۰
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۷

مزیت‌های ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران و اقتدار بین المللی

مزیت‌های ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران و اقتدار بین المللی
در تعریف موقعیت راهبردی گفته اند که موقعیتی است که به دارنده آن مزایای قاطع سیاسی ، اقتصادی و نظامی در برابر رقیب یا رقبا اعطا می کند.جمهوری اسلامی ایران به دلایل مختلف مانند قرار گرفتن در آسیای غربی و داشتن بیشترین مرز با خلیج فارس و تنگه راهبردی هرمز و قرار داشتن در حلقه پیوند مناطق آسیای جنوبی، آسیای مرکزی ، قفقاز ، شرق مدیترانه و خلیج فارس ، داشتن منابع معدنی ارزشمند از جمله نفت و گاز و مس و غیره دارای یک موقعیت ویژه راهبردی است.

موقعیت راهبردی زمانی بیشترین نفع را به یک کشور می رساند که آن کشور واقعا مستقل بوده و با برنامه ریزی های هدفدار و زمان دار این موقعیت را به وسیله ای برای افزایش قدرت بین المللی خود تبدیل کند ؛ امری که در کشور ما تنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 اتفاق افتاده است.

در این پژوهش ابتدا به عناصر مهم و تاثیرگذار در اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که جنبه جغرافیائی دارند اشاره گردیده و سپس بعد از نگاهی به گذشته که حاوی درس هائی ارزشمند برای ماست ، پیشنهادهائی برای بهره

گیری کاملتر و علمی تر از این عناصر داده شده است.


کشور ایران تا سال 1357 که با پیروزی انقلاب اسلامی دچار یک تحول بنیادی در زمینه های مختلف گشت به نظام سلطه وابسته و از مسیر پیشرفت واقعی و تعالی بر حذر بود.

امروزه پس از گذشت 36 سال ،همگان از نتایج این انقلاب و پیشرفت های واقعی آن آگاهند و تنها وابستگان رژیم سابق ، فریب خوردگان رسانه ای و مزدوران و وابستگان فکری و سیاسی به غرب این پیشرفت واقعی در قدرت جمهوری اسلامی ایران را انکار می کنند.آنها کافی است به تلاش های ناکام 36 سال گذشته غربی ها برای ساقط کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی توجه کنند و یا به اعتراف های دولتمردان غربی در زمینه ناکامی هایشان در قبال ایران بنگرند و یا به اجبار در آمدن ذلیلانه حدود 30 دولت زورگوی غربی به میز مذاکره با ایران نگاه نمایند تا عمق اقتدار بین المللی جمهوری اسلامی ایران را دریابند.

در عین حال ، قدرت و اقتدار بین المللی باید همواره راه رشد و تعالی را طی و پایگاههای جدیدی را وارد اردوگاه خود نماید .این مقاله با برشمردن عناصر ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران ، برای بهره گیری دقیقتر و راهبردی از این عناصر پیشنهادهائی را مطرح ساخته است.

جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران


جغرافیای سیاسی اعم از ژئوپلتیک است . به عبارت دیگر، ژئوپلتیک بخشی از جغرافیای سیاسی است.در حالی که جغرافیای سیاسی به بررسی رابطه متقابل جغرافیا و سیاست می پردازد، ژئوپلتیک فقط به تاثیر عوامل جغرافیائی بر جنبه های بین المللی و خارجی سیاست مانند قدرت منطقه ای و جهانی دولت ها ، راهبردهای منطقه ای و جهانی ، سیاست خارجی و مانند آن می پردازد.

در جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک ، تاثیر عناصر مختلف جغرافیائی مورد توجه قرارمیگیرد. در اینجا به پنج مورد از مهمترین این عناصر ، که بر جنبه های خارجی سیاست در کشور ما تاثیر دارند ، اشاره می شود.

1 – علت وجودی – تعدادی از جغرافیدانان سیاسی معتقدند که در بررسی جغرافیای سیاسی کشورها باید به علت وجودی انها هم اشاره نمود.علت وجودی به این سئوال پاسخ می دهد که از نظر دولت و مردم یک کشور، چرا باید آن کشور بر روی نقشه جهان وجود داشته باشد؟.آنها اگر نتوانند علت وجودی مستدلی بیان کنند ممکن است کشورشان در مقابل چالش ها و امواج مخالف داخلی و خارجی تاب مقاومت نیاورده و از پای درآید.داشتن علت وجودی قوی و منطقی نیز در صورتی که شرایط دیگر مانند استقلال سیاسی وجود داشته باشد باعث اقتدار منطقه ای و بین المللی خواهد شد.

مهم ترین عناصر علت وجودی معمولا از فرهنگ ، هویت و تاریخ مشترک می آید.جمهوری اسلامی ایران کشوری است با تاریخ و فرهنگ و هویت هزاران ساله و زمانی که بیشتر کشورهای فعلی (205 کشور) بر روی نقشه جهان وجود نداشتند ، کشور ما از معدود کشورهای موجود بود.

دین مبین اسلام ، مذهب شیعه، زبان فارسی و تاریخ طولانی باعث شکل گرفتن یک فرهنگ و هویت متحد و مقتدر در سرزمین ایران گردیده واین امر با ظهور انقلاب اسلامی و استقلال از قدرت های سلطه گر خارجی ، زمینه ساز اقتدار بین المللی برای کشور ما گردیده است.

نکته بسیار حائز اهمیت در این زمینه ، تشعشع آرمان های جهانشمول انقلاب اسلامی در نقاط مختلف جهان و بازتاب های مختلف جهانی انقلاب اسلامی است . با توجه به جامعیت آرمانی انقلاب اسلامی ، در کشورهای مختلف بر حسب فرهنگها و شرایط مختلف انها ، بازتاب انقلاب رخ میدهد.واضح است که حاملان اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان وظیفه و تکلیف به اشاعه افکار و آرمانهای انقلاب اسلامی درسطح جهان می پردازند ، اما این امر به نوبه خود باعث افزایش اقتدار بین المللی جمهوری اسلامی ایران و گروه های همفکر نیز میگردد.انقلاب اسلامی بزرگترین چالش هویتی را در برابر هویت تک بعدی مادیگرای غربی و هستی شناسی و معرفت شناسی مادی و غیر منطقی غرب قرار داده و گذشت زمان ثابت کرده که غرب توان غلبه بر این چالش ها را ندارد.

2 – موقعیت های پنج گانه - در بررسی جغرافیای سیاسی کشورها به پنج موقعیت اشاره می شود.در اینجا وضعیت کشور ما از نظر موقعیت های پنج گانه بررسی می شود:

موقعیت ریاضی – جمهوری اسلامی ایران از نظر موقعیت ریاضی بین 25 درجه و 3 دقیقه تا 39 درجه و 46 دقیقه عرض شمالی و44 درجه و 2 دقیقه تا 63 درجه و 9 دقیقه طول شرقی قرار گرفته و بنابراین در منطقه معتدل زمین (مایل به گرم) واقع شده و هرچه از جنوب به سمت شمال برویم از شدت گرمای آن کاسته می شود.

موقعیت نسبی – جمهوری اسلامی ایران با هفت کشور مرز خشکی و با تعدادی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و نیز کشورهای حاشیه خلیج فارس مرز دریائی دارد.با فروپاشی اتحاد شوروی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 1991.م رخ داد،موقعیت نسبی کشور بسیار بهتر شد.

از سوی دیگر، هرچند تعداد زیاد همسایگان به دلیل افزایش احتمال وجود سیاست های خارجی متعارض بیشتر، در شرایط معمول یک نقطه ضعف ژئوپلتیک محسوب می شود،اما در شرایط تحریم و فشار دشمنان ، این امر(که ایران در رده سوم جهان از این نظر قرار دارد) به یک نقطه قوت برای دور زدن بیشتر تحریم های ظالمانه تبدیل شده است.

موقعیت دریائی – جمهوری اسلامی ایران 657 کیلومتر در دریای مازندران،784 کیلومتر در دریای عمان و 1259 کیلومتر در خلیج فارس مرز دریایی دارد. در مورد
اهمیت این موقعیت و لزوم توجه به راهبرد دریایی با توجه به این که دوسوم زمین را آب فرا گرفته است ، بعدا بحث خواهیم کرد.

موقعیت مرکزی – ایران همانگونه که از نظر تاریخی در مسیر جاده ابریشم قرار داشت واین امر به آن اهمیت راهبردی می بخشید،امروزه به دلیل قرار گرفتن بین کشورهای آسیای مرکزی ، قفقاز و خلیج فارس و همچنین قرار داشتن بین قاره های آسیا و اروپاو اینکه کوتاهترین مسیر برای عبور راههای شوسه و آهن راهبردی از شمال به جنوب و نیز عبور لوله های نفت و گاز اسیای مرکزی به اروپاست و راه آهن کشور می تواند آسیای جنوبی و شرقی را از یکسو به اروپا و از دیگر سو به خلیج فارس وصل کند ، دارای یک موقعیت خاص مرکزی و در نتیجه راهبردی است( هر موقعیت مرکزی موقعیت راهبردی نیز هست).

موقعیت راهبردی – همانطور که پیش از این آمد، موقعیت راهبردی موقعیتی است که به دارنده آن مزایای قاطع سیاسی ، اقتصادی و نظامی در برابر رقیب یا رقبا اعطا می کند. جمهوری اسلامی ایران بدلایل متعدد از جمله قرار گرفتن در یک جغرافیا و موقعیت خاص (که پیش از این بیان شد )و قرار داشتن در منطقه ای دارای اهمیت و حساسیت جهانی ( با توجه به نیاز غرب به نفت منطقه و نیازهای امنیتی آمریکا برای رژیم صهیونیستی و رژیم های وابسته و مرتجع عربی) و داشتن منابع غنی نفت و گازو مس و غیره و اخیرا کشف منابع اورانیوم ، دارای موقعیت خاص راهبردی است.

قرار گرفتن در تمام سواحل شمالی خلیج فارس ، تنگه هرمز و دریای عمان و داشتن جزایر با اهمیت که مانند ناوگان ثابتی از مرزهای جنوبی کشور دفاع می کنند ( برخی مانند لارک و هرمز در درون تنگه و برخی مانند تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی در دهانه ورودی خلیج فارس و برخی مانند خارک که دارای بزرگترین اسکله نفتی جهان است )،به اهمیت این موقعیت بسیار می افزاید.

3 – مساحت – اهمیت مساحت در جغرافیاس سیاسی نسبی است و باید با توجه به سایر عناصر مورد توجه قرار گیرد.یکی از جغرافیدانان سیاسی به نام پاندز کشورها را از نظر مساحت در هشت دسته خیلی عظیم ، عظیم ، خیلی بزرگ ، بزرگ ، متوسط ، کوچک ، خیلی کوچک و ذره ای قرار داده است.کشورهای خیلی عظیم بیش از 6 میلیون و کشورهای ذره ای کمتر از 25000 کیلومتر مربع وسعت دارند.بیشتر کشورها در دسته های متوسط ، کوچک ،خیلی کوچک و ذره ای قرار میگیرند.

مساحت معمولا دارای تاثیراتی بر موقعیت ، راهبردها و میزان و تنوع منابع معدنی است. اثرات مثبت مساحت زیاد در شرایط جنگی نیز معلوم است.به علاوه اینها ، در مساحتهای اندک ، معمولا ایجاد تصور تشکیل اقتدار بین المللی در نخبگان و مردم ضعیف است و این گونه دولتها ممکن است به قدرت های فرامنطقه ای وابسته شوند.

جمهوری اسلامی ایران کشوری است با 1648195 کیلومتر مربع وسعت ( البته برخی منابع معتقدند در محاسبه وسعت کشور اشتباه شده و باید 200000 کیلومتر مربع به این رقم افزود)که در دسته بندی بالا در گروه کشورهای خیلی بزرگ قرار میگیرد.این مقدار مساحت حدود 1600000کیلومتر مربع از فلات 2600000کیلومتر مربعی ایران را در بر گرفته است.ایران با این مساحت از هر یک از همسایگان زمینی کشور و نیز از مجموع شش کشور بزرگتر اروپای مرکزی و غربی بزرگتر است.

4 – منابع معدنی –از این نظر ایران یکی از غنی ترین کشورهای جهان است.تا کنون وجود منابع سنگ آهن، ذغال سنگ ، کرومیت ،منگنز ، سرب ، روی ، گوگرد ، طلا و مهمتر از آنها نفت ، گاز ، مس و اورانیوم در کشور آشکار است . .بهره برداری کافی و برنامه اریزی شده از این منابع و صرف منابع به دست آمده در پیشرفت کشور، میتواند در ارتقای روزافزون اقتدار بین المللی جمهوری اسلامی ایران مفید واقع شود.

فاصله گرفتن تدریجی از اقتصاد نفتی و بکار گرفتن منابع ناشی از فروش نفت و گاز در پیشرفت علمی فناوری و بهبود شرایط اقتصادی کشور ، میتواند یکی از راههای مناسب برای ارتقای قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان باشد.ایران از نظر میزان منابع گاز طبق آمارهای منتشره جدید رتبه اول جهانی و از نظر منابع مس رتبه سوم را داراست.با توجه به رده ایران در منابع گاز، ایفای نقش بهتر در اوپک گازی در آینده و تلاش برای بالا بردن نقش این نهاد تازه تاسیس نباید از نظرها دور بماند.

علاوه بر اینها ، منابع معدنی با توجه به راهبردی بودن برخی منابع و نیاز جهانی به آنها و نیز موقعیت جغرافیائی جمهوری اسلامی ایران - در زمان کنونی که لزوم توجه به اقتصاد مقاومتی بر همگان اشکار گردیده و تسلیم غرب زورگو منوط به توجه همه جانبه به اقتصاد مقاومتی است – میتواند نقش بسیار مطلوب و مثبتی در ارتقای اقتدار بین المللی کشور ایفا نماید.

5 – اقتصاد – جمهوری اسلامی ایران با حدود 900 میلیارد دلار تولید سالانه ناخالص داخلی رتبه 16 را درمیان کشورهای جهان دارد.هرچند این رقم کافی نیست، اما رتبه ای بسیار خوب و بازگوکننده پتانسیل های عالی اقتصادی برای کشور است که میتواند به سرعت با برنامه ریزی های اقتصادی ارتقا یافته و به فعلیت برسد و در ارتقای اقتدار بین المللی کشور ایفای نقش کند. در این رده بندی کشورهای ترکیه ، استرالیا ،هلند و بسیاری از کشورهای مشهور به ثروت پس از ایران قرار میگیرند.

نگاهی به گذشته و آموزه های آن


1 – جمهوری اسلامی ایران و فروپاشی نظام دوقطبی – در زمان پیروزی انقلاب اسلامی یک نظام دو قطبی – بلوک غرب لیبرال به رهبری آمریکا و بلوک شرق کمونیست به رهبری اتحاد شوروی – بر جهان حاکم بود.انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی در مقابل هردو بلوک ایستاد و نهایتا در دسته علل فروپاشی بلوک شرق قرار گرفت.

انقلاب اسلامی علاوه بر مبارزه علمی با فلسفه مارکسیستی ، حداقل از سه طریق در فروپاشی فوق تاثیر نهاد:تاثیر روی مسلمانان اتحاد شوروی و فروپاشی نرم افزاری آن ، جایگزین کردن احزاب و گروههای اسلامگرا به جای احزاب مارکسیستی در جهان اسلام که جای پای شوروی در نقاط مختلف بودند ، و کمک قاطع به مجاهدین افغانستان چه شیعه و چه سنی علیه روسهای اشغالگر و همگان معترف اند که شکست روسها در افغانستان یکی از علل فروپاشی اتحاد شوروی و نظام دوقطبی بوده است.

نامه حضرت امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچف آخرین رهبر حزب کمونیست و"صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" مبنی بر اینکه از این پس باید کمونیزم را در موزه های تاریخ جهان جستجو کرد و دعوت از رهبران این کشور به دوری
از غرب و رفتن به سوی خدا پرستی و تحقیق در زمینه دین مبین اسلام با فرستادن افراد به حوزه علمیه قم در جواب پاسخ آقای گورباچف نیز در این روند تاثیر بسزایی داشته است.

2 – ایران و امنیت ملی آمریکا – کشور ما ، از بعد از جنگ جهانی اول و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه آمریکا قرار گرفت.با توجه به منافع منطقه ای آمریکا ، وابستگی رژیم محمدرضاشاه به آمریکا تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی نقشی مثبت در منافع و امنیت ملی آمریکا داشت.از بعداز شکست آمریکا در ویتنام (1975.م)ایران بر اساس دکترین دو ستونی نیکسون ( ستون نظامی ایران و ستون مالی عربستان) به ژاندارم آمریکا در منطقه تبدیل شد و وظیفه محوله به خود را از جمله در سرکوبی جنبش آزادیبخش ظفار در عمان ایفا کرد.

اما در این زمان یکی از عجایب تاریخ جهان یعنی انقلاب در خود ژاندارم ، اتفاق افتاد و تمام محاسبات آمریکا و مجموعه غرب را بهم ریخت.انقلاب اسلامی آمریکا را بدلیل ماهیت استکباری آن در سیبل مبارزاتی خود قرار داد . مبارزه جهانی انقلاب اسلامی با آمریکا با رقابت های دیگر موجود بین دولتها که بیشتر بر مبنای منافع استعماری شکل میگیرد تفاوت ماهوی دارد ،زیرا آن رقابتها درون - تمدنی است و در نهایت با معامله و بده و بستان های بین المللی حل و فصل میشود.در صورتی که مبارزه انقلاب اسلامی با آمریکا و دیگر قطبها برون - تمدنی است و بر مبنای منافع صرفا مادی که قابل بده و بستان است شکل نگرفته است .بدین ترتیب انقلاب اسلامی با اعطای استقلال به ایران و پافشاری بر اصول خود و یارگیری های منطقه ای و جهانی، بگونه ای اساسی به تزلزل در امنیت ملی آمریکا انجامیده است.

3 – ناکامی روسای جمهور مختلف آمریکا در قبال انقلاب اسلامی – از بعداز پیروزی انقلاب اسلامی هر یک از روسای جمهور آمریکا با توجه به اهمیت مسئله ، راهبرد یا دکترین خاصی را برای مبارزه با انقلاب اسلامی در پیش گرفته ولی همواره از دستیابی به اهداف ناکام مانده است.

جیمی کارتر رئیس جمهور زمان پیروزی انقلاب اسلامی از حزب دمکرات– که حضرت امام فرمود از کاندیداتوری صرف نظر کند زیرا دوباره رئیس جمهور نخواهد شد و درستی این پیشگوئی نیز ثابت شد – پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد که راهبرد دوستونی - ژاندارم منطقه ای – دیگر کارساز نیست و از استفاده از نیروی واکنش سریع در صورت تهدید منافع آمریکا صحبت نمود،با شکست حمله نیروهای واکنش سریع آمریکا در حمله به طبس برای آزادی جاسوسان آمریکائی ، ناکامی خود را اعلام کرد

سپس رونالد ریگان از حزب جمهوریخواه 8 سال رئیس جمهور در کاخ سفید بود و از راهبرد جنگ خفیف علیه انقلاب اسلامی و انقلاب نیکاراگوئه استفاده می کرد که به معنی بهره گیری از حداکثر فشارهای سیاسی ، تبلیغاتی ، اقتصادی و غیره علیه این دو انقلاب نوپا بود.هرچند ریگان در مبارزه با انقلاب نیکاراگوئه به یک پیروزی موقتی دست یافت و در بیان یکی از علل این پیروزی می گفت که آمریکا آنقدر از کشور نیکاراگوئه اطلاعات داشت که صدای فلاش تانک دستشوئی های این کشور را نیز می شنید(مردم در انتخابات بعدی دوباره به آقای دانیل ارتگا رهبر انقلاب 1979/1358 رای دادند) ،در مقابل ایران اسلامی ماجرای رسوائی مک فارلین که به ایران گیت مشهور شد را پذیرفت. وی در لوای ارسال هواپیمای حامل موشک های تاو ضد تانک به ایران در مقابل کمک ایران به آزادی گروگان های غربی در لبنان ، ملتمسانه برای برقراری رابطه با ایران تلاش می کرد ، اما حضرت امام (ره) در مقابل آن ایستاد و آمریکا را ناکام کرد.

بعد از آن بیل کلینتون از حزب دمکرات به مدت 8 سال رئیس جمهور آمریکا بود.او نیز همان مسیر ریگان را تحت عنوان مهار دوگانه یا دوجانبه ( مهار ایران و عراق ) در پیش گرفت.از جمله قانون داماتو را در مجالس آمریکا تصویب کرد که بر مبنای آن آمریکا هر شرکتی را که بیش از 40 میلیون دلار در صنایع نفتی ایران سرمایه گذاری کند تحریم می کرد.اما او نیز که روی برنامه هسته ای ایران به همراه مخالفت جمهوری اسلامی ایران با روند سازش خاورمیانه و ادعاهای حقوق بشری آمریکا علیه ایران تمرکز کرده بود ، بدون اینکه دستاورد بدرد بخوری داشته باشد از کاخ سفید رفت و جایش را به بوش پدر داد. بوش پدر بیشتر درگیر مسئله عراق شد و همزمان فشار بر ایران را ادامه داد ولی علیه ایران اسلامی طرفی نبست.

سپس جرج دبلیو بوش (پسر) به مدت 8 سال رئیس جمهور بود. وی پا را از دیگران فراتر گذارده و همزمان با ادامه فشارها علیه ایران ، از حمله پیشدستانه علیه کشورهائی که ممکن است منافع آمریکا را به خطر اندازند، سخن گفت. وی گفت که 22 کشور در دنیا ضد آمریکا هستند که از میان آنها 7 کشور مهمترند و در این 7کشور نیز سه کشور عراق ، کره شمالی و ایران در مرکز قرار دارند و آمریکا تصمیم گرفته است آنها را نابود نماید.او از اصطلاح محور شرارت علیه این کشورها استفاده می کرد. در نهایت جرج بوش نیز ناکام ماند و در ماههای پایانی ریاست جمهوری او همگان منتظر رفتن او از کاخ سفید و پایان تهدیدهای روزمره و توخالی او بودند. بدین ترتیب ، در زمانی که یک بحران بزرگ اقتصادی ناشی از سیاست های جنگ طلبانه آمریکا پدید آمده بود ، جرج بوش جای خود را به باراک حسین اوباما از حزب دمکرات داد که در تبلیغات انتخاباتی خود از دور شدن از سیاست های جنگ طلبانه و بهبودی شرایط اقتصادی امریکا سخن می گفت.

اوباما نیز بزودی سیاستهای فشار علیه ایران اسلامی را ادامه داد و به ویژه از راهبرد تحریم های فلج کننده سخن گفت.آمریکا بزودی به این نتیجه رسید که این راهبرد نیز او را به اهدافش نمی رساند و بنابراین با ارسال پیام از طریق سلطان قابوس پادشاه عمان به جمهوری اسلامی ایران اعلام نمود که مایل به مذاکره با ایران است و اصل برنامه هسته ای ایران و لغو تحریم ها را می پذیرد.باراک اوباما پس از توافق وین (1915/1394) میان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و گروه 5+1 به واقعیت اعتراف کرد و اعلام نمود که در مقابل ایران نه حمله نظامی کارساز است و نه ادامه تحریم های به اصطلاح فلج کننده.

شکست های پیاپی آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی بازگو کننده قدرت جمهوری اسلامی ایران است و به ما گوشزد می کند که بیش از پیش بهوش باشیم و لبخند های دشمن ما را از تعقیب اهداف اصلی و راهبردی مان باز ندارد.

پیشنهادها


مزیت های جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک کشور زمانی می تواند به ایجاد ،
حفظ و افزایش اقتدار بین المللی بیانجامد که در مورد موضوعات مهم ذیل دقت و تلاش کافی صورت پذیرد:

1 – داشتن نگاه راهبردی دائمی – دنیای جدید دنیای هدف گذاری ، پروژه بندی ، زماندار بودن و در امر سیاست ، داشتن راهبردهای آشکار یا پنهان در مسائل مربوطه است.

راهبرد ، راه رسیدن به اهداف است که با توجه به مجموعه داشته ها و قدرت و از جمله موقعیت جغرافیائی و ژئوپلتیک و در نظر گرفتن تلفات و خسارات احتمالی و مسئله زمان تدوین می شود. در اجرای راهبردها باید از تردید دوری جست. زیرا این امر بر اعتماد بنفس دوستان افزوده و خطوط قرمز را برای دشمنان ترسیم می کند.

از سوی دیگر، زمان تغییر راهبرد تنها موقعی است که شرایط به طور کامل عوض شده و برای دستیابی به اهداف به راهبرد یا راهبردهای جدیدی نیاز باشد

داشتن نگاه راهبردی و راهبردهای تعیین شده لازم الاجرا ، به گونه ای که با تغییرات معمولی مسئولان تغییر نکند از شرایط قطعی افزایش اقتدار بین المللی است.

راهبرد دوری از غرب سلطه گر ، جدا از ریشه های عقیدتی آن ، در سال ها و دهه های گذشته بگونه ای تجربی کارائی خود را نشان داده است.تداوم این راهبرد دوستان انقلاب اسلامی را حفظ و سنگرهای جدیدی در اختیار انقلاب قرار می دهد.

2 – شناخت دقیق راهبردهای طرف های مقابل – شرط پیشبرد راهبردها ، آگاهی کامل از راهبردهای مقابل و تاکتیک های دشمن یا رقبا است.

به عنوان مثال ، امروزه آشکار است که غربیان که از دست یابی به اهداف خود از طریق حمله نظامی و تحریم های اقتصادی نا امید شده اند ، با بررسی برخی ریشه های فکری در جهان عرب ، برای مبارزه با امواج انقلاب اسلامی به ایجاد گروه های تکفیری مانند داعش ، النصره و غیره روی آورده اند و راه جلوگیری از نابودی رژیم صهیونیستی و جان به دربردن غرب از امواج انقلاب اسلامی را کمک به ایجاد و تداوم حضور این گروه ها میدانند.آنها خود میگویند که گروه های تکفیری خط مقدم غرب هستند و اگر نابود شوند، کار غرب در جهان اسلام تمام است و اضافه می کنند که اگر به فرض محال روزی این گروه ها برای منافع غرب خطرناک شوند ، با آنها کاری را خواهند کرد که با صدام کردند.هم اکنون همگان شاهدند که در عراق آمریکائی ها از هر اقدامی برای تضعیف قدرت داعش و بازپس گیری مناطق تحت کنترل آنها جلوگیری می کنند ؛ هرچند در نهایت مجبور خواهند شد واقعیت شکست این گروه ها را بپذیرند.

3 – نفت و رژیم صهیونیستی پاشنه های آشیل غرب – عبور جریان نفت ارزان به سوی غرب و امنیت رژیم صهیونیستی دو مسئله مورد نیاز و مهم غرب در منطقه است. شناخت این نیاز و برنامه ریزی بر اساس آن میتواند غرب را از زیاده طلبی هایش باز دارد.

به عنوان مثال ،همگان می دانند که یکی از دلایل بحران اقتصادی در غرب ، افزایش قیمت نفت بوده است.با توجه به اینکه مراکز مهم نفتی در مجاورت ایران قرار دارند ، این موقعیت ژئوپلتیک همیشه زنگ خطری در مقابل ماجراجوئی های غرب می باشد .

4 – توجه به جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک طرفداران انقلاب اسلامی – انقلاب اسلامی توانست بزودی در نقاط گوناگون و بویژه جهان اسلام هوادار بیابد و حضور خود را در سرزمین های مختلف اعلام کند.امروزه از نظر جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک ، طرفداران انقلاب اسلامی در سراسر این منطقه بزرگ از شرق مدیترانه تا خلیج فارس و اسیای جنوبی پراکنده اند و از آن میان لبنان ، سوریه ، عراق ، فلسطین ، یمن ، شرق عربستان ، بحرین و ... آشکارا بازتاب دهنده نفوذ انقلاب اسلامی است و قدرت های جهانی چاره ای جز پذیرش این واقعیت ندارند.به عنوان مثال ، رژیم صهیونیستی که روزی می توانست ظرف چند ساعت برخی پایتخت های عربی مانند بیروت را اشغال کند ، اکنون دیگراز پس گروه های اسلامی مانند حزب الله یا حماس برنمی آید.

به طور کلی توجه به این عنصر قدرت باید همواره مورد توجه مجریان سیاست خارجی کشور بوده و قدرت دشمن را با توجه این واقعیات ارزیابی کنند.

5 – توجه ویژه به انرژی هسته ای ، قدرت دریائی ،موشک های بالستیک ، فضا و ماهواره و قدرت پهپادی – اینها پنج مورد از مهمترین بنیاد های تشکیل قدرت محسوس در دنیای جدید هستند که باید با منابع تشکیل قدرت نرم همراه شوند.

خوشبختانه کشور ما از هیچکدام از آنها فروگذار نکرده است.در عین حال باید برای برداشتن خیزهای بزرگ در همه این موارد در آینده برنامه ریزی و تلاش نمائیم. در این میان برخی از جغرافیدانان سیاسی معتقدند که در اینده فقط کشورهائی که به انرژی هسته ای دسترسی دارند در موقعیت اقتداربیشتر بین المللی خواهند بود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه حدود دوسوم سطح کره زمین را آب فرا گرفته است ، توجه به قدرت دریائی پیشرفته میتواند حضور جهانی برای کشور فراهم کند و این حضور مستقیم میتواند تا 12 و حتی 3 مایلی هر کشور دور و نزدیک بر مبنای میزان اعلام شده آبهای سرزمینی اش باشد.توجه به فضا و ماهواره های قدرتمند و موشک های بالستیک با برد بلند نیز از الزامات دستیابی به اقتدار بین المللی است که نباید در زمینه آنها هیچگونه تردید و کوتاهی صورت گیرد.

6 – توجه به اقتصاد مقاومتی به عنوان کلید حل مسئله هسته ای- غرب و بویژه آمریکا به دلیل قدرت جمهوری اسلامی ایران و طرفداران انقلاب اسلامی ، از کاربرد موفق زور ناامید گردیده وبه اهرم اقتصاد و تحریم پناه برده است. در این شرایط ، کلید حل نهائی مسئله در اقتصاد مقاومتی است که خود می تواند از طریق تلاش های در سطح عالی برنامه ریزی شده صورت پذیرد.

اگر اقتصاد مقاومتی را یک وظیفه دینی و ملی تلقی کنیم و آن را به طور اساسی جدی بگیریم ، چه توافق نهائی هسته ای صورت پذیرد یا صورت نپذیرد، آخرین اهرم غرب علیه ایران اسلامی نیز از دستش خارج شده و مسئله هسته ای نیز حل خواهد شد.

در صورتی که توافق هسته ای نهایی شود ، اقتصاد مقاومتی می تواند بر خلف وعده های غرب در ادامه راه فائق آمده و اعمال تحریم های جدید در ادعاهای حقوق بشری ، صلح خاورمیانه و مانند آنرا نیز ناکام بگذارد.

علاوه بر این موارد ، با توجه به اینکه غربی ها ماهیتا و معمولا به تعهدات خود وفادار نیستند و ما قبلا در همین مسئله هسته ای آنها را آزموده ایم ، اقتصاد مقاومتی زمان را در اختیار ما قرار خواهد داد تا در صورت عدم توجه غرب به تعهداتش ، با خیال راحت - به دلیل بی تاثیر شدن بیش از پیش حربه تحریم - توافق را فسخ کنیم.

دکتر مصطفی ملکوتیان
کد مطلب : ۴۸۵۰۵۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما