۰
پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۵
رویکرد، سیاست و نگرش پادشاه جدید عربستان

عربستان به یک جراحی سیاسی داخلی نیاز دارد

عربستان به یک جراحی سیاسی داخلی نیاز دارد
به گزارش اسلام تایمز، پس از درگذشت ملک عبدالله، دوره سلطنت «سلمان بن عبدالعزیز» آغاز شد. در این بین هر چند سلمان بن عبدالعزیز در بیانیه ای اعلام کرده که ادامه دهنده راه ملک عبدالله خواهد بود، اما نوع نگرش فکری، فرهنگی و سیاسی پادشاه جدید عربستان و تاثیر آن مد نظر بسیاری است. در همین راستا برای بررسی بیشتر این امر گفتگویی با مصیب نعیمی کارشناس مسائل خاورمیانه داشتیم:

سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان در بیانیه ای اعلام کرده که ادامه دهنده راه ملک عبدالله خواهد بود، در این بین نگرش فکری – فرهنگی پادشاه جدید عربستان دارای چه ویژگی هایی است؟

با توجه به شرایط موجود در منطقه و عربستان در این برهه حساس، تغییر پادشاه عربستان بعد از مرگ ملک عبدالله، اداره هر نوع مدیریتی در عربستان با چالش های داخلی و خارجی متعدد روبه رو است. اگر چه گفته می شود پادشاه جدید یعنی سلمان عبدالعزیز نگاه فرهنگی دارد و در گذشته فرد میانه رو و معتدل محسوب می گردیده است، اما شاکله حاکمیتی عربستان نمی تواند موقعیت سهل و آرامی را برای وی ایجاد کند. به ویژه اینکه عناصر تندرو و متعصبی مانند سعود الفیصل و بندر سلطان (که در دوره اخیر حکومت عبدالله از ناتوانی و عدم حضور فیزیکی وی در قدرت سو استفاده کردند ) عربستان را وارد بحران هایی کردند که شاید رهایی از آن هزینه سنگینی داشته باشد. همچنین همکاری با تروریست‌ها، دخالت نظامی در امور کشورهای دیگر عربی مانند بحرین، طرح برخورد و جدایی و دوری با عراق و حتی بحران هایی که در بین خود کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را شاهد بودیم و به قطع ارتباط با برخی کشورها مانند قطر پیوست، عواملی هستند که عربستان را از جایگاه پیشین خود به پایین کشیده و بازگشت آن نیاز به یک اقدام حداقل شجاعانه دارد تا بتواند روند را به سوی گذشته باز گرداند.

سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان در زمان پادشاهی عبدالله در سیاست های بین المللی و منطقه ای تا چه اندازه نقش داشت؟


با وجود وجود عناصر قدرت طلبی مانند بندر و فیصل که از قبل گنجانده شده بودند و تغییر این ها به دست پادشاه است، شاید نتوان درست ارزیابی کرد که تا چه اندازه سلمان اقدام جدی در تغییر این جایگاه ها انجام داده باشد. گرچه در حال حاضر با تغییر رئیس دربار پادشاه عربستان و همچنین وزارت دفاع به عنوان اولین اقدام وی اقدام مثبتی را از خود نشان داد و افراد حداقل معتدل تر را در آن مقام ها قرار داد. تاکنون در حوزه بخش امنیتی و سیاست خارجی اقدام جدی از سلمان دیده نشده است، اما اینکه با آن ها در یک جهت قرار دارد قطعی است و در نگرش وی دیدگاه خشونت طلبانه ای وجود ندارد. در این بین اینکه سلمان تا چه حد قدرت داشته باشد تا بتواند عناصری را (که به این شدت در تاروپود عربستان نفوذ کرده اند) را از سر راه بردارد، یک سوال مهم و اساسی است. به همین دلیل تقریبا کشورهایی که به نوعی یا با عربستان رابطه داشته اند و یا با آن تنش دارند، منتظر برخورد ها و واکنش سیاسی سلمان بعد از این برهه هستند.

بدون شک برای اینکه روابط عربستان با کشورهای منطقه به ویژه همسایگان به سطح عادی باز گردد، به یک جراحی داخلی نیاز است. به خصوص در رابطه با عناصری که نه در حوزه عربی و نه در حوزه منطقه ای مقبولیتی ندارند یعنی افرادی که یا تحت تاثیر غرب ،یا با داشتن ماموریت و یا کینه و عداوت در درون خود بر اثر نادانی رشد کرده، مسیر عربستان را از یک کشور معتدل و آرام در منطقه به سمت یک کشور خشونت آفرین و کینه توز جلو برده اند. در واقع اگر چنانچه این تغییرات صورت نگیرد، عربستان با شرایط بسیار دشوار نه در بعد منطقه ای و بین المللی بلکه در بعد داخلی نیز روبه رو خواهد بود. به ویژه اینکه تعداد خاندان سلطنتی افزایش یافته و تنش و مهره گیری در داخل آن ها شروع و باندها و شبکه های که هرکدام با یک نگاه، وابستگی خاص به بیرون و نگاه مختلف به داخل، درصدد استفاده از این نفوذ و موقعیت هستند. در حال حاضر جدال ها در عربستان بر سر مسائل پولی و سهم مالی نیست بلکه سهم سیاسی نیز از مسائل تنش آفرین است که عربستان و خاندان آل سعود با آن درگیر هستند.

نگرش فکری سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان به سلفیت، تندرو های وهابی چگونه خواهد بود؟

از آنجایی که وهابیت بخشی از حاکمیت عربستان است و معمولا در آن نفوذ داشته است همواره دست تکفیری ها در داخل و خارج باز بوده است، لذا شاید برخورد سلمان با این مجموعه ها در این برهه فعلی نتوانیم ارزیابی کنیم. اما آن چیزی که می توان به ضرص قاطع در مورد آن نظر داد آن است که سلمان به مسائل تنش آفرین دامن نزند. یعنی موضع گیری های وی حتی در دوره ولیعهدی نیز بسیار آرام تر و کمتر از دیگران نسبت به کشورهای همسایه و ملل مختلف، دخالت در امور داخلی دیگران بوده و در اصل کمتر وارد بحث سیاسی شده است . چنانچه کمتر مصاحبه یا اظهار نظری از وی موجود است که نشانگر تائید حرکت های تندروانه برخی عناصر را چه در بعد منطقه ای و چه در بعد داخلی وجود دارد. لذا به عنوان یک فرد معتدل تاکنون شناخته شده است. اما اینکه این اعتدال را تا چه اندازه بتواند در مرحله عمل و در اجرا به عنوان بالاترین مقام عملی شود و تا چه اندازه حلقه های قدرتی ( که به راس هرم عربستان پایبند نیستند) از آن تبعیت کنند مساله مهمی است. در واقع این حلقه های قدرت خود ارتباط خارجی ، فعالیت ها و ارتباطات منطقه ای جدایی دارند. حتی فردی مانند بندر سلطان فقط با اموالی که خرج می کرد خودسرانه در آموزش، تحریک ، ایجاد تکفیری ها و فعالیت هایی که به ویژه در سوریه داشت ، یکی از عناصراصلی تشنج و خون ریزی در سوریه به حساب می آید و در یک دوره کنار گذاشته شد. اما وی دوباره سعی کرد در حاشیه باقی بماند و ارتباط ها را ادامه دهد. برخی نیز می گویند تاریخ مصرف این افراد نزد آمریکایی ها به پایان رسیده است. اگر این مورد و نگاه اعتدال در داخل باشد قطعا سلمان می تواند وضعیت بهتری نسبت به گذشته داشته باشد.

آیا انتخاب پادشاه جدید عربستان در تحولات سوریه، بحرین و یمن تاثیر داد؟


عربستان امروزه در بن بست قرار گرفته است و رویارویی با این تحولات منطقه ای عربستان را به سمت بحران بیشتر سوق خواهد داد. لذا نگاهی که در راس هرم قدرت در عربستان در مرحله جدید وجود دارد آن است که چگونه از آن مراحل گذشته و به سمت شرایط بهتری بازگردند. گرچه نوع ورود عربستان به برخی از بحران ها به شکلی است که باید یک هزینه جدی بپردازد و شجاعت فوق العادی می طلبد تا از خطاهای گذشته رها و به مسیر درست بازگردد.

تا چه اندازه در دوره سلمان امکان تغییر نگرش اروپا، روسیه و چین نسبت به عربستان وجود دارد؟

نگاه غرب به عربستان مادی است، زیرا اگر عربستان نفت و سرمایه نداشت شاید مورد توجه واقع نمی شد، آنچه که همه امور غیر دموکراسی و حکومت وراثتی عربستان را برای غربی ها قابل تحمل کرده است، این است که آن ها منافع خود را در ارتباط با چنین کشور نفت خیزی می دانند که بیشترین سهم نفت اوپک را دارد. بنابراین برای آن ها تامین این وضعیت مهم است. لذا به نظر می رسد در دوره سلمان نیز این راه را ادامه می دهند. در بعد منطقه ای اگر سلمان درایت بیشتری داشته باشد، هم می تواند رابطه اش را با غرب حفظ کند و هم عربستان را در تنگناهای بیشتر قرار ندهد.

تا چه اندازه امکان بهبودی روابط عربستان با عراق، ایران و کشورهایی مانند روسیه وجود دارد؟

عربستان با یک توهم به یک نقطه خطرناک وارد شد. هنگامی که از سیاست هایی جمهوری اسلامی ایران دور شد ، فکر می کرد که اگر قومیت عرب را به یدک بکشد، همه کشورهای عربی با آن همراه خواهند بود. اما اکنون تقریبا عربستان کم طرفدار ترین کشور در حوزه عربی در شاخ آفریقا و در حوزه محیطی و حتی در شورای همکاری خلیج فارس است. در این بین قطر و عمان قطعا سیاست های عربستان را نمی پذیرند و کویت نیز تا حد همسایگی عربستان را قبول دارد، اما تنش و تشنج را با عراق و کشورهای همسایه را به نفع خود نمی داند. لذا عربستان عملا در حالت انقباض است و فقط ایران نیست که با سیاست های خشونت طلب عربستان مخالف است، بلکه کشورهای عربی نیز در این رابطه با عربستان اختلاف نظر شدیدی دارند. از این جهت عربستان است باید خود را با یک سری از وضعیت ها تطبیق دهد و این تفکر را (که بتواند با پول ، سرمایه و امکانات) به نقطه مطلوب خود رسد را باید فراموش کند. چرا که ممکن است پول تشنج و بحران ایجاد کند اما هرگز نمی تواند یک صلح و امنیت را ایجاد کند.
کد مطلب : ۴۳۵۷۵۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما