برده داری نوین در غرب مدرن!!

دوره اول: اروپای بعد از رنسانس پیشرفت های عمده ای داشت، انقلابات علمی در این دوره سبب پیشرفت و ترقی جامعه عقب افتاده اروپا می باشد. علل ایجاد این تحولات در واقع ترجمه آثار شرقی بالاخص آثار دانشمندان اسلامی بود اما این برداشت تفکری با نگاه و ظرف مادی صورت پذیرفته بود و به همین دلیل مانع برداشت فرهنگی گردیدولی با این همه باید پذیرفت با اینکه زنان از جایگاه اجتماعی مناسبی در آن دوران برخوردار نبودند ولی جایگاه اجتماعی وخانوادگی آنان تابه این حد تنزل نیافته وخانواده دارای مرتبه ای تعریف شده بود. تعریف خانواده آن دوران به این شکل بودکه اعضای خانواده در کنار یکدیگر زندگی ودر یک مزرعه کار وفعالیت می کردند وکودکان آن خانواده زیرنظر پدر بزرگ و مادر بزرگ تعلیم می یافتند.

دوره دوم: همزمان با دوران انقلاب صنعتی و اختراع ماشین بخار عرصه بر فتح سرزمین های ناشناخته باز شد، اروپائیان علاوه بر چپاول سرزمین های بکر ، مردمان آنان را نیز به بردگی بردند، کارخانجات شکل گرفتند و اروپا آرام، آرام به سمت نظام اقتصادی منظم بر پایه تولید انبوه و انبار محصولات به پیشرفت. پایه های نظام سرمایه داری در حال شکل گیری بود. این نظام برای بقای خود احتیاج به نیروی کار ارزان داشت و همه این عوامل زمینه ساز معرفی زنان به عنوان یک نیروی کار ارزان شد با صنعتی شدن جوامع غربی خانواده هم دستخوش تغییرات ساختاری شد دیگر خانواده ها در کنار هم نمی توانستند زندگی کنند ، شکل خانه ها و اندازه آنها تغییر کرد، زن و مرد برای تامین معاش باید از صبح تا شب فعالیت می کردند ، خانه های سالمندان شکل گرفت پدربزرگ و مادر بزرگ به جای حضور در خانواده در آسایشگاهها نگهداری می شوند و کودکان در کودکستانها پرورش می یابند.

دوره سوم: دوره فراصنعتی دوره ای است که از نمادهای این دوره می توان کامپیوتر را نام برده که هدایت همه امور را بدون زحمت و آسان کرده همه چیز شکل نامنظم به خود گرفته است.بشر متمدن نامنظم شده خانواده این دوره تک هسته ای یا تک والدینی است. یعنی فرزند خانواده با پدر یا مادر خود زندگی می کند. زن و شوهر یکدیگر را زیر یک سقف تحمل نمی کنند و نداشتن ارتباط نامشروع مردو زن بیماری محسوب می شود .جامعه امروز به جای پیشرفت روز به روز به دوران توحش قبل از رنسانس باز گشته است، بشر امروز با کنار گذاشتن معنویت و دین از عرصه زندگی خود به حیوانی مدرن تبدیل شده است.

بررسی آمار ها گویای این مطلب است که زن غربی از این لجام گسیختگی به ستوه آمده اما هیچ راهی را برای نجات خود متصور نیست. در ادامه این گزیده به گوشه هایی از اعترافات غربیها از وضعیت زنان در اروپا که در گزارشات، مصاحبه ها و مقالات مختلفی آمده توجه کنید. آرایش، مد و بهره کشی از زنان این است بلایی که صهیونیزم جهانی بر سر زن اروپایی آورده است.

هلن بیکر از سیاتل واشنگتن، در مقاله ای به سر دبیر یکی از هفته نامه های آمریکایی می گوید: “من خودم اگر می توانستم دشواری ها و هزینه های لوازم آرایش را کنار بگذارم بسیار آسوده خاطر می شدم، اما سرمایه داری نمی گذارد. من شیفته آگهی های زیبایی نیستم اما فشار اقتصادی به زور مرا وامی دارد که این مواد لعنتی را خریداری و آن را به کار برم.”

کاربرد لوازم آرایش در دنیای امروز ((نشانه بربریت است)) چون ضروری و اجباری است. چون ما همیشه لوازم آرایش را برای اینکه خود خواسته ایم به کار نمی بریم. این پدیده بربریت است، نه خود آرایش. آرایش نشانه بربریت است چون از این واقعیت پرده بر می دارد که چهره فیزیکی زن را می سازند تا چنان اهمیت بزرگ و سرنوشت سازی را دارا شود که سایر جنبه های شخصیت او را در رده زیرین و نزدیک به نابودی قراردهد.

- استاندارد زیبایی زنانه در سرمایه داری را نخستین بار مردانی که از سوی جامعه بهره کش گمراه شده بودند پدید آوردند. این مردان، زنان را جز یک بازیچه نمی توانستند ببینند . هیچگاه در -ذهن نظریه پردازان آشکار سرمایه داری نمی گذرد که زن ممکن است انسان رشد یافته باشد و توانایی های دستیابی به بسیاری از چیزهای بیرون از رختخواب را هم داشته باشد.

- استانداردهای زیبایی اندام از طریق ستاره های هالیوود و مسابقه های گونانگون زیبایی، نگهداری و درباره ی آن جارو جنجال بر پا می شود. آنها همچون نمونه زیبایی در برابر چشمان افسون شده توده ی زنان از طریق رسانه های در دسترس مانند روی پرده سینما و تلویزیون و مجله های خوش نما و بازاری رژه می روند؛

- کارفرمایان مردی که، کارگران کارآمد و کار آزموده را به جای کسانی که درخشش هالیوودوار دارند به کارگمارند، به راستی بسیار اندک اند.

- اگر زنی برای کار در اداره، رستوران و یا کار خانگی درخواست بدهد و ظاهر و قیافه خود را فراموش کند و آن را نادیده بگیرد به طور یقین در آزمون استخدام آخرین نفر است.

- این رقابت بزرگ پرآب وتاب،که به شکل های بیشماری رخ میدهد،به شکل باز یا زیرکانه و پنهان بخش بزرگی ازفکر و وقت زنان رامی گیرد وبزرگترین ابزار این رقابت بیشترنمایاندن سکس از راه آرایش است.

- کریستین دیور، طراح نامدار مد ثروتمندان ، که سبک لباس های او برای فقیران کپی می شود ، این توان را دارد که دامن پنجاه میلیون زن آمریکایی را یک شبه بالا ببرد یا پایین بیاورد یا هر دو کار را انجام دهد . تفاوت سه یا چهار اینچی در بلندی دامن می تواند دنیای زنان را که از نظر اجتماعی می بایستی به تازه ترین مدها وفادار بماند ، زیر و رو کند شاید برای ثروتمندان دور انداختن لباس هایشان و خرید لباس نو گونه ای سرگرمی می باشد . اما برای بینوایان مصیبت بار است. با این همه درست از طریق چنین دستورهای مد است که سودجویان پروارتر می گردند .

وضعیت جامعه زنان اروپا از نگاه آمار

۱- تجاوز به عنف ( به زور ) از هر ۳۴ دقیقه یک فقره به هر ۱۴ دقیقه یک فقره رسیده طبق نوشته مجله نیوزویک هر ساله دهها هزار کودک در اروپا مورد تجاوز جنسی و سوء استفاده های دیگر قرار می گیرند این آمار مربوط به دو دهه ی گذشته می باشد اکنون این آمار به طور وحشتناکی افزایش یافته است.

۲- طبق آمار گیری در انگلستان ۴۱% زنان ۱۶ تا ۳۰ساله از اینکه احتمالا مورد تجاوز قرار گیرند همیشه و به طور دائم بسیار نگران هستند، بیش از ۱۱% از زنان انگلیسی به هر حال یک روزی از سال مورد تجاوز قرار خواهند گرفت ۴ % زنان از آژیرهای هشدار دهنده جنسی استفاده می کنندو ۷% از زنان کلاسهای دفاع از خود دیده اند.

۳- در سال ۱۹۹۳بیش از ۴۲۰۰دانش آموز دختر به مجله سون تین گزارش دادند که پسرها آنها را مورد حرکات تحریک آمیز قرار داده اند . پژوهشگران دانشکده ولسی پس از انتشار این مطلب دریافتند که در حدود ۴۰ درصد دختران هر روز و ۲۹ درصد به طور هفتگی مورد آزار جنسی قرار می گیرند . بیش از دو سوم این مزاحمت ها در انظار عمومی صورت می گیرد و حدود ۹۰ درصد آنان مورد رفتار و گفتار تحریک آمیز قرار می گیرند.

۴- به گفته شلیت، برنامه زندگی خانوادگی در ایالت نیوجرسی، با آموزش مسائلی مانند کنترل زایمان، سقط جنین… و بلوغ از مهد کودک آغاز می گردد.

۵- الکساندر سنجر، (مسئول سازمان والدین شهر نیویورک در سال ۱۹۹۸در روزنامه دیلی نیوز می نویسد : ۷۵درصد نوجوانان آمریکایی قبل از پایان تحصیلات متوسطه رابطه جنسی دارند!!! در نیویورک بیش از ۵۴ هزار نوجوان بین سنین ۱۵ تا ۱۹ سالگی باردار می شوند.

۶- سفرانسیس ویلیارد که یک مسیحی ثابت قدم بود و در تبلیغ دینش ید طولائی داشت، اولین کسی بود که جنبش زنان را پایه ریزی کرد(در سال ۱۸۸۰) او سخت کوشید تا امتیاز ات بیشتری برای زنانی که حقوق آنان به طرز خشونت باری نقض شد کسب نماید. زنان به خاطر تحریف ارزشهای اخلاقی توسط مردان، برای مدتهای طولانی قربانی جریان قراردادی ناجوانمردی ها بودند می نویسد: وقتی در ماساچوست و ورمونت جرم دزدیدن یک گاو از جرم تجاوز به یک دختر سنگینتر است و یا در ایلی نویز تجاوز اصولا جرم محسوب نمی شود به این نتیجه می رسیم که (ما زنان) مدت های طولانی است که قربانی فرومایگی هستیم.