۰
سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۶
بخش اول

اهمیت استراتژیک بحرین (1)

اهمیت استراتژیک بحرین (1)
هدف اصلی این مقاله تجزیه و تحلیل روند انقلاب در کشور بحرین است. در این زمینه با ارائه یک نمای کلی، به وضعیت فعلی در داخل بحرین پس از انقلاب 14 فوریه 2011 و جمع آوری برخی شواهد دلایل ناکامی این انقلاب پرداخته می شود و این پرسش را مطرح می کند که چرا بیداری اسلامی در بحرین هنوز به برکناری نظام حاکم نینجامیده است؟ در پاسخ، ضمن بررسی ابعاد بیداری اسلامی و نگاهی تطبیقی به تحولات اخیر، بر این نکته تأکید می شود که مجموعه اقدامات و حمایت های منطقه ای به حکومت آل خلیفه از جانب کشورهای عربستان و از طرف دیگر اهمیت ژئوپلتیک بحرین برای ایالات متحده، انقلاب مردم بحرین کم رنگ و مظلوم جلوه داده شده است. از همین رو به نظر می رسد اهمیت کشور کوچک بحرین از جمله استراتژیک بودن جایگاه این کشور به دلیل همسایگی با مناطق نفت خیز شرق عربستان و قرار گرفتن در مسیر انتقال نفت از خلیج فارس، بر دامنه ناکامی انقلاب در این کشور افزوده است. انقلاب بحرین هم اکنون در یک وضعیت گذار به سر می برد که با تعریف یک دوره بی ثباتی و پیش بینی محدود قابل فهم بوده؛ چراکه مسیر و جهت گیری روند این انقلاب عمیق اجتماعی هنوز نامشخص است.

بیداری اسلامی که در غرب عموماً به عنوان بهار عربی از آن یاد می شود، طی بیش از سه سال گذشته تاکنون، زمینه ساز سقوط حکومت های دیکتاتوری در بعضی از کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا شده است. با نگاهی کلی به فهرست مطالبات مشترک این کشورها می توان دریافت که خواسته های کشورهای اسلامی و قیام های مردمی به یکباره رخ نداده و طی سالیان متمادی انباشت و به شکل انقلاب و بیداری اسلامی ظهور و بروز یافته است. با این حال و به رغم وجود مشابهت هایی که می توان برای این تحول عظیم در عرصه بین المللی و در میان این کشورها مشاهده کرد، انقلاب بحرین دارای ویژگی هایی است که آن را از دیگر انقلاب های عربی متمایز می کند. برای مثال برخلاف آنچه در دیگر کشورها مردم به سرعت از اصلاحات ناامید و رأس نظام را در اعتراضات خود نشانه رفتند، در بحرین، خواست مردم هیچ گاه از سطح اصلاحات فراتر نرفته است.

انقلاب بحرین مثل دیگر تحرکات دموکراسی خواهانه، ابتدا به شکل سیاسی و فقط با درخواستِ اصلاحات سیاسی و اقتصادی شروع شد و بحرینی ها تلاش کردند با تجمع در میدان «لؤلؤ» در منامه ـ پایتخت این کشور ـ رژیم را وادار به اصلاحات کنند. در این میان حمد بن عیسی آل خلیفه که انقلاب 14 فوریه را انقلاب اراذل و اوباش خواند، دستور سرکوب را صادر و ماشین نظامی ـ امنیتی رژیم حاکم، منامه را به میدان خشونت و جنگ تبدیل کرد.

در این میان، نیروهای امنیتی بحرین که دیگر تاب مقاومت مقابل معترضان را نداشتند دست به دامان عربستان و امارات شده و پس از چند روز نیروهای «سپر جزیره» به طور مستقیم مدیریت عملیات سرکوب را بر عهده گرفتند. رژیم آل خلیفه با این تصور که موج ارعاب و سرکوب باعث خواهد شد معترضان دست از اعتراضات خود بردارند، دامنه حملات خود علیه تظاهرکنندگان را افزایش داده و حتی برخی مناطق را برای ماه ها محاصره کردند. در حالی که انتظار می رفت مجموعه کشورهای غربی مانند کشورهای تونس، لیبی و سوریه عکس العمل نشان دهند، قدرت هایی چون آمریکا و بریتانیا با نشان دادن چراغ سبز به اقدامات سرکوبگرانه رژیم آل خلیفه، راه را برای سرکوب بیشتر مزدوران این رژیم هموار کردند. از طرفی واکنش منفعلانه «کمیته بسیونی» (کمیته حقیقت یاب حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین که شریف بسیونی ریاست آن را بر عهده دارد) نیز موجبات تشدید سرکوب ها در بحرین را فراهم آورد. تمامی تحرکات منفی رژیم آل خلیفه باز هم نتوانست جلوی موج خشم مردمی را سد کند و بحرین طی این مدت تقریباً به صورت مستمر شاهد برگزاری تظاهرات و اعتراضات گسترده بوده است. (Tashjian, 2013: 9)

از همین رو در میان کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا که از سه سال گذشته تاکنون درگیر انقلاب بوده اند و سقوط رژیم های دیکتاتورِ آنها را در پی داشته، بحرین توفیقی کسب نکرده است. روند کاوی خیزش مردم بحرین و نقش و تأثیر ژئوپلتیک در آن از جمله ابعاد مهم در تحولات بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا محسوب می شود که در ریشه یابی تحولات بحرین، عوامل مهم دیگری همچون ساختار جمعیتی، عدم مشارکت شیعیان در مراکز اساسی قدرت، تبعیض، مشکلات سیاسی ـ اقتصادی، اثرگذاری عربستان سعودی و استقرار مرکز فرماندهی ناوگان پنجم دریایی ایالات متحده آمریکا، از جمله عواملی هستند که زمینه بروز اعتراضات سیاسی در این کشور و ناکامی آن را از دیگر سو فراهم کرده است.

لذا مقاله حاضر بر آن است تا با دستمایه قرار دادن این عوامل، به این سؤال مهم نیز پاسخ دهد که چرا بیداری اسلامی در بحرین هنوز به سقوط حاکمان نینجامیده است؟ در این راستا، برای پاسخ گویی به این سؤالات، به نقش و محرک های داخلی و خارجی این رویداد تأکید شده و به گونه ای تحلیلی، دلایل عدم ناکامی این انقلاب در بوته نقد و بررسی قرار می گیرد.

چارچوب مفهومی


نظریات گوناگونی همواره درباره انقلاب های اجتماعی و سیاسی در حیطه نظر و اندیشه مطرح اند که تنها برخی از آنها را بر انقلاب های اخیر در جهان عرب موضوعیت دارد. البته بخشی از این نظریه ها نیز این حرکت ها را انقلاب تلقی نمی کنند. «منحنی جی»، «نظریه فقر فزاینده مارکس» و «نظریه رفاه فزاینده دوتوکویل»، از جمله نظریه هایی هستند که امروز درباره تحولات جهان عرب مطرح اند. در این میان با وجود تفاوت هایی که میان کشورهای دستخوش تغییر و تحول دیده می شود، شاید بتوان از وجهی گفتمانی برای همه انقلاب های عربی سخن گفت که تمام این تحولات را در پیوند با یکدیگر نگاه می دارد.

به دیگر سخن، شاید عوامل وقوع انقلاب در هر یک از کشورها متفاوت باشد، اما بی گمان مفاهیمی وجود دارد که این انقلاب ها را همچون زنجیری به هم پیوند می دهد. از همین رو می توان یک نظم گفتمانی برای این جنبش ها جستجو کرد. با توجه به تحولات کنونی، برخی بر این باورند که این انقلاب ها گفتمان کاملاً میدانی و عملیاتی و ایدئولوژی زدایی شده ای را ارائه می دهند که دال مرکزی آن، با توجه به شعار جادویی این انقلاب، یعنی «الشعب یرید اسقاط النظام» و «اسقاط النظام»، ساقط ساختن نظام به منزله خواست ملت است که با دوگانه مفهومی «ثوره الشباب» و «بلطجیه» مفصل بندی شده است. در واقع، انقلاب های اخیر شعار و نظم گفتمانی ویژه خود را مطرح کرده اند و جدا از نظم های گفتمانی دیگر می توان آنها را بررسی کرد. (قزوینی حائری، 1390: 34) از سویی، پیچیدگی سیاسی شگفت آور منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، بر مؤلفه های ژئوپولیتیک استوار است. از همین رو «این منطقه دربرگیرنده بادوام ترین و حادترین کانون منازعات، یعنی اعراب و رژیم اشغال گر بوده است. (آشوری، 1388: 18)

اما به نظر می رسد نظریه های میدانی تری همچون بیداری اسلامی بر این تحولات بیشتر انطباق می یابند. دولت های غرب آسیا و شمال آفریقا، عموماً تحت کنترل رژیم های اقتدارگر و غیر دموکرات قرار دارند. در همین ارتباط، یکی از بحث های بین المللی، تحولاتِ بیداری اسلامی غرب آسیا و شمال آفریقا به خصوص در حوزه خلیج فارس می باشد. چندین کشور در این منطقه دچار بی ثباتی و ناآرامی شده اند که آثار و پیامدهای خاص خود را در سطوح مختلف برجا گذاشته است. در این میان، ضعف اقتصادی و سیاسی و همچنین تبعیض های مختلف در کشوری چون بحرین ـ که از این اهمیت ویژه جغرافیایی برای کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای برخوردار است ـ موجبات نارضایتی مردم از دولت را پس از جرقه سال 2010 در تونس فراهم کرد.

اصلاحات اقتصادی و سیاسی که اخیراً در این کشور صورت گرفته است، در جلب رضایت معترضان و عموماً شیعیان این کشور با شکست مواجه شده و حکومت مرکزی با توسل به ارتش خود و کشورهای عربستان و امارات متحده عربی همواره به سرکوب ناراضیان پرداخته است. کارکرد ارتش رژیم آل خلیفه نیز به جای دفاع از مرزها، عمدتاً معطوف به کنترل اوضاع داخلی می شود. بسیاری از دولت های غرب آسیا و از جمله بحرین، ارتشی «دو کاربردی» دارند؛ بدین شکل که ارتش های کشورهای غرب آسیا و از جمله بحرین، مسئول حفاظت از این رژیم ها در برابر چالش های داخلی و نیز دفاع از کشورشان در برابر تهدیدات خارجی را بر عهده دارند. (Bensahel and Byman, 2004: 57) امری که از سه سال گذشته تاکنون در بحرین توسط رژیم حاکم و کمک «شورای همکاری خلیج فارس» (1) به رهبری رژیم آل سعود به خوبی انجام پذیرفته است. این روند، پیامدهای متفاوتی برای خود کشور و منطقه در پی داشته و دارد. بنابراین، مردم بحرین به سبب سرکوب حکومتی، منافع کشورهای منطقه و نیز کشورهای غربی، از حقوق مشروع خود محروم شده اند و انقلاب آنها تاکنون با ناکامی همراه بوده است.

پیشینه جنبش های سیاسی و اجتماعی بحرین


عموماً در گروه های اجتماعی و رهبران سیاسی که رهبری جنبش بحرین را بر عهده داشته و یا به گونه ای در پایداری و ادامه مبارزه سیاسی بحرین دخیل بوده اند، تحولات و ویژگی هایی دیده می شود که تنها می توان به اختصار به آنها اشاره کرد. جنبش های مردمی بحرین، دقیقاً از زمانی آغاز شد که استعمار انگلستان رسماً در سال 1892 میلادی سلطه کامل خود را بر این سرزمین برقرار ساخت و از همین رو نخستین شورش و قیام مردم بحرین در سال 1895 بر ضد «شیخ عیسی بن علی» رخ داد. از سویی در قرن بیستم، تجار مروارید با تشکیل و هدایت قیام های ضدانگلیسی در سال های 1911 و 1954 از مؤثرترین اقشار اجتماعی در مبارزات اسلامی بحرین به شمار می رفتند. اما پس از جنگ جهانی دوم، با رواج مرواریدهای بدلی ژاپنی در بازار جهانی از نفوذ تجار مروارید در صحنه های داخلی و خارجی بحرین کاسته شد. با کشف نفت، قشر جدیدی از کارگران پدید آمدند که با توجه به اهمیت جهانی این ماده، بر نقش اجتماعی ـ سیاسی آنان در صحنه داخلی بحرین نیز افزوده شد. بر این اساس نقش برجسته در قیام های ضد دولتی 1956، 1970، 1972 و 1974 با کارگرانی بود که اکثریت آنان شیعه بودند. (بی نا، 1391)

گروه های سیاسی ملی گرا و چپ گرا هرگز قادر به ایفای نقش برجسته در رهبری قیام مردم بحرین نشده اند. این امر به مسلمان بودن اکثریت قریب به اتفاق مردم بحرین و نیز سازشکاری گروه های مذکور برمی گردد. در پی ناکامی گروه های ملی و چپ در رهبری مستمر قیام مردم بحرین، گروه های اسلامی، واجدِ نقش برتر شده اند. در این راستا می توان به «جنبش اسلامی آزادی بخش بحرین» (احرار) اشاره کرد. اگر چه این جنبش به هدف سرنگونی رژیم آل خلیفه دست نیافته است، اما حاوی سه پیامد عمده بوده است:

الف) بی شک مبارزات ضد انگلیسی بحرین که دو نمونه بارز آن در سال های 1911 و 1954 به وقوع پیوست، در کنار سایر قیام های ضد انگلیسی در غرب آسیا و شمال آفریقا در تسریع تصمیم به خارج کردن نیروهای انگلیسی در سال 1971 از شرق کانال سوئز مؤثر بود. همچنین این مبارزات در کاهش نفوذ انگلیس در ساختار سیاسی و اداری بحرین مؤثر افتاد.

ب) مهم ترین پیامد مبارزات اسلامی مردم بحرین که بلافاصله پس از خروج انگلیس از بحرین به ثمر نشست، برگزاری انتخابات پارلمانی در سال 1972 و پس از آن تشکیل مجلس و تدوین و تصویب قانون اساسی بود. اما امیر بحرین در پیِ مخالفت مجلس با تصویبِ لایحه امنیتی وزارت کشور بحرین که بر اساس آن، وزیر کشور می توانست دستور دستگیری هر مظنونی را به بهانه دست داشتن در اقدام علیه امنیت کشور صادر نماید، مجلس را منحل و اجرای قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد.

ج) با ادامه اعتراضات، رژیم بحرین در سال 1972 مجلسی مشورتی ـ انتصابی متشکل از 30 نفر را به ـ جای مجلسِ منحل شده تشکیل داد. این شورا که زیر نظر امیر و دولت بحرین فعالیت می کند، صرفاً جنبه مشورتی و نه قانونگذاری دارد. (Fisk, 2011: 4) اما اعتراضات بعدی مردم نشان داد که این اصلاحات هدایت شده دولتی در تأمین خواسته های عمیق آنان ناکافی است. واکنش امیر بحرین در قبالِ دور جدیدی از اعتراض های مردمی که از سال 1995 در بحرین آغاز شد، توسل به زور و افزودن ده نفر دیگر به اعضای مجلس مشورتی بود؛ این دو مسئله منجر به تشدید مخالفت های مردمی گردید. به ویژه اینکه افزایش اعضای مجلس مشورتی برخلاف قانون اساسی ارزیابی شده است.

یکی دیگر از دلایلی که نقش مهمی در ظهور و بروز خیزش مردم بحرین در مقابل دولت این کشور داشت، به زمان پیش و پس از انتخابات مجلس در 23 اکتبر 2010 بر می گشت که مردم به کاندیداهای مستقل رأی دادند و ترکیب مجلس به سمت افراد مستقل تمایل نشان داد. (توتی و دوست محمدی، 1392: 215) از دیگر سو، 14 فوریه 2011 موسوم به روز خشم، دهمین سالگرد اعلام «منشور عمل ملی» از سوی حمد بن عیسی بود که در سال 2001 برای انجام اصلاحات در بحرین، جرقه اولین تظاهرات در این کشور و اجتماع در میدان لؤلؤ صورت پذیرفت و به عنوان سرآغاز اعتراض مردم تفسیر و تعبیر شد. (ابراهیمی و دیگران، 1391: 114) از همین رو بحرین در رابطه با تحولات اخیر غرب آسیا و شمال آفریقا پس از موفقیت انقلاب های تونس و مصر و برکناری زین العابدین بن علی و حسنی مبارک، میزبان موج اعتراضات مردمی شد. دولت بحرین در شرایطی با اعتراضات مردمی روبرو گردید که مردم این کشور با الهام از مردم تونس و مصر و درک این مهم که خودکامه ترین دیکتاتورها نیز در مقابل اراده مردم گردن می نهند از روزهای یکشنبه و دوشنبه مصادف با 14 و 15 فوریه 2011 به خیابان ها آمدند و میدان لؤلؤ شهر منامه را به عنوان مکان تجمع خود برگزیدند؛ امری که از سوی ملت بحرین نشانه بیداری و نیز نارضایتی از نظام حاکم بود.

موقعیت و اهمیت بحرین در بیداری اسلامی


تحولات هر کدام از انقلاب هایی که طی سه سال گذشته در کشورهای عرب غرب آسیا و شمال آفریقا رخ داده است، از جنبه ای دارای اهمیت است. با این حال به دلیل برخی مسائل، شاید بتوان انقلاب بحرین را علی رغم جمعیت اندک و وسعت کم آن، مهم تر از دیگر انقلاب های عربی ـ اسلامی دانست. لذا این سؤال مطرح می شود که به راستی چرا سعودی ها و یا حتی حکام امارات، در هیچ یک از کشورهای دیگر و به حمایت از حاکمان مستبد آنها نیروی نظامی وارد نمی کنند؟ چرا تا این اندازه این کشورِ کم جمعیت برای کشورهای عرب خلیج فارس واجد اهمیت است؟ برای پاسخ به این سؤال می بایست مجموعه ای از مؤلفه های سیاسی را در قالب ملی، منطقه ای و بین المللی جستجو کرد.

کشور بحرین علی رغم مساحت کوچک، به دلیل موقعیت مجمع الجزائری و سوق الجیشی خود، پایگاه پنجم نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را نیز در خود جای داده است. لذا این کشور در محاسبات نظامی و راهبردی کاخ سفید نیز جایگاه ویژه ای دارد. از طرفی ترکیب جمعیتی آن که اکثریت را اهل تشیع تشکیل می دهند، همواره حساسیت هایی را برای کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس و به ویژه عربستان سعودی در بر داشته است؛ چراکه اکثر ساکنان منطقه الشرقیه عربستان سعودی، شیعه هستند. این موارد باعث شده است تا بیشتر رسانه های غربی و عربی به دلیل نفوذ عربستان و حساسیت آن به این کشور، به انقلاب مردم بحرین بی مهری نشان دهند. مردمی که در طی دهه های گذشته چندین بار علیه حکومت حمد بن عیسی آل خلیفه ـ پادشاه بحرین که بعد از فوت پدرش در مارس 1999 به قدرت رسید ـ شوریده اند، اما تا کنون موفق به سرنگونی آن نشده اند.

اکثریت جمعیت 70 درصدی شیعیان این کشور، تقریباً هیچ نقشی در نهادهای پادشاهی و مدیریتی یا تجارت کلان بحرین ندارند. به نظر می رسد خیزش مردم بحرین، دارای مجموعه ای از علل های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشند که در کل، موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور را نشان می دهد. در این راستا برای روشن شدن موضوع، وضعیت کشور بحرین و موقعیت جغرافیایی این کشور را در قالب ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز نظامی مورد واکاوی قرار خواهیم داد.

علل و انگیزه های جنبش اسلامی بحرین


همان گونه که اشاره شد، مهم ترین انگیزه ها و اهداف خیزش اسلامی در بحرین را می توان به حاکمیت آل خلیفه ارجاع داد که مردم بحرین هیچ گاه موافق حاکمیت این خاندان نبوده اند و دلایل این نارضایتی را تحلیل گران از دو موضوع می دانند: نخست اینکه خاندان آل خلیفه بحرینی نبوده و از اقلیت سنی مذهب مهاجری هستند که در پی اختلافات مذهبی با قبیله «بنی کعب» در زمان ریاست «شیخ نصرالله خان» والی منصوب «کریم خان زند» بر بحرین، از کویت وارد بحرین شده اند و آغاز حضورشان به سال 1783 برمی گردد. (ابراهیمی و دیگران، 1391: 117) از طرفی به قدرت رسیدن خاندان آل خلیفه بر اساس خواست و رضایت مردم صورت نگرفته، بلکه آل خلیفه، قدرت را در بحرین در دست گرفته و با پذیرفتن تحت الحمایگی انگلیس در سال 1820 قدرت را حفظ کرده است.

مردم بحرین به همراه جریان ها و احزاب معارض این کشور نظیر جنبش احرار، جمعیت وفاق اسلامی، جنبش حق، جمعیت الوعد (العمل الوطنی و الدیمقراطی)، جمعیت عمل اسلامی (جمعیه العمل الإسلامی)، جمعیت تجمع ملی و دموکراتیک (جمعیه التجمع القومی الدیموقراطی) و گروه های دیگر، خواسته های اصلی خود را برکناری شیخ خلیفه بن سلمان آل خلیفه نخست وزیر و پسرعموی امیر بحرین که از سال 1971 ریاست دولت را در اختیار دارد، بازگشت تبعیدیان، آزادی زندانیان سیاسی، لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت های سیاسی مذهبی، آزادی بیان و مطبوعات، توقف دستگیری آزادی خواهان و لغو تمامی ممنوعیت ها اعلام کرده اند. در یک نگاه کلی می توان گفت که «تظاهرکنندگان بحرینی به طور مشخص پنج درخواست اصلی از دولت آل خلیفه را مطمح نظر داشته و دارند: 1. محدود کردن قدرت آل خلیفه از طریق قانون اساسی؛ 2. افزایش اختیارات شورای نمایندگان؛ 3. رفع بیکاری و برابری فرصت های اقتصادی؛ 4. جایگزینی و واگذار کردن پست های حساسی که تحت کنترل آل خلیفه قرار دارند؛ 5. اصلاح قانون انتخابات و آزادی بیشتر انتخاباتی و در حقیقت تبدیل پادشاهی استبدادی به پادشاهی مشروطه. (ابراهیمی و دیگران، 1391: 114 ـ 113)

از همین رو جنبش شیعیان بحرین به رهبری حزب الوفاق می کوشند حکومت آل خلیفه را به اجرای اصلاحات سیاسی در کشور و پایبندی به قانون اساسی و آرای مردم وادار کند. آنها خواستار شکل گیری پارلمان انتخابی مردم و افزایش قدرت آن در مقابل طبقه حاکم هستند. تشکیل پارلمان و تدوین قانون اساسی عادلانه که در آن، حقوقِ اکثریت جمعیت شیعه به رسمیت شناخته شود، یکی از آرمان های اساسی این گروه به شمار می رود. (فوزی و پایاب، 1391: 34) اما برای فهم بهتر نارضایتی و اعتراضات مردم بحرین، می توان عوامل آن را در یک تقسیم بندی چنین بازگو کرد:

1. تداوم وابستگی رژیم بحرین به غرب


آل خلیفه در سال 1820 با انعقاد پیمانی با امپراتوری بریتانیا، اداره گمرکات، تجارت و امنیت داخلی و خارجی خود را به مأموران این کشور سپرد. تحت الحمایگی بحرین در سال 1880 با امضای پیمان آن، مورد تأیید مجدد قرار گرفت. به این ترتیب انگلستان در سال 1919 تحت الحمایه بودن بحرین را به صورت رسمی اعلام کرد و از آن پس بحرین تحت سرپرستی یک مستشار انگلیسی اداره می شد. این مسئله منجر به قیام ناکام مردم بحرین در سال 1951 گردید که طی آن مردم خواهان اخراج «بل گراو» حاکم انگلیسی بحرین شدند. (Backer, 2004: 27)

پس از استقلال بحرین نیز وابستگی رژیم آل خلیفه به استعمارگر جدید، یعنی آمریکا ادامه یافت و این وابستگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و جنگ اول و دوم خلیج فارس شدیدتر شد. اعتراف سخنگوی کاخ سفید مبنی بر اینکه اگر کمک های دولت بحرین نبود، به هیچ وجه قادر به مقاومت و ماندن در خلیج فارس نبودیم، مؤید این وابستگی مضاعف است. در همین ارتباط، از اواسط دهه 1990، ایالات متحده آمریکا در راستای تحولات پس از یازده سپتامبر و طرح خاورمیانه بزرگ، نوعی تقسیم کار را نیز در بحرین ترتیب داده که در این میان، بحرین به عنوان مرکز مالی ـ بانکی منطقه عمل می کند؛ به نحوی که بالغ بر 2000 شعبه بانک داخلی، منطقه ای و بین المللی در زمینه بانکداری فعال بوده و همچنین حدود 90 شعبه بیمه منطقه ای و بین المللی در زمینه صنعت بیمه فعالیت دارند؛ (امیرعبدالهیان، 1390: 153) موضوعی که فارغ از ملاحظات ژئوپلتیکی، از اهمیت مضاعف این کشور کوچک برای واشنگتن و نفوذ در آن حکایت دارد.

2. شاخص نظام سیاسی


در مورد نظام سیاسی بحرین می توان گفت از زمانی که خاندان آل خلیفه در سال 1883 میلادی بر بحرین حاکم شدند تاریخ سیاسی این قلمرو دوران متفاوتی را آغاز و تجربه کرده است. دورانی همراه با فقدان آزادی سیاسی که از همان آغاز موجبات اعتراضات و ناآرامی های مردمی را فراهم کرده است؛ در حالی که دولت و حکومتِ بحرین، دارای یک فرهنگ قبیله ای و شیخ سالاری است، اکثریت مردم بحرین دارای فرهنگ شهرنشینی مدرن و نوخواه هستند. (مجتهدزاده، 1375) همین امر باعث بحران مشروعیت در ساختار حکومتی بحرین شده است.

از سال 1956 بعد از شیخ و حاکم بحرین، شورای اداری به عنوان دستگاه اجرایی کشور عهده دار انجام امور بوده که در سال 1971 این شورا به شورای وزیران تغییر نام داد و رئیس شورا نیز به نخست وزیر تبدیل شد. در طول این سال ها تا مقطع کنونی، شیخ خلیفه بن سلمان آل خلیفه که عموی پادشاه بحرین نیز می باشد، همواره نخست وزیر بحرین بوده است.

امیر کنونی بحرین که پس از مرگ پدرش در سال 1999 به قدرت رسید، نوید تغییرات سیاسی را در کشور داد که یکی از آنها ترمیم کابینه بود. البته یکبار هم در سال 1995 توسط پدرش در کابینه اصلاحاتی صورت گرفت که به تغییر شش وزیر انجامید. علاوه بر نخست وزیر، سایر پست های کلیدی شورای وزیران نیز در قبضه کامل خاندان آل خلیفه بوده و در تمام وزارتخانه ها، خاندان پادشاه بحرین شاغل اند.

از نظر مذهبی نیز برای اکثریت وزارتخانه ها افراد سنی مذهب انتصاب می شوند؛ و این در حالی است که سیستم پادشاهی بحرین موروثی است و پادشاه طبق قانون اساسی جدید دارای قدرت مطلق در تمامی امور می باشد. از همین رو، بازگشت تبعیدیان، آزادی زندانیان سیاسی، لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت های سیاسی ـ مذهبی، آزادی بیان و مطبوعات، توقف دستگیری آزادی خواهان و لغو سانسور، مهم ترین خواسته های سیاسی مردم بحرین را تشکیل می دهند و برای تحقق این خواسته بارها دست به قیام زده اند. به عنوان مثال در سال 1938 کارگران بحرین خواهان تشکیل مجلس و اتحادیه های کارگری شدند و در تظاهرات مشابهی در سال 1965 حق برگزاری گردهمایی سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی به خواسته های قبلی افزوده شد.

حتی طی سال های 1992 و 1995 نیز مردم بحرین با برپایی تظاهرات و راهپیمایی، خواستار تشکیل مجدد مجلس شدند که در سال 1992 منحل شده بود. (CoatesUlrichsen, 2012: 11-14) پادشاه کنونی بحرین، شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه در سال 2002 نظام سیاسی بحرین را از امیرنشین به پادشاهی بحرین تغییر داده است. ضعف ساختار سیاسی و انحصار قدرت و خفقان سیاسی در این کشور نیز بر دامنه نارضایتی ها افزوده است. به طور مثال این رژیم در انتخابات پارلمانی، 23 تن از زهبران اپوزوسیون و صدها تن از فعالان سیاسی را به اتهاماتی چون تروریسم و تلاش برای براندازی حکومت آل خلیفه متهم و بازداشت کرد. (Cooley & Nexon, 2011; Gengler: 2011) از سویی نیز در بحرین، یازده جریان معارض سیاسی فعالیت دارند که جمعیت شیعیان وفاق اسلامی بحرین از جمله بزرگترین گروه های معارض بحرینی است که دارای هجده کرسی در پارلمان این کشور بود که در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه رژیم حاکم علیه معترضان بحرینی و تنگناهای سیاسی موجود، رسماً از پارلمان استعفا دادند و به صف مخالفان پیوستند.

3. عنصر اقتصاد


بحرین برخلاف سایر کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس دارای ذخایر نفتی گسترده نیست. (به جز نفت اهدایی عربستان به این کشور) کمک های مالی سایر کشورها به ویژه عربستان نیز به خاندان حاکم تعلق می گیرد. بنابراین، مردم بحرین در وضعیت اقتصادی مطلوبی به سر نمی برند. با این تفاسیر نرخ بالای بیکاری در بحرین نیز از دیگر عوامل اقتصادی است که موجب نارضایتی مردم شده است که دو دلیل عمده دارد: نخست، پایین بودن سطح اشتغال زایی و دوم، حضور گسترده کارگران خارجی ارزان قیمت در این کشور. (بحرانی، 1381: 110)

این شرایط نامطلوب اقتصادی در حالی است که این کشور یک منطقه بالقوه اقتصادی و دارای مزایای فراوان برای جذب سرمایه خارجی است. موقعیت خاص بازرگانی، صنایع آلومینیوم و صنایع نفتی و پتروشیمی ـ که بزرگترین تصفیه خانه های نفت جهان در بحرین واقع شده است ـ و دیگر فراورده های نفتی، مهم ترین سهم را در درآمد ناشی از صادرات بحرین داراست. این کشور همچنین یکی از مهم ترین مراکز ارتباطی، مخابراتی و بانکی در منطقه است. (کوشکی و ناظم پور، 1389: 162)

با همه این تحولات، تنش های سیاسی در بحرین تأثیر زیادی در کاهش رشد اقتصادی این کشور داشته است. تنش های سیاسی بیش از دو میلیارد دلار زیان به اقتصاد کشور وارد کرده است. رشد اقتصادی بحرین در سه ماه نخست 2011 با کاهش 7/1 درصدی روبرو شده است. میزان سرمایه گذاری و بازرگانی داخلی و خارجی در سال های 2011 و 2012 کاهش داشته است. در این زمینه دولت بحرین مجبور شد برای مقابله با تنش های سیاسی، هزینه های بودجه را افزایش دهد. این امر باعث شد مازاد بودجه بحرین طی سال های 2011 و 2012 به ترتیب به 2 و 4/0 درصد تولید ناخالص داخلی برسد.

طبق گزارش سازمان های بین المللی، بحرین با 17 پله سقوط نسبت به سال 2011 جز 35 کشور جهان از حیث افول آزادی های عمومی است. این کشور به لحاظ توجه به اعتراض ها مردمی، آزادی های مدنی، حاکمیت قانون و مبارزه با فساد و وجود شفافیت، در فهرست بدترین کشورهای جهان قرار دارد. (شکوه، 1391: 2) از آغاز انقلاب بحرین، یعنی از 14 فوریه 2011 تاکنون، ارزش سهام بحرین شاهد 5/27 درصد کاهش بوده است. سازمان های بین المللی به بحرین توصیه می کنند، برای خروج از بحران، لغو همه بازداشت های سیاسی، محاکمه مسئولان فاسد و اصلاحات سیاسی ریشه دار را آغاز کند.

4. مؤلفه فرهنگ و جامعه


کشور بحرین از نظر اجتماعی نیز به گونه ای است که در آن، شرایط برای یک زندگی غربی فراهم است. امروزه نظام آموزش در بحرین از سطح بالایی برخوردار است و مردم همگام با کسب الگوهای زندگی غربی در حفظ فرهنگ خود نیز کوشا هستند. بحرین به علت موقعیت مناسب جهانگردی و توریستی مثل هتل ها، وسایل سرگرمی و تفریحی و آزادی رفت و آمد و تسهیلات فراوان در اعطای روادید و تشریفات گمرکی، میزبان سفرهای زیاد خارجیان شده است که بر فرهنگ مردم و تحول در جامعه بحرین بی تأثیر نبوده است؛ به صورتی که مدرنیزاسیون در بحرین به وفور قابل مشاهده است. اشتغال تعداد فراوانی از مردم بحرین به صید مروارید نیز موجب افزایش تماس با خارجیان شده که موجب رشد بافت اجتماعی جدیدی در بحرین شده است که با سایر کشورهای حوزه خلیج فارس که هنوز هم تا حدود زیادی پایبند به سنت های قبیله ای می باشند، متفاوت و در تضاد قرار می گیرد.

به لحاظ اجتماعی، مهم ترین معضل در بحرین تبعیض موجود در جامعه است. از یک طرف تبعیض میان خاندان آل خلیفه و نزدیکان ایشان با سایر طبقات و از طرف دیگر، تبعیض گسترده مذهبی بین شیعه و سنی. در بحرین دو دنیای متفاوت وجود دارد؛ یکی دنیای ثروتمند خانواده حاکم، دیپلمات ها و صاحبان شرکت ها و بانک های خارجی و دیگری دنیای فقیری که شامل مردم در محله ها و شهرهای فقیر می شود. اعضای خانواده آل خلیفه همواره در همه امور مقدم بر سایرین اند و به هیچ وجه در جامعه بحرین شایسته سالاری معنا ندارد. همچنین تبعیضِ اصلی در جامعه بحرین، تبعیض علیه شیعیان در این کشور است که همواره مورد سوءظن و رفتار تبعیض آمیز خاندان حاکم بوده اند (بحرانی، 1381: 107) و از مهم ترین عوامل نارضایتی شیعیان به عنوان اکثریت جامعه بحرین می باشد.

5. سیاست خارجی و وضعیت نظامی ـ امنیتی


بحرین در عرصه سیاست خارجی و نیز از نظر نظامی و امنیتی، کشوری منفعل است و همین امر موجب نفوذ و دخالت کشورهای خارجی در این سرزمین شده است. در این راستا بیشترین نفوذ در بحرین چه به لحاظ سیاسی و چه نظامی از سوی عربستان سعودی است. با این تفاسیر بحرین برای عربستان از لحاظ ژئوپلتیک به عنوان فضای حیاتی مطرح است؛ بنابراین سعودی ها بیشتر از نظر اقتصادی با بحرین همکاری کرده اند. عربستان با اعطای روزانه 100 هزار بشکه نفت به بحرین پیوند دوستی همراه با نفوذ گسترده خود را در بحرین حفظ کرده است و در همین راستا پس از فروکش کردن بحران 1994 بحرین، عربستان چاه های نفت «ابوسقفه» را به طور کامل به بحرین واگذار کرد که هم اکنون بحرین روزانه 140 هزار بشکه نفت از این چاه ها صادر می کند. علاوه بر این، سعودی ها در موارد متعدد به همکاری نظامی با بحرین اقدام کرده اند. برای مثال در درگیری های داخلی ماه دسامبر 1995، عربستان با ارسال نیروهای نظامی و بالگردهای خود به داخل بحرین، حمایت خود را از این کشور اعلام کرد. (بحرانی، 1381: 145)

همچنین بحرین که به لحاظ امنیتی و نظامی، کشوری ضعیف محسوب می شود، مجبور به انعقاد پیمان های نظامی با قدرت های بزرگ شده است که از مهم ترین آنها پیمان نظامی با آمریکا و اعطای پایگاه نظامی «الجفیر» در سال 1971 به این کشور است. این پایگاه در سال 1935 توسط انگلیسی ها احداث شده بود و پس از خروج آنها در سال 1971 در اختیار آمریکا قرار گرفت. علاوه بر این، آمریکا دو پایگاه نظامی دیگر با نام های «المحرق» و «الهمله» در بحرین دارد که در اختیار نیروهای واکنش سریع آمریکاست و به دلیل وجود این پایگاه ها هزاران مستشار و سرباز آمریکایی با خانواده هایشان در بحرین زندگی می کنند. (بی نا، 1388: 20) به نظر می رسد آل خلیفه به دلیل بحران مشروعیتی که دارد با انعقاد این پیمان ها علاوه بر بالا بردن قدرت دفاعی و امنیتی خود درصدد کسب مشروعیت خارجی، به ویژه از سوی قدرت های بزرگ جهانی نظیر آمریکاست.

پی نوشت:

[1]. Gulf Cooperation Council (GCC).

منابع و مآخذ

آدمی، علی، 1391، «بحران بحرین و امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه راهبرد، سال بیست و یکم، شماره 62، بهار91.
آشوری، داریوش، 1388، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چ 17.
ابراهیمی، شهروز و دیگران، 1391، «بررسی واکنش های آمریکا و عربستان به خیزش مردمی در بحرین، (2012 ـ 2011)»، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، شماره 10، بهار91.
امیر عبدالهیان، حسین، 1390، «ناکامی طرح خاورمیانه بزرگ و خیزش بیداری اسلامی در جهان عرب: مطالعه موردی بحرین»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهاردهم، شماره 52.
بحرانی، مرتضی، 1381، جنبش های سیاسی ـ اجتماعی بحرین، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، تهران، چ 1.
بی نا، 1391، «جریان شناسی جنبش های اسلامی ـ سیاسی در بحرین»، خبرگزاری تسنیم، 24 بهمن 91.
بی نا، 1388، کتاب سبز بحرین، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
توتی، حسینعلی و احمد دوست محمدی، 1392، «تحولات انقلابی بحرین و بررسی راهبردهای سیاست خارجی ایران در قبال آن»، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم، شماره 33، تابستان 92.
حاجی یوسفی، امیر محمد و فاطمه شهریار، 1391، «شناخت حوادث 2011 خاورمیانه در قالب مبانی مفهومی ـ نظری»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 55، بهار91.
سالار، محمد، 1383، «غرب و بیداری اسلامی»، مجله اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 10.
شکوه، حسن، 1391، اقتصاد بحرین، بلاگ مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، 14 اسفند.
غبیشی، عبدالعظیم، 1390، اعتراضات مردمی بحرین و آینده شیعیان، تهران، مرکز بین المللی مطالعات صلح.
فضلی، محمد صادق، 1390، «آمریکا و سعودی در بن بست، همشهری دیپلماتیک، شماره 50.
فوزی، یحیی و بهروز پایاب، 1391، «تأثیر ژئوپلتیک بر الگوی سیاسی مورد حمایت شیعیان در کشورهای مختلف»، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، شماره 30، پائیز91.
قزوینی حائری، یاسر، 1390، «گفتمان انقلاب های عربی چه می گویند؟»، ماهنامه زمانه، شماره 12، سال دهم، اردیبهشت90.
کوشکی، محمد صادق و مریم ناظم پور، 1389، «بررسی چالش ها و موانع درونی دموکراسی در خاورمیانه با تأکید بر کشور بحرین»، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، شماره 5، زمستان 89 .
مجتهدزاده، پیروز، 1375، «ریشه های داخلی بحران بحرین»، کیهان، 5 تیر.
مصفا، نسرین و علیرضا شمس لاهیجانی، 1391، «لیبی؛ آوردگاه مسئولیت برای حمایت»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال پانزدهم، شماره اول، بهار.
Backer, Mohammad Redha and Bernadette, 2004, “Qalhat in Arabian History”, The Journal of Oman Studies, Vol. 13.
Bensahel, Nora and Daniel L. Byman 2004, The Future Security Environment in the Middle East: Conflict, Stability, and Political Change, RAND: Project AIR FORCE
Coates Ulrichsen, Kristian, 2012, "Bahrain’s Aborted Revolution", available in:

http://www2.lse.ac.uk/IDEAS/publications/reports/pdf/SR011/FINAL_LSE__IDEAS__BahrainsAbortedRevolution_Ulrichsen.pdf

Colombo, Silvia, 2012, “The GCC Countries and the Arab Spring between Outreach, Patronage and Repression”, Instiuto Affari Internazionali, IAI WORKING PAPERS, No. 12, 9 March.
Cooley, Alexander and H. Nexon, Daniel, 2011, “Bahrain's Base Politics”, Foreign Affairs, available at:

http://foreignaffairs.com/articles/67700/Alexandercooleynexon/bahrains-base-politics.

David, A. lake, 2007, “Escape from The State of Nature”, International Security, vol.23, No.1. Summer.
Fisk, Robert, 2011, “Bahrain - an Uprising on the Verge of Revolution”, The Independent, February 21, available in:

http://questia.com/library/1P2-28002181/bahrain-an-uprising-on-the-verge-of-revolution#articleDetails.

Jones, Seth G., 2013, "The Mirage of the Arab Spring", Foreign Affairs, January / February, available in:

http://foreignaffairs.com/articles/138478/seth-g-jones/the-mirage-of-the-arab-spring

Kamrava, Mehran, 2011, The Arab Spring and the Saudi-Led Counterrevolution, 2011, Published by Elsevier Limited on behalf of Foreign Policy Research Institute.
Katzman, Kenneth, 2013, "Bahrain: Reform, Security", and U. S. Policy, Congressional Research Service (CRS), available in:

http://fas.org/sgp/crs/mideast/95-1013.pdf

Kissinger, Henry, 2013, “The United States and the Middle East: Avoiding Miscalculation and Preparing for Conflict”, Brookings Institute Conference, September 11.
Lake, David. A, 2007, “Escape from The State of Nature: Authority and Hierarchy in World Politics”, International Security, vol. 23, No.1, Summer.
Tashjian, Yeghia, 2013, “The Holy Alliance of Gulf Cooperation Council”, Strategic Outlook, available in:

http://strategicoutlook.org/publications/The_Holly_Alliance_of_GCC.pdf

http://www2.lse.ac.uk/IDEAS/publications/reports/pdf/SR011/FINAL_LSE_IDEAS__BahrainsAbortedRevolution_Ulrichsen.pdf.

مسعود رضائی: دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اصفهان.

شهاب جهانیان: دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 36

ادامه دارد ...
کد مطلب : ۴۶۳۱۰۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما