۰
يکشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۴۲
تأملی در اهداف پنهان دشمن در مذاکرات

چگونه می‌توان راهبرد «تهدید، تحمیل و تحقیر» دشمن را خنثی نمود؟

چگونه می‌توان راهبرد «تهدید، تحمیل و تحقیر» دشمن را خنثی نمود؟
در طول بیست ماهی که از دوره‌ی جدید مذاکرات هسته‌ای می‌گذرد، علی‌رغم تفاوت‌هایی با ادوار گذشته، یک ویژگی همچنان به چشم می‌خورد و آن لحن و ادبیات تهدیدآمیز محور طرف غربی 5+1 و به عبارت روشن‌تر، ایالات‌ متحده‌ی آمریکاست. هرچند گوش‌ها به شنیدن عبارت تکراری «تمام گزینه‌های روی میز» عادت کرده‌اند، اما بسیاری انتظار داشتند تا پس از رسیدن به توافق ژنو، این رویکرد تغییر یابد و دیگر شاهد تکرار چنین عبارتی از طرف غربی نباشیم.

اما نه‌تنها چنین نشد، بلکه از آذرماه 1392 که میان ایران و 5+1، «برنامه‌ی اقدام مشترک» در ژنو به امضا رسید، بارها و بارها به بهانه‌های مختلف، مسئولان رسمی آمریکا از برقراری همه‌ی گزینه‌ها و از جمله گزینه‌ی نظامی سخن گفتند، انگارنه‌انگار که متنی را امضا کرده‌اند که در آن تصریح‌شده بود: «در این دوره همه‌ی اعضا، با حسن‌نیت، در جهت حفظ فضای سازنده در مذاکرات، فعالیت خواهند کرد.»

این روند البته با بی‌اخلاقی‌ها و عهدشکنی‌های دیگر طرف غربی از جمله تشدید تحریم‌ها در برخی از حوزه‌ها همراه بود؛ به‌گونه‌ای که در 17 بهمن 1392 سه بازرگان ایرانی، 9 اردیبهشت 1393 ده شرکت و یک بانک مرتبط با ایران، 19‌ تیر 1393 دومین بانک بزرگ آلمان به دلیل ارتباطات بانکی با ایران (با جریمه‌ی پانصد میلیون دلاری)، 22 تیر 1393 یک بانک فرانسوی (با جریمه‌ی هشت میلیارد و نهصد میلیون دلاری)، 7 شهریور 1393 نیز 25 فرد و شرکت ایرانی و غیرایرانی مرتبط با ایران را به بهانه‌ی نقض تحریم‌های هسته‌ای و سرانجام در تاریخ 10 دی 93، نُه شخص و نهاد ایرانی را به اتهام حمایت از برنامه‌ی هسته‌ای، مشمول مجازات تحریمی خود قرار دادند.

غربی‌ها و به‌ویژه آمریکا براساس سرشت نهادینه‌شده‌ی خود، عادت به زورگویی و تحمیل اراده‌ی خود بر دیگران کرده‌اند و دیگر کاری به این ندارند که اکنون در حال مخاصمه هستند یا مذاکره؛ عهد و پیمانی دارند که باید بدان وفادار باشند یا نه. با این وصف، به‌روشنی می‌توان گفت در ادامه نیز طرف غربی بر همین عادت مألوف خواهد ماند.

آنچه در این مدت مشاهده نشد، حسن‌نیت و ایجاد فضای سازنده از طرف غربی، خصوصاً آمریکا بود و در عین ‌حال جمهوری اسلامی ایران در تمام این مدت، اولاً به تعهدات خود پایبند بود و ثانیاً در بسیاری از حقوق متعارف و طبیعی خود از جمله رزمایش‌ها و موضع‌گیری‌های نظامی، ملاحظه‌ی فضای مذاکرات را در نظر گرفت.

پس از 13 فروردین سال جاری نیز که شهر لوزان سوئیس شاهد قرائت بیانیه‌ی مشترک ایران و شش کشور بود، تغییری در ادبیات و رویکرد کاخ سفید به وجود نیامد. از آن زمان تاکنون، چهار مقام رسمی دولت آمریکا، یعنی رئیس‌جمهور این کشور، معاون وی و وزرای خارجه و دفاع آمریکا، در اظهاراتی جداگانه، از تداوم برقراری «گزینه‌ی نظامی» سخن گفته‌اند. این لحن ادبیات دقیقاً پس از امضای بیانیه‌ی سوئیس و نیز درست همان زمانی که هیئت‌های مذاکره‌کننده‌ی ایران و شش کشور در نیویورک مشغول چانه‌زنی بر روی متن توافق نهایی بودند، رخ داد. چنین به‌ نظر می‌رسد همین روند در گفتمان سران کاخ سفید همچنان ادامه خواهد یافت.

حال در اینجا پاسخ به دو پرسش، ضروری به‌ نظر می‌رسد. نخست آنکه هدف دشمن از تداوم تهدید به‌صورت موازی با مذاکرات چیست؟ و دیگر آنکه در مواجهه با این راهبرد دشمن، چه باید کرد؟

هدف دشمن از تداوم تهدید به‌صورت موازی با مذاکرات چیست؟


در پاسخ به این پرسش، به دو نکته‌ی اساسی می‌توان اشاره کرد:
1. اتخاذ چنین رویکردی را باید متأثر از ذات و خوی استکباری طرف مقابل دانست و اگر واقع‌بینانه به صحنه بنگریم، انتظاری دیگر نمی‌توان داشت. طرف غربی و به‌ویژه آمریکا براساس سرشت نهادینه‌شده‌ی خود، عادت به زورگویی و تحمیل اراده‌ی خود بر دیگران کرده است و دیگر کاری به این ندارد که اکنون در حال مخاصمه است یا مذاکره؛ عهد و پیمانی دارد که باید بدان وفادار باشد یا نه. با این وصف، به‌روشنی می‌توان گفت در ادامه نیز طرف غربی بر همین عادت مألوف، خواهد ماند.

2. باید دانست که اتخاذ این رویکرد، بخشی از راهبرد مذاکراتی غرب نیز هست که البته برخاسته از ادراک آن‌هاست. ادراک غربی‌ها از فضای مذاکراتی آن است که تحریم‌ها اثرگذار بوده و توافق میوه‌ی راهبرد «فشار-مذاکره» است. در چنین فضایی، فشار اعم از تحریم‌ها، فشار سیاسی و حتی تهدید نظامی، شرط لازم و پیش‌برنده‌ی مذاکرات بوده و در نهایت نیز طرف غربی آن را برگه‌ی برنده خود در مسیر مذاکرات می‌داند. بنابراین به خود اجازه می‌دهد هم‌زمان با مذاکره همچنان گزینه‌ی نظامی را به رخ بکشد تا به خیال خود، طرف ایرانی را به عقب‌نشینی هرچه بیشتر وادارد.

با توجه به آنچه پیش‌تر گفته شد، دستیابی به آنچه عده‌ای بازی «برد-برد» می‌خوانند، بسیار بسیار دشوار است. بلکه باید گفت در صحنه‌ای که یک‌ طرف موفقیت خود را در نفی حداکثری دستاوردها و منافع طرف دیگر می‌داند و در مقابل نیز حاضر به کوچک‌ترین انعطافی نیست، چگونه دستیابی به بُرد طرفینی ممکن است؟

با نگاهی به مسیر مذاکرات، می‌توان گفت هرچند موضوع و بهانه‌ی اصلی مذاکرات، پرونده‌ی هسته‌ای کشورمان است، اما هدف طرف غربی محدود به دستاوردهای هسته‌ای نمی‌شود. نگاه غرب به‌مراتب فراتر از سخت‌افزار هسته‌ای و یا حتی دفاعی است. غرب نرم‌افزار و عنصر تأثیرگذار بازیگری جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌ی جهانی را نشانه رفته است؛ یعنی «عزت و اقتدار ملی و بین‌المللی».

در صحنه‌ای که یک ‌طرف موفقیت خود را در نفی حداکثری دستاوردهای و منافع طرف دیگر می‌داند و در مقابل نیز حاضر به کوچک‌ترین انعطافی نیست، چگونه دستیابی به نتیجه‌ی «برد-برد» ممکن است؟


تهدید و به‌تبع آن تحمیل اراده‌ای که در راهبرد دشمن مشاهده می‌شود، مقدمه‌ای است برای هدفی بزرگ‌تر و آن عبارت است از «تحقیر». تحقیر ملتی که چهار دهه است تصمیم گرفته است مستقل بازی کند و همین رفتار برهم‌زننده‌ی سناریوهای جهانی به‌اصطلاح ابرقدرت‌ها بوده است.
بدین‌ترتیب می‌توان راهبرد مذاکراتی غرب را به‌طور خلاصه، راهبرد «تهدید، تحمیل و تحقیر» دانست که برمبنای آن، تحریم اقتصادی، فشار سیاسی و تهدید نظامی، موجبات تحمیل اراده و نهایتاً تحقیر طرف مقابل یعنی ملت ایران را فراهم خواهد آورد.

در مواجهه با این راهبرد دشمن، چه باید کرد؟


حال می‌توان به پرسش دوم نیز پاسخ داد. امروز جمهوری اسلامی ایران در موضعی برابر در مواجهه با نظام سلطه قرار دارد و اگر پای میز مذاکره نیز رفته، با همین پیش‌فرض بوده است. مسئولان و نخبگان ما نیز باید همواره همین نکته را به یاد داشته باشند که مردم، اجازه‌ی مواجهه از موضع ‌ضعف را در مقابل دشمن به آن‌ها نداده و نمی‌دهند. مذاکره‌کنندگان ما هیچ‌گونه فشار و تحمیلی را نباید بپذیرند و چارچوب‌های «عزتمندانه» که براساس خط‌قرمزهای نظام ترسیم ‌شده است را باید رعایت کنند.


واضح است که در مسیر دستیابی به توافق عزتمندانه، در هر سطح که دشمن خدعه‌گری می‌کند، باید پاسخ متقابل دریافت کند. هیچ ایرادی ندارد که در مقابل دشمنی که با جسارت تمام تهدید می‌کند، «تهدید متقابل» نمود. از مسئولان و فرماندهان نظامی نیز انتظار اقدام مشابه می‌رود.

براساس بیانات صریح رهبر معظم انقلاب در 20 فروردین 1393، مختصات توافق عزتمندانه عبارت است از:

لغو یکجای تحریم‌ها و در همان روز توافق
حراست از حریم و توسعه‌ی امنیتی-دفاعی کشور و مجاز نبودن بازرسی از مراکز دفاعی-امنیتی
خدشه‌دار نشدن اقتدار منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و حمایت از محور مقاومت
نپذیرفتن شیوه‌ی نظارتی غیرمتعارف و اختصاصی
لزوم تداوم توسعه‌ی فنی (تحقیق و توسعه بر ماشین‌های پیشرفته‌تر)


واضح است که در مسیر دستیابی به توافق عزتمندانه، در هر سطح که دشمن خدعه‌گری می‌کند، باید پاسخ متقابل دریافت کند. هیچ ایرادی ندارد که در مقابل دشمنی که با جسارت تمام تهدید می‌کند، «تهدید متقابل» نمود. از مسئولان و فرماندهان نظامی نیز انتظار اقدام مشابه می‌رود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «دولت کنونی آمریکا به این مذاکرات نیاز واقعی دارد. این‌ها در کارنامه‌ی خودشان، یک نقطه‌ی اساسی که می‌توانند مطرح کنند، این است که ما توانستیم جمهوری اسلامی ایران را بیاوریم سر میز مذاکره و فلان مطلب را به او تحمیل کنیم. این‌ها احتیاج دارند به این. اگر احتیاج طرف مقابل به این مذاکرات بیشتر از ما نباشد (که حتماً هست)، لااقل کمتر از ما نیست. چرا تهدید می‌کنند؟ بنده با مذاکراتی که در زیر شبح تهدید انجام بگیرد، موافق نیستم. بروند حرف بزنند، مذاکره کنند، به توافق برسند، اشکالی ندارد (البته درحالی‌که آن خطوط اصلی را رعایت کرده باشند)، لکن به‌هیچ‌وجه تحمیل را قبول نکنند، زور را قبول نکنند، تحقیر را قبول نکنند، تهدید را قبول نکنند.»

اگر دشمن نیرنگ به خرج می‌دهد، جمهوری اسلامی ایران نیز ابزارهای فشار متقابل را در اختیار دارد. دشمن بسیار بیش از ما به مذاکره و توافق نیازمند است و اتفاقاً همین موضوع می‌تواند برگه‌ی برنده ما در این منازعه باشد. بیش از سه دهه پیش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا کارتر، برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به برگه‌ی برنده‌ی آزادی گروگان‌ها، نیازمند بود و همین برگه از وی دریغ شد. اکنون نیز می‌توان با چنین برگه‌هایی بینی گستاخان کاخ سفید را به خاک مالید.

جمع‌بندی

در یک نگاه جمع‌بندی‌شده و به‌طور خلاصه، می‌توان راهبرد پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران را در مقابل راهبرد «تهدید، تحمیل و تحقیر»، راهبرد «استقامت و اقتدار عزتمندانه» معرفی نمود که دارای مختصاتی چنین است:
1. تکیه به نیروی درون‌زا در پیشرفت اقتصادی و مقاوم‌سازی اقتصاد
2. بازی با برگه‌ی نیاز طرف مقابل به مذاکره
3. پافشاری بر خطوط قرمز مذاکره
4. استفاده از ظرفیت اقتدار و عزت منطقه‌ای جمهوری اسلامی برای تحمیل اراده بر طرف مقابل
5. اقدام متقابل و پاسخ‌گویی در همان سطح در برابر زیاده‌خواهی‌ها، تهدیدات و فشارهای طرف مقابل
6. بهره‌گیری از رقابت‌های درونی هیئت‌ حاکمه‌ی آمریکا در جهت شکست سناریوی تحمیل


محمدجواد اخوان
مرجع : پایگاه تحلیلی برهان
کد مطلب : ۴۶۱۳۵۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما