ارزيابي رفتاري انگليس در منطقه نشان ميدهد كه سران لندن روياهاي جديدي را براي منطقه در سر دارند كه محور آن را حضور نظامي تشكيل ميدهد.
گزارشهاي منتشره نشان ميدهد دولت انگلیس با رژیم بحرین درباره ایجاد پایگاه نظامی در این کشور به توافق رسیده است که در این صورت انگلیس پس از خروج از منطقه در سال ۱۹۷۱ اولین پایگاه نظامی دریایی را در منطقه خلیجفارس ایجاد خواهد کرد.
مایکل فالون وزیر دفاع انگلیس ادعا کرد: بار دیگر ما برای درازمدت در منطقه خلیجفارس متمرکز خواهیم شد. وزارت دفاع انگلیس نیز اعلام کرد به موجب این توافقنامه تاسیسات موجود در بندر سلمان در بحرین که چهار کشتی جنگی مینروب انگلیس در آن است، ترمیم خواهد شد. این توافقنامه درحالی امضا شده است که ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا نیز در بحرین مستقر است.
طراحي انگليس براي حضور نظامي گستردهتر در منطقه زماني آشكارتر مي شود كه وزارت دفاع انگلیس قصد دارد با انتشار گزارش بررسیهای خود به طور رسمی به زنان اجازه دهد تا به عنوان جنگجو در واحدهای رزمی ارتش این کشور در خطوط مقدم حاضر شوند. انگليس پس از جنگ افغانستان و عراق با كمبود نيروي نظامي مواجه شده كه جوانان از ورود به ارتش خودداري ميكنند در نتيجه ساختار نظامي اين كشور سعي در جذب زنان در ارتش دارد. بسياري اين رويه را زمينهساز بحرانهاي جديد در ارتش انگليس ميدانند چنانكه اكنون آمار وحشتناكي از تجاوز و بحرانهاي روحي و رواني زنان در ارتش آمريكا حكايت دارد.
در باب حضور نظامي انگليس در منطقه سخنان كامرون نخستوزير انگليس قابل توجه است نخستوزیر انگلیس پیش از سفر به عمان از افزایش حضور نظامی این کشور در کشورهای حوزه خلیجفارس پس از خروج این نیروها از افغانستان خبر داد. کامرون در عمان قرار دادی به ارزش دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون پوند با دولت این کشور برای معامله جتهاي جنگنده «تیفون» امضا کرد.
در همين چارچوب اندیشکدهای در انگلیس با نام موسسه سلطنتی خدمات متحده (RVSI) گزارشی با عنوان "بازگشت به شرق سوئز استقرار نظامی انگلیس در خلیجفارس" منتشر کرد و در آن تغییرات در سیاست انگلیس را بررسی کرد که ناشی از "هراس از آنچه که در خاورمیانه اتفاق میافتد" است. در این گزارش آمده است: مقاصد ارتش انگلیس برای ایجاد حضور سایهوار در اطراف خلیجفارس در واقع حضوری هوشمندانه با تجهیزات، توافقنامههای دفاعی، آموزش و حملونقل است. انگلیس نیروهایش را در سال ۱۹۷۱ از منطقه خلیجفارس خارج ساخت که این اقدام درپی تصمیم شرق سوئز بود.
در همين زمينه در ماههاي اخير نیروهای نظامی انگلیس پس از سه سال از آخرین حضور خود در عراق، بار دیگر به خاک این کشور باز گشتند. اين نيروها بيشتر در اربيل مستقر شده و احتمال تاسيس پايگاه انگليسي در اين منطقه نيز وجود دارد.
لبنان مقصد ديگر نيروهاي نظامي انگليس است چنانكه سخنگوی وزارت خارجه انگلیس اعلام کرد که بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ سرباز لبنانی در پادگانهای آموزشی انگلیس آموزش نظامی دیدند.روزنامه تلگراف انگلیس از حضور محرمانه نیروهای انگلیسی در مرز لبنان و سوریه خبر داده بود.
از سوي ديگر تعدادی از نیروهای ویژه ارتش انگلیس در مرز سوریه و اردن مستقر شدند. لازم به ذكر است چندي پيش رزمايش "سپرجزیره" در خاک امارات با حضور نظاميان انگليسي برگزار شد.
مجموع اين رفتارها نشان ميدهد كه انگليس به دنبال ايجاد پايگاههاي نظامي جديد در منطقه است كه ابعاد ديگر آن را حضور در قطر، افغانستان و پاكستان تشكيل ميدهد.
حال اين سوال مطرح است كه هدف انگليس از بازگشت نظامي گسترده به منطقه پس از ۴۰ سال چيست؟
برخي از ناظران سياسي محور رويكرد انگليس به منطقه را برگرفته از رفتارهاي آمريكا ميدانند. آمريكا در حالي در مسير زوال نظامي قرار گرفته و ديگر آن توان گسترده براي حضور فراگير در سراسر جهان را ندارد كه رقابتي سنگين ميان كشورهاي غربي براي حضور گستردهتر در غرب آسيا (خاورميانه و خليجفارس) آغاز گرديده است.
طراحي انگليس، فرانسه و آلمان براي فروش تسليحات به كشورهاي عربي و وابستهسازي آنها به خود و حضور نظامي در منطقه به بهانه مقابله با داعش از جمله اين رفتارها است.
در اين ميان آمريكا كه سعي دارد تا حضور خود را در قالب مستشاران نظامي كاهش داده و امور را براي مدتي به متحدان خود واگذار نمايد بهترين گزينه را انگليس ميداند چرا كه از يك سو روابطي گسترده با اين كشور دارد و از سوي ديگر انگليس آشنايي كاملي با شرايط منطقه دارد و ميتواند حافظ منافع نظامي آمريكا نيز باشد. نكته قابل توجه آنكه اكنون بسياري از سران عرب متحد آمريكا ديگر اعتمادي به اين كشور ندارند در حالي كه بهترين گزينه براي آمريكا جهت واگذاري امور نظامي اين كشورها انگليس است كه در مهار اين كشورها سابقهاي طولاني دارد.
نكته ديگري كه در باب رفتارهاي نظامي انگليس مطرح است، آگاهي انگليس از شرايط نابسامان اقتصادي خود و نيز اوجگيري قيام مردمي در كشورهاي عربي و گرايشات به بيداري اسلامي است. اتاق فكرهاي انگليس به اين نتيجه رسيدهاند كه براي مقابله با اين روند و تامين منافع خود و صهيونيستها و نيز مقابله با حركتهاي ضد استعماري در منطقه گزينهاي جز حضور نظامي مستقيم در منطقه ندارند لذا طرح ايجاد پايگاههاي نظامي جديد در منطقه را در دستور كار قرار دادهاند.
به هر تقدير ميتوان گفت كه رويكرد انگليس به منطقه بازگشت اين كشور به دوران استعماري گذشته است كه بخشي از آن برگرفته از ناتواني آمريكا در حفظ منافع نظام سلطه در منطقه است كه زمينهساز اجبار انگليس براي حضور در منطقه گرديده است كه حلقه تكميلي اين روند را نيز حضور گسترده آلمان و انگليس در منطقه براي حفظ نظامهاي پادشاهي عربي و مقابله با تهديدات مغاير با منافع نظام سلطه تشكيل ميدهد.
علي تتماج