۰
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۳

برلین آلت دست صهیونیسم

برلین آلت دست صهیونیسم
به گزارش اسلام تایمز، کشور آلمان یکی از مهمترین کشورهای اروپایی محسوب می‌شود که در بسیاری زمینه‌ها از جمله در عرصه اقتصادی و سیاسی مدعی قدرت است. البته این به قول خود کشور قدرتمند اروپایی به اندازه ای خود را متعهد به صهیونیسم و قوم یهود می داند که به برده ای در دست اسرائیل تبدیل شده است.

در این گزارش بر آنیم تا نیم نگاهی به نفوذ یهودیان در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه آلمان بیاندازیم که برخی آمارها و ارقامی که در این راستا ارائه شده حیرت آور بوده و نشان از این دارد که نوعی دیکتاتوری یهود بر جامعه آلمان حاکم است.

در سال ۱۹۵۰ تقریبا همزمان با تاسیس جمهوری فدرال آلمان، شورای مرکزی یهودیان در این کشور نیز پایه گذاری شد. موسسین این شورا امیدوار به پیگیری منافع و مشکلات و ایجاد امکانات بهتری برای حدود ۲۰ هزار یهودی آلمانی به جای مانده در آلمان بودند. این شورا با تشکل نمایندگان ارگان های یهودی در چهار حوزه اشغال شده آلمان در نوزدهم ژوئیه ۱۹۵۰ و تنظیم اساسنامه ای برای انجمن های یهودی در حال تشکیل، تاسیس یافت. هدف از تاسیس این شورا این گونه تشریح شد؛ «ایجاد حیات مجدد برای جامعه یهود در آلمان، پذیرش یهودیت به عنوان یک هویت، مراقبت از جامعه یهود و به طورکلی تامین آزادی مطلق اجتماعی برای هر یک از اعضاء انجمن»

شوراى مرکزى یهودیان آلمان بزرگ‌ترین تشکل یهودیان آلمان محسوب می‌شود. علاوه بر این تشکل، سازمان‌هاى کوچک و بزرگ دیگرى نیز در این کشور وجود دارند که در زمینه‌هاى مختلف از جمله برپایى راهپیمایى در حمایت از رژیم اسرائیل و انجام فعالیت‌هاى آموزشى، فرهنگى و ورزشى فعالیت مى‌کنند.

در بخش مطبوعات نیز هفته‌نامه‌اى به نامAllgemeine judisch در بن منتشر می‌شود که پرتیراژترین مجله یهودى در آلمان است. همچنین هفته‌نامه‌اى به زبان آلمانى یدیش در مونیخ منتشر مى‌شود. در فرانکفورت نیز ماهنامه‌اى به نام Judische Germeinde منتشر مى‌شود.در برلین نیز ماهنامه Judische Korrespondenz به زبان‌هاى آلمانی و روسى منتشر مى‌گردد. به علاوه حدود ۳۰ موزه در آلمان وجود دارد که به‌طور کامل یا جزئى به تاریخ یهود اختصاص دارند. مهم‌ترین موزه‌هاى یهودى در فرانکفورت، کلن و برلین واقع هستند.

در سال ۱۹۸۹ کشور آلمان با تحول بزرگ دیگری روبرو شد که بی تاثیر بر قشر اقلیت و جامعه یهود نیز نبود. با فروپاشی نظام کمونیستی در سوم ماه اکتبر دیوار میان دو آلمان غربی و شرقی برداشته شد و آلمانی متحد در جغرافیای اروپا شکل گرفت. طی چهار دهه از تاسیس جمهوری فدرال آلمان تا اتحاد مجدد دو آلمان، عادی ساختن زندگی جامعه یهود آلمان و همزیستی مهاجرین یهود از اروپای شرقی با غربی ها به طور نامحسوس و مداوم ادامه داشت. به همین جهت در اکثر ایالات آلمان و شهر برلین که پس از اتحاد دو آلمان پایتخت این کشور محسوب می شود، انجمن هایی متعلق به یهودیان تشکیل یافت. اهم وظایف این انجمن ها در امور فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و پرورشی خلاصه شد و به همین جهت اعضای زیادی را جلب نمود. بدین ترتیب مجددا اجتماعات کوچک و انگشت شمار یهودی به اجتماعی مهم و قابل توجه در جامعه تبدیل شد. فروپاشی دیوار برلین و خاتمه دوران حیات کمونیست باعث شد یهودیان در کنار یکدیگر در آلمانی متحد و واحد زندگی کنند.

از سویی دیگر سقوط کمونیست، مهاجرت بسیاری از یهودیان را از دیگر کشورهای اروپایی شرقی به آلمان میسر ساخت. به همین جهت طی سال های اخیر اعضای انجمن‌های یهود در آلمان افزایش یافته است و به نظر می آید در سال های آتی این رقم کماکان سیر صعودی داشته باشد. بدین ترتیب دوره جدیدی در حیات یهودیان آلمان آغاز شد. در این راستا حمایت و پشتیبانی شورای مرکزی یهودیان آلمان از این مهاجرین بی تاثیر نبوده است. چرا که این شورا خود را متعهد می داند از ورود آنها به گرمی استقبال کند و آنان را در آغاز مرحله جدیدی از زندگی خود یاری دهد.

در تابستان ۱۹۹۷ کرسی استادی در رشته «تاریخ و فرهنگ یهود» در یکی از معروف ترین دانشگاه های مونیخ به نام لودویگ – ماکسیمیلیانس به عنوان اولین تشکیلات ایجاد شده در یک موسسه علوم تاریخی شروع به کار کرد. از نتایج وجود چنین دانشکده ای می توان به تحقیق و تفحص و آموزش مداوم و منظم در تاریخ و فرهنگ یهود، ارایه پایان نامه های دانشجویان و افزایش آگاهی علمی در این راستا اشاره نمود. بدین ترتیب تاریخ و فرهنگ یهود نه به عنوان یک واحد درسی از دروس پایه یا غیر اصلی بلکه به عنوان یک واحد درسی محسوب می شود که هر دانشجویی مجاز به انتخاب آن است.

سیطره یهودیان در جامعه اروپایی و بویژه آلمان در عرصه های اقتصادی نیز به چشم می خورد.

پایگاه اینترنتی "گلوبال‌فایر" (GlobalFire.Tv) چند سال پیش در مقاله‌ای تحلیلی چگونگی به‌وجود آمدن بحران در منطقه اقتصادی یورو را بررسی کرده و به تشریح پیامدهای آن در آلمان پرداخت. در این مقاله با اشاره به نقش یهودیان در سوء‌استفاده از ابزارهای مالی ناکارآمد غرب، از تسهیل کلاهبرداری‌های هنگفت مالی توسط قوانین مصوب دولت آلمان به شدت انتقاد شد. نویسندگان مقاله بر این باور بودند که در صورت تداوم روند کنونی و تسلیم سیاستمداران اروپا و بالاخص آلمان در برابر خواسته‌های بی‌پایان لابی یهود، به زودی شاهد فروپاشی یورو و اتحادیه اروپا خواهیم بود.

مقامات آلمانی مناسبات گسترده ای با تل آویو دارند و لابی صهیونیسم در آلمان از نفوذ زیادی برخوردار بوده و این مسئله به ویژه در دوران صدر اعظمی مرکل دیده می شود.

بارها مشاهده شده است که مرکل در دوران صدر اعظمی خود را نسبت به حفظ رژیم صهیونیستی و حمایت از اقدامات هر چند وقیحانه این رژیم متعهد دانسته است.

مرکل در دیدارهای متعدد خود با مقامات رژیم صهیونیستی از جمله نتانیاهو بارها عنوان کرده است که برلین از همه توان خود برای حمایت از تل آویو استفاده خواهد کرد.

همچنین موارد زیادی دیده شده که سیاستمداران آلمانی بعد از انتقاد به رژیم صهیونیستی از طرف مقامات آلمانی تحت فشارقرار گرفتند که عذرخواهی کنند.

"زیگمار گبریل" رهبر حزب سوسیال دموکرات آلمان که در حال حاضر معاون صدر اعظم این کشور است از منتقدان جدی شهرکسازی های رژیم صهیونیستی است. وی چندی پیش در اظهاراتی ازجنایات رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیان انتقاد کرده و اظهار داشته بود "فلسطینیان در سرزمینی زندگی می کنند که قانونی ندارد. سرزمینی که تحت نظر رژیمی آپارتاید (اسرائیل) است و در آن انصاف و عدالتی وجود ندارد."

اظهارات رهبر حزب سوسیال دموکرات مبنی بر وجود رژیمی آپارتاید در سرزمینهای اشغالی منجر به خشم آنگلا مرکل و هم حزبی های وی شد.

اعضای حزب دموکرات مسیحی (حزب متبوع مرکل) از زیگمار گابریل خواستند تا بابت زخم زبانی که به مقامات رژیم صهیونیستی زده است از آنها عذرخواهی کند.

حزب دموکرات مسیحی آلمان به گونه ای در این خصوص موضع گیری کرد که گویا رهبر حزب سوسیال دموکرات به تاریخ و سابقه آلمان توهین کرده است.

در نهایت رهبر حزب سوسیال دموکرات آلمان اعلام کرد که اظهارات وی در واکنش به سختی های موجود در فلسطین و رنجی که بر مردم فلسطین می رود بیان شد و وی قصد نداشته است رژیم صهیونیستی را با رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی (در دوران قبل از پیروزی ماندلا) مقایسه کند.

در دهه ۱۹۲۰کل جمعیت یهودیان آلمان یک درصد از کل جمعیت آلمان بود اما در سال ۱۹۲۴ در پارلمان این کشور ۲۵ درصد سوسیال دموکرات ها یهودی بودند. آنها ۵۷ درصد از تجارت فلزات، ۲۲ درصد از تجارت غلات، و ۳۹ درصد از تجارت منسوجات را در اختیار داشتند. بیش از ۵۰ درصد از اعضای اتاق بازرگانی برلین را آنها تشکیل میدادند، و همچنین ۱۲۰۰ نفر از ۱۴۷۴ عضو بورس اوراق بهادار آلمان نیز آنان بودند.از ۲۹ تئاتر قانونی در برلین ۲۳ سالن آنها مدیر یهودی داشتند و در سال ۱۹۳۱ از مجموع ۱۴۴ فیلم تولید شده، ۱۱۹ عدد آنها توسط یهودیان نوشته شده و تهیه کنندگی ۷۷ عدد دیگر نیز با آنان بود.

رژیم صهیونیستی از بدو شکل‌گیری و حتی پیش از آن برای پیشبرد اهداف نامشروع خود از جمله به رسمیت شناخته شدن تلاش کرده و به لابی‌گری متوسل شده است. آشکارترین لابی صهیونیست ها در جهان در امریکا فعالیت می‌کند، اما این لابی در کشورهای اروپایی نظیر انگلیس، آلمان، فرانسه و حتی ایتالیا و اسپانیا نیز به شدت فعالیت دارد. روند قدرت‌گیری و نفوذ لابی صهیونیسم در اروپا پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی آغاز شده بود و نفوذ لابی‌های یهودی و صهیونیسم در سیاست‌ها و راهبردهای اروپا از جنگ جهانی اول تا به امروز مشهود بوده است.

بسیاری از موضع گیری های سیاسی برلین در سایه دیکتاتوری یهود بر این کشور در راستای منافع صهیونیست ها و به صورت یکجانبه انجام شده است. از جمله می توان به حمایت های قاطع سران آلمانی از جنایات صهیونیست ها در نوار غزه اشاره کرد.

مقامات آلمان در جریان جنگ غزه در کنفرانسی در برلین اظهار داشتتند که در کنار اسرائیل ایستاده‌اند.

سیطره صهیونیست ها یا به عبارت دقیق تر تندروهای یهودی بر تاریخ اروپا و نفوذ آن در ساختارهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و . . . همچون صحنه های مختلف زندگی اجتماعی داستان عجیب و دور و درازی دارد که به تحقیق آن را می توان «دیکتاتوری اقلیتی صهیونیست بر جامعه اروپا» نام نهاد. در حقیقت با توجه به آنچه که از بررسی سیر تحولات تاریخی اروپا بویژه روند رویدادهای جاری تاریخ معاصر اروپا بر می آید، با اطمینان کامل می توان اذعان داشت که صهیونیست ها در تمامی معادلات و مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای اروپا از «جایگاه نفوذی» برخوردار بوده اند. کما اینکه در این میان بیش از هر گروه دیگری، وزن سیاسی بسیار مؤثر و بالایی را در تعیین چشم اندازها و مشخص نمودن فرآیندها و طراحی و ساماندهی «زیربناها و روبناها» در این قاره در طول تاریخ به خود اختصاص داده اند. دلیل این امر نیز بیش از هر چیز دیگر به نفوذ «ساختاری» یهودیت و «لابی صهیونیسم» در نهادهای اجتماعی و سازمان های سیاسی و مراکز اقتصادی- صنعتی و بطور کلی با سوء استفاده از آموزه های دینی و مبانی ارزشی به سیطره همه بعدی یهود در این قاره برمی گردد.

یکی از مصادیق نفوذ صهیونیسم در آلمان این است که چند ماه پیش برلین در اقدامی غیر منتظره دفاتر یک موسسه خیریه را که در زمینه کمک به ایتام لبنانی فعال بود در این کشور تعطیل کرد، اقدامی که به وضوح می توان نقش صهیونیسم را در آن دید. به عقیده صهیونیست ها «این مؤسسه تحت کنترل حزب‌الله در ایالت ساکسون آلمان در حال جمع‌آوری کمک‌های مادی برای بازماندگان کسانی بود که علیه اسرائیل حملاتی انجام داده‌اند.»

از مصادیق دیگر نفوذ صهیونیست ها در سیاست های آلمان می توان به گزارش اخیر نشریه آمریکایی فارن پالسی اشاره کرد. به گزارش این نشریه غربی، اسرائیل همچنین قبل از سال ۲۰۱۳ یک پرونده عظیم به مقامات آلمانی تحویل داده که در آن لیست فعالیت‌های حزب‌الله در آلمان مشخص شده بود. مفسران آلمانی گفته‌اند که این پرونده نقش مهمی در متقاعد کردن سیاستگذاران آلمانی برای حمایت از اقدام اتحادیه اروپا در تروریستی اعلام کردن حزب‌الله داشت. اما حزب محافظه‌کار مرکل ضمن مقابله با فعالیت‌های حمایت گرایانه چپ‌ها از حزب‌الله، سیاست این کشور را نزدیک به رویکردی در اتحادیه اروپا اعلام کرد که مخالف جنبش مقاومت اسلامی لبنان هستند. در همین راستا، توماس دمایزیر، وزیر کشور آلمان، اظهار داشت: «سازمان‌هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم علیه حق موجودیتی اسرائیل کار می‌کنند در خاک آلمان نمی‌توانند آزادانه فعالیت کنند.»

از جمله آخرین موارد حمایت دولت آلمان از صهیونیست ها مى‌توان به تصویب قانونی در سال ۲۰۰۳ اشاره کرد که براساس آن دولت آلمان موظف شد سالیانه ۳ میلیون یورو (۳/۵ میلیون دلار) به جامعه یهودیان در آلمان پرداخت کند. این مبلغ در اختیار شوراى مرکزى یهودیان آلمان قرار می‌گیرد تا صرف ارائه خدمات آموزشى و فرهنگى به یهودیان این کشور و به‌ویژه یهودیان تازه‌وارد اروپای شرقی گردد. به علاوه در درون وزارت کشور آلمان دفتر ویژه‌اى تشکیل شده است که وظیفه آن کنترل فعالیت‌هاى آنتى‌سمیتیک (سامی ستیزی) در این کشور باشد. دفتر مذکور هر ساله گزارشى را در مورد فعالیت‌هاى آنتى‌سمیتیک منتشر می‌کند.

لابی صهیونیسم بسیار تلاش کرده، خود را ستمدیده جلوه دهد، اما با افزایش آگاهی مردم و انقلاب اطلاعات و گسترش ابزارهای اطلاع‌رسانی، صهیونیسم دیگر نمی‌تواند به طور کامل اذهان مردم را به تسخیر خود درآورد.

مساله‌ای که به تدریج منجر به افزایش فشار افکار عمومی بر سیاستمداران خود خواهد شد، هر چند در حال حاضر اکثر سیاستمداران اروپایی به پول و نفوذ اقتصادی لابی یهودی برای پیشبرد اهداف خود نیاز دارند و رسانه‌های اروپایی نیز برای این که بتوانند به حیات خود ادامه دهند و برچسب یهودی‌ستیزی به آن‌ها نخورد مجبور به سکوت هستند. به عبارت دیگر در حال حاضر، سیاستمداران اروپایی در تسخیر صهیونیست‌ها و حامیان صهیونیسم هستند، اما واضح است که مردم اروپا از این واقعیت آگاه شده اند و در اعتراضات خود علیه دولتمردانشان آن را نشان می دهند. در این وضعیت دیگر سران اروپا نمی توانند با هزینه کرد پول صهیونیست ها برای خود سرمایه اجتماعی کسب کنند و ناچار به تغییر سیاست های خود شده و در بین مردمانشان سرخورده و بی آبرو خواهند شد.

در این راستا می توان به برگزاری تظاهرات های ضد صهیونیستی در جریان جنگ غزه در آلمان اشاره کرد.

همچنین نظر سنجی اخیری که موسسه برتلسمن انجام داده است نشان می دهد که بیش از ۶۲ درصد آلمانی ها نظری منفی نسبت به رژیم صهیونیستی دارند.

حدود ۴۸ درصد آلمانی ها نیز اعلام کردند که نظر آنها نسبت به اسرائیل امروز، مثبت نیست و این دیدگاه در خصوص رژیم حاکم بر اسرائیل بدتر است به طوری که بیش از ۶۲ درصد آلمانی ها، دیدگاهی منفی نسبت به این رژیم دارند.

در حال حاضر روابط دولت آلمان با رژیم اسرائیل در سطح خوبى قرار دارد و به نظر مى‌رسد دولت آلمان پس از انگلیس و ایتالیا سومین دولت حامی اسرائیل در میان قدرت ملى بزرگ اروپاست. سفرهاى متعدد مقامات اسرائیل به آلمان و بالعکس، انعقاد قراردادهای مهم نظامى و فروش تسلیحات پیشرفته آلمانى به اسرائیل (از جمله زیردریایى‌هاى اتمى که قرارداد آن اخیرا منعقد شده است) از جمله نشانه‌هاى روابط خوب آلمان با رژیم اسرائیل است. موشه کاتساو از روسای سابق رژیم صهیونیستی در یکى از سفرهاى اخیر خود به آلمان چنین گفته است: «آلمان چندین دهه است که دوست نزدیک ماست. من از دولت آلمان به‌دلیل حمایت از اسرائیل و تلاش براى سرکوب فعالیت‌هاى آنتى‌سمیتیک تشکر مى‌کنم.»

نمایندگان پارلمان آلمان از اهمیت جایگاه ویژه ای برخوردارند این پارلمان است که صدر اعظم را تعیین می‌کند و هر نماینده در آلمان از پنج تا ۱۵ دستیار دارد.

این مسئله که تعداد یهودیان آلمان تنها ۱۵۰ هزار نفر است و بیش از صد کرسی نمایندگان مجلس در اختیار یهودیان غیر آلمانی تبار است نشان می دهد که دولت آلمان خود و مردم این کشور را به برده صهیونیست ها تبدیل کرده است.
کد مطلب : ۴۳۷۲۰۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما