۰
يکشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۰

قبضه آل‌سعود توسط سدیری‌ها

قبضه آل‌سعود توسط سدیری‌ها
زلزله سیاسی و کوتای سفید؛ این‌ها را برای توصیف تغییرات گسترده‌ سیاسی در عربستان نام برده‌اند. پادشاه این کشور در بامداد چهارشنبه در تصمیمی دور از انتظار، آرایش مهره‌های خاندان آل‌سعود که سهمی از قدرت برده‌اند را برهم زد تا حرف و حدیث‌های گذشته محقق شود و حاشیه‌های جدیدتر دامن این خاندان را بگیرد. سلمان بن عبدالعزیز، در بیانیه‌ای ولیعهد خود مقرن بن عبدالعزیز را عزل کرد تا جانشین او یعنی محمد بن نایف که به تازگی به سمت جانشینی ولیعهد منصوب شده بود، زودتر از آن‌چه گمانش را می‌کرد ولیعهد شود. با ولیعهدی بن نایف، انتقال عرضی قدرت میان پسران عبدالعزیز بنیان‌گذار پادشاهی عربستان پایان یافت و قدرت حالا میان نوه‌های عبدالعزیز دست‌به‌دست خواهد شد. این تغییر اگرچه بسیار مهم است اما به نظر اصلی‌ترین تغییر نیست. انتصاب سلمان فرزند پادشاه کنونی به عنوان جانشین ولیعهد او، نقطه عطف همه این تغییرات است. حالا ولیعهد و جانشینش هر دو نوه‌های عبدالعزیز هستند با این تفاوت که ولیعهد برادرزاده پادشاه است و جانشین ولیعهد، فرزند پادشاه. علاوه بر این تغییرات اساسی، وزیر خارجه بیمار و کهنسال عربستان نیز پس از چندین ماه حرف و حدیث، جای خود را به عادل الجبیر سفیر سعودی در آمریکا داد تا یک نیروی تازه‌نقس و آمریکایی‌تر سر کار بیاید. گفته می‌شود جدای از اختلاف نظرهای سعود الفیصل با پادشاه، عدم توان او برای ایجاد هم‌گرایی بیشتر میان کشورهای همسو با سعودی در خصوص حمله به یمن، یک مساله مهم در این تغییر بوده است.

این تغییرات داخلی در عربستان به نظر آثار قابل تاملی در پی خواهد داشت که برخی از آن‌ها در ادامه می‌آید:

اعلان رسمی جنگ قدرت


طی سال‌های اخیر همیشه از اختلافات داخلی در خاندان حکومتی آل‌سعود خبرها و گزارش‌هایی منتشر می‌شد که عمدتا جنبه افشاگرانه داشت. یک شخص نزدیک به دربار، اطلاعاتی را در فضای مجازی نشر می‌داد و موجی از تحلیل‌ها بر اساس این افشاگری صورت می‌گرفت. با صدور بیانیه حکومتی پادشاه عربستان، رسما اختلافات داخلی در خاندان آل‌سعود مورد تائید قرار گرفت. عزل ولیعهدی که مادرش یمنی‌الاصل است در روزهایی که عربستان به یمن حمله کرده، یک معنای مشخص دارد. فراتر از این، جنگ قدرت در سعودی نیز به صورت غیرمستقیم اما واضح تائید شده است.

تشدید جنگ قدرت


طبق اصل پنجم منشوری که به عنوان قانون اساسی عربستان شناخته می‌شود، حکومت به پسران پادشاه مؤسس و فرزندان فرزندان (نوه‌هاى) آنها منتقل مى‌شود. مقرن بن عبدالعزیز آخرین پسر موسس پادشاهی سعودی بوده که امکان پادشاهی داشت که البته از قدرت عزل شد. پس از سلمان پادشاه کنونی، قدرت میان نوه‌های عبدالعزیز می‌چرخد و اولین گزینه هم محمد بن نایف است. اکثر برادران بزرگ‌تر سلمان در قید حیات نیستند اما فرزندان آن‌ها بزرگ‌تر از فرزندان سلمان‌اند؛ مانند سعود الفیصل و برادرش ترکی که فرزندان فیصل یکی از پادشاهان سابق عربستان‌اند و یا ولید بن طلال چهره سرشناس سعودی که نوه عبدالعزیز است. این شاهزاده‌های کهن‌سال یا میان‌سال، در صورت نارضایتی از نسل جدید نوه‌های عبدالعزیز که پسرعموهای خود هستند، می‌توانند کارشکنی کنند به خصوص که این‌ها تجربه بیشتر نیز دارند. علاوه بر این رقابت میان نوه‌های جوان هم ادامه خواهد یافت. متعب فرزند عبدالله پادشاه قبلی عربستان یکی از گزینه‌های اصلی است. یکی دیگر از مواردی که ائتلاف‌های قدرت را طی چندین سال گذشته در عربستان شکل می‌داده، سدیری بودن یا نبودن فرزندان عبدالعزیز بوده. هفت فرزند او از یک زن از خاندان سدیری هستند که در توزیع قدرت، سعی کرده‌اند به تنی بودن برادری‌شان وفادار بمانند. عبدالله سدیری نبود اما سلمان سدیری است. نایف که فرزند او اکنون ولیعهد سلمان شده هم سدیری بود. در دورانی که عبدالله غیر سدیری سر کار بود، سعی شد تا موازنه قدرت برقرار شود. به همین دلیل دو ولیعهد او یعنی سلطان بن عبدالعزیز (که فوت شد) و سپس سلمان، هر دو سدیری بودند. اما حالا که سلمان بر سرکار آمده، علاوه بر پادشاه، ولیعهد و جانشین ولیعهد نیز سدیری هستند و این یعنی قبضه قدرت که احتمالا واکنش دیگر شاهزادگان را در پی خواهد داشت.

تشدید خط ضد ایرانی


با روی کار آمدن ملک سلمان، خط ضد ایرانی عربستان تقویت شد. او برخلاف عبدالله حتی ظاهر میانه‌رو هم نداشت. سعود الفیصل که عمر وزارتش در وزارت خارجه از عمر انقلاب اسلامی ایران بیشتر است هم رویه ضد ایرانی معروفی داشت. با این وجود حالا کسی جانشین او شده که به نظر تندروتر از اوست.

جنگ قدرت در سعودی نیز به صورت غیرمستقیم اما واضح تائید شده است


در سال 2011 اعلام شد که یک آمریکایی ایرانی تبار قصد داشته است تا با اجیر کردن آدم‌کش‌های حرفه‌ای از مکزیک، سفیر عربستان در آمریکا را ترور کند. این مسئله را رسانه‌ها و سیاستمداران سعودی آن‌قدر بزرگ کردند که توانستند قطعنامه سازمان ملل را اخذ کنند. در آبان 1390 سازمان ملل با صدور قطعنامه‌ای، طرح ترور سفیر عربستان را محکوم کرد و از ایران خواست تا با مجامع بین‌المللی در این زمینه همکاری کرده و به تعهدات بین‌المللی در زمینه حفاظت از جان دیپلمات‌‌ها احترام بگذارد. این قطعنامه همه‌چنین از ایران خواسته بود تا کسانی که در این عملیات دست داشته‌اند را به دادگاه تحویل دهد. این سفیر که ایران متهم به برنامه‌ریزی برای ترور او شد، همین وزیر خارجه کنونی عربستان است. علاوه بر این، نزدیکی او به جمهوری‌خواهان آمریکا از یک سو و اعتماد ملک سلمان ضد ایرانی به او از سوی دیگر باعث شده تا احتمال تشدید خط ضد ایرانی عربستان بیشتر شود.

نقش منطقه‌ای عربستان


به نظر می‌رسد عربستان ریتم تندتری را در سیاست‌های منطقه‌ای خود اتخاذ کند. آشوب‌طلبی این کشور در ماجرای یمن نشان از بی‌پروایی آن دارد و حالا که قدرت بیشتر از قبل از سوی سلمان و پسرش قبضه شده، امکان رفتارهای مداخله‌جویانه‌تر از سوی این کشور بیشتر به نظر می‌رسد. سلمان به محض روی کار آمدن، سعی کرد تا فضای منطقه را بر اساس شیعه و سنی، دوقطبی سازد. البته این یک سوی ماجرا است. آیا کشورهای همسو با عربستان حاضر می‌شوند خود را در این ماجراجویی‌ها سهیم کنند؟ به نظر پاسخ منفی است. حداقل در ماجرای حمله عربستان به یمن، مواضع اعمالی ترکیه، مصر و پاکستان چندان همراه با سعودی نبود. به نظر می‌رسد کشوری چون ترکیه که علاوه بر رقابت با ایران، عربستان را هم رقیب خود می‌داند، چندان همراهی معناداری با سیاست‌های ماجراجویانه سلمان نداشته باشند. پاکستان هم برخلاف مواضع روزانه خود در مدح عربستان، نشان داد که در بزنگاه‌ها سعی می‌کند منافع کلان خود را مد نظر بگیرد تا ارادت به پادشاه عربستان.

سعید ساسانیان
مرجع : رصد
کد مطلب : ۴۵۸۰۱۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما