خود در عربستان سکنی گزیدند.
از دیگر مسائل سیاسی بین قطر و عربستان میتوان به رقابت این دو کشور برای کسب دبیر کلی شورای همکاری خلیج فارس اشاره کرد. این رقابت تا جایی پیش رفت که پس از انتخاب نماینده عربستان در اجلاس شانزدهم ، قطر اقدام به تحریم اجلاس نمود.
تنشهای سیاسی بین این دو کشور را در موضوع سوریه نیز قابل مشاهده است. روابط این دو کشور که تا چندی پیش متحد یکدیگر در موضوع سوریه بودند بعد از اینکه عربستان توانست نیروی مورد حمایت قطر در سرپرستی نیروهای مخالف سوری را حذف و یکی از عناصر نزدیک به خود (احمد جربا) را در رأس مخالفان سوری خارج از کشور قرار دهد وارد مرحله حساس تری شد. در واقع عربستان با این اقدام قطر را در موضوعات سوریه به حاشیه راند و زمام امور مخالفین سوری را در دست گرفت.
درگیری با قطر بر روی موضوع حمایت از اخوان المسلمین و قرار دادن این گروه در لیست گروههای تروریستی در عربستان از دیگر موضوعات مورد اختلاف دو گروه حاکم است. بعد از حمایتهای قطر از اخوان المسلمین و محمد مرسی در مصر و حمایت عربستان از عبدالفتاح السیسی و ارتش این کشور اختلافات این دو کشور به اوج خود رسید و تا جایی پیش رفت که منجر شد کشورهای امارات و عربستان سفرای خود را از قطر فراخوانده و بحرین نیز در پی فشار عربستان اقدام به فراخواندن سفیر خود از قطر نماید.
البته گفته شده که این اقدام عربستان و امارات خشم امیر کویت و حاکم عمان را برانگیخته و حتی این عمل را موجب فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس دانستهاند.
بعد از فراخواند سفرای این سه کشور از قطر عربستان تهدید به تحریم هوایی قطر و همچنین مسدود کردن دفاتر شبکه الجزیره متعلق به قطر نمود.
البته قطر نیز در این بین بیکار نبوده و با ابزارهای خود از جمله شبکه الجزیره خشم مقامات سعودی را برانگیخته است. عربستان نیز با استفاده از شبکه العربیه به مقابله با هجوم رسانهای قطر پرداخته است که به نظر میآید عربستان نتوانسته در بعد رسانهای از قطر پیشی گیرد.
تبلیغ وهابیت در یمن و سکوت اجباری صالح
جمهوری یمن نیز یکی از همسایگان عربستان است که مرزهای مشترکی با جنوب عربستان دارد. دو کشور جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) در سال 1990 طی پیمانی با یکدیگر متحد و جمهوری یمن را به وجود آوردند که این اتحاد دیری نپایید و در سال 1994 بین دو طرف درگیری رخ داد که سرانجام با پیروزی شمالیها بر جنوبیها اتحاد دو طرف حفظ شد.
یمن از دیرباز بهعنوان یکی از همسایگان مهم عربستان برای حکام سعودی مطرح بود تا جایی که روابط بسیار نزدیکی بین حکام سعودی و علی عبدا... صالح در یمن برقرار بود.
دو کشور یمن و عربستان دارای منافع مشترک و همچنین تعارضاتی با یکدیگر هستند که در اینجا به قسمتی از آنها اشاره میکنیم. این دو کشور علی رغم اشتراک منافع بسیار در زمان علی عبدا... صالح تعارضات جدی با یکدیگر داشتند و این تعارضات با کنار رفتن صالح از پست ریاست جمهوری بیشتر شد.
یکی از فشارهایی که عربستان به یمن وارد کرده و علی عبدا... صالح نیز به دلیل نیاز به عربستان نتوانست با این اقدام عربستان مقابله کند اشغال سه شهر نفتخیز مرزی یمن توسط حکام سعودی است. این سه شهر شمال یمن سابقا در اجاره عربستان بوده و عربستان حاضر به پس دادن این شهرها نیست. یکی از دلایلی که عربستان مخالف با تغییر دولتها در یمن است همین موضوع بوده چرا که تضمینی وجود ندارد دولتهای دیگر خواهان باز پس گیری این شهرها نباشند.
از دیگر دخالتهای عربستان در یمن تأسیس مدارس دینی مطابق با خواستهای خود و ترویج وهابیت در یمن است که با ایجاد اختلافات قومی بهدنبال افزایش قدرت و نفوذ خود در یمن بوده و این اقدام موجب اعتراض صالح نیز شد.
عضویت یمن در شورای همکاری خلیج فارس نیز از موارد اختلافی دو کشور است. یمن سالها است خواستار عضویت در شورای همکاری خلیج فارس است که مخالفتهای اعضا و بیشتر از همه عربستان موجب عدم عضویت یمن در شورای همکاری خلیج فارس شده و اعتراض صنعا را در پی داشته است.
حسین آقامحمدی
ادامه دارد...