۰
چهارشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۴

بررسی تطبیقی الگوهای نوین هویتی در منطقه غرب آسیا

بررسی تطبیقی الگوهای نوین هویتی در منطقه غرب آسیا
تحولات امروز منطقه غرب آسیا، شکل گیری و رقابت بین سه الگوی نوین هویتی را نشان می دهد. سؤال اصلی مقاله این است که چه نسبتی بین این الگوها برقرار است؟ فرضیه مقاله می گوید هر کدام از الگوها با بازتولید هویت در یک روند تکاملی، براساس هویت تاریخی خود و در یک بستر اجتماعی صاحب نقش شده و برای رسیدن به جایگاهی بالاتر تلاش می کنند؛ از این رو در این مجموعه هویتی، آنها را صاحب نقش ساخته و موجب شکل گیری سه الگوی سلفی نوین، اخوانی نوین و اسلام انقلابی شده است. الگوی سلفی با پیشاهنگی عربستان، به دنبال نظم خلیفه گرایی جهانی، الگوی اخوانی با پیشقراولی کشورهایی چون مصر و ترکیه در پی احیای نقش سنتی شان در منطقه و اسلام انقلابی با پیشقراولی جمهوری اسلامی ایران در پی ایجاد جبهه جدیدی از کشورهای منطقه، برای ایفای نقش مؤثر اسلام سیاسی در صحنه بین الملل است که دراین مقاله به روش تحلیلی ـ تبیینی به آنها پرداخته شده است.

وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، با ماهیت منحصر به فردی که برای کشورها و خصوصاً جوامعی که دارای اشتراکات دینی و فرهنگی بودند، بسیار جذاب بود و احیای افکار و اندیشه های اسلامی در سراسر جهان از مصادیق آن بود. اگر چه قبل از انقلاب اسلامی نیز احیاگری در منطقه وجود داشت، اما بیشتر جنبه گفتمانی داشت و توسط اندیشمندان مسلمان به صورت انفرادی صورت می گرفت که از آن به عنوان موج اول بیداری اسلامی یاد می شود. (گنجی، 1388: 59) از بانیان فکری و اصلاحی موج اول، سید جمال و اقبال را می توان نام برد، اما آنها دارای یک چارچوب فکری مشخص در مسائل سیاسی ـ اجتماعی نبودند. در چنین فضایی و در نبود یک برنامه مدون و مشخص، برنامه های غرب به سرعت جایگزین اسلام می شد. انقلاب اسلامی نشان داد که ادیان، به ویژه دین اسلام با گذشت زمان و توسعه مدرنیزاسیون نه تنها به پایان راه نرسیده است، بلکه مجدداً به عنوان مهم ترین راه نجات بشریت احیا شده و دنیای مادی گرای معنویت گریز را متوقف ساخته و دریچه ای را در راستای رستگاری و رهایی بشریت از قید قدرت های استعمارگر گشوده است. (محمدی، 1385: 25)

تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و ارائه مدلی از اسلام به عنوان مجموعه ای که می تواند دین را به صحنه اجتماع آورد، تأثیر عمیقی بر مسلمانان گذارد. از این دوره با عنوان موج دوم بیداری اسلامی یاد می گردد که عناصری همچون حرکت های جهادی و انقلابی ویژگی برجسته آن بود و نسبت به موج اول، واکنش شدیدتری را در برابر مدرنیسم ایجاد کرد.

در موج دوم بیداری، امام خمینی(رحمه الله علیه) و سید قطب مهم ترین رهبران فکری آن بودند. در دیدگاه رهبران فکری موج دوم، اسلام به دلیل جهان شمول بودن آن، تنها راه نجات کشورهای منطقه خواهد بود؛ اندیشه ای که این سیاست را راه انبیاء می داند. رسالت انقلاب اسلامی در خارج از مرزها تبلیغ اسلام و ارائه خط و مشی فکری برای گروه های مبارز و جنبش های فکری بود، لذا مشخصاً تکلیفی برای مسلمانان جهان تعیین نمی شود، بلکه هر گروهی از مسلمانان پس از دریافت حقایق و ارزش ها و تشخیص دردها، متناسب با شرایط و مقدورات خویش، تجویزی صادر می کند. (حشمت زاده، 1386: 61) از این رو با وقوع انقلاب اسلامی در منطقه، سه جریان عمده فکری قابل تشخیص بود: گروه اول که همسو با تفکر شیعی ایرانیان بود و عمدتاً شیعیان منطقه را شامل می شد، گروه دوم جریان معتدل سنی منطقه بود که سعی می کرد با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی، پیمودن مسیری متفاوت از دولت های حاکم بر آنها و سازش اسلام و مدرنیته خود را به عنوان جریان تأثیرگذار مطرح کند و گروه سوم، جریان رادیکال سنی و ناهمسو با انقلاب اسلامی بود.

با حمله آمریکا به خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001 و در تقابل قرار گرفتن آن با اسلام سیاسی در منطقه از یک سو و ادامه روند موج دوم با بروز حوادث 2011، جریانات نوینی در منطقه شکل گرفته که هر یک سعی می کند خود را به عنوان یک قدرت بقبولاند و به مثابه یک الگو در نظام سازی مورد شناسایی سایرین قرار گیرد. بنابراین، آنچه از سال2011 تا به امروز مشاهده می شود موج سوم بیداری اسلامی نامیده می شود.

در این مقاله غرب آسیا شامل: کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، سوریه، ترکیه، عراق، فلسطین، لبنان، یمن، اردن و ایران می باشد؛ در عین حال رویکرد مقاله بیشتر به سمت مصر، ترکیه، ایران و عربستان خواهد بود. حال سؤال اصلی این است که چه نسبتی بین الگوهای منطقه ای نوین امروزی برقرار شده است؟ در پاسخ به این سؤال، فرضیه مقاله این است که هر کدام از الگوها با بازتولید هویت در یک روند تکاملی، براساس هویت تاریخی خود و در یک بستر اجتماعی صاحب نقش شده و برای رسیدن به جایگاهی بالاتر تلاش می کنند. اثبات این فرضیه براساس روش تبیینی ـ تحلیلی خواهد بود؛ چراکه از یک سو سعی در تبیین و توضیح الگوهای منطقه ای دارد و از سوی دیگر تلاش می کند تا رفتارهای آنان را بر اساس هویت و نقشی که هر کدام دارند تبیین و تحلیل کند. از این رو، در این مقاله ابتدا چارچوب نظری مقاله ارائه خواهد شد، سپس به تبیین مجموعه هویتی منطقه پرداخته خواهد شد و پس از آن سه الگوی موجود منطقه ای توضیح داده خواهد شد و در نهایت نتیجه گیری پژوهش بیان می شود.

چارچوب نظری مقاله

چارچوب نظری این مقاله از دو مفهوم هویت و الگوی منطقه ای شکل یافته و رویکردی تطبیقی خواهد داشت؛ چراکه نقش هویت را در جهت گیری هر کدام از الگوها تعیین کننده می داند.

1. هویت


دهه های پایانی قرن بیستم، دوران شکل گیری و بسط رهیافتی در مطالعات روابط بین الملل و سیاست خارجی بود که با زیر سؤال بردن رهیافت رئالیسم و مفاهیم بنیادین آن مانند قدرت، منافع ملی و موازنه قوا در صدد برآمد تحلیلی از روابط بین الملل و سیاست خارجی بر مبنای نقش دادن به عوامل اجتماعی و فرهنگی ارائه کند. در این میان، مسئله هویت دولت و هویت سایر بازیگران از جمله گروه های قومی و مذهبی و تأثیر این هویت ها بر عرصه سیاست بیش از گذشته در کانون مباحث تحلیلی قرار گرفت. (حق پناه، 1390: 84) هویت اجتماعی، به خودآگاهی یک شخص در رابطه با دیگری اشاره دارد، اما از جنبه روانشناسی، بیشتر مرهون مطالعات جی.اچ.مید است که بر مفهوم اجتماعی «خود» تأکید کرده و استدلال می کرد که تجربه افراد از خودشان، از منظر اجتماعی است که به آن تعلق دارند. (زهیری، 1380: 10)

از منظر دیگر، هویت امر ثابتی نیست، بلکه براساس دیالکتیکی که بین شبکه معنایی ذهن و نظام اجتماعی و فرهنگی پیرامون رخ می دهد در حال تغییر و تکوین است. (آشنا و روحانی، 1389: 180) این ویژگی ریشه در فهم کنشگر از خود و بازنمایی کنشگر به همان شکل از سوی سایرین دارد. (جمالی، 1390: 20) در یک هویت شکل گرفته، چارچوب معنایی را انگاره ها می سازند و کنشگر با توجه به آن، جهت گیری رفتاری خود را سازمان می بخشد و قواعد، هنجارها و فرهنگ کنشگر را تنظیم و هدایت می کنند و با ایجاد کنشگری باثبات، رفتار وی را قابل پیش بینی می کنند. درک بسترهای فرهنگی کنشگری، نیازمند فهم این مهم است که فرهنگ علاوه بر اینکه از طریق تکوین هویت، به رفتارها شکل می دهد، بلکه به طور مستقل نیز قادر است به ماهیت رفتار شکل و به آن، سمت و سو و جهت دهد. (فکوهی، 1378: 79)

در فرآیند کنش متقابل بیناذهنی پیام های دوستی و دشمنی به صورت نمادهایی به سایر کنشگران ارسال می شود. در این صورت همه کنش های انسانی در فضایی اجتماعی شکل می گیرد و معنا پیدا می کند و این معناسازی است که به واقعیات جهانی شکل می دهد. (شفیعی و زمانیان، 1390: 122) از این رو، هویت شکل گرفته دارای یک بستر اجتماعی، تاریخی و فرهنگی است و ماهیتی بین الاذهانی دارد. ساختار بین الاذهانی شکل گرفته با توجه به چارچوب فکری هر قومیت و مجموعه هویتی هر منطقه تفاوت دارد.

هویت تلاش می کند چگونگی نقش تأثیر اجتماعات بین الاذهانی مانند ناسیونالیسم، قومیت، مذهب، فرهنگ، جنسیت و نژاد در سیاست بین الملل و سیاست خارجی را توضیح دهد. (دهقانی فیروزآبادی، 1389: 43) در تلقی کاستلز از هویت سه صورت بندی مطرح می شود: 1. هویت مشروعیت؛ 2. هویت مقاومت؛ 3. هویت برنامه. (گنجی، 1388: 44) این صورت بندی با توجه به بافت فرهنگی و ارزش های هر جامعه تفاوت می کند. هویت، مشروعیت نقطه کانونی و آغازگر حرکت از سوی کنشگر بوده و به صورت واکنش منفی در قالب هویت مقاومت در برابر مخالفش قرار می گیرد. در هویت برنامه است که هر الگویی، نظم خاص خویش را پایه ریزی و آن را به سایرین ارائه می کند.

2. الگوی منطقه ای


پایان جنگ سرد به معنای زوال نیروهای جهانی کننده نظام دوقطبی و ایدئولوژی و منطقه ای شدن رو به رشد سیاست جهانی است. همراه با این روند در سیاست جهانی، محلی شدن فزاینده مدیریت مناقشه است و به جای یک کنسرت جهانی متشکل از قدرت های بزرگ، ترتیبات امنیتی در دوره پس از جنگ سرد از نظر دامنه گستره، به طور فزاینده ای محلی و شکل و ترتیبات آن در مناطق مختلف متفاوت خواهد بود. (لیک و مورگان، 1381: 173)

جنگ سرد شرق با غرب شاید پایان یافته باشد، ولی جنگ سرد جنوب علیه شمال در حال ظهور است. نیاز شمال به یک نظم نوین جهانی و نیاز جنوب به تحول و توزیع مجدد منابع و قدرت، دارای زمینه های فرهنگی بوده و ریشه در موضوعات مختلف سیاسی و فرهنگی دارد. (مولانا، 1371: 23)

با پایان جنگ سرد، سیاست های جهانی از حالت غربی آن خارج شد و به صورت برخوردی میان تمدن غرب و غیرغربی و همچنین میان خود تمدن های غیرغربی درآمد. (Huntington, 1993: 23) از این دوران می توان با عنوان برخورد تمدن ها یاد کرد که به اعتقاد هانتینگتون، خودآگاهی تمدنی، تجدید حیات مذهبی، منطقه گرایی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است. (محمدی، 1389: 226) از این رو، الگوهای منطقه ای نوین امروزه از یک سو از نظم نوین جهانی تأثیر پذیرفته و قوام می یابند و از سوی دیگر در درون این مجموعه جهانی می توانند نظم مورد نظر خویش را پیش ببرند. در این حالت، جهانی شدن سبب نظم منطقه ای چندجانبه گرا شده است که می توان از آن به عنوان امنیت منطقه ای مشترک سخن به میان آورد. (قاسمی، 1391: 62)

به عبارت دیگر، از دیدگاه جان راگی در این دوگانگی ساختار آنتونی گیدنزی، ساختار، کنش را محدود می کند و کنشگران هم با استفاده از آن می توانند به شکل بالقوه ساختار را متحول سازند. (مشیرزاده، 1390: 355) از این منظر الگوهای منطقه ای غرب آسیا مجموعه ای هویتی با چند قطب اسلام گرایی خواهد بود. براین اساس، الگوهای منطقه ای متأثر از مجموعه های هویتی منطقه ای هستند که براساس تعریفی که کنشگران در مناطق مختلف از یکدیگر دارند الگوهای متفاوتی شکل می گیرند. این الگوها ممکن است براساس دوستی، رقابت و یا دشمنی باشد. بنابراین، هر الگویی درصدد است تا با ترکیب عناصر مادی و معنوی به قدرت هژمون منطقه تبدیل شود و نظم مورد نظر خویش را برقرار سازد، خصوصاً اینکه با توجه به تضعیف الگوی هژمونی طلب آمریکا، سناریوی نظم نوین منطقه ای از اولویت بیشتری برخوردار می گردد. (افتخاری، 1382: 284)

از طرف دیگر، در شکست طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا پس از 11 سپتامبر، موازنه در منطقه به سمت کشورهایی چرخش پیدا کرد که در سیاست خارجی آنها عناصر هویت اسلامی با توجه به بافت فرهنگی منطقه جایگاه ویژه ای دارند. در خصوص تأیید شکل گیری نظم منطقه ای اسلامی، گراهام فولر صاحب نظر برجسته آمریکایی در زمینه مسائل خاورمیانه نیز در مقاله ای تحت عنوان «اسلام سیاسی»، به دولت آمریکا توصیه می کند که در پی گفتگو با گروه های اسلام گرایی باشد که تمایلات لیبرالی داشته و روایتی میانه رو از اسلام عرضه می کنند؛ چراکه اسلام سیاسی هم اکنون فرصتی برای شکل دادن به اندیشه ها و اجرای آنها در جهان اسلام و جوامع مسلمان در غرب یافته است و جهان غرب در خصوص بعضی از گروه های حاکم در جهان اسلام بیمناک است، اما واشنگتن باید این واقعیت را بپذیرد. (شوشتری، 1377: 51)

اما باید توجه داشت در یک مجموعه هویتی آنچه که منجر به یک نظم پایدار می شود، حضور مؤثر نهادسازی است. کار این نهادها باید میانجی گری و داوری برای حل و فصل اختلافات و پیشگیری از وقوع برخوردهای خشونت آمیز میان کشورها باشد. (جعفری ولدانی، 1382: 131) در دیدگاه ونت، نهادها مستقل از انگاره های کنشگران وجود ندارند و از طریق تعامل اجتماعی میان هویت ها شکل می گیرند. خود هویت ها نیز از تعامل با نهادها قوام می یابند. (مشیرزاده، 1390: 347)

مجموعه هویتی غرب آسیا


ویژگی های پرتلاطم هویت و حاکمیت دولتی، باعث شده است تا سیاست گذاری خارجی در غرب آسیا به غایت پیچیده باشد. در تحلیل مسائل این منطقه، این موضوع که بسیاری از کشورهای غرب آسیا فاقد خصوصیات اصلی مورد نظر رئالیسم ـ یعنی نفوذناپذیری و هویت ملی امن ـ هستند درست نیست؛ به ویژه در مورد جهان عرب، توپ های بیلیاردی غیر قابل نفوذ واقع گرایی چندان صادق نیست، بلکه دولت بیشتر شبیه مجموعه ای از ارگانیسم های به هم وابسته است و تنها چیزی که آنها را از هم جدا می کند، یک غشاء نفوذناپذیر است. (هینه بوش، 1390: 28)

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اسلام سیاسی وارد مرحله جدیدی شد. حکومت های سلطنتی منطقه و گفتمان های غیر اسلامی با رقیبی جدی روبه رو شده و به چالش کشیده شدند. اسلام، منبع هویتی بومی و مردمی است که با افکار و عقاید مردم این منطقه پیوند عمیق، تاریخی و همه جانبه دارد. اسلام سیاسی به شکل برجسته ای دارای لایه ها و خرده گفتمان های متعددی درون خود است که در صورت ناکامی یکی، می تواند در شکل دیگری، خود را بازتعریف و بازسازی کند. (یزدان فام، 1390: 56) در عین حال، وجود ایدئولوژی های اسلامی افراطی به عنوان یک تهدید برای مجموعه هویت اسلامی غرب آسیا خواهد بود و می تواند چشم انداز الگوی نظم منطقه ای جریانات اسلامی را به تعویق بیندازد.

گفتمان اسلامی در مجموعه هویتی غرب آسیا معطوف به اسلام سیاسی است و گرایش های گوناگونی دارد که گاهی به مرحله تضاد هم می رسند. اسلام محافظه کار سنتی (عربستان)، اسلام سیاسی مدنی (ترکیه)، اسلام سیاسی امت گرا (ایران) و اسلام سیاسی بنیاد گرا یا تندرو (القاعده) چهار گرایش مهم اسلام گرایی هستند که هر کدام گفتمان و حاملان خاص خود را دارند. (همان: 61) اسلام سیاسی سنتی مصر (جریان اخوان المسلمین) را نیز می توان به آنها اضافه کرد که نزدیک به مدل ترکیه بوده و ریشه دارتر است. در این مجموعه، عناصر هویتی به کنشگران می گوید که چه هستند و دیگران کیستند. بدین ترتیب، مجموعه روابط خود را با جهان بیرون، در قالب منازعه اسلام و غرب تعریف می کند. (هالیدی، 1390: 27)

در این تعریف آنچه اهمیت دارد، شناختی است که در بستری اجتماعی از طرف مقابل ایجاد می شود. از این رو، ساختاری هم که شکل می گیرد به قول ونت اجتماعی است و نه مادی. همچنین از آنجا که بنیان اجتماعی بودن، شناخت مشترک است، این به برداشتی معناگرایانه از ساختار به عنوان «توزیع شناخت» یا «فقط انگاره است و بس» منجر می شود. (ونت، 1384: 30) درون خود مجموعه نیز بر همین اساس الگوهای متفاوتی شکل می گیرد. به عنوان یک نمونه، نزدیکی ترکیه اسلام گرا به غرب براساس تجدید نظر در شناختی است که در خود ایجاد کرده است. همچنین ساختار لائیک ترکیه نیز در این روند تأثیرگذار بوده است. نفی کامل غرب از سوی گروه های تندرو و هر آنچه که مانعشان می شود نیز از رویکرد تکفیری بودن آنان نشأت می گیرد که این خود اساساً به تعریف آنها از هویت خویش و بازنمایی آن از سوی بازیگران مخالف آنان صورت می گیرد. بنابراین، رفتاری که از خود بروز می دهند نیز با توجه به نقشی است که این هویت برای آنها به وجود آورده است. از این رو، آنچه در این مجموعه مهم است برداشتی است که حاملان الگوها دارند. به تعبیر ونت، آنارشی یا نظم، چیزی است که دولت ها از آن می فهمند و این بستگی به فرهنگ تشکیل دهنده آن الگو دارد که تحت تأثیر انگاره های مختلف شکل می گیرد.

الگوهای نوین منطقه ای غرب آسیا

1. الگوی اسلام انقلابی


پیروزی انقلاب اسلامی، استقرار نظمی جدید مبتنی بر ارزش های دینی بود. جامعه ای که ارزش های غربی، آن را دچار بحران هویت کرده بود. رهبران ایران با انتقاد از دستاوردهای تمدن غیر دینی غرب، طرح پیشین نوسازی را آماج حمله های خود کردند و به تعبیر برخی صاحب نظران، این همان سیاست بازگشت به خویشتن است که اندیشمند مسلمانی نظیر جلال آل احمد و علی شریعتی نیز آن را دنبال و تبلیغ می کردند و واکنشی در برابر اقدامات نوگرایانه رژیم پهلوی بود. (زهیری، 1380: 114)

برای تبیین الگوی اسلام انقلابی، بایستی نسبت آن با سایرین، خصوصاً روایت اخوانی مشخص شود؛ اگر چه اندیشه های سید جمال در نهضت تنباکو و جنبش مشروطیت تأثیرگذار بود اما احمد امین در کتاب «ظهرالاسلام»، ضمن اعلام سازگاری بیشتر فلسفه با فکر شیعی نسبت به سنی می گوید:

در زمان فاطمیان که شیعه بودند و بر مصر حکومت می کردند، فلسفه در مصر رواج داشت. با رفتن فاطمیان و حلول روح سنی، فلسفه از مصر رخ بربست. در عصر اخیر سید جمال که گرایش شیعی داشت به مصر آمد، بار دیگر فلسفه در مصر رواج یافت. (مطهری، 1391: 27)

بنابراین، استفاده از فلسفه و منطق و استدلالات عقلی در اندیشه عبده که در نهایت حسن البناء سعی در پیاده کردن آن در تشکیلات داشت، خاستگاه شیعی دارد. از طرف دیگر، سید جمال از ابتدا در مصر نبوده و تحصیلاتی در تهران و نجف داشته که در نجف از شیخ مرتضی انصاری بهره برده است. دانشگاه الازهر نیز به عنوان مهم ترین پشتوانه فکری الگوی اخوانی، توسط حکومت فاطمیان بنیانگذاری شده است. سید هادی خسروشاهی، رئیس سابق نمایندگی ایران در قاهره معتقد است:

اینکه در خارج خیال می کنند اخوان در ایران و شهید نواب تأثیر گذاشته، درست نیست. آقای نواب، نجف که بوده اصلاً اخوان را نمی شناخته که چه کسانی بودند، هستند یا نیستند. طلبه ای اندیشه های اسلامی را آموخته و بعد به ایران آمده و کار خود را شروع کرده است. به هر حال، وحدت اندیشه اسلامی در مسائل حکومتی و سیاسی، بعضی را به این تصور باطل می رساند که اینها با همدیگر در تأثیر و تأثر بوده اند. اسلام پیامی داشته، برداشت آنها خلافت است و برداشت ما امامت. (باوی، 1381: 333)

نکته دیگر اینکه نزدیکی فلسفی انقلاب اسلامی با اندیشه های ملاصدرا که قبل از احیاگران موج اول بیداری می زیست، تأثیر پذیری خاستگاه های فلسفی انقلاب اسلامی از جریان اخوانی را رد می کند. مسئله مهم تر اینکه انقلاب اسلامی به وسیله مکاتب دینی و عقیدتی همچون نجف، سامرا و قم به پیشقراولی مرجعیت شیعی که با ریشه های مهدوی و عاشورایی عجین شده، با جریان اخوانی و خصوصاً سلفی تفاوت ماهوی دارد. همچنین برخلاف دیدگاه رشید رضا که امام را غیرمعصوم و پادشاه زمینی معرفی می کند، در دیدگاه دکترین شیعه معتقد به ظهور امام معصوم برای نجات جهان است. (Amir arjmand, 1386: 414) وی مصون از هرگونه خطا و اشتباه و به عنوان حجت خداوند بوده و در زمان غیبت نیز نزدیکترین فرد به ویژگی های او رهبری را به دست خواهد گرفت. هرایر دکمجیان معتقد است هیچ حکومتی در محیط عربی ـ اسلامی، بجز ایران و سودان نمی تواند مدعی اساس الهی مشروعیت خود شود. (دکمجیان، 1390: 420)

مقوله صدور انقلاب از مسائل مهم سال های اولیه پیروزی انقلاب بوده و آیات و روایات و آرای امام خمینی به عنوان پشتوانه و مبانی شرعی صدور انقلاب مورد استشهاد قرار گرفته و علی الخصوص به حکم جهاد مرتبط گردیده و دو نوع جهاد عقیدتی و مسلحانه ذکر گردیده است. (حشمت زاده، 1386: 31) مسئله جهاد موتور محرکه هویت مقاومتی آن بوده و به عنوان یک بستر فراهم کننده هویت نظام سازی است که توسط ترکیه نیز دنبال می شود و الگوی اخوانی نوین نامیده می شود؛ احزاب اصلی اسلام گرای این کشور با خاستگاه های فکری اخوانی زمانی که به این نتیجه رسیدند با ابزارهای سیاسی نمی توانند بر ساختار لائیک تغییر ماهوی ایجاد کنند و با تجربه ای هم که در مصر حاصل شده بود به سمت جنبه های اجتماعی اسلام و تطبیق آن با نیازهای زمان تمایل پیدا کردند و با تقویت آن در جامعه، بالاخره توانسته اند در سال های اخیر در ساختار حکومت نقش مؤثری داشته باشند. شرکت مسلمانان ترک در راهپیمایی روز قدس و گسترش حجاب به عنوان یک نماد، واکنشی از نوع هویت مقاومتی تلقی می گردد.

شکل گیری هسته مقاومت حزب الله در لبنان، تشدید و توسعه حزب الدعوه در عراق، رشد و گسترش اعتراضات مردمی و سخنرانی های وعاظ شیعی در مناطق نفت خیز عربستان و تشکیل سازمان انقلاب اسلامی، تشکیل جبهه اسلامی برای آزادی بحرین، تأسیس تشکیلاتی تحت عنوان مکتب الرسول اعظم توسط جوانان عمانی، شکل گیری حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حضور فعال اخوان المسلمین در پارلمان مصر و نزدیکی آن به حکومت مصر در سال های ابتدایی انقلاب اسلامی، کودتای نظامیان در ترکیه و جایگزینی اسلام سیاسی با اسلام اجتماعی، همگی از تأثیرات اولیه انقلاب اسلامی در بعد هویت مقاومتی بود.

از سال 2000 به بعد، شکست طرح خاورمیانه بزرگ و تضعیف قدرت های هژمون در منطقه وضعیت را به کلی دگرگون کرد و موجب تکمیل الگوی اسلام انقلابی در عراق با استقرار حکومت شیعی در عراق، به همراه سوریه و حزب الله در لبنان شد. این درحالی بود که پیش از آن با تقویت هویت مقاومتی در گروه هایی چون جنبش امل در لبنان و مجلس اعلای انقلاب اسلامی و حزب الدعوه در عراق زمینه را فراهم ساخته بود. (ملکوتیان، 1382: 275) در همین ارتباط حزب الله لبنان معتقد است، علت ضعف اعراب در برابر اسرائیل، تقدم هویت عربی بر هویت اسلامی بود که منجر به شکست آنها شده است. خلوص مذهبی مبارزات ضد اسرائیلی و اولویت دهی به هویت دینی و اسلامی از دیگر پیام های اخذ شده حزب الله از انقلاب اسلامی است. (برزگر، 1391: 79)

بر اساس نظریه هویت دینی، در سال 2011 نیز تمام کشورهایی که دستخوش تحول شدند، مسلمان هستند و دین رسمی آنها اسلام است. مطابق این نظریه، زوال و انحطاط جاری، معلول دوری جستن از تعالیم نورانی اسلام است که برخلاف ادیان دیگر، مجموعه جامعی از قوانین را برای استقلال و تضمین سعادت داراست و لازم است که مسلمانان از راه های غیردینی و غربی اجتناب ورزند. از این رو، انقلاب 1357 ایران نخستین ثمره مقاومت موفق در قبال الگوی غربی و غیر الهی بود که با تشکیل نظام اسلامی، تحقق عملی یافت. بنابراین، در اکثر کشورهای بحرانی مسلمان منطقه، مهم ترین اختلاف در تعیین و اختیار نوع اسلام است (اسلام رادیکال یا اسلام میانه)، نه بین اسلام و غیر آن. (شیروی، 1391: 322)

بنابراین در تأثیر اسلام سیاسی بر جریان های مختلف بایستی به این نکته اشاره کرد که اسلام سیاسی تولید شده، وقتی وارد فضای فکری و اجتماعی کشورهای مختلف می شود، بومی سازی می شود. این اسلام سیاسی وارد منشوری می شود که از خروجی آن رنگ های مختلف و گونه های متنوعی مشاهده می شود. بنابراین، جریانی همگن و یکدست نیست. (برزگر، 1391: 252) در این الگو، از یک طرف جهان شمولی اسلامی با انقلاب بیشترین ارتباط را دارد و از طرف دیگر افزایش اقتدار اسلامی به معنای سلطه جمهوری اسلامی نیست، بلکه به معنای حاکمیت احکام و موازین اسلامی است و این جز در سایه اتحاد محقق نمی شود. (اسپوزیتو، 1391: 81) بدیهی است که نقش رهبری می تواند در ایجاد این اتحاد بسیار مؤثر باشد. لذا رهبری قوی و قاطع در الگوی انقلابی می تواند به عنوان یک درس برای تحولات امروز برای اعراب باشد. (Eisenstadt , 2011: 10) این الگو، تعدد بازیگران منطقه ای را پذیرفته، به نوع حکومت و خاستگاه مشروعیت آن توجه ویژه دارد و الگوی رقابتی در آن نفی می شود؛ چراکه معتقد است در این صورت، حق کشورهای ضعیف رعایت نمی شود. بنابراین، این الگو سعی دارد نظم مورد نظر خویش را با مدیریت دسته جمعی در مناسبات امنیتی غرب آسیا، بدون داشتن امتیاز ویژه قدرت های بزرگ برقرار سازد. (صالحی، 1391: 93)


غلامرضا کریمی: عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی.
ابوالحسن صفی نژاد: دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل.


منابع و مآخذ

آشنا، حسام الدین و محمدرضا روحانی، 1389، «هویت فرهنگی ایرانیان، از رویکردهای نظری تا مؤلفه های بنیادی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره4.
اسپوزیتو، جان ال، 1391، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانه چی، تهران، انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران، چ چهارم.
افتخاری، اصغر، 1382، «منطقه گرایی نوین و امنیت جمهوری اسلامی ایران»، مجله راهبرد، شماره27.
ایزدی، جهانبخش، 1386، سلفی گری در جهان اسلام، تهران، مؤسسه ابرار معاصر تهران.
باوی، محمد، 1381، «اخوان المسلمین و جنبش های اسلامی ایران»، نشریه علوم سیاسی، شماره 18.
برزگر، ابراهیم، 1391، نظریه های بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران، تهران، دانشگاه امام صادق×.
جعفری ولدانی، اصغر، 1382، روابط خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی، تهران، آوای نور.
جمالی، جواد، 1390، افراط گرایی در پاکستان، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور.
جنتی، علی، 1390، پیشینه تاریخی و تحولات مکتب سلفی، گزارش راهبردی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک.
حشمت زاده، محمدباقر، 1381، «انقلاب اسلامی و کشورهای مسلمان»، فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 1.
ــــــــــــــ ، 1386، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، چ دوم.
حق پناه، جعفر، 1390، «هویت، قومیت و سیاست خارجی در خاورمیانه»، فصلنامه سیاست، شماره 1.
درویش، احمد، 1390، «بررسی سیر تحول اخوان المسلمین»، مجله زمانه، شماره 12.
دکجمیان، هرایر، 1390، جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چ ششم.
دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، 1389، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت.
دیوید ای.لیک و پاتریک ام.مورگان، 1381، نظم های منطقه ای؛ امنیت سازی در جهانی نوین، ترجمه سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
زارعی، سعدالله، 1391، «خلیفه گری، دستپخت جدید غرب»، روزنامه کیهان، 5 بهمن 91.
زهیری، علیرضا، 1380، «انقلاب اسلامی و هویت ملی»، نشریه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، شماره 16.
شفیعی، نوذر و سید روح الله زمانیان، 1390، «مفهوم سیاست خارجی از دیدگاه نظریه ها (واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری)»، فصلنامه سیاسی ـ اقتصادی، شماره 285.
شوشتری، مهدی، 1377، «معرفی اسلام شناسان غربین»، مجله اسلام و غرب، شماره 18.
شیروی، علیرضا، 1391، «بررسی تحولات تونس بر اساس نظریه بیداری اسلامی»، در بیداری اسلامی و تحولات منطقه ای، اصغر افتخاری، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.
صالحی، حمید، 1391، «بیداری اسلامی و تکوین نظم نوین منطقه ای در خاورمیانه»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره اول.
فکوهی، ناصر، 1378، خشونت سیاسی؛ نظریات، مباحث، اشکال و راهکارها، تهران، پیام امروز.
قاسمی، فرهاد، 1391، «جهانی شدن و مدل های امنیت منطقه ای در سیستم جهانی»، فصلنامه ژئوپلیتیک، شماره3.
گنجی، عبدالله، 1388، موج سوم بیداری اسلامی، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور.
محمدی، منوچهر، 1385، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
ــــــــــــــ ، 1389، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دادگستر، چ 5.
مشیرزاده، حمیرا، 1390، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران، سمت، چ 6 .
مطهری، مرتضی، 1391، نهضت های اسلامی در صد سال اخیر، تهران، صدرا، چ 44.
ملکوتیان، مصطفی، 1382، «تأثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی»، مجله علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 62.
مولانا، حمید، 1371، «نظم نوین جهانی و فرهنگ»، نشریه کیهان فرهنگی، شماره 88 .
میشل، ریچارد، 1390، تاریخ جمعیت اخوان المسلمین از آغاز تا به امروز، ترجمه سید هادی خسروشاهی، ج 1، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چ 3.
نصری، قدیر، 1391، «بیداری اسلامی در مصر: منابع و موانع برآمدن سلفی ها»، در بیداری اسلامی و تحولات منطقه ای، اصغر افتخاری، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.
نوروزی فیروز، رسول، 1391، «اسلام ترکی تقابل با اسلام انقلابی»، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، شماره 19.
هالیدی، فرد، 1390، «نظریه روابط بین الملل و خاورمیانه نو»، در خاورمیانه نو، نظریه و عمل، فرد هالیدی و هنیه بوش، ریموند و دیگران، ترجمه عسگر قهرمان پور، تهران، امیرکبیر.
هینه بوش و احتشامی، انوشیروان، 1390، سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه، ترجمه رحمان قهرمان پور و مرتضی مساح، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.
ونت، الکساندر، 1384، نظریه اجتماعی سیاست بین الملل، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران، وزارت امور خارجه.
یزدان فام، محمود، 1390، «تحولات جهان عرب: صورت بندی قدرت و هویت در خاورمیانه»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره2.
یزدانی، عنایت الله و طالب ابراهیمی و یوسف جعفری، 1391، «بازتاب انقلاب اسلامی بر جنبش اخوان المسلمین سوریه»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، شماره28.
Amir arjomand. Said ,1986, “Iran’s Islamic Revolutin in comparative”, World Politics, vol 38, No.3.
Eisenestadt Michael, 2011, “Iran’s Islamic Revolution: lessons for Arab Spring of 2011?”, Institue for national strategic studies, National Defense University, www.ndu.edu\inss.sfno.267.
Huntington, Samuel P, 1993, “The clash of civilization”, Foreign affairs; Olin Institutes project on, “The change Security Environment and American National Interests”, vol 72, No. 3.


فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 36
کد مطلب : ۴۵۷۲۵۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما