به مناسبت شصت و پنجمين سالگرد تاسيس سازمان ملل
سازمان "ملل" يا سازمان "قدرتهاي جهان"؟!
روزنامه جمهوری اسلامی , 8 آبان 1389 11:23
اسلام تایمز- سازمان ملل در حالي يكشنبه گذشته شصت و پنجمين سالگرد تاسيس خود را گرامي داشت كه بسياري از كارشناسان و تحليلگران معتقدند بزرگترين سازمان بينالمللي جهان نتوانسته در مسير اهداف تعيين شده اوليهاش اقدامات مفيد و سازنده در عرصه بينالملل انجام دهد و اكثر اقدامات سازمان ملل در جهان در راستاي منافع قدرتهاي بزرگ بوده و اين سازمان تحت نفوذ و كنترل اين قدرتها بوده است.
اطهر اينالو
24 اكتبر(دوم آبان) مصادف است با سالگرد تشكيل سازمان ملل متحد. با گذشت شصت و پنج سال از تاسيس اين سازمان، سوالي كه در اذهان عمومي شكل گرفته اين است كه آيا جامعه جهاني از اقدامات سازمان ملل رضايت دارد و آيا اين نهاد بينالمللي توانسته به خوبي در راستاي حل و فصل مناقشات جهاني و ايجاد صلح و ثبات بينالمللي گام بردارد؟
مهمترين موضوعي كه بايد بررسي شود، اين است كه آيا سازمان ملل در تصميمگيريهاي سرنوشت ساز و مهم خود به همه كشورها به يك ديد نگاه ميكند و يا از يك سري كشورها جانبداري ميكند؟ آيا سازمان ملل در شان يك نهاد بينالمللي بيطرف است يا خير؟ آيا ميتوان مطمئن بود كه اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل در صدور قطعنامههاي گوناگون سياستهاي بيطرفانه را اتخاذ كرده و يا در راستاي جانبداري كوركورانه بويژه از آمريكا و رژيم صهيونيستي گام برداشتهاند؟
قطعا با بررسيهاي موشكافانه تصميمها و سياستهاي سازمان ملل به اين نتيجه ميرسيم كه به هيچ وجه نميتوان سازمان ملل را يك نهاد بينالمللي بيطرف خواند و لازم است مقامات سازمان ملل براي افزايش اعتبار خود، بيطرفي را در رأس امور خود قرار دهند و در برابر زورگوييهاي قدرتهاي جهان مقاومت كنند. بدين صورت است كه يك سازمان ملل واقعي براي همه مردم جهان شكل ميگيرد و جامعه جهاني با خيالي آسوده ميداند كه سازماني در جهان وجود دارد كه ميتواند حق ضعيفان را در برابر زورگويان باز پس گيرد.
تاريخچه
اهداف اوليه سازمان ملل متحد فراهم كردن زمينه همكاري در چارچوب قوانين بينالمللي، امنيت بينالملل، توسعه اقتصادي، پيشرفتهاي اجتماعي، حقوق بشر و دستيابي به صلح جهاني ميباشد. پس از پايان جنگ جهاني دوم، موجوديت سازمان ملل متحد به طور رسمي در 24 سپتامبر سال 1945(1324 ش) از سوي كشورها به رسميت شناخته و جايگزين جامعه ملل شد تا از بروز جنگ ميان كشورها جلوگيري به عمل آورد و چارچوبي را براي مذاكره ميان كشورها ايجاد كند. در اين سازمان چندين سازمان زير مجموعه و تابعه فعاليت ميكنند و ماموريتهاي اين سازمان را در حوزههاي مختلف انجام ميدهند.
در حال حاضر 192 كشور عضو سازمان ملل هستند و هر ساله اين سازمان با همكاري آژانسهاي خود نشستهايي را در سراسر جهان با هدف حل و فصل چالشهاي مختلف در حوزههاي گوناگون برگزار ميكند.
از جمله سازمانهايي كه درون سازمان ملل فعاليت ميكنند، ميتوان به مجمع عمومي، شوراي امنيت، شوراي اقتصادي و اجتماعي، دبيرخانه، دادگاه بينالمللي عدالت، شوراي سرپرستي، سازمان تجارت جهاني، برنامه جهاني غذا و صندوق كودكان اشاره كرد. در حال حاضر بان كي مون، دبيركل سازمان ملل است و بودجه اين سازمان نيز از سوي كشورهاي عضو تامين ميشود. اين در حالي است كه برخي كارشناسان معتقدند سازمان ملل در حل و فصل اكثر چالشهاي حياتي ناكام بوده و نتوانسته آن چنان كه بايد و شايد در پايان مناقشات و تنشها در جهان نقش اول را ايفا كند و در اكثر مواقع تحت نفوذ قدرتهاي جهان عمل كرده است.
اين سازمان از زمان تاسيس، با انتقادهاي مختلفي مواجه بوده است و برخي تصميماتش نيز بحث برانگيز و منجر به بروز تنشهاي جديدي درون اين سازمان شد. برخي كارشناسان بر اين باورند كه قدرتهاي جهان در پشت پرده تلاش كردهاند با تاسيس سازمان ملل و تشكيل يك "دولت جهاني" بر كل دنيا نفوذ داشته باشند. حتي برخي از مقامات جهاني نيز از عملكرد سازمان ملل انتقاد كرده و معتقدند كه به هيچ وجه نميتوانند نسبت به اين موضوع متقاعد شوند كه يك ائتلاف امنيت جهاني باعث حفظ صلح و ثبات در جهان شود. آنها اعلام كردهاند كه گفتوگوها و معاهدهها ميان كشورها را به دستورالعملهاي سازمان ملل ترجيح ميدهند.
مجمع عمومي سازمان ملل
به گزارش ايسنا، سازمان ملل هر ساله نشستهايي را با حضور مقامات ارشد كشورها براي بحث و بررسي مناقشات مختلف جهاني برگزار ميكند و مقامات كشورها ديدگاهها و راهكارهاي خود را براي يافتن راهحل چالشهاي جهاني اعلام ميكنند، اما به نظر ميرسد كه اين سخنرانيها فقط در حد حرف بوده و جامه عمل پوشاندن به اين راهكار بسيار سخت است و سازمان ملل نيز نتوانسته چارچوب قاطعانهاي براي فشار آوردن به كشورها در افزايش سازنده همكاريها در اين راستا تعيين كند.
شوراي امنيت سازمان ملل
مسئوليت اصلي اين شورا حفظ صلح و امنيت در ميان كشورهاست، اما آيا به راستي شوراي امنيت سازمان ملل توانسته به وظيفه خود بدون جانبداري عمل كند؟ اين شورا از قدرتي برخوردار است كه ميتواند تصميمات الزام آوري اتخاذ كند كه كشورها ملزم به اجراي آن شوند. اين شورا پنج عضو دائم و 10 عضو غير دائم دارد. پنج عضو دائم آن آمريكا، چين، فرانسه، روسيه و انگليس هستند كه از حق وتو برخوردارند و داشتن اين حق وتو توسط اين قدرتهاي جهان مدتهاست بحث برانگيز بوده است كه چرا بايد كشورهايي نظير آمريكا كه سابقه طولاني در سياستهاي جاه طلبانه و نفوذ در كشورها داشته، از حق وتو برخوردار باشد؟ مگر نه اين است كه آمريكا با حق وتو خود مانع از محكوميت جنايات گسترده رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم و بيدفاع فلسطين شده است.
با بررسي عملكرد شوراي امنيت سازمان ملل در اكثر تصميمگيريهايش ميتوان به ايننتيجه دست يافت كه اكثر سياستهاي اين شورا جانبدارانه است و عدالت در آن رعايت نميشود.
دبيركل سازمان ملل
اين سمت، بالاترين مقام سازمان ملل است كه اكنون بان كي مون تصدي آن را برعهده دارد. برخي نيز از عملكرد افراد در اين سمت انتقاد داشتهاند و معتقدند كه دبيركلهاي سازمان ملل در برابر فشارهاي آمريكا و غرب نميتوانند ايستادگي كنند و مطيع دستورات قدرتهاي جهان هستند. فردي كه در سمت دبيركل سازمان ملل فعاليت ميكند، بايد به دنبال احقاق حق مظلومان و افراد تحت ظلم باشد نه دنبالهرو و حامي حمايتهاي جاه طلبانه يكسري كشورها.
شوراي حقوق بشر
احقاق حقوق مردم از جمله اهداف اصلي سازمان ملل بوده است، به همين دليل شوراي حقوق بشر اين سازمان با هدف ملزم كردن كشورها به رعايت حقوق بشر تاسيس شد، اما سوال بزرگ اين است كه چرا كميسيون حقوق بشر كه در سال 85 به جاي "شوراي حقوق بشر سازمان ملل" تاسيس شد، نسبت به نقض گسترده حقوق بشر توسط آمريكا، رژيم صهيونيستي و چند قدرت اروپايي بياعتنا بوده و فقط از كشورهاي مستقل بارها انتقاد كرده است. مطمئنا اين شورا با اين نوع اقداماتش نميتواند انتظار داشته باشد كه از اعتبار تمام عيار در ميان مردم جهان برخوردار باشد.
نقض گسترده حقوق بشر توسط آمريكا در جنگهاي افغانستان و عراق و همچنين كشتار مردم فلسطين توسط رژيم صهيونيستي، مواردي نيستند كه به اين آساني بتوان از كنار آنها گذشت، اما شوراي حقوق بشر سازمان ملل نتوانسته از آمريكا و رژيم صهيونيستي به دليل اين نقض گسترده حقوق بشر انتقاد كند چون تحت نفوذ آنها فعاليت ميكند.
اهداف توسعه هزاره
از جمله اهداف سازمان ملل، حمايت از توسعه در كشورهاي جهان است. در اين راستا سازمان ملل "اهداف توسعه هزاره" را براي كشورها تعيين كرده تا طي يك ضربالاجل كشورها به اهداف تعيين شده تحت اين طرح از جمله مقابله با فقر، ريشه كني بيسوادي و رشد اقتصادي برسند. در نشست اخير مجمع عمومي سازمان ملل، بان كي مون اعلام كرد كه پيشرفتهايي در تحقق اهداف هزاره حاصل شده اما لازم است كشورها اقدامات بيشتري انجام دهند.
بررسي عملكرد سازمان ملل در مناقشات بينالمللي
- روند صلح خاورميانه
دهههاست كه جنايات رژيم صهيونيستي عليه مردم فلسطين همچنان ادامه دارد و در اين راستا سازمان ملل عملا نه تنها نتوانسته از مردم فلسطين حمايت كند و حق آنها را از اشغالگران صهيونيست باز پس گيرد، بلكه جالب آنجاست كه در يكسري قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل، از رژيم صهيونيستي حمايت و عملا اقدامات اين رژيم تاييد شده است. از سال 1326 ش سازمان ملل نقش مركزي در مناقشه ميان فلسطين - رژيم صهيونيستي ايفا كرده است. البته بايد گفت كه سازمان ملل از پناهندگان فلسطيني تحت برنامهاي حمايت كرده و از طرق ديپلماتيك همبستگي خود را با مردم بيدفاع فلسطين اعلام كرده اما به دليل نفوذ آمريكا، اين سازمان تاكنون نقش سازندهاي در حل و فصل مناقشه ميان فلسطين - رژيم صهيونيستي ايفا نكرده است. در سازمان ملل ممكن است پيشنويس قطعنامههايي عليه نقض گسترده حقوق بشر توسط رژيم صهيونيستي تدوين شده باشد، اما آمريكا با حق وتو خود اجازه نداده اين قطعنامهها تصويب شوند و به همين دليل آمريكا بارها به دليل حمايتهاي گسترده خود از تل آويو در سازمان ملل مورد انتقاد قرار گرفته است.
سازمان ملل همچنين به كم كاري و عدم اتخاذ سياستهاي قاطع در قبال رژيم صهيونيستي، متهم بوده است. به رغم اين كه طي چند دهه اخير قطعنامههاي فراواني در محكوميت جنايات و نقض گسترده حقوق بشر توسط رژيم صهيونيستي صادر شده، اما اينها فقط در حد قطعنامه و آن هم از نوع غيرالزام آور بوده و به هيچ وجه مانع از اين اقدامات تل آويو عليه فلسطينيان نشده است. اين امر نشان ميدهد كه قطعنامههاي سازمان ملل عليه رژيم صهيونيستي به اندازه كافي قاطعانه نبوده و اين موضوع عملكرد سازمان ملل را به عنوان يك نهاد بينالمللي بيطرف زير سوال ميبرد.
- جنگ افغانستان و عراق
جنگ افغانستان در سال 80 آغاز شد و آمريكا به بهانه حملات 11 سپتامبر و حمله عليه تروريسم كشورگشايي خود را در افغانستان آغاز كرد. حدود يك دهه از جنگ افغانستان ميگذرد و آمريكا و هم پيمانانش در اين جنگ باعث كشته شدن صدها غيرنظامي شدهاند و اقدامات غيرقانوني گستردهاي حتي در سطح جنايات جنگي در افغانستان و رسواييهاي نقض حقوق بشر از جمله زندان گوانتانامو پس از حمله به افغانستان به وقوع پيوست.
از سازمان ملل به عنوان يك نهاد بيطرف انتظار ميرفت كه به اين اقدامات غيرقانوني و غيربشري آمريكا و هم پيمانانش در افغانستان رسيدگي كند. سازمان ملل كه داعيه بيطرفي و احقاق حقوق مردم جهان و در رأس آنها تلاش براي ايجاد صلح و ثبات در جهان را دارد، فقط به عنوان يك تماشاچي، نظارهگر جنگ افغانستان بود و هيچ اقدامي در راستاي پايان اين جنگ غير ضروري كه كشوري ويران را براي افغانها به ارمغان آورده، انجام نداده است.
در سال 82 نيز دولت آمريكا اعلام كرد كه ديپلماسي در قبال عراق ناكام بوده است و با جامعه جهاني براي "خلاص شدن" از رژيم صدام با سلاحهاي كشتار جمعياش به توافق رسيده است. پيش از حمله به عراق، بحثهاي فراواني ميان اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل در مورد نحوه برخورد با عراق وجود داشت. پيش از سال 81، شوراي امنيت 16 قطعنامه عليه عراق صادر كرده بود و در سال 81 نيز قطعنامه 1441 را عليه عراق صادر كرد. در سال 81، دولتهاي آمريكا، انگليس و اسپانيا پيشنهاد صدور قطعنامه جديدي را عليه عراق مطرح كردند. كوفي عنان، دبيركل وقت سازمان ملل نيز در اظهارنظري اعلام كرد كه نشانهها حاكي از آن است كه حمله به عراق غيرقانوني است. با اين حال آمريكا ضمن بيتوجهي به مخالفان حمله به عراق در سازمان ملل، به اين كشور حمله كرد. به دنبال قطعنامه 1441 شوراي امنيت در سال 81، بازرسان تسليحاتي سازمان ملل به عراق بازگشتند و شروع به بازرسي از تاسيسات حساس عراق به رياست هانس بليكس كردند، اما در نهايت مشخص شد كه هيچ سلاح كشتار جمعي در عراق وجود ندارد و جنگ عراق بر پايه دروغ آمريكا آغاز شده بود.
برنامه هستهاي ايران
مناقشه بر سر برنامه هستهاي ايران مدتهاست كه در كانون فعاليتها و بحثهاي مقامات مختلف در سازمان ملل قرار داشته است. آمريكا و همپيمانانش مدتهاست مدعياند كه برنامه هستهاي ايران اهداف نظامي در پشت پرده دارد. اگرچه در گزارشهاي مختلف از سوي سازمان ملل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي آن، بارها اين موضوع اثبات شده است كه برنامه هستهاي ايران صلح آميز است، اما آمريكا با اهداف جاه طلبانه و تبليغات رواني رسانههايش، قصد داشته اين القاء را در جهان ايجاد كند كه ايران به دنبال سلاح اتمي است. گسترش ايران هراسي نيز از اهداف كاخ سفيد بوده است. ايران كه اعلام كرده براي عدم وابستگي به ديگر كشورها در زمينه انرژي، به دنبال انرژي هستهاي است، بارها ادعاي آمريكا مبني بر اينكه برنامه هستهاي تهران نظامي است را قويا رد كرده است. غني سازي اورانيوم در خاك ايران نيز موضوعي است كه آمريكا و هم پيمانانش به شدت تلاش ميكنند تا تبليغات رواني و هجمه خبري را در مورد آن در سراسر جهان به راه بيندازند. ايران كه پيشتر با غني سازي اورانيوم در خارج از خاك خود موافقت كرده بود، با برزيل و تركيه توافق كرد كه در اين راستا گام بردارد، اما آمريكا همانند هميشه مانع تراشي كرد و اين توافق نامه سه جانبه تاريخي را رد كرد. اين مخالفت آمريكا نشان داد كه به رغم همكاريهاي ايران، كاخ سفيد هم چنان بر طبل تبليغات رواني و مخالفتهاي خود ميكوبد و اهل منطق نيست. ايران پيشتر براي اين كه نشان دهد روند غني سازي اورانيوم خود مغاير با قوانين بينالمللي نيست، به بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي بارها اجازه داد تا از مناطق هستهاياش بازديد كنند، اما با اين حال آمريكا و هم پيمانانش فقط بر توقف روند برنامه هستهاي ايران اصرار دارند.
از جمله مواردي كه باعث تعجب ميشود، اين است كه چرا شوراي امنيت سازمان ملل نسبت به بررسي برنامه هستهاي رژيم صهيونيستي بيتوجه بوده است. اگر شوراي امنيت سازمان ملل مدعي است كه در برابر تمامي كشورها منصفانه و به دور از بازيهاي سياسي عمل ميكند، پس چرا نسبت به برنامه هستهاي رژيم صهيونيستي هيچ اقدامي انجام نميدهد؟ آنچه جانبدار بودن فعاليتهاي شوراي امنيت را اثبات ميكند، ادامه شك و ترديدها در مورد برنامه هستهاي رژيم صهيونيستي است؛ برنامهاي مبهم كه به رغم درخواستها براي شفافيت، هيچ اعلام رسمي در مورد آن از سوي تل آويو صورت نگرفته است.
كشورهاي مختلف جهان از جمله سازمان كشورهاي غيرمتعهد از برنامه هستهاي ايران حمايت كردهاند، اما آمريكا با نفوذ بر شوراي امنيت سازمان ملل قصد دارد در روند برنامه هستهاي مسالمت آميز ايران اخلال ايجاد كند، اما كارشناسان و تحليلگران غرب و حتي برخي رسانههاي آمريكا بر اين موضوع تاكيد داشتهاند كه ايران در آستانه تبديل شدن به يك كشور هستهاي است و آمريكا بايد در نهايت يك ايران هستهاي را بپذيرد. اين دستاورد بزرگي براي ايران كه مدتهاست با تحريمهاي غرب مواجه است، به شمار ميرود؛ دستاوردي كه جامعه جهاني را وادار به تسليم شدن در برابر آن كرده است.
ماموريت صلح بانان سازمان ملل
فعاليت صلح بانان اين سازمان با هدف كمك به كشورهايي كه با مناقشات داخلي روبرو هستند، انجام ميشود. اولين فعاليت صلح بانان سازمان ملل در سال 1327 ش، زماني كه شوراي امنيت سازمان ملل دستور استقرار ناظران نظامي براي نظارت بر توافقنامه آتش بس ميان رژيم صهيونيستي و همسايگان عربش را داد، آغاز شد. از آن زمان به بعد 64 عمليات صلح بانان سازمان ملل در سراسر جهان انجام شده است. به موضوع فعاليت صلح بانان سازمان ملل به طور دقيق در منشور سازمان ملل اشاره نشده است، اما طي سالهاي اخير ماموريت صلح بان سازمان ملل با توجه به مناقشات مختلف و فضاي سياسي كشورها انجام شده است. هدف اصلي فعاليت صلح بانان سازمان ملل حفظ ثبات و صلح كشورهاي مواجه با مناقشه داخلي است. اين در حالي است كه اين صلحبانان در كشورهاي آفريقايي از ممانعت از وقوع فاجعه تجاوزهاي جنسي ناكام بودهاند.
به نظر ميرسد كه مقامات سازمان ملل در حال حاضر بايد اصلاحات بنياديني در اين سازمان اعمال كنند تا به دنبال آن ديگر قدرتهاي بزرگ جهان نتوانند بر اين سازمان بينالمللي بزرگ نفوذ و تسلط داشته باشند و اين اقدام در ادامه بقا و مشروعيت سازمان ملل بسيار مهم و حياتي به شمار ميرود.
کد مطلب: 42219